جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای دانش بومی

جواد بذرافشان، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 5، شماره 18 - ( 11-1395 )
چکیده

کشاورزی و دامداری بزرگترین منبع اشتغال در دهستان میانکوه شرقی است. امرار معاش اکثر خانوارهای منطقه نیز وابسته به کشاورزی و دامداری، و عمدتا  به طور سنتی است. این منطقه دارای یک میراث بسیار غنی از کنترل سلامت سنتی و پرورش حیوانات است که از زمان بسیار قدیم کاربرد زیادی داشته و هنوز هم مورد استفاده قرارمی­گیرد. دانش بومی و شیوه­های سنتی مختلف در این زمینه در تولید لبنیات، پرورش گوسفند، بز و گاو کاربرد زیادی دارد. این دانش شامل مجموعه­ای از تجربه­ها و دانش یک گروه قومی مشخص است که پایه و اساس تصمیم­گیری در رابطه با مشکلات و چالش­های مردم محلی است. هدف این مطالعه، بررسی اثرات دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی با تأکید بر اقتصاد دامداری است. جامعه آماری شامل خانوارهای دامدار دهستان میانکوه­شرقی (514 N=) است. 103 سرپرست خانوار با استفاده از نمونه­گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه است. برای تجزیه و تحلیل داده­ها، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک­نمونه­ای، مدل­رگرسیون و تحلیل­مسیر) استفاده شد. نتایج یافته­های تحقیق نشان داد، میزان بهره­گیری، اعتماد و آشنایی به دانش بومی از سوی دامدارن در سطح مطلوبی قرار دارد. در رابطه با تأثیر دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی، با توجه به سطح معنی­داری 000/0، می­توان گفت که دانش بومی اثرات مثبت و معنی­داری بر کلیه ابعاد مورد نظر داشته است. از بین ابعاد توسعه پایدار بومی- محلی، بعد ساختار اقتصادی با ضریب 450/0 بیشترین اثر کلی را داشته است. به طوری که در اثر کاربرد دانش بومی دامداران در زمینه اقتصاد دامداری از طریق تغذیه طبیعی دام، نگهداری از نوزادان دام، جلوگیری از بیماری دام­ها و کاهش تلفات دام­ باعث استحکام و تقویت اقتصاد دامداری شده و زمینه ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و افزایش تولیدات دامی را فراهم کرده است. کمترین اثر کلی مربوط به بعد محیطی با ضریب 056/0 است. بنابراین می­توان گفت که بیشترین میزان کاربرد و استفاد از دانش بومی از سوی دامداران نمونه در زمینه­های ­اقتصادی بوده است.


رضا واشقانی فراهانی، علیرضا عباسی سمنانی، فریده اسدیان،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش دانش بومی در پایداری اقتصادی مناطق روستایی فرمهین فراهان انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تحلیلی و از نظر روش، در گروه پژوهش کمی قرار دارد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرم­افزار SPSS و مدل­ های تلفیقی (FKOPRAS+FSORA)، استفاده شد. نتایج نشان داد، در بین مولفه­ های دانش بومی، تنها مولفه­ های توانمندی­ ها و دانش مردم با مقدار میانگین 38/3 و 01/3، مطلوب ارزیابی شد و سایر مولفه­ ها از جمله: مشارکت، ارتقاء زندگی، نظارت، اجتماعی،  اقتصادی، به دلیل اینکه میانگین­شان پایین­تر از حد متوسط عدد (3)، می­ باشد، نامطلوب مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد، میزان پایداری اقتصادی در فرمهین با مقدار میانگین­ های به دست آمده (پایین ­تر از حد متوسط عدد 3)، با سطح معناداری 000/0، کم و نامطلوب ارزیابی شده است، در این راستا، نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دانش بومی و پایداری اقتصادی ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، به طوری که بر اساس نتایج به دست آمده سهم مولفه مشارکت با مقدار ضریب بتای (453/1)، در پیش­بینی تغییرات مثبت متغیر پایداری اقتصادی بیشتر از سایر مولفه­ های دانش بومی بود، و همچنین مولفه دانش مردم با مقدار اثر (160/0)،  بیشترین تاثیر مستقیم را در پایداری اقتصادی این منطقه را دارد. در نهایت نتایج مدل­ های تلفیقی (کوپراس فازی و سوارا فازی) نشان داد، از بین شاخص­ های اقتصادی، اشتغال و درآمد با مقدار امتیاز 14/70، بیشترین میزان تاثیرپذیری را از دانش بومی در فرمهین به خود اختصاص داده است.

زهرا علی نژاد، محمد رحیم فروزه، حنانه محمدی‌کنگرانی، حسن یگانه،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر، با هدف چگونگی حفظ دانش سنتی در میان بومیان و تحلیل شبکه‌های یاد‌گیری و یاد‌دهی دانش سنتی استفاده از گیاهان دارویی در روستای شاه‌کوه سفلی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه انجام گرفته است.
روش پژوهش: در این پژوهش، برای دستیابی به شیوه‌های انتقال دانش بومی، شبکه‌های یاد‌گیری و یاد‌دهی دانش سنتی استفاده از گیاهان دارویی در روستای شاه‌کوه سفلی، رویکرد تحلیل شبکه به‌کارگرفته شد. برای این منظور، در فصل بهار و تابستان سال‌های 1402 و 1403، پس از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته و مشاهده مشارکتی با 53 نفر از ساکنان بومی این منطقه، از شاخص‌های خُرد و کلان شبکه نظیر مرکزیت درجه و بینابینی، تراکم و MDS استفاده و از با نرم‌افزار‌های NetDrow و UCINET به ترسیم و تحلیل گراف‌ها اقدام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که اکثر بومیان از فواید درمانی گیاهان دارویی و نحوه‌ی فراوری آن‌ها آگاه بوده و از آن‌ها به عنوان اولویت اول در زمینه‌ی درمان بیماری‌ها بهره می‌گیرند و از همین طریق دانش و تجربه‌ی زمان آزموده‌ی خود و گذشتگان را حفظ و سپس منتقل می‌نمایند. همچنین تحلیل گراف‌ها در زمینه‌ی انتقال دانش سنتی نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه و بینابینی در شبکه‌ی یادگیری شامل مادر و مادربزرگ و در شبکه‌ی یاددهی شامل فرزند است. این یافته نشان می‌دهد که انتقال دانش در میان جوامع روستایی این منطقه، انتقالی عمودی و نسل به نسل بوده و خانواده و به‌ویژه مادران در یادگیری دانش سنتی فرزندان دارای نقش کلیدی هستند.
نتیجه‌گیری: با توجه به روایی بودن دانش بومی و انتقال موروثی آن، نه تنها ثبت و ضبط این دانش گرانبها اهمیت دارد؛ بلکه حفظ و انتقال آن نیز حائز اهمیت است. بر همین اساس، رویکرد استفاده شده در پژوهش حاضر می‌تواند در سایر مناطق روستایی و عشایری نیز استفاده شود و با شناسایی افراد و عوامل موثر در انتقال دانش، سبب حفظ و انتقال درست دانش زمان آزموده‌ی مردمان مختص همان منطقه شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb