538 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
آرش انتقامی، علیرضا استعلاجی، علی توکلان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده
بر اساس سند گسترش فناوری نانو در افق 1404، این فناوری به منظور تولید ثروت و بهبود کیفیت زندگی مردم در نظر گرفته شده لذا هدف از این مطالعه، ارزیابی مزیت و محدویتهای توسعه محصولات فناوری نانو بر اساس مدل استراتژی مناسب در توسعه جوامع روستایی است که بر اساس مدل برنامه ریزی SWOT-QSPM طراحی شده همچنین بر اساس مطالعات کتابخانهای، اسنادی، میدانی و توزیع 122 پرسشنامه با ضریب آلفا کرونباخ 77/0 بین کارشناسان ستاد فناوری نانو، سازمان دهیاری و شهرداری کشور، اساتید گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی و اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات به ارزیابی شاخص اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی و سیاسی- مدیریتی پرداخته شده است. توجه به نمرات ارزیابی 1.16 برای عوامل داخلی و 2.28 برای عوامل بیرونی؛ استراتژی تدافعی را برای توسعه محصولات فناوری نانو در جوامع روستایی نشان داد. طبق آن چهار استراتژی جهت برنامهریزی در نظر گرفته شده و بارگذاری چهار اولویت در استراتژی تدافعی مطرح شده است. استفاده از نیروهای متخصص در حوزه نانو جهت ارزیابی و نیازسنجی در راستای کاهش خطاهای برنامهریزی توسعه اقتصاد روستایی؛ تعیین سازوکارهای نظارت در جهت سنجش مخاطرات اجرای سیاستهای کلان؛ راهاندازی دفتر ارزیابی ریسک و بکارگیری محصولات نانو در وزارت جهاد کشاورزی و سازمان دهیاریهای کشور؛ و ایجاد مراکز رشد با همکاری دفاتر ICT روستایی جهت بکارگیری محصولات نانو در صنایع روستایی.
علی عیسی زهی، مریم شریف زاده،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده
یکی از مهمترین مباحث توسعه روستایی، کاهش فقر و مدیریت محیطزیست است. در طی سالهای أخیر، رویکرد معیشت پایدار یکی از بهترین روشها برای پرداختن به توانمندسازی فقرا بوده است. این رویکرد به عنوان مرکز توجه أخیر محققان توسعه به دنبال حفظ یا افزایش بهرهوری منابع، حفظ مالکیت و فعالیتهای درآمدزا برای تأمین نیازهای اساسی خانوارهای روستایی است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی شاخص معیشت پایدار روستایی با تأکید بر سرمایههای معیشتی فیزیکی، مالی، اجتماعی، انسانی و محیطی در شهرستان سراوان صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهای محقق ساخته بود که به شکل چهره به چهره تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با بهرهگیری از پانل متخصصان توسعه روستایی مورد تأیید قرار گرفت. نمونه آماری متشکل از هفت نفر از کارشناسان فرمانداری شهرستان سراوان بودند که با بهرهگیری از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی به مقایسه زوجی وضعیت و درجه اهمیت سرمایههای معیشتی (معیارها) در بین دهستانهای شهرستان سراوان (گزیدارهای مورد بررسی) مبادرت نمودند. یافتهها نشان داد، در بین سرمایههای پنجگانه معیشت از دید پاسخگویان به ترتیب سرمایههای فیزیکی، سرمایه مالی، سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی و سرمایه محیطی از اولویت بالاتری برای تأمین معیشت روستاییان مورد مطالعه برخوردار بودند. در نهایت، وضعیت دهستانهای مورد مطالعه بر مبنای معیارهای مورد سنجش تعیین شد. بر این مبنا، دهستان حومه حائز رتبهی اول، دهستان جالق حائز رتبه دوم و دهستانهای ناهوک، کوهک و اسفندک، گشت، کلهگان و بمپشت و کشتگان در رتبههای بعد قرار گرفتند.
زهرا تربتی، محمدرضا محبوبی، محمدشریف شریف زاده،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده
اﻣﺮوزه ﺑﻬﺒﻮد ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ زنان روستایی از ﻣﺒﺎﺣﺚ اﺻﻠﻲ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ به ویژه کشورهای در حال توسعه ﺑﻮده و اعطای اعتبارات خُرد یکی از راهکارهای دستیابی به این هدف تلقی میشود. هدف این تحقیق بررسی اثرات صندوق اعتبارات خُرد بر کیفیت زندگی زنان روستایی شهرستان گرگان بود. بر مبنای روش تحقیق توصیفی، 70 نفر از زنان عضو صندوق و 200 نفر از زنان غیرعضو، با روش نمونهگیری تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمونهای مقایسه میانگین منوایتنی، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معنیداری بین گروه عضو و غیرعضو از نظر مؤلفههای کیفیت زندگی چون سلامت روان، روابط اجتماعی، سلامت محیطی و کیفیت کل وجود دارد و گروه عضو اهمیت این مؤلفهها را بیشتر ارزیابی کردهاند. نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده وجود رابطه مثبت و معنیدار بین سلامت جسمانی زنان با میزان تحصیلات همسر، سلامت روانی زنان با میزان تحصیلات خود و همسران، روابط اجتماعی زنان با میزان تحصیلات همسران و سابقه عضویت در صندوق و سلامت محیطی زنان با سابقه عضویت آنان در صندوق بود. همچنین مقایسه میانگین بین مؤلفههای کیفیت زندگی نشان داد پاسخگویان تأثیر عضویت در صندوق را بر مؤلفههای جسمانی کیفیت زندگی خود بیشتر ارزیابی کردهاند و مؤلفههای اجتماعی، روانی و محیطی در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
محمد علیزاده طولی، بیژن رحمانی، رحمت الله منشی زاده، پگاه مرید السادات، محمدتقی رضویان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده
یکی از مباحث مهم در بحث توسعه و به خصوص توسعه پایدار، بهرهگیری مناسب و بهینه از تواناییها و استعدادهای روستایی در جامعه روستایی است که از آن با عنوان کارآفرینی روستایی پایدار یاد میشود. با توجه به این موضوع، اهمیت به موقعیت خاص روستاها و رونق اقتصادی برای آنان امری ضروری و دور از اجتناب است هدف پژوهش حاضر شناسایی و توسعه کارآفرینی پایدار در روستاهای ساحلی قشم از نظر تعاونیهای برتر قشم است. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی ـ بنیادی محسوب میگردد و از نظر روش تحقیق یک تحقیق توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان تعاونیهای روستایی قشم است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل نهایی کارآفرینی پایدار روستاهای ساحلی مورد مطالعه متشکل از مؤلفههای آموزشی، فرهنگی ـ اجتماعی، زیرساخت – فیزیکی، سرمایه مالی، و در نهایت مؤلفه تولید ـ بازاریابی بوده است. بعلاوه بیشترین اثرگذاری کارافرینی پایدار در روستاهای ساحلی جنوب جزیره قشم مربوط به مؤلفه اقتصادی و کمترین اثر مربوط به مؤلفه دانش- مهارت بوده است.
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
مجتبی قدیری معصوم، محمدامین خراسانی، زهرا ترکاشوند، شیما عمیدی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
پیشرانها نیروها و روندهای مهمی هستند که نقش بازساخت آینده فضاهای زندگی را بازی میکنند. بر همین اساس پیشرانها بهعنوان تسهیلکننده در دستیابی به اهداف و بهبود شرایط زندگی به خصوص در نواحی روستایی نقش به سزایی دارند. در این مقاله سعی شده مهمترین پیشرانهای توسعه کارآفرینی روستایی در ایران که منجر به بهبود و توسعه هرچه بیشتر و بهتر کارآفرینی روستایی میگردد، شناسایی و اولویتبندی گردد. توسعه کارآفرینی روستایی پتانسیلی برای کمک به تنوع بخشی به منابع درآمد و اشتغال روستایی است که فرصتهای مناسبی را برای کاهش مخاطرات معیشتی و ماندگاری در مناطق روستایی فراهم میکند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهشهای کاربردی و به لحاظ محتوا از نوع پژوهشهای توصیفی- تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز و تجزیه و تحلیل آنها از روش فراتحلیل و روش کیو استفاده شده است. در این راستا پیشرانهای توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی از طریق مرور ساختار یافته 50 مقاله داخلی و خارجی در حوزه کارآفرینی روستایی شناسایی، و با استفاده از روش کیو اولویتبندی شدهاند. نتایج فراتحلیل شناسایی شش گروه از پیشرانهای توسعه کارآفرینی روستایی شامل پیشرانهای حمایتی، پیشرانهای اقتصادی، پیشرانهای آموزشی و فناورانه، پیشرانهای اجتماعی، پیشرانهای رفتاری، پیشرانهای محیطی و زیرساختی را نشان میدهد. که در این میان فراوانی و تکرار پیشرانهای رفتاری بیشتر از سایر پیشرانها بوده است. همچنین شناسایی 7 دیدگاه در مورد پیشرانهای توسعه کارآفرینی روستایی را نشان میدهد. بر اساس این دیدگاهها به ترتیب بیشترین تاکید بر روی پیشرانهای رفتاری، آموزشی، اقتصادی، حمایتی و زیرساختی بوده است.
ندا بنی اسدی، داود ثمری، سیدجمال فرج الله حسینی، مریم امیدی نجف آبادی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما استان کرمان انجام شده است، تا از این رهآورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیقتر صنعت با کشاورزی میباشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآوران است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان 200 نفر در سه زمینه بازاریابی، بستهبندی و فراوری محصولات خرما مشغول بهکار میباشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با 155 نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای 58 گویه می باشد و با طیف لیکرت 5 نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.
علی رضا کریمی، حسین دانش مهر،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
کلید فهم اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی این است که اشکال مختلف سرمایه قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. توانمندسازی اقتصادی روستاییان در منطقه مرزی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان علاوه بر اینکه همه ضرورتهای توانمندسازی اقتصادی روستاییان در سایر نقاط کشور را دارد از دو ضرورت بسیار مهم دیگر نیز برخوردار میباشد که عبارتند از ماندگاری روستاییان در روستا و جلوگیری از خالی شدن نوار مرزی که این ضرورت علاوه بر جنبه اجتماعی از جنبه امنیتی نیز حائز اهمیت است. ضرورت دوم مربوط به عدم سوق یافتن جوانان روستایی به سمت کولبری است. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از 1) میزان توانمندی اقتصادی روستاییان و سرمایه اجتماعی آنها در چه سطحی میباشد؟ 2) سرمایه اجتماعی و مولفههای آن چه رابطهای با توانمندی اقتصادی روستاییان دارد؟. مبانی نظری پژوهش متمرکز بر اندیشه بوردیو در زمینه تبدیل اشکال سرمایه به یکدیگر است. روش پژوهش پیمایش با ابزار پرسشنامه محقق ساخته میباشد. جامعه آماری مورد مطالعه روستاییان مناطق روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است که با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تعداد 483 نمونه انتخاب شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سرمایه اجتماعی روستاییان در سطح متوسط به بالا و توانمندی اقتصادی آنها در سطح پایینی قرار دارد. رابطه سرمایه اجتماعی با توانمندی اقتصادی معنادار و معکوس میباشد. شاخصهای سرمایه اجتماعی برون گروهی روستاییان در سطح متوسط است و رابطه غیرمعنادار و مثبتی با توانمندی اقتصادی دارد در حالی که شاخصهای سرمایه اجتماعی درون گروهی قوی و رابطه معنادار و معکوسی با توانمندی اقتصادی دارد. بازتولید شدن توانمندیهای پیشین و سنتی در میان روستاییان که به دلیل غلبه سرمایه اجتماعی درون گروهی بر برون گروهی میباشد سبب شده که سطح مهارت و توانمندیهای جدید در میان روستاییان در سطح پایینی باشد.
مهدیه ساعی، پیروز شاکری، اصغر صالحی، صفت الله رحمانی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
دامپروری و دامداری بهعنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونقترین فعالیتهای تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استانهای کشور بهخود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است. مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی بهدست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامههای قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشمانداز، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهادهها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخههای تأمین نهادهها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشمانداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیلگری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیتهای اقتصادی موجودِ صنعت، برنامههای مبتنی بر افزایش تولید و بهرهوری فعالیتهای موجود، بیشترین تأثیر در برنامههای توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاههای اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرحها، بهلحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرحها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه میتواند بهعنوان راهنما و نقشه راه در سیاستهای توسعه، برنامهها، پروژهها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.
عثمان هدایت، شهرام باسیتی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
اقتصاد مرزی یکی از مهمترین فرصتها و در عین حال چالشهایی است که مرزنشینان روستایی با آن مواجه هستند. این امر شرایطی را ایجاد کرده است که به سبب آن، زیستپذیری روستایی به عنوان یک چالش اساسی مطرح میشود. بنابراین، پژوهش حاضر در پی تأثیرات اقتصاد مرزی بر زیستپذیری مناطق مرزی روستایی دهستان ننور با رویکردهای توسعه پایدار و زیستپذیری روستایی است. تلفیق نظری و تجربی این دو دیدگاه در خوانش وضعیت زیستپذیری روستاهای مرزی میتواند علاوه بر توصیف وضعیت وجود، به زمینهها، علل و عوامل مداخلهای و پیامدها و راهبردهای اتخاذ شده کمک کند. برای همین منظور، با ٤٦ نفر از مطلعین کلیدی روستاها مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که شرایط جغرافیای و مرزی زمینهی شکلگیری اقتصاد مرزی را فراهم آورده است. آنچه حائز اهمیت است شرایطی علّی و مداخلهایی _ تجاریشدن مرز و ضعف زیرساختهای توسعهای _ است که زمینه و علل ناپایداری اجتماعی و کاهش تابآوری اجتماعی_اقتصادی را به عنوان پیامد اصلی اقتصاد مرزی و تأثیر آن بر روی زیستپذیری روستاهای مرزی را فراهم آورده است. راهبردهای اتخاذ شده برای کاهش این پیامدها در قالب اقدامات محلی و نهادی انجام شده است. براساس یافتهها، اقدامات مرزنشینان برای زیستپذیر نمودن روستاها مثبت اما اقدامات نهادی مقطعی، دارای بار سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است. در نهایت نتایج بررسی این یافتهها نشان داد که اقدامات صورت گرفتهی نهادی، برای این مناطق بیکاربرد بوده و غالبأ به تشدید ناپایداری و کاهش زیستپذیری اجتماعی_ اقتصادی منجر شده است.
حسنعلی فرجی سبکبار، علیرضا دربان آستانه، کورش اخوان حیدری، مسعود مدانلوجویباری، هلیا خاتمی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
مفهوم حکمروایی مبتنی بر همیاری حکومت و جامعه مدنی است در جوامع روستایی توسعهپایدار نیازمند نظام مدیریت و حکمروایی کارآمد مبتنی بر ظرفیتها و منابع محلی است. در این پژوهش به تبیین جایگاه حکمروایی و ارتباط بین حکمروایی موجود و تسهیل فرصتهای کارآفرینی و ارائه الگوی حکمروائی خوب در توسعه ظرفیتهای کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه پرداخته خواهد شد. پژوهش حاضر به لحاظ نوع، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی- توسعهای و در گردآوری اطلاعات از شیوه کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. جامعۀ آماری ساکنان نواحی روستایی شهرستان گمیشان و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه263 سرپرست خانوار و روش نمونهگیری تصادفی ساده میباشد. با نظرخواهی از صاحب نظران و متخصصین رشتههای جغرافیا، گردشگری، کارآفرینی، مدیریت، اقتصاد و ... هشت شاخص مهم حکمروایی خوب و متغیرهای مربوط به تسهیل فرصتهای کارآفرینی استخراج خواهد شد و بر این اساس مهمترین شاخصها با معادلات ساختاری(SME) اعتبار آن مورد سنجش خواهد گردید. با توجه به حل مدل برنامهریزی خطی در روش بهترین_ بدترین، شاخصهای مشارکت با وزن 401/0 رتبه اول، به عنوان مهمترین شاخص و شاخص مسئولیتپذیری با وزن 024/0 رتبه هشت، کماهمیتترین شاخص حکمروایی خوب در بر تسهیل فرصتهای کارآفرینی معرفی شدند. با تکنیک رتبهبندی WASPAS، روستاهای حوزه شرقی با امتیاز 365/3 در رتبه اول و روستاهای حوزه غربی با وزن 229/3 در رتبه دوم و روستاهای حوزه شمالی با وزن 117/3 در رتبه سوم از نظر تأثیر شاخص حکمروایی خوب در تسهیل فرصتهای کارآفرینی باشند.
سمیه عاشوری مریدانی، محمدباسط قریشی، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
ضعف مالی بسیاری از روستاییان برای تأمین هزینههای اولیه تولید در بخش کشاورزی، آنها را از ادامه فعالیت دلسرد میکند و احتمالاً یکی از مهمترین پیامدهای ادامه این وضع، پرداختن روستاییان به مشاغل خدماتی، فروش و تغییر کاربری اراضی و در مواردی مهاجرت به شهرهاست. آنچه که میتواند موجبات بازدارندگی این روند نامطلوب را فراهم آورد افزایش سرمایۀ خانوارهای روستایی از طریق اختصاص اعتبارات مالی است. این اعتبارات با هدف ارائه خدمات مالی به گروههای کم درآمد در کشورهای در حال توسعه در سه دهۀ اخیر مطرح شده است و با اعطای وام به روستاییان بهویژه آنهایی که در امور تولیدی فعالیت دارند این امکان را میدهد که به سبب فراهم بودن نقدینگی بتوانند نیازهای مالیشان را برای انجام عملیات تولیدی و تهیه نهادههای کشاورزی تأمین نمایند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش اعتبارات مالی در تحولات بخش کشاورزی نواحی روستایی شهرستان ماسال است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی، وضعیت وامهای دریافتی 331 خانوار نمونه روستایی در 15 روستای منتخب طی سالهای 1385 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد مجموع سطح زیر کشت و میزان کل تولیدات زراعی آبی به ترتیب با افزایش 1/10 درصدی و 6/37 درصدی مواجه شد و مجموع سطح زیر کشت و میزان کل تولیدات زراعی دیم به ترتیب یک افزایش 8/34 درصدی و 3/23 درصدی را نشان داد. در بخش کشت محصولات باغی آبی نیز سطح زیر کشت و میزان تولید به ترتیب 50 درصد و 6/34 درصد افزایش یافت. محصولات باغی دیم نیز با افزایش 4/23 درصدی در سطح زیر کشت و افزایش 5/33 درصدی در تولیدات مواجه شد. لازم به ذکر است که افزایش سطح زیرکشت اراضی زراعی، عمدتاً به دلیل تغییر کاربری اراضی جنگلی (جنگلتراشی) و تبدیل اراضی بایر بوده است. جمعبندی یافتهها بر این نکته تأکید دارد که اعطای اعتبارات مالی به روستاییان موجب افزایش بازدهی اراضی کشاورزی شده و اثرات مطلوبی برجای گذاشته است.
انوشیروان ظهیری، هادی ثنائی پور، عبدالغنی رستگار،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
یکی از مهمترین انواع بخشهای صنعت گردشگری، گردشگری در حوزه بومگردی است. این بخش همواره مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان توسعه روستایی بوده است چراکه در استفاده از فضا و ویژگیهای محیط روستایی برای گردشگران جذابیت ایجاد کرده و همچنین به بهبود و ارتقاء شاخصهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیستمحیطی مناطق روستایی منجر میشود. فعالیت کسبوکارهای این حوزه همواره دستخوش تغییر و تحولات عمدهای بوده است و در شرایط پیچیده و پویای اقتصادی، صاحبان کسبوکارهای بومگردی بایستی برای شناسایی مخاطرات این صنعت آماده شده و ظرفیت تابآوری خود را ارتقا دهند. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش، مدلسازی الگوی تابآوری کسبوکارهای بومگردی در مناطق روستایی استان گیلان میباشد که با روش دادهبنیاد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از خبرگان تجربی و دانشگاهی میباشند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و فرآیند جمعآوری دادهها با استفاده از مصاحبههای عمیق انجام شد. سپس مفاهیم استخراج شده در سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شده و در نهایت با استخراج، تلفیق و ترکیب مفاهیم و دستهبندی آنها، مدلسازی الگوی تابآوری کسبوکارهای بومگردی در مناطق روستایی استان گیلان در قالب عوامل علّی، پدیده محوری، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدها انجام شد. در انتها نیز پیشنهادهایی متناظر با نتایج پژوهش ارائه شد.
عباس ذاکرنسب، علی افشاری پور،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
لزوم توجه به بخش کشاورزی برای توسعه پایدار نواحی روستایی همواره مورد توجه اندیشمندان، مدیران، برنامهریزان و دولتها بوده است. امروزه مشخصشده است تنها توجه به افزایش تولید نمیتواند باعث پیشرفت کشاورزی شود. استفاده از صنایع تبدیلی و تکمیلی جهت بهرهوری بیشتر از تولیدات کشاورزی میتواند منجر به افزایش کیفیت محصولات و سودآوری بیشتر و همچنین افزایش اشتغال و در نهایت توسعه پایدار نواحی روستایی شود. اما این صنایع باید در مکانی ایجاد شود که شرایط مناسبی داشته باشد. هدف از این پژوهش، اولویتبندی و معرفی مناسبترین دهستان برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش مرکزی شهرستان میناب استان هرمزگان است. از آنجا که فعالیت بیشتر مردم در محدوده مورد مطالع در بخش کشاورزی است، استقرار چنین صنایعی میتواند به توسعه نواحی روستایی کمک بسیاری کند. این پژوهش با تکنیک تصمیمگیری چند معیاره TOPSIS انجام گرفت و با وزندهی به شاخصها، امتیاز هر دهستان مشخص و اولویتبندی انجام شد. نتایج نشان داد که از میان شاخصهای مورد بررسی، میزان تولید محصولات زراعی و میزان تولید محصولات باغی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. همچنین مناسب ترین دهستان برای ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی دهستان کریان، و در رتبههای بعد به ترتیب دهستانهای گوربند، تیاب و حومه قرار دارند.
حسین ربیعی، مریم تکروستا،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
ایران بعد از پیروزی انقلاب از سوی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر تحریمهای بسیاری قرار گرفته است که اقتصاد کشور به ویژه اقتصاد روستایی را تضعیف نموده است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران بر اقتصاد روستایی در بازه زمانی 1391 -1397 است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از دادههای مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی بهره گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تحریمها دارای تاثیرات قابل توجهی بر بعد اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی و درآمدی است. این اقدامات سبب شده است تا بخش کشاورزی که منبع اصلی درآمدی مردم روستایی است با کاهش روبرو گردد و از این رو شکاف درآمدی بین بخش شهری و روستایی در این دوره زمانی افزایش یابد. البته در سال 1392 به علت برجام میتوان روند رو به بهبودی در شرایط موجود را مشاهده نمود. بعد از این سال به علت تحریمهای ایالات متحده شرایط مانند قبل بحرانی گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بخش کشاورزی دارای بیشترین تاثیرپذیری از تحریمها بوده و روند سرمایه گذاری از سال 90 تا 98 نشان میدهد که تحت تاثیر شوکهای برونزای اقتصادی که مهمترین آن تحریمها بوده است، رشد سرمایه گذاری اعم از دولتی و خصوصی کاهش یافته است. از اینرو، تدوین برنامههایی به منظور کاهش اثرات تحریمها بر اقتصاد روستایی و مهاجرت روستاییان به نواحی شهری ضروری است. بعلاوه با توجه به اهمیتی که نواحی روستایی برای امنیت غذایی دارد به حمایت های ویژه اقتصاد کشاورزی در نواحی روستایی نیاز دارد.
عرفانه حسین زاده، علی شمس الدینی، ریباز قربان نژاد، علی توکلان،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
گردشگری تغذیه میتواند منافع اقتصادی زیادی برای مناطق روستایی کشورمان به همراه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان این نوع از گردشگری را ابزاری برای توسعۀ روستایی قلمداد میکنند که میتواند سبب تحرک اقتصاد محلی شده و از مشاغل موجود حمایت کرده و باعث ایجاد اشتغال در این نواحی شود. تحقیق از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت دادهها، آمیخته ترکیبی(کیفی-کمی)است. در بخش کیفی، روش تحقیق تحلیل محتوا و در بخش کمی توصیفی-اکتشافی است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانهای و روش گردآوری دادهها، میدانی و با ابزار مصاحبۀ نیمهساختاریافته و پرسشنامه میباشد. جامعۀ تحقیق در دو بخش کیفی و کمی است. در بخش کیفی، خبرگان سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و اساتید دانشگاهی درخصوص برنامهریزی و توسعۀ روستایی در استان مازندران و به روش هدفمند و گلولهبرفی به تعداد 16 نفر (اشباع نظری) انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از رستورانداران، اقامتگاه ها، هتلداران و کارشناسان سازمان گردشگری میباشند که به صورت تصادفی و در دسترس به تعداد 182 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی استفاده از کدگذاری و در بخش کمی روش دلفی برای طراحی مدل است و در نهایت مدل طراحی شده با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرمافزار اسمارت PLS تحلیل شد. براساس نتایج به دست آمده شاخصها برای مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی مازندران مورد تایید قرار گرفت. این یافتهها نشان میدهد که ابعاد گردشگری تغذیه، درآمد پایدار، رشد اقتصادی و اشتغال پایدار توانستهاند مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی را تشکیل دهند.
حسن افراخته،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده
جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایمهای متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایمهایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی تلقی میشوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطهای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمعآوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آنها دادههای مورد نیاز تحقیق جمعآوری شده است. یکی از این نمونهها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان"نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"، و دیگری ناحیه "نوگالس آریزونا"، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظامهای سیاسی- نهادی مختلف" است. در تبیین دادههای جمعآوری شده از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان میدهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمیشود. نمونههای خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگیهای اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمیشود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان(تثلیث مقدس) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.
سعید عزیزی، مسعود مهدوی حاجیلویی، ریباز قربانی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده
توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاههای روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکانپذیر نمیشود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایدهها و روشهای تازه استقبال میکنند، بهدنبال آن، افکارشان نیز متحول میشود و در نتیجه، نگرش تازهای در آنها نسبت به فعالیتهای کشاورزی و دیگر فعالیتهای اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد میشود و با ارتقای ظرفیتهای شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم میسازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبهبندی سکونتگاههای روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بودهاست. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبهبندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیتهای جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شدهاست. بهمنظور وزندهی شاخصها از تکنیک دیمتل و برای رتبهبندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزلدره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاهحسین و بانوصحرا قرار گرفتهاند. در میان شاخصهای موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخصهای مشارکت، علاقهمندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیتهای جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبههای بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفتهاست.
محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده
تجدید حیات روستاها به عنوان پیادهسازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایهای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینههای تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعهشناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان میباشد. با روش نمونهگیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکهای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبههای اکتشافی و نتایج مدل تجربی QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایهگذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاستهای حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهمترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بودهاند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامهریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهمترین پیشرانهای مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان میباشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایهای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامهریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجستهترین استراتژیهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران میتوان استفاده نمود.
مرضیه سنچولی، حمید حیدری مکرر، صادق اصغری لفمجانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده
اهمیت کسب وکارهای کوچک در تأمین اشتغال برای افراد و ایجاد درآمد برای آنها از یک سو و کاهش بیکاری در سطح کلان از سوی دیگر، نقش بنیادها و سازمان های کارآفرین را در شکل گیری و پایایی این مشاغل نمایان کرده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیرسازمان ها و نهادهای کارآفرین درایجادکسب وکارهای کوچک درروستاهای بخش مرکزی شهرستان کلاله انجام شده است. پژوهش حاضر ترکیبی از روشهای توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی است، جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در روستاهای بخش مرکزی شهرستان کلاله می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 30 روستا و تعداد 384 سرپرست خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرمافزارهای SPSS، ArcGIS و با استفاده از مدل تاپسیس و آزمونهای آماری T تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج ضریب پیرسون نشان داد که بین مهمترین راهبرد سازمان های کارآفرین و ایجاد کسب وکارهای کوچک منطقه مورد مطالعه رابطه کاملا معنی داری برقرار است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که شاخص حمایت مالی با مقدار ضریب بتای 396/0 مهم ترین راهبرد سازمان های کارآفرین درایجاد کسب وکارهای کوچک منطقه در روستاهای شهرستان کلاله است. نتایج نشان می دهد،از میان 3 شاخص مورد بررسی شاخص صنعت با میانگین (78/2) بالاترین میانگین و شاخص خدمات با میانگین (74/2) پایین تر میانگین است و این بدین معنی است که فقط شاخص صنعت در وضعیت مناسبی قرار دارد و سایر شاخصها در وضعیت نامطلوب قرار دارند..