جستجو در مقالات منتشر شده


81 نتیجه برای کشاورزی

داداله بهمند،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

مدیریت و برنامه‌ریزی متوازن توسعه کشاورزی مستلزم شناخت نابرابری‌‌ها، فاصله‌‌ها و اتّخاذ رویکرد منطقه‌ای و تمرکززدایی به‌منظور هدایت مناسب امکانات، سرمایه‌‌ها و نیروی انسانی است. بنابر‌این پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی رسیدن به دو هدف صورت گرفته است: الف. مشخص کردن وضعیت توسعه‌یافتگی کشاورزی شهرستان‌‌های استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از تکنیک‌‌های چند معیاره (تاپسیس، ویکور و ساو) ب. ارائه یک مدل تلفیقی بر اساس نتایج این سه مدل با استفاده از تکنیک کپ لند. جامعه آماری شامل 8 شهرستان استان بر اساس سرشماری سال 1395 می‌باشد. داده‌‌های موردنیاز پژوهش (34 متغیر) با استفاده از سالنامه آماری سال 1394 و سرشماری سال 1390 جمع‌آوری‌شده است. همچنین وزن هرکدام از متغیر‌ها با استفاده از روش AHP (مقایسه دوبه‌دو) مشخص و نقشه‌‌های مربوط به وضعیت توسعه‌یافتگی شهرستان‌‌ها با استفاده از نرم‌افزارGis ترسیم‌شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سطح استان هیچ شهرستانی به لحاظ امکانات کشاورزی در سطح توسعه‌یافتگی بسیار بالا قرار ندارد، همچنین میان شهرستان‌‌های استان شکاف توسعه‌ای و ناهمگنی آشکاری وجود دارد زیرا شهرستان بویراحمد با مقدار شاخص تلفیقی 797/0 در رتبه اول (وضعیت نسبتاً توسعه‌یافته) و شهرستان باشت با اختلاف 653/0 و مقدار شاخص تلفیقی 144/0 در رتبه هشتم (وضعیت کاملاً محروم از توسعه) قرار دارد. 5/37 درصد شهرستان‌‌ها نسبتاً توسعه‌یافته، 25 درصد شهرستان‌‌ها در وضعیت توسعه‌یافتگی متوسط، 25 درصد شهرستان‌‌ها نسبتاً محروم از توسعه و درنهایت 5/12 درصد شهرستان‌‌های استان کاملاً از توسعه محروم هستند.

محسن محسن آقایاری هیر، محمد ظاهری، حسین کریم زاده، علی مجنونی توتاخانه،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

توجه به ارتقای بهره‌وری آب به منظور تضمین ادامه حیات سکونتگاههای روستایی و تأمین امنیت غذایی کشور اهمیت دارد. عوامل مؤثر بر بهرهوری آب در روستاها، تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی است که در صورت شناخت صحیح و برنامهریزی مبتنی بر آن میتوان زمینه را برای استفاده بهینه از آب فراهم ساخت. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهرهوری آب در 36 روستای واقع در حوضه آبخیز قلعه چای صورت گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در این خصوص 19 متغیر محیطی و انسانی مؤثر بر بهره‌وری آب شناسایی شده و دادههای آن از طریق سالنامههای آماری جهاد کشاورزی، آب منطقهای و سرشماری عمومی نفوس و مسکن به دست آمد. با استفاده دادهای به دست آمده در محیط نرم‌افزار ArcGIS پایگاه داده تشکیل شده و با استفاده از آزمونهای خودهمبستگی فضایی موران محلی و آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی اقدام به تحلیل فضایی گردید. یافتههای پژوهش با استفاده از آزمون موران نشان داد که متغیرهای ارزش تولیدات کشاورزی و دامی و باسوادی دارای خودهمبستگی فضایی و متغیرهای تعداد منابع آب و میزان بهره‌وری نهایی در هر روستا فاقد خودهمبستگی هستند. نتایج آزمون رگرسیون وزنی نشان داد که هر دو گروه از متغیرهای محیطی، انسانی با میزان بهرهوری آب در سطح روستاهای موردمطالعه ارتباط معناداری دارد و شدت همبستگی تحت تأثیر میزان آب‌بهای پرداختی، شیب زمین، تعداد منابع آب و دوری یا نزدیکی به مرکز شهرستان است. درنهایت، متناسب با یافتههای تحقیق پیشنهاد میشود رویکرد فضایی به‌عنوان یک روش مناسب برای بهبود بهرهوری آب در روستاها موردتوجه قرار گیرد.

عبدالماجد سپاهیان، سیدمهدی حسینی، امیر دادرس مقدم،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

محصولات گرمسیری از جمله محصولات باغی هستند که مقدار قابل توجهی از این محصولات در روستاهای سیستان و بلوچستان تولید میشود اما به دلیل توجه نکردن به زنجیره تأمین این محصولات و واردات بی­رویه، انگیزه روستاییان برای تولید این محصولات روز به روز کاهش یافته است. در این پژوهش به بررسی رابطه عناصر سه‌گانه بازار یعنی ساختار ـ رفتارـ عملکرد دو محصول انبه و موز با رهیافت SCP در مقطع زمانی 1398 در روستاهای سیستان و بلوچستان با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان پرداخته شده است. نتایج تخمین مدل برای دو محصول انبه و موز نشان داد که در معادله تمرکز سودآوری اثر مثبت و معناداری بر تمرکز در محصول انبه داشته به‌ طوری‌که با افزایش سودآوری، بازار به شرایط انحصاری نزدیکتر شده و سودآوری تولید کنندگان افزایش مییابد. در معادله تحقیق و توسعه برای هر دو محصول انبه و موز، تمرکز دارای اثر منفی و معناداری بر تحقیق و توسعه است؛ به‌طوری‌که با افزایش تمرکز در بین تولیدکنندگان روستایی، بازار به سمت شرایط انحصاری حرکت کرده است. اما سودآوری، دارای اثر مثبت و معنادار بر فعالیت تحقیق و توسعه است که مطابق انتظارات بازار بوده و نشان می‌دهد  با افزایش سودآوری، انگیزه بیشتری برای صرف هزینه تحقیق و توسعه وجود خواهد داشت. در معادله سودآوری برای محصول انبه، با افزایش تمرکز یعنی حرکت به سمت بازار انحصاری، سودآوری نیز افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین توسعه در هر دو محصول، دارای اثر مثبت و معناداری بر سودآوری است. بر اساس تأثیرات مثبت متقابل بین تحقیق و توسعه و سودآوری در دو محصول انبه و موز، پیشنهاد می‌شود در زمینه تولید، بازاریابی و برندسازی این محصولات در بین روستاییان جهت ایجاد شبکه مبتنی بر زنجیره تأمین این محصولات تحقیقات گستردهای صورت گیرد و راهکار دستیابی به این مهم تشکیل تعاونی‌ها یا اتحادیه­های محلی محصولات گرمسیری در روستاها است.

فاطمه معین، خلیل کلانتری، علی اسدی، سمیه کردعلیوند،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

گندم به‌عنوان یکی از مهم­ترین محصولات کشاورزی از دیر­باز موردتوجه بشر بوده­ است. در بین غلات و مواد غذایی مورداستفاده انسان، این­ محصول به دلیل سازگاری گسترده کشت با شرایط مختلف آب­و­هوایی، سهولت کشت، امکان نگهداری طولانی، ارزانی، ارزش غذایی بالا و قابلیت مصرف در اشکال مختلف از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. در این فرآیند ضایعات گندم در مراحل مختلف کاشت، داشت، برداشت و پس از برداشت و مسئله کاهش آن به یکی از چالش‌های جدی در کشور تبدیل‌شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه­های تأثیرگذار بر ضایعات گندم از دیدگاه گندم­کاران شهرستان شوش است. تحقیق حاضر از نظر نوع هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده­ها به صورت توصیفی (غیر آزمایشی) است؛ داده­ها به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع­آوری گردید که پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ (85/0) مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد و کلیه محاسبات با بهره‌گیری از نرم ­افزار SPSS انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش را 1230 نفر از گندم­کاران شهرستان شوش تشکیل می­دهند که از این تعداد، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعیین گردید و سپس به روش نمونه­گیری چند مرحله­ای 214 پرسشنامه بین گندمکاران توزیع شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد مؤلفه­های تأثیر­گذار بر ضایعات گندم شهرستان شوش به­ترتیب اهمیت در شش گروه قابل دسته­بندی بوده 1) وضعیت کشت و مصرف نهاده­ها 2)عدم توجه به مسائل آموزشی و ترویجی 3) عدم رعایت مسائل فنی و ساختارهای نامناسب اراضی 4)عدم توجه به توسعه و ساماندهی ناوگان­های برداشت و بالابردن انگیزه کمباین­داران 5) دانش فنی کشاورزان 6)ضعف مدیریتی در مراحل کاشت و داشت از مهم­ترین عوامل اثرگذار برضایعات گندم از دیدگاه گندم­کاران محسوب می شود و این عوامل در حدود 26/62 درصد از واریانس کل را تبیین می­نماید.

آمنه سواری ممبنی، مسعود یزدان پناه، مسلم سواری،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

تغییرات آب و هوایی به یکی از مهم‌ترین و پیچیده­ترین چالش­های بشر تبدیل شده است و به طور فزاینده­ای بر وضعیت معیشت همه افراد تأثیر می­گذارد، اما فقرا و گروه­های حاشیه­نشین، به ویژه زنان روستایی، در معرض شوک­های زیست­محیطی، اقتصادی و اجتماعی بزرگتری قرار دارند. از این رو جنسیت می­تواند مؤلفه مهم برای درک تأثیرات تغییرات آب و هوا و پاسخ به آن باشد بنابراین نیاز به تحقیق درباره خطرات درک شده و سازگاری با تغییرات آب و هوایی از دیدگاه زنان و مردان وجود دارد. این مطالعه با استفاده از یک رویکرد کیفی به بررسی ادراکات و سازگاری با تغییرات آب و هوایی در میان کشاورزان زن و مرد پرداخته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کشاورزان شهرستان باغملک استان خوزستان بوده است. مصاحبه­های نیمه ساختار یافته با  18 کشاورز مرد و 15 کشاورز زن که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، انجام گرفت. نتایج نشان داد کشاورزان همه تأیید نمودند که تغییرات آب و هوایی در منطقه­ی آن­ها رخ داده است. کشاورزان زن و مرد در دانش و ادراک تغییرات آب و هوایی به طور قابل توجهی متفاوت نبودند، اما در پذیرش اقدامات سازگاری با تغییرات آب و هوایی تفاوت جنسیتی وجود داشته است. از اقدامات اصلی که توسط کشاورزان انجام شده تغییر نوع محصول و کشت و استفاده از کودهای سبز و حیوانی بود که توسط هر دو گروه زن و مرد انجام داده می­شد اما رفتاری مثل استفاده از آبیاری تحت فشار (قطره­ای و بارانی) فقط توسط مردان انجام می­شد. بنابراین مردان احتمال بیشتری وجود دارد که فناوری­های جدید برای حفاظت از آب و افزایش سرمایه­گذاری در زیرساخت­های کشاورزی را اتخاذ کنند. اطلاعات به دست آمده از این پژوهش، می­تواند به عنوان گام مهمی در راستای توسعه سیاست­ها و تدوین مداخلات مناسب برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.

سمیه عاشوری مریدانی، محمدباسط قریشی، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

ضعف مالی بسیاری از روستاییان برای تأمین هزینه‌های اولیه تولید در بخش کشاورزی، آنها را از ادامه فعالیت دلسرد می‌کند و احتمالاً یکی از مهم‌ترین پیامد‌های ادامه این وضع، پرداختن روستاییان به مشاغل خدماتی، فروش و تغییر کاربری اراضی و در مواردی مهاجرت به شهرهاست. آنچه که می‌تواند موجبات بازدارندگی این روند نامطلوب را فراهم آورد افزایش سرمایۀ خانوارهای روستایی از طریق اختصاص اعتبارات مالی است. این اعتبارات با هدف ارائه خدمات مالی به گروه‌های کم درآمد در کشورهای در حال توسعه در سه دهۀ اخیر مطرح شده است و با اعطای وام به روستاییان بهویژه آنهایی که در امور تولیدی فعالیت دارند این امکان را می‌دهد که به سبب فراهم بودن نقدینگی بتوانند نیازهای مالی‌شان را برای انجام عملیات تولیدی و تهیه نهاده‌های کشاورزی تأمین نمایند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش اعتبارات مالی در تحولات بخش کشاورزی نواحی روستایی شهرستان ماسال است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی، وضعیت وام‌های دریافتی 331 خانوار نمونه روستایی در 15 روستای منتخب طی سال‌های 1385 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد مجموع سطح زیر کشت و میزان کل تولیدات زراعی آبی به ترتیب با افزایش 1/10 درصدی و 6/37 درصدی مواجه شد و مجموع سطح زیر کشت و میزان کل تولیدات زراعی دیم به ترتیب یک افزایش 8/34 درصدی و 3/23 درصدی را نشان داد. در بخش کشت محصولات باغی آبی نیز سطح زیر کشت و میزان تولید به ترتیب 50 درصد و 6/34 درصد افزایش یافت. محصولات باغی دیم نیز با افزایش 4/23 درصدی در سطح زیر کشت و افزایش 5/33 درصدی در تولیدات مواجه شد. لازم به ذکر است که افزایش سطح زیرکشت اراضی زراعی، عمدتاً به دلیل تغییر کاربری اراضی جنگلی (جنگل‌تراشی) و تبدیل اراضی بایر بوده است. جمع‌بندی یافته‌ها بر این نکته تأکید دارد که اعطای اعتبارات مالی به روستاییان موجب افزایش بازدهی اراضی کشاورزی شده و اثرات مطلوبی برجای گذاشته است.

عباس ذاکرنسب، علی افشاری پور،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

لزوم توجه به بخش کشاورزی برای توسعه پایدار نواحی روستایی همواره مورد توجه اندیشمندان، مدیران، برنامه­ریزان و دولت­ها بوده است. امروزه مشخص­شده است تنها توجه به افزایش تولید نمی­تواند باعث پیشرفت کشاورزی شود. استفاده از صنایع تبدیلی و تکمیلی جهت بهره­وری بیشتر از تولیدات کشاورزی می­تواند منجر به افزایش کیفیت محصولات و سودآوری بیشتر و همچنین افزایش اشتغال و در نهایت توسعه پایدار نواحی روستایی شود. اما این صنایع باید در مکانی ایجاد شود که شرایط مناسبی داشته باشد. هدف از این پژوهش، اولویت­بندی و معرفی مناسب­ترین دهستان برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش مرکزی شهرستان میناب استان هرمزگان است. از آنجا که فعالیت بیشتر مردم در محدوده مورد مطالع در بخش کشاورزی است، استقرار چنین صنایعی می­تواند به توسعه نواحی روستایی کمک بسیاری کند.  این پژوهش با تکنیک تصمیم­گیری چند معیاره TOPSIS انجام گرفت و با وزن­دهی به شاخص­ها، امتیاز هر دهستان مشخص و اولویت­بندی انجام شد. نتایج نشان داد که از میان شاخص­های مورد بررسی، میزان تولید محصولات زراعی و میزان تولید محصولات باغی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. همچنین مناسب ترین دهستان برای ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی دهستان کریان، و در رتبه­های بعد به ترتیب دهستان­های گوربند، تیاب و حومه قرار دارند.

محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده­سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه­ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص­ ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می ­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می ­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه­های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه­شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می­باشد. با روش نمونه­گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه­ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه­های اکتشافی و نتایج مدل تجربی  QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه­گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست­های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم­ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده­اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه­ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم­ترین پیشران­های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می­باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه­ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه­ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته­ترین استراتژی­های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می­توان استفاده نمود.

ابوالفضل خسروی، محمدرضا فتحی، جابر یاوری، گیتی صلاحی اصفهانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

با توجه به وضعیت بیکاری جوانان در روستاهای کشور و نیز واقعیت وجود قابلیت­ها و ظرفیت­های انسانی و مادی فراوان در مناطق روستایی، ضرورت اتخاذ تصمیم­های لازم برای توسعه خوداشتغالی و بهره گیری از فرصت­های موجود در این مناطق احساس می شود. این پژوهش به دنبال آن است تا به بررسی نقش قابلیت­های کارآفرینی و سرمایه نهادی در رشد کمی و کیفی کارآفرینی کشاورزی و فقر زدایی در بین جوانان روستایی  و به خصوص در دهستان های شهرستان گلپایگان بپردازد. در واقع می توان با بررسی دلایل مختلف و نیز بررسی نگرش جوانان روستا به قابلیت های موجود در رابطه با کارآفرینی و نیز تقویت آن در ذهن ایشان قدمی در راستای رشد و شکوفایی روستا برداشت. از طریق کارآفرینی روستایی به ویژه در بخش کشاورزی، می­توان با شناسایی سرمایه­های نهادی و نیز قابلیت­های موجود در جوامع روستایی، با رشد کارآفرینی روستایی و تقویت و گسترش آنچه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی در کنار سایر ابعاد کمک کرد و بر این اساس، پرسش کلیدی عبارت است از آنکه "آیا سرمایه­های نهادی و قابلیت­های کارآفرینی بر رشد کمی و کیفی کارآفرینی کشاورزی و نیز فقر زدایی روستایی تاثیر­گذار است یا خیر؟"بدین منظور، پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی و توصیفی و از نظر مبنای هدف نیز از روش کاربردی به بررسی این تاثیرات می پردازد. نتایج نشان می­دهد که به دلیل وجود آب و هوا و نیز خاک مناسب و همین­طور نیروی انسانی کافی در دهستان های شهرستان گلپایگان، در اکثریت موارد این سرمایه­ها و قابلیت­ها  در کارآفرینی کشاورزی و نیز فقر­زدایی روستایی تاثیرات به سزایی خواهد داشت و نیاز هر چه بیشتر به تقویت آنها در بخش کشاورزی دیده می­شود.

کبریا مرادی، حمداله سجاسی قیداری، حمید شایان، امیدعلی خوارزمی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

امروزه اغلب برنامه ­ریزان توسعه روستایی به این نتیجه رسیده ­اند که مناسب­ ترین راهبرد پاسخگویی به چالش­های اقتصادی در مناطق روستایی تشویق روستاییان به فعالیت­های کارآفرینانه می­باشد. یکی از حوزه­ های شکل­گیری فعالیت­های کارآفرینانه در مناطق روستایی، گردشگری کشاورزی است که تحت تأثیر عوامل و نیروهای متعددی می­باشند. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه­های مؤثر بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری­کشاورزی و مدل سازی مفهومی این عوامل در قالب رویکرد سیستمی می­ باشد. بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر نتیجه یک پژوهش اکتشافی و با روش کیفی- کمی است. به منظور بررسی میزان تأثیر هر یک از متغیرها در مدل عوامل علی، تعداد 30 پرسشنامه در اختیار نخبگان اجرایی و دانشگاهی قرار گرفت. برای ترسیم مدل مفهومی علی و معلولی بر اساس مدلسازی سیستم پویا از  نرم افزار Vensim  و برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی (تک نمونه­ای و آزمون فریدمن) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش بر اساس آزمون t نشان می­دهد که تأثیر عامل سیاست گذاری بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری کشاورزی دارای رتبه اول می­باشد و عامل امکانات و خدمات گردشگری، عوامل فرهنگی- اجتماعی، مهارت­های فردی و ظرفیت­های محلی کشاورزی به ترتیب در رتبه­های بعدی قرار گرفته­اند.

کبری حسن پور، یاسر محمدی، زینب اسدی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

براساس گزارش سازمان ملل متحد، زنان 49 درصد از جمعیت روستاها را تشکیل داده و 65 درصد از فعالیت­های بخش کشاورزی توسط آنان انجام می‌شود. به­طوریکه حدود 50 درصد از تولید مواد غذایی جهان توسط زنان تولید می‌شود. در شرایط کنونی شیوع بیماری کرونا و نیاز هرچه بیشتر جوامع به غذای سالم، اهمیت مشارکت زنان در بخش کشاورزی، دوچندان شده است. زنان روستایی با داشتن دانش و تجربه کافی در فعالیت‌های مختلف کشاورزی مانند فرآوری مواد غذایی و کارهای خانگی، در بازار صنایع دستی نیز نقش‌آفرینی نموده و از مهم‌ترین ارکان دستیابی به اقتصاد پایدار روستایی هستند. این پژوهش با هدف بررسی میزان مشارکت زنان کشاورز در فعالیت‌های کشاورزی قبل و بعد از شیوع ویروس کرونا انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل زنان کشاورز شهرستان دلفان بود که با محاسبه فرمول کوکران، تعداد 200 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. فرآیند نمونه‌گیری به شکل طبقه‌ای با انتساب متناسب انجام شد. تحلیل داده­ها در محیط نرم‌افزار SPSS26 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شیوع ویروس کرونا تأثیر منفی بر مشارکت زنان در فعالیت­های کشاورزی داشته و باعث شده میزان مشارکت پس از شیوع ویروس کرونا کاهش پیدا کند. فقط پرورش حیوانات اهلی، کار روزمزد در مزارع و کاشت بذر و نهال نبست به قبل از شیوع ویروس کرونا کاهش محسوسی پیدا نکرده بود. همچنین عواملی مانند دسترسی به بازار، نوع کشت، سطح زیر کشت، شرکت در کلاس‌های ترویجی و دسترسی به خدمات کشاورزی رابطه مثبت و معناداری با میزان مشارکت زنان در فعالیت­های کشاورزی نشان دادند.

اصغر احمدی، جعفر یعقوبی، بهمن خسروی پور،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

مهاجرت جوانان روستایی تحصیل‌کرده به شهر در کنار افزایش میانگین سنی نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی مشکلاتی هستند که آینده نیروی انسانی شاغل به کشاورزی در روستاها را با چالش مواجه می‌کنند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی عوامل اثرگذار بر انگیزه‌ مهاجرتی جوانان روستایی دارای تحصیلات دانشگاهی کشاورزی بود. تحقیق کاربردی حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی- همبستگی انجام گردید و جمع‌آوری اطلاعات در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اعضای هیئت‌علمی مرتبط تأیید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق از پیش‌آزمون و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا (72/0 تا 86/0) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را جامعه دانشجویان روستایی شاغل به تحصیل در رشته‌های کشاورزی دانشگاه زنجان در سال تحصیلی 96-97 تشکیل دادند (210= N) که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 132 نفر ب از آنها با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که هفت متغیر تعداد اعضای خانواده ساکن در شهر، میزان تمایل به زندگی در روستا، میزان رضایت از زندگی، میزان مشارکت در کشاورزی، میزان زمین آبی تحت مالکیت خانواده، امکانات رفاهی و اقتصادی شهر و دشواری ایجاد اشتغال در روستا از مهم‌ترین دلایل در تمایل به مهاجرت دانشجویان شاغل به تحصیل در رشته‌های کشاورزی بودند که 3/59 تا 1/72 درصد از تغییرات متغیر تمایل به مهاجرت را تبیین کردند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی راهکارهای تقویت اقتصاد روستایی از طریق افزایش تمایل جوانان روستایی برای زندگی و اشتغال در روستا پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در دو عامل تسهیل بازار فروش محصولات و اشتغال در روستا  و توسعه سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی در روستا و کشاورزی خلاصه شدند.

حمید شایان، حمدالله سجاسی قیداری، خدیجه یزدانی مروی لنگری،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

یکی از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ وﻳﮋگی­ های بخش کشاورزی در ﻣﻨـﺎﻃﻖ روﺳـﺘﺎﻳﻲ اﻳـﺮان، ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن ﺑﻬﺮه­وری ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ اﺳﺖ. قطعهﻗﻄﻌﻪ ﺑﻮدن اراﺿﻲ زراﻋﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در اﻳﻦ اﻣﺮ می­باشد و مناسب­ترین راﻫﻜﺎر، اﺟﺮای ﻃﺮح­های ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ­ﺳﺎزی اراﺿﻲ اﺳت. از مهم­ترین آثار اجرای طرح­های یکپارچه­سازی اراضی کشاورزی، آثار اقتصادی، زیست­محیطی و اجتماعی است. بر­این اساس پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، توسعه ­ای و کاربردی است که به منظور گرد­آوری اطلاعات، برحسب مقتضیات پژوهش از مطالعات پیمایشی و کتابخانه­ای استفاده شده است. جامعه­ی آماری تحقیق شامل 1448 خانوار سهام­دار شرکت سهامی زراعی نیل آباد تربت جام است که با استفاده از فرمول کوکران 174 سهام­دار به عنوان نمونه انتخاب و مورد پرسش­گری واقع شدند. داده­ها و اطلاعات جمع­آوری شده با استفاده از روش­های آمار استنباطی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، در بُعد اجتماعی- فرهنگی، شاخص افزایش دانش کشاورزان با میانگین 93/3 و در بعد اقتصادی- معیشتی، شاخص هزینه مصرف آب، با میانگین 82/3 نسبت به سایر شاخص­ها افزایش معناداری را نشان می­دهد. به طور کلی میانگین اثرات یکپارچه­سازی اراضی در قالب شرکت سهامی 47/3 است که بالاتر از میانگین عددی 3 و در حد متوسط تا مطلوب ارزیابی گردیده است. بنابراین شرکت سهامی زراعی نیل­آباد در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی سهام­داران تاثیر نسبتاً مثبتی داشته است. با اینحال، با گذشت ۵۰ سال از فعالیت شرکت، اکنون پایین رفتن سطح آب­های زیر زمینی، عدم وجود صنایع مکمل در زنجیره تولیدی، افزایش اعضای اولیه از ۲۷۶ نفر به حدود ۲۰۰۰ نفر به عنوان عواید بگیر، عدم رضایت سهام­داران از هیات مدیره شرکت سهامی زراعی، مهم­ترین مسائل شرکت از دیدگاه مدیران و سهام­داران است.

مریم مومن پور آکردی، سیده زلیخا قربان زاده زعفرانی، سیدحسن رسولی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می­دهد به گونه­ای که کشاورزی به عنوان بزرگ­ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می­کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می­تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه­ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص­های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه­های روستایی در استان گلستان می­باشد. بدین منظور شاخص­های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره­گیری از مدل تصمیم­گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص­ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص­های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص­های توسعه اقتصاد سبز منطقه­ای سنجیده شده است. برای وزن­دهی شاخص­ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده­ها از نرم­افزار EXCEL  و SPSS استفاده شده است. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده­ها سکونت­گاه­های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می­باشند. اولویت­بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص­های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می­توان بین  پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب­ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق­قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می­دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه­ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست­گذاری­ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی­الخصوص شاخص­های کشاورزی پایدار در سکونتگاه­های روستایی جهت­دار نماید.

فاطمه عسکری بزایه،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین مشوق­ های سرمایه ­گذاری و بهبود محیط کسب‌وکار، تسهیل و تسریع فرایندهای صدور مجوزهای کسب‌وکار است. این فرایند دارای چنان اهمیتی است که به تنها مؤلفه یا دست‌کم یکی از اصلی­ترین مؤلفه‌ها برای ارزیابی‌های بین‌المللی محیط کسب‌وکار تبدیل‌شده است. رویه‌های صدور مجوز در بخش کشاورزی نیز متداول است و چه‌بسا به دلیل مسائل مهم ازجمله رعایت بهداشت عمومی و ایمنی محیطی حالت خاص‌تری به خود می‌گیرد. دامپروری یکی از پررونق‌ترین فعالیت‌های تولیدی در بخش کشاورزی و یکی از ارکان مهم اقتصاد روستایی است و به‌مانند تمامی آن‌ها نیازمند بستری مناسب برای تحقق مأموریت‌های محوله خود است. صدور پروانه پرورش دام سنگین با توجه به ضوابط و مقررات تعیین‌شده در قانون نظام جامع دامپروری کشور صورت می­گیرد. براین اساس، به‌منظور تبیین وضع موجود و بهینه فرایند صدور مجوزهای دام سنگین، پروژه‌ای ملی در استان‌های اصفهان، خراسان رضوی، قم، کردستان، کرمانشاه، گیلان باهدف بهینه کاوی و به روش کانونی و مصاحبه هدفمند با متقاضیان و کارشناسان کلیدی دستگاه­های متولی صدور مجوز انجام‌شده است. نتایج پروژه حاکی از وضعیت نابسامان فرایند صدور مجوز و نبود رویه یگانه و هماهنگ در استان­های موردبررسی بوده است. با توجه به بررسی­های به‌عمل‌آمده در استان­های موردبررسی، بحرانی‌ترین عامل طولانی شدن فرایند صدور مجوز تعدد مراکز تصمیم‌گیری و استعلام‌های موازی دستگاه‌ها و عدم وجود سامانه­های برخط و هوشمند و به‌روز و نیز ضوابط و دستورالعمل­های این مراکز است. درنهایت، وضعیت موجود و بهینه فرایند صدور مجوز در قالب چارت­هایی ترسیم‌شده است که به درک بهتر این مسئله کمک خواهد کرد. بازمهندسی فرایند صدور مجوزها طبق قانون هیئت مقررات زدایی ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی؛ نظارت دوره‌ای برای تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار در خصوص کاهش زمان و پیچیدگی فرایند و هزینه‌های سربار و مضاعف؛ و پاسخگویی به استعلامات صدور مجوزها به‌صورت الکترونیکی و طبق برنامه زمان‌بندی ابلاغی ازجمله پیشنهادهای مطرح‌شده است.

رویا رحیمی، حامد قادرزاده،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

یکی از چالش ­های اصلی جمعیت موجود و رو به رشد انسان تامین غذا و تولید کشاورزی است. استفاده از منابع آب مثل دریاچه­ های طبیعی، آبگیرها، مخازن پشت سدها، آب­ بندها و رودخانه ­ها می ­تواند در دستیابی به منابع غذایی جدید نقش مهمی داشته باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات اقتصادی اجتماعی احداث سد آزاد بر توسعه روستایی و نظام ­های بهره­برداری کشاورزی انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل بهره ­برداران سرپرست خانوار ساکن روستاهای حاشیه سد آزاد در منطقه کلاترزان است. روش نمونه­ گیری تصادفی ساده برای انتخاب نمونه ­ها استفاده شد. داده ­ها از نوع میدانی و از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری برای سال 99 جمع­آوری گردید. تعداد نمونه­ های پژوهش بالغ بر 146 نمونه است. آمار توصیفی و روش منفعت -هزینه برای تجزیه و تحلیل داده­های پژوهش استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می­دهد، با احداث سدّ تعداد کل بهره­ برداران از 209 خانوار بهره­بردار قبل از احداث به 179 کاهش پیدا کرده است؛ و این باعث مهاجرت 473 نفر از مردم ساکن به ویژه جوانان به سایر مناطق اعم از شهر و سایر روستاها شده است. با توجه به کاهش ارزش تغییرات تولید محصولات کشاورزی (بعد از احداث) و ارزش منافع و هزینه­ های سدّ برای روستاییان حاشیه سدّ، مجموع کل منافع و هزینه به ترتیب 30/65557 میلیون تومان و 14/146368 میلیون تومان می­باشد. نسبت منفعت به هزینه ( با نرخ تنزیل 18 درصد) بالغ بر 448/0 است و از نظر افراد نمونه توجیه اقتصادی ندارد. بازنگری الگوی بهینه تولید و سایر فعالیت‌های ممکن در منطقه با توجه به تغییر ساختار و اندازه واحدها از سوی کارشناسان اقتصاد کشاورزی قویا پیشنهاد می‌گردد. نتایج مقایسه مطالعات با مطالعات مشابه نشان می‌دهد، در بیشتر موارد خانوارهای جابجا شده نگاهی چندان مثبت نسبت به اجرای چنین طرح‌هایی ندارند و نگرانی غالب معطوف به  از دست دادن نیروهای کار جوان خانوادگی است. در خاتمه پیشنهاد می‌گردد، ارزیابی اقتصادی مناطق پایین سدّ نیز انجام گیرد.
 

اکبر پورفرج، مریم نقوی،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

گردشگری کشاورزی ابزاری جهت تنوع‌بخشی اقتصادی، حفاظت از منابع زمین، مناظر کشاورزی و دارایی‌های فرهنگی مقصد شناخته می‌شود که می‌تواند به‌عنوان یکی از راهبردهای توسعه پایدار در جوامع روستایی موردتوجه قرار گیرد. بااین‌حال موفقیت در این زمینه مستلزم توجه به مسئله برنامه‌ریزی و مدیریت تقاضا برای جذب و ترغیب گردشگران علاقه‌مند است و این امر نیز با درک چرایی و چگونگی الگوی فرآیندهای رفتاری و تصمیم‌گیری سفر آن‌ها آغاز می‌شود. لذا هدف از این مطالعه درک عوامل مؤثر برنیات رفتاری گردشگران نسبت به گردشگری کشاورزی در مناطق روستایی استان مازندران می‌باشد و به‌منظور درک و تبیین صریح فرآیند اتخاذ تصمیمات، در پژوهش حاضر از مدل رفتار برنامه‌ریزی‌شده استفاده شده است. این پژوهش ازنظر هدف، از نوع تبیینی، و بر اساس ماهیت از نوع کمّی مبتنی بر مدل‌سازی معادلات ساختاری می‌باشد. جامعه‌ی آماری این پژوهش، گردشگرانی هستند که تجربه سفر به استان مازندران را داشته‌اند. روش نمونه‌گیری غیر احتمالی در دسترس بوده و داده‌های پژوهش نیز از طریق پرسشنامه مجازی جمع‌آوری شد. طبقه‌بندی و تحلیل داده‌ها نیز با استفاده از نرم‌افزارهای  SPSS25و SmartPLSS 3.3.3 انجام شد. در آزمون فرضیات مشخص شد که سه عامل تعیین‌کننده نیات رفتاری در مدل رفتار برنامه‌ریزی‌شده (نگرش نسبت به گردشگری کشاورزی، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری ادراک‌شده) تأثیر مثبت و مستقیمی برنیات رفتاریِ گردشگران کشاورزی دارند. همچنین نقش تعدیل‌گر تجربه گذشته در رابطه بین این سه عامل با نیات رفتاری تائید نشد. یافته‌های پژوهش نشان داد که اغلب گردشگران این مقصد گردشگرانی هستند که تمایل به فعالیت‌های تفریحی و تفرجی دارند و گردشگر تخصصی حوزه گردشگری کشاورزی نیستند؛ لذا ایجاد برند و تصویر مقصد جدیدی از مناطق روستایی استان به‌عنوان مقصد گردشگری کشاورزی توسط برنامه‌ریزان و بازاریابان مقصد توصیه می‌شود.

غلامرضا امینی نژاد، یاسر زنده بودی، معصومه نوروزی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

توجه به کشاورزی می‌تواند در توسعه پایدار روستایی اثرگذار باشد و در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی، کاهش بیکاری و کاهش مهاجرت مؤثر باشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تحلیل نقش کشاورزی در توسعه روستایی دهستان اهرم استان بوشهر، با تاکید بر تولید تنباکو صورت گرفته است، جامعه آماری در این تحقیق کلیه روستاییان دهستان اهرم از توابع شهرستان تنگستان می‌باشد. دهستان اهرم بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1395، 8612 نفر جمعیت داشته است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 330 به دست آمد که به صورت تصادفی از جامعه انتخاب شدند. در این تحقیق با بهره­گیری از منابع و اطلاعات و بررسی میدانی، با در نظر گرفتن متغیرها، شامل مؤلفه‌های توسعه روستایی با تاکید بر نقش کشاورزی و متغیر وابسته گویه­های مربوط به هر یک از مؤلفه‌های توسعه روستایی و سهم هریک تعیین‌شده است؛ به منظور تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار اساتید و کارشناسان قرار گرفت و برخی گویه­ها با نظر ایشان اصلاح و روایی محتوایی آن تائید گردید؛ پایایی ابزار تحقیق(پرسشنامه) با نرم‌افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت و آزمون آلفای کرونباخ معادل 79/0 به دست آمد؛ این مقدار برای ابزار تحقیق مناسب است. بطور خلاصه، نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که بین توسعه کشاورزی و توسعه پایدار روستایی(451/0)، بین افزایش محصولات کشاورزی و ماندگاری جمعیت(369/0)، بین نقش زنان و توسعه روستایی(394/0)، بین رونق کشاورزی و توسعه اجتماعی(298/0) در منطقه مورد مطالعه، رابطه معناداری وجود دارد(p< 0.05)؛ و برنامه­ریزی­های دولت متضمن تأمین منافع درازمدت روستاییان است. این یافته‌ها موید این است که برنامه­ریزی و مدیریت مؤلفه‌های توسعه روستایی یک فعالیت فرا بخشی است که رویکردی جامع­نگر و به هماهنگی بخش‌های مختلف مرتبط نیاز دارد.

جواد وهابی، محمدباسط قریشی، نصرالله مولائی هشجین،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

در توسعه اقتصادی روستاهای کشور ایران، آب نقش محوری و غیر قابل‌ انکاری دارد. حجم قابل توجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می­گیرد و به همین جهت دسترسی به منابع آبی دارای اهمیت است. در واقع مدیریت منابع آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی شمال کشور نقش بسیار مهمی دارد. به همین جهت در این پژوهش به تحلیل تاثیر مدیریت آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی پرداخته­ شد. مقاله حاضر از نوع پژوهش­های پیمایشی - تحلیلی به شمار می آید. بنابراین مانند اغلب پژوهش­های پیمایشی بر روی نمونه محدودی از کل جامعه متمرکز شده و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از جامعه نمونه (مسئولان روستایی و خانوارهای بهره بردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه) گردآوری شده است. جامعۀ آماری تحقیق روستاهای جلگه مرکزی گیلان است که شامل مسئولان روستایی و خانوارهای بهرهبردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه بوده و تعداد 384 پرسشنامه بصورت تصادفی تکمیل شد. داده های فراهم شده، با استفاده از نرم‌افزار SPSS  و با آزمون‌های آماری مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مدیریت منابع آب کشاورزی بخش جلگه‌ای ناحیه مرکزی استان گیلان و توسعه اقتصادی روستاهای آن رابطه مستقیم وجود دارد. مدیریت منابع آب توانسته است تا موجب ارتقاء شاخص­های اقتصادی در جوامع روستایی مورد مطالعه شده و در اشتغال و درآمد و سطح رفاه جامعه روستایی تاثیر­گذار بوده است.

ندا بنی‌اسدی، داود ثمری، سیدجمال فرج‌الله‌حسینی، مریم امیدی‌نجف‌آبادی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده

صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از راهبردهای توسعه کشاورزی و روستایی است که با کاهش پسماندهای کشاورزی و اشتغال­زایی و بحث امنیت غذایی و توسعه صادرات و ارزآوری راه ارتباطی بین سه بخش کشاورزی و صنعت و خدمات است از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان  با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. جامعه آماری این تحقیق 200نفر از افرادی است که در در زمینه بازاریابی، بسته­بندی و فراوری محصولات خرما فعال هستند، ابزار تحقیق پرسشنامه است. میزان پایایی آن برابر است با 7/. که از طریق ضریب کرونباخ محاسبه شده است.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران محاسبه و تعداد آن 155 نفر تعیین شده است که از روش نمونه­گیری ساده انتخاب شدند. برای اندازه­گیری آلفای کرونباخ بعد از جمع­آوری داده­ها و Spss26  و Amos  بهره گرفته شده است این مطالعه به بررسی عوامل موثر در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در استان کرمان با اهداف نقش عوامل"اقتصادی" و "اجتماعی" و" زیرساختی" می پردازد. صنایع تبدیلی و تکمیلی در زمینه­های بازاریابی،  قیمت­گذاری، بسته­بندی و مورد بحث قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تحلیل عوامل اقتصادی با بار عاملی 78/0 بیشترین نقش و عوامل اجتماعی با 71/0 کمترین نقش در توسعه صنعت خرما دارند.
 

صفحه 4 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb