538 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
یاسر فیض آبادی، شبنم زاهدی،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
سال 1990 در گزارش برنامه عمران ملل متحد، شاخص مرکب توسعه انسانی موسوم به HDI توسط کارشناسان آن سازمان مطرح شد. این شاخص از ترکیب شاخصهای امید به زندگی، باسوادی و درآمد سرانه بهدست میآید و در محاسبه آن از حداقل، حداکثر و نسبت بین آنها استفاده میشود. در مقاله حاضر شاخص توسعه انسانی مناطق روستایی استانهای ایران در دو مقطع 1384 و 1394 به دو روش سازمان ملل و منطق فازی محاسبه و نتایج حاصله مورد ارزیابی و مقایسه قرار میگیرد. بر اساس شاخص توسعه انسانی محاسباتی در هر دو مقطع 1384 و 1394 استانهایی نظیر تهران، گیلان، اصفهان و فارس بهترین رتبهها و استانهایی نظیرکهگیلویه و بویراحمد، کردستان و سیستان و بلوچستان بدترین رتبهها را با استفاده از هر دو روش داشته است. رتبهبندی مؤلفههای تشکیل دهنده شاخص توسعه انسانی نیز موید نتایج حاصله است. به دلیل اینکهدر روش دوم فازی مقدار ماکسیمم و مینیمم شاخصها بر اساس اطلاعات استانها جمعآوری شده، رتبه شاخص توسعه انسانی محاسباتی بر اساس روش فازی نسبت به روش سازمان ملل واقعبینانهتر به نظر میرسد. همچنین علیرغم تحولات صورت گرفته پس از یک دهه در روستاها، هنوز این شاخص مطلوب نیست ولی در مقایسه با سال 1384 بهبود یافته است، به طوری که استان سیستان و بلوچستان با حدود 15 درصد بیشترین و استان تهران با حدود 3 درصد کمترین نرخ رشد را در شاخص توسعه انسانی داشته که به وضوح حکایت از کمتر شدن اختلاف توسعهای بین مناطق دارد. به علاوه نتایج نشان میدهد که مناطق روستایی استانهای مرزی کشور دارای توسعه انسانی بهمراتب پایینتری نسبت به استانهای مرکزی کشور هستند. بنابراین توجه به مناطق روستایی مرزی در برنامهریزیهای کلان منطقهای ضروری است.
حمدالله سجاسی قیداری، شادی خوب، سیدرضا حسینی کهنوج، کبری مرادی،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
اقتصاد روستاییان دارای آسیبپذیری بالایی است و با کوچکترین تغییرات دچار مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی میشود. روستاییان عمدتاً دارای فعالیتهای کشاورزی تک ساختی هستند که با دگرگونی در آن و تنوعبخشی فعالیتهای اقتصادی موجب افزایش انعطافپذیری و کاهش آسیبپذیری روستاییان میگردد. هدف این مطالعه، بررسی میزان تأثیر تنوع بخشی اقتصادی بر تابآوری مردم مناطق روستایی بوده است. ناحیه مورد مطالعه دهستان رادکان شهرستان چناران بوده است. برای تعیین جامعه آماری نمونه در روستاهای مورد مطالعه از فرمول کوکران با میزان خطای 07/0 استفاد شد که تعداد 202 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تی تک نمونه ای، رگرسیون خطی ساده ) در نرم افزار SPSS و در نهایت از سیستم استنتاج فازی در محیط نرم افزار متلب (MATLAB) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد متغیر وابسته ویژگی اقتصادی با آماره پیرسون 119/0 و ویژگی اجتماعی با آماره پیرسون 256/0 با متغیر مستقل (تنوع شغلی) دارای رابطه مستقیم اما با شدت ضعیف بوده است. با استفاده از آزمون T نتایج گویای آن است که شاخصهای متغیر تاب آوری در وضعیت مناسبی قرار دارد. همچنین بین شاخصهای تابآوری (اقتصادی و اجتماعی) با متغیر تنوع شغلی رابطه معناداری وجود دارد، روستاهای مورد مطالعه در دهستان رادکان از جمله رادکان، موچنان، قیاس آباد، حکیم آباد، خریج، مغان، زینگر، گوارشگان، بهمن جان علیا و قزلحصار از لحاظ تأثیر تنوع بخشی اقتصادی بر تابآوری روستایی در وضعیت متفاوتی نسبت به هم قرار دارد.
علی یوسفی، امیرمظفر امینی، مهدیه شهابی نژاد، سودابه سرائی،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
بخش کشاورزی بهعنوان یکی از بخش های مهم اقتصادی نقش مهمی در توسعه کشورها دارد. یکی از موانع توسعه در این بخش به ویژه در ایران، پراکندگی قابل توجه زمین های کشاورزی است. با توجه به مزایای یکپارچه سازی و معایب پراکندگی اراضی، در پژوهش حاضر تلاش شده تا میزان موفقیت اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در دشت نیالهی بخش میمه شهرستان شاهینشهر و میمه در استان اصفهان، با استفاده از دو رویکرد کمی و کیفی مورد سنجش قرار گیرد. جامعه آماری شامل بهره برداران دشت نیاله در بخش میمه بوده است. اطلاعات میدانی مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان منطقه نیاله گردآوری شده است. جهت بررسی مالی طرح یکپارچه سازی، میزان سودآوری قبل و بعد از اجرای طرح در دشت نیاله در سطوح مختلف کشت در ده سال گذشته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ارزیابی مالی نشان داد که یکپارچه سازی زمین های زراعی منجر به افزایش سودآوری در سطوح زراعی کوچکتر نسبت به سطوح بزرگتر در این مناطق شده است. از سویی، بهره برداران از اجرای طرح رضایت داشتند و ارتباطات آنها نسبت به قبل از اجرای طرح افزایش یافته است.
حبیب اله فصیحی،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
در این مقاله عوامل مؤثر بر ساختار فضایی-کالبدی روستای گلحصار شهرستان ری در استان تهران در ارتباط با کلانشهر تهران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و از دادههای اسنادی و نیز اطلاعات حاصل از پیمایش استفاده شده است. در تحقیق علاوه بر شیوههای توصیفی، تکنیک تحلیل ساختاری متقاطع در نرمافزار میکمک نیز بهکار گرفته شده است. یافتهها نشان داد که این روستا طی شش دهه اخیر، رشد سرسامآور جمعیتی و فیزیکی را پشت سرگذاشته و تحولات عمیقی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی پذیرفته است. مهاجرت به روستا تحت تأثیر عملکردهای کلانشهر تهران و تحولات اقتصادی متأثر از آن در روستا محقق گردیده است. فاصله نزدیک 4 کیلومتری روستا با تهران موجبات تغییر کشت از گندم و جو به سبزیجات را در بیش از 90 درصد از زمینهای کشاورزی فراهم آورده و نیاز به کارگر را 12 برابر افزایش داده است. استقرار صنایع و فعالیتهای عظیم پالایش نفت، کارگاههای آلاینده و غیرمجاز و فعالیتهایی که به لحاظ مواد اولیه و یا بازار به تهران وابستهاند و نیز وجود و رونق بازار شغلهای ساده و بهخصوص فعالیتهای ساختمانی در تهران از عوامل دیگر تأثیرگذار بر ساختار فضایی کالبدی روستا بودهاند. نتایج تحلیل ساختاری متقاطع نیز نشان داد که از میان 28 متغیر شناسایی شده تأثیرگذار، «ضعف مقررات محیط زیستی و اجرای آنها»، «موقعیت روستا در نزدیکی تهران»، « سهولت تغییر کاربری» و «امکان تفکیک خودخواسته زمین»، «بازار کار در تهران» و«امکان گریز از مقررات»، کلیدیترین عوامل محسوب میگردند.
علیرضا کریمی، حسین دانش مهر،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
قرار گرفتن ایران در زمره کشورهای خشک جهان و دارا بودن منابع آب محدود از یک سو و استفاده بیش از 90 درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی از سوی دیگر، ضرورت مدیریت و بهره برداری از آب کشاورزی را دو چندان ساخته است. در همین راستا پروژه بزرگ دشت ارایض بهعنوان بخشی از طـرح توسـعه اراضی دشتهای خوزستان و ایلام به مرحله اجرا درآمد. مناطق روستایی دهستان چنانه در شهرستان شوش که در واحدهای عمرانی 2 و 3 دشت ارایض قرار گرفته، جامعه آماری بوده است. هدف تحقیق، تحلیل وضعیت مشارکت روستاییان در پروژه و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن است. روش مورد بررسی در این پژوهش به صورت کمی با تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه و با حجم نمونه 134 نفر از بهرهبرداران ساکن در روستا است. یافته های پژوهش نشان داد میزان مشارکت روستاییان در مرحله طراحی و تمایل به مشارکت در بهرهبرداری از پروژه در سطح متوسط به بالایی قرار دارد ولی میزان مشارکت در مرحله اجرای پروژه در سطح بالایی نیست. در مجموع در حدود سه چهارم از پاسخگویان وضعیت مشارکت خود را در سطح متوسط ارزیابی نموده اند. درآمد سالیانه بهرهبرداران، اعتماد بینشخصی، اعتماد نهادی، مشارکت ذهنی، تعلق مکانی، حمایت اجتماعی و همبستگی اجتماعی با میزان مشارکت روستاییان در مدیریت و بهره برداری از پروژه رابطه مثبت و معناداری دارد. متغیر سن بهره برداران با میزان مشارکت آنها از رابطه معکوس و منفی برخوردار است. میزان مشارکت بر حسب سطح تحصیلات بهرهبرداران نیز تفاوت معناداری دارد. سابقه کار کشاورزی و توانمندی اقتصادی بهرهبرداران با میزان مشارکت آنها رابطه معناداری ندارد. تقویت اعتماد از دست رفته روستاییان به مجریان پروژه که به دلیل ناکارآمدی پروژه های پیشین اتفاق افتاده است و همچنین توانمندسازی آنها می تواند زمینه تقویت مشارکت روستاییان را در این پروژه و پروژههای آتی فراهم سازد.
مهرشاد طولابی نژاد، جواد بذرافشان، سیروس قنبری،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
افزایش نابرابری و محرومیت بین مناطق شهری و روستایی اثرات منفی ناخواسته ای، مانند افزایش مهاجرت، شهرنشینی و افزایش جرم در جامعه را در پی خواهد داشت. برای تحقق توسعه روستایی، کاهش این نابرابریها، باید به عنوان یک اصل برای سیاست گذاران در اولویت قرار گیرد. بدینسان، ارائه مدلی قوی از محرومیت برای شناسایی شاخصهای محرومیت و پارامترهای مرتبط برای کاهش محرومیت مهم است. هدف پژوهش، تبیین محرومیت روستایی بر اساس شاخصهای منطقه ای است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن پیمایشی است. از آزمون رتبه ای همانباشتگی نامحدود اکتشافی برای شناسایی مهمترین شاخصهای محرومیت، و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) به ارائه الگویی از محرومیت اقدام گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه و سالنامه آماری استان لرستان است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان پلدختر است (11289N=). با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری سهمیه ای، 400 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. یافتهها نشان داد که از میان هیجده شاخص در نظر گرفته شده برای سنجش محرومیت روستایی، یازده شاخص در سطح پایینی قرار دارند و روستاهای منطقه در زمینه این شاخصها در وضعیت محرومی به سر میبرند. از این یازده شاخص، سه شاخص درآمد و پسانداز (219/0)، مالکیت (120/0) و مسکن (114/0) مربوط به بعد اقتصادی محرومیت، سه شاخص آموزشی (147/0)، بهداشتی (127/0) و خدمات رفاهی (114/0) مربوط به بعد اجتماعی، دو شاخص زیرساختهای فرهنگی (120/0) و حقوق قومیتها و اقلیتها (164/0) مربوط به بعد سیاسی-فرهنگی و سه شاخص محیط زیست روستا (135/0)، شبکه معابر روستا (102/0) و زیرساختهای روستایی (160/0) مربوط به بعد محیطی- کالبدی محرومیت بوده است. همچنین نتایج بدست آمده از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مرتبه دوم محرومیت تحت تأثیر عاملهای پنهان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی- فرهنگی و محیطی- کالبدی قرار دارد. مقدار p کلیه پارامترهای لامدا در مدل مرتبه دوم فوق نشان از تأیید کلیه این روابط دارد.
حشمت الله سعدی، فرشته عواطفی اکمل،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
تغییر کاربری اراضی از چالش های مهم بخش کشاورزی در قرن 21 است. دراین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان همدان به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئله تغییر کاربری اراضی مواجه است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گرد آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کارشناسان سازمانهای کشاورزی شهرستان همدان بوده که به روش تمام شماری (حجم کل برابر 90 کارشناس ) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامهای است که روایی آن با توجه به مبانی نظری و کسب نظر از کارشناسان فن و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (90/0) تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل عاملی اکتشافی در قالب نرم افزار SPSS/20 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی پنج عامل را به عنوان علل گرایش به تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که عبارتند از: توسعه نیافتگی کشاورزی، اقتصادی نبودن بخش کشاورزی، ضعف اطلاعات و اجرای نادرست برنامههای عمران روستاها، توسعه شهرها و تمایل جوانان به مشاغل غیرکشاورزی در شهرها که در مجموع 232/59 درصد از متغیرهای تغییر کاربری را تبیین نموده است. همچنین، با افزایش جاذبه بخش کشاورزی برای کشاورزان و سرمایهگذاران این بخش، اجرای دقیق سیاستهای توسعه روستایی با تأکید بر حفظ کاربری اراضی، افزایش جاذبه و کاهش دافعه زندگی روستایی برای جوانان و مدیریت ساخت و ساز در اراضی کشاورزی به عنوان خانه دوم میتوان از گرایش کشاورزان به تغیر کاربری اراضی کشاورزی جلوگیری نمود.
محمدشریف شریف زاده، غلامحسین عبدالله زاده، رقیه جیوار، اسدالله دیوسالار،
دوره 7، شماره 24 - ( 6-1397 )
چکیده
هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کسبوکار خوشههای صنعتی کشاورزی در مناطق روستایی استان مازندران است. دادههای مورد نیاز از طریق یک پرسشنامه محققساخته جمعآوری شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 675 نفر از کارشناسان و مدیران واحدهای کسبوکار فعال در خوشهها بوده است. بر مبنای جدول کرجسی و مورگان 250 نفر به شیوه نمونهگیری طبقهای انتخاب شده است. روایی محتوای پرسشنامه توسط کمیته تحقیق و گروهی از کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت. پایایی ابزار پژوهش نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (78/0-80/0) مورد تأیید قرار گرفت. از تحلیل عاملی اکتشافی برای استخراج یک الگوی مفهومی مبتنی بر رویکرد زیستبوم کارآفرینی استفاده شده است. نتایج تحلیل عاملی کارکرد خوشه در توسعه کسبوکارها به استخراج هفت عامل (با تبیین واریانس کل 19/73 درصد) منجر شد: (1) ارایه اثربخش خدمات کسبوکار، (2) هماهنگسازی کسبوکارها، (3) تسهیل کارکردهای کسبوکار، (4) توانمندسازی نهادی محیط کسبوکار، (5) آموزش نیروی کار، (6) مدیریت کیفیت و (7) تسهیل سرمایهگذاری مشترک. نتایج تحلیل عاملی عوامل تأثیرگذار بر کارکرد خوشهها در توسعه واحدهای کسبوکار به استخراج شش عامل (با تبیین واریانس کل 56/68 درصد) منجر شد: (1) ظرفیت مدیریتی کسبوکارها، (2) توسعهیافتگی اکوسیستم کسبوکار خوشه، (3) تسهیلات نهادی، (4) عملکرد کسبوکارهای خوشه، (5) دسترسی به نهاده و خدمات کسبوکار و (6) جهتگیری راهبردی کسبوکارها. نتایج تحلیل عاملی پیامدهای تشکیل خوشههای کسبوکار به استخراج شش عامل (با تبیین واریانس کل 16/64 درصد) منجر شد: (1) پیشبرد توسعه اقتصادی کشاورزی، (2) پیشبرد توسعه اجتماعی، (3) افزایش ظرفیتهای تولید در بخش کشاورزی، (4) ترویج و توسعه کارآفرینی کشاورزی، (5) توسعه بازار محصولات کشاورزی، و(6) توسعه سرمایه انسانی در بخش کشاورزی. طبق مولفههای حاصل از تحلیل عاملی، الگوی مفهومی از کارکرد خوشههای صنعتی در توسعه فضای کسبوکار ارایه شده است.
حمید رضائی، روح اله سمیعی، حسین دیده جانی، سامره شجاعی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر کارآفرینی روستایی با تأکید بر گردشگری الکترونیکی در استان گلستان بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و توسعه ای است و از حیث روش اجرا از نوع تحقیقات توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی قرار می گیرد و از روش دلفی فازی جهت انجام تحقیق استفاده شد. جامعه آماری تحقیق 50 نفر است که از خبرگان و اساتید دانشگاهی منتخب و متخصص در کارآفرینی روستایی و گردشگری الکترونیکی که دارای ویژگی هایی نظیر در دسترس بودن، تجربه، تناسب رشته تحصیلی، مدرک دکتری، اشتغال به تدریس در دانشگاه، با سابقه پژوهشی و تألیف در این زمینه، انتخاب شده است. برای بررسی عوامل مؤثر بر کارافرینی روستایی از روش دلفی فازی استفاده شده و شاخص های گردشگری الکترونیک با روش تحلیل عاملی سنجش شده است. نتایج تحقیق نشان داد شش عامل خدمات اینترنتی، توسعه و آموزش نیروی انسانی، توسعه فرهنگ جامعه، حمایت های دولتی، امنیت و استفاده از اینترنت در سایر امور مرتبط با مردم، با عنوان مهمترین شاخص های گردشگری الکترونیک مؤثر بر کارآفرینی روستایی معرفی شده است.
سیاوش جانی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
با عنایت به اهمیت توزیع مناسب درآمد در بخش روستایی کشور، در این مطالعه رابطه تخصیص منابع بین بخش های اصلی اقتصاد (کشاورزی، صنعت و خدمات) و توزیع درآمد روستایی در ایران به تفکیک استانهای محروم، برخوردار و نیمه برخوردار طی دوره (1393-1386) در قالب دادههای پانلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از برآورد الگو برای مناطق نیمه برخوردار نشان داد که انتقال سهم ارزش افزوده خدمات به بخش کشاورزی و صنعت و همچنین انتقال سهم ارزش افزوده بخش صنعت به بخش کشاورزی موجب کاهش نابرابری درآمد روستایی و انتقال سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی و صنعت به خدمات موجب افزایش نابرابری درآمد روستایی است. این در حالی است که نتایج الگو در مناطق محروم و برخوردار حاکی از آن بود که تغییر در سهم ارزش افزوده بخشهای اقتصادی استان ها بر نابرابری درآمد روستایی مناطق مذکور تأثیر معنیداری ندارد. بررسی نتایج دلالت بر آن داشت که افزایش سهم بخش کشاورزی در مناطق نیمه برخوردار موجب کاهش نابرابری روستایی است. همچنین تأکید بر افزایش سهم بخش کشاورزی در مناطق محروم در صورتی به کاهش نابرابری درآمد روستایی منجر میشود که برخورداری این مناطق از امکانات افزایش یابد و در نهایت نتایج حاکی از آن بود که در مناطق برخوردار، تأکید بر افزایش سهم بخش کشاورزی موجب کاهش نابرابری درآمد روستایی نمی شود.
مهیم شیهکی تاش، عبدالعزیز ولی نفس، ابوبکر رئیسی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
نغمه صاحبی، عیسی پوررمضان، محمد باسط قریشی، تیمور آمار حاجی شیرکیا،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
در طی دهههای اخیر صنعت گردشگری و بهویژه شاخه روستایی آن، جایگاه خاصی را در اقتصاد کشورها بدست آورده و نقش فعال و مؤثری را در ارتقاء ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی کشورها بهخصوص در کشورهای رو به توسعه ایفا میکند. نواحی روستایی شهرستان لنگرود، یکی از نواحی پر جاذبه در استان گیلان است که همواره مقصد گردشگری بسیاری از گردشگران و علاقمندان را به خود اختصاص داده است. آسیبشناسی فعالیتهای گردشگری در نواحی روستایی این شهرستان، هدف اصلی این پژوهش است که به منظور دستیابی به آن از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش 15 روستای دارای زمینههای گردشگری روستایی شهرستان لنگرود بوده که به شیوه هدفمند و قضاوتی انتخاب شدهاند. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران، 342 نمونه برآورد شده که به روش تصادفی- سهمیهای بین ساکنان محلی، مدیران و کارشناسان اداری شهرستان لنگرود توزیع شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مؤلفههای افزایش قیمت زمین و حتی بورس بازی زمین و گسترش دلالیها با میانگین وزنی 19/4، افزایش اجاره بهای مسکن و یا کالاهایی که برای زندگی روزمره مردم لازماند با میانگین وزنی 94/3 و تغییر ماهیت مغازههای عرضهکننده کالاهای لازم و مورد نیاز ساکنان به مغازههایی برای عرضه کالا به گردشگران با میانگین وزنی 63/3 بیش از سایر مؤلفهها باعث ایجاد ناپایداری و آسیبهای اقتصادی در روستاهای مورد مطالعه شدهاند. همچنین در بین مؤلفههای مورد بررسی پیامدهای نامطلوب اقتصادی، مؤلفه افزایش دستمزدها با میانگین وزنی 20/3، کمترین تأثیر را داشته است.
فاطمه فولادچی، مسعود مهدوی، پرویز کردوانی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
امروزه حمل و نقل یکی از اجزاء مهم اقتصاد ملی محسوب میگردد و به دلیل داشتن نقش زیربنایی تأثیر فراوانی بر فرایند رشد و توسعه کشور دارد. یکی از ارکان توسعه در دنیای امروز حمل و نقل است. توسعه و گسترش نواحی روستایی منوط به توسعه امکانات حمل و نقل است و حمل و نقل هوایی با ایجاد امکان دسترسی آسان و راحت، سریع و ایمن به نقاط مختلف سهم ویژهای از این توسعه را به خود اختصاص میدهد. فرودگاه امام خمینی(ره) به عنوان یک فرودگاه بینالمللی، در راستای توسعه سکونتگاه های روستایی پیرامون نقش مهم و تأثیرگذاری را میتواند اعمال کند. در این پژوهش به بررسی نقش فرودگاه امام خمینی (ره) در پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی رباط کریم پرداخته شده است. تحقیق از نوع کاربردی است، روش تحقیق، تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی است. جهت انجام تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و مدل موریس دیویس استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل موریس دیویس نشان داد، در بین 22 روستای مورد مطالعه، روستاهای یقه و حکیم آباد بیشترین پایداری را نسبت به سایر روستاهای دیگر داشتهاند. همچنین نتایج آزمون T تک نمونهای نیز نشان داد، در تمامی شاخصها میانگین بهدستآمده پایینتر از حد میانه است. با توجه به نتایج به دست آمده، تأثیر فرودگاه امام خمینی (ره) در توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه بجز در تمایل مردم به سرمایه گذاری در روستا، پایین بوده است. در ادامه با استفاده از تحلیل مسیر، به تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم فرودگاه امام خمینی (ره) در توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه پرداخته شده است. در بین شاخصهای مطرح شده، فرودگاه امام تنها بر شاخصهای مکانیزه شدن فعالیت کشاورزی، شاخص تنوع محصولات، شاخص میزان تمایل مردم به سرمایه گذاری در روستا، اثرات مستقیم را داشته است و در سایر شاخصها تأثیر غیر مستقیم داشته است.
پریسا شاهین رخسار، امین علیزاده، حسین انصاری، محمد قربانی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
اصلاح الگوی کشت بهعنوان یکی از مهمترین الزامات بخش کشاورزی کشور بهصورت گسترده از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه مورد تأکید قرارگرفته است. استان گیلان علیرغم برخورداری از نزولات جوی، به دلایل مختلف ازجمله پراکنش نامناسب بارندگی و تغییر کیفیت آبهای سطحی و زیرزمینی با پدیده کمآبی در فصل کشت برنج مواجه شده است و در برخی از موارد نیاز به طراحی مجدد الگوی کشت دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع و چالشهای بازطراحی الگوی کشت در استان گیلان با بررسی ذهنیتهای خبرگان کشاورزی با استفاده از روش کیو انجام شده است. جمعآوری دادههای این پژوهش در دو مرحله صورت گرفته است. ابتدا پرسشنامهای حاوی دو سؤال در زمینه موانع و چالش های بازطراحی الگوی کشت بین کارشناسان و مدیران دو سازمان متصدی مدیریت آب کشاورزی توزیع گردید و پس از جمعآوری دیدگاههای آنها و بررسی منابع داخلی و خارجی، تعداد 25 گویه بهعنوان نمونه عبارات کیو انتخاب شد. در مرحله دوم تعداد 25 مشارکتکننده، متشکل از مدیران و کارشناسان شرکت سهامی آب منطقهای و سازمان جهاد کشاورزی گیلان و اساتید گروه آب و گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه گیلان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت دادهها با استفاده از نرمافزار METHOD 2.11 PQ به روش تحلیل عاملی کیو پردازش و تحلیل شدند. بر اساس نتایج پژوهش، 5 الگوی ذهنی متمایز در میان مشارکتکنندگان شناسایی و با توجه به ماهیت متغیرهای سازنده آن نامگذاری شدند که 44/61 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. تدوین دستورالعمل شفاف و کاربردی با بهرهگیری از دیدگاههای شناساییشده، رفع موانع سازمانی – پژوهشی مرتبط با تعیین و بهینهسازی الگوی کشت، توجه به نیازهای اقتصادی کشاورزان و تنوع درآمدی برای کاهش مخاطرات تغییر الگوی کشت، توجه به قابلیتها و توان تولیدی اراضی ازجمله عوامل مؤثر در باز طراحی الگوی کشت نواحی روستایی استان گیلان بوده است.
یونس وکیل الرعایا، محسن شفیعی نیکآبادی، شیما مسائلی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
امروزه، نوآوری فنّاورانه در گسترش عملکرد مشاغل کوچک نقش بسزایی دارد، و شناسایی عوامل نوآورانه بر توسعه فعالیتهای شرکتهای تعاونی تولیدی ازجمله مهمترین پیشنیاز اقدام بهمنظور استقرار این بخش در کسبوکارهای خانگی میباشد. بنابراین، هدف از این پژوهش امکانسنجی، شناسایی و رتبهبندی عوامل فنّاورانه در ایجاد تعاونیهای تولیدی کسبوکارهای خانگی و خانوادگی در روستاهای استان سمنان است. بر اساس روش نمونهگیری تصادفی در ادارات تعاون استان سمنان در بررسی اول 60 نفر از کارشناسان و متخصصان و در مرحله دوم از 10 نفر از خبرگان باسابقه کاری بیش از 15 سال برای مطالعه انتخاب شدند. پسازاین مرحله دادههای جمعآوریشده از مرحله اول، توسط تحلیل عاملی تأییدی تجزیهوتحلیل شد، و با استفاده از خروجی پرسشنامه دوم و اعمالنظر خبرگان این حوزه، وزن هر شاخص با تکنیک ANP تعیین و با روش PROMETHEE رتبهبندی گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل فنی و ارتباطی به ترتیب مهمترین عوامل فنّاورانه در مطالعات امکانسنجی ایجاد تعاونیهای تولیدی کسبوکارهای خانگی و خانوادگی هستند. این مهم از آنجایی موردتوجه قرار میگیرد که نتایج پژوهشی در خصوص سطح پیشرفتگی فنّاوری مورداستفاده در کسبوکارهای خانگی، در ارزیابی سطح همسویی استراتژی فنآوری اطلاعات و استراتژی کسبوکار در تعاونیهای تولیدی کوچک و متوسط، بیانگر آن بود که، هنوز جایگاه فناوری در کسبوکارهای کوچک و متوسط نهادینه و بالغ نشده است. بنابراین، بهمنظور ایجاد تعاونیهای تولیدی کسبوکارهای خانگی و خانوادگی، با توجه به مزایای ایجاد تعاونی در روستاها، میبایست پارامترهای فنی و فنّاورانه، ارتباطی، و قابلیتهای واحد تولیدی و مرتبط با محصول موردتوجه کارآفرینان روستایی قرار گیرد.
علی یوسفی، عباس ارغان، سعید کامیابی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
سرمایه داری مستغلات،یکی از انواع سرمایه داری است که در آن سرمایه برای کسب سودبیشتر، به جای ایجاد خلاقیت و رقابت در تولید کالا و خدمات، به سودا گری یا بورس بازی زمین و مسکن اختصاص داده و موجب تضعیف فعالیت های مولد می شود. این نوع سوداگری به زمین ومسکن، خصلت"ارزش دارایی" می بخشد. هدف این پژوهش بررسی سازوکارهای سرمایه داری مستغلات در ناحیه پیرامونی شاهد شهر و اثرات فضائی- مکانی آن در بازه زمانی 95-1375 است. روش شناسی تحقیق مبتنی بر پراگماتیسم و با روش تحقیق کیفی کیو انجام گرفت. نقشه های دو بازه زمانی ، با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نرم افزارGIS تهیه شده است. نتیجه نشان داد که پنج عامل دولت رانتیر، سود آوری سرمایه داری مستغلات، ضعف قوانین و جامعه مدنی، ضعف فعالیت های مولد و سرمایه داری تولیدی، نقش مهاجرت و تقاضای بالای زمین و مسکن موجب رونق سرمایه داری مستغلات شده و در نهایت سرمایه را از مسیر تولیدی خارج ساخته است. همچنین نتایج حاصله از تحولات فضایی شاهدشهر به روش دلفی نشان داد که عقب نشینی فضای زراعی و بایر به نفع باغ ویلا و ساخت ساز شهری با میانگین 8/7، فشردگی بافت از نظر افقی و ارتفاعی با میانگین 2/7، ادغام قومی و کاهش انسجام اجتماعی با میانگین 7/8 ،تغییرات ساختار اشتغال با میانگین 9/8، تخریب باغ ها با میانگین 8/8،کاهش آب زراعی به نفع آب شرب شهری با میانگین 6/5 درصد، از جمله اثرات فضایی گسترش سرمایه داری مستغلات در ناحیه بوده است. در نهایت میتوان نتیجه گرفت سرمایهداری مستغلات در فضاهای شهری با تحولات و دگرگونیهایی که در اندام فضا به دنبال دارد، منجر به آشفتگیهای طبیعی، اقتصادی و اجتماعی فضا و کج نمودن مسیر حیات در جهتی غیر پیشروی به سوی توسعه و ترقی شده است.
حیدر لطفی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
به طور کلی کارآفرینی روستایی در ایران با چالشهای عمیق و برنامهریزی نشدهای روبروست که یکی از عمدهترین این چالشها پدیدهای است که در این مقاله از آن به نوسازی فرهنگی تعبیر میشود. نوسازی نظریه و اصطلاحی ریشهدار و باسابقه مفهومی عظیم در ادبیات توسعه است که ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی و روانی دارد. یکی از ترکیبات مضاف آن نوسازی فرهنگی است که ناظر به در هم شکستن و از نو ساختن بنیادهای فرهنگی مستقر کنونی یک جامعه و نشاندن مجموعه دیگری از ارزشهای فرهنگی به جای آنهاست. این مقاله مدعی است که نوسازی فرهنگی خواسته و یا ناخواسته در روستاهای ایران به وقوع پیوسته و هدف آن بررسی تأثیر آن بر شکست سیاستهای کارآفرینی روستایی در ایران است. سؤال اصلی مقاله این است که نوسازی فرهنگی روستا و شکست سیاستهای کارآفرینی روستایی در ایران چه رابطهای با هم دارند؟ روش این مقاله پیمایشی – توصیفی است. جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای ادبیات نظری نوسازی بـا اسـتفاده از روش اسنادی و برای بخش میدانی از روش پیمایشی استفاده شد. جامعهی آماری این مقاله روستائیان استان ایلام هستند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 365 نفر از جمعیت روستانشین استان ایلام تعیین شد. این تعداد پرسشنامه بین سه نسل تقسیم و پاسخگویان به طریق نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. فرضیه مقاله این است که به نظر میرسد بین نوسازی فرهنگی و سیاستهای کارآفرینی روستایی رابطه معنا داری وجود دارد. نتایج این مقاله نشان میدهد که عواملی مانند عملکرد رسانهها، نظام آموزشی، نظام اقتصادی و سیستم بوروکراسی کشور باعث تغییر سبک زندگی، انتظارات، نوع معیشت و فرهنگ اقتصادی و حتی تربیت اقتصادی و نیز وابستگی و عدم استقلال شهر از روستا و نهایتا شکست سیاستهای کارآفرینی روستایی در ایران شده است.
وکیل حیدری ساربان،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
هدف این مقاله مطالعه تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر کیفیت شاخصهای اقتصادی مناطق روستایی شهرستان آستارا است. این تحقیق از نوع لحاظ هدف توسعهای، و از لحاظ ماهیت، پیمایشی و نیز از نوع همبستگی است. است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. برای جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی بخش لوندویل شهرستان آستارا مراجعه شد که جامعه آماری پژوهش را تشکیل میدهند. تعداد کل روستاییان بالای 15 سال شهرستان آستار 11932 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، 372 نفرانتخاب شدند. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد 30 پرسشنامه صورت گرفت و با دادههای کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS ، پایایی بخشهای مختلف پرسشنامه تحقیق 80/0 الی 86/0 بدست آمد. متغیرهای مستقل این تحقیق شامل مولفههای سرمایه اجتماعی (میزان آگاهی، اعتماد اجتماعی، میزان سازگاری اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، میزان رضایتمندی، تمایل به عضویت در نهادهای محلی، میزان مبادله اطلاعات و دانش، میزان روابط افقی بر پایه همکاری و ارتباطات اجتماعی) و متغیر وابسته شامل شاخصهای اقتصادی (معکوس بار تکفل، نسبت تامین نیاز از مراکز خود روستا، درصد کشاورزان دارای پوشش بیمه محصولات، سرانه تراکتور وکمباین به زمین، درصد زمینهای اجارهای، افزایش درآمد سرانه، رضایت شغلی، نرخ اشتغال روستاییان، میزان استفاده از نهادههای کشاورزی، توجه به متنوع شدن فعالیت اقتصادی، بهرهگیری از خدمات اعتباری، تنوع شغلی، میزان بهرهوری محصولات کشاورزی و میزان پسانداز) مناطق روستایی است. یافتههای تحقیق نشان داد که به جز دو متغیر میزان سازگاری اجتماعی و تمایل به عضویت در نهادهای محلی بین تمامی متغیرهای تحقیق با کیفیت شاخصهای اقتصادی مناطق روستایی رابطه مستقیم و معناداری وجود داشته است.
نبی امیدی، اسفندیار محمدی، یاسان اله پور اشرف، کرم خلیلی،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
شرکت های کوچک و متوسط با دارا بودن ویژگی های هستند که با وضعیت اقتصادی روستاهای ایران دارند. این پژوهش کمّی و ماهیت و هدف آن کاربردی و ازنظر گردآوری دادهها نیز توصیفی- پیمایشی است. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS بهعنوان نرمافزار اصلی و از نرمافزار LISREL بهعنوان نرمافزار کمکی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 598 نفر از کارشناسان و مدیران دستگاههای اجرایی فعالان اقتصادی روستاها (کارآفرینان و تعاونیداران روستایی) و اساتید دانشگاه بودند. برای پایایی گزارههای پژوهش، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و از روش غربالزنی نیز برای اعمال روایی در پرسشنامه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ تمام گزارهها، مقادیر بیشتر از 0.873 داشتهاند که نشانگر تأیید پایایی پرسشنامه است. برای افزایش روایی علاوهبر تأیید آن ازطریقِ غربالزنی، روایی صوری پرسشنامه نیز، توسط اساتید دانشگاه نیز بازنگری و تأیید شد. در این پژوهش از میان 38 متغیر شناسایی شده ، بعد از انجام بررسی های لازم و زمینه شمولیت متغییرها، در مجموع 20 متغیّر مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکتهای کوچک و متوسط،در روستاها شناسایی شدند. پس از بهکار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد. برپایه این ملاک، عوامل تامین مالی و نهاده های تولیدی، عوامل حمایتی و ترغیبی، عوامل آموزشی و مهارتی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دارای ارزش ویژه بالای 1 شناسایی و بهعنوان عوامل قابل استخراج تعیین شدند. با توجه به شاخصهای آماری با استفاده از روش تحلیل عوامل اصلی، این 4 عامل درمجموع 7531/0 درصد از واریانس کل متغیّرها را توانستند تبیین کنند.
محمد ولائی، حسین کریم زاده، رضا منافی آذر،
دوره 7، شماره 25 - ( 9-1397 )
چکیده
توسعه مشاغل یا کسبوکارهای کوچک روستایی به علت برخورداری از ماهیت و مزایایی خاص، با استقبال متخصصان توسعهروستایی روبهرو شده، بهگونهای که برخی متخصصان آن را مهمترین راهکار توسعهروستایی در کشورهای جهان سوم در نظر میگیرند. هدف این پژوهش، بررسی زمینههای ایجاد کسبوکارهایکوچک جدید و موانع راهاندازی آنها در سکونتگاههای روستایی بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و بنیان آن مبتنی بر پراگماتیسم و روش تحقیق آمیخته است. جمعآوری دادهها و اطلاعات بهصورت مطالعات میدانی و اسنادی انجام گرفت و قلمرو مکانی تحقیق بخش مرحمتآباد شهرستان میاندوآب بود. از مصاحبههای نیمهساختیافته با مدیران روستایی و مالکان واحدهای کسبوکار برای شناسایی زمینههای ایجاد کسبوکارها استفاده شد. با انجام 33 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با شیوه تئوری زمینه ای تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که زمینههای متعددی در بخش کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات وجود دارد ولی فقط بخش کشاورزی زمینهها و توان زیادی برای ایجاد واحدهای کسبوکار جدید دارد. روستاهای قپچاق و فیروزآباد با داشتن زمینه ایجاد 34 و 30 نوع از این کسبوکارهای مساعدترین روستاها به شمار میروند. جهت شناسایی موانع ایجاد کسبوکارهای جدید، فرایند روش Q طی شد. جامعه گفتمان از طریق نمونهگیری هدفمند معین شد و مجموعه کیو 41 گویهای را 20 نفر از کارآفرینان و مدیران واحدهای کسبوکارهای کوچک مرتب کردند. آزمون تحلیل عاملی استفنسون بر مبنای فرد نشان داد ایجاد کسبوکار جدید در محدوده مورد موانع سهگانهای دارد که عبارتند از: «موانع اقتصادی- اجتماعی»، «موانع زیرساختی» و «ضعف سرمایه اجتماعی و ترجیح سپردهگذاری به سرمایهگذاری». موانع «اقتصادی و اجتماعی» مهمترین عامل عدم ایجاد کسبوکار جدید بوده و با مقدار ویژه 10.10 بیش از 50 درصد واریانس را تبیین کرده است.