1- دانشگاه خوارزمی ، karamita@khu.ac.ir
2- دانشگاه خوارزمی
چکیده: (2887 مشاهده)
یکی از نظریههایی که فقر و نابرابری را پس از جنگ جهانی دوم و بازساخت شهری در آمریکا در دوگانگی حومه و شهر مرکزی موردمطالعه قرار داد، نظریه عدم انطباق فضایی است. بهرغم نقش زمینه ناشی از نابرابری نژادی - قومی و تضاد حومه - شهر مرکزی در شکلگیری نظریه مذکور، شاخصهای اصلی عدم انطباق فضایی بر نبود تناسب بین دستیابی به شغل با مزایای کافی برای دسترسی به مسکن قابل استطاعت و باکیفیت دلالت دارد. این به آن معناست که زمینهها، ساختارها و فرایندهای نابرابری ساز از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت و نبود تناسب بین مزایای کار و دسترسی به مسکن فضاهای فقر را بازنمایی میکند. هدف تحقیق حاضر آشکارسازی عدم انطباق فضایی بین دو شاخص مذکور در مناطق کلانشهر تهران است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش نیز از ماهیت توصیفی - تحلیلی برخوردار بوده است. دادههای عمده موردنیاز شامل گروههای عمده شغلی و وضعیت مسکن در سرشماریهای رسمی نفوس و مسکن بوده که با استفاده از توابع فضایی مورد تحلیل قرار گرفتهاند. تحلیل یافتههای تحقیق نشان میدهد بین قشربندی شغلی و کیفیت سکونت در مناطق شهرداری تهران رابطه مستقیمی وجود دارد. بهنحویکه کانونهای تراکم اقشار فرودست و کارگری که از مشاغل با مزایای مناسبی محروماند در گسترههای مسکونی باکیفیت نامناسب و بافتهای فرسوده شکل گرفتهاند. بر این اساس در مناطق جنوبی تهران، عدم تناسب بیشتری بین دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن باکیفیت مشاهده میشود. درحالیکه مناطق شمالی تهران از دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن باکیفیت تناسب بسیار بیشتری وجود دارد. نتیجه نهایی بیانگر آن است که دو شاخص اصلی موردبررسی، «تلههای فضایی فقر» که کانون اصلی مسائل اجتماعی- فضایی در گسترههای درونشهری هستند را بهخوبی آشکار و بازنمایی میکنند.
واژگان کلیدی: تلههای فضایی فقر، عدم انطباق فضایی، عدم تناسب کار و سکونت، قشربندی شغلی و تهران.
- مقاله حاضر مستخرج از رساله دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری با عنوان «تبیین عدم انطباق فضایی کار و سکونت در منطقه 7 تهران» است که با حمایت مادی و معنوی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری تهران در دانشگاه خوارزمی انجام شده است.
- نویسنده مسئول: karamit@khu.ac.ir