جستجو در مقالات منتشر شده


531 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

آرش انتقامی، علیرضا استعلاجی، علی توکلان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

بر اساس سند گسترش فناوری نانو در افق 1404، این فناوری به منظور تولید ثروت و بهبود کیفیت زندگی مردم در نظر گرفته شده  لذا هدف از این مطالعه،  ارزیابی مزیت و محدویت­های توسعه محصولات  فناوری نانو بر اساس مدل استراتژی مناسب در توسعه جوامع روستایی است که بر اساس مدل برنامه­ ریزی SWOT-QSPM طراحی شده همچنین بر اساس مطالعات کتابخانه­ای، اسنادی، میدانی و توزیع 122 پرسشنامه با  ضریب آلفا کرونباخ 77/0 بین کارشناسان ستاد فناوری نانو، سازمان دهیاری و شهرداری کشور، اساتید گروه جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی و اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات به ارزیابی شاخص اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی و سیاسی- مدیریتی پرداخته شده است. توجه به نمرات ارزیابی 1.16 برای عوامل داخلی و 2.28 برای عوامل بیرونی؛ استراتژی تدافعی را برای توسعه محصولات فناوری نانو در جوامع روستایی نشان داد. طبق آن چهار استراتژی جهت برنامه­ریزی در نظر گرفته شده و بارگذاری چهار اولویت در استراتژی تدافعی مطرح شده است. استفاده از نیروهای متخصص در حوزه نانو جهت ارزیابی و نیازسنجی در راستای کاهش خطاهای برنامه­ریزی توسعه اقتصاد روستایی؛ تعیین سازوکارهای نظارت در جهت سنجش مخاطرات اجرای سیاست­های کلان؛ راه­اندازی دفتر ارزیابی ریسک و بکارگیری محصولات نانو در وزارت جهاد کشاورزی و سازمان دهیاری­های کشور؛ و ایجاد مراکز رشد  با همکاری دفاتر ICT روستایی جهت بکارگیری محصولات نانو در صنایع روستایی.

علی عیسی زهی، مریم شریف زاده،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

یکی از مهم­ترین مباحث توسعه روستایی، کاهش فقر و مدیریت محیط­زیست است. در طی سال­های أخیر، رویکرد معیشت پایدار یکی از بهترین روش­ها برای پرداختن به توانمندسازی فقرا بوده است. این رویکرد به عنوان مرکز توجه أخیر محققان توسعه به دنبال حفظ یا افزایش بهره­وری منابع، حفظ مالکیت و فعالیت­های درآمدزا برای تأمین نیازهای اساسی خانوارهای روستایی است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی شاخص معیشت پایدار روستایی با تأکید بر سرمایه‌های معیشتی فیزیکی، مالی، اجتماعی، انسانی و محیطی در شهرستان سراوان صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه‌ای محقق ساخته بود که به شکل چهره به چهره تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با بهره‌گیری از پانل متخصصان توسعه روستایی مورد تأیید قرار گرفت. نمونه آماری متشکل از هفت نفر از کارشناسان فرمانداری شهرستان سراوان بودند که با بهره­گیری از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی به مقایسه زوجی وضعیت و درجه اهمیت سرمایه‌های معیشتی (معیارها) در بین دهستان‌های شهرستان سراوان (گزیدارهای مورد بررسی) مبادرت نمودند. یافته‌ها نشان داد، در بین سرمایه‌های پنجگانه معیشت از دید پاسخگویان به ترتیب سرمایه‌های فیزیکی، سرمایه مالی، سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی و سرمایه محیطی از اولویت بالاتری برای تأمین معیشت روستاییان مورد مطالعه برخوردار بودند. در نهایت، وضعیت دهستان‌های مورد مطالعه بر مبنای معیارهای مورد سنجش تعیین شد. بر این مبنا، دهستان حومه حائز رتبه‌ی اول، دهستان جالق حائز رتبه دوم و دهستان‌های ناهوک، کوهک و اسفندک، گشت، کله‌گان و بم‌پشت و کشتگان در رتبه‌های بعد قرار گرفتند.

زهرا تربتی، محمدرضا محبوبی، محمدشریف شریف زاده،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

اﻣﺮوزه ﺑﻬﺒﻮد ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ زنان روستایی از ﻣﺒﺎﺣﺚ اﺻﻠﻲ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ به ویژه کشورهای در حال توسعه ﺑﻮده و اعطای اعتبارات خُرد یکی از راهکارهای دستیابی به این هدف تلقی می­شود. هدف این تحقیق بررسی اثرات صندوق اعتبارات خُرد بر کیفیت زندگی زنان روستایی شهرستان گرگان بود. بر مبنای روش تحقیق توصیفی، 70 نفر از زنان عضو صندوق و 200 نفر از زنان غیرعضو، با روش نمونه­گیری تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمع­آوری اطلاعات پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده­ ها با نرم ­افزار SPSS و با استفاده از آزمون­های مقایسه میانگین من­وایتنی، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی­داری بین گروه عضو و غیرعضو از نظر مؤلفه­های کیفیت زندگی چون سلامت روان، روابط اجتماعی، سلامت محیطی و کیفیت کل وجود دارد و گروه عضو اهمیت این مؤلفه­ها را بیشتر ارزیابی کرده­اند. نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده وجود رابطه مثبت و معنی­دار بین سلامت جسمانی زنان با میزان تحصیلات همسر، سلامت روانی زنان با میزان تحصیلات خود و همسران، روابط اجتماعی زنان با میزان تحصیلات همسران و سابقه عضویت در صندوق و سلامت محیطی زنان با سابقه عضویت آنان در صندوق بود. همچنین مقایسه میانگین بین مؤلفه­های کیفیت زندگی نشان داد پاسخگویان تأثیر عضویت در صندوق را بر مؤلفه­های جسمانی کیفیت زندگی خود بیشتر ارزیابی کرده­اند و مؤلفه­های اجتماعی، روانی و محیطی در درجات بعدی اهمیت قرار دارند. 

محمد علیزاده طولی، بیژن رحمانی، رحمت الله منشی زاده، پگاه مرید السادات، محمدتقی رضویان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

یکی از مباحث مهم در بحث توسعه و به خصوص توسعه پایدار، بهره‌گیری مناسب و بهینه از توانایی‌ها و استعدادهای روستایی در جامعه روستایی است که از آن با عنوان کارآفرینی روستایی پایدار یاد می­شود. با توجه به این موضوع، اهمیت به موقعیت خاص روستاها و رونق اقتصادی برای آنان امری ضروری و دور از اجتناب است هدف پژوهش حاضر شناسایی و توسعه کارآفرینی پایدار در روستاهای ساحلی قشم از نظر تعاونی­های برتر قشم است. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی ـ بنیادی محسوب می­گردد و از نظر روش تحقیق یک تحقیق توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان تعاونی­های روستایی قشم است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل نهایی کارآفرینی پایدار روستاهای ساحلی مورد مطالعه متشکل از مؤلفه­های آموزشی، فرهنگی ـ اجتماعی، زیرساخت فیزیکی، سرمایه مالی، و در نهایت مؤلفه تولید ـ بازاریابی بوده است. بعلاوه بیشترین اثرگذاری کارافرینی پایدار در روستاهای ساحلی جنوب جزیره قشم مربوط به مؤلفه اقتصادی و کم­ترین اثر مربوط به مؤلفه دانش- مهارت بوده است.


دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده


مجتبی قدیری معصوم، محمدامین خراسانی، زهرا ترکاشوند، شیما عمیدی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

پیشران‌ها نیروها و روندهای مهمی هستند که نقش بازساخت آینده فضاهای زندگی را بازی می‌کنند. بر همین اساس پیشران‌ها به‌عنوان تسهیل‌کننده در دستیابی به اهداف و بهبود شرایط زندگی به خصوص در نواحی روستایی نقش به سزایی دارند. در این مقاله سعی شده مهم‌ترین پیشران‌های توسعه کارآفرینی روستایی در ایران که منجر به بهبود و توسعه هرچه بیشتر و بهتر کارآفرینی روستایی می‌گردد، شناسایی و اولویت‌بندی گردد. توسعه‌ کارآفرینی روستایی پتانسیلی برای کمک به تنوع بخشی به منابع درآمد و اشتغال روستایی است که فرصت‌های مناسبی را برای کاهش مخاطرات معیشتی و ماندگاری در مناطق روستایی فراهم می‌کند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش‌های کاربردی و به لحاظ محتوا از نوع پژوهش‌های توصیفی- تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز و تجزیه و تحلیل آن‌ها از روش فراتحلیل و روش کیو استفاده شده است. در این راستا پیشران‌های توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی از طریق مرور ساختار یافته 50 مقاله داخلی و خارجی در حوزه کارآفرینی روستایی شناسایی، و با استفاده از روش کیو اولویت‌بندی شده‌اند. نتایج فراتحلیل شناسایی شش گروه از پیشران‌های توسعه کارآفرینی روستایی شامل پیشران‌های حمایتی، پیشران‌های اقتصادی، پیشران‌های آموزشی و فناورانه، پیشران‌های اجتماعی، پیشران‌های رفتاری، پیشران‌های محیطی و زیرساختی را نشان می‌دهد. که در این میان فراوانی و تکرار پیشران‌های رفتاری بیشتر از سایر پیشران‌ها بوده است. همچنین شناسایی 7 دیدگاه در مورد پیشران‌های توسعه کارآفرینی روستایی را نشان می‌دهد. بر اساس این دیدگاه‌ها به ترتیب بیشترین تاکید بر روی پیشران‌های رفتاری، آموزشی، اقتصادی، حمایتی و زیرساختی بوده است.

ندا بنی اسدی، داود ثمری، سیدجمال فرج الله حسینی، مریم امیدی نجف آبادی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما  استان کرمان انجام شده است، تا از این ره­آورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیق­تر صنعت با کشاورزی می­باشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان  با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی  و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآوران است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان 200 نفر در سه زمینه بازاریابی، بسته­بندی و فراوری محصولات خرما مشغول به­کار می­باشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با 155 نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای 58 گویه می باشد و با طیف لیکرت 5 نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.

علی رضا کریمی، حسین دانش مهر،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

کلید فهم اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی این است که اشکال مختلف سرمایه قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. توانمندسازی اقتصادی روستاییان در منطقه مرزی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان علاوه بر اینکه همه ضرورت­های توانمندسازی اقتصادی روستاییان در سایر نقاط کشور را دارد از دو ضرورت بسیار مهم دیگر نیز برخوردار می­باشد که عبارتند از ماندگاری روستاییان در روستا و جلوگیری از خالی شدن نوار مرزی که این ضرورت علاوه بر جنبه اجتماعی از جنبه امنیتی نیز حائز اهمیت است. ضرورت دوم مربوط به عدم سوق یافتن جوانان روستایی به سمت کولبری است. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از 1) میزان توانمندی اقتصادی روستاییان و سرمایه اجتماعی آنها در چه سطحی می­باشد؟ 2) سرمایه اجتماعی و مولفه­های آن چه رابطه­ای با توانمندی اقتصادی روستاییان دارد؟. مبانی نظری پژوهش متمرکز بر اندیشه بوردیو در زمینه تبدیل اشکال سرمایه­ به یکدیگر است. روش پژوهش پیمایش با ابزار پرسشنامه محقق ساخته می­باشد. جامعه آماری مورد مطالعه روستاییان مناطق روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است که با استفاده از نمونه‌گیری خوشه­ای چند مرحله­ای تعداد 483 نمونه انتخاب شد. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که سرمایه اجتماعی روستاییان در سطح متوسط به بالا و توانمندی اقتصادی آنها در سطح پایینی قرار دارد. رابطه سرمایه اجتماعی با توانمندی اقتصادی معنادار و معکوس می­باشد. شاخص­های سرمایه اجتماعی برون گروهی روستاییان در سطح متوسط است و رابطه غیرمعنادار و مثبتی با توانمندی اقتصادی دارد در حالی که شاخص‌های سرمایه اجتماعی درون گروهی قوی و رابطه معنادار و معکوسی با توانمندی اقتصادی دارد. بازتولید شدن توانمندی­های پیشین و سنتی در میان روستاییان که به دلیل غلبه سرمایه اجتماعی درون گروهی بر برون گروهی می­باشد سبب شده که سطح مهارت و توانمندی­های جدید در میان روستاییان در سطح پایینی باشد.

مهدیه ساعی، پیروز شاکری، اصغر صالحی، صفت الله رحمانی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

دامپروری و دامداری به‌عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق‌ترین فعالیت‌های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان‌های کشور به‌خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است. مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به‌دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه‌های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده‌ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه‌های تأمین نهاده‌ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم‌انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل‌گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت‌های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه‌های مبتنی بر افزایش تولید و بهره‌وری فعالیت‌های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه‌های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه‌های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح‌ها، به‌لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح‌ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می‌تواند به‌عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست‌های توسعه، برنامه‌ها، پروژه‌ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.

عثمان هدایت، شهرام باسیتی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

اقتصاد مرزی یکی از مهمترین فرصت­ها و در عین حال چالش­هایی است که مرزنشینان روستایی با آن مواجه هستند. این امر شرایطی را ایجاد کرده است که به سبب آن، زیست­پذیری روستایی به عنوان یک چالش اساسی مطرح می­شود. بنابراین، پژوهش حاضر در پی تأثیرات اقتصاد مرزی بر زیست­پذیری مناطق مرزی روستایی دهستان ننور با رویکردهای توسعه پایدار و زیست­پذیری روستایی است. تلفیق نظری و تجربی این دو دیدگاه در خوانش وضعیت زیست­پذیری روستاهای مرزی می­تواند علاوه بر توصیف وضعیت وجود، به زمینه­ها، علل و عوامل مداخله­ای و پیامدها و راهبردهای اتخاذ شده کمک کند. برای همین منظور، با ٤٦ نفر از  مطلعین کلیدی روستاها مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که شرایط جغرافیای و مرزی زمینه­ی شکل­گیری اقتصاد مرزی را فراهم آورده است. آنچه حائز اهمیت است شرایطی علّی و مداخله­ایی _ تجاری­شدن مرز و ضعف زیرساخت­های توسعه­ای _ است که زمینه­ و علل ناپایداری اجتماعی و کاهش تاب­آوری اجتماعی­_اقتصادی را به عنوان پیامد اصلی اقتصاد مرزی و تأثیر آن بر روی زیست­پذیری روستاهای مرزی را فراهم آورده است. راهبردهای اتخاذ شده برای کاهش این پیامدها در قالب اقدامات محلی و نهادی انجام شده است. براساس یافته­ها، اقدامات مرزنشینان برای زیست­پذیر نمودن روستاها مثبت اما اقدامات نهادی مقطعی، دارای بار سیاسی و ایدئولوژیکی بوده است. در نهایت نتایج بررسی این یافته­ها نشان داد که  اقدامات صورت گرفته­ی نهادی، برای این مناطق بی­کاربرد بوده و غالبأ به تشدید ناپایداری و کاهش زیست­پذیری اجتماعی_ اقتصادی منجر شده است.

حسنعلی فرجی سبکبار، علیرضا دربان آستانه، کورش اخوان حیدری، مسعود مدانلوجویباری، هلیا خاتمی،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

مفهوم حکمروایی مبتنی بر همیاری حکومت و جامعه مدنی است در جوامع روستایی توسعه­پایدار نیازمند نظام مدیریت و حکمروایی کارآمد مبتنی بر ظرفیت‌ها و منابع محلی است. در این پژوهش به تبیین جایگاه حکمروایی و ارتباط بین حکمروایی موجود و تسهیل فرصت‌های کارآفرینی و ارائه الگوی حکمروائی خوب در توسعه ظرفیت­های کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه پرداخته خواهد شد. پژوهش حاضر به لحاظ نوع، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی- توسعه­­ای و در گردآوری اطلاعات از شیوه کتابخانه­ای و میدانی استفاده شده است. جامعۀ آماری ساکنان نواحی روستایی شهرستان گمیشان و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه263 سرپرست خانوار و روش نمونه­گیری تصادفی ساده می­باشد. با نظرخواهی از صاحب نظران و متخصصین رشته­های جغرافیا، گردشگری، کارآفرینی، مدیریت، اقتصاد و ... هشت شاخص مهم حکمروایی خوب و متغیرهای مربوط به تسهیل فرصت­های کارآفرینی استخراج خواهد شد و بر این اساس مهمترین شاخص­ها با معادلات ساختاری(SME) اعتبار آن مورد سنجش خواهد گردید. با توجه به حل مدل برنامه­ریزی خطی در روش بهترین_ بدترین، شاخص­های مشارکت با وزن 401/0 رتبه اول، به ‌عنوان مهم­ترین شاخص و شاخص مسئولیت‌پذیری با وزن 024/0 رتبه هشت، کم‌اهمیت‌ترین شاخص حکمروایی خوب در بر تسهیل فرصت‌های کارآفرینی معرفی شدند. با تکنیک رتبه­بندی WASPAS، روستاهای حوزه شرقی با امتیاز 365/3 در رتبه اول و روستاهای حوزه غربی با وزن 229/3 در رتبه دوم و روستاهای حوزه شمالی با وزن 117/3 در رتبه سوم از نظر تأثیر شاخص حکمروایی خوب در تسهیل فرصت‌های کارآفرینی باشند.

سمیه عاشوری مریدانی، محمدباسط قریشی، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

ضعف مالی بسیاری از روستاییان برای تأمین هزینه‌های اولیه تولید در بخش کشاورزی، آنها را از ادامه فعالیت دلسرد می‌کند و احتمالاً یکی از مهم‌ترین پیامد‌های ادامه این وضع، پرداختن روستاییان به مشاغل خدماتی، فروش و تغییر کاربری اراضی و در مواردی مهاجرت به شهرهاست. آنچه که می‌تواند موجبات بازدارندگی این روند نامطلوب را فراهم آورد افزایش سرمایۀ خانوارهای روستایی از طریق اختصاص اعتبارات مالی است. این اعتبارات با هدف ارائه خدمات مالی به گروه‌های کم درآمد در کشورهای در حال توسعه در سه دهۀ اخیر مطرح شده است و با اعطای وام به روستاییان بهویژه آنهایی که در امور تولیدی فعالیت دارند این امکان را می‌دهد که به سبب فراهم بودن نقدینگی بتوانند نیازهای مالی‌شان را برای انجام عملیات تولیدی و تهیه نهاده‌های کشاورزی تأمین نمایند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش اعتبارات مالی در تحولات بخش کشاورزی نواحی روستایی شهرستان ماسال است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی، وضعیت وام‌های دریافتی 331 خانوار نمونه روستایی در 15 روستای منتخب طی سال‌های 1385 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد مجموع سطح زیر کشت و میزان کل تولیدات زراعی آبی به ترتیب با افزایش 1/10 درصدی و 6/37 درصدی مواجه شد و مجموع سطح زیر کشت و میزان کل تولیدات زراعی دیم به ترتیب یک افزایش 8/34 درصدی و 3/23 درصدی را نشان داد. در بخش کشت محصولات باغی آبی نیز سطح زیر کشت و میزان تولید به ترتیب 50 درصد و 6/34 درصد افزایش یافت. محصولات باغی دیم نیز با افزایش 4/23 درصدی در سطح زیر کشت و افزایش 5/33 درصدی در تولیدات مواجه شد. لازم به ذکر است که افزایش سطح زیرکشت اراضی زراعی، عمدتاً به دلیل تغییر کاربری اراضی جنگلی (جنگل‌تراشی) و تبدیل اراضی بایر بوده است. جمع‌بندی یافته‌ها بر این نکته تأکید دارد که اعطای اعتبارات مالی به روستاییان موجب افزایش بازدهی اراضی کشاورزی شده و اثرات مطلوبی برجای گذاشته است.

انوشیروان ظهیری، هادی ثنائی پور، عبدالغنی رستگار،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

یکی از مهمترین انواع بخش­های صنعت گردشگری، گردشگری در حوزه بوم­گردی است. این بخش همواره مورد توجه سیاست‌گذاران و برنامه­ریزان توسعه روستایی بوده است چراکه در استفاده از فضا و ویژگی­های محیط روستایی برای گردشگران جذابیت ایجاد کرده و همچنین به بهبود و ارتقاء شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست­محیطی مناطق روستایی منجر می­شود. فعالیت کسب‌وکارهای این حوزه همواره دستخوش تغییر و تحولات عمده­ای بوده است و در شرایط پیچیده و پویای اقتصادی، صاحبان کسب‌وکارهای بوم­گردی بایستی برای شناسایی مخاطرات این صنعت آماده شده و ظرفیت تاب‌آوری خود را ارتقا دهند. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش، مدل­سازی الگوی تاب‌آوری کسب‌وکارهای بوم­گردی در مناطق روستایی استان گیلان می­باشد که با روش داده‌بنیاد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از خبرگان تجربی و دانشگاهی می­باشند که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده و فرآیند جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از مصاحبه­های عمیق انجام شد. سپس مفاهیم استخراج شده در سه گام کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شده و در نهایت با استخراج، تلفیق و ترکیب مفاهیم و دسته‌بندی آنها، مدل­سازی الگوی تاب‌آوری کسب‌وکارهای بوم­گردی در مناطق روستایی استان گیلان در قالب عوامل علّی، پدیده محوری، عوامل زمینه­ای، عوامل مداخله­گر، راهبردها و پیامدها انجام شد. در انتها نیز پیشنهادهایی متناظر با نتایج پژوهش ارائه شد.

عباس ذاکرنسب، علی افشاری پور،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

لزوم توجه به بخش کشاورزی برای توسعه پایدار نواحی روستایی همواره مورد توجه اندیشمندان، مدیران، برنامه­ریزان و دولت­ها بوده است. امروزه مشخص­شده است تنها توجه به افزایش تولید نمی­تواند باعث پیشرفت کشاورزی شود. استفاده از صنایع تبدیلی و تکمیلی جهت بهره­وری بیشتر از تولیدات کشاورزی می­تواند منجر به افزایش کیفیت محصولات و سودآوری بیشتر و همچنین افزایش اشتغال و در نهایت توسعه پایدار نواحی روستایی شود. اما این صنایع باید در مکانی ایجاد شود که شرایط مناسبی داشته باشد. هدف از این پژوهش، اولویت­بندی و معرفی مناسب­ترین دهستان برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش مرکزی شهرستان میناب استان هرمزگان است. از آنجا که فعالیت بیشتر مردم در محدوده مورد مطالع در بخش کشاورزی است، استقرار چنین صنایعی می­تواند به توسعه نواحی روستایی کمک بسیاری کند.  این پژوهش با تکنیک تصمیم­گیری چند معیاره TOPSIS انجام گرفت و با وزن­دهی به شاخص­ها، امتیاز هر دهستان مشخص و اولویت­بندی انجام شد. نتایج نشان داد که از میان شاخص­های مورد بررسی، میزان تولید محصولات زراعی و میزان تولید محصولات باغی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. همچنین مناسب ترین دهستان برای ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی دهستان کریان، و در رتبه­های بعد به ترتیب دهستان­های گوربند، تیاب و حومه قرار دارند.

حسین ربیعی، مریم تکروستا،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

ایران بعد از پیروزی انقلاب از سوی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر تحریم­های بسیاری قرار گرفته است که اقتصاد کشور به ویژه اقتصاد روستایی را تضعیف نموده است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران بر اقتصاد روستایی در بازه زمانی 1391 -1397 است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از داده­های مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی بهره گرفته شد. یافته­های تحقیق نشان می­دهد که تحریم­ها دارای تاثیرات قابل توجهی بر بعد اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی و درآمدی است. این اقدامات سبب شده است تا بخش کشاورزی که منبع اصلی درآمدی مردم روستایی است با کاهش روبرو گردد و از این رو شکاف درآمدی بین بخش شهری و روستایی در این دوره زمانی افزایش یابد. البته در سال 1392 به علت برجام می­توان روند رو به بهبودی در شرایط موجود را مشاهده نمود. بعد از این سال به علت تحریم­های ایالات متحده شرایط مانند قبل بحرانی گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بخش کشاورزی دارای بیشترین تاثیرپذیری از تحریم­ها بوده و روند سرمایه گذاری از سال 90 تا 98 نشان می­دهد که تحت تاثیر شوک­های برون‌زای اقتصادی که مهمترین آن تحریم­ها بوده است، رشد سرمایه گذاری اعم از دولتی و خصوصی کاهش یافته است. از اینرو، تدوین برنامه­هایی به منظور کاهش اثرات تحریم­ها بر اقتصاد روستایی و مهاجرت روستاییان به نواحی شهری ضروری است. بعلاوه با توجه به اهمیتی که نواحی روستایی برای امنیت غذایی دارد به حمایت های ویژه اقتصاد کشاورزی در نواحی روستایی نیاز دارد.

عرفانه حسین زاده، علی شمس الدینی، ریباز قربان نژاد، علی توکلان،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

 گردشگری تغذیه می­تواند منافع اقتصادی زیادی برای مناطق روستایی کشورمان به همراه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان این نوع از گردشگری را ابزاری برای توسعۀ روستایی قلمداد می­کنند که می­تواند سبب تحرک اقتصاد محلی شده و از مشاغل موجود حمایت کرده و باعث ایجاد اشتغال در این نواحی شود. تحقیق از منظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده­ها، آمیخته ترکیبی(کیفی-کمی)است. در بخش کیفی، روش تحقیق تحلیل محتوا و در بخش کمی توصیفی-اکتشافی است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه­ای و روش گردآوری داده­ها، میدانی و با ابزار مصاحبۀ نیمه­ساختار­یافته و پرسش­نامه می­باشد. جامعۀ تحقیق در دو بخش کیفی و کمی است. در بخش کیفی، خبرگان سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و اساتید دانشگاهی درخصوص برنامه­ریزی و توسعۀ روستایی در استان مازندران و به روش هدفمند و گلوله­برفی به تعداد 16 نفر (اشباع نظری) انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از رستوران­داران، اقامتگاه ها، هتلداران و کارشناسان سازمان گردشگری می­باشند که به صورت تصادفی و در دسترس به تعداد 182 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده­ها در بخش کیفی استفاده از کدگذاری و در بخش کمی روش دلفی برای طراحی مدل است و در نهایت مدل طراحی شده با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم­افزار اسمارت PLS تحلیل شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص­ها برای مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی مازندران مورد تایید قرار گرفت. این یافته­ها نشان می­دهد که ابعاد گردشگری تغذیه، درآمد پایدار، رشد اقتصادی و اشتغال پایدار توانسته­اند مدل تحلیل گردشگری تغذیه بر اقتصاد پایدار روستایی را تشکیل دهند.

حسن افراخته،
دوره 10، شماره 37 - ( 9-1400 )
چکیده

جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم­های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم­هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی  تلقی می­شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه­ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع­آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن­ها داده­های مورد نیاز تحقیق جمع­آوری شده است. یکی از این نمونه­ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان"نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"،  و دیگری  ناحیه "نوگالس آریزونا"، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام­های سیاسی- نهادی مختلف" است. در تبیین داده­های جمع­آوری شده  از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می­دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی­شود. نمونه­های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی­های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی­شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان(تثلیث مقدس) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.

سعید عزیزی، مسعود مهدوی حاجیلویی، ریباز قربانی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاه‌های روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکان‌پذیر نمی‌شود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایده‌ها و روش‌های تازه استقبال می‌کنند، به‌دنبال آن، افکارشان نیز متحول می‌شود و در نتیجه، نگرش تازه‌ای در آن‌ها نسبت به فعالیت‌های کشاورزی و دیگر فعالیت‌های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می‌شود و با ارتقای ظرفیت‌های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم می‌سازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبه‌بندی سکونتگاه‌های روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بوده‌است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبه‌بندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیت‌های جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شده‌است. به‌منظور وزن‌دهی شاخص‌ها از تکنیک دیمتل و برای رتبه‌بندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزل‌دره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاه‌حسین و بانوصحرا قرار گرفته‌اند. در میان شاخص‌های موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخص‌های مشارکت، علاقه‌مندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیت‌های جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفته‌است.

محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

تجدید حیات روستاها به عنوان پیاده­سازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایه­ای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص­ ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می ­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می ­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینه­های تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعه­شناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان می­باشد. با روش نمونه­گیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکه­ای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبه­های اکتشافی و نتایج مدل تجربی  QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایه­گذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاست­های حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهم­ترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بوده­اند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامه­ریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهم­ترین پیشران­های مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان می­باشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایه­ای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامه­ریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجسته­ترین استراتژی­های اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران می­توان استفاده نمود.

مرضیه سنچولی، حمید حیدری مکرر، صادق اصغری لفمجانی،
دوره 10، شماره 38 - ( 12-1400 )
چکیده

اهمیت کسب وکارهای کوچک در تأمین اشتغال برای افراد و ایجاد درآمد برای آنها از یک سو و کاهش بیکاری در سطح کلان از سوی دیگر، نقش بنیادها و سازمان های کارآفرین را در شکل گیری و پایایی این مشاغل نمایان کرده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیرسازمان ها و نهادهای کارآفرین درایجادکسب وکارهای کوچک درروستاهای بخش مرکزی شهرستان کلاله انجام شده است. پژوهش حاضر ترکیبی از روش‌های توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای، اسنادی و میدانی است، جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در روستاهای بخش مرکزی شهرستان کلاله می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 30 روستا و تعداد 384 سرپرست خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم‌افزارهای SPSS، ArcGIS و با استفاده از مدل تاپسیس و آزمون‌های آماری T تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج ضریب پیرسون نشان داد که بین مهمترین راهبرد سازمان های کارآفرین و ایجاد کسب وکارهای کوچک منطقه مورد مطالعه رابطه کاملا معنی داری برقرار است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که شاخص حمایت مالی با مقدار ضریب بتای 396/0 مهم ترین راهبرد سازمان های کارآفرین درایجاد کسب وکارهای کوچک منطقه در روستاهای شهرستان کلاله است. نتایج نشان می دهد،از میان 3 شاخص مورد بررسی شاخص صنعت با میانگین (78/2) بالاترین میانگین و شاخص خدمات با میانگین (74/2) پایین تر میانگین است و این بدین معنی است که فقط شاخص صنعت در وضعیت مناسبی قرار دارد و سایر شاخص‌ها در وضعیت نامطلوب قرار دارند..


صفحه 21 از 27     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb