جستجو در مقالات منتشر شده


538 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

علی اکبر عنابستانی، مرتضی ذوالفقاری، جمیله توکلی‌نیا،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

مفهوم روستای هوشمند یک نوآوری در برنامه‌ریزی پایدار روستا است که توسعه دانش‌بنیان از طریق یادگیری مداوم منابع انسانی به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از توسعه منابع در مناطق روستایی را تقویت می‌کند. اگرچه روستاهای هوشمند و شیوه‌های آن‌ها در مقایسه با شهرهای هوشمند دیرتر موردتوجه قرارگرفته است، اما مردم انتظارات زیادی از توسعه پایدار مناطق روستایی از طریق ابتکار و عمل به روستای هوشمند، به‌ویژه در شرایط فعلی جهانی و عصر ارتباطات دارند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثرگذاری رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی پیراشهری کلان‌شهر تهران در محدوده شهرستان اسلامشهر است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق شامل 12 سکونتگاه پیراشهری کلان‌شهر در شهرستان اسلامشهر با جمعیت 34574 نفر در قالب 10340 خانوار است که بیش از 95 درصد از جمعیت روستایی شهرستان را شامل می‌گردد. برای برآورد حجم نمونه مورد پرسشگری در روستاها با استفاده از فرمول و در سطح اطمینان 95 درصد، 260 خانوار روستایی به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های پیراشهری، از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم‌افزار Smart PLS استفاده گردید. با توجه به نتایج، ضرایب t بین متغیرهای اصلی پژوهش، بیش از 58/2 بوده یعنی رابطه معنادار و غیرمستقیم است؛ بدین ترتیب رهیافت روستای هوشمند بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی تأثیر مثبت و معناداری دارد. مؤلفه‌های مدیریت و حکمرانی هوشمند و سلامت هوشمند به ترتیب با ضرایب 159/0 و 152/0 بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار روستایی را داشته‌اند و مؤلفه‌های محیط هوشمند و کشاورزی هوشمند نیز به ترتیب با ضرایب 121/0 و 131/0 کمترین تأثیر را بر توسعه پایدار سکونتگاه‌های روستایی داشته‌اند و درمجموع متغیر رهیافت روستای هوشمند 49 درصد از واریانس متغیر توسعه پایدار روستایی را پیش‌بینی می‌کند.
 
رضا منافی آذر، جواد رزمی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

دامپروری از اصلی­ترین بخش­های تولید مواد پروتئینی و لبنی بوده و بعد از زراعت و باغداری بالاترین سهم را در ارزش افزوده کشاورزی دارد. رشد جمعیت و تحقق امنیت غذایی، توسعه این زیربخش را ضروری ساخته­است. راهبرد نوین مورد توجه سیاستگذاران و برنامه­ریزان برای ارتقای مزیت رقابتی این بخش "کاربست رهیافت خوشه های فعالیتی" است که همکاری و رقابت بنگاه­های تجمیع­یافته در یک محدوده جغرافیایی و رقابت­پذیری و کارایی آنها را محقق می­سازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به­لحاظ روش­شناسی رویکرد انتقادی و مبتنی پراگماتیسم بوده و از روش تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) بهره گفته شد. از تکنیک­های پرسشنامه و مصاحبه­های نیمه­ساخت­یافته به منظور ارزیابی ساختار خوشه فراورده­های دامی منظومه روستایی باروق بهره­گرفته­شد. برای تحلیل داده­ها از روشهای آمیخته متوالی (تحلیل­های شبکه اجتماعی و سلسه مراتبی در نرم­افزارهای NodExcel و ExpertChoice) استفاده شد. نتایج نشان داد از بین عوامل پنجگانه شکل­گیری خوشه، تمرکز جغرافیایی و ارتباطات بین­بنگاهی بیشترین اثرگذاری را دارند. علیرغم وجود عناصر ضروری برای توسعه خوشه­ای مانند تمرکز جغرافیایی تأمین­کنندگان، تولیدکنندگان، واحدهای فراوری و بازار، برای تشکیل خوشه «ارتباطات افقی و عمودی بین­بنگاهی، محیط نهادی و استراتژی خوشه» دارای نارسایی است. تراکم شبکه 0.191 برای گرافی با 16 رأس و 23 یال بسیار پایین­تر از واحد(1) بوده و نشانگر شبکه ناقص خوشه در وضع موجود است. این کاستی­ها با کاربست استراتژی­هایی مانند "نظارت بر بهره­برداری مسئولانه و حفاظت از مراتع"، "افزایش و تقویت صنایع تکمیلی بخش دامپروری و ایجاد ارتباطات بین بنگاهی" می­تواند حلقه­های مفقوده زنجیره ارزش فراورده­های دامی را تعبیه نماید و فعالیت خوشه را میسر کرده و گامی برای توسعه ناحیه­ای فراهم بسازد.
 
عبدالمتین میانی، مهدی کرمی دهکردی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

در روستاهای مورد مطالعه از اثر موجودیت چالش‌های معیشتی و تحقق عوامل علی موثر برای از بین بردن چالش­های متذکره نیاز مبرم به چنین پژوهشی بیش ازپیش محرز گردیدد. مطالعه حاضر از نظر پارادایمیک، از نوع کیفی بوده و راهبرد در این پژوهش نظریه بنیانی با استفاده از روش استراوش و کوربین می‌باشد. به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه‌های عمیق، مشاهده مستقیم، تهیه عکس و فیلم استفاده‌شده است. نمونه‌گیری در پژوهش حاضر به‌صورت هدفمند و با بهره‌مندی از تکنیک گلوله‌برفی از جامعه مطلعین کلیدی بود. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم‌افزار ATLAS.ti صورت پذیرفته است که در این مقاله صرفاً به تحلیل عوامل علی پرداخته شده است. با توجه به نتایج تحقیق می‌توان گفت که وابستگی بیشتر به بخش کشاورزی، جنگ و چالش‌های امنیتی، نبود امنیت غذایی و کارایی ضعیف بخش دامداری و طیور عواملی هستند که راه‌های دسترسی به معیشت پایدار روستاییان را تحت تاثیر خود قرار داده است. در ضمن کشاورزی سنتی، عدم سرمایه‌گذاری در بخش روستایی و کشاورزی، خشک‌سالی و روش‌های سنتی آبیاری، اثرات جنگ، امنیت سرمایه‌گذاری، چالش‌های تغذیه‌ای، ضعف در دام و طیور اصلاح نژاد شده، کمبود تولید لبنیات و عدم بهره‌برداری مؤثر از محصولات دامی نیز به دارایی‌های معیشتی روستاییان آسیب رسانیده است و این عوامل در ازدیاد فقر و ازدیاد چالش‌های معیشتی نقش بسزایی دارند.
 
کبری نجفی، حسین فراهانی، بهروز محمدی یگانه، علی‌اکبر نجفی‌کانی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

امروزه کسب و کارهای کوچک و خرد روستایی می­تواند نقش مهمی در متنوع­سازی اقتصاد جوامع روستایی ایفا کند و وسیله­ای برای تحریک رشد اقتصاد نواحی روستایی و به تبع آن اقتصاد ملّی به شمار می­آید. در این راستا جاذبه­های گردشگری در روستاهای ساحلی نقش بسیار حایز اهمیتی در رونق کسب و کارها ایفا می­کنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی­- تحلیلی و میدانی می­باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی 12 روستای شهرستان  بابلسر می­باشند که بالغ بر 8364 خانوار بوده و جمعیت آن برابر با 25840 نفر می­باشد. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده فرمول کوکران معادل 367 نفر تعیین گردید. پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرون­باخ برای مولفه­های مورد بررسی تحقیق برابر با 79/0 به دست آمده است و روایی تحقیق یا اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری محتوایی بدست آمده است. داده­های مستخرج از پرسش­نامه با بهره­گیری از نرم­افزار spss و با استفاده از مقایسه میانگین فریدمن، ماتریس تحلیلی همبستگی گاما و رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان می­دهد که استفاده از مناظر روستایی و ساحلی بسیار زیبا با چشم­اندازهای خیره­کننده، داشتن محیط آرام و بدون سر و صدا و تفریحات ساحلی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و در بهبود کسب و کارها نقش کلیدی ایفا می­کنند. نتایح تحلیل همبستگی گاما نشان می­دهد که افزایش تنوع شغلی به تبع وجود جاذبه­های گردشگری در روستاهای ساحلی با افزایش فرصت­های شغلی، افزایش درآمد روستاییان، افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی در راستای فعالیت­های کارآفرینانه و افزایش انگیزه جوانان جهت سکونت و اشتغال در روستا رابطه معنادار و 99 درصدی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه با روش هم‌زمان برای تبیین تأثیر جاذبه­های گردشگری بر بهبود کسب و کارهای کوچک و اوضاع اقتصادی خانوارهای روستایی نشان می‌دهد که مؤلفه‌های بررسی‌شده تا حد قابل‌قبول و معناداری به متغیرهایی مرتبط هستند که بررسی شدند. در ضمن ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که توسعه‌یافتگی حدود 72 درصد به متغیرهای بررسی‌شده وابسته است.
 
غلامرضا امینی نژاد، یاسر زنده بودی، یزدان شفیعی، وحید صمصامی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

گردشگری پدیده ای کهن است که بر بنیاد حرکت و جابجایی انسان استوار است؛ گردشگری این فرصت را برای انسان‌ها به وجود آورده تا حین لذت از شگفتی‌های طبیعی و انسان‌ساخت هم‌زمان بتوانند در مورد یکدیگر بیاموزند و ضمن آشنایی بافرهنگ یکدیگر تفاوت‌های یکدیگر را بهتر درک کنند. آب‌پخش، از توابع شهرستان دشتستان استان بوشهر و یکی از قطب‌های تولید خرما و نخلداری در کشور است، سالانه بیش از ۶۰ هزار تن خرما (۳۵٪ خرمای تولیدی استان بوشهر) در آن برداشت می‌شود؛ مطالعه حاضر با هدف تبیین اثرات جشنواره خرما بر گردشگری از دیدگاه ساکنین محلی صورت گرفته است، بنابراین در پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر، با استفاده از پرسشنامه، داده های مورد نیاز، جمع آوری شد؛ جامعه آماری در این پژوهش کلیه ساکنان بخش (23132 N=) و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 391 نفر بود که بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامه به صورت محقق ساخته بود، ابتدا سؤالات پرسشنامه توسط محققین متناسب با اهداف تحقیق طراحی و سپس در اختیار اساتید و کارشناسان متخصص، قرار داده شد و پس از بررسی و تأیید، تعداد 48 سؤال برای اجرای پژوهش انتخاب و روایی آن، به صورت صوری تأیید گردید؛ پایایی پرسشنامه (94/0) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و اطلاعات از نرم‌افزار SPSS استفاده شد. نتایج آزمونt (در سطحα=.01) شاخص‌ها و متغیرهای برپایی جشنواره خرما بخش آب پخش نشان داد که: 1) متغیر نگرش(رضایت مندی) با ضریب (152/98)؛ 2) متغیر کالبدی با ضریب (839/73)؛ 3) متغیر محیطی با ضریب (064/63)؛ 4) متغیر اقتصادی با ضریب (04/97)؛ و 5) متغیر اجتماعی با ضریب (815/85)، معنادار است. میانگین محاسبه شده نمره آزمودنی‌ها در فاصله اطمینان 95 درصدی آزمون t و در حد بالای آن قرار دارد؛ و بیانگر اثرات مثبت برپایی جشنواره خرما در این بخش است.
 
شجاعت زارع، فاطمه عسکری‌بزایه، مهران غلامی، پریسا محمدپور،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

در این مطالعه جایگاه محصولات زراعی استان گیلان ازنظر دو نماگر منافع اجتماعی و سودآوری اقتصادی با استفاده از روش هزینه منابع داخلی مورد مقایسه قرارگرفته است. یافته‌ها نشان می‌دهد که استان گیلان در تولید انواع برنج در تمامی شهرستان‌ها دارای مزیت نسبی قوی است و جایگاه این محصول ازلحاظ درآمد و مزیت، یکسان می‌باشد، بنابراین ازنظر نماگر منافع اجتماعی این محصول در اولویت کشت می‏باشد. در تولید سایر محصولات در برخی از شهرستان‌ها فاقد مزیت و یا اینکه دارای مزیت شکننده است؛ و یا جایگاه آن‌ها ازلحاظ درآمد و مزیت یکسان نیست. آستارا، رضوانشهر و سیاهکل در زمینه گندم دیم دارای مزیت نسبی با درجه به ترتیب 7 و 6 و 6 هستند. در جو دیم، رضوانشهر و سیاهکل با درجه مزیت 7 دارای مزیت هستند. شهرستان طوالش با درجه مزیت 8 جایگاه خوبی در تولید لوبیای چیتی آبی دارد. در عدس دیم، سیاهکل با درجه مزیت 6 تنها شهرستان مزیت دار است که جایگاه متزلزلی دارد. سیب‌زمینی آبی که صرفاً در شهرستان طوالش کشت می‌شود با درجه 1 فاقد مزیت شناخته‌شده است. هندوانه آبی در رشت، بندرانزلی، صومعه‌سرا و آستانه‌اشرفیه دارای مزیت به ترتیب 10، 9، 8 و 7 است. هندوانه دیم در صومعه‌سرا، رشت، لنگرود و لاهیجان به ترتیب با درجه 9، 8، 8 و 7 مزیت دارد. در تولید خیار آبی، بندرانزلی و آستارا دارای مزیت به ترتیب با درجه 8 و 6 است. در یونجه دیم، رودبار و لاهیجان از مزیت نسبی قدرتمندی (درجه 9) برخوردار هستند. با توجه به اینکه تولید بر اساس مزیت نسبی باعث افزایش منافع اجتماعی می‏شود، بنابراین پیشنهاد می‌شود، سیاست‌های دولت در زمینه حمایت از محصولات به‌گونه‌ای انجام شود که رتبه مزیت نسبی محصولات با رتبه درآمد خالص آن‌ها یکسان شود تا تولید بر اساس منافع اجتماعی با تولید بر اساس منافع کشاورزان منطبق گردد.
 
علی سردارشهرکی، زهرا غفاری مقدم،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده

منطقه سیستان بدلیل خشکسالی­های دو دهه اخیر دچار معضلات فراوانی در بخش کشاورزی شده است. این در حالیست که نظام فناورانه و دانش بنیان در طرح های مختلف از سوی سازمان­ها و ارگان­ها برای این منطقه پیشبینی شده است. از این رو در این مطالعه موانع توسعه نظام دانش بنیان و فناورانه روستایی در بخش کشاورزی منطقه سیستان مدنظر میباشد. این هدف با استفاده از رویکرد سیستم پشتیبان تصمیم (DSS) و نظرات خبرگان بررسی گردید. بر اساس نتایج بدست آمده،  موانع توسعه دانش بنیان با 27 درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. از اینرو پیشنهاد میگردد سازمان­های مربوطه سیاست­گذاری خود را در تسهیل انتقال فناوری نوآورانه به بخش کشاورزی در منطقه سیستان مورد توجه جدیتر قرار دهند. همچنین کاهش قوانین سخت و دست و پا گیر در این زمینه میتواند کمک شایانی به انتقال فناوری به بخش کشاورزی نماید.
 
آقای سعید گل‌آقایی کالمرزی، دکتر محمدکریم معتمد، دکتر محمدرضا خالدیان، دکتر پریسا شاهین رخسار،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده


 
هدف: پژوهش حاضر در سال 1402 در استان گیلان، شهرک گلخانه­ای کیشستان شهرستان صومعه­سرا انجام گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش علی و پس از وقوع و از لحاظ هدف کـاربردی است. روایی پرسشنامه محقق­ساخته با ارائه به 15 کارشناس و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 9/0 به­دست آمد. جامعه آماری 103 گلخانه­دار بوده که به دو گروه دارای سامانه آبیاری تحت فشار و فاقد آن تقسیم شدند. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 82 گلخانه­دار برآورد شد.
یافته‌ها: نتایج توصیفی نشان داد سابقه گلخانه­داران در گروه دوم، بیشتر از گروه اول بود. گروه دوم نسبت به گروه اول از نظر سطح تحصیلات، مهارت فنی، سطح زیرکشت، عملکرد در واحد سطح و درآمد سالانه، پایین­تر بودند و برای فعالیت خود از نیروی کار بیشتری استفاده می­کنند. گروه اول دسترسی بیشتری به افراد ماهر دارند و نیز اکثر آنان می­توانند به خدمات پس از نصب و لوازم یدکی دسترسی یابند. گروه دوم، از خدمات بیمه­ای رضایت ندارند و برنامه­های آموزشی و ترویجی رضایت آنان را به‌خوبی جلب نکرده و به مراکز پژوهشی و خدماتی دسترسی ندارند و از خدمات آن ناراضی هستند. آنها رغبت مناسبی برای بازدیدهای علمی، ملاقات با مروجین، بهره­گیری از رایانه و اینترنت و نشریات ترویجی ندارند و رضایتشان را جلب نمی­کند. یافته­های آمار استنباطی نیز این تفاوت­ها را در بین دو گروه به­صورت معنی­دار نشان داد. آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد که مقادیر ضریب تعیین در گام اول برابر 57/0، در گام دوم 71/0، در گام سوم 82/0، در گام چهارم 89/0 و در گام پنجم 93/0می­باشند، بنابراین 93 درصد از تغییرات متغیر وابسته به­وسیله متغیرهای مستقل ناشی می­شود.
نتیجه‌گیری: با ایجاد نهادهای اعتباری مناسبی برای اعطای وام با نرخ سود کمتر و همچنین داشتن تنفس برای بازپرداخت و باز­پرداخت طولانی­تر، گلخانه­داران کم­درآمد می­توانند تجهیزات ضروری سامانه­ آبیاری تحت فشار را خریداری و ­اجرا کنند.

دکتر ارسطو یاری حصار، دکتر برزین ضرغامی، خانم خدیجه ابراهیمی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

هدف: یکی از چالش های اصلی قرن حاضر در حوزه گردشگری، ارتقاء و توسعه فعالیتهای گردشگری و در عین حال حفظ پایداری اکوسیستمهای طبیعی و ارتقا شاخصهای رفاه انسانی است. کلید دستیابی به این هدف در برقراری تعادل بین دو بخش اکولوژیکی و انسانی است که بدون انجام ارزیابیهای جامع و کافی محقق نمیشود. این پژوهش میکوشد مقاصد گردشگری استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی را از منظر کیفیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسانی به عنوان دو رکن اساسی گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد.
روش پژوهش: این بررسی از نوع مطالعات کاربردی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و برای تجزیه و تحلیل آنها از مدل چرخه حیات گردشگری آلن باتلر استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر روستاهای زنوزق، کندوان و اشتبین در استان آذربایجان شرقی و روستاهای گزج، آلوارس و اونار در استان اردبیل است که مجموعا مشتمل بر 465 خانوار و 1876 نفر جمعیت می باشد. حجم جامعه نمونه در این تحقیق 176 خانوار ست که با روش کوکران برآورد شده است. اطلاعات مورد نیاز با روش میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. گزینش جامعه میزبان برای پرسشگری با روش تصادفی سیستماتیک و گزینش جامعه گردشگر و بازدیدکننده به روش تصادفی ساده می باشد.
یافته‌ها: نتایج این بررسی نشان  میدهد که رفاه اکوسیستم و انسانی در مقاصد گردشگری غالبا در سطح پایداری متوسط بوده و هنوز با ویژگی های مقاصد دارای ثبات و کاملا پایدار فاصله قابل توجهی دارند و تاکید صرف بر نتایج و درآمدهای اقتصادی باعث غفلت از وجوه طبیعی و انسانی فعالیت های گردشگری در مقاصد مورد مطالعه شده است.
نتیجه‌گیری: نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که شاخص بازدید از مقاصد گردشگری در طول زمان می‌تواند وضعیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسان را در مقاصد بهبود بخشد، در صورتی که روستای کندوان در هر دو منطقه از وضعیت رفاهی بهتری برخوردار باشد. طبیعتاً عوامل ثانویه مانند ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و تبادل فرهنگی بین جامعه میزبان و جامعه گردشگر و آموزش اجتماعی می‌تواند در این شرایط مؤثر باشد، چنانکه در مقاصدی با بازدید کمتر و جایگاه کمتر این شاخص ها، وضعیت متفاوت دیگری را نشان می دهد.

ناصر شفیعی ثابت، سیاوش مرادی مکرم،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

دسترسی به نظام حمل و نقل روستایی اجزای ضروری اقتصاد بشمارمی آیدو یکی از مولفه های است که می ­تواند در توسعه اقتصادی نواحی روستایی اثرگذارباشد. در این راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش کمی حاضر گردآوری داده ها از طریق ابزارپرسشنامه انجام شد و ارتباط میان دسترسی نظام حمل و نقل و توسعه اقتصادی نواحی روستایی در قالب 8 شاخص در سطح  30روستا و 368 خانوار نمونه در شهرستان اسدآباد به دو شکل توصیفی و استنباطی سنجیده شد. یافته ها آشکارساخت همه شاخص های دسترسی به نظام حمل ونقل برروی شاخص های توسعه اقتصادی نواحی روستایی شهرستان اسدآباد اثر گذار بوده­اند. همچنین، میان دسترسی روستاها به نظام حمل و نقل و بهبود  توسعه اقتصادی آنها متناسب با نظام استقرارشان درموقعیت­های دشتی،کوهپایه­ای، و کوهستانی رابطه معنی­دار مشاهده شد. به سخن دیگر،  افزون بر قابلیت دسترسی به نظام حمل و نقل و فاصله روستاها تا کانون­های بازار شهری و روستایی، موقعیت استقرار روستاها در توسعه اقتصادی روستاها اثرگذاربوده است. بر اساس ضریب بتا استاندارد شده تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، نتایج نشان میدهد که ضرایب تأثیر برای هر یک از شاخص های  نظام حمل و نقل روستایی به صورت مثبت بوده و سطح معنی داری کوچکتر از (05/0) است؛ که تأثیر مستقیم و معنی دار هر یک از شاخص¬های نظام حمل و نقل روستایی در توسعه اقتصادی نواحی روستایی تایید شده است. می توان گفت براساس مقادیر Beta به ترتیب بهبود خدمات حمل و نقل341/0، بیشترین اثر و کمترین اثر گسترش زیرساخت  حمل و نقل 270/0 داشته است.

 
فرزانه قاسمی، علیرضا دربان آستانه، محمدرضا رضوانی، حسنعلی فرجی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده


 
هدف: شبکه مفهومی است که برای درک روابط سازمانی بین بازیگران اقتصادی بکار می­رود. شبکه­ها شکلی از نظام کسب و کار و نوآوری هستند و سازوکارهای قدرتمند، برای برقراری ارتباطات می­باشند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل فضایی شبکه ارتباطی مرغداران شهرستان شازند از لحاظ انسجام و پیوندهای درون و برون­گروهی از طریق شاخص گروه­بندی E-I به تفکیک سطوح جغرافیایی روستا، دهستان و بخش می­باشد، به طوریکه هر چه روابط برون­گروهی بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی بالاتری را به همراه خواهد داشت و بدنبال آن انسجام اجتماعی بالاتر خواهد بود.
روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش را تمامی مرغداران روستاهای شهرستان شازند در سال 1402 (68 مرغداری) تشکیل دادند. داده­های مورد نیاز از طریق مصاحبه گردآوری و با استفاده از نرم­افزار UCINET شاخص­ها تعیین شد.
یافته‌ها: نتایج تحلیل شبکه، شاخص گروه­بندی E-I در روابط اجتماعی مرغداران به تفکیک روستا برابر 4/97- درصد، بر مبنای دهستان 4/75- درصد و بر مبنای بخش 7/41- درصد به دست آمده و بیانگر تمایل بسیار زیاد ارتباط درون­گروهی مرغداران در سطح روستا می­باشد. برابر یافته­های تحقیق، قدرت ارتباط درون­گروهی مرغداران در سطح روستا به مراتب بیشتر از ارتباط در سطح دهستان و بخش می­باشد. تحلیل فضایی یافته­های شاخص E-I در روابط بین مرغداران برحسب روستا، دهستان و بخش نشانگر تمایل بیشتر به ارتباط درون­گروهی می­باشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به اهمیت فاصله جغرافیایی، جهت وزش باد، تردد و رفت و آمد و برقراری ارتباط مستقیم در موضوع آلودگی و انتقال بیماری بین مرغداری­ها و به منظور حفظ پایداری و سلامت مرغداری­ها و اجتناب از سرایت انواع آلودگی و بیماری و شرایط محیطی خاص ارتباط درون­گروهی مرغداری­ها در سطح روستا، دهستان و بخش افزایش داشته و تمایل به ارتباط برون­گروهی کاهش می­یابد.
 

دکتر محسن آقایاری هیر، دکتر حسین اصغرپور، دکتر سهیلا باختر،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل اقتصادی مؤثر بر پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در شهرستان تبریز انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری این مطالعه را تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان شهرستان تبریز تشکیل می‌دهد. جامعه تولیدکنندگان در سطح شهرستان 28 نفر می‌باشد. با توجه به محدود بودن تعداد آنها، به صورت تمام شماری مطالعه شدند. در جامعه مصرف‌کنندگان، حجم نمونه 384 نفر برآورد گردید، ولی برای دستیابی به نتایج بهتر 391 پرسشنامه تکمیل شد. جهت تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SMART PLS و آزمون t تک نمونه‌ای و فریدمن در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج مدل اندازه‌گیری بیانگر آن است که بارهای عاملی معرف‌های مشاهده شده، با متغیر پنهان خود دارای مقادیر معناداری هستند و معرف‌های مشاهده شده به خوبی متغیرهای پنهان خود را اندازه‌گیری نموده‌اند. همچنین نتایج مدل ساختاری بیانگر این موضوع است که رابطه ساختاری معناداری بین ادراک گرانی، ارائه تسهیلات حمایتی، توزیع محصول، شیوه تهیه محصولات، قیمت محصول، ویژگی‌های محصول، کیفیت محصول و تمایل به پرداخت وجود دارد. مقادیر بدست آمده T، میانگین و کرانه بالا و پایین عوامل مؤثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک از دیدگاه تولیدکنندگان، مقادیری بالاتر از استاندارد تعیین شده داشتند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد، قیمت محصول دارای بالاترین اهمیت و ارائه تسهیلات حمایتی دارای پایین‌ترین میزان اهمیت هستند.
نتیجه‌گیری: مقایسه و بررسی دیدگاه‌های دو گروه تولیدکننده و مصرف‌کننده نشان می‌دهد که بعد اقتصادی تأثیر عمده‌ای بر پذیرش کشاورزی ارگانیک داشته است. همچنین عواملی مانند داشتن قیمت بالای محصولات، هزینه‌ها و قیمت ارائه شده برای یک برند خاص، سیستم بازاریابی مناسب و ... از عواملی هستند که بعد اقتصادی پذیرش کشاورزی ارگانیک را تحت تأثیر قرار داده‌اند.
 
آقای محمد حسن اختیارزاده، دکتر مهدی رحیمیان، دکتر سعید غلامرضایی، دکتر محسن عارف نژاد،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

هدف: با توجه به نیاز کشور به تولیدات دامی ایجاد و توسعه واحدهای پرورش گاو شیری در کشور بسیار ضروری است. از طرفی چالش‌های عدیده‌ای در زنجیره تولید ارزش این بخش وجود دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش‌های زنجیره تولید ارزش گاو شیری است.
روش پژوهش: این پژوهش کمی از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ میزان کنترل متغیرها میدانی و از لحاظ نحوه گردآوری داده‌ها توصیفی است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق‏ساخت بود. جامعه آماری متخصصان، فعالان و صاحبنظران بخش تولید گاو شیری در ایران بودند. پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.
یافته‌ها: بر اساس نتایج، مهم‏ترین چالش‌ها به‌ترتیب تأمین منابع مالی، چالشهای مربوط به مراکز اصلاح نژاد و چالش‏های اداری و سازمانی (رتبه‏های اول تا سوم) می‌باشند. چالش‏های زیست‌محیطی، چالش‏های مراکز عرضه و فروش تولیدات گاوداری و چالش‏های صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات دامی در رتبه‏های آخر (دوازدهم تا چهاردهم) این دسته‏بندی قرار دارند.
نتیجه‌گیری: در تمامی ‏چالش‏ها میانگین رتبه‏ای هر دسته چالش از مقدار حد وسط آن بیش‏تر و اختلاف میانگین در همه چالشها با مقدار حد وسط از نظر آماری معنی‌دار است.
 
محمد صادق زارع، دکتر نصرالله مولائی هشجین، دکتر محمد باسط قریشی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: کارآفرینی روستایی، مفهومی است که تاکنون از دیدگاه­های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. باور بر این است که به عنوان راهبردی کارآمد برای توسعه اجتماعی روستا ضرورت دارد. کارآفرینی زنان در روستا پدیده­ای چند­بُعدی وتحت­تأثیر عوامل مختلف است. در جامعه امروز ایران، زنان نقش قابل توجه ودر حال گسترشی در زمینه کسب کارها ایفا می ­کنند.
روش پژوهش: پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش زنان کارآفرین در توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه­ سرا انجام شد. روش پژوهش کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. به منظور تجزیه ­و­تحلیل اطلاعات از نرم­افزار SPSS ومدل­های تلفیقی (FARAS+FCOPRAS) ومدل فازی WASTPAS، استفاده شد.
یافته‌ها: یافته­ های پژوهش نشان داد، بین توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه ­سرا و زنان کارآفرین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین شاخص­های اجتماعی، به ترتیب شاخص مشارکت اجتماعی با مقدار امتیاز 44/71، بهبود کیفیت زندگی با مقدار امتیاز 31/71، تحول جمعیتی روستا با مقدار امتیاز 20/71، آموزش وآگاهی با مقدار امتیاز 15/71، تقویت ارتباط واعتماد اجتماعی با مقدار امتیاز 11/71، بیشترین وکمترین میزان تأثیرپذیری را از نقش زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان صومعه­ سرا به خود اختصاص داده ­اند. در ادامه یافته­ های پژوهش نشان داد، به ترتیب بخش­های مرکزی با مقدار وزن 891/3، بخش تولم با مقدار وزن 775/3، بخش میرزا کوچک با مقدار وزن 678/3، بیشترین وکمترین میزان توسعه اجتماعی را با تاکید بر نقش زنان کارآفرین به خود اختصاص داده است.
نتیجه‌گیری: بر این اساس، با توجه به نتایج پژوهش، زنان کارآفرین روستایی به عنوان نیروهای خلاق، نوآور و متفکر در زمینه فعالیتی خود توانسته­ اند، تحولی در توسعه اجتماعی مناطق روستایی شهرستان صومعه­ سرا ایجاد کنند و به پویایی روستاهای این شهرستان کمک نمایند.

 

زهرا سلطانی، مجید گودرزی، محمد رئوف فیاضی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: توسعه گردشگری خلاق در روستاها به‌عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه پایدار و افزایش اقتصادی مناطق روستایی موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی شهرستان شوشتر پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. برای این منظور، با مطالعه مبانی نظری، پرسشنامه‌ای با ابعاد مختلف (زیرساختی، آموزش، مشارکت محلی، نوآوری و ابتکار، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ و هویت بومی) طراحی شد. سپس، با استفاده از روش تصادفی طبقه‌ای، در میان ساکنان دهستان توزیع شد. سپس از روش‌های آمار توصیفی در نرم‌افزار SPSS و EXCEL برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد. همچنین، با استفاده از آزمون تی تک نمونه‌ای در SPSS و تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار LISREL، وضعیت شاخص‌های توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی ارزیابی شد.
یافته‌ها: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، وضعیت دهستان میان آب جنوبی ازلحاظ شاخص‌های توسعه گردشگری خلاق روستایی با میانگین 288/2 در سطح پایینی قرار دارد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در بخش زیرساختی، وجود امکانات تفریحی، تأسیسات پذیرایی با بار عاملی 88/0بیشترین ارتباط و تأثیرگذاری را دارد، یعنی دارای ارتباط 88 درصدی می‌باشد. در مرتبه بعدی در بخش مشارکت محلی، میزان همکاری و مشارکت مردم روستا در مسائل زیست‌محیطی، با بار عاملی 87/0 قرار دارد. در مرتبه سوم نیز شاخص وجود فرصت‌ها و برنامه‌های تداوم آموزشی برای جامعه محلی با بار عاملی 86/0 به‌عنوان اولویت سوم تأثیرگذاری قرار گرفته است.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، توجه و توسعه به سه مورد بالا اولویت‌های موردنیاز برای بهبود و توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی می‌باشد، می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های مدیران و برنامه‌ریزان در زمینه توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی کمک کند.

حوریه مرادی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: با شکل­گیری مفهوم عمیق فرآیند کارآفرینی در گذر زمان و تحول در فهم چگونگی گذار از بحران­های اقتصادی در کشورهای در حال رشد، توجه به توسعه SMEها مورد توجه اندیشمندان توسعه قرار گرفت. بحران­ اقتصادی در فضاهای جغرافیایی کنش ­ها و واکنش ­هایی مختلفی را به همراه دارد. اگر قرار است اقتصاد در نواحی مختلف تصویری از موفقیت را تداعی کند توجه به اقتصاد اجتماعی و ایجاد محیط­ های رقابتی از طریق توسعه کسب و کارهای کوچک مکانی در جوامع محلی از اهمیت ویژه ­ای برخوردار است. از این ­رو، پژوهش حاضر به شیوه کمی و با هدف "تحلیل توسعه SMEها در ایران در فرآیند تحول نوآوری روستایی" بدنبال رهیافتی بر گذار از بحران اقتصادی و درک معنایی از واقعیت­ های موجود کسب و کار در جوامع محلی است که می ­تواند زمینه­ ساز نوآوری و کارآفرینی گردد.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی ـ پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را 52 نفر از صاحبان SMEها واقع در دهستان­ های میان دربند، پشت دربند و بالا دربند شهرستان کرمانشاه تشکیل می­ دهند که بیشترین میزان از بین رفتن شرکت­ های جدید را در 15 سال اخیر تجربه کرده ­اند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از نرم ­افزار SPSS20 و برای ترسیم نقشه ­ها از ArcGIS استفاده شد.
یافته‌ها: یافته ­ها نشان داد که میزان اثرات متغیرهای توسعه SMEها در فرآیند تحول نوآوری روستایی بر پذیرش یا رد کارآفرینی در شبکه پویای روستانشینی 371/72 درصد بوده که در عامل­ های تمایل های سیاسی فضا (321/19درصد)، نیروهای دانش ­بنیان سر ریز فن­آوری (32/15درصد)، عامل رقابت ­پذیری و بهبودیاب اقتصادی (12/11درصد)، نیروی خواسته ­ها و تعامل ­های اجتماعی فضا (48/10درصد)، تحولات جمعیتی و تولیدی فضا (08/10درصد) و حمایت­ های نهادی و محیطی فضا (05/6 درصد)) نمود پیدا کرده است.
نتیجه‌گیری: توسعه کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط منجر شده است که دو دهستان بالادربند و میان­دربند به مکان مرکزی تبدیل شده است. به طوری­که پیامدهای فضایی کارآفرینی در بیشتر نقاط آن قابل رؤیت است. این دو دهستان می ­توانند قابلیت انتشار نوآوری و سر ریز دانش به دیگر دهستان­های پیرامون دورتر از مرکز شهرستان را دارا باشند.





 

حسن افراخته،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: هدف مطالعه حاضر، پاسخ به این پرسش بوده که بازیگران چگونه می‌توانند نهادی را تغییر دهند که عقلانیت و اقدام آن بازیگران مقید به همان نهادی است که در پی تغییر آنند.
روش پژوهش: در این مقاله در جستجوی تغییرات نهادی در جغرافیای اقتصادی، با استفاده از کلمات کلیدی سیستم نهادی، عمل انسانی، تعییرات نهادی، ماندگاری نهادی و کنکاش در منابع دانشگاهی داخلی و خارجی، مقالات و کتاب‌های مرتبط با موضوع جمع‌آوری و مطالب مرتبط فیش‌برداری شد. آنگاه، اطلاعات جمع‌آوری شده در راستای هدف تحقیق، به روش "مرور روایتی"  تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری شده است.
یافته‌ها: عمل اقتصادی ویژگی اتمی ندارد بلکه رابطه‌ای است. اولویت‌های فردی، هنجارها، ارزش‌ها، روحیات، سلیقه‌ها، سبک‌ها، نیازها و اهداف از آنجا پدیدار می‌شود و از طریق تعامل اجتماعی و تعامل اقتصادی با یکدیگر ترکیب می‌شوند. بازیگران اقتصادی، انسان‌های ایزوله‌ای نیستند که نسخه رفتاری اتمی را اجرا می‌کنند، بلکه بازیگران اقتصادی در یک محیط اجتماعی جای دارند که معانی را از طریق تعامل مکرر شکل می‌دهند. چنین مفهومی از عمل رابطه‌ای دارای سه پیامد است:
الف، متنی بودن، که به عمل واقع شده و عمل بازتاب‌پذیر و عمل تحول‌گرا مرتبط است؛
ب، وابسته به مسیر، که امری نهادینه‌سازی و نقش آفرینی است؛ و
ج، مشروط بودن، که باسرنوشت، نکات تاریخی انعطاف‌ها و عمل هدفمند به سوی تغییرات نهادی همراه است.
نتیجه‌گیری: تناقض بین قید شکل‌گیری و عقلانیت کنش بازیگران از نهادها، و تغییرات نهادی توسط بازیگران، می‌تواند از طریق عمل اجتماعی که به طور اساسی از نظر ماهیت واکنشی و متنی است، حل شود. کنش اجتماعی به عنوان اجرای نسخه‌های نهادی قابل درک نیست، بلکه به صورت تعامل بازتاب پذیر، در زمینه‌های مکانی-زمانی خاص آشکار می‌شود. هنگامی که بازیگران منافع خاص و مزایای فردی را با نهادهای بالقوه جدید مرتبط ببینند، در حمایت از توسعه و پذیرش آنها اقدام می‌کنند

اسدالله حیدری، صمد خباز باویل،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: این پژوهش برمبنای شناسایی، بررسی و سطح بندی مولفه‌های موثر در خوداشتغالی روستایی در استان آذربایجان شرقی به دنبال پاسخگویی به سوالات و اهداف زیر می‌باشد: مؤلفه‌های خوداشتغالی مهم در روستاهای استان آذربایجان شرقی کدامند؟، هر یک از مؤلفه‌های خوداشتغالی روستائی شناسایی شده، در چه سطحی قرار دارند؟، الگو یا مدل روابط مؤلفه‌های خوداشتغالی روستائیان چگونه است؟ و در نهایت سیاست‌ها و تصمیم‌های موثر برای توسعه و افزایش خوداشتغالی روستائیان چیست؟.
روش پژوهش: روش‌شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که به صورت کیفی در قالب تکنیک مدل‌سازی ساختاری-تفسیری (ISM) اقدام به سطح‌بندی و تعیین روابط مؤلفه‌های خوداشتغالی تأثیرگذار در روستاها گردید. جامعۀ آماری این پژوهش شامل 34 نفر از افراد واجد شرایط از اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد در سطح استان آذربایجان شرقی می‌باشد که در امر خوداشتغالی روستائیان صاحب‌نظر می‌باشند. بر اساس تئوری وارفیلد در مدل‌سازی ساختاری- تفسیری و  ملاک خبرگی بر اساس دو شاخص میزان تجربۀ و سطح تحصیلات 13 نفر اعضای نمونۀ پژوهشی به عنوان خبرگان در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: یافته‌های  این مدل نشان داد که چهار مؤلفه: زیرساخت‌های مناسب، تسهیل مقررات و فرآیندهای اداری، فرهنگ و روابط اجتماعی ، روحیه فردی و تربیتی، به عنوان عوامل پایه‌ای و مبنایی در مولفه‌های یازده‌گانه توسعۀ خوداشتغالی روستائیان استان آذربایجان شرقی می‌باشند.  
نتیجه‌گیری: ایجاد زیرساخت‌ها و فراهم کردن امکانات مناسب در روستاها، تفویض اختیار به استان‌ها و تمرکز زدایی در برنامه‌ریزی روستاها، اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات بازدارنده مرتبط با اشتغال روستائیان، فعال‌سازی میزهای تخصصی اقتصاد و اشتغال روستایی، ارائه آموزش‌های مهارتی به داوطلبان خوداشتغالی در روستاها از  جمله نتایج و پیشنهادات کاربردی  پژوهش هستند.
 
سروش سنایی مقدم، علی اکبر عنابستانی، دکتر بیژن رحمانی، فرهاد عزیزپور،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت تنوع معیشتی و اثرات آن برافزایش تاب‌آوری روستاهای موردمطالعه است.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی می­باشد. روش گردآوری داده‌ها به­ صورت کتابخانه ­ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) صورت گرفته و برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، T تک نمونه‌ای و تحلیل مسیر) استفاده‌شده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای پیرا شهر شهر دهدشت می­ باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها به‌صورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخاب‌شده دارای 3538 خانوار می‌باشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه ­گیری به‌صورت تصادفی انجام‌شده است.
یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان می ­دهد، بین تنوع معیشتی و تاب‌آوری خانوارهای روستایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی به‌دست‌آمده (799/0) و سطح معناداری آزمون (000/0) می ­توان گفت با افزایش تنوع معیشتی، تاب‌آوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی افزایش پیدا می­ کند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می­ دهد، ریسک پذیری با اثرات کلی 200/0 کمترین تأثیر و دارایی و پس انداز با اثرات کلی 479/0 بیشترین تأثیر را بر تاب‌آوری خانوارهای روستایی در منطقه مطالعه داشته است.
نتیجه‌گیری: افزایش تنوع معیشتی منجر به افزایش توانایی خانوارها در امر مقابله با تحولات ناشی از تغییرات آب و هوایی می‌شود.از این رو، اقداماتی که به تقویت تنوع معیشتی و در نتیجه تاب‌آوری خانوارهای روستایی منجر می‌شوند، باید از اولویت‌های برنامه‌های توسعه روستایی باشند. فعالیت‌هایی چون ترویج فنون کشاورزی متنوع، افزایش دسترسی به امکانات بیمه، تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقاء فن‌آوری‌های کشاورزی و ترویج استفاده بهینه از منابع طبیعی، می‌توانند از جمله اقدامات مؤثر برای افزایش تنوع معیشتی و بهبود تاب‌آوری خانوارهای روستایی باشند.

 
آقای آرش درخشان درآبی، دکتر یاسر محمدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیطی برنامه‌های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر اجرا شد.
روش پژوهش: پژوهش از روش ترکیبی (کیفی-کمی) بهره برده و برای گردآوری داده‌ها از ابزار مصاحبه در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. با توجه به هدف پژوهش، جامعه آماری متشکل از دوگروه کارشناسان بود. جهت ارزیابی محیطی برنامه‌های توسعه روستایی از سه گروه کارشناسان سازمان‌های توسعه روستایی، کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و مطلعان روستایی (شوراها و دهیاران)، هر گروه 30 تَن و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر، از 8 خبره توسعه روستایی نظرخواهی شد. برای ارزیابی محیطی از تکنیک سوات (SWOT) و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر از روش ترکیبی TOPSIS-ANP در محیط نرم‌افزار Super Decision استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که نقاط قوت برنامه‌های توسعه روستایی بسیج بر نقاط ضعف برتری داشته اما با تهدیدهایی نیز روبروست. ماتریس راهبردی برتر نیز نشان داد که از بین 10 راهبرد استخراج‌شده از تحلیل محیطی، "هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامه‌ها و کاهش دوباره‌کاریها" به‌عنوان راهبرد برتر مشخص شد. راهبردهای "همفکری و برگزاری نشست‌های منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزیابی برنامه‌های توسعه روستایی" و "همکاری با سمن‌ها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت پروژه‌های اشتغال‌زایی" نیز در دو رتبه بعدی اهمیت قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ضرورت گسترش شبکه همکاری و همفکری با سایر متولیان توسعه روستایی و پیروی از یک الگوی توسعه روستایی جامع و هدفمند، به‌منظور بهبود برنامه‌های توسعه روستایی بسیج سازندگی پیشنهاد می‌شود.
 

صفحه 26 از 27     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb