جستجو در مقالات منتشر شده


227 نتیجه برای اقتصاد

سیده سمانه راعی، ابراهیم مرادی، احمد اکبری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

با توجه به محدودیت منابع و نهاده‌ها در کشاورزی، آن‌چه محرک رشد تولید است پیشرفت تکنولوژی است. تکنولوژی چیزی فراتر از روش تولید و فرآیندهای آن است، در حقیقت تکنولوژی آمیخته‌ای از دانش، مهارت و توانایی فنی است. با توجه به اهمیت تکنولوژی در رشد تولید در این مقاله به بررسی تغییرات تکنولوژی و تأثیر آن بر اقتصاد روستایی در استان فارس با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی طی دوره زمانی 1397-1392پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تابع هزینه ترانسلوگ با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده برای محدوده زمانی مورد مطالعه با روش رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) برآورد شده است. سپس با استفاده از نتایج حاصل از تخمین مدل، تغییرات تکنولوژی به سه جزء تغییر فنی خالص، غیر خنثی و ناشی از گسترش مقیاس تجزیه شده است. نتایج نشان داد که در دوره مورد مطالعه میانگین تغییرات تکنولوژی 001/0 رشد داشته است. میزان اثر نرخ تغییر فنی غیر خنثی در تغییرات تکنولوژی بیشتر ازمیزان تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس بوده است، میانگین نرخ رشد تغییر فنی غیر خنثی، تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس به ترتیب 021/0، 005/0- و 015/0- بدست آمدهاست. بنابراین با توجه به یافته‌ها، میانگین تغییرات تکنولوژی رشد اندکی بر اقتصاد روستا داشته است و نتوانسته است موجب به کارگیری امکانات تولید و بهبود مقیاس تولید گردد، اما منجر به تغییر فنی غیر خنثی از طریق عامل تغییرات قیمت نهاده‌ها و صرفه جویی در عوامل تولید شده است. بنابراین با توجه به نتایج پیشنهاد می‌گردد، به منظور استفاده هر چه بیشتر از تکنولوژی‌های نوین باید مشکل توسعه زیر ساخت‌های مکانیزاسیون(تسطیح، یکپارچه‌سازی، زهکشی اراضی و اعطای وام کم‌بهره) برطرف گردد تا استفاده از ماشین‌آلات را مقرون به صرفه نماید.

فرهاد عزیزپور، فاطمه رزاقی بورخانی، مریم مختاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

راهبرد یک روستا، یک محصول به عنوان یکی از راهبردهای کارآمد اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان نهرمیان شازند چه ویژگی‌هایی دارد؟ وضعیت عوامل موثر بر راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان مورد مطالعه چگونه است؟ جامعه آماری تحقیق شامل 5550 نفر از روستاییان و مسئولان محلی دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند می‌باشد که با نمونه‌گیری چندمرحله‌ای تصادفی با انتساب متناسب 160 نفر به عنوان حجم نمونه بررسی شدند و نیز 23 نفر از کارشناسان و مسئولان صندوق کارآفرینی امید منطقه مورد مطالعه به روش نمونه‌گیری هدفمند و در دسترس برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ویژگی­های راهبرد مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه‌ای بود که تایید روایی (صوری و محتوایی) آن توسط متخصصان وکارشناسان کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی و اعضای هیات علمی رشته جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. یافته‌ها در دو سطح روستاییان و کارشناسان  بررسی شد. مطابق نتایج در اجرای موفق سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول، مشارکت جامعه، خلاقیت، رقابت‌پذیری، کاهش فقر، کاهش شکاف اقتصادی و فروش کالا تأثیرگذار است. با توجه به نظرات روستاییان مؤلفه­های خلاقیت، رقابت‌پذیری و کاهش شکاف اقتصادی وضعیت مناسب­تری داشته و وجود صنایع کوچک و کارگاهی با میانگین 23%، بکارگیری شیوه­های جدید در تولیدات با 95/22%، سرمایه‌گذاری در کشاورزی و صنایع روستایی با 22%، تنوع مشاغل در روستا با 6/21% و کسب وکار فردی و گروهی با 95/20% جزء عوامل پیش‌برنده راهبرد در روستا هستند. همچنین با استفاده از آزمون یو من ویتنی و معیار قرار دادن نظر کارشناسان، دهستان مورد مطالعه تنها از نظر مشارکت زنان، استفاده از شیوه‌های جدید در تولید محصول، وضعیت درآمدی روستاییان، صندوق‌های حمایتی، خرید محصول توسط دولت، فروش محصول به بازارهای نزدیک، وجود مشاغل متنوع و مهاجرت معکوس وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد.

آیت اله کرمی، ندا علی یاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

روستاها دارای قابلیت­های اقتصادی فراوان بوده و بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده دارند. استقرار و بقای جامعه روستایی، بدون کار مولد و سودآور برای ساکنان غیر ممکن است؛ از کارآفرینی به­عنوان روش تحریک­کننده رشد و توسعه اقتصادی محلی نام برده می­شود. بررسی عوامل مؤثر بر راه­اندازی کسب و کار روستاییان می­تواند الگویی جهت توسعه­ی اشتغال در دیگر نواحی روستایی باشد. لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر سطح کارآفرینی روستایی در دهستان دشت ارژن شهرستان شیراز است. تحقیق حاضر ازنظر نوع هدف کاربردی و به­لحاظ تجزیه و تحلیل داده­ها، توصیفی- تحلیلی است که به­صورت پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه محقق ساخته­ای بود که روایی آن از طریق مصاحبه با صاحبنظران و پایایی آن نیز از طریق مطالعه پیشاهنگ صورت پذیرفت (آلفای کرونباخ 688/0 تا 959/0). داده­ها بصورت تصادفی از 177 سرپرست خانوار روستایی ساکن در دهستان دشت­ارژن شهرستان شیراز گردآوری شد. نتایج نشان داد روستاییان منطقه­ مورد مطالعه در سه گروه قابل دسته­بندی بوده و وضعیت اقتصادی، سطح دانش، وضعیت اجتماعی، وضعیت محیطی، حس­مکان، نوآوری و عملگرایی، سن پاسخگو و سطح سواد از مهم­ترین عوامل اثرگذار بر سطح کارآفرینی روستاییان منطقه مورد مطالعه محسوب می­شود

زهرا شریفی نیا،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

توجه به رویکرد معیشت پایدار، یکی از رویکردهای تحلیلی در زمینه توسعه پایدار روستایی است؛ که مورد توجه زیادی از مردم محلی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل اثرگذار بر تقویت معیشت پایدار روستایی در دهستان مذکوره( شهرستان ساری) است. نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی و مبتنی برای گرد­آوری­ میدانی(­پرسشنامه) است. جامعه آماری این تحقیق بر اساس سرشماری 1395 شامل 30 روستا در دهستان مذکوره و بالغ بر 19488 نفر و طبق فرمول کوکران، و خطای 05/0؛ تعداد 377 پرسشنامه محاسبه و به صورت تصادفی بین مردم محلی توزیع شد. برای تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل عاملی استفاده شد. یافته­های تحقیق نشان داد که مقدار KMO برای عوامل مؤثر در تقویت معیشت پایدار 924/0، مقدار بارتلت 279/9764 و در سطح 99% اطمینان، معنادار است. همچنین 15 عامل شناسایی و در مجموع 908/53 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین می­کنند و 002/47 درصد از واریانس باقی مانده مربوط به سایر عواملی است که پیش­بینی آن­ها مسیر نشده است. عامل اول، یعنی درآمد و اشتغال­زایی با مقدار ویژه 35/15 و بیش از350/15 درصد از کل واریانس ها را به خود اختصاص داد و عامل پانزدهم، کانون فرهنگی با مقدار ویژه 384/1 و مقدار واریانس 908/53 در اخرین عامل قرار دارد. بنابراین می­توان بیان کرد که معیشت پایدار در مناطق روستایی، تابع عوامل بسیاری است که درآمد و اشتغال­زایی از مهم­ترین عوامل تأثیر گذار از دیدگاه مردم محلی است.

مهدی کرمی دهکردی، عبدالمتین میانی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

به‌منظور پایداری فعالیت‌های معیشتی می‌بایستی تلاش‌های زیادی صورت گیرد تا بتوان از راه فعالیت‌های تولیدی، منابع پایداری برای امرار معاش خانواده‌ها ایجاد کرد. در این راستا، هدف این پژوهش شناسایی و طراحی رهیافت معیشت پایدار در روستاهای شمالی شهرستان اندر در کشور افغانستان می‌باشد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با بهره‌مندی از روش نظریه مبنایی انجام شده است. به‌منظور تحلیل داده‌ها از روش استراوس و کوربین در نظریه مبنایی استفاده شده است. ابزار جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه‌های عمیق و مشاهده بوده و به منظور گردآوری داده‌ها از روش نمونه‌گیری هدفمند و تکنیک گلوله‌برفی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 19 مقوله اصلی و 27 مقوله فرعی شد که در قالب مدل پارادایمی دسترسی به معیشت پایدار به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (وابستگی بیشتر به بخش کشاورزی، جنگ و چالش‌های امنیتی و کارایی ضعیف بخش دامداری و طیور)، عوامل زمینه‌ای (ضعف در زیرساخت و خدمات، پایین بودن سطح آگاهی کشاورزان و تکانه‌های اقتصادی و مالی)، شرایط مداخله‌گر (فروش و بازاریابی محصولات کشاورزی، مسایل اجتماعی و هزینه‌های بالایی منابع مصرفی)، راهبردها (صنعتی‌سازی روستاها، استفاده از انرژی‌های خورشیدی، مقاوم‌سازی مساکن روستایی، اثربخشی عوامل تولید و پرورش طیور بومی در حیاط) و پیامدها (ایجاد فرصت‌های شغلی متنوع، کاهش میزان وابستگی به بخش کشاورزی، کاهش هزینه‌های زندگی، تقویت صنایع دستی و بهبود روش‌های کسب درآمد) قرار گرفت.

محسن محسن آقایاری هیر، محمد ظاهری، حسین کریم زاده، علی مجنونی توتاخانه،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

توجه به ارتقای بهره‌وری آب به منظور تضمین ادامه حیات سکونتگاههای روستایی و تأمین امنیت غذایی کشور اهمیت دارد. عوامل مؤثر بر بهرهوری آب در روستاها، تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی است که در صورت شناخت صحیح و برنامهریزی مبتنی بر آن میتوان زمینه را برای استفاده بهینه از آب فراهم ساخت. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهرهوری آب در 36 روستای واقع در حوضه آبخیز قلعه چای صورت گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در این خصوص 19 متغیر محیطی و انسانی مؤثر بر بهره‌وری آب شناسایی شده و دادههای آن از طریق سالنامههای آماری جهاد کشاورزی، آب منطقهای و سرشماری عمومی نفوس و مسکن به دست آمد. با استفاده دادهای به دست آمده در محیط نرم‌افزار ArcGIS پایگاه داده تشکیل شده و با استفاده از آزمونهای خودهمبستگی فضایی موران محلی و آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی اقدام به تحلیل فضایی گردید. یافتههای پژوهش با استفاده از آزمون موران نشان داد که متغیرهای ارزش تولیدات کشاورزی و دامی و باسوادی دارای خودهمبستگی فضایی و متغیرهای تعداد منابع آب و میزان بهره‌وری نهایی در هر روستا فاقد خودهمبستگی هستند. نتایج آزمون رگرسیون وزنی نشان داد که هر دو گروه از متغیرهای محیطی، انسانی با میزان بهرهوری آب در سطح روستاهای موردمطالعه ارتباط معناداری دارد و شدت همبستگی تحت تأثیر میزان آب‌بهای پرداختی، شیب زمین، تعداد منابع آب و دوری یا نزدیکی به مرکز شهرستان است. درنهایت، متناسب با یافتههای تحقیق پیشنهاد میشود رویکرد فضایی به‌عنوان یک روش مناسب برای بهبود بهرهوری آب در روستاها موردتوجه قرار گیرد.

فاطمه معین، خلیل کلانتری، علی اسدی، سمیه کردعلیوند،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

گندم به‌عنوان یکی از مهم­ترین محصولات کشاورزی از دیر­باز موردتوجه بشر بوده­ است. در بین غلات و مواد غذایی مورداستفاده انسان، این­ محصول به دلیل سازگاری گسترده کشت با شرایط مختلف آب­و­هوایی، سهولت کشت، امکان نگهداری طولانی، ارزانی، ارزش غذایی بالا و قابلیت مصرف در اشکال مختلف از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. در این فرآیند ضایعات گندم در مراحل مختلف کاشت، داشت، برداشت و پس از برداشت و مسئله کاهش آن به یکی از چالش‌های جدی در کشور تبدیل‌شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه­های تأثیرگذار بر ضایعات گندم از دیدگاه گندم­کاران شهرستان شوش است. تحقیق حاضر از نظر نوع هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده­ها به صورت توصیفی (غیر آزمایشی) است؛ داده­ها به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع­آوری گردید که پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ (85/0) مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد و کلیه محاسبات با بهره‌گیری از نرم ­افزار SPSS انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش را 1230 نفر از گندم­کاران شهرستان شوش تشکیل می­دهند که از این تعداد، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعیین گردید و سپس به روش نمونه­گیری چند مرحله­ای 214 پرسشنامه بین گندمکاران توزیع شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد مؤلفه­های تأثیر­گذار بر ضایعات گندم شهرستان شوش به­ترتیب اهمیت در شش گروه قابل دسته­بندی بوده 1) وضعیت کشت و مصرف نهاده­ها 2)عدم توجه به مسائل آموزشی و ترویجی 3) عدم رعایت مسائل فنی و ساختارهای نامناسب اراضی 4)عدم توجه به توسعه و ساماندهی ناوگان­های برداشت و بالابردن انگیزه کمباین­داران 5) دانش فنی کشاورزان 6)ضعف مدیریتی در مراحل کاشت و داشت از مهم­ترین عوامل اثرگذار برضایعات گندم از دیدگاه گندم­کاران محسوب می شود و این عوامل در حدود 26/62 درصد از واریانس کل را تبیین می­نماید.

علی موحد، مسلم قاسمی، لیلا اروجی،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

کارآفرینی یکی از رویکردهای توسعه مناطق روستایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است و نقش مهمی به‌عنوان یک راهبرد در بخش گردشگری دارد. فعالیت‌های کارآفرینی می‌تواند تأثیرات مهمی در بخش‌های مختلف نواحی روستایی و مقصدهای گردشگری روستایی داشته و تغییر و تحولات مهمی در این مقصدها ایجاد نماید. بخش الموت شهرستان قزوین با داشتن منابع و توان های گردشگری روستایی همراه با ظرفیت‌های گردشگری بوم‌گردی و فرهنگی، یکی از مناطقی است که در یک دهه گذشته با رشد گردشگری و فعالیت‌های کارآفرینی همراه بوده است. هدف اصلی پژوهش، سنجش میزان و دامنه تأثیرات و پیامدهای برنامه‌های کارآفرینی بر تغییر و تحولات مقصدهای گردشگری روستایی در ابعاد مختلف است. این تحقیق از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت داده‌ها، یک پژوهش ترکیبی کمی- کیفی است. برای این منظور ابتدا از طریق مجموعه مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی، فعالیت‌های کارآفرینی انجام‌شده در یک دهه گذشته شناسایی‌شده و سپس تغییرات مقصدهای گردشگری روستایی در چهار بعد اقتصادی، مدیریتی- انسانی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی-فیزیکی مشخص شد. جامعه آماری اصلی پژوهش، گروه کارشناسان شامل دهیار و شوراهای مقصدهای گردشگری روستایی، محققان و پژوهشگران آشنا با منطقه و صاحبان کسب‌وکارهای گردشگری بودند که با توجه به محدود بودن تعداد آن‌ها، کلیه این جامعه که 30 کارشناس مسلط بودند، در نظر گرفته شد. همچنین مردم محلی نیز به‌عنوان جامعه آماری مکمل به‌صورت کیفی و شیوه اشباع نظری جهت تکمیل اطلاعات بررسی شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز با استفاده از شاخص‌ها و آزمون‌ها و تحلیل‌های آماری در کنار تحلیل‌های کیفی انجام‌شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد فعالیت‌های کارآفرینی دارای تنوع مطلوبی است و می‌تواند بر کلیه بخش‌های مقصدهای روستایی تأثیرگذار باشد و ابعاد مختلف را پوشش دهد. با این وجود سطح تأثیرات و پیامدهای کارآفرینی بر تغییرات مقصد عمدتاً در سطح متوسط رو به بالا بوده و میزان تأثیرپذیری مقصدها از برنامه‌های کارآفرینی، نسبی است.

اقبال وحدانی، حسین محمدی، فریده اسدیان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

بخش کشاورزی نقش اساسی در حیات اقتصادی و سیاسی روستاهای استان کردستان دارد. از این رو استفاده درست و بهینه از اراضی کشاورزی نیازمند ارزیابی دقیق این منابع است. ارزیابی توان اراضی جهت کشت و ترویج محصولات جدید، اولویت راهبردی جهت افزایش رفاه ساکنین مناطق روستایی و بهینه­سازی مصرف منابع است. فقر اقتصادی حاکم بر روستاها و خشکسالی­های أخیر، لزوم ترویج کشت­های با نیاز آبی کم، همچنین شرایط اقلیمی زمینه توسعه و ترویج این گونه کشت­ها را در منطقه فراهم کرده است و امید است با ترویج و گسترش آن، زمینه تقویت بنیان­های اقتصادی و اجتماعی مردم در آینده فراهم شود. زعفران به عنوان گرانبهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان با توجه به مقاومت خود در برابر خشکی، نیاز آبی کم، قابلیت نگهداری بالا، عدم فسادپذیری و اثرات اشتغال­زایی و درآمدزایی بالا، می­تواند نقش حیاتی در توسعه روستایی استان را به عهده بگیرد. در این مطالعه به پهنه­­بندی اراضی مستعد کشت زعفران در سطح استان کردستان پرداخته شده است. برای این منظور با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP)( و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، که پس از تهیه لایه­­های اطلاعاتی مورد نظر و وارد ساختن این لایه­ها در محیطGIS  و بهره­گیری از نظر متخصصین، ماتریس اولیه و نرمال برای تعیین وزن نسبی لایه­­ها تکمیل شده و سپس مراحل مختلف از جمله وزن­دهی لایه­ها و همپوشانی آنها انجام شده و سرانجام نقشه نهایی مناطق مستعد کشت زعفران در استان کردستان ترسیم گردید. یافته­ها نشان می­دهد شرق، شمال­شرق و جنوب شرق استان کردستان (شهرستان­های بیجار، قروه و دهگلان) با 549 روستا در 26 دهستان، با 9124 بهره­بردار و در مساحتی بالغ بر 49729 هکتار زمین زراعی آبی شرایط مناسبی برای کشت زعفران دارد. بر اساس نقشه نهایی حدود 4538.8 کیلومترمربع معادل (16.21 درصد) از مساحت استان شرایط بسیار مناسبی برای کشت زعفران دارند و مناطق خوب 19.30 درصد، مناطق متوسط 31.71 درصد، مناطق ضعیف 19.36 درصد و مناطق نامناسب 13.42 درصد، در مرحله­ی بعد قرار دارند.

آمنه سواری ممبنی، مسعود یزدان پناه، مسلم سواری،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

تغییرات آب و هوایی به یکی از مهم‌ترین و پیچیده­ترین چالش­های بشر تبدیل شده است و به طور فزاینده­ای بر وضعیت معیشت همه افراد تأثیر می­گذارد، اما فقرا و گروه­های حاشیه­نشین، به ویژه زنان روستایی، در معرض شوک­های زیست­محیطی، اقتصادی و اجتماعی بزرگتری قرار دارند. از این رو جنسیت می­تواند مؤلفه مهم برای درک تأثیرات تغییرات آب و هوا و پاسخ به آن باشد بنابراین نیاز به تحقیق درباره خطرات درک شده و سازگاری با تغییرات آب و هوایی از دیدگاه زنان و مردان وجود دارد. این مطالعه با استفاده از یک رویکرد کیفی به بررسی ادراکات و سازگاری با تغییرات آب و هوایی در میان کشاورزان زن و مرد پرداخته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کشاورزان شهرستان باغملک استان خوزستان بوده است. مصاحبه­های نیمه ساختار یافته با  18 کشاورز مرد و 15 کشاورز زن که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، انجام گرفت. نتایج نشان داد کشاورزان همه تأیید نمودند که تغییرات آب و هوایی در منطقه­ی آن­ها رخ داده است. کشاورزان زن و مرد در دانش و ادراک تغییرات آب و هوایی به طور قابل توجهی متفاوت نبودند، اما در پذیرش اقدامات سازگاری با تغییرات آب و هوایی تفاوت جنسیتی وجود داشته است. از اقدامات اصلی که توسط کشاورزان انجام شده تغییر نوع محصول و کشت و استفاده از کودهای سبز و حیوانی بود که توسط هر دو گروه زن و مرد انجام داده می­شد اما رفتاری مثل استفاده از آبیاری تحت فشار (قطره­ای و بارانی) فقط توسط مردان انجام می­شد. بنابراین مردان احتمال بیشتری وجود دارد که فناوری­های جدید برای حفاظت از آب و افزایش سرمایه­گذاری در زیرساخت­های کشاورزی را اتخاذ کنند. اطلاعات به دست آمده از این پژوهش، می­تواند به عنوان گام مهمی در راستای توسعه سیاست­ها و تدوین مداخلات مناسب برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.

لیلا قبادی، مهدی معمری، معصومه عباسی خالکی،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

به دلیل اهمیت مسئله تخریب منابع طبیعی کشور و با هدف دستیابی به عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در تخریب مراتع، این پژوهش در شهرستان نمین انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق در سه روستای ساقصلو، آغزمان کندی و تیفیه در مجموع 1279 نفر و بهره­برداران ذینفع 326 نفر در سه روستا بودند. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه بود که 21 نفر از بهره‌برداران (خانوارها) با روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­بندی‌­ شده به‌صورت پیمایشی مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی پرسشنامه بر اساس دیدگاه کارشناسان و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. سپس داده­های حاصل با استفاده از نرم­افزار SPSSVer.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین متغیر­ها، ناکافی بودن میزان درآمد سالیانه از بین عوامل اقتصادی و عدم تشکیل دوره‌های آموزشی و ترویجی در حد نیاز و مشارکت دادن بهره­برداران در اجرای طرح­های مرتعداری در سطح بسیار محدود و نبود مدیریت مناسب و حس مسئولیت­پذیری از بین عوامل اجتماعی ازجمله عوامل مؤثر در تخریب مراتع محسوب می­شوند. تعداد بهره­بردار و شیوه بهره­برداری بیشترین تأثیر را در تخریب و از بین بردن مراتع داشتند. همچنین تعداد دام و هزینه­های زندگی و وضع اقتصادی بهره­برداران مرتعی برای گذراندن امرار معاش در روستا از عوامل مؤثر محسوب می­شوند. باتوجه به نتایج، مؤلفه­هایی که در تخریب مراتع تأثیر داشتند ازجمله میزان دانش و آگاهی، بهبود وضعیت، درآمد و معیشت و اثر­گذاری دوره­های آموزشی و مشارکت ذینفعان و تشکل­های محلی بودند. بنابراین، از آنجائی­که روستائیان برای تأمین علوفه موردنیاز دام با کمبود مراتع مواجه هستند، می­توان با واگذاری طرح‌های مرتع­داری و اصلاح مراتع به گروه­های ذینفع با رعایت ضوابط و اجرای مدیریت برنامه­ریزی شده در کاهش تخریب مراتع اقدام نمود.

مجتبی قدیری معصوم، محمدامین خراسانی، زهرا ترکاشوند، شیما عمیدی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

پیشران‌ها نیروها و روندهای مهمی هستند که نقش بازساخت آینده فضاهای زندگی را بازی می‌کنند. بر همین اساس پیشران‌ها به‌عنوان تسهیل‌کننده در دستیابی به اهداف و بهبود شرایط زندگی به خصوص در نواحی روستایی نقش به سزایی دارند. در این مقاله سعی شده مهم‌ترین پیشران‌های توسعه کارآفرینی روستایی در ایران که منجر به بهبود و توسعه هرچه بیشتر و بهتر کارآفرینی روستایی می‌گردد، شناسایی و اولویت‌بندی گردد. توسعه‌ کارآفرینی روستایی پتانسیلی برای کمک به تنوع بخشی به منابع درآمد و اشتغال روستایی است که فرصت‌های مناسبی را برای کاهش مخاطرات معیشتی و ماندگاری در مناطق روستایی فراهم می‌کند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش‌های کاربردی و به لحاظ محتوا از نوع پژوهش‌های توصیفی- تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز و تجزیه و تحلیل آن‌ها از روش فراتحلیل و روش کیو استفاده شده است. در این راستا پیشران‌های توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی از طریق مرور ساختار یافته 50 مقاله داخلی و خارجی در حوزه کارآفرینی روستایی شناسایی، و با استفاده از روش کیو اولویت‌بندی شده‌اند. نتایج فراتحلیل شناسایی شش گروه از پیشران‌های توسعه کارآفرینی روستایی شامل پیشران‌های حمایتی، پیشران‌های اقتصادی، پیشران‌های آموزشی و فناورانه، پیشران‌های اجتماعی، پیشران‌های رفتاری، پیشران‌های محیطی و زیرساختی را نشان می‌دهد. که در این میان فراوانی و تکرار پیشران‌های رفتاری بیشتر از سایر پیشران‌ها بوده است. همچنین شناسایی 7 دیدگاه در مورد پیشران‌های توسعه کارآفرینی روستایی را نشان می‌دهد. بر اساس این دیدگاه‌ها به ترتیب بیشترین تاکید بر روی پیشران‌های رفتاری، آموزشی، اقتصادی، حمایتی و زیرساختی بوده است.

ندا بنی اسدی، داود ثمری، سیدجمال فرج الله حسینی، مریم امیدی نجف آبادی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما  استان کرمان انجام شده است، تا از این ره­آورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیق­تر صنعت با کشاورزی می­باشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان  با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی  و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآوران است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان 200 نفر در سه زمینه بازاریابی، بسته­بندی و فراوری محصولات خرما مشغول به­کار می­باشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با 155 نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای 58 گویه می باشد و با طیف لیکرت 5 نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.

علی رضا کریمی، حسین دانش مهر،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

کلید فهم اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی این است که اشکال مختلف سرمایه قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. توانمندسازی اقتصادی روستاییان در منطقه مرزی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان علاوه بر اینکه همه ضرورت­های توانمندسازی اقتصادی روستاییان در سایر نقاط کشور را دارد از دو ضرورت بسیار مهم دیگر نیز برخوردار می­باشد که عبارتند از ماندگاری روستاییان در روستا و جلوگیری از خالی شدن نوار مرزی که این ضرورت علاوه بر جنبه اجتماعی از جنبه امنیتی نیز حائز اهمیت است. ضرورت دوم مربوط به عدم سوق یافتن جوانان روستایی به سمت کولبری است. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از 1) میزان توانمندی اقتصادی روستاییان و سرمایه اجتماعی آنها در چه سطحی می­باشد؟ 2) سرمایه اجتماعی و مولفه­های آن چه رابطه­ای با توانمندی اقتصادی روستاییان دارد؟. مبانی نظری پژوهش متمرکز بر اندیشه بوردیو در زمینه تبدیل اشکال سرمایه­ به یکدیگر است. روش پژوهش پیمایش با ابزار پرسشنامه محقق ساخته می­باشد. جامعه آماری مورد مطالعه روستاییان مناطق روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است که با استفاده از نمونه‌گیری خوشه­ای چند مرحله­ای تعداد 483 نمونه انتخاب شد. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که سرمایه اجتماعی روستاییان در سطح متوسط به بالا و توانمندی اقتصادی آنها در سطح پایینی قرار دارد. رابطه سرمایه اجتماعی با توانمندی اقتصادی معنادار و معکوس می­باشد. شاخص­های سرمایه اجتماعی برون گروهی روستاییان در سطح متوسط است و رابطه غیرمعنادار و مثبتی با توانمندی اقتصادی دارد در حالی که شاخص‌های سرمایه اجتماعی درون گروهی قوی و رابطه معنادار و معکوسی با توانمندی اقتصادی دارد. بازتولید شدن توانمندی­های پیشین و سنتی در میان روستاییان که به دلیل غلبه سرمایه اجتماعی درون گروهی بر برون گروهی می­باشد سبب شده که سطح مهارت و توانمندی­های جدید در میان روستاییان در سطح پایینی باشد.

مهدیه ساعی، پیروز شاکری، اصغر صالحی، صفت الله رحمانی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

دامپروری و دامداری به‌عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق‌ترین فعالیت‌های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان‌های کشور به‌خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است. مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به‌دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه‌های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده‌ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه‌های تأمین نهاده‌ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل‌گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت‌های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه‌های مبتنی بر افزایش تولید و بهره‌وری فعالیت‌های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه‌های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه‌های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح‌ها، به‌لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح‌ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می‌تواند به‌عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست‌های توسعه، برنامه‌ها، پروژه‌ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.

عثمان هدایت، شهرام باسیتی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

اقتصاد مرزی یکی از مهمترین فرصت­ها و در عین حال چالش­هایی است که مرزنشینان روستایی با آن مواجه هستند. این امر شرایطی را ایجاد کرده است که به سبب آن، زیست­پذیری روستایی به عنوان یک چالش اساسی مطرح می­شود. بنابراین، پژوهش حاضر در پی تأثیرات اقتصاد مرزی بر زیست­پذیری مناطق مرزی روستایی دهستان ننور با رویکردهای توسعه پایدار و زیست­پذیری روستایی است. تلفیق نظری و تجربی این دو دیدگاه در خوانش وضعیت زیست­پذیری روستاهای مرزی می­تواند علاوه بر توصیف وضعیت وجود، به زمینه­ها، علل و عوامل مداخله­ای و پیامدها و راهبردهای اتخاذ شده کمک کند. برای همین منظور، با ٤٦ نفر از  مطلعین کلیدی روستاها مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که شرایط جغرافیای و مرزی زمینه­ی شکل­گیری اقتصاد مرزی را فراهم آورده است. آنچه حائز اهمیت است شرایطی علّی و مداخله­ایی _ تجاری­شدن مرز و ضعف زیرساخت­های توسعه­ای _ است که زمینه­ و علل ناپایداری اجتماعی و کاهش تاب­آوری اجتماعی­_اقتصادی را به عنوان پیامد اصلی اقتصاد مرزی و تأثیر آن بر روی زیست­پذیری روستاهای مرزی را فراهم آورده است. راهبردهای اتخاذ شده برای کاهش این پیامدها در قالب اقدامات محلی و نهادی انجام شده است. براساس یافته­ها، اقدامات مرزنشینان برای زیست­پذیر نمودن روستاها مثبت اما اقدامات نهادی مقطعی، دارای بار سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است. در نهایت نتایج بررسی این یافته­ها نشان داد که  اقدامات صورت گرفته­ی نهادی، برای این مناطق بی­کاربرد بوده و غالبأ به تشدید ناپایداری و کاهش زیست­پذیری اجتماعی_ اقتصادی منجر شده است.

انوشیروان ظهیری، هادی ثنائی پور، عبدالغنی رستگار،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

یکی از مهمترین انواع بخش­های صنعت گردشگری، گردشگری در حوزه بوم­گردی است. این بخش همواره مورد توجه سیاست‌گذاران و برنامه­ریزان توسعه روستایی بوده است چراکه در استفاده از فضا و ویژگی­های محیط روستایی برای گردشگران جذابیت ایجاد کرده و همچنین به بهبود و ارتقاء شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست­محیطی مناطق روستایی منجر می­شود. فعالیت کسب‌وکارهای این حوزه همواره دستخوش تغییر و تحولات عمده­ای بوده است و در شرایط پیچیده و پویای اقتصادی، صاحبان کسب‌وکارهای بوم­گردی بایستی برای شناسایی مخاطرات این صنعت آماده شده و ظرفیت تاب‌آوری خود را ارتقا دهند. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش، مدل­سازی الگوی تاب‌آوری کسب‌وکارهای بوم­گردی در مناطق روستایی استان گیلان می­باشد که با روش داده‌بنیاد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از خبرگان تجربی و دانشگاهی می­باشند که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده و فرآیند جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از مصاحبه­های عمیق انجام شد. سپس مفاهیم استخراج شده در سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شده و در نهایت با استخراج، تلفیق و ترکیب مفاهیم و دسته‌بندی آنها، مدل­سازی الگوی تاب‌آوری کسب‌وکارهای بوم­گردی در مناطق روستایی استان گیلان در قالب عوامل علّی، پدیده محوری، عوامل زمینه­ای، عوامل مداخله­گر، راهبردها و پیامدها انجام شد. در انتها نیز پیشنهادهایی متناظر با نتایج پژوهش ارائه شد.

حسین ربیعی، مریم تکروستا،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

ایران بعد از پیروزی انقلاب از سوی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر تحریم­های بسیاری قرار گرفته است که اقتصاد کشور به ویژه اقتصاد روستایی را تضعیف نموده است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران بر اقتصاد روستایی در بازه زمانی 1391 -1397 است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از داده­های مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی بهره گرفته شد. یافته­های تحقیق نشان می­دهد که تحریم­ها دارای تاثیرات قابل توجهی بر بعد اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی و درآمدی است. این اقدامات سبب شده است تا بخش کشاورزی که منبع اصلی درآمدی مردم روستایی است با کاهش روبرو گردد و از این رو شکاف درآمدی بین بخش شهری و روستایی در این دوره زمانی افزایش یابد. البته در سال 1392 به علت برجام می­توان روند رو به بهبودی در شرایط موجود را مشاهده نمود. بعد از این سال به علت تحریم­های ایالات متحده شرایط مانند قبل بحرانی گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بخش کشاورزی دارای بیشترین تاثیرپذیری از تحریم­ها بوده و روند سرمایه گذاری از سال 90 تا 98 نشان می­دهد که تحت تاثیر شوک­های برون‌زای اقتصادی که مهمترین آن تحریم­ها بوده است، رشد سرمایه گذاری اعم از دولتی و خصوصی کاهش یافته است. از اینرو، تدوین برنامه­هایی به منظور کاهش اثرات تحریم­ها بر اقتصاد روستایی و مهاجرت روستاییان به نواحی شهری ضروری است. بعلاوه با توجه به اهمیتی که نواحی روستایی برای امنیت غذایی دارد به حمایت های ویژه اقتصاد کشاورزی در نواحی روستایی نیاز دارد.

عرفانه حسین زاده، علی شمس الدینی، ریباز قربان نژاد، علی توکلان،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

 گردشگری تغذیه می­تواند منافع اقتصادی زیادی برای مناطق روستایی کشورمان به همراه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان این نوع از گردشگری را ابزاری برای توسعۀ روستایی قلمداد می­کنند که می­تواند سبب تحرک اقتصاد محلی شده و از مشاغل موجود حمایت کرده و باعث ایجاد اشتغال در این نواحی شود. تحقیق از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده­ها، آمیخته ترکیبی(کیفی-کمی)است. در بخش کیفی، روش تحقیق تحلیل محتوا و در بخش کمی توصیفی-اکتشافی است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه­ای و روش گردآوری داده­ها، میدانی و با ابزار مصاحبۀ نیمه­ساختار­یافته و پرسش­نامه می­باشد. جامعۀ تحقیق در دو بخش کیفی و کمی است. در بخش کیفی، خبرگان سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و اساتید دانشگاهی درخصوص برنامه­ریزی و توسعۀ روستایی در استان مازندران و به روش هدفمند و گلوله­برفی به تعداد 16 نفر (اشباع نظری) انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از رستوران­داران، اقامتگاه ها، هتلداران و کارشناسان سازمان گردشگری می­باشند که به صورت تصادفی و در دسترس به تعداد 182 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده­ها در بخش کیفی استفاده از کدگذاری و در بخش کمی روش دلفی برای طراحی مدل است و در نهایت مدل طراحی شده با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم­افزار اسمارت PLS تحلیل شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص­ها برای مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی مازندران مورد تایید قرار گرفت. این یافته­ها نشان می­دهد که ابعاد گردشگری تغذیه، درآمد پایدار، رشد اقتصادی و اشتغال پایدار توانسته­اند مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی را تشکیل دهند.

حسن افراخته،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم­های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم­هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی  تلقی می­شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه­ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع­آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن­ها داده­های مورد نیاز تحقیق جمع­آوری شده است. یکی از این نمونه­ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان"نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"،  و دیگری  ناحیه "نوگالس آریزونا"، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام­های سیاسی- نهادی مختلف" است. در تبیین داده­های جمع­آوری شده  از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می­دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی­شود. نمونه­های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی­های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی­شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان(تثلیث مقدس) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.


صفحه 8 از 12     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb