جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای تحلیل فضایی

محمدرضا رضوانی، طاهره صادقلو، حسنعلی فرجی سبکبار، عبدالرضا رکن الدین افتخاری،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده

بازاریابی محصولات کشاورزی یکی از اساسی­ترین و مهمترین شاخص­های توسعه اقتصاد فضاهای روستایی محسوب می­گردد. در این راستا، شناسایی فاکتورها و مولفه های تاثیرگذار بر فرآیند بازاریابی این محصولات به ویژه در محصولات فسادپذیری نظیر محصولات دامی و تولیدات لبنی می تواند در هدایت و تسهیل فرآیند بازاریابی و کاهش مشکلات و مسائل موجود در این عرصه به ویژه در اجتماعات محلی بسیار راهگشا باشد. شناسایی و تعدیل توزیع فضایی شاخص­های موثر در فرایند بازاریابی محصولی نظیر شیر با در نظر گرفتن تمامی محدودیت­های زمانی و زیستی این محصول، در سطح تولیدکنندگان خرد(سنتی و نیمه مدرن)؛ از مرحله تولید تا عرضه به مصرف­کنندگان مختلف، و برنامه­ریزی برای سازماندهی به توزیع عناصر تعیین کننده در عرصه بازاریابی و بازاررسانی، با بهینه­سازی کاربرد منابع، جلوگیری از اتلاف هزینه و زمان، و همچنین کاهش مسیرهای بازار از طریق کاهش تاثیر واسطه­گران، افزایش منافع و رشد اقتصادی تولیدکنندگان روستایی را در پی خواهد داشت. بر این اساس شناخت دقیق عوامل شکل دهنده و تسهیل کننده شبکه فضایی بازاریابی محصول شیر و تغییرات فضایی اشکال بازاریابی در مناطق روستایی با تاکید بر عوامل جغرافیایی به عنوان یکی از هدف اساسی در سطوح مختلف تصمیم گیری و مدیریت و برنامه ریزی اقتصاد روستایی کشور مطرح است. بر این اساس سوال اساسی مقاله شناخت عوامل موثر و تبیین کننده شبکه فضایی بازاریابی و تحلیل تغییرات فضایی فرآیند بازاریابی محصول شیر تحت تاثیر این عوامل در مناطق روستایی با پتانسیل اقتصاد دامداری و تولید شیر در شهرستان خدابنده استان زنجان می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش شناسی توصیفی و تحلیلی با بکارگیری داده های پرسشنامه ای، نظرات خبرگان، آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که از بین عوامل سه گانه شناسایی شده در شبکه فضایی بازاریابی شیر، مهمترین عامل از نظر سطوح مختلف تحلیل، عامل عملکردی- رفتاری یا توزیع فضایی عناصر بازاریابی است.


حامد قادرمرزی، داوود جمینی، علیرضا جمشیدی، رامین چراغی،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده

وضعیت مطلوب مسکن در نواحی شهری و روستایی یکی از شاخص­های توسعه اقتصادی اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می­شود. تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن به­منظور دستیابی به وضعیت مطلوب مسکن مستلزم شناسایی و تجزیه وتحلیل ابعاد گسترده این بخش می­باشد. از راه­های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه­ریزی­های منطقه­ای، استفاده از شاخص­های مسکن می­باشد. این شاخص­ها که بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است، راهنمایی مؤثر جهت بهبود برنامه­ریزی مسکن برای آینده می­باشد. در این رابطه پژوهش حاضر با استفاده از شاخص­های مسکن به بررسی وضعیت مسکن مناطق روستایی شهرستان­های استان کرمانشاه، و سطح­بندی نواحی روستایی آن با استفاده از این شاخص­ها پرداخته است. روش تحقیق پژوهش حاضر مبتنی بر روش اسنادی و توصیفی است. اطلاعات مورد نیاز از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استان کرمانشاه استخراج شده است. در این مطالعه از 34 شاخص برای بررسی وضعیت موجود استفاده شده است. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم­افزار SPSS و مدل TOPSIS، سطح­بندی شهرستان­ها بر اساس تحلیل خوشه­ای و نمایش توزیع آنها با استفاده از نرم­افزار ArcGIS انجام گرفته است. به­منظور سطح­بندی نواحی همگن روستایی از روش تحلیل خوشه­ای استفاده و نقاط روستایی استان به 3 گروه همگن طبقه­بندی شده­اند که بر اساس آن مناطق روستایی شهرستان­های کنگاور و هرسین در بالاترین سطح و مناطق روستایی شهرستان­های دالاهو، ثلاث و باباجانی، اسلام­آبادغرب، پاوه، روانسر، قصرشیرین، گیلانغرب و جوانرود در پایین­ترین سطح از حیث برخورداری از شاخص­های مسکن قرار دارند.

فرهاد عزیزپور، حسن افراخته، مریم شامانیان،
دوره 3، شماره 7 - ( 3-1393 )
چکیده

کیفیت زندگی مفهومی چندوجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزش‌های فردی و اجتماعی است که دارای ابعاد عینی و بیرونی، ذهنی و درونی می‌باشد. از این رو، معانی گوناگونی برای افراد و گروه‌های مختلف بر آن مترتب است. در این مقاله سعی شده است ضمن سنجش کیفیت زندگی مبتنی بر شاخص‌های ذهنی، مهمترین عوامل مکانی- فضایی مؤثر بر کیفیت زندگی روستاهای ناحیه شناسایی و تحلیل شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. محدوده جغرافیایی مورد مطالعه دهستان قرق شهرستان گرگان و جامعه آماری روستاییان 5 روستا از این دهستان و حجم نمونه 340 خانوار از روستاییان است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیده‌اند. روش نمونه‌گیری طبقه‌ای در انتخاب روستاهای نمونه بکار گرفته شد. برای جمع­آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. به منظور تحلیل داده­ها از آزمون ANOVA استفاده شده است. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی در ناحیه مورد مطالعه از نگاه روستاییان در ابعاد محیطی و کالبدی دارای شرایط مناسب‌تری بوده است. تفاوت فضایی در وضعیت روستا بر اساس شاخص‌های ذهنی کیفیت زندگی متاثر از عوامل بعد فاصله روستاها از جاده اصلی، فاصله روستا تا شهر گرگان و تنوع قومیتی است.


حسنعلی فرجی سبکبار، نادر ملایی، بهرام هاجری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده

مسئله ی اشتغال و به طور کلی نیروی انسانی در مسائل اقتصادی، جایگاه ویژه ای دارد. در اقتصاد ایران، اشتغال از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است. تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن، مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخش ها و ترکیب آن در مناطق است تا بتوان برنامه ریزی و اشتغال زایی متوازن و متعادلی را در هر یک از بخش ها و مناطق محقق ساخت. هدف از این تحقیق، شناخت وضعیت بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی کشور می باشد. جامعه آماری پژوهش، 394 شهرستان کشور بوده است که آمار و اطلاعات آن از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده و با استفاده از تکنیک ضریب مکانی (LQ)، بخش های پایه که صادر کننده ی نیروی شاغل بوده اند، مشخص گردیده است. نتایج حاکی از آن است که در بخش کشاورزی، غرب و شمال غرب کشور و جنوب شرق از نواحی پایه ای می باشد. در بخش صنعت نیز نواحی مرکزی، شمال و بخشی از جنوب کشور صادر کننده نیروی کار به نواحی دیگر می باشد. بخش خدمات در مناطق مرکزی، شمال شرقی و غربی و جنوب کشور از نواحی پایه است که این نواحی به عنوان صادر کننده نیروی کار خدماتی شناخته می شود.

سعید ملکی، سیدرضا حسینی کهنوج، الهام ویسی، پیروز رحمانی لیر،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

سکونتگاه‌های روستایی به عنوان چشم‌انداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی فضایی (خصوصاً در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارسایی‌های بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روش­های اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوت‌های منطقه‌ای و سطح­بندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تأسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روش‌های تحلیل عاملی و تکنیک تصمیم‌گیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزن­دهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشه‌های مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استان‌های مازندران (467/0)، اصفهان (464/0)، البرز (455/0) و تهران (449/0) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استان‌های سیستان و بلوچستان (265/0)، خراسان جنوبی (267/0)، هرمزگان (267/0) و کرمان (270/0) در پایین­ترین سطح از حیث   برخورداری از شاخص­های مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استان‌های کشور در زمینه‌ی شاخص­های ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استان­ها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعه­ی آتیه این روستاها به سوی توسعه‌ای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامه‌ریزی‌های مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاه‌ها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.


ابوذر پرهیزکاری،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده

هدف اصلی تحقیق تحلیل فضایی الگوی توزیع درآمد و سطح رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان طالقان (از توابع استان البرز) است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع مطالعات توصیفی است. داده‌های مورد نیاز این پژوهش مربوط به سال 93-1392 بوده که با مصاحبه و تکمیل پرسشنامه­ از خانوارهای نمونه جمع­آوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای روستایی شهرستان طالقان است. برای اندازه­گیری نابرابری توزیع درآمد از ضریب جینی، برای محاسبه سطح رفاه اجتماعی از شاخص سن و برای تعیین معنی­داری نابرابری توزیع درآمد از آزمون کروسکال- والیس استفاده شده است. مقدار ضریب جینی برای دهستان­­های پایین­طالقان، میان‌طالقان، کناررود و جوستان به ترتیب 63/0، 54/0، 41/0 و 49/0 برآورد شده است. نتایج نشان داد که توزیع درآمد خانوارهای روستایی در بخش پایین طالقان نسبت به دیگر مناطق ناپایدارتر است. نتایج آزمون کروسکال- والیس نیز نابرابری توزیع درآمد در شهرستان طالقان را نشان داده است. همچنین یافته­ها حاکی است سهم درآمد حاصل از فعالیت­های باغداری مهم‌ترین عامل نابرابری توزیع درآمد در شهرستان طالقان است. به لحاظ رفاه اجتماعی نیز خانوارهای روستایی منطقه بالا طالقان از بیشترین سطح رفاه اجتماعی برخوردار بوده است.


حسین نظم فر، آمنه علی بخشی،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده

شناخت و بررسی امکانات و توانایی­ ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی، از نخستین گام­ها در فرایند برنامه­ریزی توسعه نواحی به شمار می­رود. به همین منظور هدف از این پژوهش، سنجش و تعیین سطوح توسعه یافتگی دهستان­های استان اردبیل بوده است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری 63 دهستان استان اردبیل بوده است. داده­ها از فرهنگ آبادی­های 1390 در قالب 42 متغیر استخراج شده است. دهستان­های استان با استفاده از روش­های ویکور، تاکسونومی عددی، SAW و در نهایت با روش کپ­لند رتبه­بندی و درجه توسعه یافتگی آنها تعیین و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که ضریب توسعه یافتگی بین دهستان­های استان اردبیل متفاوت بوده و دارای اختلاف و نابرابری است؛ به طوری که از مجموع 63 دهستان این استان، 12 دهستان در سطح توسعه یافته، 13 دهستان نسبتاً توسعه یافته، 21 دهستان در حال توسعه و 16 دهستان در سطح محروم از توسعه قرار دارد.

پرویز ضیائیان فیروزآبادی، اسداله نجفی، حمید جلالیان،
دوره 7، شماره 26 - ( 11-1397 )
چکیده

شبکه حمل‎ونقل یکی از زیرساخت‎ها و خدمات اساسی در هر ناحیه جغرافیایی است که نقش مستقیم در رشد و توسعه ناحیه دارد. در این پژوهش، اثرات فضایی حمل‎ونقل بر توسعه روستایی استان تهران بر مبنای آمار فضایی تحلیل شده است. با توجه به ماهیت مکانی دادهها و وابستگی فضایی این دادهها برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از انواع توانمندی های سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل‌های آمار فضایی بر مبنای تحلیل تشابه کسینوسی و شاخص جاکارد استفاده شده است. واحد تحلیل، 71 دهستان استان تهران بوده که آمار و داده‏های رسمی مربوط به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و خدماتی زیرساختی آنها با هم تحلیل و مقایسه گردید. علاوه بر این، در هر دهستان یک روستا بطور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شد تا اطلاعات بهروز و کاملتری از وضعیت جریانات فضایی موجود در روستا و دهستان به دست آید. با احتساب حداقل 10 خانوار نمونه برای هر روستا، حجم نمونه برای تکمیل پرسشنامه 708 خانوار تعیین گردید. 45 شاخص مدنظر قرار گرفت و با روش‎های میدانی و پیمایشی اطلاعات مورد نیاز جمع‎آوری گردید. براساس تحلیل تشابه کسینوسی و شاخص جاکارد بیشترین میزان تأثیر حمل و نقل بر روی مؤلفه های اقتصادی با 67% مربوط به صنایع، و کمترین میزان تأثیر مربوط به بخش گردشگری با 19% است، همچنین تأثیر پذیری شاخص ها از حمل‌ونقل در دهستان های مختلف نیز متفاوت است. این موضوع از طریق تحلیل فضایی قابل شناسایی است، در صورتی که با استفاده از تحلیل های آماری کلاسیک نتیجه ای کلی برای کل منطقه حاصل می‌شود.

زهرا بخشی، سیدحسن مطیعی لنگرودی، حسنعلی فرجی سبکبار، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 8، شماره 29 - ( 9-1398 )
چکیده

توسعه پایدار نواحی روستایی به عنوان راهبردی جامع و پایدار منوط به وجود پایداری اقتصادی در کنار سایر ابعاد پایداری است. با این حال بی­عدالتی اقتصادی، عدم ثبات سازوکارهای اقتصادی، سطوح پایین رفاه اقتصادی، فقر، بیکاری، نارضایتی شغلی و درآمدی، همواره پایداری اقتصادی نواحی روستایی را با تردید مواجه نموده­است و سطوح مختلفی از نابرابری­های فضایی را به همراه دارد. از آنجا که جلوه­هایی از فقر، بیکاری، نارضایتی از اشتغال، درآمد و سطوح پایینی از رفاه اقتصادی، در منطقه سبزوار نیشابور(غرب استان خراسان رضوی)، به چشم می­آید، محقق با هدف تحلیل فضایی پایداری اقتصادی سکونتگاههای روستایی منطقه، با استفاده از 48 نماگر، در قالب 516 پرسشنامه در قالب 50 واحد پایه، تحلیل پایداری اقتصادی سکونتگاه­های روستایی منطقه را مورد توجه قرار داده­است. جهت تعیین سطح پایداری اقتصادی، آزمون آماری تی­تک نمونه­ای و جهت الگوسازی اختلافات فضایی، خودهمبستگی فضایی در دو سطح عمومی (آماره موران و آماره G)، و محلی (آمارهGi*) استفاده­شده­است. جهت ساخت واحدهای پایه نظریه MAUPT، مدل چهار ضلعی بکار رفته­است. نتایج حاکی است پایداری اقتصادی روستاهای منطقه کمتر از میانگین مورد انتظار است و در سطح ضعیف قرار دارد، همچنین ارزش­هایی با مقادیر مشابه تمایل به تشکیل خوشه دارند، بنابراین مقادیر پایداری اقتصادی الگوی فضایی خوشه تشکیل داده­اند. مقادیر آماره عمومی G، نشان می­دهد که تشکیل خوشه­ها در سطح فضا ناشی از تمرکز مقادیر زیاد و یا کم نیست بلکه بصورت تصادفی است. همچنین تحلیل لکه­های داغ در سطح محلی مبین این است که در قسمت شرق منطقه، لکه­های داغ تشکیل شده و در نوار شمالی لکه­های سرد تشکیل شده­اند، که نشان­دهنده میزان پایین پایداری اقتصادی در این مناطق نسبت به میانگین منطقه است.

حسن افراخته،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده

رویکرد مطالعات ناحیه­ای دردوره قبل ازجنگ جهانی دوم، دیدگاه غالب درجغرافیا بوده است. در این رویکرد، تفاوت های ناحیه­ای مطالعه می­شد و  جغرافی دانان در پی کشف قوانین  قابل تعمیم  در جغرافیا  نبودند. دررویکرد مطالعات ناحیه ای، هدف اصلی جغرافیای اقتصادی تجزیه وتحلیل نظم فضایی اقتصاد بود  و جغرافیای اقتصادی، فعالیت­های اقتصادی را که در داخل چشم انداز جغرافیایی اتفاق می افتاد، فهرست می کرد و به تشریح آن ها می پرداخت. با گسترش تحولات علمی و انقلاب کمی، دیدگاه مطالعات ناحیه ای در تحلیل پدیده های جغرافیایی کارایی خود را از دست داد و  تحلیل فضایی، به پارادایم غالب جغرافیا تبدیل شد. این رویکرد، کاربرد مدل های کمی را در تحلیل فضایی پدیده های جغرافیایی رواج داد. بر اساس این رویکرد، پراکندگی پدیده های جغرافیایی، ظاهراً بی نظم است اما از اصولی منظم تبعیت می کنند که  از نظر علمی قابل شناخت است. در این دوره، جغرافیای اقتصادی هم از قوانین ریاضی و فیزیک در تحلیل  اقتصادی نواحی استفاده کرد. تبدیل شیوه تولید فوردیسم( تولید انبوه) به پست فوردیسم(تولید تخصصی و انعطاف پذیر) و انقلاب تکنولوژیک سبب شد که سرمایه داری تجدید ساختارپیدا کند؛  مدیریت انعطاف پذیر و تمرکز زدایی مورد توجه قرار گیرد. شرایط جدید، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیازمند پارادایم جدیدی بود. از این رو، رویکردهای پوزیتیویستی و نئوکلاسیکی نمی توانست پاسخگوی نیازهای شرایط جدید باشد. در نتیجه، رویکردی موسوم به "جغرافیای اقتصادی رابطه ای" مورد توجه قرار گرفته که با شرایط جدید تطابق بهتری دارد. این مقاله، تحول پارادایمی در اقتصاد فضا را مورد واکاوی قرار داده است و با بررسی نمونه های بین المللی و ملی نشان داده است که روند تحولات اقتصادی به دور از روندهای اجتماعی، سیاسی و ساختار روابط قدرت و تنها از طریق پارادایم فضایی و روابط ریاضی قابل تحلیل نیست.

مرضیه آخوندی قهرودی، عبدالحمید نظری، شاه بختی رستمی، گیتی صلاحی اصفهانی،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده

بهبود شرایط زندگی در جوامع روستایی، هدف غایی برنامه­ها و پروژه­های توسعه روستایی است. پیش­شرط دستیابی به این مهم، فراهم ساختن شرایط مناسب زندگی است. به­همین خاطر، صاحب­نظران، متخصصان و مدیران حوزه برنامه­ریزی، مفهوم زیست­پذیری را به عنوان یکی از مفاهیم نوین در حوزه برنامه­ریزی روستایی که ارتباط نزدیکی با پایداری روستاها و بهبود کیفیت زندگی ساکنان آن دارد، پذیرفته­اند. هدف تحقیق حاضر، تحلیل­فضایی زیست­پذیری اقتصادی در روستاهای شهرستان ری است. این پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جمع­آوری داده­ها با استفاده از دو نوع پرسشنامه محقق­ساخته (یکی برای 98 روستای دارای سکنه به صورت تمام­شمار و دیگری برای 360 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جامعه نمونه که طبق فرمول کوکران محاسبه و به روش ساده انتخاب گردید) انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل موران دو متغیره نشان می­دهد که 14 روستا از 98 روستای مورد مطالعه، در وضعیت کاملاً مطلوب، 37 روستا در وضعیت متوسط و 48 روستا در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل HOT/COLD SPOTs نشان می­دهد که 16 لکه سرد (زیست­پذیری پایین «LL»)، و 12 لکه داغ (زیست­پذیری بالا «HH») در ناحیه وجود دارد. بزرگترین لکه داغ در شمال­شرق شهرستان واقع شده و روستاهای قرار گرفته در این لکه دارای زیست­پذیری اقتصادی بالایی هستند و در مجاور همدیگر قرار گرفته­اند. بزرگترین لکه سرد نیز در جنوب­غرب شهرستان قرار گرفته است.

فاطمه رستمی، احسان جباری، شاه بختی رستمی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

هر ساختاری در فضا دارای کارکرد یا کارکرد‌هایی مشخص است. در رویکرد «پویش ساختاری-کارکردی» پیوند این دو در بررسی تمامی پدیده­های جغرافیایی مورد اهمیت و توجه قرار می­گیرد. اگر بتوان یک حوضه آبریز را به عنوان یک ساختار فضایی-مکانی در نظر گرفت، چاه­­های موجود در آن حوضه می­توانند نماینده یکی از کارکرد‌های آن در زمینه بهره­برداری از آب­های زیرزمینی باشند. تعداد چاه­های حفر شده در حوضه آبریز ماهیدشت در استان کرمانشاه طی چهار دهه اخیر 23 برابر شده است. افزایش تعداد چاه در منطقه منجر به افزایش مصرف آب­های زیرزمینی و در نتیجه پایین­تر رفتن عمق چاه­ها و ایجاد پهنه ­هایی شده که به لحاظ برداشت بی­رویه آب به پهنه­های بحران کم آبی معروف هستند. در این پژوهش، برای تعیین و ترسیم نقشه­ی چنین پهنه­هایی از دو مبنای اصلی تحلیل فضایی یعنی «موقعیت» و «فاصله» و داده­های مربوط به چاه­های منطقه به همراه تکنیک­ها و ابزار‌های متداول در سیستم­های اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج این پژوهش تعیین و ترسیم نقشه­ی پهنه­های بحرانی حوضه آبریز ماهیدشت است که اراضی حدود 60 روستای منطقه را در بر گرفته و نیازمند توجه بیشتر و اعمال و اجرای سیاست­ها و راهبرد­های سخت­گیرانه­تر در زمینه حفر چاه جدید در این­گونه پهنه­ها است. روش­­های مورد استفاده در این پژوهش می­تواند برای تعیین پهنه­های بحرانی برداشت آب در سایر حوضه­های آبریز توصیه شود.

حسن افراخته،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم­های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم­هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی  تلقی می­شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه­ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع­آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن­ها داده­های مورد نیاز تحقیق جمع­آوری شده است. یکی از این نمونه­ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان"نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"،  و دیگری  ناحیه "نوگالس آریزونا"، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام­های سیاسی- نهادی مختلف" است. در تبیین داده­های جمع­آوری شده  از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می­دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی­شود. نمونه­های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی­های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی­شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان(تثلیث مقدس) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.

فرزانه قاسمی، علیرضا دربان آستانه، محمدرضا رضوانی، حسنعلی فرجی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده


 
هدف: شبکه مفهومی است که برای درک روابط سازمانی بین بازیگران اقتصادی بکار می­رود. شبکه­ها شکلی از نظام کسب و کار و نوآوری هستند و سازوکارهای قدرتمند، برای برقراری ارتباطات می­باشند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل فضایی شبکه ارتباطی مرغداران شهرستان شازند از لحاظ انسجام و پیوندهای درون و برون­گروهی از طریق شاخص گروه­بندی E-I به تفکیک سطوح جغرافیایی روستا، دهستان و بخش می­باشد، به طوریکه هر چه روابط برون­گروهی بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی بالاتری را به همراه خواهد داشت و بدنبال آن انسجام اجتماعی بالاتر خواهد بود.
روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش را تمامی مرغداران روستاهای شهرستان شازند در سال 1402 (68 مرغداری) تشکیل دادند. داده­های مورد نیاز از طریق مصاحبه گردآوری و با استفاده از نرم­افزار UCINET شاخص­ها تعیین شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل شبکه، شاخص گروه­بندی E-I در روابط اجتماعی مرغداران به تفکیک روستا برابر 4/97- درصد، بر مبنای دهستان 4/75- درصد و بر مبنای بخش 7/41- درصد به دست آمده و بیانگر تمایل بسیار زیاد ارتباط درون­گروهی مرغداران در سطح روستا می­باشد. برابر یافته­های تحقیق، قدرت ارتباط درون­گروهی مرغداران در سطح روستا به مراتب بیشتر از ارتباط در سطح دهستان و بخش می­باشد. تحلیل فضایی یافته­های شاخص E-I در روابط بین مرغداران برحسب روستا، دهستان و بخش نشانگر تمایل بیشتر به ارتباط درون­گروهی می­باشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به اهمیت فاصله جغرافیایی، جهت وزش باد، تردد و رفت و آمد و برقراری ارتباط مستقیم در موضوع آلودگی و انتقال بیماری بین مرغداری­ها و به منظور حفظ پایداری و سلامت مرغداری­ها و اجتناب از سرایت انواع آلودگی و بیماری و شرایط محیطی خاص ارتباط درون­گروهی مرغداری­ها در سطح روستا، دهستان و بخش افزایش داشته و تمایل به ارتباط برون­گروهی کاهش می­یابد.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb