جستجو در مقالات منتشر شده



سعدی محمدی، فرزاد ویسی، کیومرث خداپناه، ژیان دانشور،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: با توجه به این اصل که لازمه حل هر معضلی، برنامه‌ریزی برای حل آن است، پژوهش کاربردی حاضر نیز، با این هدف در نواحی روستایی مرزی شهرستان مریوان انجام گرفته و به دنبال آن است که با تدوین برنامه راهبردی که انعطاف‌پذیر و آینده‌نگر می‌باشد، در جهت  تنوع‌بخشی به اقتصاد روستاهای منطقه بواسطه جذب سرمایه‌ها حرکت نماید.
روش پژوهش: دادههای این پژوهش در بخش نظری به روش اسنادی و در بخش عملی به روش پیمایشی، مبتنی بر مصاحبه، توزیع پرسشنامه و مشاهده گردآوری شده‌ است. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است که مبتنی بر مصاحبه و قضاوت گروه دلفی است. بر این مبنا؛ با بهره‌گیری از تیم دلفی پژوهش، برنامه استراتژیک تنوع‌بخشی به اقتصاد منطقه بواسطه جذب سرمایه‌ها و راه‌اندازی کسب‌وکارهای خرد، تدوین گردید. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 24 نفر از مسئولین توسعه منطقه، متخصصین، صاحبان کسب‌وکار خرد و مدیران محلی هستند که به روش هدفمند انتخاب گردیدند.
یافته‌ها: یافته‌ها حاکی از آن است که در نواحی روستایی مورد مطالعه، تعداد 8 نقطه قوت در مقابل 18 نقطه ضعف (عوامل درونی) و 6  فرصت در مقابل 9 تهدید (عوامل بیرونی) در برابر ایجاد محیط متنوع اقتصادی و فضای مطلوب کسب‌وکار بواسطه جذب سرمایه‌ها، شناسایی و مورد تایید قرار گرفتند. همچنین تلاقی مجموع وزن‌های عوامل داخلی (3/40) با مجموع وزن‌های عوامل خارجی (2/49)، نشان‌دهنده قرارگیری منطقه مورد مطالعه در موقعیت محافظهکارانه است.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که الگوی مطلوب، برای جذب سرمایه‌ها در راستای تنوع‌بخشی به اقتصاد منطقه، الگوی محافظه کارانه است و بایستی با رویکردی بازنگرانه، برنامه‌ها، سیاست‌ها و اقدامات انجام گرفته در راستای تغییر وضعیت نامطلوب موجود محیط کسب‌وکار منطقه مورد مداقه و تغییر قرار گیرند. همچنین چشمانداز آینده فضای کسب‌وکار منطقه با تنوع‌بخشی اقتصادی بواسطه جذب سرمایه‌ها نشان داد که این منطقه روستایی در دورنمایی 15 ساله متناسب با توانمندی‌ها و پتانسیل‌هایش می‌تواند به عنوان مرکز ممتاز تجارت مرزی، مرکز ممتاز کشاورزی، مرکز ممتاز تولیدی‌های خرد و مرکز ممتاز گردشگری روستایی در سطح استان کردستان و در کنار سایر رقبا (شهرستان‌های دیگر استان) شناخته شود.

محمدحسین زارعی ابیانه، محمد سلمانی، مجتبی قدیری معصوم، علیرضا دربان آستانه، زهرا ترکاشوند،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش تحلیل مکانی– فضایی پیامدهای اقتصادی مهاجرت معکوس در نواحی روستایی مورد مطالعه شهرستان نطنز است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه آماری ۳۸۱ نفر بر اساس فرمول کوکران در ۲۴ روستا از شهرستان نطنز به‌صورت نمونه‌گیری مطبق شناسایی شد. داده‌های تحقیق از طریق مطالعات، مشاهده، مصاحبه‌های عمیق و پرسش‌نامه گردآوری شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های t تک نمونه و میان‌یابی کریجینگ در نرم‌افزار ArcGis بهره برده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد در بُعد سرمایه‌گذاری، میزان سرمایه‌گذاری در نیمه جنوبی شهرستان نطنز بیشتر از نیمه شمالی به‌ویژه روستاهای اوره و گودرزن با میانگین 3/75 بوده است. در بُعد توسعه زیرساخت، ‌یافته‌ها نشان می‌دهد در مرکز و نیمه جنوبی با میانگین 4/8 و پهنه مهم دوم در شمال شهرستان با میانگین ۴ قرار دارد. در بُعد توسعه تقاضای خدمات، بالاترین امتیاز مربوط به روستاهای نیمه شمالی و تا حدودی نیمه جنوبی با میانگین ۴ است؛ اما در نواحی غربی و شرقی شهرستان کمترین میزان توسعه تقاضا با میانگین 2/47 مشاهده می‌شود. در بُعد درآمدزایی، شاخص‌ها در روستاهای نیمه جنوبی شهرستان نطنز بیشتر از نیمه شمالی با میانگین 3/5 است.
نتیجه‌گیری: با توجه به جذابیت روستاهای شهرستان نطنز به‌ویژه روستاهایی که دارای مزایایی چون آسانی دسترسی به شهر، مجاورت با شهر، استقرار در نزدیکی کانون‌های گردشگری، ارتفاع مناسب، و دمای مناسب، ظهور موجی بزرگ از مهاجرت به این مناطق دور از انتظار نخواهد بود.

علی ایزدی، صادق اصغری لفمجانی،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: بافت کالبدی سکونتگاههای روستایی بسته به  گذر زمان و با توجه به شرایط متفاوت قابل تغییر است. این تغییر حاصل تعامل و ارتباط متقابل با عوامل و اثرات محیطی و اقتصادی و اجتماعی است. در این راستا، اقتصاد خانوارهای روستایی نقش قابل تاملی در تغییر بازی میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات درآمدزایی زعفران بر تغییر بافت کالبدی- فضایی روستای فتح‌آباد در شهرستان رشتخوار بوده است.
روش پژوهش: در این پژوهش، نقش درآمدزایی زعفران در 355 خانوار زعفران‌کار ساکن در روستای فتح‌آباد بررسی شد. بدین منظور، ابتدا ضمن مطالعات اسنادی و بازدیدهای اولیه میدانی، طیف گستردهای از شاخص‌ها متناسب با شرایط روستای مورد مطالعه تعیین گردید. سپس جمعآوری دادهها براساس شاخصهای انتخابی، با استفاده از فرم مشاهدات میدانی و پرسشنامه‌های روستا و خانوار انجام شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل‌های آماری و نرم‌افزار SPSS استفاده گردید.
یافته‌ها: یافتههای پژوهش مؤید آن است که بین درآمدزایی زعفران و توسعه مسکن و ساخت‌وسازها در محدوده مورد مطالعه ارتباط معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین سطح زیرکشت زعفران و توسعه مسکن و ساخت‌وسازها 0/591 است که با توجه به مقادیر حاصل، با سطح اطمینان 99 درصد می‌توان گفت که بین این دو متغیر، ارتباط مستقیم و معنادار با همبستگی متوسط برقرار است.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که هرچه سطح زیرکشت زعفران بیشتر شود، میزان تولید زعفران بیشتر و در نتیجه سطح درآمدزایی بیشتر می‌شود که در نهایت منجر به بهبود مسکن و توسعه ساخت‌وسازها در محدوده مورد مطالعه می‌شود.

شیدا علی اکبری، مریم قاسمی،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: کسب‌وکارهای کوچک مقیاس خانگی نقش موثری در تنوع‌بخشی فعالیت‌های اقتصادی و کاهش بیکاری دارند. این امر در مناطق روستایی که با محدودیت فرصت‌های شغلی روبرو هستند، اهمیت ویژه‌ای دارد. در حال حاضر تعدادی از خانوارهای روستایی شهرستان بجنورد بخشی از درآمد خود را از طریق نوغانداری به دست می‌آورند. تعداد نوغانداران در روستاهای مورد بررسی در 10 سال گذشته  از 570 نفر به 294 نفر کاهش پیدا کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به شناسایی عوامل پیش‌برنده و بازدارنده توسعه کسب وکارهای کوچک مقیاس خانگی در زمینه پرورش کرم ابریشم در روستاهای شهرستان بجنورد پرداخته است.
روش پژوهش: گردآوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق‌ساخته انجام شد. حجم نمونه در 9 روستای شهرستان بجنورد که کسب‌وکار نوغانداری در آنها رواج دارد، با استفاده از فرمول کوکران 160 نوغاندار تعیین گردید. در این مطالعه تعداد 43 شاخص ذیل 10 مولفه به عنوان عوامل بازدارنده و تعداد 23 شاخص ذیل 6 مولفه به عنوان عوامل پیش‌برنده توسعه کسب وکار نوغانداری در روستاهای مورد مطالعه، شناسایی و بررسی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین عوامل پیش‌برنده با 3/9 و عوامل بازدارنده با 3/87 به طور معنی‌داری بیشتر از میانه نظری است. مهمترین عامل پیش‌برنده در کسب‌وکارهای نوغانداری، تسهیل در راه‌اندازی کسب‌وکار پرورش کرم ابریشم با میانگین 4/14 و مهمترین عامل بازدارنده کیفیت پایین تخم نوغانداری با میانگین 4/48 است.
نتیجه‌گیری: کسب‌وکارهای خرد با چالش‌های متعددی روبرو هستند. با این حال، با تمرکز بر تکمیل زنجیره ارزش نوغانداری، حمایت دولتی و شبکه‌سازی، می‌توان شتاب‌دهنده‌هایی برای رشد این کسب‌وکارها ایجاد کرد که منجر به موفقیت بیشتر آن‌ها خواهد شد.

محسن آقایاری هیر، صدرا کریم زاده، افشین یگانه،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل‌سازی عوامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی در روستاهای شهرستان ملکان انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری این مطالعه را کارشناسان، متخصصان، خبرگان و خانوارهای روستایی در سطح شهرستان تشکیل می‌دهند. مشارکت‌کنندگان در مرحله اول پژوهش 28 نفر از کارشناسان، متخصصان و خبرگان بودند که 56 گزاره تحقیق را از نظر اهمیت رتبه‌بندی کردند. در مرحله دوم 481 نفر از روستاهای منتخب به 41 گزاره مرتبط با پایداری اقتصاد روستایی پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌ها از روش کیو تحلیل عاملی در نرم‌افزار SPSS و مدل معادلات ساختاری در نرم‌افزار SMART PLS بهره گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج مدل اندازه‌گیری بیانگر آن است که بارهای عاملی معرف‌های مشاهده شده، با معرف‌های پنهان خود دارای رابطه معناداری هستند و معرف‌های مشاهده شده به خوبی متغیرهای پنهان خود را اندازه‌گیری نموده‌اند. همچنین، نتایج مدل ساختاری بیان‌گر این موضوع است که شاخص «پایداری اقتصادی روستاهای شهرستان ملکان» با توجه به اینکه بالاتر از مقدار استاندار 0/35 است، دارای مقادیر «قوی» و عاملهای «آسیب‌پذیری، بهره‌وری و تنوع اقتصادی، اشتغال و زیرساخت‌های اقتصادی و دسترسی به عوامل اقتصادی و تولیدی» با توجه به اینکه بالاتر از مقدار استاندار 0/15 هستند، دارای مقادیر «متوسط» برای تعیین قدرت پیش‌بینی مدل در مورد متغیرهای پنهان درون‌زا می‌باشند.
نتیجه‌گیری: عامل‌های «آسیب‌پذیری، بهره‌وری و تنوع اقتصادی (ثبات و رفاه اقتصادی)»، «اشتغال و زیرساخت‌های اقتصادی (عدالت و رفاه اقتصادی)»، «دسترسی به عوامل اقتصادی و تولیدی (عدالت اقتصادی)» به‌عنوان سه دیدگاه یا الگوی ذهنی در رابطه با مهم‌ترین عوامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی شناسایی شدند. مقایسه و اعتبارسنجی نهایی حاصل از روش‌های کمّی و کیفی نشان داد «آسیب‌پذیری، بهره‌وری و تنوع اقتصادی (ثبات و رفاه اقتصادی)» به عنوان اصلی‌ترین عامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی مطرح است که متخصصان، خبرگان و افراد جامعه محلی در مورد آن اتفاق نظر دارند.

مسلم سلیمان پور، رضا نوروزی اجیرلو،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: در چند سال اخیر از مهمترین مسائل در توسعه مناطق روستایی  کاهش قابل‌توجه جمعیت و چالش‌های اقتصادی را می‌توان برشمرد. بازآفرینی روستایی می‌تواند با ترویج مشاغل محلی، جذب سرمایه‌گذاری و ایجاد شغل باعث رشد اقتصادی  شده و مشارکت جامعه و انسجام اجتماعی را افزایش دهد. بقای اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی می‌تواند به عنوان دو متغیر عمده تأثیرگذار این امر را تسهیل نماید.
روش پژوهش: در این پژوهش که به‌عنوان پژوهش‌های کاربردی و توصیفی از نوع همبستگی طبقه‌بندی‌شده است از پرسشنامه برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل دهیاران و شورای روستاها و کارشناسان کارآفرینی روستایی باسابقه فعالیت در زمینه کارآفرینی اجتماعی از  124 روستای منتخب دهستان‌های بکشلوچای، ترکمان و باش قلعه از بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که تعداد 180 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با  نرم‌افزار SPSS23 و شیوه مدل‌سازی معادلات ساختاری (نرم‌افزار PLS  SMART) انجام شد و نتایج برای آزمون مدل و بررسی فرضیه‌ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد ارتباط مستقیم و معناداری بین مؤلفه‌‌های بقای اقتصادی (عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی) با بازآفرینی روستایی با 0/586=B  و کارآفرینی اجتماعی با بازآفرینی روستایی با  0/397=B  در سطح معناداری 0/001 وجود دارد.
نتیجه‌گیری: به‌طور خلاصه، این پژوهش بر اهمیت بقای اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی جهت رشد و توسعه بازآفرینی روستایی تأکید دارد و تأثیر کارآفرینی اجتماعی و بقای اقتصادی بر نواحی روستایی را می‌توان از ابعاد مختلف ازجمله اشتغال‌زایی، مشارکت اجتماعی و توسعه پایدار مشاهده کرد. با آموزش و حمایت مناسب خانوارهای روستایی می‌توان درآمد روستاییان را از چنین سرمایه‌گذاری‌هایی به میزان قابل‌توجهی افزایش داد و درنتیجه منجر به رشد شاخص های بازآفرینی روستا شد.

علیرضا جعفری، همت اله پیردشتی، فاطمه رزاقی بورخانی، زهرا صابر،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: امروزه طراحی یک سامانه‌ پایدار ‌محیط زیستی و قابل‌توجیه از نظر اقتصادی و اجتماعی با دیدگاه آینده‌پژوهانه برای توسعه روستایی و کشاورزی مورد توجه است. هدف کلی این پژوهش،  توسعه راهبردهای مدیریت تلفیقی محصول در مزارع برنج استان مازندران است.
روش پژوهش: یکی از روش‌های تحلیل در برنامه‌ریزی راهبردی، تکنیک SWOT است. در این پژوهش، با استفاده از مبانی نظری و مطالعات تحلیلی، نقاط چهارگانه SWOT یعنی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی شد. جامعه آماری شامل گروهی از متخصصان و کارشناسان دارای تجربه و تخصص علمی در زمینه توسعه پایدار کشت برنج و ترویج کشاورزی (18 نفر) و تجربه مدیریتی در سازمان‌های مرتبط مانند سازمان جهاد کشاورزی در استان مازندران (20 نفر) بودند که از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با ماتریس‌ SWOT  در نرم افزار EXCEL انجام شد.
یافته‌ها: تحلیل ارزیابی درونی و ارزیابی بیرونی سیستم نشان می‌دهد که نقاط قوت و فرصت‌ها بر نقاط ضعف و تهدیدهای آن غالب می‌باشند. وزن‌های بدست آمده از برآیند این نقاط نشان‌دهنده غالب بودن فضای مفید بر فضای مخاطره‌آمیز است. اولویت فضای راهبردی سامانه در ناحیه راهبردی SO یا حداکثر-حداکثر (حدود 36 درصد)  است. پس از این گروه از راهبردها، سایر راهبردها یعنی راهبردهای WO (حداقل- حداکثر)، ST (حداکثر- حداقل) و WT   (حداقل- حداقل) به ترتیب با حدود 25، 23 و 16 درصد از کل راهبردهای متصور برای این استان است.
نتیجه‌گیری: مطابق با تحلیل فضای استراتژیک و وزن مربوطه، تقویت توانمندسازی و مشارکت کشاورزان در مدیریت بهینه مزرعه با رهیافت FFS/IPM، راهبرد مدیریت ریسک تولید و افزایش تاب‌آوری سامانه از طریق بیمه، استقرار تعاونی تولید محصول سالم و برند تجاری‌سازی جمعی در زنجیره ارزش برنج، تأکید بر همکاری و ارتباط هم‌افزا میان ذینفعان کلیدی در زنجیره تولید برنج مهمترین راهبردهای توسعه سیستم ICM هستند. بکارگیری این راهبردها نقش مهمی در پذیرش راهبرد ICM و توسعه پایدار کشاورزی دارد.

ابوطالب قاسمی وسمه جانی، حسن افراخته، فرهاد عزیزپور،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل و مؤلفه‌های اثرگذار بر تحولات دارایی‌های معیشتی در روستاهای گردشگرپذیر بوده که به واسطه توسعه گردشگری تحت تأثیر قرار می‌گیرند که شدت و روند این تغییرات و همچنین دامنه اثرگذاری بر ساکنان به مؤلفه‌هایی زیادی بستگی دارد که گردشگری در بستر آن شکل گرفته است. آنچه که در این مقوله مهم بوده، توجه به اصل پایداری و بهبود زندگی تمامی ساکنانی است که از رشد گردشگری متأثر می‌شوند.
روش پژوهش: این پژوهش در روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رودسر در شرق استان گیلان انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش‌های کمی/کیفی و مبتنی بر روش قیاس اقترانی است. روش جمع‌آوری داده‌ها با بررسی متون و اسناد علمی، پیمایش میدانی و مصاحبه با خبره محلی، کارشناسان و متخصصان صورت گرفته و تحلیل آنها با استفاده از مدل Q است. در انتخاب نمونه‌ها از روش گلوله برفی استفاده شد.
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های پژوهش عوامل مؤثر بر تحولات دارایی‌های معیشتی به ترتیب اهمیت و بیشترین امتیاز شامل: تعاملات سازنده میان دست‌اندرکاران کلیدی توسعه گردشگری، مزیت رقابتی گردشگری، نقش‌آفرینی حمایتی دولت، فرهنگ محوری و توسعه زنجیره تأمین و ارزش گردشگری و آخرین مورد، مجاورت فضایی و وجود ظرفیت‌های طبیعی بوم‌شناختی بوده است.
نتیجه‌گیری: مؤلفه‌های مرتبط با بخش گردشگری که سبب تحولات دارایی‌های معیشتی می‌گردد در دو گروه عوامل درونی و بیرونی قابل دسته‌بندی هستند که شکل و کارکرد روستا را دچار دگرگونی کرده و هر چقدر این مؤلفه‌ها سبب توسعه خدمات عمومی و شکل‌گیری بیشتر فعالیت‌های گردشگری پایدار گردد، به سوی تأثیرات مثبت گردشگری سوق پیدا می‌کند.

مهتاب ژیان، بیژن رضایی، نادر نادری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف طراحی یک مدل بومی برای توسعه تعاونی‌ها با رویکرد کارآفرینی روستایی در استان کرمانشاه انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش دارای رویکرد کیفی بوده و از روش نظریه زمینه‌ای برای استخراج مدل استفاده شده است. جامعه هدف در این پژوهش شامل مدیران و کارشناسان اداره کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان کرمانشاه، اساتید دانشگاه رازی و کارآفرینان بخش تعاون روستایی در استان کرمانشاه بودند و از روش نمونه‌گیری نظری استفاده شد. اشباع نظری بعد از 12 مصاحبه عمیق حاصل شد. فرایند تحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت.
یافته‌ها: بر اساس سه مرحله کدگذاری، بنیان کارآفرینی در روستاها، انسجام کارآفرینانه در تعاونی‌های روستایی و ویژگی‌های فردی کارآفرینان روستایی حوزه تعاون به عنوان شرایط علّی شناسایی شدند. شرایط زمینه‌ای در این پژوهش شامل تنوع فرصت‌های کارآفرینی روستایی در حوزه تعاونی، دسترسی به عوامل تولید، موقعیت راهبردی استان، حمایت علمی متخصصان و صاحبنظران، بنیان کارآفرینی جمعی (در قالب تعاونی روستایی)، موانع فرهنگی و ضعف نظام آموزشی است. شرایط مداخله‌گر هم شامل  تغییرات اقلیمی، عوامل اقتصادی، آشفتگی و عدم نظم محیطی، عوامل سازمانی، عوامل ارتباطی– اطلاع‌رسانی، حمایت واقعی دولت از تعاونی‌ها و عوامل زیرساختی می‌باشد. راهبردهای شناسایی شده نیز شامل راهبرد تنوع‌گرایی در کسب‌و‌کار، تجدید‌نظر در برنامه‌های آمایش سرزمین، توانمند‌سازی شرکت‌های تعاونی، بهره‌گیری از فرصت‌های تجارت بین‌المللی، ترویج و فرهنگ‌سازی و راهبردهای اصلاحی- حمایتی هستند. در نهایت، پیامدهای شناسایی شده شامل ارتقا کیفیت زندگی روستاییان، توسعه پایدار روستایی و وجود تعاونی‌های کارآفرین روستایی است.
نتیجه‌گیری: برای توسعه تعاونی‌ها با رویکرد کارآفرینی روستایی در استان کرمانشاه باید با در نظر گرفتن همه عواملی که فرایند توسعه تعاونی‌ها را تسریع می‌بخشند؛ نسبت به فراهم کردن پیش‌نیازهای خاص این حوزه به‌همراه برنامه‌ریزی‌های جامع اقدام شود. نتایج این پژوهش ضمن تقویت ادبیات کارآفرینی روستایی و تعاون روستایی، دستاوردهای شایسته ای را برای کمک به مدیران و برنامه‌ریزان روستایی در راستای توسعه کارآفرینی روستایی تعاون - محور به همراه دارد که در نهایت به فرآیند توسعه روستایی کمک خواهد کرد.

حسین حسین‌پور، محمدرضا رضوانی، علیرضا دربان‌‌آستانه،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: زنجیره تأمین محصولات کشاورزی در انسجام کسب‌وکارها و امنیت غذایی نقش مهمی دارد. تاکنون پژوهش جامعی درباره زنجیره تأمین انگور انجام نشده است. انگور در بخش کوهمره، با چالش‌هایی نظیر شکاف عرضه‌و‌تقاضا و نوسانات قیمتی روبرو است. این مطالعه به تحلیل وضعیت، شناسایی چالش‌های مراحل مختلف زنجیره تأمین انگور و ارزیابی تفاوت‌های عملکردی آن در روستاهای بخش کوهمره می‌پردازد.
روش پژوهش: در این پژوهش کاربردی، گردآوری داده‌ها به صورت اسنادی و پیمایشی انجام گرفته است. روایی ابزار پژوهش بر اساس نظرات خبرگان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. جامعه آماری پژوهش، 793 بهره‌بردار انگور در روستاهای بخش کوهمره بوده‌اند که با فرمول کوکران 260 بهره‌بردار به عنوان نمونه تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون‌های آماری تی تک‌نمونه‌ای، تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی دانکن در نرم‌افزار SPSS و برای ترسیم نقشه توزیع فضایی از ابزار IDW در نرم افزار ArcMap استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد عرضه‌ نهاده‌هایی نظیر تامین ارقام مناسب نهال، آب، کود، سموم و سایر، مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول از وضعیت مناسبی برخوردار است. درحالیکه دسترسی به سردخانه‌ها، واحدهای درجه‌بندی، بسته‌بندی، صنایع تبدیلی و تکمیلی، تبلیغات، برندسازی، بازاریابی و مصرف در وضعیت نامناسبی قرار دارند. همچنین، نتایج نشان‌دهنده وجود تفاوت میان زنجیره تامین روستاها است و پراکنش فضایی آنها به این صورت است که محدوده شرقی بخش، منطبق بر روستاهای دوسیران با میانگین (2/7794)، باغستان کنده‌ای (2/7478) و باغستان ابوالحیات (2/5837) دارای وضعیت مناسب‌ و محدوده‌های شمالی، جنوبی و غربی بخش کوهمره وضعیت نامناسبی دارند.
نتیجه‌گیری: زنجیره تأمین انگور در بخش کوهمره با چالش‌هایی در زمینه‌های زیرساختی و بازاریابی روبرو است. بهبود دسترسی به امکانات سردخانه‌ای، واحدهای درجه‌بندی، بسته‌بندی، صنایع تبدیلی، تکمیلی، تبلیغات و برندینگ به بهبود وضعیت زنجیره تأمین، کاهش شکاف عرضه و تقاضا و کاهش نوسانات قیمتی کمک می‌کند.

محمود محمد قاسمی، احمد قاسمی، محمد الیاس کریم،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: مطالعه حاضر به ارزیابی عملکرد اقتصادی ارقام جدید علوفه‌های گرمسیری ازجمله یونجه در مناطق روستایی سیستان در دو شهرستان زهک (روستای ملاحسین) و شهرستان هامون (روستای ملا ابراهیم) در دو سال زراعی 1403-1401 پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به‌لحاظ هدف،کاربردی و به‌لحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. برای این منظور ارزیابی عملکرد ارقام جدید علوفه‌ها ابتدا با استفاده از تحلیل مالی و سپس از طریق تکنیک‌های اقتصادی مهندسی و معیارهای ارزش فعلی خالص و نسبت سود به هزینه و نهایتا تکنیک تصمیم‌گیری چندشاخصه از روش خاکستری از دید بهره‌برداران مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد ارزش حال خالص ارقام جدید علوفه‌های گرمسیری در تحلیل مالی معادل 1023516ریال بیشتر از مقدار آن در تحلیل اقتصادی بوده اسـت. از سوی دیگر، نتایج نشان داد نسبت فایده به هزینه ارقام جدید علوفه‌های گرمسیری یونجه ارقام امید، بغدادی و لاین خالص شده محلی زابل به ترتیب معادل 3/87، 3/89، 5/37، 4/7  و 3/89 بود. از این رو با توجه به مثبت بودن  نسبت این ارقام از نظر اقتصادی مقرون به صرفه بوده و می‌تواند در ایجاد تنوع کشت و افزایش درآمد موثر باشد. همچنین نشان داد در مقایسه میانگینها رقم امید، به ترتیب با میانگین عملکرد علوفه تر و خشک 107/589 و 28/323 تن در هکتار در رتبه اول و پس از آن رقم بغدادی و لاین خالص شده محلی زابل به ترتیب با میانگین عملکرد علوفه تر و خشک 103/513 و 102/463 و 26/419 و 27/322 تن در هکتار در رتبه‌ دوم و سوم قرار گرفتند. علاوه برآن از دید بهره‌برداران نتایج تکنیک تصمیم‌گیری چندشاخصه در مورد تصمیم‌گیری در اولویت‌بندی گیاهان علوفه ای در زمینه نقش و وزنشان، گزینه‌های مناسب: افزایش بهره‌وری و راندمان آبیاری، کم آب‌بر، افزایش درآمد، امید به زندگی، ماندن در روستا و افزایش اشتغال دارای بیشترین وزن بودند.
نتیجه‌گیری: در نهایت با توجه به نتایج به‌ دست آمده در شرایط گرم و خشک محل آزمایش، می‌توان سطح قابل توجهی از اراضی استان و مناطق هم اقلیم را به کشت یونجه از جمله ارقام امید، بغدادی و ژنوتیپ خالص شده محلی زابل اختصاص داد که کمک شایانی به تنوع کشت، افزایش درآمد و ایجاد اشتغال می‌کند.


فیروز ناظری، سید رامین غفاری، امیر گندمکار، حمید صابری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: اکوتوریسم، علاوه بر ایجاد فرصت‌های نوین برای توسعه پایدار مناطق روستایی و حفظ محیط زیست و تنوع زیستی، می‌تواند به طور مؤثری در ایجاد اشتغال، تقویت کارآفرینی و بهبود معیشت جوامع بومی نقش ایفا کند.
روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و داده‌ها از طریق روش‌های اسنادی و میدانی جمع‌آوری گردید. جامعه آماری، 3475 خانوار ساکن در ۹۸ سکونتگاه روستایی بخش دالخانی شهرستان رامسر است که با فرمول کوکران تعداد 370 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS  وSmart PLS  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روایی پرسشنامه با نظرات متخصصان اکوتوریسم و کارآفرینی تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/949 به صورت مطلوب ارزیابی گردید.
یافته‌ها: نسبت تأثیر ابعاد زیست‌محیطی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی توسعه اکوتوریسم بررسی شد. در این معادله، شاخص اقتصادی با رتبه 31/53 و شاخص اجتماعی با رتبه 27/91 بیشترین ارتباط و پیوستگی را با یکدیگر داشته که رقمی برابر با 0/74 را دارا می‌باشد و کمترین تأثیر متقابل نیز مربوط به ارتباط شاخص کالبدی- فضایی با شاخص اقتصادی بوده که رقمی بالغ بر 0/32 را دربرمی‌گیرد. تحلیل‌ها نشان داد که هر یک از این ابعاد به طور معناداری بر شاخص‌های کارآفرینی روستایی اثرگذار بوده و اکوتوریسم به شکل چشمگیری توسعه کارآفرینی را در سکونتگاه‌های روستایی تسهیل کرده است.
نتیجه‌گیری: در منطقه مورد مطالعه، اکوتوریسم توانسته است فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد کرده و باعث افزایش درآمد خانوارها از راه خدمات اقامت، پذیرایی، فروش محصولات کشاورزی و صنایع دستی و تقویت نسبی زیرساخت‌های محلی شود. اما بی‌توجهی به مقوله توسعه پایدار، منجر به عدم تعادل اکولوژیکی و فرهنگی سکونتگاه‌های روستایی شده است. بنابراین ضروری است این موضوع در برنامه‌ریزی‌های آینده، مد نظر مسئولان و مدیران روستایی قرار گیرد.

مژگان احمدی چگنی، مهدی رحیمیان، رضوان قنبری موحد، سعید غلامرضایی، هما مولوی،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: تغییر نوع کشت محصولات آب ‏بر به محصولات با نیاز آبی کم‏تر، سازکاری موثر در سازگاری با کم ‏آبی و خشکسالی، بدون رهاکردن فعالیت‏ های کشاورزی و تداوم آن به‏ شمار می ‏آید. اجرای سازکار تغییر کشت، علاوه بر اجرای اقدامات فنّی، حمایتی و قانونی، مستلزم ‏کاربست اقدامات روان‏شناختی از طریق مطالعه رفتارها و قصد رفتاری کشاورزان در زمینه‏ تغییر نوع کشت است. این پژوهش قصد دارد تا با استفاده از تئوری توسعه یافتۀ‏ رفتار برنامه ‏ریزی شده به واکاوی قصد رفتاری کشاورزان گندم‌کار آبی نسبت به کشت محصولات کم‏ آب ‏دوست بپردازد.
روش پژوهش: جامعه آماری 711 نفر از کشاورزان گندم‏کار آبی در شهرستان کوهدشت در استان لرستان بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 250 نفر تعیین و نمونه‏ ها، با ترکیبی از دو روش نمونه‌گیری طبقه‏ ای با انتساب متناسب و در دسترس، انتخاب شدند. داده‏ها با استفاده از پرسشنامه‏ محقق‏ ساخت گردآوری شدند. روایی پرسشنامه به روش اعتبار محتوایی و پس از اعمال نظر اساتید دانشگاه و کارشناسان بخش امور آب جهاد کشاورزی اصلاح و تأیید شد. پایایی از طریق محاسبه آلفای کرونباخ برای تمامی سازه‏ های مختلف پرسشنامه (0/78 تا 0/93) مورد تأیید قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از دو نرم ‏افزار SPSS22 و SmartPLS4 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‏ ها نشان داد که تمامی فرضیه‌های تحقیق، بجز دو فرضیه‏ تأثیر هنجارهای توصیفی و درک از خطر بر قصد رفتاری، تأیید شدند. براساس نتایج، متغیرهای تئوری توسعه یافته‏ رفتار برنامه ‏ریزی شده قادرند که 44/8 درصد از واریانس قصد رفتاری کشاورزان را تبیین کنند.
نتیجه‌گیری: ایجاد مزارع نمایشی محصولات کم ‏آب‏ دوست مانند زعفران و گیاهان دارویی متناسب با اقلیم منطقه با استفاده از توان کشاورزان پیشرو، استفاده از پتانسیل رسانه‏ های عمومی، شبکه ‏های اجتماعی و فضای مجازی، حمایت‏ کامل از کشت محصولات آب‏ دوست شامل تأمین نهاده‏ ها، ماشین ‏آلات، آموزش و مشاوره در هر سه مرحله کاشت، داشت و برداشت، تهیه کلیپ‏ های آموزشی و کتابچه‏ های معرفی محصولات کم‏ آب‏ دوست از پیشنهادهای این تحقیق در جهت کشت محصولات کم ‏آب ‏دوست‏ توسط کشاورزان است.

مرتضی خواجه‌وند، موسی کمانرودی کجوری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: توسعه قطبی در ایران در شش‌دهه اخیر، به توزیع ناعادلانه فرصت‌ها، منابع و سرمایه‌گذاری‌ها و ناترازی مناطق منجر شده است. در این فرایند، شهرها به‌عنوان قطب‌ها، مراکز و نقاط رشد، نقش محوری را در شکل‌دهی مهاجرت و جذب مهاجران در کشور ایفاء کرده‌اند. شهر ابهر نیز به‌عنوان یکی از این نقاط رشد، با امواج گوناگون مهاجرت‌ها در چند‌دهه اخیر مواجه بوده است.
روش پژوهش: در مقاله حاضر که ماهیت توصیفی و تحلیلی و هدف کاربردی دارد، مبادی، عوامل و حجم مهاجرت به شهر ابهر بررسی و تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش، 34887 خانوار (سرپرستان خانوار) ساکن شهر ابهر بوده است. حجم جامعه نمونه، تعداد 380 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. داده‌ها و اطلاعات از نوع کمی و کیفی بود و به دو روش کتابخانه‌ای-اسنادی و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) به‌دست آمده است. برای نمونه‌گیری، از روش تصادفی نظام‌مند استفاده شد. بازه زمانی این پژوهش، سال 1335 تا 1400 ه.ش است. برای پردازش و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و تکنیک آماری رگرسیون چندگانه و برای تحلیل داده‌های مکانی و تهیه نقشه‌ها از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش حاکی است که 57/63 درصد مهاجران به شهر ابهر از مبادی روستایی و 42/37 درصد از مبادی شهری مهاجرت کرده‌اند. بیشترین و کمترین نسبت مهاجران به این شهر، به‌ترتیب از مبادی شهرستان‌های ابهر (47/63 درصد) و سلطانیه (1/58 درصد) بوده‌ است. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، عوامل اقتصادی (0/49) بیشترین و عوامل تفریحی-توریستی (0/23) کمترین نقش را در مهاجرت به شهر ابهر ایفاء کرده‌اند.
نتیجه‌گیری: بدین سبب، مهم‌ترین راهکار پیشنهادی پژوهش، کاهش نابرابری‌های منطقه‌ای از طریق توزیع متعادل فرصت‌های شغلی، امکانات و خدمات میان شهر ابهر و مناطق روستایی پیرامون است.

رضا موحدی، مهرداد پویا، ترانه صرامی فروشانی، مریم آرمند،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: گردشگری عشایر منافع و رابطه‌ای دوسویه برای گردشگران و عشایر دارد. جلوه‌های طبیعی و انسانی موجود در محیط زندگی عشایر، این گروه را به‌عنوان یکی از جاذبه‌های خاص و چشم‌گیر گردشگری مطرح کرده است. عشایر کوچ‌رو یکی از جاذبه‌های مهم گردشگری به شمار می‌آیند. از این رو، ایجاد مراکز ویژه گردشگری عشایری استان همدان می‌تواند موجب کسب درآمد، اشتغال‌زایی، جذب گردشگری و حفظ آداب ‌و رسوم، توانمندسازی و احیای فرهنگ‌های قومی و فرهنگ‌های از بین رفته عشایر گردد. هدف این مطالعه، تحلیل راهبردی راه‌اندازی مراکز گردشگری عشایر در استان همدان بوده است
روش پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است که با استفاده از راهبردهای پژوهش آمیخته (کمّی و کیفی با تقدم زمانی کیفی) انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه کارشناسان و عشایر استان همدان بودند. از کارشناسان تمامی آنها (80 نفر) و از جامعه عشایر با استفاده از جدول مورگان تعداد 105 نفر که در چهار شهرستان نهاوند، همدان، تویسرکان و بهار بودند، انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده، بررسی اسناد موجود، مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه برای امکان‌سنجی ایجاد مراکز گردشگری عشایری در استان همدان بوده است. برای تحلیل داده‌، در بخش کیفی از تحلیل محتوای مصاحبه‌ها استفاده شد و در بخش کمّی با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی، آزمونهای t، تحلیل SWOT، و تکنیک سناریو ویزارد، راهبردهای ایجاد گردشگری عشایر در استان همدان ارائه شد
یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان داد راهبرد مناسب برای راه اندازی مراکز گردشگری استان همدان (قرارگیری در ربع سوم ماتریس) تدافعی است؛ بدین معنی که ایجاد مراکز گردشگری عشایری در استان همدان با تهدیدها و ضعف‌های متعددی روبه‌رو است. بنابراین، اقدام در این زمینه، نیازمند احتیاط و جامع‌نگری برای فراهم آوردن زمینه‌ها و شرایط لازم است. از سوی دیگر، با توجه به سناریوی مطلوب (سناریو شماره 1) توجه به زیرساخت‌های فنی و فراهم ساختن امکانات و تسهیلات لازم برای ایجاد گردشگری عشایر به عنوان پیشران اصلی در ایجاد مراکز گردشگری عشایری و جلب گردشگران در آینده محسوب می‌شود.
نتیجه‌گیری: عشایر استان همدان نسبت به ایجاد مراکز گردشگری عشایری دیدگاه مثبت و مساعدی دارند و تمایل به پذیرش ایجاد این مراکز بین عشایر استان وجود دارد. با این حال، با تهدیدها و ضعف‌های متعددی روبه‌رو است که لازم است پیش از برنامه‌ریزی و اقدام در این زمینه مدّ نظر قرار گیرند. ازجملهء این نیازها عبارت‌اند از: تامین امکانات دسترسی به راه‌های ارتباطی و جاده‌های مناسب، برطرف کردن کمبودهای زیرساخت گردشگری و به‌ویژه اکوگردشگری، تامین امکانات و خدمات رفاهی گردشگری، افزایش آگاهی عمومی و گردشگران نسبت به پتانسیل‌های منطقه، و اطلاع‌رسانی و تبلیغات مناسب.

مهدی رمضان زاده لسبویی، مسعود سامیان،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی و اولویت‌بندی شهرستان‌های استان مازندارن براساس پتانسیل‌های گردشگری انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ پارادایم از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی کمّی) با رویکرد اکتشافی است که در دو مرحله طراحی و اجرا شده است. در مرحله اول، ابتدا به‌منظور شناسایی و استخراج عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی از روش نمونه‌گیری هدفمند و با در نظر گرفتن شاخص اشباع نظری داده‌ها 25 مصاحبه نیمه‌ساختاریافته انجام شد. پس از انجام مصاحبه‌ها با استفاده از روش تحلیل محتوا طی مراحل کدگذاری باز و محوری عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی شناسایی شدند. در مرحله دوم به منظور اولویت‌بندی شهرستان‌های استان مازندران در خصوص گردشگری کشاورزی از روش تصمیم‌گیری چندمعیاره‌ی تاپسیس استفاده شده است.
یافته‌ها: براساس نتایج این پژوهش، عوامل متعددی در توسعه گردشگری کشاورزی نقش داشته و نیز این عوامل خود سهمی در توسعه پایدار جوامع روستایی دارند که نتایج حاصل از مصاحبه‌های عمیق نیمه‌ساختار یافته نشان داد 5 عامل اصلی در توسعه گردشگری کشاورزی در استان مازندران موثر هستند که شامل عامل اقتصادی و زیرساختی، عامل اجتماعی و فرهنگی، عامل سیاستی و مدیریتی، عامل ترویجی و آموزشی و عامل محیطی و طبیعی است. همچنین، نتایج حاصل از اولویت‌بندی شهرستان‌های استان مازندران نشان داد که از 22 شهرستان مازندارن از نظر شاخص‌های پتانسیل گردشگری کشاورزی 5 شهرستان (آمل، بابل، بهشهر، تنکابن و ساری) دارای وضعیت بسیار خوب، 10 شهرستان (بابلسر، جویبار، چالوس، رامسر، فریدونکار، قائمشهر، کلاردشت، محمودآباد، نور و نوشهر) دارای وضعیت خوب، 3 شهرستان (سیمرغ، عباس‌آباد و نکا) دارای وضعیت متوسط و 4 شهرستان (سوادکوه، سوادکوه شمالی، گلوگاه و میاندورود) دارای وضعیت ضیعفی از لحاظ پتانسیل‌های گردشگری کشاورزی هستند. بنابراین، برای برنامه‌ریزی توسعه گردشگری کشاورزی در این استان باید به این موارد توجه شود.
نتیجه‌گیری: استان مازندران با داشتن 3/2 درصد اراضی زیرکشت کشور، برابر 8/7 درصد تولید محصولات کشاورزی کشور را به خود اختصاص داده که حدودا سه برابر میانگین کشور است. این استان با سطح زیرکشت 218 هزار هکتار برنج و تولید حدود 1187 هزار تن شلتوک، حدود 36/6 درصد سطح را دارا بوده و در تولید برنج مقام اول کشور را دارد؛ در مرکبات با سطحی حدود 157 هزار هکتار و تولید 2800 تن دارای رتبه 4 به لحاظ سطح و رتبه 2 به لحاظ تولید در کشور است. با توجه به ویژگی‌ها و پتانسیل‌های بسیار بالای استان مازندران در زمینه کشاورزی و نیز گردشگری، شناخت عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی به عنوان یک راهبرد مهم برای توسعه این استان ضروری است. از سوی دیگر، با توجه به ظرفیت شهرستان‌های مختلف این استان در حوزه گردشگری و نیز کشاورزی در این پژوهش سعی شد تا شهرستان‌های استان مازندارن براساس پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های خود در زمینه گردشگری کشاورزی اولویت‌بندی شوند تا بتوانند برای برنامه‌ریزی برای سیاستگذران و مسئولین موثر واقع شود.

فاطمه نقی بیرانوند، منصور غنیان، مسلم سواری،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: مدیریت روستایی یکی از عوامل کلیدی در فرآیند توسعه روستایی است. با این حال، برخی باورها و نگرش‌های موجود در میان مدیران محلی می‌تواند به‌عنوان موانع جدی در مسیر توسعه عمل کند. نحوه نگرش مدیران محلی و شناسایی و تحلیل موانع ذهنی آن‌ها می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر روند توسعه روستایی داشته باشد. این تحقیق با هدف شناسایی دلایل توسعه‏نیافتگی روستایی از دیدگاه مدیران محلی شهرستان خرمآباد انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر بر مبنای روش تحقیق کمّی طراحی و اجرا شده است. این مطالعه از لحاظ ماهیت، به‌عنوان یک تحقیق کاربردی طبقه‌بندی می‌شود. گردآوری داده‌ها، به‌صورت پیمایشی و مقطعی صورت گرفته است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی مدیران محلی روستاهای شهرستان خرم‌آباد (N=700) بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی-مورگان 250 نفر تعیین شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته جمع‌آوری گردید. پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS وLISREL انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در وضعیت فعلی مهم‏ترین مشکلات مدیریت روستایی در منطقه مورد مطالعه بنا به دیدگاه مدیران محلی عبارت اند از: قومگرایی، بی‌اعتمادی در روابط انسانی و وابستگی بیش از حد به دولت. نتایج به‌دست‌آمده از مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) نشان‌دهنده این است که اکثر شاخص‌های برازش، مدل ساختاری مورد بررسی را از نظر آماری دارای برازش مناسب و قابل قبولی است. علاوه‏ بر این، نتایج آزمون‌های مقایسه میانگین نشان داد که بین دیدگاه مدیران محلی نسبت به عناصر خرده‌فرهنگ دهقانی راجرز بر اساس سطوح مختلف تحصیلات و رده‌های سنی، رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجه‌گیری: طبق نتایج مدیران با تحصیلات بالا و جوانتر یک نوع نگرش مشابه را در قبال مسائل روستایی دارند. بنابراین، تغییر در نگرش‌ها و باورهای موجود بهعنوان یک ضرورت اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار در روستاها به شمار می‌رود. طبق یافته‌های این پژوهش، برخی از رفتارهای مدیران محلی با ویژگی‌های خاص نظریه خرده‌فرهنگ دهقانی و چارچوب تئوری آن هم‏خوانی دارد. این هم‌راستایی نشان‌دهنده این است که مدیران محلی ممکن است تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی مرتبط با خرده‌فرهنگ‌های محلی قرار گیرند، که می‌تواند بر تصمیم‌گیری‌ها و رویکردهای آنها در زمینه توسعه روستایی تأثیر بگذارد.

بهناز افلاطونیان، علی اکبر مجدی، حسین میرزائی، بهنوش افلاطونیان،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: صنعت گردشگری می‌تواند با افزایش درآمد و ایجاد شغل، رونق اقتصادی روستاها و توسعه ملی را به دنبال داشته باشد. هدف این تحقیق بررسی رابطه میان موقعیت جغرافیایی و هم‌پیوندی روستاها با وضعیت گردشگری است.
روش پژوهش: این پژوهش، کیفی و توصیفی-تحلیلی به بررسی ۲۷ روستا در ایران می‌پردازد که در بخش کیفی از مطالعات کتابخانه‌ای و در بخش تحلیلی از ابزار شبیه‌سازی روستای مورد نظر با نرم‌افزار (سیتی انجین ) استفاده شد. جهت تهیه نقشه از سایت OpenStreetMap و نقشه‌های ژئورفرنس شده استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه مطالعات مرتبط با حوزه گردشگری و توسعه روستایی از منابع معتبر فارسی و انگلیسی بود. حجم نمونه شامل ۹ مقاله فارسی و ۳ مقاله انگلیسی بود که به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی اختلاف فراوانی با فراوانی مورد انتظار از آزمون کای دو (نیکویی برازش) و جهت همبستگی دو متغیر رتبه‌ای با توجه به متغیر مستقل و وابسته از آزمون ضریب همبستگی سامرز در SPSS28 استفاده شد.
یافته‌ها: وضعیت گردشگری در ابعاد مختلف اقظتصادی، فرهنگی و کالبدی در روستاها نامطلوب است و عدم توجه به مسائل بومی به طور معنی‌داری بیشتر از حد انتظار است. روستاهایی با هم‌پیوندی ضعیف، وضعیت گردشگری نامطلوب‌تری داشته و افزایش هم‌پیوندی به بهبود شرایط اقتصادی، فرهنگی و کالبدی گردشگری منجر می‌شود. این رابطه دارای همبستگی قوی است.
نتیجه‌گیری: نتایج بیانگر اهمیت هم‌پیوندی در بهبود وضعیت گردشگری است و عدم توجه به این شاخص می‌تواند منجر به جدایی‌گزینی و اجتماع گریزی در مناطق روستایی گردد. بنابراین، نیاز به برنامه‌ریزی مدیریتی جهت تقویت گردشگری در روستاهای با هم‌پیوندی ضعیف احساس می‌شود. همچنین، فرهنگ‌سازی گردشگری از گردشگران به بومیان منطقه ضروری است. عدم هماهنگی بین این دو گروه می‌تواند مانع رونق صنعت گردشگری شود و برای تحقق تغییرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاها، پژوهش‌های نوآورانه مبتنی بر شرایط بومی الزامی است.

فاطمه تورانی، کمال عطایی سلوط، حمید امیرنژاد،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: امروزه توجه به محیطزیست در تمامی بخشهای کشور به‌ویژه محیطهای روستایی اهمیت یافته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین هزینه خسارت اقتصادی آلودگی هوا ناشی از انتشار بوی نامطبوع تولیدات دارویی در شهرستان ساری با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط است. در این پژوهش تلاش شده است تا اثرات متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی بر پذیرش یا عدم پذیرش مبالغ پیشنهادی بر تمایل به پرداخت و تمایل به دریافت افراد جامعه برای بهبود و یا تحمل وضعیت فعلی هوای اطراف کارخانه آنتیبیوتیک‌سازی در شهرستان ساری بررسی شود.
روش پژوهش: در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات مورد نیاز در ارزشگذاری مشروط، گزینش دوگانه یک و نیم حدی (OOHB) است. برای گردآوری نمونهها و استخراج داده از روش نمونهگیری کوکران استفاده شد. برای جمع‌آوری اطلاعات، از ترجیحات افراد در روش ارزشگذاری مشروط برای برآورد توابع مربوطه استفاده شد. برای محاسبه میانگین تمایل به پرداخت جامعه هدف از روش ارزشگذاری مشروط استفاده شد. برای تحلیل آمار توصیفی و تعیین پایایی پرسشنامه از نرم افزار SPSS و برای برآورد مدل لاجیت از نرم افزار اقتصادسنجی SHAZAM استفاده شد.
یافته‌ها: در الگوی تمایل به پرداخت، متغیرهای 1) مالک-مستاجر، 2) میزان تحصیلات و 3) عضویت در سازمانهای مردم نهاد تأثیر مثبت و معنیداری بر پذیرش مبلغ پیشنهادی داشته؛ متغیر پیشنهاد قیمت، تأثیر منفی بر تمایل به پرداخت افراد برای بهبود وضعیت هوای پیرامونی کارخانه آنتی بیوتیکسازی داشتند. در الگوی تمایل به دریافت، متغیرهای 1) پیشنهاد قیمت، 2) اخلاقگرایی-هدف‌گرایی، 2) درآمد ماهیانه خودشخص تأثیر مثبت و معنی‌دار و متغیرهای 1) سن و 2) میزان تحصیلات تأثیر منفی بر تمایل دریافت برای وضعیت فعلی هوا داشتند. در پایان، میانگین تمایل به دریافت و تمایل به پرداخت افراد جامعه به ترتیب 791/339 و 32/705 میلیون تومان در سال برآورد شده است که به عنوان میزان خسارت اقتصادی وارده به جوامع پیرامونی این کارخانه صنعتی ناشی از آلودگی هوا، در نظر گرفته می‌شود.
نتیجه‌گیری: در طراحی برنامه‌ها و سیاست‌های محیط زیستی، توجه به ارزش‌های اخلاقی و منافع اقتصادی به صورت هم‌زمان می‌تواند به تعادل میان حفاظت از منابع طبیعی و تأمین نیازهای اقتصادی افراد کمک کند و در نهایت منجر به بهبود شرایط ‌محیطزیستی و ارتقاء کیفیت زندگی جامعه شود.

زهرا علی نژاد، محمد رحیم فروزه، حنانه محمدی‌کنگرانی، حسن یگانه،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر، با هدف چگونگی حفظ دانش سنتی در میان بومیان و تحلیل شبکه‌های یاد‌گیری و یاد‌دهی دانش سنتی استفاده از گیاهان دارویی در روستای شاه‌کوه سفلی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه انجام گرفته است.
روش پژوهش: در این پژوهش، برای دستیابی به شیوه‌های انتقال دانش بومی، شبکه‌های یاد‌گیری و یاد‌دهی دانش سنتی استفاده از گیاهان دارویی در روستای شاه‌کوه سفلی، رویکرد تحلیل شبکه به‌کارگرفته شد. برای این منظور، در فصل بهار و تابستان سال‌های 1402 و 1403، پس از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته و مشاهده مشارکتی با 53 نفر از ساکنان بومی این منطقه، از شاخص‌های خُرد و کلان شبکه نظیر مرکزیت درجه و بینابینی، تراکم و MDS استفاده و از با نرم‌افزار‌های NetDrow و UCINET به ترسیم و تحلیل گراف‌ها اقدام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که اکثر بومیان از فواید درمانی گیاهان دارویی و نحوه‌ی فراوری آن‌ها آگاه بوده و از آن‌ها به عنوان اولویت اول در زمینه‌ی درمان بیماری‌ها بهره می‌گیرند و از همین طریق دانش و تجربه‌ی زمان آزموده‌ی خود و گذشتگان را حفظ و سپس منتقل می‌نمایند. همچنین تحلیل گراف‌ها در زمینه‌ی انتقال دانش سنتی نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه و بینابینی در شبکه‌ی یادگیری شامل مادر و مادربزرگ و در شبکه‌ی یاددهی شامل فرزند است. این یافته نشان می‌دهد که انتقال دانش در میان جوامع روستایی این منطقه، انتقالی عمودی و نسل به نسل بوده و خانواده و به‌ویژه مادران در یادگیری دانش سنتی فرزندان دارای نقش کلیدی هستند.
نتیجه‌گیری: با توجه به روایی بودن دانش بومی و انتقال موروثی آن، نه تنها ثبت و ضبط این دانش گرانبها اهمیت دارد؛ بلکه حفظ و انتقال آن نیز حائز اهمیت است. بر همین اساس، رویکرد استفاده شده در پژوهش حاضر می‌تواند در سایر مناطق روستایی و عشایری نیز استفاده شود و با شناسایی افراد و عوامل موثر در انتقال دانش، سبب حفظ و انتقال درست دانش زمان آزموده‌ی مردمان مختص همان منطقه شود.


صفحه 23 از 24     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb