جستجو در مقالات منتشر شده


227 نتیجه برای اقتصاد

سعید عزیزی، مسعود مهدوی حاجیلویی، ریباز قربانی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاه‌های روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکان‌پذیر نمی‌شود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایده‌ها و روش‌های تازه استقبال می‌کنند، به‌دنبال آن، افکارشان نیز متحول می‌شود و در نتیجه، نگرش تازه‌ای در آن‌ها نسبت به فعالیت‌های کشاورزی و دیگر فعالیت‌های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می‌شود و با ارتقای ظرفیت‌های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم می‌سازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بوده‌است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبه‌بندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیت‌های جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شده‌است. به‌منظور وزن‌دهی شاخص‌ها از تکنیک دیمتل و برای رتبه‌بندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزل‌دره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاه‌حسین و بانوصحرا قرار گرفته‌اند. در میان شاخص‌های موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخص‌های مشارکت، علاقه‌مندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیت‌های جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفته‌است.

مرضیه سنچولی، حمید حیدری مکرر، صادق اصغری لفمجانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

اهمیت کسب وکارهای کوچک در تأمین اشتغال برای افراد و ایجاد درآمد برای آنها از یک سو و کاهش بیکاری در سطح کلان از سوی دیگر، نقش بنیادها و سازمان های کارآفرین را در شکل گیری و پایایی این مشاغل نمایان کرده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیرسازمان ها و نهادهای کارآفرین درایجادکسب وکارهای کوچک درروستاهای بخش مرکزی شهرستان کلاله انجام شده است. پژوهش حاضر ترکیبی از روش‌های توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای، اسنادی و میدانی است، جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در روستاهای بخش مرکزی شهرستان کلاله می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 30 روستا و تعداد 384 سرپرست خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم‌افزارهای SPSS، ArcGIS و با استفاده از مدل تاپسیس و آزمون‌های آماری T تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج ضریب پیرسون نشان داد که بین مهمترین راهبرد سازمان های کارآفرین و ایجاد کسب وکارهای کوچک منطقه مورد مطالعه رابطه کاملا معنی داری برقرار است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که شاخص حمایت مالی با مقدار ضریب بتای 396/0 مهم ترین راهبرد سازمان های کارآفرین درایجاد کسب وکارهای کوچک منطقه در روستاهای شهرستان کلاله است. نتایج نشان می دهد،از میان 3 شاخص مورد بررسی شاخص صنعت با میانگین (78/2) بالاترین میانگین و شاخص خدمات با میانگین (74/2) پایین تر میانگین است و این بدین معنی است که فقط شاخص صنعت در وضعیت مناسبی قرار دارد و سایر شاخص‌ها در وضعیت نامطلوب قرار دارند..

صفت اله رحمانی اندبیلی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

ماموریت اصلی سازمان تات ایران، انجام تحقیقات، آموزش و ترویج در حوزه­های مختلف بخش کشاورزی و منابع طبیعی با هدف بهبود سطح بهره­وری، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی است. تحقیقات کاربردی، تولید اقتصادی، انتقال یافته­های تحقیقاتی در قالب برنامه­های آموزشی و ترویجی به بهره­برداران و کشاورزان­، تبدیل علم به ثروت با تجاری­سازی فن­آوری­های حاصل از تحقیقات انجام شده و مدیریت وحفظ ذخایر ژنتیک گیاهی، دامی و آبزیان، از جمله وظائف مهم این سازمان است.­ هدف از انجام این مطالعه، بررسی ظرفیت درآمدزایی سازمان تات در کشور با بهره­گیری از عرصه­های در اختیار در مناطق روستایی در قالب ایستگاه، پایگاه و مزارع تحقیقاتی وآموزشی است، در این پژوهش ایستگاه ها و مزارع تحقیقاتی و آموزشی تحت اختیار 12 مرکز و سه موسسه با استفاده از نظرات خبرگان دست­اندر­کار (مدیران و کارشناسان) و داده­ها و اطلاعات عرصه­ای و عملکردی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج بررسی­های انجام شده نشان می­دهد که به­طور متوسط، 5/48 درصد از ظرفیت­های تولیدی و اقتصادی ایستگاه­ها و مزارع موجود درجغرافیای روستایی تحت پوشش مراکز تحقیقات و آموزشسازمان تات استفاده می­شود. همچنین بهره­وری آب در تولید محصولات کشاورزی در اراضی تحت پوشش مراکز مورد مطالعه، کمتر از متوسط کشور است. متوسط نرخ بازدهی سرمایه­گذاری برای فعالیت­های اقتصادی در عرصه­ها و بهره­برداری از امکانات تولیدی مراکز مورد مطالعه معادل 27/91 درصد با دوره برگشت 65/2 در سال است.

بهرام ایمانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

داشتن تفکری مناسب درباره استراتژی برند نقش مهمی در توانمندسازی اقتصادی مناطق روستایی ایفا می‌کند و باعث تقویت جایگاه روستاها می‌گردد و آنها را در جهت ایجاد رقابت و درآمد پایدار و خلق ارزش یاری می‌رساند. با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مؤلفه‌های برند بر توانمندسازی اقتصادی در مناطق روستایی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دو گروه متخصصین و جامعه محلی است. جامعه متخصصین 30 نفر به صورت نمونه­گیری غیر احتمالی هدفمند، جامعه محلی با استفاده از نمونه­گیری خوشه­ای در پنج دهستان بخش مرکزی، در ابتدا از هر دهستان شش روستا و از هر روستا به صورت تصادفی و متناسب با جمعیت آنها 436 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پایایی کل پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 928/0 برآورد گردید. نتایج بر اساس دیدگاه متخصصان جهت شناسایی مؤلفه­های کلیدی برند پس از چهار بار چرخش نشان داد از بین 29 مؤلفه، 15 مؤلفه برند کلیدی هستند. بر اساس دیدگاه جامعه محلی نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین مؤلفه‌های برند و توانمندسازی اقتصادی ارتباط مثبت وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد مؤلفه‌های برند بر توانمندسازی اقتصادی تأثیرگذار بوده است و 723/0 از کل واریانس توانمندسازی اقتصادی را تبیین می‌کند.

حسین غضنفرپور، صادق کریمی، زکریا گمشادزهی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

یکی از راهکارهای مهم جهت جلوگیری از ناپایداری روستاها در ابعاد مختلف و حرکت بسوی توسعه پایدار روستایی ظرفیت­سنجی و متنوع‌سازی فعالیت‌های اقتصادی می­باشد.یکی از دلایل عقب­افتادگی روستاهای کشور ما عدم ظرفیت­سنجی فعالیت­های اقتصادی در روستاها و عدم طرح  و برنامه مشخص و سرمایه­گذاری لازم برای توسعه اقتصادی روستاهاست. متنوع­سازی فعالیت­های اقتصاد روستایی می­تواند محرک بسیار قوی در فرایند رشد و توسعه عمل کند و ظرفیت­های ناشناخته و غیر­فعال را به فعالیت وادارد. برای این منظور یکی از شهرستان­های استان سیستان و بلوچستان در مرز با پاکستان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی ظرفیت‌ها اقتصادی و متنوع‌سازی این فعالیت‌های در دهستان­های شهرستان میرجاوه می­پردازد. این پژوهش بر­اساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه­آماری پژوهش جمعیت روستایی میرجاوه و نمونه­آماری در این پژوهش کارشناسان و متخصصان توسعه اقتصادی شهرستان فوق می­باشند که ارتباط تنگاتنگی با اقتصاد روستایی دارند. روش تحلیل داده­ها به صورت کیفی و کمی توامان می­باشد به این صورت که داده­های مربوط از سازمان مختلف جمع­آوری شد و با استفاده از مدل هفت سرمایه تجزیه و تحلیل شدند و با استفاده از نمودار راداری نمایش داده شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می­دهد که عمده مشاغل روستاهای دهستان­ها باتوجه به موقعیت جغرافیایی، پتانسیل منابع آبی، ظرفیت مراتع، میزان سرمایه روستائیان، میزان مشارکت اجتماعی روستائیان برای توسعه روستا، ظرفیت­های گردشگری، ظرفیت­های محیط طبیعی و پتانسیل­های حمل ونقل و ارتباطات متفاوت بوده است. سطح توسعه دهستان­های شهرستان میرجاوه نشان می­دهد بیشترین ظرفیت به ترتیب در روستاهای دهستان­های لادیز، تمین، انده، جون­آباد و حومه و کمترین ظرفیت به ترتیب در روستاهای دهستان تهلاب و سپس ریگ­ملک وجود دارد.

علی اکبر نجفی کانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تأمین مواد غذایی برای جمعیت رو به رشد ایران و لزوم رسیدن به خودکفایی در تولیدات کشاورزی ایجاب می­کند، میزان تولیدات بخش کشاورزی در کشور افزایش یابد و لازمه آن تغییر در روش­های کشاورزی سنتی و جایگزین نمودن روش­های نوین و پربازده مثل کشت­ هیدروپونیک می­باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است و جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان می­باشند که با استفاده از فرمول کوکران، 240 نفر از کارفرمایان و کارگران مزرعه هیدروپونیک و همچنین روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند و در نهایت با استفاده از آزمون T مستقل، مان­وایتنی، رگرسیون خطی چندگانه  و تحلیل خوشه­ای در محیط نرم­افزاری SPSS، داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون T نشان می­دهد که بین میزان تولید محصولات صیفی در واحد سطح در دو شیوه مورد مطالعه و همچنین میزان درآمد بهره­برداران تقاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. نتایج حاصل از مان­وایتنی نیز حاکی از آن است که بین ضریب جذب کود شیمیایی، سموم دفع آفات و کیفیت ظاهری محصولات نیز تفاوت معنادار و 99 درصدی وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان می­دهد که میزان رضایت کشاورزان از کشت هیدروپونیک بسیار بوده و ضریب تعیین بدست آمده نشان می­دهد کشاورزی هیدروپونیک حدود 88 درصد در افزایش تولید محصول، کاهش مصرف آب و افزایش درآمد کشاورزان و تاحدی در افزایش ضریب جذب کود و سم موثر واقع شد. سپس برای ظرفیت­سنجی توسعه کشت هیدروپونیک روستاها با استفاده از آزمون تحلیل خوشه­ای به چهار دسته طبقه­بندی شدند، به­طوری­که روستای خوشه اول(کریم­آباد و سعدآباد) بیشترین ظرفیت را برای توسعه کشت هیدروپونیک دارا هستند.

کبری حسن پور، یاسر محمدی، زینب اسدی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

براساس گزارش سازمان ملل متحد، زنان 49 درصد از جمعیت روستاها را تشکیل داده و 65 درصد از فعالیت­های بخش کشاورزی توسط آنان انجام می‌شود. به­طوریکه حدود 50 درصد از تولید مواد غذایی جهان توسط زنان تولید می‌شود. در شرایط کنونی شیوع بیماری کرونا و نیاز هرچه بیشتر جوامع به غذای سالم، اهمیت مشارکت زنان در بخش کشاورزی، دوچندان شده است. زنان روستایی با داشتن دانش و تجربه کافی در فعالیت‌های مختلف کشاورزی مانند فرآوری مواد غذایی و کارهای خانگی، در بازار صنایع دستی نیز نقش‌آفرینی نموده و از مهم‌ترین ارکان دستیابی به اقتصاد پایدار روستایی هستند. این پژوهش با هدف بررسی میزان مشارکت زنان کشاورز در فعالیت‌های کشاورزی قبل و بعد از شیوع ویروس کرونا انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل زنان کشاورز شهرستان دلفان بود که با محاسبه فرمول کوکران، تعداد 200 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. فرآیند نمونه‌گیری به شکل طبقه‌ای با انتساب متناسب انجام شد. تحلیل داده­ها در محیط نرم‌افزار SPSS26 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شیوع ویروس کرونا تأثیر منفی بر مشارکت زنان در فعالیت­های کشاورزی داشته و باعث شده میزان مشارکت پس از شیوع ویروس کرونا کاهش پیدا کند. فقط پرورش حیوانات اهلی، کار روزمزد در مزارع و کاشت بذر و نهال نبست به قبل از شیوع ویروس کرونا کاهش محسوسی پیدا نکرده بود. همچنین عواملی مانند دسترسی به بازار، نوع کشت، سطح زیر کشت، شرکت در کلاس‌های ترویجی و دسترسی به خدمات کشاورزی رابطه مثبت و معناداری با میزان مشارکت زنان در فعالیت­های کشاورزی نشان دادند.

عادل سلیمانی، محمدرضا رضوانی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

بررسی و تحلیل زیست بوم مطالعات جهانی در حوزه تاب­آوری اقتصاد روستایی، به دلیل تکثر و پراکندگی زیاد روستاهای کشور، آسیب­پذیری سگونتگاه­های روستایی در مواجهه با انواع مخاطرات طبیعی و انسانی و پیامدهای مختلف ناشی از آن ها ضرورتی مضاعف دارد، لذا واکاوی انبوه اسناد علمی معتبر و دانش فربه تولید شده جهانی، در این زمینه می­تواند راهگشای بسیاری از مطالعات و اقدامات توانمندسازی اقتصادی جوامع محلی در سطح کشور باشد. در این راستا هدف کلی مطالعه حاضر، تحلیل نظامند شبکه دانش و ترسیم نقشه تاب­آوری اقتصاد روستایی با بررسی شبکه هم­نویسندگی و هم­رخدادی واژگان این حوزه است تا منبع ها و روندهای دانش و کمبودهای آن را مشخص گردد. برای انجام این تحقیق درآغاز، داده­ها از پایگاه اطلاع رسانی اسکوپوس احصاء شدند. آن گاه، مرحله های داده­آمایی انجام و بر پایه ی هدف­های تحقیق، داده­های نهایی با استفاده از الگوریتم­های مبتنی بر تحلیل شبکه­ی اجتماعی در نرم افزار VOSviewer  ارزیابی و تحلیل گردید. یافته­ها نشان دادند که از میان بیش از 1105 سند علمی و 3493 نویسنده، کشورهای آمریکا، انگلستان و استرالیا، چین و ایتالیا بیشترین انتشارها و نویسندگانی چون سالویا، کورانتا، شاو و کاستیلو بالاترین ارجاع ها را داشته­اند. خوشه­ی فکری لی جینگ از چین، بیشترین تراکم شبکه را دارا بود. تحلیل هم رخدادی واژگان، چهار خوشه­ی پژوهشی در مطالعات تاب­آوری اقتصاد روستایی مرتبط با پیوندهای حکمروایی، تغییرات اقلیمی، توسعه پایدار و فقر را آشکار ساخت. یافته­های تحلیل شبکه دانش و ترسیم نقشه آن در این مطالعه می­تواند دستاوردهای ارزشمندی برای پژوهشگران جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی داشته باشد و افق­های نوین مطالعاتی را به روی آنان بگشاید.

مهرانگیز رضائی، حسنعلی فرجی سبکبار، حامد مزینانی، سیامک طهماسبی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

فعالیتهای اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز می‌یابند. صنایع مرتبط با فعالیتهای کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی می‌کنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداری‌های صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص می‌شود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا می‌تواند نقش مهمی در طراحی برنامه‌های آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندی‌های مناطق داشته‌باشد. این پژوهش با هدف مدل‌سازی توزیع فضایی گاوداری‌های صنعتی و تعیین‌کننده‌های اصلی آن در سطح استان‌های ایران انجام شده است. داده‌های پژوهش مربوط به تعداد گاوداری‌های فعال به‌تفکیک استان‌ها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداری‌های صنعتی کشور در سال‌های 1392، 1395و 1398 می‌باشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدل‌سازی روابط بین توزیع فضایی گاوداری‌های صنعتی و تعیین‌کننده‌ها استفاده شد. نتایج نشان می­دهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداری‌های صنعتی در دوره‌های مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداری‌های صنعتی فعال عمدتاً در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمال‌شرق تمرکز یافته‌اند، این الگو در طی دوره‌های مورد بررسی تقریباً ثابت بوده‌است اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شده‌است. نتایج مدل نشان‌می‌دهد که 84 درصد از انحراف تبیین‌شده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر می‌کند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد. 

مریم علینقی پور، عیسی پوررمضان، نصراله مولایی هشجین،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

مفهوم زیست پذیری پیچیده و شامل جنبه­های مختلف زندگی است که در مکان­های مختلف تعاریف نسبتاً مشابه­ای دارد. به طور کلی می­توان گفت تمامی مولفه ­هایی که زمینه ساز ایجاد سکونتگاهی با کیفیت هستند میزان زیست پذیری و سطح رضایت ساکنان روستایی را افزایش می­دهند. این مولفه ­ها در ابعاد مختلف محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، نهادی- مدیریتی و کالبدی ظاهر می­شوند. از میان این ابعاد، علی رغم این واقعیت که بعد اقتصادی تنها عامل موثر بر زیست پذیری نیست به طرز قابل توجهی در درک این مفهوم برای ساکنان موثر است. به همین دلیل در پژوهش حاضر به شناسایی و تحلیل زیست پذیری اقتصادی در سکونتگاه­های روستایی پیرامون کلانشهر رشت (37 روستا) با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. پس از مطالعات اسنادی، به کمک روستاییان و مدیران روستایی چهار شاخص اقتصادی شامل اشتغال و درآمد، هزینه­های خانوار، ارزش زمین و مسکن و گردشگری در محدوده مورد مطالعه شناسایی و به کمک شاخص­ها نمرات زیست پذیری محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان می­دهد روستای پیرکلاچای بالاترین و روستای ورازگاه پایین ترین نمره زیست پذیری اقتصادی و شاخص ارزش زمین و مسکن  (00/9) موثرترین و شاخص گردشگری (2/1) کم اثرترین شاخص­ها بر زیست پذیری اقتصادی هستند. همچنین از آزمون T تک نمونه برای اثبات معناداری و قابلیت تعمیم نتایج پژوهش و تحلیل رگرسیون جهت نشان دادن تاثیر بعد اقتصادی بر زیست پذیری استفاده شده که نتایج حاکی از تاثیر اندک بعد اقتصادی بر زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه است که البته با فراهم نمودن زمینه ای در جهت افزایش اشتغال و همچنین تمرکز بر جذب گردشگر با توجه به پتانسیل های موجود می توان امید داشت با تقویت زیست پذیری اقتصادی، سطح زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه افزایش یابد.

علی اکبر عنابستانی، فرخ لقا بهادری امجز، جمیله توکلی نیا،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شکل‌گیری رهیافت رشد هوشمند در سکونتگاه‌های روستایی شهرستان جیرفت ­است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل دو گروه می‌باشد: جامعه آماری گروه اول شامل(12131) خانوار ساکن در تمامی 18 روستای واقع در شهرستان جیرفت است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 261 خانوار به‌عنوان خانوارهای نمونه  برآورد و به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. گروه دوم شامل30 نفر از کارشناسان، متخصصان و استادان دانشگاهی و مسئولان اجرایی شناسایی‌شده در حوزه روستایی ­است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، از نرم‌افزارهای AHP، COCOSO و آزمون T تک نمونه‌ای در نرم‌افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته‌های تحقیق مؤید آن است که از میان شاخص‌های رشد هوشمند روستایی، شاخص حمل‌ونقل و ارتباطات و بهبود بافت کالبدی به ترتیب با میانگین‌های 542/106 و 425/99 به‌عنوان مهم‌ترین شاخص‌های رشد هوشمند روستایی در روستاهای موردمطالعه بوده‌اند. نتایج حاصل از مقایسه زوجی عوامل مؤثر بر شکل‌گیری رشد هوشمند با استفاده از روشAHP ازنظر کارشناسان نشان داد که مؤلفه‌های پایداری اقتصاد محلی، حمل‌ونقل و ارتباطات، ارتقاء کیفیت مسکن، ارتقاء کیفیت محیطی به ترتیب با وزن‌های 303/0، 204/0، 132/0 و 126/0 درصد، مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر شکل‌گیری رشد هوشمند هستند. همچنین مؤلفه‌های تراکم و توسعه فشرده، بهبود بافت کالبدی و پایداری اجتماع محلی به ترتیب با وزن‌های 065/0، 081/0 و 089/0 اهمیت کمتری در شکل‌گیری رشد هوشمند نسبت به سایر عوامل دارند. درنهایت نتایج حاصل از روش تلفیقی وزن دهیAHP و COCOSO نتایج نشان می‌دهد به لحاظ برخورداری از شاخص‌های رشد هوشمند روستاهای  علی‌آباد، دولت‌آباد و دوبنه به ترتیب رتبه‌های اول تا سوم و دارای بیشترین میزان رتبه و روستاهای طرج،  نارجو و سغدر دارای کمترین رتبه به لحاظ برخورداری از شاخص‌های رشد هوشمند هستند.

اصغر احمدی، جعفر یعقوبی، بهمن خسروی پور،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

مهاجرت جوانان روستایی تحصیل‌کرده به شهر در کنار افزایش میانگین سنی نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی مشکلاتی هستند که آینده نیروی انسانی شاغل به کشاورزی در روستاها را با چالش مواجه می‌کنند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی عوامل اثرگذار بر انگیزه‌ مهاجرتی جوانان روستایی دارای تحصیلات دانشگاهی کشاورزی بود. تحقیق کاربردی حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی- همبستگی انجام گردید و جمع‌آوری اطلاعات در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اعضای هیئت‌علمی مرتبط تأیید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق از پیش‌آزمون و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا (72/0 تا 86/0) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را جامعه دانشجویان روستایی شاغل به تحصیل در رشته‌های کشاورزی دانشگاه زنجان در سال تحصیلی 96-97 تشکیل دادند (210= N) که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 132 نفر ب از آنها با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که هفت متغیر تعداد اعضای خانواده ساکن در شهر، میزان تمایل به زندگی در روستا، میزان رضایت از زندگی، میزان مشارکت در کشاورزی، میزان زمین آبی تحت مالکیت خانواده، امکانات رفاهی و اقتصادی شهر و دشواری ایجاد اشتغال در روستا از مهم‌ترین دلایل در تمایل به مهاجرت دانشجویان شاغل به تحصیل در رشته‌های کشاورزی بودند که 3/59 تا 1/72 درصد از تغییرات متغیر تمایل به مهاجرت را تبیین کردند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی راهکارهای تقویت اقتصاد روستایی از طریق افزایش تمایل جوانان روستایی برای زندگی و اشتغال در روستا پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در دو عامل تسهیل بازار فروش محصولات و اشتغال در روستا  و توسعه سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی در روستا و کشاورزی خلاصه شدند.

آسیه قربانی، میلاد جودی دمیرچی، ناصر مطیعی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

نخستین قدم در هر برنامه ­ریزی محیطی، شناخت محیط و امکانات نهفته در آن است. با این وجود با ارزیابی دقیق محیط در زمینه پتانسیل ­ها، ظرفیت­ ها و نیز شناخت کمبودها و تنگناهای آن، می­توان یک برنامه ­ریزی دقیق در جهت بهره ­برداری بهینه از این امکانات و رفع مشکلات در جهت توسعه اقتصادی روستایی انجام داد. پژوهش مورد نظر از نوع کاربردی، غیر آزمایشی، کتابخانه ­ای و اسنادی و پارادایم آن کمی است. و در سطح شهرستان مطالعه می­ شود. در این تحقیق متغیر وابسته، توسعه­ اقتصادی روستایی و متغیرهای مستقل؛ توسعه منابع انسانی، دسترسی به عوامل زیرساختی و توان اکولوژیکی می­باشد. ابزار اندازه­ گیری متغیرها شاخص­ ترکیبی می­ باشد که از مجموع شاخص ­هایی که به روش تقسیم بر میانگین رفع اختلاف مقیاس شده و به روش تحلیل مولفه ­های اصلی وزن­دار شده ­اند، محاسبه شد. ارزیابی توان اکولوژیکی با روش چندعاملی دکتر مخدوم و به کمک نرم­ افزارهای ArcGIS 10.4.1، ENVI 5.1 انجام گرفت. و در نهایت اثر متغیرها بر هم، به کمک روش رگرسیون چندگانه در نرم­افزار SHAZAM بررسی شد. نتایج نشان داد که شهرستان­ های چادگان و خوروبیابانک به ترتیب بیشترین و کمترین توان­محیطی را دارند و شهرستان­های اصفهان و سمیرم به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توسعه اقتصادی روستایی را دارند و طبق یافته­های به دست آمده، میزان تاثیر توان­محیطی بر توسعه اقتصادی روستایی استان اصفهان برابر با 23/0 در سطح معنی­داری 1/0 درصد بدست آمد.

علی یوسفی طالقانی، نصرالله مولایی هشجین، پرویز رضایی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

امروزه بحث­ها و نگرانی در مورد تغییرات محیطی و تغییرات کاربری زمین به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش شناسایی عوامل اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار بر تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیرامون شهر رشت. بر این اساس 37 روستای پیرامون این شهر به عنوان نمونه موردی بررسی شدند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی بود.  برای گردآوری اطلاعات از ابزار  پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آزمون تی و روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد در بین عوامل اقتصادی کاهش درآمد بخش کشاورزی در روستاها، با نمره میانگین 93/4 بیشترین تأثیرگذاری را بر تغییرات کاربری اراضی روستاها داشته است. عوامل کاهش سطح زیر کشت، نداشتن بودجه کافی برای خرید ماشین آلات کشاورزی، نبود حمایت مالی در مراحل تولید و نداشتن بودجه کافی برای خرید بذر ، کود و سم نیز در رتبه­های بعدی قرار داشتند. در بین عوامل اجتماعی عامل بیکاری با نمره میانگین 98/3 در رتبه اول و بیشترین تأثیرگذاری را داشته است. همچنین عوامل تمایل نداشتن نسل جدید به فعالیت کشاورزی، نگرش کشاورز به لزوم رفاه در زندگی و افزایش جمعیت گردشگران در رتبه های بعدی قرار داشتند. نتایج روش تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که عوامل اقتصادی در مقایسه با عوامل اجتماعی از اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری بر مسئله پژوهش دارند. در بین عوامل اقتصادی خشکسالی و کمبود آب کشاورزی مسائل زیادی را برای کشاورزان دامن زده و مانع انجام فعالیت‌های کشاورزی شده است.

محمد حجی پور،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

توسعه فضاهای جغرافیایی نیازمند درک واقعی و برنامه­ ریزی هوشمندانه است. تدبیر چالش­ ها و مسائل روستایی و به ویژه اقتصاد آن، یک گام راهبردی در توسعه اقتصاد فضا است. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور که از ظرفیت­ ها و توان­ های قابل توجهی برای توسعه برخوردار است، با این وجود معمای کم­رشدی و عقب ماندن از توسعه در مقایسه با سایر استان­ های کشور، حل نشده باقی مانده است. از این رو، در این تحقیق سعی گردیده ضمن درک موانع رشد و تحول اقتصاد، به الگویابی ساختار اثرگذاری این چالش ­ها در فضاهای روستایی خراسان جنوبی پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. داده­ ها با مطالعات اسنادی و دریافت­نظرات نخبگان (محلی و منطقه­ ای) گردآوری شده است. شناخت و تعیین وزن موانع رشد اقتصاد فضا از ترکیب روش طوفان مغزی و تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است. به منظور شناسایی الگوی روابط میان ابعاد (مقوله­ های شناسایی شده) از روش دیمتل استفاده گردید. داده­ های­ اولیه با انجام مصاحبه با اعضای شورای اشتغال و توسعه اقتصادی در سطح شهرستان­ ها و استان خراسان جنوبی استخراج گردید. یافته­ ها نشان داد 103 عامل دارای نقش بازدارنده­ی رشد اقتصاد فضا به ویژه در عرصه­ های روستایی استان خراسان جنوبی بوده است. موانع مذکور، در هفت گروه "فنی"، "انسانی و اجتماعی"، "نهادی"، "مالی و تجاری"، "محیط طبیعی"، "زیرساختی" و "جغرافیایی (مکانی)" تقسیم ­بندی شده است. به لحاظ میزان تأثیرگذاری متغیرها، موانع بُعد جغرافیایی از بیشترین اثرگذاری برخودار بوده است. همچنین از حیث میزان تأثیرپذیری متغیرها نیز بُعد فنی از بیشترین تأثیرپذیری برخوردار است. به لحاظ شاخص "تعامل با سایر ابعاد شناسایی شده"، بررسی­ ها موید این بوده است که عوامل بُعد انسانی- اجتماعی در بیشترین سطح تعامل با دیگر ابعاد قرار داشته است. از حیث علت و معلول بودن ابعاد شناخته شده نیز، خروجی روش دیمتل نشان داد که ابعاد محیط طبیعی، جغرافیایی و نهادی "علّی" بوده و ابعاد انسانی-اجتماعی، زیرساختی، فنی و مالی و تجاری "معلول" به شمار می­آید. در نهایت اینکه، در خراسان جنوبی تنوع چالش­ ها و موانع بر سر راه رشد و توسعه اقتصاد روستایی بسیار است هر چند که وزن اثرگذاری عوامل چالش زا، از موقعیت جغرافیایی تبعیت می کند؛ با این وجود گستردگی "موضوعی" و "مکانی" موانع پیش روی رشد و توسعه اقتصادی روستاها و همچنین اثرات فزاینده این عوامل بر یکدیگر سبب شده تا بافت اقتصادی روستاها را مختلف و به زوال بکشاند.

نفیسه رحیمی، مسعود جلالی، توحید رحیم پور،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

یکی از نیازمندی­ های بنیادی برای برآورد استعداد و قابلیت یک منطقه در تولید محصول کشاورزی شناخت مولفه­ های محیطی است. لذا مطالعه عوامل محیطی موثر در تولید محصولات کشاورزی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. در همین راستا در تحقیق مذکور با هدف امکان­سنجی اقلیمی کاشت گردو در روستاهای استان اردبیل، با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS مکان­یابی صورت گرفت. بدین منظور از داده­ های اقلیمی )شامل دمای طول دوره رشد، دمای رسیدن میوه­، رطوبت نسبی سالیانه، بارش تجمعی سالیانه و حداکثر سرعت باددر اردیبهشت ماه) و داده توپوگرافی (ارتفاع و شیب)، 10 ایستگاه سینوپتیکی استان اردبیل با پوشش زمانی 2020-2007 استفاده شد. ابتدا با پارامترهای مذکور نقشه­ های اولیه ترسیم و با مدل اپراتور ضرب فازی لایه­ ها تلفیق شدند و در نهایت، نقشه نهایی مناطق مستعد کشت گردو ترسیم شدند. با توجه به نتایج حاصل مشخص شد که از 17824.6 کیلومتر مربع از مساحت استان اردبیل 7773 کیلومترمربع جز مناطق مطلوب (43.60 درصد)، 6/4681 کیلومترمربع مناسب (26.28 درصد)، 3/4809کیلومترمربع نسبتا" مناسب (26.98 درصد)، 7/560 کیلومترمربع نامناسب (3.14 درصد) برای احداث باغ گردو می ­باشد. این مناطق نامناسب عمدتا" شامل ارتفاعات و دامنه­ های شیب­دار بخش ­های جنوبی و غربی استان (قسمت­ هایی از شهرستان­ های مشکین­ شهر، اردبیل، سرعین، خلخال) با بیش از 12 دهستان می­باشد، لذا احداث باغ گردو در این مناطق روستایی منجر به کاهش عملکرد و بازده در واحد سطح، افزایش بیماری در گیاه گردو، همراه با محدودیت­ هایی در احداث، آبیاری و تولید و افزایش هزینه خواهد بود.

قدیر فیروزنیا، اسمعیل زیارتی نصرآبادی، مصطفی طالشی، علیرضا دربان آستانه،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

مدیریت روستایی در ایران پس از طی نمودن فراز و فرودهای بسیار، با تصویب قانون شوراها و شکل­گیری شوراهای اسلامی در آبادی­های بالای 20 خانوار و در ادامه با تصویب قانون تاسیس دهیاری­های خودکفا در روستاهای کشور (14 تیرماه 1377) و استقرار نهاد دهیاری به عنوان بازوی اجرایی شورای اسلامی، تجربه جدیدی را آغاز نمود. اکنون که حدود دو دهه از آغاز فعالیت مدیریت روستایی کشور در الگوی نوین خود می‌گذرد، در راستای تحقق مدیریت روستایی مطلوب و توسعه پایدار روستایی، بازبینی فرآیندها، اصلاح رویه‌های جاری و ارتقای مطلوبیت عملکرد این نهاد بسیار حایز اهمیت است. تحقیق حاضر که با هدف ارزیابی و تحلیل عوامل موثر بر بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی انجام شده است، از لحاظ ماهیّت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می­باشد. داده­ها به دو روش میدانی و کتابخانه¬ای جمع آوری شده­اند. جامعۀ آماری آن مشتمل برتمامی شهرستان‌های استان قزوین می­باشد. در ادامه به صورت خوشه‌ای بخش‌ها، دهستان‌ها و روستاهای هدف انتخاب شده‌اند. در مجموع تعداد 427 پرسشنامه از اهالی 40 روستای منتخب استان قزوین تکمیل شده است. براساس نتایج تحقیق در بعد محیطی- کالبدی، مولفه‌هایی همچون؛ اتخاذ رویکرد پهنه‌ای به جای نقطه‌ای، پیوند فضایی و ویژگی‌های جغرافیایی منطقه و پوشش حداکثری خدمات، در بعد ساختاری-نهادی مولفه‌های؛ اصلاح قوانین و مقررات، ایجاد سازمان‌های عمرانی و خدماتی مشترک، افزایش ساعات فعالیت دهیار و امکان ارایه خدمت به روستاهای همجوار، در بعد اجتماعی- فرهنگی مولفه‌های؛ توزیع عادلانه خدمات، پاسخگویی، شفافیت عملکرد، افزایش تعاملات و توجه به اقشارآسیب‌پذیر، در بعد اقتصادی نیز مولفه‌های؛ رعایت صرفه و صلاح اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش بهره‌وری، منابع درآمدی پایدار، خدمات اشتراکی و نهایتا در بعد انسانی نیز مولفه‌هایی همچون؛ مشارکت مردم، بخش خصوصی و تعاونی، اصلاح فرآیند انتخاب دهیار و آموزش شهروندی، از نظر پاسخگویان بیشترین نقش را در فرآیند بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی داشته‌اند.

مریم مومن پور آکردی، سیده زلیخا قربان زاده زعفرانی، سیدحسن رسولی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می­دهد به گونه­ای که کشاورزی به عنوان بزرگ­ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می­کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می­تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه­ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص­های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه­های روستایی در استان گلستان می­باشد. بدین منظور شاخص­های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره­گیری از مدل تصمیم­گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص­ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص­های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص­های توسعه اقتصاد سبز منطقه­ای سنجیده شده است. برای وزن­دهی شاخص­ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده­ها از نرم­افزار EXCEL  و SPSS استفاده شده است. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده­ها سکونت­گاه­های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می­باشند. اولویت­بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص­های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می­توان بین  پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب­ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق­قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می­دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه­ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست­گذاری­ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی­الخصوص شاخص­های کشاورزی پایدار در سکونتگاه­های روستایی جهت­دار نماید.

علی اکبر تقیلو، ناصر سلطانی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

فعالیت‌های تولیدی کوچک غیر کشاورزی روستایی یکی از استراتژی‌های متنوع­سازی اقتصاد روستایی با هدف تحقق توسعه پایدار روستایی است. یکی از استراتژی‌های اصلی دولت جهت کاهش وابستگی معیشت روستاها به بخش کشاورزی و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه، توسعه فعالیت‌های تولیدی کوچک غیر کشاورزی بوده است؛ اما در اجرای آن در روستاهایی که کشاورزی به‌صورت گسترده همانند دشت نازلو انجام می‌شود، موفقیت چندانی به دست نیاورده است. این تحقیق در چارچوب تئوری روابط قدرت، روش­شناختی کنشگر شبکه و با مصاحبه‌های عمیق انجام شد. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که 1) حمایت‌های مالی، قانونی، بیمه­ای، تشکیلاتی و ...، دولت از مشاغل کافی نبوده است؛ 2) تلقی دولت از مشاغل کوچک روستایی به‌واسطه بخشودگی مالیاتی، اعطای یارانه‌ها، ارائه تسهیلات کم­بهره، ارائه آموزش‌های رایگان و ...، تحمیل هزینه به دولت می­باشد؛ 3) تضاد منافع مابین فعالین مشاغل کوچک غیر کشاورزی با صنایع بزرگ شهری مشهود می­باشد و 4) اعمال محدودیت­های فروش بر محصولات تولیدی مشاغل کوچک غیر کشاورزی با تولید گفتمان‌هایی چون غیربهداشتی بودن و غیراستاندارد بودن محصولات تولیدی صورت می­گیرد؛ و در نهایت، 5) روابط نابرابر قدرت میان ذینفعان، موجب شکاف توسعه شهر و روستا شده است.

معصومه پازکی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

کارآفرینی می­تواند با قابلیتِ دارا بودنِ اثر مثبت بر روی ابعادِ اقتصادی، اجتماعی و محیطی در روستا به توسعه پایدار روستا منجرشود. از عوامل مهم وتاثیر گذار برعملکرد نوآورانه در روستاها، سرمایه اجتماعی می­باشد. بدین منظور در این پژوهش ضمنِ بررسی جایگاه سرمایه اجتماعی در عملکرد نوآورانه کارآفرینانِ روستایی، به نقشِ تاب آوری و توانمندسازی در تاثیرگذاریِ سرمایه اجتماعی بر عملکرد کارآفرینان پرداخته شده است. جامعۀ آماری؛ روستائیانِ روستاهای بالای 20 خانوار دهستان فیلستان می باشد. بر اساسِ آنتروپی شانون، از میان معیارهای سرمایه اجتماعیِ مؤثر بر تاب­آوری، رتبه برتر به معیار ِدانش و آگاهی با وزن 9981/0 اختصاص یافت. بر اساس تکنیک WASPAS، روستای گلزار از نظرِ‌ ابعاد مختلفِ سرمایه اجتماعیِ موثر بر تاب­آوری( Qi = 8764/0) جایگاه برتری دارد. شاخص­های اصلی توانمندسازی کارآفرینان با تکنیک کپلند سنجش شد که شاخص های مطلوبیتِ نوآوری در پایان کار و برگزاری کلاس­های کارآفرینی در رتبه اول اهمیت قرار گرفتند. تکنیک مولتی مورا نشان می­دهد که روستائیانِ روستای گلزار از جهت عملکردهای نوآورانه نسبت به سایر روستاها توانمندتر هستند. بر اساس تکنیک CODAS، روستای گلزار از نظرِ نقشِ سرمایه های اجتماعی بر عملکرد کارآفرینانِ روستایی، برترین جایگاه را دارد. با استفاده از تکنیک ARAS، میزان پایداری روستاهای دهستان فیلستان در ابعاد مختلف مورد سنجش قرار گرفت که روستای گلزار در بین روستاهای دهستان فیلستان از لحاظ پایداری در رتبۀ اول قرار گرفت.


صفحه 9 از 12     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb