جستجو در مقالات منتشر شده


434 نتیجه برای روستا

حسن مؤمنی، سمیرا جولایی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

روستاهای هالیدی پدیده­ای نوظهور است که با عوامل شهرگریزی در پیرامون کلانشهرها شکل می­گیرد و در آن جمعیت ساکن دائمی در روستا از تعداد انگشتان دست نیز کمتر بوده و در مقابل جمعیت شناور در روزهای تعطیل به ویژه در پایان هفته، ظرفیت اسکان را در روستا اشباء و حتی سرریز می­کنند. این پدیده به شدت در نواحی روستایی اطراف شهرهای پرجمعیت درحال بروز و ظهور است. از مناطق متأثر از پدیده روستاهای هالیدی می­توان به قلمرو کردان و سکونتگاه­های خوش آب و هوای پیرامونی آن اشاره نمود. این پژوهش با هدف بررسی دلایل و علت­های ایجابی در بررسی روستاهای هالیدی در قلمرو کردان تهیه شده و در آن از روش تحلیل مضمون استفاده گردیده است. در نتایج نخستین پژوهش حاصل شده از مشارکت 25 تن از افراد مرتبط به روش مشاهده مشارکتی، مجموعاً 9 مضمون پایه­ای کسب شد که از مفاهیم مختلف با میزان فراوانی متغیر شکل­گرفته­اند. همچنین نتایج حاصله از تشریح مضامین پژوهش در ارتباط با شکل­گیری روستاهای هالیدی نشان می­دهد که این روستاها اغلب در پیرامون مناطقی با ویژگی­های طبیعی متمایز کننده و جغرافیای منحصر بفرد، با انباشت سرمایه و شرایط سهل دسترسی و دارای امنیت ایجاد می­شوند. اما از آنجایی که عملاً در این سکونتگاه‌ها تولید به ندرت اتفاق می­افتد نه می‌توان آنها را دارای کارکرد روستایی دانست و نه شهری، هرچند که در این پژوهش از این پدیده به عنوان روستاهای هالیدی یاد شده است. بنابراین این اتفاق موجب تخریب بسیاری از ارزش­های ملموس و ناملموس اصیل به یادگار مانده از گذشته زیست این چنین روستاهایی است.
 
کوثر گرامی، مجید یاسوری، مهدی حسام،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

زیست‌پذیری به عنوان مفهومی با تعریف فضای مناسب برای کار و زندگی با تعدادی از مفاهیم دیگر مانند پایداری، کیفیت زندگی و اجتماع‌های سالم در ارتباط است. از آنجا که زیست‏پذیری از شروط لازم برای دست‏یابی به توسعه پایدار است، بنابراین ارزیابی و سنجش آن در حوزه برنامه‏ریزی برای روستاها اهمیت بسیاری دارد. از این رو تحقیق حاضر با هدف تحلیل زیست‌پذیری روستاهای بخش کومله انجام گردید. نوع پژوهش کاربردی، روش مورد استفاده آن توصیفی- تحلیلی و داده‏ها با استفاده از منابع اسنادی و مطالعات میدانی گردآوری شده است. نتایج آزمون اسپیرمن مشخص کرد که بین شاخص‌ها (بجز شاخص اجتماعی-شاخص کالبدی) همبستگی وجود دارد. نتیجه آزمون دوجمله‌ای مشخص نمود که تفاوت معناداری بین احتمال آزمون شده و احتمال مشاهده شده در همه‌ی شاخص‌ها وجود دارد. با استفاده از آزمون فریدمن شاخص‌های زیست‌پذیری در منطقه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت که شاخص‌های زیست‌محیطی، شاخص اجتماعی، شاخص کلبدی-فضایی، شاخص مدیریتی، شاخص خدمات و زیرساخت ها و شاخص اجتماعی به ترتیب در جایگاه‌های اول تا ششم قرار گرفتند. رابطه‌ی بین میزان فاصله از مرکز شهر و شاخص‌های زیست‌پذیری با آزمون همبستگی اسپیرمن سنجیده شد که نتایج نشان داد بین متغیر فاصله و شاخص مدیریتی رابطه معناداری وجود ندارد. در ادامه‌ روستاهای منطقه مورد مطالعه بر اساس شاخص های ارزیابی رتبه­بندی گردیدند.
 
جواد زحمت کش ممتاز، حسن افراخته، وحید ریاحی، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

هدف این‌ پژوهش‌، شناسایی متغیرهای نهادی مؤثر بر کارآفرینی ناحیه روستایی نسا در شهرستان کرج است. این پژوهش‌ براساس هدف، بنیادی - کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده­ها توصیفی-پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش ساکنان دهستان نسا است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 216 n= محاسبه شده است و توزیع آن در میان روستاها بر اساس انتساب متناسب با تعداد خانوارها در هر روستا بود و نمونه­ گیری نیز با روش تصادفی ساده انجام شد. در این پژوهش از تکنیک آماری تحلیل عاملی تاییدی به منظور بررسی روایی پرسشنامه با استفاده از شاخص­های بار عاملی و میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شد و پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد ارزیابی قرار گرفت. ­در ­این پژوهش از تکنیک آماری مدل­سازی معادلات ساختاری برای آزمون مدل مفهومی استفاده شد و رابطه متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون سنجیده شد. یافته ­های پژوهش در خصوص وضعیت کارآفرینی نشان می­دهد، خوداشتغالی با رویکرد کسب و کارهای خرد خانوادگی و عمدتا فاقد نوآوری، فعالیت غالب کارآفرینی در محدوده مورد مطالعه بوده است. نتایج مدل مفهومی پژوهش، نشان از تاثیر قوی عوامل نهادی بر کارآفرینی روستایی داشت (01/0>p). ضریب استاندارد یا شدت تاثیر برابر با 71/0 بود.  بر این اساس مشخص شد، عوامل نهادی دارای تاثیر معنی‌داری بر کارآفرینی روستایی است. نتایج پژوهش نشان داد که جهت تاثیر عوامل نهادی بر کارآفرینی روستایی مثبت است و بیانگر این است که افزایش و ارتقاء عوامل نهادی با بهبود کارآفرینی روستایی همراه است.
 
علی اکبر عنابستانی، مرتضی ذوالفقاری، جمیله توکلی‌نیا،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

مفهوم روستای هوشمند یک نوآوری در برنامه‌ریزی پایدار روستا است که توسعه دانش‌بنیان از طریق یادگیری مداوم منابع انسانی به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از توسعه منابع در مناطق روستایی را تقویت می‌کند. اگرچه روستاهای هوشمند و شیوه‌های آن‌ها در مقایسه با شهرهای هوشمند دیرتر موردتوجه قرارگرفته است، اما مردم انتظارات زیادی از توسعه پایدار مناطق روستایی از طریق ابتکار و عمل به روستای هوشمند، به‌ویژه در شرایط فعلی جهانی و عصر ارتباطات دارند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثرگذاری رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی پیراشهری کلان‌شهر تهران در محدوده شهرستان اسلامشهر است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق شامل 12 سکونتگاه پیراشهری کلان‌شهر در شهرستان اسلامشهر با جمعیت 34574 نفر در قالب 10340 خانوار است که بیش از 95 درصد از جمعیت روستایی شهرستان را شامل می‌گردد. برای برآورد حجم نمونه مورد پرسشگری در روستاها با استفاده از فرمول و در سطح اطمینان 95 درصد، 260 خانوار روستایی به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های پیراشهری، از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم‌افزار Smart PLS استفاده گردید. با توجه به نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بیش از 58/2 بوده یعنی رابطه معنادار و غیرمستقیم است؛ بدین ترتیب رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی تأثیر مثبت و معناداری دارد. مؤلفه‌های مدیریت و حکمرانی هوشمند و سلامت هوشمند به ترتیب با ضرایب 159/0 و 152/0 بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار روستایی را داشته‌اند و مؤلفه‌های محیط هوشمند و کشاورزی هوشمند نیز به ترتیب با ضرایب 121/0 و 131/0 کمترین تأثیر را بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی داشته‌اند و درمجموع متغیر رهیافت روستای هوشمند 49 درصد از واریانس متغیر توسعه پایدار روستایی را پیش‌بینی می‌کند.
 
رضا منافی آذر، جواد رزمی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

دامپروری از اصلی­ترین بخش­های تولید مواد پروتئینی و لبنی بوده و بعد از زراعت و باغداری بالاترین سهم را در ارزش افزوده کشاورزی دارد. رشد جمعیت و تحقق امنیت غذایی، توسعه این زیربخش را ضروری ساخته­است. راهبرد نوین مورد توجه سیاستگذاران و برنامه­ریزان برای ارتقای مزیت رقابتی این بخش "کاربست رهیافت خوشه های فعالیتی" است که همکاری و رقابت بنگاه­های تجمیع­یافته در یک محدوده جغرافیایی و رقابت­پذیری و کارایی آنها را محقق می­سازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به­لحاظ روش­شناسی رویکرد انتقادی و مبتنی پراگماتیسم بوده و از روش تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) بهره گفته شد. از تکنیک­های پرسشنامه و مصاحبه­های نیمه­ساخت­یافته به منظور ارزیابی ساختار خوشه فراورده­های دامی منظومه روستایی باروق بهره­گرفته­شد. برای تحلیل داده­ها از روشهای آمیخته متوالی (تحلیل­های شبکه اجتماعی و سلسه مراتبی در نرم­افزارهای NodExcel و ExpertChoice) استفاده شد. نتایج نشان داد از بین عوامل پنجگانه شکل­گیری خوشه، تمرکز جغرافیایی و ارتباطات بین­بنگاهی بیشترین اثرگذاری را دارند. علیرغم وجود عناصر ضروری برای توسعه خوشه­ای مانند تمرکز جغرافیایی تأمین­کنندگان، تولیدکنندگان، واحدهای فراوری و بازار، برای تشکیل خوشه «ارتباطات افقی و عمودی بین­بنگاهی، محیط نهادی و استراتژی خوشه» دارای نارسایی است. تراکم شبکه 0.191 برای گرافی با 16 رأس و 23 یال بسیار پایین­تر از واحد(1) بوده و نشانگر شبکه ناقص خوشه در وضع موجود است. این کاستی­ها با کاربست استراتژی­هایی مانند "نظارت بر بهره­برداری مسئولانه و حفاظت از مراتع"، "افزایش و تقویت صنایع تکمیلی بخش دامپروری و ایجاد ارتباطات بین بنگاهی" می­تواند حلقه­های مفقوده زنجیره ارزش فراورده­های دامی را تعبیه نماید و فعالیت خوشه را میسر کرده و گامی برای توسعه ناحیه­ای فراهم بسازد.
 
کبری نجفی، حسین فراهانی، بهروز محمدی یگانه، علی‌اکبر نجفی‌کانی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

امروزه کسب و کارهای کوچک و خرد روستایی می­تواند نقش مهمی در متنوع­سازی اقتصاد جوامع روستایی ایفا کند و وسیله­ای برای تحریک رشد اقتصاد نواحی روستایی و به تبع آن اقتصاد ملّی به شمار می­آید. در این راستا جاذبه­های گردشگری در روستاهای ساحلی نقش بسیار حایز اهمیتی در رونق کسب و کارها ایفا می­کنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی­- تحلیلی و میدانی می­باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی 12 روستای شهرستان  بابلسر می­باشند که بالغ بر 8364 خانوار بوده و جمعیت آن برابر با 25840 نفر می­باشد. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده فرمول کوکران معادل 367 نفر تعیین گردید. پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرون­باخ برای مولفه­های مورد بررسی تحقیق برابر با 79/0 به دست آمده است و روایی تحقیق یا اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری محتوایی بدست آمده است. داده­های مستخرج از پرسش­نامه با بهره­گیری از نرم­افزار spss و با استفاده از مقایسه میانگین فریدمن، ماتریس تحلیلی همبستگی گاما و رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان می­دهد که استفاده از مناظر روستایی و ساحلی بسیار زیبا با چشم­اندازهای خیره­کننده، داشتن محیط آرام و بدون سر و صدا و تفریحات ساحلی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و در بهبود کسب و کارها نقش کلیدی ایفا می­کنند. نتایح تحلیل همبستگی گاما نشان می­دهد که افزایش تنوع شغلی به تبع وجود جاذبه­های گردشگری در روستاهای ساحلی با افزایش فرصت­های شغلی، افزایش درآمد روستاییان، افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی در راستای فعالیت­های کارآفرینانه و افزایش انگیزه جوانان جهت سکونت و اشتغال در روستا رابطه معنادار و 99 درصدی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه با روش هم‌زمان برای تبیین تأثیر جاذبه­های گردشگری بر بهبود کسب و کارهای کوچک و اوضاع اقتصادی خانوارهای روستایی نشان می‌دهد که مؤلفه‌های بررسی‌شده تا حد قابل‌قبول و معناداری به متغیرهایی مرتبط هستند که بررسی شدند. در ضمن ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که توسعه‌یافتگی حدود 72 درصد به متغیرهای بررسی‌شده وابسته است.
 
علی سردارشهرکی، زهرا غفاری مقدم،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

منطقه سیستان بدلیل خشکسالی­های دو دهه اخیر دچار معضلات فراوانی در بخش کشاورزی شده است. این در حالیست که نظام فناورانه و دانش بنیان در طرح های مختلف از سوی سازمان­ها و ارگان­ها برای این منطقه پیشبینی شده است. از این رو در این مطالعه موانع توسعه نظام دانش بنیان و فناورانه روستایی در بخش کشاورزی منطقه سیستان مدنظر میباشد. این هدف با استفاده از رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم (DSS) و نظرات خبرگان بررسی گردید. بر اساس نتایج بدست آمده،  موانع توسعه دانش بنیان با 27 درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. از اینرو پیشنهاد میگردد سازمان­های مربوطه سیاست­گذاری خود را در تسهیل انتقال فناوری نوآورانه به بخش کشاورزی در منطقه سیستان مورد توجه جدیتر قرار دهند. همچنین کاهش قوانین سخت و دست و پا گیر در این زمینه میتواند کمک شایانی به انتقال فناوری به بخش کشاورزی نماید.
 
خانم سیدهادی طیب نیا، خانم صدیقه برمیانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

هدف: نظام فضایی سکونتگاه‌های روستایی از دو جزء اصلی ساختارها و کارکردها تشکیل شده است. افزون بر این دو جزء، بحث عوامل و نیروهای دورنی نیز مطرح است که بر قابلیت‌ها و محدودیت‌های نظام سکونتگاهی اثرگذار می‌باشند، یعنی عوامل و نیروهای که در شکل‌دهی و تحول نظام سکونتگاهی دخالت دارند ولی در کنار نیرو‌های درونی، نیروهای بیرونی نیز مطرح است که به نوبه‌خود در فرآیند شکل‌پذیری و تحول نظام فضایی سکونتگاه‌های روستایی دخالت دارند؛ لذا در پژوهش سعی شده است، تاثیر تحولات ساختاری- کارکردی نامطلوب و بدون قاعده در عدم توسعه سکونتگاه‌های روستایی بخش مرکزی شهرستان منوجان در استان کرمان، مورد ارزیابی قرار گیرد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، تعداد 66 روستای بخش مرکزی شهرستان منوجان با جمعیت 49428 نفر است. جهت نمونه گیری؛ با استفاده از فرمول کوکران، 379 نفر از روستاییان منطقه، محاسبه و بین آنها، پرسشنامه تکمیل شده است. روایی پرسشنامه تحقیق به شیوه صوری و محتوایی و نیز پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ به میزان83/0 تایید شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمونهای آماری با بهرهگیری از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین نظام سکونتگاهی با رویکرد ساختاری-کارکردی و توسعه یافتگی سکونتگاه‌های روستایی بخش مرکزی منوجان رابطه معنادار وجود ندارد. بیشتر سکونتگاه‌های روستایی از حداقل خدمات و امکانات برخوردار نبوده و اکثر آنها طبق آزمون همبستگی پیرسون جزء روستاهای ناپایدار محسوب می‌شوند. همچنین بین مولفه­های تحولات ساختاری-کارکردی و شاخص­های عدم­توسعه­یافتگی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه توام با میزان 361/0 درصد، نشان­دهنده تاثیرگذاری مولفه­های ساختاری-کارکردی (متغیر مستقل) بر سطح توسعه سکونتگاهی (متغیر وابسته) روستاهای بخش مرکزی شهرستان منوجان می­باشد و بیانگر آن است که این مولفه­ها، 6/41 درصد تغییرات در سطح توسعه سکونتگاهی روستاهای شهرستان منوجان را تبیین می­نمایند.
نتیجه‌گیری: طبق یافتههای پژوهش سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی منوجان به لحاظ توسعهیافتگی، ناپایدار به لحاظ پویش ساختاری-کارکردی، نامنظم و پراکنده و فاقد برخورداری از خدمات و امکانات می‌باشد.
 
محمد صادق زارع، دکتر نصرالله مولائی هشجین، دکتر محمد باسط قریشی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: کارآفرینی روستایی، مفهومی است که تاکنون از دیدگاه­های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. باور بر این است که به عنوان راهبردی کارآمد برای توسعه اجتماعی روستا ضرورت دارد. کارآفرینی زنان در روستا پدیده­ای چند­بُعدی وتحت­تأثیر عوامل مختلف است. در جامعه امروز ایران، زنان نقش قابل توجه ودر حال گسترشی در زمینه کسب کارها ایفا می ­کنند.
روش پژوهش: پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش زنان کارآفرین در توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه­ سرا انجام شد. روش پژوهش کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. به منظور تجزیه ­و­تحلیل اطلاعات از نرم­افزار SPSS ومدل­های تلفیقی (FARAS+FCOPRAS) ومدل فازی WASTPAS، استفاده شد.
یافته‌ها: یافته­ های پژوهش نشان داد، بین توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه ­سرا و زنان کارآفرین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین شاخص­های اجتماعی، به ترتیب شاخص مشارکت اجتماعی با مقدار امتیاز 44/71، بهبود کیفیت زندگی با مقدار امتیاز 31/71، تحول جمعیتی روستا با مقدار امتیاز 20/71، آموزش وآگاهی با مقدار امتیاز 15/71، تقویت ارتباط واعتماد اجتماعی با مقدار امتیاز 11/71، بیشترین وکمترین میزان تأثیرپذیری را از نقش زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان صومعه­ سرا به خود اختصاص داده ­اند. در ادامه یافته­ های پژوهش نشان داد، به ترتیب بخش­های مرکزی با مقدار وزن 891/3، بخش تولم با مقدار وزن 775/3، بخش میرزا کوچک با مقدار وزن 678/3، بیشترین وکمترین میزان توسعه اجتماعی را با تاکید بر نقش زنان کارآفرین به خود اختصاص داده است.
نتیجه‌گیری: بر این اساس، با توجه به نتایج پژوهش، زنان کارآفرین روستایی به عنوان نیروهای خلاق، نوآور و متفکر در زمینه فعالیتی خود توانسته­ اند، تحولی در توسعه اجتماعی مناطق روستایی شهرستان صومعه­ سرا ایجاد کنند و به پویایی روستاهای این شهرستان کمک نمایند.

 

زهرا سلطانی، مجید گودرزی، محمد رئوف فیاضی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: توسعه گردشگری خلاق در روستاها به‌عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه پایدار و افزایش اقتصادی مناطق روستایی موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی شهرستان شوشتر پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. برای این منظور، با مطالعه مبانی نظری، پرسشنامه‌ای با ابعاد مختلف (زیرساختی، آموزش، مشارکت محلی، نوآوری و ابتکار، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ و هویت بومی) طراحی شد. سپس، با استفاده از روش تصادفی طبقه‌ای، در میان ساکنان دهستان توزیع شد. سپس از روش‌های آمار توصیفی در نرم‌افزار SPSS و EXCEL برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد. همچنین، با استفاده از آزمون تی تک نمونه‌ای در SPSS و تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار LISREL، وضعیت شاخص‌های توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی ارزیابی شد.
یافته‌ها: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، وضعیت دهستان میان آب جنوبی ازلحاظ شاخص‌های توسعه گردشگری خلاق روستایی با میانگین 288/2 در سطح پایینی قرار دارد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در بخش زیرساختی، وجود امکانات تفریحی، تأسیسات پذیرایی با بار عاملی 88/0بیشترین ارتباط و تأثیرگذاری را دارد، یعنی دارای ارتباط 88 درصدی می‌باشد. در مرتبه بعدی در بخش مشارکت محلی، میزان همکاری و مشارکت مردم روستا در مسائل زیست‌محیطی، با بار عاملی 87/0 قرار دارد. در مرتبه سوم نیز شاخص وجود فرصت‌ها و برنامه‌های تداوم آموزشی برای جامعه محلی با بار عاملی 86/0 به‌عنوان اولویت سوم تأثیرگذاری قرار گرفته است.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، توجه و توسعه به سه مورد بالا اولویت‌های موردنیاز برای بهبود و توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی می‌باشد، می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های مدیران و برنامه‌ریزان در زمینه توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی کمک کند.

حوریه مرادی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: با شکل­گیری مفهوم عمیق فرآیند کارآفرینی در گذر زمان و تحول در فهم چگونگی گذار از بحران­های اقتصادی در کشورهای در حال رشد، توجه به توسعه SMEها مورد توجه اندیشمندان توسعه قرار گرفت. بحران­ اقتصادی در فضاهای جغرافیایی کنش ­ها و واکنش ­هایی مختلفی را به همراه دارد. اگر قرار است اقتصاد در نواحی مختلف تصویری از موفقیت را تداعی کند توجه به اقتصاد اجتماعی و ایجاد محیط­ های رقابتی از طریق توسعه کسب و کارهای کوچک مکانی در جوامع محلی از اهمیت ویژه ­ای برخوردار است. از این ­رو، پژوهش حاضر به شیوه کمی و با هدف "تحلیل توسعه SMEها در ایران در فرآیند تحول نوآوری روستایی" بدنبال رهیافتی بر گذار از بحران اقتصادی و درک معنایی از واقعیت­ های موجود کسب و کار در جوامع محلی است که می ­تواند زمینه­ ساز نوآوری و کارآفرینی گردد.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی ـ پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را 52 نفر از صاحبان SMEها واقع در دهستان­ های میان دربند، پشت دربند و بالا دربند شهرستان کرمانشاه تشکیل می­ دهند که بیشترین میزان از بین رفتن شرکت­ های جدید را در 15 سال اخیر تجربه کرده ­اند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از نرم ­افزار SPSS20 و برای ترسیم نقشه ­ها از ArcGIS استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ­ها نشان داد که میزان اثرات متغیرهای توسعه SMEها در فرآیند تحول نوآوری روستایی بر پذیرش یا رد کارآفرینی در شبکه پویای روستانشینی 371/72 درصد بوده که در عامل­ های تمایل های سیاسی فضا (321/19درصد)، نیروهای دانش ­بنیان سر ریز فن­آوری (32/15درصد)، عامل رقابت ­پذیری و بهبودیاب اقتصادی (12/11درصد)، نیروی خواسته ­ها و تعامل ­های اجتماعی فضا (48/10درصد)، تحولات جمعیتی و تولیدی فضا (08/10درصد) و حمایت­ های نهادی و محیطی فضا (05/6 درصد)) نمود پیدا کرده است.
نتیجه‌گیری: توسعه کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط منجر شده است که دو دهستان بالادربند و میان­دربند به مکان مرکزی تبدیل شده است. به طوری­که پیامدهای فضایی کارآفرینی در بیشتر نقاط آن قابل رؤیت است. این دو دهستان می ­توانند قابلیت انتشار نوآوری و سر ریز دانش به دیگر دهستان­های پیرامون دورتر از مرکز شهرستان را دارا باشند.





 

اسدالله حیدری، صمد خباز باویل،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: این پژوهش برمبنای شناسایی، بررسی و سطح بندی مولفه‌های موثر در خوداشتغالی روستایی در استان آذربایجان شرقی به دنبال پاسخگویی به سوالات و اهداف زیر می‌باشد: مؤلفه‌های خوداشتغالی مهم در روستاهای استان آذربایجان شرقی کدامند؟، هر یک از مؤلفه‌های خوداشتغالی روستائی شناسایی شده، در چه سطحی قرار دارند؟، الگو یا مدل روابط مؤلفه‌های خوداشتغالی روستائیان چگونه است؟ و در نهایت سیاست‌ها و تصمیم‌های موثر برای توسعه و افزایش خوداشتغالی روستائیان چیست؟.
روش پژوهش: روش‌شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که به صورت کیفی در قالب تکنیک مدل‌سازی ساختاری-تفسیری (ISM) اقدام به سطح‌بندی و تعیین روابط مؤلفه‌های خوداشتغالی تأثیرگذار در روستاها گردید. جامعۀ آماری این پژوهش شامل 34 نفر از افراد واجد شرایط از اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد در سطح استان آذربایجان شرقی می‌باشد که در امر خوداشتغالی روستائیان صاحب‌نظر می‌باشند. بر اساس تئوری وارفیلد در مدل‌سازی ساختاری- تفسیری و  ملاک خبرگی بر اساس دو شاخص میزان تجربۀ و سطح تحصیلات 13 نفر اعضای نمونۀ پژوهشی به عنوان خبرگان در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: یافته‌های  این مدل نشان داد که چهار مؤلفه: زیرساخت‌های مناسب، تسهیل مقررات و فرآیندهای اداری، فرهنگ و روابط اجتماعی ، روحیه فردی و تربیتی، به عنوان عوامل پایه‌ای و مبنایی در مولفه‌های یازده‌گانه توسعۀ خوداشتغالی روستائیان استان آذربایجان شرقی می‌باشند.  
نتیجه‌گیری: ایجاد زیرساخت‌ها و فراهم کردن امکانات مناسب در روستاها، تفویض اختیار به استان‌ها و تمرکز زدایی در برنامه‌ریزی روستاها، اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات بازدارنده مرتبط با اشتغال روستائیان، فعال‌سازی میزهای تخصصی اقتصاد و اشتغال روستایی، ارائه آموزش‌های مهارتی به داوطلبان خوداشتغالی در روستاها از  جمله نتایج و پیشنهادات کاربردی  پژوهش هستند.
 
آقای آرش درخشان درآبی، دکتر یاسر محمدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیطی برنامه‌های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر اجرا شد.
روش پژوهش: پژوهش از روش ترکیبی (کیفی-کمی) بهره برده و برای گردآوری داده‌ها از ابزار مصاحبه در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. با توجه به هدف پژوهش، جامعه آماری متشکل از دوگروه کارشناسان بود. جهت ارزیابی محیطی برنامه‌های توسعه روستایی از سه گروه کارشناسان سازمان‌های توسعه روستایی، کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و مطلعان روستایی (شوراها و دهیاران)، هر گروه 30 تَن و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر، از 8 خبره توسعه روستایی نظرخواهی شد. برای ارزیابی محیطی از تکنیک سوات (SWOT) و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر از روش ترکیبی TOPSIS-ANP در محیط نرم‌افزار Super Decision استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که نقاط قوت برنامه‌های توسعه روستایی بسیج بر نقاط ضعف برتری داشته اما با تهدیدهایی نیز روبروست. ماتریس راهبردی برتر نیز نشان داد که از بین 10 راهبرد استخراج‌شده از تحلیل محیطی، "هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامه‌ها و کاهش دوباره‌کاریها" به‌عنوان راهبرد برتر مشخص شد. راهبردهای "همفکری و برگزاری نشست‌های منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزیابی برنامه‌های توسعه روستایی" و "همکاری با سمن‌ها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت پروژه‌های اشتغال‌زایی" نیز در دو رتبه بعدی اهمیت قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ضرورت گسترش شبکه همکاری و همفکری با سایر متولیان توسعه روستایی و پیروی از یک الگوی توسعه روستایی جامع و هدفمند، به‌منظور بهبود برنامه‌های توسعه روستایی بسیج سازندگی پیشنهاد می‌شود.
 
شیما عمیدی، مجتبی قدیری معصوم، محمدامین خراسانی، زهرا ترکاشوند،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: اکوسیستم کارآفرینی روستایی برای توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در مناطق روستایی حیاتی است. با استفاده از اهرم کارآفرینی در مناطق روستایی، می‌توان اقتصاد روستایی پویا و نوآور ایجاد کرد. استان البرز با وجود داشتن شرایط مناسب اقلیمی، جغرافیایی، ارتباطی و دسترسی مناسب، اما طی سالیان اخیر در زمینه توسعه اقتصادی نواحی روستایی شرایط نامناسبی مانند؛ افزایش نرخ بیکاری، پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و اختلاف درآمد خانوارهای روستایی و شهری دارد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در استان البرز است.
روش پژوهش: این پژوهش درچهارچوب روش‌شناسی کمی انجام شده است. گردآوری داده‌ها با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و پیمایش میدانی صورت گرفته که در بخش میدانی ابزار اصلی پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل روستاهای استان البرز بوده که از بین آن‌ها تعداد 33 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد 380 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسش‌نامه انتخاب شده‌اند. جهت تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری کای اسکوئر، t تک نمونه‌ای، آزمون آنووا، دانکن و درون‌یابی کریجینگ استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان می‌دهد که اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز دارای وضعیت نامناسبی است، به طوریکه از بین 10 گروه‌ شاخص‌های اصلی شامل؛ شاخص‌های کسب و کار، شاخص‌های مالی، شاخص‌های آموزشی، شاخص‌های سرمایه انسانی، شاخص‌های حمایتی، شاخص‌های بازار و مشتریان، شاخص‌های اجتماعی، شاخص‌های فرهنگی، شاخص‌های زیرساختی و شاخص‌های نوآوری، تحقیق و توسعه که مورد بررسی قرار گرفته است، صرفاً دو گروه دارای وضعیت مناسب و هشت گروه دیگر دارای وضعیت نامناسب بوده‌اند. همچنین پراکندگی جغرافیایی وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در سطح استان متفاوت است.
نتیجه‌گیری:
وجود زیرساخت‌های سخت افزاری مانند دسترسی به راه‌های ارتباطی و مراکز شهری به تنهایی برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی کافی نمی‌باشد بلکه لازم است در کنار آن توسعه زیرساخت‌های نرم‌افزایی مانند امور مالی، آموزش، انواع حمایت‌ها، سرمایه‌ انسانی و اجتماعی و تحقیق و توسعه نیز مورد توجه قرار گیرد.


صفحه 22 از 22    
...
22
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb