مرتضی خواجهوند، موسی کمانرودی کجوری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: توسعه قطبی در ایران در ششدهه اخیر، به توزیع ناعادلانه فرصتها، منابع و سرمایهگذاریها و ناترازی مناطق منجر شده است. در این فرایند، شهرها بهعنوان قطبها، مراکز و نقاط رشد، نقش محوری را در شکلدهی مهاجرت و جذب مهاجران در کشور ایفاء کردهاند. شهر ابهر نیز بهعنوان یکی از این نقاط رشد، با امواج گوناگون مهاجرتها در چنددهه اخیر مواجه بوده است.
روش پژوهش: در مقاله حاضر که ماهیت توصیفی و تحلیلی و هدف کاربردی دارد، مبادی، عوامل و حجم مهاجرت به شهر ابهر بررسی و تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش، 34887 خانوار (سرپرستان خانوار) ساکن شهر ابهر بوده است. حجم جامعه نمونه، تعداد 380 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. دادهها و اطلاعات از نوع کمی و کیفی بود و به دو روش کتابخانهای-اسنادی و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) بهدست آمده است. برای نمونهگیری، از روش تصادفی نظاممند استفاده شد. بازه زمانی این پژوهش، سال 1335 تا 1400 ه.ش است. برای پردازش و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و تکنیک آماری رگرسیون چندگانه و برای تحلیل دادههای مکانی و تهیه نقشهها از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است.
یافتهها: نتایج این پژوهش حاکی است که 57/63 درصد مهاجران به شهر ابهر از مبادی روستایی و 42/37 درصد از مبادی شهری مهاجرت کردهاند. بیشترین و کمترین نسبت مهاجران به این شهر، بهترتیب از مبادی شهرستانهای ابهر (47/63 درصد) و سلطانیه (1/58 درصد) بوده است. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، عوامل اقتصادی (0/49) بیشترین و عوامل تفریحی-توریستی (0/23) کمترین نقش را در مهاجرت به شهر ابهر ایفاء کردهاند.
نتیجهگیری: بدین سبب، مهمترین راهکار پیشنهادی پژوهش، کاهش نابرابریهای منطقهای از طریق توزیع متعادل فرصتهای شغلی، امکانات و خدمات میان شهر ابهر و مناطق روستایی پیرامون است.
رضا موحدی، مهرداد پویا، ترانه صرامی فروشانی، مریم آرمند،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: گردشگری عشایر منافع و رابطهای دوسویه برای گردشگران و عشایر دارد. جلوههای طبیعی و انسانی موجود در محیط زندگی عشایر، این گروه را بهعنوان یکی از جاذبههای خاص و چشمگیر گردشگری مطرح کرده است. عشایر کوچرو یکی از جاذبههای مهم گردشگری به شمار میآیند. از این رو، ایجاد مراکز ویژه گردشگری عشایری استان همدان میتواند موجب کسب درآمد، اشتغالزایی، جذب گردشگری و حفظ آداب و رسوم، توانمندسازی و احیای فرهنگهای قومی و فرهنگهای از بین رفته عشایر گردد. هدف این مطالعه، تحلیل راهبردی راهاندازی مراکز گردشگری عشایر در استان همدان بوده است
روش پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است که با استفاده از راهبردهای پژوهش آمیخته (کمّی و کیفی با تقدم زمانی کیفی) انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه کارشناسان و عشایر استان همدان بودند. از کارشناسان تمامی آنها (80 نفر) و از جامعه عشایر با استفاده از جدول مورگان تعداد 105 نفر که در چهار شهرستان نهاوند، همدان، تویسرکان و بهار بودند، انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده، بررسی اسناد موجود، مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه برای امکانسنجی ایجاد مراکز گردشگری عشایری در استان همدان بوده است. برای تحلیل داده، در بخش کیفی از تحلیل محتوای مصاحبهها استفاده شد و در بخش کمّی با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی، آزمونهای t، تحلیل SWOT، و تکنیک سناریو ویزارد، راهبردهای ایجاد گردشگری عشایر در استان همدان ارائه شد
یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد راهبرد مناسب برای راه اندازی مراکز گردشگری استان همدان (قرارگیری در ربع سوم ماتریس) تدافعی است؛ بدین معنی که ایجاد مراکز گردشگری عشایری در استان همدان با تهدیدها و ضعفهای متعددی روبهرو است. بنابراین، اقدام در این زمینه، نیازمند احتیاط و جامعنگری برای فراهم آوردن زمینهها و شرایط لازم است. از سوی دیگر، با توجه به سناریوی مطلوب (سناریو شماره 1) توجه به زیرساختهای فنی و فراهم ساختن امکانات و تسهیلات لازم برای ایجاد گردشگری عشایر به عنوان پیشران اصلی در ایجاد مراکز گردشگری عشایری و جلب گردشگران در آینده محسوب میشود.
نتیجهگیری: عشایر استان همدان نسبت به ایجاد مراکز گردشگری عشایری دیدگاه مثبت و مساعدی دارند و تمایل به پذیرش ایجاد این مراکز بین عشایر استان وجود دارد. با این حال، با تهدیدها و ضعفهای متعددی روبهرو است که لازم است پیش از برنامهریزی و اقدام در این زمینه مدّ نظر قرار گیرند. ازجملهء این نیازها عبارتاند از: تامین امکانات دسترسی به راههای ارتباطی و جادههای مناسب، برطرف کردن کمبودهای زیرساخت گردشگری و بهویژه اکوگردشگری، تامین امکانات و خدمات رفاهی گردشگری، افزایش آگاهی عمومی و گردشگران نسبت به پتانسیلهای منطقه، و اطلاعرسانی و تبلیغات مناسب.
مهدی رمضان زاده لسبویی، مسعود سامیان،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی و اولویتبندی شهرستانهای استان مازندارن براساس پتانسیلهای گردشگری انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ پارادایم از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی – کمّی) با رویکرد اکتشافی است که در دو مرحله طراحی و اجرا شده است. در مرحله اول، ابتدا بهمنظور شناسایی و استخراج عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی از روش نمونهگیری هدفمند و با در نظر گرفتن شاخص اشباع نظری دادهها 25 مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. پس از انجام مصاحبهها با استفاده از روش تحلیل محتوا طی مراحل کدگذاری باز و محوری عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی شناسایی شدند. در مرحله دوم به منظور اولویتبندی شهرستانهای استان مازندران در خصوص گردشگری کشاورزی از روش تصمیمگیری چندمعیارهی تاپسیس استفاده شده است.
یافتهها: براساس نتایج این پژوهش، عوامل متعددی در توسعه گردشگری کشاورزی نقش داشته و نیز این عوامل خود سهمی در توسعه پایدار جوامع روستایی دارند که نتایج حاصل از مصاحبههای عمیق نیمهساختار یافته نشان داد 5 عامل اصلی در توسعه گردشگری کشاورزی در استان مازندران موثر هستند که شامل عامل اقتصادی و زیرساختی، عامل اجتماعی و فرهنگی، عامل سیاستی و مدیریتی، عامل ترویجی و آموزشی و عامل محیطی و طبیعی است. همچنین، نتایج حاصل از اولویتبندی شهرستانهای استان مازندران نشان داد که از 22 شهرستان مازندارن از نظر شاخصهای پتانسیل گردشگری کشاورزی 5 شهرستان (آمل، بابل، بهشهر، تنکابن و ساری) دارای وضعیت بسیار خوب، 10 شهرستان (بابلسر، جویبار، چالوس، رامسر، فریدونکار، قائمشهر، کلاردشت، محمودآباد، نور و نوشهر) دارای وضعیت خوب، 3 شهرستان (سیمرغ، عباسآباد و نکا) دارای وضعیت متوسط و 4 شهرستان (سوادکوه، سوادکوه شمالی، گلوگاه و میاندورود) دارای وضعیت ضیعفی از لحاظ پتانسیلهای گردشگری کشاورزی هستند. بنابراین، برای برنامهریزی توسعه گردشگری کشاورزی در این استان باید به این موارد توجه شود.
نتیجهگیری: استان مازندران با داشتن 3/2 درصد اراضی زیرکشت کشور، برابر 8/7 درصد تولید محصولات کشاورزی کشور را به خود اختصاص داده که حدودا سه برابر میانگین کشور است. این استان با سطح زیرکشت 218 هزار هکتار برنج و تولید حدود 1187 هزار تن شلتوک، حدود 36/6 درصد سطح را دارا بوده و در تولید برنج مقام اول کشور را دارد؛ در مرکبات با سطحی حدود 157 هزار هکتار و تولید 2800 تن دارای رتبه 4 به لحاظ سطح و رتبه 2 به لحاظ تولید در کشور است. با توجه به ویژگیها و پتانسیلهای بسیار بالای استان مازندران در زمینه کشاورزی و نیز گردشگری، شناخت عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی به عنوان یک راهبرد مهم برای توسعه این استان ضروری است. از سوی دیگر، با توجه به ظرفیت شهرستانهای مختلف این استان در حوزه گردشگری و نیز کشاورزی در این پژوهش سعی شد تا شهرستانهای استان مازندارن براساس پتانسیلها و ظرفیتهای خود در زمینه گردشگری کشاورزی اولویتبندی شوند تا بتوانند برای برنامهریزی برای سیاستگذران و مسئولین موثر واقع شود.
فاطمه نقی بیرانوند، منصور غنیان، مسلم سواری،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: مدیریت روستایی یکی از عوامل کلیدی در فرآیند توسعه روستایی است. با این حال، برخی باورها و نگرشهای موجود در میان مدیران محلی میتواند بهعنوان موانع جدی در مسیر توسعه عمل کند. نحوه نگرش مدیران محلی و شناسایی و تحلیل موانع ذهنی آنها میتواند تأثیر قابل توجهی بر روند توسعه روستایی داشته باشد. این تحقیق با هدف شناسایی دلایل توسعهنیافتگی روستایی از دیدگاه مدیران محلی شهرستان خرمآباد انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر بر مبنای روش تحقیق کمّی طراحی و اجرا شده است. این مطالعه از لحاظ ماهیت، بهعنوان یک تحقیق کاربردی طبقهبندی میشود. گردآوری دادهها، بهصورت پیمایشی و مقطعی صورت گرفته است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی مدیران محلی روستاهای شهرستان خرمآباد (N=700) بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی-مورگان 250 نفر تعیین شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته جمعآوری گردید. پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS وLISREL انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در وضعیت فعلی مهمترین مشکلات مدیریت روستایی در منطقه مورد مطالعه بنا به دیدگاه مدیران محلی عبارت اند از: قومگرایی، بیاعتمادی در روابط انسانی و وابستگی بیش از حد به دولت. نتایج بهدستآمده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) نشاندهنده این است که اکثر شاخصهای برازش، مدل ساختاری مورد بررسی را از نظر آماری دارای برازش مناسب و قابل قبولی است. علاوه بر این، نتایج آزمونهای مقایسه میانگین نشان داد که بین دیدگاه مدیران محلی نسبت به عناصر خردهفرهنگ دهقانی راجرز بر اساس سطوح مختلف تحصیلات و ردههای سنی، رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: طبق نتایج مدیران با تحصیلات بالا و جوانتر یک نوع نگرش مشابه را در قبال مسائل روستایی دارند. بنابراین، تغییر در نگرشها و باورهای موجود بهعنوان یک ضرورت اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار در روستاها به شمار میرود. طبق یافتههای این پژوهش، برخی از رفتارهای مدیران محلی با ویژگیهای خاص نظریه خردهفرهنگ دهقانی و چارچوب تئوری آن همخوانی دارد. این همراستایی نشاندهنده این است که مدیران محلی ممکن است تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی مرتبط با خردهفرهنگهای محلی قرار گیرند، که میتواند بر تصمیمگیریها و رویکردهای آنها در زمینه توسعه روستایی تأثیر بگذارد.
بهناز افلاطونیان، علی اکبر مجدی، حسین میرزائی، بهنوش افلاطونیان،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: صنعت گردشگری میتواند با افزایش درآمد و ایجاد شغل، رونق اقتصادی روستاها و توسعه ملی را به دنبال داشته باشد. هدف این تحقیق بررسی رابطه میان موقعیت جغرافیایی و همپیوندی روستاها با وضعیت گردشگری است.
روش پژوهش: این پژوهش، کیفی و توصیفی-تحلیلی به بررسی ۲۷ روستا در ایران میپردازد که در بخش کیفی از مطالعات کتابخانهای و در بخش تحلیلی از ابزار شبیهسازی روستای مورد نظر با نرمافزار (سیتی انجین ) استفاده شد. جهت تهیه نقشه از سایت OpenStreetMap و نقشههای ژئورفرنس شده استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه مطالعات مرتبط با حوزه گردشگری و توسعه روستایی از منابع معتبر فارسی و انگلیسی بود. حجم نمونه شامل ۹ مقاله فارسی و ۳ مقاله انگلیسی بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی اختلاف فراوانی با فراوانی مورد انتظار از آزمون کای دو (نیکویی برازش) و جهت همبستگی دو متغیر رتبهای با توجه به متغیر مستقل و وابسته از آزمون ضریب همبستگی سامرز در SPSS28 استفاده شد.
یافتهها: وضعیت گردشگری در ابعاد مختلف اقظتصادی، فرهنگی و کالبدی در روستاها نامطلوب است و عدم توجه به مسائل بومی به طور معنیداری بیشتر از حد انتظار است. روستاهایی با همپیوندی ضعیف، وضعیت گردشگری نامطلوبتری داشته و افزایش همپیوندی به بهبود شرایط اقتصادی، فرهنگی و کالبدی گردشگری منجر میشود. این رابطه دارای همبستگی قوی است.
نتیجهگیری: نتایج بیانگر اهمیت همپیوندی در بهبود وضعیت گردشگری است و عدم توجه به این شاخص میتواند منجر به جداییگزینی و اجتماع گریزی در مناطق روستایی گردد. بنابراین، نیاز به برنامهریزی مدیریتی جهت تقویت گردشگری در روستاهای با همپیوندی ضعیف احساس میشود. همچنین، فرهنگسازی گردشگری از گردشگران به بومیان منطقه ضروری است. عدم هماهنگی بین این دو گروه میتواند مانع رونق صنعت گردشگری شود و برای تحقق تغییرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاها، پژوهشهای نوآورانه مبتنی بر شرایط بومی الزامی است.
فاطمه تورانی، کمال عطایی سلوط، حمید امیرنژاد،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: امروزه توجه به محیطزیست در تمامی بخشهای کشور بهویژه محیطهای روستایی اهمیت یافته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین هزینه خسارت اقتصادی آلودگی هوا ناشی از انتشار بوی نامطبوع تولیدات دارویی در شهرستان ساری با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط است. در این پژوهش تلاش شده است تا اثرات متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی بر پذیرش یا عدم پذیرش مبالغ پیشنهادی بر تمایل به پرداخت و تمایل به دریافت افراد جامعه برای بهبود و یا تحمل وضعیت فعلی هوای اطراف کارخانه آنتیبیوتیکسازی در شهرستان ساری بررسی شود.
روش پژوهش: در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات مورد نیاز در ارزشگذاری مشروط، گزینش دوگانه یک و نیم حدی (OOHB) است. برای گردآوری نمونهها و استخراج داده از روش نمونهگیری کوکران استفاده شد. برای جمعآوری اطلاعات، از ترجیحات افراد در روش ارزشگذاری مشروط برای برآورد توابع مربوطه استفاده شد. برای محاسبه میانگین تمایل به پرداخت جامعه هدف از روش ارزشگذاری مشروط استفاده شد. برای تحلیل آمار توصیفی و تعیین پایایی پرسشنامه از نرم افزار SPSS و برای برآورد مدل لاجیت از نرم افزار اقتصادسنجی SHAZAM استفاده شد.
یافتهها: در الگوی تمایل به پرداخت، متغیرهای 1) مالک-مستاجر، 2) میزان تحصیلات و 3) عضویت در سازمانهای مردم نهاد تأثیر مثبت و معنیداری بر پذیرش مبلغ پیشنهادی داشته؛ متغیر پیشنهاد قیمت، تأثیر منفی بر تمایل به پرداخت افراد برای بهبود وضعیت هوای پیرامونی کارخانه آنتی بیوتیکسازی داشتند. در الگوی تمایل به دریافت، متغیرهای 1) پیشنهاد قیمت، 2) اخلاقگرایی-هدفگرایی، 2) درآمد ماهیانه خودشخص تأثیر مثبت و معنیدار و متغیرهای 1) سن و 2) میزان تحصیلات تأثیر منفی بر تمایل دریافت برای وضعیت فعلی هوا داشتند. در پایان، میانگین تمایل به دریافت و تمایل به پرداخت افراد جامعه به ترتیب 791/339 و 32/705 میلیون تومان در سال برآورد شده است که به عنوان میزان خسارت اقتصادی وارده به جوامع پیرامونی این کارخانه صنعتی ناشی از آلودگی هوا، در نظر گرفته میشود.
نتیجهگیری: در طراحی برنامهها و سیاستهای محیط زیستی، توجه به ارزشهای اخلاقی و منافع اقتصادی به صورت همزمان میتواند به تعادل میان حفاظت از منابع طبیعی و تأمین نیازهای اقتصادی افراد کمک کند و در نهایت منجر به بهبود شرایط محیطزیستی و ارتقاء کیفیت زندگی جامعه شود.
زهرا علی نژاد، محمد رحیم فروزه، حنانه محمدیکنگرانی، حسن یگانه،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، با هدف چگونگی حفظ دانش سنتی در میان بومیان و تحلیل شبکههای یادگیری و یاددهی دانش سنتی استفاده از گیاهان دارویی در روستای شاهکوه سفلی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه انجام گرفته است.
روش پژوهش: در این پژوهش، برای دستیابی به شیوههای انتقال دانش بومی، شبکههای یادگیری و یاددهی دانش سنتی استفاده از گیاهان دارویی در روستای شاهکوه سفلی، رویکرد تحلیل شبکه بهکارگرفته شد. برای این منظور، در فصل بهار و تابستان سالهای 1402 و 1403، پس از مصاحبههای نیمهساختاریافته و مشاهده مشارکتی با 53 نفر از ساکنان بومی این منطقه، از شاخصهای خُرد و کلان شبکه نظیر مرکزیت درجه و بینابینی، تراکم و MDS استفاده و از با نرمافزارهای NetDrow و UCINET به ترسیم و تحلیل گرافها اقدام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که اکثر بومیان از فواید درمانی گیاهان دارویی و نحوهی فراوری آنها آگاه بوده و از آنها به عنوان اولویت اول در زمینهی درمان بیماریها بهره میگیرند و از همین طریق دانش و تجربهی زمان آزمودهی خود و گذشتگان را حفظ و سپس منتقل مینمایند. همچنین تحلیل گرافها در زمینهی انتقال دانش سنتی نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه و بینابینی در شبکهی یادگیری شامل مادر و مادربزرگ و در شبکهی یاددهی شامل فرزند است. این یافته نشان میدهد که انتقال دانش در میان جوامع روستایی این منطقه، انتقالی عمودی و نسل به نسل بوده و خانواده و بهویژه مادران در یادگیری دانش سنتی فرزندان دارای نقش کلیدی هستند.
نتیجهگیری: با توجه به روایی بودن دانش بومی و انتقال موروثی آن، نه تنها ثبت و ضبط این دانش گرانبها اهمیت دارد؛ بلکه حفظ و انتقال آن نیز حائز اهمیت است. بر همین اساس، رویکرد استفاده شده در پژوهش حاضر میتواند در سایر مناطق روستایی و عشایری نیز استفاده شود و با شناسایی افراد و عوامل موثر در انتقال دانش، سبب حفظ و انتقال درست دانش زمان آزمودهی مردمان مختص همان منطقه شود.