جستجو در مقالات منتشر شده


90 نتیجه برای توسعه روستایی

سعید عزیزی، مسعود مهدوی حاجیلویی، ریباز قربانی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاه‌های روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکان‌پذیر نمی‌شود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایده‌ها و روش‌های تازه استقبال می‌کنند، به‌دنبال آن، افکارشان نیز متحول می‌شود و در نتیجه، نگرش تازه‌ای در آن‌ها نسبت به فعالیت‌های کشاورزی و دیگر فعالیت‌های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می‌شود و با ارتقای ظرفیت‌های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم می‌سازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بوده‌است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبه‌بندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیت‌های جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شده‌است. به‌منظور وزن‌دهی شاخص‌ها از تکنیک دیمتل و برای رتبه‌بندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزل‌دره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاه‌حسین و بانوصحرا قرار گرفته‌اند. در میان شاخص‌های موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخص‌های مشارکت، علاقه‌مندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیت‌های جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفته‌است.

محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده­سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه­ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص­ ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می ­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می ­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه­های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه­شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می­باشد. با روش نمونه­گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه­ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه­های اکتشافی و نتایج مدل تجربی  QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه­گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست­های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم­ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده­اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه­ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم­ترین پیشران­های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می­باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه­ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه­ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته­ترین استراتژی­های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می­توان استفاده نمود.

کبریا مرادی، حمداله سجاسی قیداری، حمید شایان، امیدعلی خوارزمی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

امروزه اغلب برنامه ­ریزان توسعه روستایی به این نتیجه رسیده ­اند که مناسب­ ترین راهبرد پاسخگویی به چالش­های اقتصادی در مناطق روستایی تشویق روستاییان به فعالیت­های کارآفرینانه می­باشد. یکی از حوزه­ های شکل­گیری فعالیت­های کارآفرینانه در مناطق روستایی، گردشگری کشاورزی است که تحت تأثیر عوامل و نیروهای متعددی می­باشند. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه­های مؤثر بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری­کشاورزی و مدل سازی مفهومی این عوامل در قالب رویکرد سیستمی می­ باشد. بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر نتیجه یک پژوهش اکتشافی و با روش کیفی- کمی است. به منظور بررسی میزان تأثیر هر یک از متغیرها در مدل عوامل علی، تعداد 30 پرسشنامه در اختیار نخبگان اجرایی و دانشگاهی قرار گرفت. برای ترسیم مدل مفهومی علی و معلولی بر اساس مدلسازی سیستم پویا از  نرم افزار Vensim  و برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی (تک نمونه­ای و آزمون فریدمن) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش بر اساس آزمون t نشان می­دهد که تأثیر عامل سیاست گذاری بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری کشاورزی دارای رتبه اول می­باشد و عامل امکانات و خدمات گردشگری، عوامل فرهنگی- اجتماعی، مهارت­های فردی و ظرفیت­های محلی کشاورزی به ترتیب در رتبه­های بعدی قرار گرفته­اند.

هانیه حق پناه، طاهره صادقلو،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

یکی از راه‌های توانمندسازی زنان روستایی فراهم آوردن زمینه حضور آنها در فعالیت­های اقتصادی و بخصوص فروش تولیدات و محصولات کشاورزی و صنایع‌دستی است که نیازمند مهیا نمودن شرایط مطلوب از جمله ایجاد بازارهای مناسب برای این محصولات است. لذا، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش بازارهای محلی در توانمندسازی زنان روستایی در شهرستان قائن می­باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی؛ با روش­شناسی توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روش­های کتابخانه­ای و میدانی مبتنی بر ابزار پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است. حجم نمونه این تحقیق شامل 80 زن روستایی از 21 روستای شهرستان قائن است که به صورت تمام­شماری در زمان مطالعات میدانی به عنوان فروشنده در بازارهای محلی مورد مطالعه حضور داشته­اند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون­های رگرسیون و مقایسه میانگین و برای رتبه بندی روستاهای مورد بررسی از مدل کوکوسو بهره گرفته شده است. نتایج نشان می­دهد که زنان مورد مطالعه در بعد فردی بیشترین تاثیر را از شرایط بازار پذیرفته­اند. همچنین بازار های محلی بیشترین تاثیر را بر توانمندسازی زنانی که در روستاهای قومنجان، تیغدر و روم سکونت دارند داشته است.

مهدی چراغی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

ناامنی غذایی و فقر غذایی می‌تواند علاوه بر اثرات منفی  بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی به همراه داشته باشد، ازاین‌رو شناخت عوامل مؤثر بر شکل‌گیری ناامنی غذایی ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ناامنی غذایی و شناخت مهم‌ترین عوامل مؤثر در به‌کارگیری استراتژی‌های غذایی و غیرغذایی مقابله با ناامنی غذایی هست. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای ساکن در بخش حلب، شهرستان ایجرود استان زنجان می‌باشد. روش گردآوری اطلاعات به‌صورت کتابخانه‌ای و میدانی (پرسش‌نامه) و روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات هم به‌صورت آمار توصیفی و مدل هکمن و برای محاسبه میزان  ناامنی غذایی از روش (مقیاس ناامنی غذایی) استفاده‌شده است. یافته‌های تحقیق نشان می­دهد، 49.41 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 31.76 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 10.59 درصد خانوارها ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 8.24 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین نتایج مدل هکمن نشان می‌دهد، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در استراتژی غیر غذایی، درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش غیرکشاورزی است که دراین‌بین عوامل درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش خدمات با ضریب 246/0، شغل فرعی با مقدار ضریب 328/0 و میزان درآمد با ضریب 289/0  دارای بیشترین تأثیر هست. باتوجه‌به یافته‌ها، پیشنهاد تحقیق حاضر جهت کاهش ناامنی غذایی تنوع فعالیت‌های اقتصادی هست.

حمید شایان، حمدالله سجاسی قیداری، خدیجه یزدانی مروی لنگری،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

یکی از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ وﻳﮋگی­ های بخش کشاورزی در ﻣﻨـﺎﻃﻖ روﺳـﺘﺎﻳﻲ اﻳـﺮان، ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن ﺑﻬﺮه­وری ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ اﺳﺖ. قطعهﻗﻄﻌﻪ ﺑﻮدن اراﺿﻲ زراﻋﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در اﻳﻦ اﻣﺮ می­باشد و مناسب­ترین راﻫﻜﺎر، اﺟﺮای ﻃﺮح­های ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ­ﺳﺎزی اراﺿﻲ اﺳت. از مهم­ترین آثار اجرای طرح­های یکپارچه­سازی اراضی کشاورزی، آثار اقتصادی، زیست­محیطی و اجتماعی است. بر­این اساس پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، توسعه ­ای و کاربردی است که به منظور گرد­آوری اطلاعات، برحسب مقتضیات پژوهش از مطالعات پیمایشی و کتابخانه­ای استفاده شده است. جامعه­ی آماری تحقیق شامل 1448 خانوار سهام­دار شرکت سهامی زراعی نیل آباد تربت جام است که با استفاده از فرمول کوکران 174 سهام­دار به عنوان نمونه انتخاب و مورد پرسش­گری واقع شدند. داده­ها و اطلاعات جمع­آوری شده با استفاده از روش­های آمار استنباطی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، در بُعد اجتماعی- فرهنگی، شاخص افزایش دانش کشاورزان با میانگین 93/3 و در بعد اقتصادی- معیشتی، شاخص هزینه مصرف آب، با میانگین 82/3 نسبت به سایر شاخص­ها افزایش معناداری را نشان می­دهد. به طور کلی میانگین اثرات یکپارچه­سازی اراضی در قالب شرکت سهامی 47/3 است که بالاتر از میانگین عددی 3 و در حد متوسط تا مطلوب ارزیابی گردیده است. بنابراین شرکت سهامی زراعی نیل­آباد در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی سهام­داران تاثیر نسبتاً مثبتی داشته است. با اینحال، با گذشت ۵۰ سال از فعالیت شرکت، اکنون پایین رفتن سطح آب­های زیر زمینی، عدم وجود صنایع مکمل در زنجیره تولیدی، افزایش اعضای اولیه از ۲۷۶ نفر به حدود ۲۰۰۰ نفر به عنوان عواید بگیر، عدم رضایت سهام­داران از هیات مدیره شرکت سهامی زراعی، مهم­ترین مسائل شرکت از دیدگاه مدیران و سهام­داران است.

محمد حجی پور،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

توسعه فضاهای جغرافیایی نیازمند درک واقعی و برنامه­ ریزی هوشمندانه است. تدبیر چالش­ ها و مسائل روستایی و به ویژه اقتصاد آن، یک گام راهبردی در توسعه اقتصاد فضا است. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور که از ظرفیت­ ها و توان­ های قابل توجهی برای توسعه برخوردار است، با این وجود معمای کم­رشدی و عقب ماندن از توسعه در مقایسه با سایر استان­ های کشور، حل نشده باقی مانده است. از این رو، در این تحقیق سعی گردیده ضمن درک موانع رشد و تحول اقتصاد، به الگویابی ساختار اثرگذاری این چالش ­ها در فضاهای روستایی خراسان جنوبی پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. داده­ ها با مطالعات اسنادی و دریافت­نظرات نخبگان (محلی و منطقه­ ای) گردآوری شده است. شناخت و تعیین وزن موانع رشد اقتصاد فضا از ترکیب روش طوفان مغزی و تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است. به منظور شناسایی الگوی روابط میان ابعاد (مقوله­ های شناسایی شده) از روش دیمتل استفاده گردید. داده­ های­ اولیه با انجام مصاحبه با اعضای شورای اشتغال و توسعه اقتصادی در سطح شهرستان­ ها و استان خراسان جنوبی استخراج گردید. یافته­ ها نشان داد 103 عامل دارای نقش بازدارنده­ی رشد اقتصاد فضا به ویژه در عرصه­ های روستایی استان خراسان جنوبی بوده است. موانع مذکور، در هفت گروه "فنی"، "انسانی و اجتماعی"، "نهادی"، "مالی و تجاری"، "محیط طبیعی"، "زیرساختی" و "جغرافیایی (مکانی)" تقسیم ­بندی شده است. به لحاظ میزان تأثیرگذاری متغیرها، موانع بُعد جغرافیایی از بیشترین اثرگذاری برخودار بوده است. همچنین از حیث میزان تأثیرپذیری متغیرها نیز بُعد فنی از بیشترین تأثیرپذیری برخوردار است. به لحاظ شاخص "تعامل با سایر ابعاد شناسایی شده"، بررسی­ ها موید این بوده است که عوامل بُعد انسانی- اجتماعی در بیشترین سطح تعامل با دیگر ابعاد قرار داشته است. از حیث علت و معلول بودن ابعاد شناخته شده نیز، خروجی روش دیمتل نشان داد که ابعاد محیط طبیعی، جغرافیایی و نهادی "علّی" بوده و ابعاد انسانی-اجتماعی، زیرساختی، فنی و مالی و تجاری "معلول" به شمار می­آید. در نهایت اینکه، در خراسان جنوبی تنوع چالش­ ها و موانع بر سر راه رشد و توسعه اقتصاد روستایی بسیار است هر چند که وزن اثرگذاری عوامل چالش زا، از موقعیت جغرافیایی تبعیت می کند؛ با این وجود گستردگی "موضوعی" و "مکانی" موانع پیش روی رشد و توسعه اقتصادی روستاها و همچنین اثرات فزاینده این عوامل بر یکدیگر سبب شده تا بافت اقتصادی روستاها را مختلف و به زوال بکشاند.

مریم مومن پور آکردی، سیده زلیخا قربان زاده زعفرانی، سیدحسن رسولی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می­دهد به گونه­ای که کشاورزی به عنوان بزرگ­ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می­کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می­تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه­ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص­های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه­های روستایی در استان گلستان می­باشد. بدین منظور شاخص­های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره­گیری از مدل تصمیم­گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص­ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص­های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص­های توسعه اقتصاد سبز منطقه­ای سنجیده شده است. برای وزن­دهی شاخص­ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده­ها از نرم­افزار EXCEL  و SPSS استفاده شده است. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده­ها سکونت­گاه­های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می­باشند. اولویت­بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص­های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می­توان بین  پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب­ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق­قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می­دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه­ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست­گذاری­ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی­الخصوص شاخص­های کشاورزی پایدار در سکونتگاه­های روستایی جهت­دار نماید.

ناهیده محمدی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان، منجر به سازماندهی آن­ها در قالب سازمان­ های غیردولتی و مردم نهاد شده؛ و زمینه مشارکت موثر آنان را در فراگرد توسعه و تحولات فضایی سکونتگاه ­های روستایی فراهم می­ سازد. در این­ راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، ارتباط بین تسهیل‌کننده‌های توانمندسازی روستاییان در میزان شکل­گیری سازمان­های غیردولتی، و ارتباط این سازمان­ها در فراگرد تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی(در قالب 15 شاخص) در سطح30 روستا و 300 خانوار نمونه روستاهای شهرستان جوانرود سنجیده شد. یافته­ ها نشان داد بین بهبود شاخص­ های توانمندسازی و  میزان شکل­ گیری و گسترش سازمان­ های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی رابطه معنی­ دار وجود دارد. لیکن، این ارتباط از نوع کاهشی-کاهشی بوده است؛ که نامناسب بودن جایگاه  متغیرهای پژوهش در ناحیه مورد مطالعه را آشکار  ساخته است. به ­سخن­ دیگر، عملیاتی کردن روش­ های توانمندسازی به دلیل غلبه رویکرد «بالا به پایین» و «حکومت محور» نتوانسته است احساس قدرت و توانمندی را در روستاییان ایجاد و زمینه مشارکت مؤثر و سازمان یافته آنان در چارچوب سازمان­های غیردولتی را فراهم نماید. به گونه­ ای که پایین بودن سطح مشارکت سازمان­ های غیردولتی سبب نارسایی در تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی- اکولوژیک شده است. بنابراین، ضروری است، از راه توجه و بهبود شاخص­ های تسهیل کننده­ توانمندسازی روستاییان همچون؛ آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت، انسجام و همبستگی، اعتماد و اطمینان، مشارکت، نهادسازی و حمایت سیاسی دولت، و تغییر رویکرد به سوی «اجتماع محور» و «پایین به بالا»، زمینه مناسبی برای مشارکت آنان با هدف شکل­ دهی سازمان­ های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه­ های روستایی فراهم شود.

نسرین جلیلیان، یاسر محمدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده

یکی از راه­ﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑـﺎ ﮐﺎﻫﺶ فقر و بهبود معیشت به ویژه در بین زﻧﺎن روستایی ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار، تامین مالی خرد آنها در قالب اعطای تسهیلات خودکفایی و اشتغال­زایی از طریق نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) است. این پژوهش با هدف مطالعه نقش وام ­های اشتغال­زایی بر معیشت پایدار زنان روستایی سرپرست خانوار انجام شد. پژوهش، از نظر ماهیت از نوع پژوهش­های کمی و از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی است. همچنین به لحاظ نحوه گردآوری داده­‏ ها، از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ­ها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، زنان روستایی سرپرست خانوار که تحت پوشش کمیته امداد در دهستان هرسم، شهرستان اسلام‌آباد غرب در استان کرمانشاه بودند که 100 نفر از این زنان انتخاب و به ‏‌صورت سرشماری بررسی شدند. داده‏­ ها با استفاده از پرسشنامه محقق ­ساخته، جمع­ آوری شد که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ­‏ها در محیط نرم­‏افزار IBMSPSS انجام شد. نتایج نشان داد که دو گروه زنان سرپرست خانوار بهره­مند و بی­بهره از وام ­های اشتغال­زایی کمیته امداد، از نظر وضعیت معیشت پایدار روستایی، تفاوت معنی­داری باهم داشتند و زنان بهره ­مند، مخصوصاً در بعد سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی وضعیت معیشت بهتری داشتند. همچنین در بین زنان بهره­مند از وام ­های خوکفایی نیز کسانی که از میزان وام ­های دریافتی و دوره بازپرداخت آنها رضایت داشته و همچنین در دوره­های مهارت­آموزی جهت ایجاد شغل شرکت داشتند، از سطح معیشت پایدار بالاتری برخوردار بودند.

لیلا برفی زاده، منصور غنیان، مسلم سواری،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

شرکت‏ های تعاونی در زمینه‏ های رشد اقتصادی، فقرزدایی، اشتغال مولد، یکپارچگی اجتماعی، تقویت کارآفرینی و مدیریت و تمرکز سرمایه‏ های کوچک در قالب سرمایه‏ های متوسط و کلان ایفای نقش می‏کنند و به‏ عنوان یکی از جدیدترین راه ‏های توسعه پایدار در برنامه‏ های توسعه کشور مطرح هستند. در واقع می‏توان گفت شرکت‏ های تعاونی تولید روستایی از مؤثرترین شبکه ‏های موجود در سطح روستا هستند که به‏طور مستقیم به کشاورزان و توده‏ های روستایی خدمت و در تحقق برنامه‏ های کلان کشور نقش مهمی ایفا می‏کنند. لذا موفقیت تعاونی ‏ها می‏توانند نقش آن‏ها را در توسعه روستایی پر رنگ‏تر نماید در این راستا این پژوهش در پی شناسایی عوامل موفقیت تعاونی‏ های تولید در مناطق روستایی استان لرستان بر‏اساس مدل EFQM انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای شرکت‏های تعاونی تولید روستایی فعال استان لرستان که 2602 نفر در 7 تعاونی تولید روستایی در چهار شهرستان دورود، بروجرد، خرم آباد و الیگودرز، در 41 روستا، می‏باشد. با استفاده از  جدول کرجسی مورگان 335 نفر به روش نمونه‏ گیری تصادفی انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده‏ ها با نرم ‏افزار،  SPSS20 انجام شد. یافته ‏ها نشان داد که در بین عوامل EFQM (رهبری، خط‏مشی و استراتژی، کارکنان، شراکت و منابع، فرایندها، نتایج مشتری، نتایج کارکنان، نتایج جامعه و نتایج کلیدی عملکرد) معیارهای رهبری، خط‏مشی و استراتژی، کارکنان، شراکت و منابع، نتایج کارکنان، نتایج جامعه، نتایج کلیدی عملکرد تأثیر مثبت و معناداری بر روی موفقیت تعاونی‏ها دارند که قادرند3/60 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند.

علی اکبر تقی پور، فاطمه مطلبی نژاد، پارسا احمدی دهرشید،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

مفهوم کارآفرینی در پاسخ به نیازهای حاصل از تحولات نظام­ های اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر مطرح شد. در بسیاری از جوامع درحال‌توسعه از جمله ایران، در مسیر کارآفرینی زنان، مشکلات زیادی وجود دارد که سبب شده تا روند حضور زنان در کارآفرینی، کُند باشد. در پژوهش حاضر تلاش می­شود تا عوامل مؤثر بر موفقیت کارآفرینی روستایی از دیدگاه زنان و مردان روستاهای بخش امیرآباد شهرستان دامغان شناسایی شود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیّت توصیفی - تحلیلی و از نظر روش گردآوری اطلاعات اسنادی - پیمایشی است. به‌منظور سنجش میزان همبستگی میان متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و برای تحلیل دیدگاه­ زنان و مردان نسبت به شاخص­های موفقیت کارآفرینی از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش دال بر وجود تفاوت معناداری در دیدگاه زنان و مردان دارد؛ البته دراین‌بین هر دو گروه جنسیتی عامل «فردی» را بیش از هر عامل دیگری در موفقیت کارآفرینی مؤثر می­دانند؛ زنان «داشتن تعهد» و «مصمم بودن در کارها» و مردان «داشتن روحیه ریسک­پذیری» و «داشتن روحیه خودباوری» را مهم­ترین زیرمؤلفه‌های عامل «فردی» برشمردند. در میان سایر عوامل نیز، تفاوت دیدگاه معناداری از نظر زنان و مردان وجود دارد؛ از نظر زنان، عوامل «فردی»، «زیرساختی نهادی»، «اقتصادی»، «خانوادگی» و «اجتماعی فرهنگی» به ترتیب نقش مهمی را در موفقیت کارآفرینی ایفا می­نمایند.

محمود گنجی پور، مصطفی طالشی، محسن شاطریان،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

در این پژوهش با توجه به نقش دولت در توانمندسازی و توسعه روستاها، اقداماتی که دولت در قالب نظام برنامه­ های توسعه به ویژه بعد از انقلاب اسلامی ایران انجام داده است، نخست با شناخت و تحلیل سرمایه گذاری­ های دولتی به روستاها و سپس نقش توانمندسازی مردم و چگونگی اثرگذاری آن در روستاهای ناحیه کاشان مورد بازشناسی قرار می­ گیرد. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری کلیه 15255 خانوار روستایی ناحیه کاشان و حجم نمونه 316 خانوار می باشد. دراین تحقیق با بهره ­گیری از روش طبقه بندی و بکارگیری ماتریس سه بعدی از شاخص­های همچون میزان سرمایه­ گذاری دولتی(شاخص اثرگذار)، موقعیت جغرافیایی روستا و میزان جمعیت به عنوان شاخص ­های اثربخش تعیین روستاهای نمونه استفاده و در مجموع 12 روستا انتخاب شد. برای تبیین رابطه میان متغیر مستقل و وابسته با توجه به ماهیت فرضیات از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی و ضریب تعیین(R2) درنرم افزار SPSS استفاده شد. یافته­های حاصل از مطالعات میدانی ازوجود رابطه قوی، مثبت و مستقیم بین دو متغیر سرمایه­گذاری و توانمندسازی روستاییان(000/0P=) حکایت دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون چند متغیره، متغیر سرمایه­گذاری کالبدی – فضایی (301/0BETA=)، سرمایه­گذاری اجتماعی (256/0BETA=) و سرمایه گذاری اکولوژیکی (228/0BETA=)، بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته(توانمندسازی) داشته­اند. در نهایت باید در فرایند سرمایه گذاری دولت، توانمندسازی و ظرفیت سازی به عنوان هدف تعقیب شوند و دربرنامه‌های توسعه پایدارروستایی به برنامه­ریزی مشارکت­مدار و تسهیلگر، پایین به بالا و غیرمتمرکز توجه و رویکرد حاکم بر فرایند توسعه روستایی در ایران و ناحیه از طریق انتخاب سیاست­های اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و کالبدی- فضایی مناسب اصلاح گردد.

رویا رحیمی، حامد قادرزاده،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده

یکی از چالش ­های اصلی جمعیت موجود و رو به رشد انسان تامین غذا و تولید کشاورزی است. استفاده از منابع آب مثل دریاچه­ های طبیعی، آبگیرها، مخازن پشت سدها، آب­ بندها و رودخانه ­ها می ­تواند در دستیابی به منابع غذایی جدید نقش مهمی داشته باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات اقتصادی اجتماعی احداث سد آزاد بر توسعه روستایی و نظام ­های بهره­برداری کشاورزی انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل بهره ­برداران سرپرست خانوار ساکن روستاهای حاشیه سد آزاد در منطقه کلاترزان است. روش نمونه­ گیری تصادفی ساده برای انتخاب نمونه ­ها استفاده شد. داده ­ها از نوع میدانی و از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری برای سال 99 جمع­آوری گردید. تعداد نمونه­ های پژوهش بالغ بر 146 نمونه است. آمار توصیفی و روش منفعت -هزینه برای تجزیه و تحلیل داده­های پژوهش استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می­دهد، با احداث سدّ تعداد کل بهره­ برداران از 209 خانوار بهره­بردار قبل از احداث به 179 کاهش پیدا کرده است؛ و این باعث مهاجرت 473 نفر از مردم ساکن به ویژه جوانان به سایر مناطق اعم از شهر و سایر روستاها شده است. با توجه به کاهش ارزش تغییرات تولید محصولات کشاورزی (بعد از احداث) و ارزش منافع و هزینه­ های سدّ برای روستاییان حاشیه سدّ، مجموع کل منافع و هزینه به ترتیب 30/65557 میلیون تومان و 14/146368 میلیون تومان می­باشد. نسبت منفعت به هزینه ( با نرخ تنزیل 18 درصد) بالغ بر 448/0 است و از نظر افراد نمونه توجیه اقتصادی ندارد. بازنگری الگوی بهینه تولید و سایر فعالیت‌های ممکن در منطقه با توجه به تغییر ساختار و اندازه واحدها از سوی کارشناسان اقتصاد کشاورزی قویا پیشنهاد می‌گردد. نتایج مقایسه مطالعات با مطالعات مشابه نشان می‌دهد، در بیشتر موارد خانوارهای جابجا شده نگاهی چندان مثبت نسبت به اجرای چنین طرح‌هایی ندارند و نگرانی غالب معطوف به  از دست دادن نیروهای کار جوان خانوادگی است. در خاتمه پیشنهاد می‌گردد، ارزیابی اقتصادی مناطق پایین سدّ نیز انجام گیرد.
 

سعید نصیری زارع، وحید ریاحی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

شناخت همکاری‌های علمی و موضوع مقالات، می‌تواند تصویر جامعی از نوع فعالیت‌های علمی نویسندگان در مجله مشخص و سبب شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیقات انجام شده گردد. در این جهت یکی از مناسب‌ترین روش‌ها، استفاده از روش‌های تجزیه و تحلیل علم‌سنجی است. پژوهش با این رویکرد به تحلیل شبکه همکاری‌های علمی و ترسیم موضوع مقالات مورد توجه در مجله «اقتصاد فضا و توسعه روستایی» پرداخت. پژوهش از نوع کاربردی، با استفاده از فنون علم‌سنجی و به روش‌ کتابخانه‌ای انجام شد. اطلاعات توصیفی و شناختی مقالات به عنوان مبنای تحلیل قرار گرفت. مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی اکنون پس از انتشار 34 شماره، 364 مقاله توسط 641 نویسنده منتشر کرده که الگوی تألیفی بیشتر این مقالات از همکاری سه نویسنده بوده است. در مجله شبکه کامل همکاری‌ علمی، از آن جهت که نویسندگان در زمینه‌های علمی متفاوت قرار دارند، شکل نگرفته است. این موضوع از سویی بیانگر توجه اصلی مجله به موضوع مقالات بدون توجه به نویسندگان بوده است. با این حال در شبکه همکاری‌های علمی مجله، قدیری معصوم، مطیعی‌لنگرودی و ریاحی، بیشترین تعداد ارتباطات را داشته‌اند. این نویسندگان به همراه رضوانی مهمترین نقش را نیز به عنوان میانجیگر در کنترل و انتقال اطلاعات در شبکه علمی مجله ایفا می‌کنند. در شبکه علمی مجله سهم عمده‌ای از نویسندگان نیز از دانشگاه‌ تهران، خوارزمی و پیام نور تهران بوده‌اند که تمایل کمتری برای همکاری در شبکه علمی مجله با نویسندگان دیگر دارند. اما موضوع اصلی مقالات در مجله، با اهتمام به ابعاد توسعه روستایی؛ بیشتر در زمینه «توسعه اقتصادی» بوده که بیشتر منطبق با جهت‌گیری سیاست‌های توسعه روستایی در کشور است. «گردشگری» و «کشاورزی» دو موضوع محوری در این زمینه هستند. بنابراین برنامه‌ریزان در جهت تحقق توسعه علمی مجله، می‌توانند جهت‌گیری موضوع مقالات را در سایر زمینه‌های علمی توسعه روستایی مورد توجه قرار بدهند.

غلامرضا امینی نژاد، یاسر زنده بودی، معصومه نوروزی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

توجه به کشاورزی می‌تواند در توسعه پایدار روستایی اثرگذار باشد و در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی، کاهش بیکاری و کاهش مهاجرت مؤثر باشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تحلیل نقش کشاورزی در توسعه روستایی دهستان اهرم استان بوشهر، با تاکید بر تولید تنباکو صورت گرفته است، جامعه آماری در این تحقیق کلیه روستاییان دهستان اهرم از توابع شهرستان تنگستان می‌باشد. دهستان اهرم بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1395، 8612 نفر جمعیت داشته است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 330 به دست آمد که به صورت تصادفی از جامعه انتخاب شدند. در این تحقیق با بهره­گیری از منابع و اطلاعات و بررسی میدانی، با در نظر گرفتن متغیرها، شامل مؤلفه‌های توسعه روستایی با تاکید بر نقش کشاورزی و متغیر وابسته گویه­های مربوط به هر یک از مؤلفه‌های توسعه روستایی و سهم هریک تعیین‌شده است؛ به منظور تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار اساتید و کارشناسان قرار گرفت و برخی گویه­ها با نظر ایشان اصلاح و روایی محتوایی آن تائید گردید؛ پایایی ابزار تحقیق(پرسشنامه) با نرم‌افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت و آزمون آلفای کرونباخ معادل 79/0 به دست آمد؛ این مقدار برای ابزار تحقیق مناسب است. بطور خلاصه، نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که بین توسعه کشاورزی و توسعه پایدار روستایی(451/0)، بین افزایش محصولات کشاورزی و ماندگاری جمعیت(369/0)، بین نقش زنان و توسعه روستایی(394/0)، بین رونق کشاورزی و توسعه اجتماعی(298/0) در منطقه مورد مطالعه، رابطه معناداری وجود دارد(p< 0.05)؛ و برنامه­ریزی­های دولت متضمن تأمین منافع درازمدت روستاییان است. این یافته‌ها موید این است که برنامه­ریزی و مدیریت مؤلفه‌های توسعه روستایی یک فعالیت فرا بخشی است که رویکردی جامع­نگر و به هماهنگی بخش‌های مختلف مرتبط نیاز دارد.

فاطمه کاظمی کساری، محمود مرادی، محمدرحیم رمضانیان،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

کسب‌وکارهای خانگی ازجمله بخش‌های حیاتی فعالیت‌های اقتصادی کشورهای پیشرفته بشمار می‌آیند، کسب‌وکار خانگی ازنظر ایجاد شغل، نوآوری در عرصه محصول و خدمات، موجب تنوع و دگرگونی زیادی در اجتماع و اقتصاد هر کشور می‌شوند. در واقع کسب‌وکارهای خانگی نقطه شروع مناسبی برای راه‌اندازی کسب‌وکار شخصی است. مطالعات نشان داده که کارآفرینی اجتماعی به‌منزله ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه به‌منظور رفع مشکلات اجتماعی و بسیج ایده‌ها، ظرفیت‌ها و منابع موردنیاز برای تغییرات اجتماعی، در کنار توسعه کسب‌وکارهای خانگی تأثیر زیادی در توسعه روستایی دارد. براین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت­بندی عوامل مؤثر بر توسعه کسب‌وکارهای خانگی روستایی با تأکید بر نقش کارآفرینی اجتماعی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیلی است. پژوهش حاضر خبره محور بوده و به ‌منظور شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کسب‌وکارهای خانگی روستایی ابتدا عوامل بررسی‌شده از ادبیات به‌صورت پرسشنامه درآمده و در اختیار خبرگان در حوزه کسب­وکارخانگی قرار گرفت. عوامل شناسایی‌شده در 4 دسته (توانمندی‌های کارآفرینانه، توانمندی‌های کسب‌وکاری، برخورداری از نیروی انسانی مناسب و زیرساخت نهادی و قانونی حمایت­گرانه) طبقه‌بندی شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش بهترین- بدترین (BWM) استفاده شد که نتایج ارزیابی نشان می­دهد توانمندی­های کارآفرینانه بهترین عامل بوده و از طرف دیگر زیر معیار روحیه و تلاش و سخت‌کوشی با وزن 0.101 در رتبه نخست و زیر معیار باور درونی افراد به توانایی حل مسائل جامعه با وزن 0.027 در رتبه آخر قرار دارد.

علی حسنوند، محسن عارف‌نژاد،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده

اهمیت توسعه و پیشرفت روستا جهت دستیابی به امنیت غذایی، مساعدت به بخش صنعت و نیز نقش صادرات غیر نفتی روستا در تولید ناخالص کشور و ایجاد فرصت‌های شغلی نشان دهنده اهمیت توسعه مناطق روستایی در توسعه ملی کشور است، لذا هدف از این تحقیق تهیه نگاشت فازی عوامل موثر بر توسعه پایدار اقتصادی در روستا با مطالعه روستاهای استان لرستان صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع، توصیفی پیمایشی می‌باشد. روش جمع‌آوری داده‌ها آمیخته می‌باشد که در مرحله اول داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان جمع‌آوری گردید و در مرحله‌ی دوم محاسبات مناسب با استفاده از مراحل روش نقشه نگاشت فازی انجام شد. نمونه آماری شامل 18 نفر از خبرگان فعال در سازمان های جهاد کشاورزی، کمیته امداد، میراث فرهنگی و اعضای هیات علمی گروه اقتصاد و توسعه و ترویج دانشگاه لرستان می‌باشند به روش نمونه‌گیری گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. پس از بررسی و تحلیل یافته ها مشخص گردید که شناسایی مزیت های رقابتی روستاها بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار اقتصادی روستاها دارد و پس از آن عواملی مانند جذب سرمایه گذار خصوصی، ایجاد خوشه های صنعتی در روستاها و فرهنگ سازی در راستای حمایت از سرمایه گذاران غیر بومی در رتبه های بعدی قرار دارند.
 
زهرا سلطانی، مجید گودرزی، محمد رئوف فیاضی،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: توسعه گردشگری خلاق در روستاها به‌عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه پایدار و افزایش اقتصادی مناطق روستایی موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی شهرستان شوشتر پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. برای این منظور، با مطالعه مبانی نظری، پرسشنامه‌ای با ابعاد مختلف (زیرساختی، آموزش، مشارکت محلی، نوآوری و ابتکار، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ و هویت بومی) طراحی شد. سپس، با استفاده از روش تصادفی طبقه‌ای، در میان ساکنان دهستان توزیع شد. سپس از روش‌های آمار توصیفی در نرم‌افزار SPSS و EXCEL برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد. همچنین، با استفاده از آزمون تی تک نمونه‌ای در SPSS و تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار LISREL، وضعیت شاخص‌های توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی ارزیابی شد.
یافته‌ها: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، وضعیت دهستان میان آب جنوبی ازلحاظ شاخص‌های توسعه گردشگری خلاق روستایی با میانگین 288/2 در سطح پایینی قرار دارد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در بخش زیرساختی، وجود امکانات تفریحی، تأسیسات پذیرایی با بار عاملی 88/0بیشترین ارتباط و تأثیرگذاری را دارد، یعنی دارای ارتباط 88 درصدی می‌باشد. در مرتبه بعدی در بخش مشارکت محلی، میزان همکاری و مشارکت مردم روستا در مسائل زیست‌محیطی، با بار عاملی 87/0 قرار دارد. در مرتبه سوم نیز شاخص وجود فرصت‌ها و برنامه‌های تداوم آموزشی برای جامعه محلی با بار عاملی 86/0 به‌عنوان اولویت سوم تأثیرگذاری قرار گرفته است.
نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، توجه و توسعه به سه مورد بالا اولویت‌های موردنیاز برای بهبود و توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی می‌باشد، می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های مدیران و برنامه‌ریزان در زمینه توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی کمک کند.

آقای آرش درخشان درآبی، دکتر یاسر محمدی،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیطی برنامه‌های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر اجرا شد.
روش پژوهش: پژوهش از روش ترکیبی (کیفی-کمی) بهره برده و برای گردآوری داده‌ها از ابزار مصاحبه در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. با توجه به هدف پژوهش، جامعه آماری متشکل از دوگروه کارشناسان بود. جهت ارزیابی محیطی برنامه‌های توسعه روستایی از سه گروه کارشناسان سازمان‌های توسعه روستایی، کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و مطلعان روستایی (شوراها و دهیاران)، هر گروه 30 تَن و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر، از 8 خبره توسعه روستایی نظرخواهی شد. برای ارزیابی محیطی از تکنیک سوات (SWOT) و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر از روش ترکیبی TOPSIS-ANP در محیط نرم‌افزار Super Decision استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که نقاط قوت برنامه‌های توسعه روستایی بسیج بر نقاط ضعف برتری داشته اما با تهدیدهایی نیز روبروست. ماتریس راهبردی برتر نیز نشان داد که از بین 10 راهبرد استخراج‌شده از تحلیل محیطی، "هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامه‌ها و کاهش دوباره‌کاریها" به‌عنوان راهبرد برتر مشخص شد. راهبردهای "همفکری و برگزاری نشست‌های منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزیابی برنامه‌های توسعه روستایی" و "همکاری با سمن‌ها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت پروژه‌های اشتغال‌زایی" نیز در دو رتبه بعدی اهمیت قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ضرورت گسترش شبکه همکاری و همفکری با سایر متولیان توسعه روستایی و پیروی از یک الگوی توسعه روستایی جامع و هدفمند، به‌منظور بهبود برنامه‌های توسعه روستایی بسیج سازندگی پیشنهاد می‌شود.
 

صفحه 4 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb