جستجو در مقالات منتشر شده


54 نتیجه برای فضا

بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت، یعقوب مزارزهی،
دوره 8، شماره 29 - ( 9-1398 )
چکیده

جریان­های فضایی بین سکونتگاه­های روستایی و شهری وجود دارند که در غالب جریان افراد، سرمایه، کالا، اطلاعات و فناوری و مانند آن تعریف می­شود. جریان­های فضایی بین شهر و روستا در گذر زمان از عوامل کلیدی در تحولات اقتصادی سکونتگاه­های روستایی است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش جریان­های فضایی در تحولات اقتصادی سکونتگاههای روستایی پیرامون شهر زاهدان است. تحقیق حاضر با توجه به ماهیت مسئله و موضوع مورد بررسی، از نوع تحقیقات داده پردازی است و جامعه آماری پژوهش را 218 روستای شهرستان زاهدان تشکیل می­دهند که از این میان 30 روستا با استفاده از روش تخمین شخصی به عنوان نمونه موردی تحقیق برگزیده شده­اند. با توجه به هدف پژوهش، از بین خانوارهای روستاهای نمونه، 348 خانوار به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شده­اند. نمونه­های تحقیق (اعم از روستا و خانوار) به ترتیب با استفاده از روش­های طبقه ای(فاصله از شهر و جمعیت) و تصادفی انتخاب شده­اند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی (ابزار پرسشنامه)بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین ) و آمار استنباطی ( آزمون رگرسیون و آزمون کندال تائوبی) و برای تعیین وضعیت شدت تحولات در روستاهای نمونه از تکنیک Vikor  استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که جریان­های فضایی در بهبود ساختار اشتغال، گسترش فعالیت­های گردشگری، بهبود وضعیت مسکن، بهبود وضعیت صنعت، بهبود وضعیت کشاورزی و خدمات تأثیر گذاشته است  اما این تحولات در همه ابعاد و در همه روستاها مثبت نبوده و تحولات منفی را نیز (تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، گسترش الگوی مسکن شهری، تداوم  جریان سرمایه در بخش های غیر تولیدی) در پی داشته است.

حسن افراخته،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده

رویکرد مطالعات ناحیه­ای دردوره قبل ازجنگ جهانی دوم، دیدگاه غالب درجغرافیا بوده است. در این رویکرد، تفاوت های ناحیه­ای مطالعه می­شد و  جغرافی دانان در پی کشف قوانین  قابل تعمیم  در جغرافیا  نبودند. دررویکرد مطالعات ناحیه ای، هدف اصلی جغرافیای اقتصادی تجزیه وتحلیل نظم فضایی اقتصاد بود  و جغرافیای اقتصادی، فعالیت­های اقتصادی را که در داخل چشم انداز جغرافیایی اتفاق می افتاد، فهرست می کرد و به تشریح آن ها می پرداخت. با گسترش تحولات علمی و انقلاب کمی، دیدگاه مطالعات ناحیه ای در تحلیل پدیده های جغرافیایی کارایی خود را از دست داد و  تحلیل فضایی، به پارادایم غالب جغرافیا تبدیل شد. این رویکرد، کاربرد مدل های کمی را در تحلیل فضایی پدیده های جغرافیایی رواج داد. بر اساس این رویکرد، پراکندگی پدیده های جغرافیایی، ظاهراً بی نظم است اما از اصولی منظم تبعیت می کنند که  از نظر علمی قابل شناخت است. در این دوره، جغرافیای اقتصادی هم از قوانین ریاضی و فیزیک در تحلیل  اقتصادی نواحی استفاده کرد. تبدیل شیوه تولید فوردیسم( تولید انبوه) به پست فوردیسم(تولید تخصصی و انعطاف پذیر) و انقلاب تکنولوژیک سبب شد که سرمایه داری تجدید ساختارپیدا کند؛  مدیریت انعطاف پذیر و تمرکز زدایی مورد توجه قرار گیرد. شرایط جدید، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیازمند پارادایم جدیدی بود. از این رو، رویکردهای پوزیتیویستی و نئوکلاسیکی نمی توانست پاسخگوی نیازهای شرایط جدید باشد. در نتیجه، رویکردی موسوم به "جغرافیای اقتصادی رابطه ای" مورد توجه قرار گرفته که با شرایط جدید تطابق بهتری دارد. این مقاله، تحول پارادایمی در اقتصاد فضا را مورد واکاوی قرار داده است و با بررسی نمونه های بین المللی و ملی نشان داده است که روند تحولات اقتصادی به دور از روندهای اجتماعی، سیاسی و ساختار روابط قدرت و تنها از طریق پارادایم فضایی و روابط ریاضی قابل تحلیل نیست.

مرضیه هادی پور، حسنعلی فرجی سبکبار، فضیله داورخانی، احمد رومیانی،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده

بحـث اشتغال از مهم­ترین مباحث مورد توجه درکشورها در حال توسعه و توسعه­نیافته محسـوب می­شود و مقوله­ای اقتصـادی، اجتماعی و سیاسی است که باید به آن توجه ویژه شود. از آنجا که نیروی انسانی یکی از مهم ترین و اساسی­ترین عوامل تولید محسوب می­گردد، از طریق مشارکت در تولید چه به لحـاظ فیزیکی(نیروی کار) و چه به لحاظ فکری، مدیریتی و تکنولوژیکی می­تواند نقش بسیار برجسته­ای را در رونـد تولیـد ایفـا نماید، بنابراین لازم است که زمینه­های اشتغال نیروی انسانی را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی و تعیین جایگاه هر یک از (شهرستان­های )کشور به لحاظ بهرمندی از شاخص­های اشتغال زنان و تبیین میزان شکاف بین مناطق کشور در زمینه­ی بهره­مندی از شاخص­های مذکور انجام شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه­ای و میدانی بهره گرفته شده است. در این تحقیق شهرستان­های کشور مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی از 6 شاخص در قالب 2 مولفه استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده­ها و اطلاعات از سیستم دانش بنیان با استفاده از منطق فازی و نرم­افزار متلب و نرم­افزارArcGIS   بهره گرفته شد. نتایج نشان می­دهد که بین استان­ها و شهرستان­های کشور از لحاظ بهره­مندی از شاخص­های اشتغال زنان نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد به طوری که از یک سو، مشارکت اقتصادی زنان با 21/44 درصد در 168 شهرستان در وضعیت خوب و رو به بهبود قرار دارند و از سوی دیگر، بالابودن نرخ بیکاری زنان در استانهای کشور از نظم خاصی پیروی نکرده و هر­جا شرایط برای کار و اشتغال فراهم بوده است از نرخ بالایی برخوردار شده است که بخش­هایی از سیستان در درجه پایین مشارکت اقتصادی و لکه­هایی از غرب،کرمانشاه، لرستان و جنوب غرب، در درجه دوم قرار دارند. درجه مشارکت اقتصادی در خوش بینانه­ترین حالت شامل اصفهان، یزد، خراسان جنوبی و لکه­هایی از بوشهر و هرمزگان و جزایر جنوبی از مشارکت بالایی برخوردار بوده که شرایط خاص اقتصادی این مناطق در این امر دخیل است.

مرضیه آخوندی قهرودی، عبدالحمید نظری، شاه بختی رستمی، گیتی صلاحی اصفهانی،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده

بهبود شرایط زندگی در جوامع روستایی، هدف غایی برنامه­ها و پروژه­های توسعه روستایی است. پیش­شرط دستیابی به این مهم، فراهم ساختن شرایط مناسب زندگی است. به­همین خاطر، صاحب­نظران، متخصصان و مدیران حوزه برنامه­ریزی، مفهوم زیست­پذیری را به عنوان یکی از مفاهیم نوین در حوزه برنامه­ریزی روستایی که ارتباط نزدیکی با پایداری روستاها و بهبود کیفیت زندگی ساکنان آن دارد، پذیرفته­اند. هدف تحقیق حاضر، تحلیل­فضایی زیست­پذیری اقتصادی در روستاهای شهرستان ری است. این پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جمع­آوری داده­ها با استفاده از دو نوع پرسشنامه محقق­ساخته (یکی برای 98 روستای دارای سکنه به صورت تمام­شمار و دیگری برای 360 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جامعه نمونه که طبق فرمول کوکران محاسبه و به روش ساده انتخاب گردید) انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل موران دو متغیره نشان می­دهد که 14 روستا از 98 روستای مورد مطالعه، در وضعیت کاملاً مطلوب، 37 روستا در وضعیت متوسط و 48 روستا در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل HOT/COLD SPOTs نشان می­دهد که 16 لکه سرد (زیست­پذیری پایین «LL»)، و 12 لکه داغ (زیست­پذیری بالا «HH») در ناحیه وجود دارد. بزرگترین لکه داغ در شمال­شرق شهرستان واقع شده و روستاهای قرار گرفته در این لکه دارای زیست­پذیری اقتصادی بالایی هستند و در مجاور همدیگر قرار گرفته­اند. بزرگترین لکه سرد نیز در جنوب­غرب شهرستان قرار گرفته است.

محمدرحیم رهنما، مهدی بازرگان،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

ظرفیت مدل­سازی مکانی در GIS اهمیت فراوانی در درک تفاوت توزیع جغرافیایی بیماری­های واگیردار و عفونی و نیز مطالعات اپیدمیولوژیکی و بهداشت جامعه دارد. یکی از این بیماری­های واگیردار و عفونی در قرن 21، ویروس­کرونا (کووید-19) است که از اواخر دسامبر سال 2019 به صورت شیوع پنومونی از ووهان چین به سراسر جهان در حال گسترش است. از این رو بررسی جغرافیایی این بیماری در جهت کنترل و پیشگیری آن امری ضروری است؛ بنابراین در پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی حاضر، با استفاده از آمار فضایی به مدل­سازی پخش­فضایی اپیدمیولوژی ویروس­کرونا درروستاها و شهرهای کشور به صورت توزیع منطقه‌ای و استانی کشور پرداخته است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، 31 استان­ کشور است که داده­های مبتلایان به ویروس­کرونا در بازه زمانی 3 اسفند 1398 الی 3 فروردین 1399 (21638 نفر) و با استفاده از نرم­افزار ArcGIS مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران دربارۀ توزیع فضایی ویروس­کرونا در تاریخ 3 اسفند 98، مقدار z-score برابر 485/1 و الگوی آن از نوع تصادفی بوده اما در تاریخ 3 فروردین 99، مقدار z-score برابر 039/3 و خوشه­ای بودن توزیع بیماری را در  نواحی کشور نشان می­دهد. تحلیل خودهمبستگی فضایی براساس فاصله نشان می­دهد که در فاصله 8/383 کیلومتری از استان­ قم­، ضریب­موران برابر 136627/0 و مثبت است؛ اما در فاصله 6/762 کیلومتری از استان­ قم، ضریب­موران برابر 040246/0- و منفی بدست آمده و بیانگر این است که از این فاصله به بعد، تعداد مبتلایان به کرونا کاهش یافته است. همچنین تحلیل لکه­های داغ در خصوص تعداد مبتلایان به ویروس­کرونا نشان داد که استان­های (قم، تهران، گلستان، سمنان، اصفهان، مازندران و البرز) به عنوان مناطق با جمعیت روستایی و شهری بالا، در خوشه­های داغ و استان­های (بوشهر، ایلام و کرمانشاه) به عنوان مناطق با جمعیت روستایی و شهری کمتر، در خوشه­های سرد قرار دارند. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که مهمترین عامل جغرافیایی انتشار ویروس­کرونا در کشور، فاصله و مجاورت مکانی استان­های درگیر با این بیماری بوده و از الگوی پخش فضایی سازش­پذیر تبعیت می­کند.

فاطمه رستمی، احسان جباری، شاه بختی رستمی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

هر ساختاری در فضا دارای کارکرد یا کارکرد‌هایی مشخص است. در رویکرد «پویش ساختاری-کارکردی» پیوند این دو در بررسی تمامی پدیده­های جغرافیایی مورد اهمیت و توجه قرار می­گیرد. اگر بتوان یک حوضه آبریز را به عنوان یک ساختار فضایی-مکانی در نظر گرفت، چاه­­های موجود در آن حوضه می­توانند نماینده یکی از کارکرد‌های آن در زمینه بهره­برداری از آب­های زیرزمینی باشند. تعداد چاه­های حفر شده در حوضه آبریز ماهیدشت در استان کرمانشاه طی چهار دهه اخیر 23 برابر شده است. افزایش تعداد چاه در منطقه منجر به افزایش مصرف آب­های زیرزمینی و در نتیجه پایین­تر رفتن عمق چاه­ها و ایجاد پهنه ­هایی شده که به لحاظ برداشت بی­رویه آب به پهنه­های بحران کم آبی معروف هستند. در این پژوهش، برای تعیین و ترسیم نقشه­ی چنین پهنه­هایی از دو مبنای اصلی تحلیل فضایی یعنی «موقعیت» و «فاصله» و داده­های مربوط به چاه­های منطقه به همراه تکنیک­ها و ابزار‌های متداول در سیستم­های اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج این پژوهش تعیین و ترسیم نقشه­ی پهنه­های بحرانی حوضه آبریز ماهیدشت است که اراضی حدود 60 روستای منطقه را در بر گرفته و نیازمند توجه بیشتر و اعمال و اجرای سیاست­ها و راهبرد­های سخت­گیرانه­تر در زمینه حفر چاه جدید در این­گونه پهنه­ها است. روش­­های مورد استفاده در این پژوهش می­تواند برای تعیین پهنه­های بحرانی برداشت آب در سایر حوضه­های آبریز توصیه شود.

حوریه مرادی، فرهاد جوان، سپیده امرایی، مریم بیرانوندراد،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

کارآفرینی به‌عنوان یک فرآیند اقداماتی نوظهور و ایجاد ارزش در مکان‌‌های جغرافیایی است که در صورت برنامه­ریزی و مدیریت عقلایی می‌تواند سرمایه‌ای برای توسعه فضای اجتماعی و جغرافیایی باشد. جریان­های کارآفرینانه روستایی، شکل­گیری بنگاه­های اقتصادی خرد و بازتاب­پذیری و نقش­پذیری کارآفرینان در جریان-‌های توسعه­ای نواحی پیرامون شهر‌های بزرگ، می­تواند دگرگونی­های مکانی ـ فضایی را سبب شده و در توسعه کلانشهر نقش قابل‌توجهی داشته باشد، بر این اساس، مقاله حاضر باهدف تبیین اثرات کارآفرینی روستایی در توسعه فضا‌های پیراشهری شهرستان کرمانشاه بر پایه­ی روش فرایندی نگرش چندبعدی کارآفرینی طراحی شد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی و پرسشنامه­ای بود. جامعه آماری شامل 21 روستای کارآفرین بافاصله کمتر از 20 کیلومتر از کلانشهر بود؛ این روستا‌ها به دلیل حضور کارآفرینان و پیوستگی مکانی ـ فضایی با شهرستان کرمانشاه، با چالش­ها و مسائل بیش از دیگر نواحی روستایی روبرو بوده و بر توسعه شهرستان اثرگذار بودند. برای تحلیل اثرات از آزمون­های همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرم‌افزار SPSS20 استفاده شد. یافته­ها نشان داد بین متغیر‌های روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیطی حاکم بر روستا و توسعه فضا‌های پیراشهری رابطه مثبت و معنی‌داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیر‌های کارآفرینی روستایی (روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیط (بیرونی و درونی) حاکم بر روستا)، تأثیر معنی‌داری بر توسعه فضا‌های پیراشهری داشته و توانایی تبیین 96 درصد از تغییرات متغیر توسعه فضا‌های پیراشهری شهرستان را دارد. مهم‌ترین متغیر اثرگذار نیز متغیر محیطی تشخیص داده شد.

افشین متقی، رضا جهانگیری راد، بهاره احمدی، مرضیه سادات حسینی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

سازمان سیاسی فضا، یکی از وجوه جغرافیایی و مدیریتی است که با بررسی و آمایشِ ابعاد و شاخص‌‌های آن، می‌توان مطلوبیت و عدم مطلوبیت سیاست‌‌های اقتصادی در مکان‌‌های جغرافیایی را تحلیل کرد. با توجه به اهمیت استراتژیک مناطق مرزی و به‌ویژه مقیاس فضایی روستا‌های مرزی، پژوهش حاضر کوشیده است تا به تحلیل فضایی شاخص‌‌های اقتصادی-رفاهی در روستا‌های مرزی واقع در 9 شهرستان زابل، زابلی، زاهدان، زهک، سیب‌ و ‌سوران، سرباز، سراوان، خاش و هیرمند در استان سیستان و بلوچستان بپردازد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت، عِلّی-مقایسه‌ای است. برای رتبه‌بندی و سطح‌بندی روستا‌های مرزی واقع در شهرستان‌‌های استان ازلحاظ میزان برخورداری از شاخص‌‌های اقتصادی-رفاهی، از روش تصمیم‌گیری چندمعیاره و تکنیک‌‌های Z-score استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان می‌دهد که روستا‌های مرزی شهرستان زاهدان باوجود شناسایی به‌عنوان گزینه‌ی برخوردار، همبستگی ضعیفی (0.269) در تناسب با جمعیت دارد. این همبستگی ضعیف، نشانگر می‌دهد که توزیع فضایی امکانات اقتصادی-رفاهی در روستا‌های استان سیستان و بلوچستان با نیاز‌های جمعیتی نواحی مختلف آن همخوان نیست. همچنین، با توجه به عدم تناسب در توزیع فضایی شاخص‌‌های اقتصادی-رفاهی، می‌توان نتیجه گرفت که سازمان سیاسی فضا در استان سیستان و بلوچستان ازنظر برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری اقتصادی و توزیعی، ناکارآمد بوده است.

محمد قاسمی سیانی، ایرج قاسمی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیم‌گیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامه‌ریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیم‌سازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردی‌ترین مناطق برای مداخله دولت به شمار می‌رود. این مناطق به دلیل تماس با محیط‌ داخلی و خارجی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه‌ ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمان‌های دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان می‌دهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست‌ جابجایی‌ روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینه‌ساز ناپایداری سکونتگاه‌های جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریان‌های ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکه‌ای پیروی نمی‌کند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفته‌اند زمینه‌ساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.

حسن افراخته،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم­های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم­هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی  تلقی می­شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه­ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع­آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن­ها داده­های مورد نیاز تحقیق جمع­آوری شده است. یکی از این نمونه­ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان"نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"،  و دیگری  ناحیه "نوگالس آریزونا"، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام­های سیاسی- نهادی مختلف" است. در تبیین داده­های جمع­آوری شده  از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می­دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی­شود. نمونه­های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی­های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی­شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان(تثلیث مقدس) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.

مهرانگیز رضائی، حسنعلی فرجی سبکبار، حامد مزینانی، سیامک طهماسبی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

فعالیتهای اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز می‌یابند. صنایع مرتبط با فعالیتهای کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی می‌کنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداری‌های صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص می‌شود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا می‌تواند نقش مهمی در طراحی برنامه‌های آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندی‌های مناطق داشته‌باشد. این پژوهش با هدف مدل‌سازی توزیع فضایی گاوداری‌های صنعتی و تعیین‌کننده‌های اصلی آن در سطح استان‌های ایران انجام شده است. داده‌های پژوهش مربوط به تعداد گاوداری‌های فعال به‌تفکیک استان‌ها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداری‌های صنعتی کشور در سال‌های 1392، 1395و 1398 می‌باشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدل‌سازی روابط بین توزیع فضایی گاوداری‌های صنعتی و تعیین‌کننده‌ها استفاده شد. نتایج نشان می­دهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداری‌های صنعتی در دوره‌های مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداری‌های صنعتی فعال عمدتاً در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمال‌شرق تمرکز یافته‌اند، این الگو در طی دوره‌های مورد بررسی تقریباً ثابت بوده‌است اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شده‌است. نتایج مدل نشان‌می‌دهد که 84 درصد از انحراف تبیین‌شده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر می‌کند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد. 

هادی راستی، فرامرز بریمانی، حمید برقی، سید اسکندر صیدائی،
دوره 11، شماره 39 - ( 3-1401 )
چکیده

با توجه به نقش تولیدی و صادراتی محصول خرما و وابستگی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به فعالیت نخلداری در مناطق خرماخیز کشور از جمله در ناحیه مکران، پرداختن به مسائل و شبکه روابط بازار این محصول اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا اقتصاد نخلداری در روستاهای این ناحیه غالباً بر کشاورزی خرده­پا و سنتی استوار بوده و به لحاظ کارکردهای توزیعی، مبادله­ای و مصرفی با چالش­های عدیده­ای روبرو است. از این رو هدف پژوهش حاضر کاوش و تحلیل شبکه روابط فضایی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) به منظور توسعه کارکردی بازار خرما در روستاهای ناحیه مکران است. این پژوهش بر روش آمیخته (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 17493 نخلدار و 32 کارشناس کشاورزی است. حجم نمونه به روش هدفمند- احتمالی در مرحله کیفی 111 نخلدار و 16 کارشناس و در مرحله کمی 376 نخلدار و 32 کارشناس تعیین شد. براساس «روش آمیخته متوالی» داده­های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده­های کمّی به وسیله نرم­افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شدند. سپس تحلیل و استنتاج نهایی طبق استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفت. نتایج نشان داد که روابط فضایی چندگانه­ای بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) وجود دارد و یا در حال پدیدار شدن است. در این میان دلالان خرما  با ایجاد شبکه­ای قوی از روابط فضایی، بازار خرما را به زیان تولیدکنندگان به تسخیر درآورده و به عنوان کلیدی­ترین کنشگر، نقش و عاملیت یافته­اند. در وجه غالب ضعف و ناکارآمدی کنشگران اصلی (نخلدار و دولت) و هم­پیمانی کنشگران سرمایه و سردخانه با دلالان منجر به چنین پیامد زیانباری شده است؛ هر چند این روابط فضایی با مشارکت کنشگران جدید (نخل­های غیربومی، سردخانه و ... ) در حال دگرگونی است.  

محمد حجی پور،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

توسعه فضاهای جغرافیایی نیازمند درک واقعی و برنامه­ ریزی هوشمندانه است. تدبیر چالش­ ها و مسائل روستایی و به ویژه اقتصاد آن، یک گام راهبردی در توسعه اقتصاد فضا است. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور که از ظرفیت­ ها و توان­ های قابل توجهی برای توسعه برخوردار است، با این وجود معمای کم­رشدی و عقب ماندن از توسعه در مقایسه با سایر استان­ های کشور، حل نشده باقی مانده است. از این رو، در این تحقیق سعی گردیده ضمن درک موانع رشد و تحول اقتصاد، به الگویابی ساختار اثرگذاری این چالش ­ها در فضاهای روستایی خراسان جنوبی پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. داده­ ها با مطالعات اسنادی و دریافت­نظرات نخبگان (محلی و منطقه­ ای) گردآوری شده است. شناخت و تعیین وزن موانع رشد اقتصاد فضا از ترکیب روش طوفان مغزی و تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است. به منظور شناسایی الگوی روابط میان ابعاد (مقوله­ های شناسایی شده) از روش دیمتل استفاده گردید. داده­ های­ اولیه با انجام مصاحبه با اعضای شورای اشتغال و توسعه اقتصادی در سطح شهرستان­ ها و استان خراسان جنوبی استخراج گردید. یافته­ ها نشان داد 103 عامل دارای نقش بازدارنده­ی رشد اقتصاد فضا به ویژه در عرصه­ های روستایی استان خراسان جنوبی بوده است. موانع مذکور، در هفت گروه "فنی"، "انسانی و اجتماعی"، "نهادی"، "مالی و تجاری"، "محیط طبیعی"، "زیرساختی" و "جغرافیایی (مکانی)" تقسیم ­بندی شده است. به لحاظ میزان تأثیرگذاری متغیرها، موانع بُعد جغرافیایی از بیشترین اثرگذاری برخودار بوده است. همچنین از حیث میزان تأثیرپذیری متغیرها نیز بُعد فنی از بیشترین تأثیرپذیری برخوردار است. به لحاظ شاخص "تعامل با سایر ابعاد شناسایی شده"، بررسی­ ها موید این بوده است که عوامل بُعد انسانی- اجتماعی در بیشترین سطح تعامل با دیگر ابعاد قرار داشته است. از حیث علت و معلول بودن ابعاد شناخته شده نیز، خروجی روش دیمتل نشان داد که ابعاد محیط طبیعی، جغرافیایی و نهادی "علّی" بوده و ابعاد انسانی-اجتماعی، زیرساختی، فنی و مالی و تجاری "معلول" به شمار می­آید. در نهایت اینکه، در خراسان جنوبی تنوع چالش­ ها و موانع بر سر راه رشد و توسعه اقتصاد روستایی بسیار است هر چند که وزن اثرگذاری عوامل چالش زا، از موقعیت جغرافیایی تبعیت می کند؛ با این وجود گستردگی "موضوعی" و "مکانی" موانع پیش روی رشد و توسعه اقتصادی روستاها و همچنین اثرات فزاینده این عوامل بر یکدیگر سبب شده تا بافت اقتصادی روستاها را مختلف و به زوال بکشاند.

مریم مومن پور آکردی، سیده زلیخا قربان زاده زعفرانی، سیدحسن رسولی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده

کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می­دهد به گونه­ای که کشاورزی به عنوان بزرگ­ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می­کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می­تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه­ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص­های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه­های روستایی در استان گلستان می­باشد. بدین منظور شاخص­های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره­گیری از مدل تصمیم­گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص­ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص­های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص­های توسعه اقتصاد سبز منطقه­ای سنجیده شده است. برای وزن­دهی شاخص­ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده­ها از نرم­افزار EXCEL  و SPSS استفاده شده است. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده­ها سکونت­گاه­های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می­باشند. اولویت­بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص­های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می­توان بین  پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب­ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق­قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می­دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه­ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست­گذاری­ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی­الخصوص شاخص­های کشاورزی پایدار در سکونتگاه­های روستایی جهت­دار نماید.

سعید نصیری زارع، وحید ریاحی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

شناخت همکاری‌های علمی و موضوع مقالات، می‌تواند تصویر جامعی از نوع فعالیت‌های علمی نویسندگان در مجله مشخص و سبب شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیقات انجام شده گردد. در این جهت یکی از مناسب‌ترین روش‌ها، استفاده از روش‌های تجزیه و تحلیل علم‌سنجی است. پژوهش با این رویکرد به تحلیل شبکه همکاری‌های علمی و ترسیم موضوع مقالات مورد توجه در مجله «اقتصاد فضا و توسعه روستایی» پرداخت. پژوهش از نوع کاربردی، با استفاده از فنون علم‌سنجی و به روش‌ کتابخانه‌ای انجام شد. اطلاعات توصیفی و شناختی مقالات به عنوان مبنای تحلیل قرار گرفت. مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی اکنون پس از انتشار 34 شماره، 364 مقاله توسط 641 نویسنده منتشر کرده که الگوی تألیفی بیشتر این مقالات از همکاری سه نویسنده بوده است. در مجله شبکه کامل همکاری‌ علمی، از آن جهت که نویسندگان در زمینه‌های علمی متفاوت قرار دارند، شکل نگرفته است. این موضوع از سویی بیانگر توجه اصلی مجله به موضوع مقالات بدون توجه به نویسندگان بوده است. با این حال در شبکه همکاری‌های علمی مجله، قدیری معصوم، مطیعی‌لنگرودی و ریاحی، بیشترین تعداد ارتباطات را داشته‌اند. این نویسندگان به همراه رضوانی مهمترین نقش را نیز به عنوان میانجیگر در کنترل و انتقال اطلاعات در شبکه علمی مجله ایفا می‌کنند. در شبکه علمی مجله سهم عمده‌ای از نویسندگان نیز از دانشگاه‌ تهران، خوارزمی و پیام نور تهران بوده‌اند که تمایل کمتری برای همکاری در شبکه علمی مجله با نویسندگان دیگر دارند. اما موضوع اصلی مقالات در مجله، با اهتمام به ابعاد توسعه روستایی؛ بیشتر در زمینه «توسعه اقتصادی» بوده که بیشتر منطبق با جهت‌گیری سیاست‌های توسعه روستایی در کشور است. «گردشگری» و «کشاورزی» دو موضوع محوری در این زمینه هستند. بنابراین برنامه‌ریزان در جهت تحقق توسعه علمی مجله، می‌توانند جهت‌گیری موضوع مقالات را در سایر زمینه‌های علمی توسعه روستایی مورد توجه قرار بدهند.

ناهید عیسی نژاد، علی اکبر نجفی کانی، علیرضا خواجه شاهکویی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

در سال­های اخیر به دلیل توسعه سریع شهرها و تبعات ناشی از آن از یک سو و تفاوت­های آب و هوایی بین شهرها و روستاهای کوهستانی از سوی دیگر، گردشگری خانه­های دوم در روستاهای کوهستانی رشد و گسترش چشمگیری داشته است. از اینرو پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی نقش گردشگری خانه­های دوم در تحولات فیزیکی و فضایی روستاهای کوهستانی بپردازد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در 9 روستا است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 5554 نفر جمعیت می­باشند. با استفاده از فرمول کوکران، 310 نفر از روستاییان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه­گیری تصادفی/ سیستماتیک، پرسش­نامه­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از تحلیل­های همبستگی، فریدمن، کروسکال­والیس و رگرسیون خطی در محیط نرم­افزاری اس­پی­اس­اس، داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل­های همبستگی کای­اسکوئر، اسپیرمن و کندال نشان می­دهد که توسعه گردشگری خانه­های دوم با تحولات فیزیکی روستاها و بهبود شاخص­های اقتصادی رابطه معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد دارند. همچنین نتایج فریدمن عوامل موثر در جذب گردشگر و گسترش خانه­های دوم را رتبه­بندی کرده است و نتایج کروسکال­والیس نشان می­دهد که همه روستاهای مورد مطالعه از لحاظ ارتقاء شاخص­های کالبدی و اقتصادی تحت تاثیر گردشگری خانه­های دوم بوده و تفاوتی با یکدیگر  ندارند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی نشان می­دهد که مؤلفه­های بررسی­شده تاحد قابل قبول و معناداری وابسته به متغیرهایی هستند که مورد بررسی قرار گرفتند. شایان ذکر است که ضریب تعیین و تعدیل نشان می­دهد که توسعه­یافتگی حدود 95 درصد وابسته به متغیرهای مورد بررسی است و فقط حدود 5 درصد وابسته به متغیرهایی است که در این پژوهش مورد شناسایی قرار نگرفتند.

مصطفی طالشی، سمیرا طالشی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده

در بازاندیشی به الگوها و رویکردهای برنامه‌ریزی توسعه سرزمینی در دهه های اخیر دیدگاه غالب همواره توجه به پارادایم فضایی و به تبع آن توازن و پایداری نظام سکونتگاهی است .درحالی که ردیابی تجارب برنامه ریزی توسعه فضایی در بسیاری از کشورهای جنوب و به ویژه برنامه‌های توسعه در ایران همواره تمرکز بر سیاست‌های غالب توسعه ملّی - منطقه‌ای شهرگرایی شتابان بوده است. این چنین روند توسعه شهرنشینی و ناپایداری سکونتگاه‌های روستایی در پیرامون شهرها یکی دیگر از جلوه‌های اجتماعی_ اقتصادی و کالبدی _ فضایی متمایز است. این جلوه نامتوازن نظام سکونتگاهی از طریق شکل‌گیری پدیده‌هایی همچون الحاق روستاها به شهرها، خزش شهری و به ویژه اسکان غیر رسمی در پیرامون شهرها همراه شده است. این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوی در ادبیات نظری و تجربیات برنامه ریزی فضایی و توسعه منطقه ای درپی دستییابی به الگوی نظری مطلوب درنظام مدیریت شهری_روستایی درحریم کلان شهرها است. با تعمیق درنظام مدیریت روستایی سه رویکرد غالب قابل تحلیل و ارزیابی است.دررویکرد تمایز فضایی_ عملکردی شهری_روستایی همواره انتزاع پذیری دو زیر نظام سکونتگاهی درپیرامون کلان شهرها برای دستیابی به الگوی مدیریت توسعه کالبدی و اجتماعی_اقتصادی مورد توجه است.رویکرد دوم نظام مدیریت فضایی شهر و پیرامون کلان شهرها بر اساس برنامه ریزی ساختاری_راهبردی مبتنی بر حاکمیت اعمال مدیریت شهری متمرکز است. درحالی که رویکرد سوم بدنبال مدیریت یکپارچه شهری_روستایی است.این الکو با دسترسی به ادبیات برنامه ریزی توسعه فضایی پایدار درچارچوب پارادایم فضایی بدنبال پیوند ساختاری_عملکردی با تعادل و توازن کالبدی_فضایی و اجتماعی_اقتصادی نظام سکونتگاههای شهری و روستایی در پیرامون کلان شهرها است. نتایج این پژوهش حاکی از پذیرش و چگونگی مدل مفهومی برای تحقق پذیری رویکرد سوم برای پایداری و مدیریت شهر و سکونتگاههای روستایی پیرامون کلان شهری است.
 
عبدالناصر سیدزاده، مریم کریمیان‌بستانی، معصومه حافظ‌رضازاده،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده

هدف این تحقیق تحلیل فضایی مبلمان و مسکن در نواحی روستاشهری با رویکرد توسعه پایدار در سراوان با منطق فازی می­باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی و بر اساس مأهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق جهت شناسایی و غربالگیری شاخص­ها از تکنیک دلفی، جهت اولویت­بندی معیارها و زیرمعیارها از تکنیک  AHPفازی و همچنین جهت اولویت­بندی گزینه­ها از تکنیک تاپسیس فازی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد مهمترین شاخص­های تحلیل فضایی مبلمان شهری عبارتند از: شاخص مبلمان شهری، شاخص نما و شاخص­های زیباسازی شهری. جهت اولویت‌بندی این عوامل از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) فازی استفاده شده است. براین اساس مشخص گردید معیار مبلمان شهری در اولویت اول، شاخص نما در اولویت دوم و شاخص­های زیباسازی شهری در اولویت سوم قرار می­گیرد. همچنین در اولویت­بندی نهایی شاخص‌ها مشخص گردید شاخص آراستگی شهری با وزن نهایی 0.0727 در اولویت نخست، شاخص لبه با وزن نهایی 0.0638 در اولویت دوم و خط آسمان با وزن 0.0631 در اولویت سوم قرار می­گیرد. در نهایت بر اساس نتایج حاصله از تکنیک تاپسیس فازی مشخص گردید گزینه زیباسازی شهری دارای بالاترین وزن بوده و در جایگاه اول قرار می­گیرد.
 
خانم سیدهادی طیب نیا، خانم صدیقه برمیانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 4-1403 )
چکیده

نظام فضایی سکونتگاه‌های روستایی از دو جزء اصلی ساختارها و کارکردها تشکیل شده است. افزون بر این دو جزء، بحث عوامل و نیروهای دورنی نیز مطرح است که بر قابلیت‌ها و محدودیت‌های نظام سکونتگاهی اثرگذار می‌باشند، یعنی عوامل و نیروهای که در شکل‌دهی و تحول نظام سکونتگاهی دخالت دارند ولی در کنار نیروی‌های درونی، نیروهای بیرونی نیز مطرح است که به نوبه‌خود در فرآیند شکل‌پذیری و تحول نظام فضایی سکونتگاه‌های روستایی دخالت دارند؛ لذا در پژوهش سعی شده است، تاثیر تحولات ساختاری- کارکردی نامطلوب و بدون قاعده در عدم توسعه سکونتگاه‌های روستایی بخش مرکزی شهرستان منوجان مورد ارزیابی قرار گیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 66 سکونتگاه‌های روستاهای بخش مرکزی شهرستان منوجان که دارای 49428 جمعیت و با استفاده از فرمول کوکران 379 نفر به روش نمونه‌گیری ساده و تصادفی و از روش تناسب و متناسب پرسشنامه تکمیل شده است. برای تجزیه و تحلیل از آزمون های آماری با بهره گیری از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین نظام سکونتگاهی با رویکرد ساختاری-کارکردی وتوسعه یافتگی سکونتگاه‌های روستایی بخش مرکزی منوجان رابطه معنادار وجود ندارد و اکثر سکونتگاه‌های روستایی از حداقل خدمات و امکانات برخوردار نمی‌باشند و اکثر روستا طبق آزمون همبستگی پیرسون جزء روستاهای ناپایدار محسوب می‌شوند. بین مولفه­های تحولات ساختاری-کارکردی و شاخص­های عدم توسعه یافتگی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه توام نشان­دهنده تاثیرگذاری مولفه­های ساختاری-کارکردی(متغیر مستقل) بر سطح توسعه سکونتگاهی (متغیر وابسته) روستاهای بخش مرکزی شهرستان منوجان می­باشد و بیانگر آن است که این مولفه­ها تغییرات در سطح توسعه سکونتگاهی روستاهای شهرستان منوجان را تبیین می­نمایند. لذا طبق یافته های پژوهش سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی منوجان به لحاظ توسعه یافتگی، ناپایدار به لحاظ پویش ساختاری-کارکردی، نامنظم و پراکنده و فاقد برخورداری از خدمات و امکانات می‌باشد.
 
فرزانه قاسمی، علیرضا دربان آستانه، محمدرضا رضوانی، حسنعلی فرجی،
دوره 13، شماره 1 - ( 4-1403 )
چکیده

شبکه مفهومی است که برای درک روابط سازمانی بین بازیگران اقتصادی بکار می­ رود. شبکه­ های کسب و کار از تعامل در شبکه روابط اجتماعی سازمان­ها شکل گرفته است و سازوکار قدرتمندی برای برقراری ارتباطات می­ باشند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل فضایی شبکه ارتباطی مرغداران شهرستان شازند از لحاظ انسجام و پیوندهای درون و برون­ گروهی از طریق شاخص گروه­ بندی E-I به تفکیک سطوح جغرافیایی روستا، دهستان و بخش می ­باشد، به طوریکه هر چه روابط برون­ گروهی بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی بالاتری را به همراه خواهد داشت و بدنبال آن انسجام اجتماعی بالاتر خواهد بود.  تحقیق حاضر، بر اساس ماهیت اکتشافی و بر مبنای روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مرغداران روستاهای شهرستان شازند در سال 1402 (68 مرغداری) تشکیل دادند. داده­ها و اطلاعات اولیه مورد نیاز از طریق مصاحبه گردآوری شده است. داده­های ثانویه نیز با مراجعه به سازمان­ها و نهادهای متولی به­دست آمده، سپس داده­ها و اطلاعات با فن تحلیل شبکه و با استفاده از نرم­افزار UCINET مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل فضایی یافته­ های شاخص E-I در روابط بین مرغداران برحسب روستا، دهستان و بخش نشانگر تمایل بیشتر به ارتباط درون­ گروهی می ­باشد. با توجه به اهمیت فاصله جغرافیایی، جهت وزش باد، تردد و رفت و آمد و برقراری ارتباط مستقیم در موضوع آلودگی و انتقال بیماری بین مرغداری ­ها و به منظور حفظ پایداری و سلامت مرغداری­ ها و اجتناب از سرایت انواع آلودگی و بیماری و شرایط محیطی خاص و ... ارتباط درون­ گروهی مرغداری­ ها در سطح روستا، دهستان و بخش افزایش داشته و تمایل به ارتباط برون ­گروهی کاهش می­ یابد.
 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb