کشاورزی و دامداری بزرگترین منبع اشتغال در دهستان میانکوه شرقی است. امرار معاش اکثر خانوارهای منطقه نیز وابسته به کشاورزی و دامداری، و عمدتا به طور سنتی است. این منطقه دارای یک میراث بسیار غنی از کنترل سلامت سنتی و پرورش حیوانات است که از زمان بسیار قدیم کاربرد زیادی داشته و هنوز هم مورد استفاده قرارمیگیرد. دانش بومی و شیوههای سنتی مختلف در این زمینه در تولید لبنیات، پرورش گوسفند، بز و گاو کاربرد زیادی دارد. این دانش شامل مجموعهای از تجربهها و دانش یک گروه قومی مشخص است که پایه و اساس تصمیمگیری در رابطه با مشکلات و چالشهای مردم محلی است. هدف این مطالعه، بررسی اثرات دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی با تأکید بر اقتصاد دامداری است. جامعه آماری شامل خانوارهای دامدار دهستان میانکوهشرقی (514 N=) است. 103 سرپرست خانوار با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تکنمونهای، مدلرگرسیون و تحلیلمسیر) استفاده شد. نتایج یافتههای تحقیق نشان داد، میزان بهرهگیری، اعتماد و آشنایی به دانش بومی از سوی دامدارن در سطح مطلوبی قرار دارد. در رابطه با تأثیر دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی، با توجه به سطح معنیداری 000/0، میتوان گفت که دانش بومی اثرات مثبت و معنیداری بر کلیه ابعاد مورد نظر داشته است. از بین ابعاد توسعه پایدار بومی- محلی، بعد ساختار اقتصادی با ضریب 450/0 بیشترین اثر کلی را داشته است. به طوری که در اثر کاربرد دانش بومی دامداران در زمینه اقتصاد دامداری از طریق تغذیه طبیعی دام، نگهداری از نوزادان دام، جلوگیری از بیماری دامها و کاهش تلفات دام باعث استحکام و تقویت اقتصاد دامداری شده و زمینه ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و افزایش تولیدات دامی را فراهم کرده است. کمترین اثر کلی مربوط به بعد محیطی با ضریب 056/0 است. بنابراین میتوان گفت که بیشترین میزان کاربرد و استفاد از دانش بومی از سوی دامداران نمونه در زمینههای اقتصادی بوده است.