207 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
گودرز علی بخشی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
مکتب های یادگیری با ویژگیهای شخصیّتی افراد ارتباط دارند (براون، 2003؛ کلب،1984).کارآیی آموزش معلّم (بندورا،1997، 1977،1995 ؛ تیلی،2001) دراصطلاحات آموزشی نیز حائز اهمیّت میباشد. با این وجود، اثرات جنسیّت و شخصیّت بر کارآیی آموزش دبیران و نوع فعالیّتهای آنها به طور مناسب مطالعه نشده است. این مطالعه در راستای بررسی اثرات شخصیّت و جنسیّت بر کارآیی آموزشی معلّمان و همچنین فعالیّتهای آموزشی آنها انجام شده است. بدین منظور، 280 معلّم زن در این مطالعه شرکت نمودهاند. از پرسشنامههای تیپ شخصیّتی مایرز و بریگز، کارآیی آموزشی و فعالیّتهای آموزشی استفاده شده است. دادههای تحقیق بوسیلهی آمار توصیفی و دو آزمون تحلیل واریانس دو طرفه تحلیل شدهاند. نتایج تحقیق نشان میدهند که ترکیب درونگرائی، حسگرائی، تفکّر و قضاوت و همچنین ترکیب برونگرائی، حسگرائی، تفکّر و قضاوت رایجترین تیپ های شخصیّتی در میان معلّمان زبان انگلیسی درایران میباشند. نتایج همچنین نشان می دهد که دبیران زن و مرد با تیپ های شخصیتی مختلف کار آیی آموزشی یکسان دارند و جنسیت و شخصیت بر فعالیت های آموزشی آنها تاثیر دارند.
افسانه غنی زاده، فاطمه معافیان،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. علاوه بر این، نقش سن و جنس به عنوان عوامل تعدیل کننده رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی را بررسی می کند. هم چنین روا بط بین سن و جنس دانشجویان با هوش هیجانی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور، 86 دانشجوی زبان انگلیسی آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن را تکمیل کردند. نتا یج بدست آمده ازتحلیل آماری همبستگی بر روی داده ها بیانگر وجود رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان می باشد. از میان فاکتورهای تفکر انتقادی دو عامل انعطاف پذیری و مسئولیت اجتماعی بالاترین همبستگی را با هوش هیجانی داشته و پیش بینی کننده های مثبتی برای هوش هیجانی بودند. افزون برآن، یافته های تحقیق نشان داد که جنس و سن رابطه ی میان تفکر انتقادی و هوش هیجانی را تعدیل نکرده و هیچ کدام از این دو عامل نقش معناداری درهوش هیجانی دانشجویان ایفا نمی کنند.
محمد خطیب، محمد احمدی صفا،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
مطالعات مبتنی بر دیدگاه اجتماعی – فرهنگی که به بررسی چگونگی توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین می پردازند به تازگی توجه پژوهشگران حیطه اکتساب و آموزش زبان دوم را به خود جلب نموده و در این میان نقش مفاهیمی چون «همیاری»و « حیطه تحول تدریجی» در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین از جمله زمینه های در خور توجه است. مطالعه حاضر به بررسی میزان اثرگذاری کمک همیاران ارشد در حیطه تحول تدریجی ، همیاران هم سطح ، ونیز آموزگاران بدون توجه به حیطه تحول تدریجی بر توسعه کاربرد شناسی زبان می پردازد. در این مطالعه هشتاد و پنج دانشجوی رشته زبان انگلیسی شرکت نموده اند که از این تعداد 27 نفر مرد و 58 نفر زن بودند که در قالب سه گروه گواه و یک گروه کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه های گواه یا به یکی از روشهای همیاری مستقیم و غیرمستقیم در حیطه تحول تدریجی توسط همیاران ارشد خود و یا توسط همیاران هم سطح خود و بدون توجه به حیطه تحول تدریجی در انجام فعالیتهای زبانی یاری می شدند. شرکت کنندگان گروه کنترل نیز کمک های معلم خویش را که بدون توجه به حیطه تحول تدریجی آنان ارایه می شد دریافت می کردند. این مطالعه نشان می دهد که کمک و همیاری مستقیم و غیرمستقیم همیاران ارشد در حیطه تحول تدریجی زبان آموزان نسبت به دو نوع دیگر همیاری که بدون توجه به حیطه تحول تدریجی از طرف همیاران هم سطح و معلم ارایه می شد در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین نقش موثرتری دارد . کمک همیاران هم سطح نیز پس از همیاری مستقیم و غیر مستقیم همیاران ارشد در رتبه سوم تاثیر گذاری بر توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین و تشکیل حیطه تحول تدریجی قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اشکال مختلف همیاری به طور نسبی در توسعه کاربرد شناسی زبان بینابین زبان آموزان انگلیسی موثر می باشد.
رضا پیش قدم، آذر حسینی، رجبعلی عسکرزاده طرقبه، صفورا ناوری،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
هدف این تحقیق, تحلیل استعاری عقاید زبان آموزان در مورد شرایط کنونی و ایده آل تدریس و یادگیری زبان انگلیسی در مدارس و مؤسسات زبان و تاثیر این شرایط در چگونگی یادگیری آنهاست. به منظور بررسی کیفی از زبان آموزان مؤسسات و مدارس خواسته شده که نظرات خود درباره شرایط کنونی و ایده آل تدریس و یادگیری زبان را در قالب استعاره با کامل کردن جملات ناتمام، بیان کنند. بررسی و تقسیم بندی استعاره های بدست آمده توسط دستورالعمل ارایه شدۀ مارتینز (2001) نشانگر اجرای شیوه های تدریس و یادگیری رفتارگرایی در مدارس بود، در حالیکه زبان آموزان آنها به شیوه های شناخت گرایی گرایش نشان دادند. نتایج همچنین حاکی از این عقیده زبان آموزان مؤسسات است که در حال حاضر در کلاسهای آنها از شیوه های شناخت گرایی استفاده می شود در حالی که آنها به شیوه های نوین تدریس موقعیتی تمایل دارند. در مجموع نتیجه گیری می شود که زبان آموزان مؤسسات از نقطه نظر استفاده از شیوه های تدریس و یادگیری یک گام فراتر از زبان آموزان مدارس هستند که تأیید این نکته می تواند دلیلی بر موفقیت بیشتر آنها به شمار آید. در پایان، کاربرد این یافته ها در موقعیت انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
علی رحیمی، علی سلطانی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
مطالعه حاضر ارتباط احتمالی بین سطح حساسیت میان فرهنگی و بسندگی زبانی زبان آموزان ایرانی را مورد مطالعه قرار می دهد. هدف دیگر این تحقیق بررسی امکان افزایش سطح حساسیت میان فرهنگی این زبان آموزان از طریق آموزش کلاسی است. بدین منظور سی و شش دانشجوی سال آخر مذکر ومونث پس از همگون سازی انتخاب شدند. در ابتدا از دانشجویان خواسته شد آزمون حساسیت میان فرهنگی را کامل نمایند. این دانشجویان پس ازشرکت در دوره آموزشی نیم ترمی حساسیت میان فرهنگی همان آزمون را بار دیگر کامل نمودند. اطلاعات کسب شده از طریق پیش امتحان و پسا امتحان با استفاده از آزمونهایی از قبیل کای دو و ویل کاکسن سایند رنک مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج کسب شده حاکیست که اولا ارتباط بین سطح حساسیت میان فرهنگی و بسندگی زبانی زبان آموزان مورد مطالعه به لحاظ آماری معنی دار می باشد. دوما، آموزش حساسیت میان فرهنگی امکان پذیر می باشد و موجب ارتقای قابل توجه سطح حساسیت میان فرهنگی زبان آموزان مورد مطالعه گردید. نتایج مطالعۀ حاضر در صورت تعمیم علاوه بر بهبود احتمالی کیفیت آموزش زبان انگلیسی می تواند مدرسان این زبان را به بذل توجه در خور به توانش میان فرهنگی بعنوان جزء لا ینفک آموزش زبان در عصر حاضر ترغیب نماید.
وحید رحمانی دوغارونی، باقر یعقوبی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از راهبردهای ارتباطی توسط معلمان زبان انگلیسی در میان کنشهای کلامی میباشد. اگرچه درباره راهبردهای ارتباطی تحقیقات فراوانی صورت پذیرفته است، اما در خصوص رابطه بین این راهبردها و فضای سیال کلاس و نیز چگونگی بکارگیری راهبردهای ارتباطی در میان کنشهای کلامی معلمان تحقیقات چندانی صورت نپذیرفته است. با توجه به این نکات، میان کنشهای کلامی سه کلاس از هر یک از پنج معلم شرکت کننده در این تحقیق ضبط و مورد بررسی قرار گرفت. بررسی دادهها با استفاده از رویکرد کیفی نشان داد که راهبردهای ارتباطی در تعاملات بین معلمان و زبان آموزان حضور فراوان توام با کاربردهای متفاوت داشته و در نتیجه این مفهوم فقط محدود به گفتار زبان آموزان نمیشود. بعلاوه، نتایج این تحقیق نشان میدهد که توجه و پرورش این مهارت، در برقراری ارتباط موثر از اهمیت فراوانی برخوردار است.
ضیاء تاج الدین، ندا خداوردی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
در سالهای اخیر مفهوم تحول حرفهای در حیطه آموزش زبان دوم خصوصا عوامل تاثیرگذار بر آن در دوره پساروش از اهمیت بسیار برخوردار شده است. این تحقیق با استفاده از پرسشنامه دلینگر و همکاران به ارتباط بین مولفههای این پرسشنامه و سه عامل معلم شامل جنسیت، تجربه، و پیشینه تحصیلی میپردازد. نتیجه تحقیق در مورد 59 معلم نشان می دهد که این عوامل عمدتا تاثیری بر برداشت معلمان ار کارآمدی خود ندارند. نتایج دال بر آن است که معلمان نیازمند رویکرد تاملگرا هستند تا درک درستی از کارآمدی خود پیدا کنند.
عبدالحسین احمدی، رضا غفارثمر، مسعود یزدانی مقدم،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
این تحقیق به بررسی تأثیر فعالیت های تمرکزی(focused tasks) بر روی پیشرفت توانش کاربردی زبان آموزان انگلیسی به عنوان زبان خارجه پرداخته است. بدین منظور، محققین تأثیر آگاهی انگیزی (Consciousness Raising) به عنوان یک فعالیت ورود محور واملاء-انشاء) Dictogloss که یک فعالیت مشارکتی تولیدی محسوب می گردد) را به عنوان یک فعالیت تولید محور مورد مقایسه قرار داده اند. در آغاز، 147 زبان آموز انگلیسی ایرانی با شرکت در مطالعه، محققین را در ساخت ابزار تحقیق یعنی پرسشنامه درک، تستهای تشخیص و تولید یاری نمودند. در همین راستا، 43 بومی آمریکایی انگلیسی زبان برای ساختن تست تشخیص و مواد آموزشی برای انجام تحقیق دعوت به همکاری شدند. برای انجام تحقیق، 60 زبان آموز انگلیسی فارسی زبان بر اساس نمراتشان درآزمون سطح آکسورد (2004) به دو گروه همگن تقسیم گردیدند. این گروهها به طور تصادفی در یکی از شرایط آموزشی آگاهی انگیزی به عنوان یک فعالیت ورود محور و املاء-انشاء به عنوان یک فعالیت تولید محور قرار گرفتند. این دو فعالیت برای ارائه آموزش به مدت هشت جلسه مورد استفاده قرار گرفتند. براساس نتایج پرسشنامه و تستها، تأثیر آموزش(از پیش آزمون تا پس آزمون اول) و زمان (از پس آزمون اول تا پس آزمون دوم) باعث تفاوت معناداری بین دو گروه نگردید. نتایج پرسشنامه و تستها نشانگر پیشرفت معنادار شرکت کنندگان در هر دو فعالیت در پس آزمون اول و دوم نسبت به پیش آزمون میباشد. شرکت کنندگان در هر دو فعالیت توانستند تأثیر مثبت آموزش را در پس آزمون دوم بر روی پرسشنامه درک و تست تولید حفظ نمایند. اما در مورد تست تشخیص، شرکت کنندگان در فعالیت تولید محور نتوانستند تأثیر مثبت آموزش را در پس آزمون دوم حفظ نمایند.
رامین اکبری، کبری توسلی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
طی سالهای اخیر، معلمین به عنوان یکی از مهمترین عوامل در تعلیم و تربیت بیش از پیش مورد توجه محققین قرار گرفتهاند. در این راستا، تلاشهای زیادی جهت یافتن روابط بین متغیرهای مختلف معلمان (از جمله کارآمدی، تحلیلرفتگی شغلی، سبک تدریس و هوش هیجانی) و ویژگیهای جمعیت شناختی آنان (نظیر جنسیت، میزان تحصیلات، و سابقه تدریس) در رشتههای وابسته به تعلیم و تربیت صورت گرفته است. با این وجود، فقدان چنین تحقیقاتی در رشته آموزش زبان انگلیسی محسوس می باشد. هدف از تحقیق حاضر، یافتن روابط میان برخی از این متغیرها در بین معلمان زبان انگلیسی ایرانی بود. بدین منظور، 264 معلم زبان انگلیسی به چهار پرسشنامه کارآمدی، تحلیلرفتگی شغلی، سبک تدریس، و هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج تحلیل دادههای جمعآوری شده حاکی از وجود همبستگی معنا دار در بین برخی از اجزا این چهار متغیر از یکسو و اختلاف معنا دار در بین بعضی از این اجزا بر اساس جنسیت، میزان تحصیلات، و سابقه تدریس افراد شرکتکننده در تحقیق بود.
جواد غلامی، مرتضی بصیریان،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
در مطالعات توجه به ساختار و شکل زبان، میزان جذب به عنوان نشانگر تاثیر فعالیتهای تمرکز بر روی ساختارهای زبان و تسهیل فراگیری آن در درازمدت عنوان شده است. با این حال، تمام مطالعات صورت گرفته در این زمینه بر اساس مشاهدات ضبط شده از کلاسهای ارتباط-محور بوده است. پژوهش حاضر تلاش نوینی برای اندازه گیری میزان جذب با استفاده از برگه های ثبت میزان جذب بر اساس 18 ساعت تعامل ارتباط-محور و معنی-محور بین یک مدرس و زبان آموزان ایشان می باشد. در این راستا، بر اساس داده های ضبط شده تمام موارد توجه پیشگیرانه به ساختار و شکل زبان نشات گرفته از طرف مدرس و یا زبان آموزان و میزان جذب آنها از طرف زبان آموزان شناسایی و دسته بندی شدند. سپس، این یافته ها با میزان جذب ثبت شده توسط زبان آموزان در برگه های جذب مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این تحلیلها نشان داد که میزان جذب در برگه ها نسبت به مقدار آن در مشاهدات شفاهی در مورد ساختارهای زبانی که از طرف معلم مورد تاکید قرار گرفته بود بسیار بیشتر بوده است. اما این موضوع در مورد ساختارهایی که از طرف زبان آموزان به صورت پیشگیرانه مورد توجه قرار گرفته بودند مورد تایید قرار نگرفت. نتایج این پژوهش کمک شایانی به روشن نمودن بیشتر برداشت محققین و مدرسان زبان انگلیسی در مورد ماهیت و میزان واقعی جذب می نماید و زمینه های جدیدی را برای کاوش بیشتر میزان جذب معرفی می نماید.
شیوا کیوان پناه، زهزا قاسمی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
این تحقیق به بررسی منابع اصلی کاهنده انگیزه دانش آموزان ایرانی در یادگیری زبان دوم و سنجش رابطه
بین کاهش انگیزه و جنسیت و مقطع تحصیلی دانش آموزان می پردازد. به منظور یافتن عوامل اصلی
کاهنده انگیزه پرسشنامه ای با 32 سوال پنج گزینه ای تدوین و توسط 327 دانش آموز دختر و پسر تکمیل
شد. به منظور بررسی عوامل اساسی پرسشنامه تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. بر اساس نتایج پنج دسته از
عوامل کاهنده انگیزه شناسایی شدند: مطالب مواد و امکانات اموزشی، نگرش نسبت به جامعه انگلیسی زبان،
معلم، تجربه شکست، نگرش نسبت به یادگیری زبان دوم. به منظور بررسی عوامل کاهنده انگیزه در رابطه
با جنسیت و مقطع آموزشی دانش آموزان دو تحلیل واریانس یک طرفه انجام شدند. یافته ها تفاوت
معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در مورد سه عامل کاهنده انگیزه نشان دادند. تفاوت معناداری بین
دانش آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف نسبت به سه عامل کاهنده انگیزه مشاهده شد. در پایان، یک
تحلیل واریانس چند متغیره به منظور بررسی تفاوتهای بین دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع تحصیلی
یکسان در مورد عوامل کاهنده انگیزه انجام شد. تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع
تحصیلی مختلف نسبت به همه عوامل کاهنده انگیزه جز یک مورد یافته شد.
عزیزاالله میرزایی، مسعود رحیمی دومکانی، زری شاکریان،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
با توجه به آینده بکارگیری یک سیستم یادگیری دوگانه، آگاهانه و غیر آگاهانه، در تئوری ها و پژوهش های
زبان دوم، الیس ( 2006 ) بر این باور است که بررسی های بیشتر پیرامون چنین تمایزی برای مدل سازی و
دریافت بهتر مهارت بسندگی زبان دوم و توانایی اندازه گیری و سنجش آن مفید و حائز اهمیت است. این
پژوهش قابلیت دسترسی متفاوت دانش آگاهانه و غیر آگاهانه دستور زبان را برای مهارت بسندگی
دانشجویان زبان انگلیسی بررسی کرده است. شرکت کنندگان در این مطالعه 160 دانشجوی زبان انگلیسی
بودند که در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه شهرکرد تحصیل می کردند. مجموعه ای از
آزمونها شامل آزمون سنجش صحت قواعد دستور زبان با مدت زمان محدود و همین آزمون بصورت
تشریحی و بدون مدت زمان خاص و نیز آزمون تافل برای جمع آوری اطلاعات استفاده شدند. مجموعه ای
از آزمونهای سنجش ضریب همبستگی برای بررسی سهم های دو دانش آگاهانه و غیر آگاهانه دستور زبان
در آزمون تافل و بخشهای مختلف تافل محاسبه شدند. نتایج بدست آمده هیچگونه همبستگی آماری حائز
اهمیتی بین نمرات دانش غیرآگاهانه و نمرات آزمون تافل نشان نداد، اما همبستگی خوبی بین نمرات دانش
آگاهانه و نمرات آزمون تافل دیده شد. همچنین رابطه متوسطی بین دانش آگاهانه و اجزای مهارت بسندگی
وجود داشت. اما هیچ رابطه ای بین دانش غیرآگاهانه و اجزای تشکیل دهنده مهارت بسندگی دیده نشد.
همچنین آزمون استاندارد رگرسیون نشان داد که دانش آگاهانه دستور زبان توانست مهارت بسندگی این
دانشجویان را در زبان انگلیسی بهتر پیش بینی کند. با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد یادگیری
دانش آگاهانه دستور زبان انگلیسی در جاهایی که انگلیسی، زبانی خارجی محسوب می شود ضروری است و
احتیاج به بررسی بیشتری دارد بویژه زمانی که هدف اولیه کسب مهارت بسندگی شناختی آکادمیک است.
ضیاء تاج الدین، سامان عبادی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
هدف این تحقیق بررسی آگاهی منظورشناختی-زبانی زبانآموزان در اثنای پردازش دادههای منظورشناختی
ضمنی و نیز ارتباط این آگاهی با توانایی زبانی و انگیزه بود. بدین منظور ارتباط بین توجه به درخواست
دوجملهای با سطح زبانی و انگیزه درونی و بیرونی سنجیده شد. آزمودنیهای این تحقیق شامل 121 زبان-
آموز سطح پیشرفته بودند که به پرسشنامه انگیزه و آزمون توانایی زبانی پاسخ دادند. در ابتدا بر اساس نتایج
پرسشنامه، ساختار عاملی انگیزه مشخص شد. سپس از بین این افراد، 35 زبانآموز به طور تصادفی برای
مرحله تجربی انتخاب شدند و درفعالیتی شرکت کردند که هدف آن توجه به ساختار درخواست بود. در
پایان فعالیت، این زبانآموزان در پروتکل کلامی شرکت کردند تا میزان آگاهی آنان از ساختار مورد نظر
سنجیده شود. نتایج نشان داد که زبانآموزان به ساختار درخواست به طور غیریکسان توجه کردند و اینکه
این توجه با انگیزش آنها ارتباط معنیدار داشت نه با سطح زبانی. مع هذا ارتباط توجه با انگیزه بیرونی با
یافتههای تاکاهاشی ( 2005 ) که مطالعه مشابهی انجام داده است مغایرت دارد. یافتههای این تحقیق دال بر
آن است که زبانآموزان در محیطهای مختلف دارای تمایلات انگیزشی متفاوتی برای توجه به ویژگیهای
منظورشناختی داده ها هستند.
منصور توکلی، علیرضا احمدی، مریم بحرانی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1390 )
چکیده
تحقیق حاضر تلاشی است در جهت بررسی نقشی که آشنایی با ژانر در عملکرد فراگیران زبان انگلیسی به
ایفا می کند. این تحقیق همچنین (C-test) و تک (cloze) عنوان زبان خارجی در دو نوع آزمون کلوز
سعی در روشن ساختن این موضوع دارد که آیا آزمون تک همانند آزمون کلوز توانایی زبان را مورد سنجش
قرار می دهد؟ شرکت کنندگان در این تحقیق پنجاه و یک دانشجوی کارشناسی رشته زبان و ادبیات
انگلیسی دانشگاه اصفهان با سطح زبانی متوسط بودند. داده های این تحقیق طی دو جلسه درسی جمع
آوری شد. در اولین جلسه، شرکت کنندگان دردو آزمون نو ساخته کلوز با ژانر آشنا (ادبی) و ناآشنا
(سیاسی) شرکت کردند.در جلسه دوم نیز، شرکت کنندگان دو آزمون تک نو ساخته با ژانر آشنا (ادبی) و
ناآشنا (سیاسی) را پشت سر گذاشتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آشنایی با ژانر بر روی عملکرد
فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در هر دو آزمون کلوز و تک تاثیر معنا داری دارد. نتایج
حاصله همچنین حاکی از تعامل معنا دار بین آزمون کلوز به عنوان آزمون سنجش توانایی زبان و آزمون
تک با ژانر یکسان بود.
محمود رضا عطایی، فاطمه نیکویی نژاد،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
این پژوهش برای ارزیابی فایدۀ نسبی دانش واژگان و دانش نحو به عنوان پیش بینی کننده های عملکرد در خواندن و درک مطلب انجام شد. علاوه بر این، رابطۀ دو جانبۀ دانش نحو و دانش واژگان و عملکرد در خواندن و درک مطلب بررسی شد. شرکت کنندگان تحقیق 159 دانش آموز پسر سال اول و دوم دبیرستان در ایران بودند. داده های مطالعه از طریق بخش خواندن و درک مطلب نسخه ای قبلی از آزمون زبان انگلیسی مقدماتی (2004)، آزمون سطوح دانش واژگان، آزمون وابسته های لغت و آزمون دانش نحو جمع آوری شد. طبق نتایج، هم نمرات دستور زبان و هم نمرات واژگان با نمرات خواندن و درک مطلب همبستگی مثبت داشتند. همچنین نمرات واژگان با نمرات خواندن و درک مطلب همبستگی معناداری داشتند اما همبستگی بین نمرات دانش نحو و نمرات خواندن و درک مطلب قوی تر بود. تحلیل داده ها نشان داد که دانش نحو بخش بزرگتری از واریانس خواندن و درک مطلب را پوشش می دهد. برای بررسی قدرت دامنۀ/عمق دانش واژگان یا دانش نحو در پیش بینی عملکرد خواندن و درک مفاهیم آزمون تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. شاخص های بتا نشان داد که دانش دستور زبان کمک معناداری به خواندن و درک مطلب کرد اگر چه متغیر های دیگر واریانس آزمون خواندن را پوشش دادند. یافته های این پژوهش شناخت جدیدی در مورد نقش مهم دانش دستور زبان آموزان به عنوان عاملی میانجی در خواندن و درک مطلب در سطح پایینتر از متوسط فراهم می کنند.
هادی فرجامی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
به نظر می رسد که استعاره ها و تصاویر ذهنی، به منزله بخشی از نظام فکری فراگیرندگان، نقش مهمی در یادگیری زبان توسط آنها ایفا می کند (کرتازی و جین، 1999). از این رو آگاهی از این تصاویر می تواند کمک زیادی به معلمان در رفع مشکلات یادگیری فراگیرندگان زبان کند. در راستای افزایش این آگاهی، این مقاله به بررسی تصاویر ذهنی که فراگیرندگان زبان انگلیسی در رابطه با یادگیری دستور زبان دارند پرداخته است. برای دستیابی به این استعاره ها، پرسشنامه ای حاوی پرسشی باز به 350 فراگیرنده زبان انگلیسی که حداقل یک سال تجربه زبان آموزی جدی داشتند داده شد. این پرسشنامه از پاسخ دهندگان می خواست که تصویر یا تصاویر ذهنی را که در مورد یادگیری دستور زبان انگلیسی دارند بیان کنند. صدوسی نفر به این پرسشنامه پاسخ دادند. این پاسخ ها مورد بررسی قرار گرفته و تصاویر و استعاره های ارائه شده شناسایی و دسته بندی شد. علاوه بر ارائه این دسته ها و استعاره های مربوط به آنها، این مقاله آنها را در چارچوب آموزش و یادگیری دستور زبان مورد بحث قرار می دهد و به بیان واکنش ها و اقدامات مطلوب از جانب معلمان در قبال دارندگان این گونه استعاره ها و تصاویر ذهنی می پردازند.
فهیمه معرفت، موسی نوشی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
دراین مطالعه شبه طولی از دو روش خطای معمول و بازخورد اصلاحی جهت بررسی ثبات غلط (فسیل شدگی) میان زبانی استفاده شد. خطاهای نوشتاری در مقالات استدلالی 76 زبان آموز ایرانی در سه سطح زبانی متفاوت با استفاده از مدل ارائه شده توسط گس و سلینکر(1994) شناسایی و طبقه بندی شدند. این خطاها برای باراول با بازخورد ضمنی و برای باردوم با بازخورد صریح تصحیح شدند تا بررسی شود که آیا این دو نوع بازخورد باعث بهبود درنوشتار می شوند، و آیا خطاهائی وجود دارند که در برابر تصحیح مقاومت کنند. نتایج نشان داد که خطاهای مربوط به "انتخاب کلمه ، جمع، شکل کلمه و حرف تعریف the" جزوشایع ترین خطاهای این زبان آموزان بودند، که "انتخاب کلمه" در صدرفهرست قرار دارد. نتایج همچنین نشان داد که اگرچه هر دو نوع بازخورد می تواند منجر به کاهش خطاها شود، ارائه بازخورد صریح ومستقیم برای فراگیران روشی موثر تر میباشد. با این حال نتایج آزمون تی نشان داد که تاثیر کوتاه مدت بازخورد نمی تواند در طول زمان پایداربماند و این تایید کننده گفته کسانی ازقبیل ترواسکات (2007) است که اثر تصحیح خطا را زیر سوال برده اند. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهند که خطاهای مربوط به "ضمیر، ترتیب کلمات، مجهول و مالکیت" را احتمالآ می توان جزو خطاهائی برشمرد که فسیل شده اند، زیرا اگر چه برای تمام انواع خطاهای دیگر بازخورد ضمنی توانست مفید باشد، این چهار خطا در برابر تصحیح مقاومت نشان دادند و تنها بازخورد صریح توانست موجب کاهش معنادار آنها شود.
رضا پیش قدم، الیاس برابادی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
ساختن آزمون رایانه ای پویا و بررسی موثر بودن آن در پیشبرد مهارت خواندن دانشجویان هدف اصلی این تحقیق می باشد. امکان پذیری و ویژگی های روان سنجی دو مقوله ای هستند که استفاده ازازمو ن های پویا را محدود ساخته اند. نسخه رایانه ای ارزشیابی پویا به عنوان راه حلی برای این چنین محدودیت هایی ارائه می گردد. آزمون رایانه ای پویای خواندن (CDRD) این توانایی را دارد که به دانشجویان در صورتی اشتباهی مرتکب شوند کمک ارائه نماید. در پایان آزمون نرم افزار گزارشی از عملکرد دانشجویان به ما می دهد که حاوی دو نوع نمره می باشد: 1- نمره غیر پویا که بر اساس اولین پاسخ آنها به هر سوال می باشد و 2- نمره پویا که بر اساس مقدار کمکی است که آنها دریافت کرده اند. 77 دانشجوی زبان انگلیسی که اکثراً در سطح کارشناسی ارشد زبان بوده اند در این تحقیق شرکت کرده اند. نتایج تحقیق نشان داد در حالی که این آزمون رایانه ای استانداردهای روان سنجی آزمون را رعایت می کند قادر است که به دو هدف ارزشیابی پویا یعنی پیش برد توانایی دانشجویان و دادن اطلاعاتی در مورد پتانسیل توانائیهایشان نائل گردد. توصیه می شود که معلمان ارزشیابی پویا را در کنار ارزشیابی سنتی استفاده کنند. در این صورت آنها می توانند شناخت کامل تری از توانایی های دانش آموزان خود داشته باشند وهمچنین می توانند آموزش موثرتری برای آنها فراهم نمایند.
علی روحانی، هاجر خلیلیان،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
این تحقیق رابطه میان سطح آگاهی فراشناختی و دو بُعد دانش واژگانی) توانش مهارتی و بیانی) را در گروههای یادگیری «بیش آگاه» و »«کم آگاه» بررسی می نماید. همچنین عملکرد زبان آموزان را در هر یک از گروه های بیش آگاه و کم آگاه بلحاظ بِعد بیانی واژگان (که در قالب میزان سطح واژگان زبان آموزان عملیاتی گردیده) و ِبعد مهارتی واژگان (که در قالب میزان کاربرد تولیدی واژگان زبان آموزان عملیاتی گردیده) مقایسه می نماید. بدین منظورتعداد 80 نفراز دانشجویان رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور اصفهان و دانشگاه شهرکرد از طریق آزمون تعیین سطح آکسفورد انتخاب شدند. سپس از آزمون آگاهی فراشناختی ِشرو برای سنجش سطح آگاهی فراشناختیِ و صریح و از آزمون میزان سطح واژگان نِیشن و آزمون میزان سطح مهارت تولیدی واژگان نیشن و لوِفر جهت سنجش دو بعد دانش بیانی ومهارتی شرکت کنندگان استفاده گردید . نتایج حاصل از بررسی همبستگی، وجود یک ارتباط معنادارِ مثبت میان آگاهی فراشناختی زبان و بعد بیانی واژگان و یک رابطه منفیِ معنادار میان آگاهی فراشناختی و بعد مهارتی واژگان زبان بود. نتایج حاصل از آزمون تی نیز نشان داد که گروه بیش آگاه در بعد دانشِ بیانی واژگان عملکرد بهتری داشتند در حالیکه گروه کم آگاه در بعد مهارتیِ تولید واژگان عملکرد بهتری داشتند. نتایج تحقیق حاضر می تواند ابعاد شناختی- ذهنی یادگیری واژگان زبان را روشنتر سازد.
ضیاء تاج الدین، حمید بهادر،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
گرچه بررسی های متعددی جهت ارزیابی تاثیر مؤلفه های پیچیدگی شناختی فعالیت ها بر اساس متغیرهای متمرکزکننده قوای ذهنی ( رابینسون، 2001) انجام شده است، تحقیق کمتری برای بررسی همین تاثیر در راستای متغیرهای پراکنده کننده قوای ذهنی انجام شده است. علاوه بر این، بررسی اثرات تقابلی این متغیرها و شرایط فعالیت بر تولید زبانی زبان اموزان بررسی نشده است. همچنین در بررسی این متغیرها، زبان آموزان کمتر در انجام فعالیت های شفاهی مورد توجه قرار گرفته اند. تحقیق حاضر، به بررسی متغیرهای پراکنده کننده قوای ذهنی بر اساس فرضیه شناختی رابینسون (2001) بر پیچیدگی تولید زبانی زبانآموزان می پردازد. پس از قرار دادن زبان آموزان در دو گروه بالا و پایین از نظر توانش زبانی، از دو گروه دو نفره خواسته شد که چهار فعالیت زبانی که دارای کمترین تا بیشترین پیچیدگی شناختی بود انجام دهند و در همان حال تعامل زبانی آنان ضبط می شد. بررسی آماری داده ها نشان داد که افزایش پیچیدگی شناختی فعالیتها لزوماً همواره منجر به پیچیدگی کمتر تولید زبانی بین گروهها آنطور که رابینسون ادعا کرده است نمی شود.