6 نتیجه برای توزیع فضایی
حسنعلی فرجی سبکبار،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1391 )
چکیده
توزیع فضایی سکونتگاههای روستایی در ایران متعادل نمیباشد. این مقاله به بررسی و کشف الگوی فضایی سکونتگاههای روستایی براساس شاخصهای مختلف و نیز ارائه مدلی برای تحلیل و الگوسازی مطالعه نابرابریهای فضایی میپردازد. برای انتخاب واحدهای پایه از نظریه MAUP که توسط اوپن شاو ارائه شده، استفاده شد. براساس این نظریه مناطقی که برای تلفیق دادهها انتخاب میشوند اختیاری است. در این زمینه دو موضوع مطرح میباشد یکی انتخاب مقیاس تلفیق و دیگری نحوه تلفیق میباشد. برای مدلسازی و انتخاب واحدهای پایه از مدل شش ضلعی استفاده شده است که در جغرافیا سابقه طولانی دارد. برای الگوسازی اختلافات فضایی از شاخصهای عمومی و محلی خودهمبستگی فضاییاستفاده شده است. درسطح عمومی از شاخص I موران و در سطح محلی از شاخصهای LISA استفاده شده است. شاخصهای محلی الگوی فضایی و به عبارتی محلی خوشهها را نشان میدهند. تحلیل و یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که از نظر شاخصهای مختلف مورد مطالعه، نابرابریهای فضایی وجود دارد ولی در مورد هر شاخص این الگو ممکن است متفاوت باشد.
نصرالله مولائی هشجین، سیاوش مولایی پارده،
دوره 3، شماره 8 - ( 5-1393 )
چکیده
بخش کشاورزی به دلیل توانمندی در ایجاد ارزش افزوده و اشتغالزایی از یک سو و تامین امنیت غذایی و حیات اقتصادی- اجتماعی کشور از سوی دیگر، از اهمیت بسیار بالایی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی برخوردار است. شناخت و بررسی امکانات و تواناییها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی، نخستین گام در فرایند برنامهریزی و توسعه کشاورزی میباشد. این پژوهش با بهرهگیری از مدل موریس و شاخص مرکزیت به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان خوزستان به لحاظ شاخصهای عمده بخش کشاورزی پرداخته و هدف اصلی آن یافتن میزان شکاف موجود بین شهرستانها و نوع محرومیت آنها است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری کل شهرستانهای استان خوزستان را شامل میشود. به منظور پیشبرد تحقیق، شاخصهای 29 گانه توسعه کشاورزی و اطلاعات مربوط به آن از سالنامه کشاورزی سال 1388 استان خوزستان استخراج گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شکاف و نابرابری بین شهرستانها در زمینه فعالیتهای کشاورزی عمیق بوده، به طوری که ضریب نهایی در برخوردارترین شهرستان (باغ ملک) به ترتیب در مدل موریس و شاخص مرکزیت 53.54 و 286، و درمحرومترین شهرستان (آبادان) به ترتیب 14.87 و 65.69 به دست آمده است. با توجه به ضریب نهایی محاسبه شده، اختلاف بین برخوردارترین شهرستان و محرومترین شهرستان تقریبا چهار برابر بوده است. در پایان نیز با مشخص شدن تفاوت و اختلاف در سطوح برخورداری این شهرستانها، پیشنهادهایی برای برنامهریزان جهت از بین بردن نابرابریهای موجود، ارائه شده است.
باقر کرد،
دوره 3، شماره 10 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف این مقاله، ارزیابی چگونگی توزیع فضایی هزینه کالاهای ضروری و سنجش ضریب حساسیت قیمتی و درآمدی برخی اقلام عمده مصرفی، در سبد مصرفی خانوارهای روستایی کشور می باشد. در این راستا، با استفاده از رویکرد سیستم معادلات دیفرانسیلی تایل مبتنی بر ماتریس برتن، حساسیت قیمتی و درآمدی برای گروههای فقیر، غنی و ثروتمند روستایی محاسبه شده است. یافته¬های تحقیق مؤید این است که بیشترین هزینه نان در روستاهای ایران مربوط به استان آذربایجان شرقی و اردبیل، بیشترین هزینه قند و شکر در روستاهای ایران مربوط به کرمانشاه و اردبیل، بیشترین هزینه گوشت مربوط به روستاهای اردبیل و خوزستان و بیشترین هزینه برنج مربوط به روستاهای استان فارس و گیلان می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاکی است که حساسیت قیمتی کالاهای اساسی برنج، قند و شکر، نان و گوشت برای گروه خانوارهای فقیر روستایی ایران طی دوره 1353-1390 به ترتیب برابر 660/1-، 289/0-، 471/0-و 861/0- بوده است. حساسیت قیمتی کالاهای اساسی برنج، قند و شکر، گوشت و نان برای گروه خانوارهای متوسط روستایی ایران به ترتیب برابر 972/1-، 332/0-، 449/0-و 840/0- و حساسیت قیمتی کالاهای اساسی برنج، قند و شکر، گوشت و نان برای گروه خانوارهای غنی روستایی ایران به ترتیب برابر 381/1-، 486/0-، 448/0-و 884/0- بوده است.
مرضیه هادی پور، حسنعلی فرجی سبکبار، فضیله داورخانی، احمد رومیانی،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده
بحـث اشتغال از مهمترین مباحث مورد توجه درکشورها در حال توسعه و توسعهنیافته محسـوب میشود و مقولهای اقتصـادی، اجتماعی و سیاسی است که باید به آن توجه ویژه شود. از آنجا که نیروی انسانی یکی از مهم ترین و اساسیترین عوامل تولید محسوب میگردد، از طریق مشارکت در تولید چه به لحـاظ فیزیکی(نیروی کار) و چه به لحاظ فکری، مدیریتی و تکنولوژیکی میتواند نقش بسیار برجستهای را در رونـد تولیـد ایفـا نماید، بنابراین لازم است که زمینههای اشتغال نیروی انسانی را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی و تعیین جایگاه هر یک از (شهرستانهای )کشور به لحاظ بهرمندی از شاخصهای اشتغال زنان و تبیین میزان شکاف بین مناطق کشور در زمینهی بهرهمندی از شاخصهای مذکور انجام شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و میدانی بهره گرفته شده است. در این تحقیق شهرستانهای کشور مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی از 6 شاخص در قالب 2 مولفه استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات از سیستم دانش بنیان با استفاده از منطق فازی و نرمافزار متلب و نرمافزارArcGIS بهره گرفته شد. نتایج نشان میدهد که بین استانها و شهرستانهای کشور از لحاظ بهرهمندی از شاخصهای اشتغال زنان نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد به طوری که از یک سو، مشارکت اقتصادی زنان با 21/44 درصد در 168 شهرستان در وضعیت خوب و رو به بهبود قرار دارند و از سوی دیگر، بالابودن نرخ بیکاری زنان در استانهای کشور از نظم خاصی پیروی نکرده و هرجا شرایط برای کار و اشتغال فراهم بوده است از نرخ بالایی برخوردار شده است که بخشهایی از سیستان در درجه پایین مشارکت اقتصادی و لکههایی از غرب،کرمانشاه، لرستان و جنوب غرب، در درجه دوم قرار دارند. درجه مشارکت اقتصادی در خوش بینانهترین حالت شامل اصفهان، یزد، خراسان جنوبی و لکههایی از بوشهر و هرمزگان و جزایر جنوبی از مشارکت بالایی برخوردار بوده که شرایط خاص اقتصادی این مناطق در این امر دخیل است.
محمد قاسمی سیانی، ایرج قاسمی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیمگیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامهریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیمسازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردیترین مناطق برای مداخله دولت به شمار میرود. این مناطق به دلیل تماس با محیط داخلی و خارجی از ویژگیهای خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمانهای دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان میدهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست جابجایی روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینهساز ناپایداری سکونتگاههای جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریانهای ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکهای پیروی نمیکند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفتهاند زمینهساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.
شیما عمیدی، مجتبی قدیری معصوم، محمدامین خراسانی، زهرا ترکاشوند،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: اکوسیستم کارآفرینی روستایی برای توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در مناطق روستایی حیاتی است. با استفاده از اهرم کارآفرینی در مناطق روستایی، میتوان اقتصاد روستایی پویا و نوآور ایجاد کرد. استان البرز با وجود داشتن شرایط مناسب اقلیمی، جغرافیایی، ارتباطی و دسترسی مناسب، اما طی سالیان اخیر در زمینه توسعه اقتصادی نواحی روستایی شرایط نامناسبی مانند؛ افزایش نرخ بیکاری، پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و اختلاف درآمد خانوارهای روستایی و شهری دارد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در استان البرز است.
روش پژوهش: این پژوهش درچهارچوب روششناسی کمی انجام شده است. گردآوری دادهها با استفاده از مطالعات کتابخانهای و پیمایش میدانی صورت گرفته که در بخش میدانی ابزار اصلی پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل روستاهای استان البرز بوده که از بین آنها تعداد 33 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد 380 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدهاند. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کای اسکوئر، t تک نمونهای، آزمون آنووا، دانکن و درونیابی کریجینگ استفاده شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز دارای وضعیت نامناسبی است، به طوریکه از بین 10 گروه شاخصهای اصلی شامل؛ شاخصهای کسب و کار، شاخصهای مالی، شاخصهای آموزشی، شاخصهای سرمایه انسانی، شاخصهای حمایتی، شاخصهای بازار و مشتریان، شاخصهای اجتماعی، شاخصهای فرهنگی، شاخصهای زیرساختی و شاخصهای نوآوری، تحقیق و توسعه که مورد بررسی قرار گرفته است، صرفاً دو گروه دارای وضعیت مناسب و هشت گروه دیگر دارای وضعیت نامناسب بودهاند. همچنین پراکندگی جغرافیایی وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در سطح استان متفاوت است.
نتیجهگیری: وجود زیرساختهای سخت افزاری مانند دسترسی به راههای ارتباطی و مراکز شهری به تنهایی برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی کافی نمیباشد بلکه لازم است در کنار آن توسعه زیرساختهای نرمافزایی مانند امور مالی، آموزش، انواع حمایتها، سرمایه انسانی و اجتماعی و تحقیق و توسعه نیز مورد توجه قرار گیرد.