جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای معادلات ساختاری

میرستار صدرموسوی، حسین کریم زاده، عقیل خالقی،
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل عوامل مشارکت پایین زنان روستایی در نیروی کار، از روش پژوهش آمیخته استفاده نموده است. در این تحقیق از روش «کیفی سپس کمی» استفاده شده است. در مرحله اول تحقیق، برای جمع‌آوری داده‌ها از تکنیک‌های روش مشارکتی شامل مشاهده، مصاحبه، بحث گروهی و یادداشت‌های میدانی استفاده شده که جامعه آماری شامل زنان روستایی باسواد و مطلع بوده است. موانع علی مؤثر در اشتغال زنان جامعه روستایی موردمطالعه، در چهار گروه موانع فردی، موانع خانوادگی، موانع فرهنگی- اجتماعی و موانع مدیریتی- ساختاری شناسایی شده است که دورافتاده بودن روستاها و عوامل فردی و خانوادگی دارای بیشترین میزان اهمیت است. تغییر شیوه زندگی در جامعه روستایی مشهود بوده و  متغیرهایی همچون تحصیلات، وضعیت تأهل و سطح درآمد به‌عنوان موانع مداخله‌گر در اشتغال زنان روستایی شناخته شده است. انعطاف‌پذیری زنان در برابر مانع مهم فردی و خانوادگی، تغییر آداب و ارزش‌های اجتماعی را به دنبال داشته است. با تغییر آداب و ارزش‌ها و سنن اجتماعی و همچنین تغییر شیوه زندگی، زنان روستایی جامعه مورد‌مطالعه، از زندگی در روستا روی‌گردان شده و به شهرها مهاجرت می‌کنند. ازدواج دیرهنگام یا بالا رفتن سن ازدواج، فقر اقتصادی از دیگر نتایج است که مجموعه این عوامل وضعیت نامناسب رفتاری را در بین دختران و زنان روستایی مهاجرت کرده  می‌تواند به وجود ‌آورد. خروجی حاصل از نرم‌افزار لیزرل در تجزیه ‌و تحلیل نتایج بحث مشارکتی، سازگاری و توافق مطلوب نتایج ارائه‌شده را با داده‌های تجربی نیز ثابت کرد که می‌توان ادعا نمود نتایج تحقیق دارای اعتبار بیرونی مناسبی است.


محسن آقایاری هیر، حسین کریم زاده، ناهید رحیم زاده،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

قابلیت تحرک به معنی جابجایی مردم و کالاها از نقطه ­ای به نقطه دیگر در نظر گرفته می ­شود که به زیرساخت­ های حمل­ و نقل وابسته بوده و از اهمیت زیادی در توسعه پایدار نواحی روستایی برخوردار است. بهبود قابلیت تحرک می­تواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم گوناگونی در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی داشته باشد. با توجه به اینکه قابلیت تحرک مناسب از جمله معضلات پویایی، به­ویژه پویایی اقتصادی نقاط روستایی کشور بوده، تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل قابلیت تحرک در نقاط روستایی بخش مرکزی شهرستان تبریز، عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور روش تحقیق توصیفی تحلیلی مورد توجه قرار گرفت. ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق به عملیاتی نمودن مفاهیم و متغیرهای مطرح در سؤالات پرداخته شده و روایی آن به روش نظرسنجی از نخبگان مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از تأیید جهت تعیین روابط علت و معلولی میان شاخص­ ها و در مرحله بعد جهت وزن­دهی به نظرسنجی مجدد (۱۵ نفر از متخصصان رشته جغرافیا و برنامه ­ریزی روستایی و برنامه ­ریزی حمل ­و نقل) اقدام گردید. سپس برای ارزیابی قابلیت تحرک، تکنیک فرآیند شبکه ­ای  با بهره­ گیری از نرم­افزار Super Decisions و برای بررسی نقش عوامل در قابلیت تحرک نقاط روستایی مورد مطالعه از مدل­سازی معادلات ساختاری در نرم­افزار AMOS,۲۴ استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز شامل ۵۲ روستا تشکیل می­ دهد که داده ­های لازم به صورت تمام­ شماری از دهیاران آنها جمع ­آوری گردید. نتایج نشان داد که در بین شاخص­های قابلیت تحرک، شاخص­ های تعداد مسافران در فصول مختلف و جابجایی تولیدات باغی، بیشترین روابط علت و معلولی را با سایر شاخص­ های مطرح داشته است. به­ علاوه روستای کردکندی کمترین میزان قابلیت تحرک و مایان سفلی بیشترین قابلیت تحرک را دارد که این مسئله بیانگر اثر عوامل دیگری غیر از جمعیت صرف نواحی در میزان قابلیت تحرک آنها است. به­علاوه بر اساس نتایج مدل­سازی معادلات ساختاری، عامل فاصله بیشتر از سایر عوامل در قابلیت تحرک سکونتگاه ­های روستایی مؤثر بوده است.

مهرشاد طولابی نژاد، جواد بذرافشان، سیروس قنبری،
دوره ۷، شماره ۲۴ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

افزایش نابرابری و محرومیت بین مناطق شهری و روستایی اثرات منفی ناخواسته­ ای، مانند افزایش مهاجرت، شهرنشینی و افزایش جرم در جامعه را در پی خواهد داشت. برای تحقق توسعه روستایی، کاهش این نابرابر­ی­ها، باید به عنوان یک اصل برای سیاست گذاران در اولویت قرار گیرد. بدین­سان، ارائه مدلی قوی از محرومیت برای شناسایی شاخص­های محرومیت و پارامترهای مرتبط برای کاهش محرومیت مهم است. هدف پژوهش، تبیین محرومیت روستایی بر اساس شاخص­های منطقه ­ای است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن پیمایشی است. از آزمون رتبه ­ای هم­انباشتگی نامحدود اکتشافی برای شناسایی مهم­ترین شاخص­های محرومیت، و با استفاده از مدل­سازی معادلات ساختاری (SEM) به ارائه الگویی از محرومیت اقدام گردید. ابزار گردآوری داده­ ها، پرسش­نامه و سالنامه آماری استان لرستان است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان پل‌دختر است (۱۱۲۸۹N=). با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه­ گیری سهمیه­ ای، ۴۰۰ خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته­ها نشان داد که از میان هیجده شاخص در نظر گرفته شده برای سنجش محرومیت روستایی، یازده شاخص در سطح پایینی قرار دارند و روستاهای منطقه در زمینه این شاخص­ها در وضعیت محرومی به سر می­برند. از این یازده شاخص، سه شاخص درآمد و پس­انداز (۲۱۹/۰)، مالکیت (۱۲۰/۰) و مسکن (۱۱۴/۰) مربوط به بعد اقتصادی محرومیت، سه شاخص آموزشی (۱۴۷/۰)، بهداشتی (۱۲۷/۰) و خدمات رفاهی (۱۱۴/۰) مربوط به بعد اجتماعی، دو شاخص زیرساخت­های فرهنگی (۱۲۰/۰) و حقوق قومیت­ها و اقلیت­ها (۱۶۴/۰) مربوط به بعد سیاسی-فرهنگی و سه شاخص محیط زیست روستا (۱۳۵/۰)، شبکه معابر روستا (۱۰۲/۰) و زیرساخت­های روستایی (۱۶۰/۰) مربوط به بعد محیطی- کالبدی محرومیت بوده است. همچنین نتایج بدست آمده از مدل­سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مرتبه دوم محرومیت تحت تأثیر عامل­های پنهان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی- فرهنگی و محیطی- کالبدی قرار دارد. مقدار p کلیه پارامترهای لامدا در مدل مرتبه دوم فوق نشان از تأیید کلیه این روابط دارد.

علی اکبر عنابستانی، مرتضی ذوالفقاری، جمیله توکلی‌نیا،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده

مفهوم روستای هوشمند یک نوآوری در برنامه‌ریزی پایدار روستا است که توسعه دانش‌بنیان از طریق یادگیری مداوم منابع انسانی به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از توسعه منابع در مناطق روستایی را تقویت می‌کند. اگرچه روستاهای هوشمند و شیوه‌های آن‌ها در مقایسه با شهرهای هوشمند دیرتر موردتوجه قرارگرفته است، اما مردم انتظارات زیادی از توسعه پایدار مناطق روستایی از طریق ابتکار و عمل به روستای هوشمند، به‌ویژه در شرایط فعلی جهانی و عصر ارتباطات دارند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثرگذاری رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی پیراشهری کلان‌شهر تهران در محدوده شهرستان اسلامشهر است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق شامل ۱۲ سکونتگاه پیراشهری کلان‌شهر در شهرستان اسلامشهر با جمعیت ۳۴۵۷۴ نفر در قالب ۱۰۳۴۰ خانوار است که بیش از ۹۵ درصد از جمعیت روستایی شهرستان را شامل می‌گردد. برای برآورد حجم نمونه مورد پرسشگری در روستاها با استفاده از فرمول و در سطح اطمینان ۹۵ درصد، ۲۶۰ خانوار روستایی به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های پیراشهری، از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم‌افزار Smart PLS استفاده گردید. با توجه به نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بیش از ۵۸/۲ بوده یعنی رابطه معنادار و غیرمستقیم است؛ بدین ترتیب رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی تأثیر مثبت و معناداری دارد. مؤلفه‌های مدیریت و حکمرانی هوشمند و سلامت هوشمند به ترتیب با ضرایب ۱۵۹/۰ و ۱۵۲/۰ بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار روستایی را داشته‌اند و مؤلفه‌های محیط هوشمند و کشاورزی هوشمند نیز به ترتیب با ضرایب ۱۲۱/۰ و ۱۳۱/۰ کمترین تأثیر را بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی داشته‌اند و درمجموع متغیر رهیافت روستای هوشمند ۴۹ درصد از واریانس متغیر توسعه پایدار روستایی را پیش‌بینی می‌کند.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb