جستجو در مقالات منتشر شده


531 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

اصغر نوراله زاده، کامبیز هژبرکیانی، فرید عسگری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

افزایش بیکاری در کنار تخریب فزاینده منابع، از چالش­های اقتصادی- فرهنگی بسیاری از کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران است. این معضلات در حیطه مناطق روستایی عمق و پیچیدگی بیشتری دارند. به بیان دیگر سالیان زیادی است که جامعه ما از کمبود تولید و به تبع آن نرخ بیکاری بالا در مناطق روستایی رنج می­برد که این امر موجب افزایش نرخ مهاجرت از روستاها به شهرها شده است. بررسی­ها نشان می­دهد تا سال 1395 نرخ مهاجرت روستاییان به شهرها بسیار نگران‌کننده شده بود و در برخی سال‌ها کاهش سالیانه یک درصدی جمعیت روستایی را به­همراه داشته است، اما در سالیان اخیر این نرخ کاهش یافته به­طوری­که در سال 1399 مهاجرت معکوس به این مناطق تحقق یافته است. به­همین دلیل اهمیت بررسی و نوع اثرگذاری اعطای تسهیلات مالی بر سرمایه‌گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط و به تبع آن اثرات اشتغالزایی آن ضروری بنظر می‌رسد. صندوق کارآفرینی امید  از سال 1384 با رویکرد بانکداری اجتماعی، حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط با اولویت ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و کمتربرخوردار را در دستور کار خود قرار داده است به­طوری­که طی سالیان گذشته توانسته تأثیر چشمگیری در اشتغال این مناطق داشته باشد. این مقاله به بررسی اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایه­گذاری و اشتغال کسب و کارهای کوچک و متوسط در نواحی روستایی می‌پردازد. بدین منظور با استفاده از روش کتابخانه­ای داده­های تابلویی برای سال­­های 1387 تا 1394 جمع­آوری شده و با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم‌یافته (GLS)، تابع سرمایه‌گذاری و همچنین با بهره­گیری از روش LSDV تابع اشتغال برای دوره مذکور برآورد شده و سپس اثر تسهیلات مالی بر این توابع در نواحی روستایی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته­های پژوهش نشان می‌دهد تسهیلات مالی  به­طور معناداری تأثیر مثبت در تابع سرمایه‌گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط در این نواحی داشته است که این تأثیر موجب افزایش سرمایه بنگاه‌ها و اثر تبعی مثبت آن بر تابع تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی شده است.

علی اکبر عنابستانی، علیرضا معینی، امین فعال جلالی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

یکی از عوامل مهم برای توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی دسترسی و توزیع مناسب اعتبارات کارآفرینی در میان روستاییان است. در همین راستا توزیع مناسب فعالیت اعتبارت کارآفرینی می­تواند نقش بسزایی در اثربخشی این اعتبارات در زندگی روستاییان داشته باشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل فضایی اعتبارات کارآفرینی روستایی در استان خراسان رضوی می­باشد. روش انجام مطالعات در این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی بوده که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی می­باشد. که اطلاعات تسهیلات پرداختی از طریق اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان خراسان رضوی که در 13 زمینه فعالیت در سال1398در سامانه کار ثبت نام کرده­اند بدست آماده است. و بر اساس مدل ماباک میزان وام دریافتی به روستاییان استان خراسان رضوی رتبه­بندی شد. بر اساس نتایج این پژوهش و تحلیل­های انجام شده در مدل ماباک، بیش­ترین میزان دریافت وام و تسهیلات اشغال­زایی پس از شهرستان مشهد به شهرستان تربت­جام اختصاص یافت و کمترین آن به شهرستان داورزن با 655 میلیون تومان اختصاص داشته است. بر این اساس می­توان بیان نمود که شهرستان مشهد با توجه به این­که به عنوان مرکز استان است و نواحی روستایی آن به لحاظ دسترسی به موقعیت کلانشهر مشهد، امکان انجام فعالیت بیش­تری دارند، لذا بیش­ترین مقدار وام و اعتبارات دریافتی را به خود اختصاص داده است. این امر بیانگر آن است که از نظر مقادیر اختصاص یافته در وام ها و اعتبارات پرداختی در بین شهرستان­های استان نابرابری وجود دارد.

علی اکبر نجفی کانی، کبری نجفی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

گردشگری می ­تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه­ گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه ­یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصت­های شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلان­شهر تهران می­ باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می ­باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه ­گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه­ ای در محیط نرم ­افزاری SPSS، داده­ ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت­ سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین می­کنند. همچنین برای چالش­ های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخص­های بررسی شده مشاهده می­ گردد. نتایج حاصل از تحلیل­ خوشه ­ای سلسله ­مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه ­می­ کند و براین اساس شباهت ­ها و تفاوت­ های روستاها تبیین می­ شوند. فرایند خوشه­ بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه­ بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینه­ورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبه­های گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایین­تری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالش­های توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقه­بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینه­ورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالش­های توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش­ کمتری برخوردارند.

محمد نصیری لاکه، نصراله مولایی هشجین، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت‌ها و تهدیدهای نظام فعلی مدیریت روستایی، و اصلاح نظام مدیریت روستایی، شرایط را جهت توسعه روستاها، از نظر ابعاد اجتماعی فرهنگی و اقتصادی فراهم می کند. هدف پژوهش بررسی نظام مدیریت روستایی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستایی در ناحیه مرکزی گیلان است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، اطلاع از وضعیت و سطح توسعه یافتگی شهرستان های مورد مطالعه در ابعاد پنجگانه با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار مشاهده مستقیم در بازدید از اقدامات دهیاری ها در ابعاد مختلف توسعه استفاده شد و سپس از طریق ابزار مصاحبه با متخصصان، مدیران و دست اندرکاران مدیریت روستایی و توزیع پرسشنامه، جمع آوری نظرات آنان انجام گرفته است در این پژوهش نتایج حاصل از عوامل مؤثر بر توسعه روستایی از دیدگاه مدیران و کارشناسان در امور روستا توسط پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده ها و اطلاعات توسط نرم‌افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی ارائه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد اقتصادی، گویه‌های «برآورد و تنظیم بودجه سالانه دهیاری»، «صدور پروانه کسب»، «تأثیر بهبود مدیریت نوین بر توسعه اقتصادی روستا»، «انواع بیمه های روستایی» و «تهیه طرح ها و پیشنهادات اصلاحی» در بخش اقتصادی با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویه‌ها از اهمیت بالایی برخوردارند و تأثیرگذاری بیشتری دارند. همچنین در بعد اجتماعی ـ فرهنگی نیز گویه‌های «همکاری با سازمان ثبت احوال»، «شناخت کمبودهای اجتماعی و ارائه طرح»، «معرفی خانواده های بی سرپرست به بهزیستی»، «فراهم کردن امکانات فرهنگی، آموزشی و تهیه طرح» با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویه‌ها تأثیرگذاری بیشتری دارند.

محمد قاسمی سیانی، ایرج قاسمی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیم‌گیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامه‌ریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیم‌سازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردی‌ترین مناطق برای مداخله دولت به شمار می‌رود. این مناطق به دلیل تماس با محیط‌ داخلی و خارجی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه‌ ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمان‌های دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان می‌دهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست‌ جابجایی‌ روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینه‌ساز ناپایداری سکونتگاه‌های جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریان‌های ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکه‌ای پیروی نمی‌کند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفته‌اند زمینه‌ساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.

منیژه احمدی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

حجم قابل‌توجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می­گیرد. عدم توجه کافی به مقوله مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی و تداوم استفاده از برخی شیوه­های نادرست فعلی یکی از عوامل اصلی ناکامی در دست­یابی به توسعه پایدار کشاورزی و روستایی است. در این مطالعه تلاش شد تا نقش مدیریت منابع آب کشاورزی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی فضاهای روستایی دهستان غنی بیگلو واقع در شهرستان زنجان پرداخته شود. جامعه­ی آماری تحقیق، کلیه بهره­برداران کشاورز این دهستان (631 خانوار) هست که بر اساس فرمول کوکران تعداد 160 سرپرست خانوار از آن‌ها به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با کسب نظر از کارشناسان و پایایی از طریق ضریب آلفا­ی کرونباخ 89% محاسبه گردید. برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کروسکال­والیس، همبستگی و رگرسیون) استفاده‌شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد بین مدیریت بهینه منابع آب و توسعه پایدار روستایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به‌طوری‌که با گسترش مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی، بر میزان پایداری اجتماعات روستایی افزوده‌شده است. در این میان نقش و اهمیت نهادهای محلی روستایی (شوراها و دهیاری‌ها) در ایجاد هماهنگی جهت تأمین آب کشاورزی اهمیت زیادی داشته است. مشارکت نهادهای اجرایی، مالی و اعتباری به‌منظور تأمین مالی و انتقال آب موردنیاز کشاورزان در مدیریت منابع آب از دیگر دستاوردهای تحقیق است. همچنین لزوم توجه به عامل آگاهی و دانش کشاورزان و همچنین نقش مدیران و رهبران روستایی و نهادهای ذی‌ربط در هدایت روستاییان به‌سوی مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی از دیگر یافته‌های تحقیق حاضر به شمار می‌رود.

سیده سمانه راعی، ابراهیم مرادی، احمد اکبری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

با توجه به محدودیت منابع و نهاده‌ها در کشاورزی، آن‌چه محرک رشد تولید است پیشرفت تکنولوژی است. تکنولوژی چیزی فراتر از روش تولید و فرآیندهای آن است، در حقیقت تکنولوژی آمیخته‌ای از دانش، مهارت و توانایی فنی است. با توجه به اهمیت تکنولوژی در رشد تولید در این مقاله به بررسی تغییرات تکنولوژی و تأثیر آن بر اقتصاد روستایی در استان فارس با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی طی دوره زمانی 1397-1392پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تابع هزینه ترانسلوگ با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده برای محدوده زمانی مورد مطالعه با روش رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) برآورد شده است. سپس با استفاده از نتایج حاصل از تخمین مدل، تغییرات تکنولوژی به سه جزء تغییر فنی خالص، غیر خنثی و ناشی از گسترش مقیاس تجزیه شده است. نتایج نشان داد که در دوره مورد مطالعه میانگین تغییرات تکنولوژی 001/0 رشد داشته است. میزان اثر نرخ تغییر فنی غیر خنثی در تغییرات تکنولوژی بیشتر ازمیزان تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس بوده است، میانگین نرخ رشد تغییر فنی غیر خنثی، تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس به ترتیب 021/0، 005/0- و 015/0- بدست آمدهاست. بنابراین با توجه به یافته‌ها، میانگین تغییرات تکنولوژی رشد اندکی بر اقتصاد روستا داشته است و نتوانسته است موجب به کارگیری امکانات تولید و بهبود مقیاس تولید گردد، اما منجر به تغییر فنی غیر خنثی از طریق عامل تغییرات قیمت نهاده‌ها و صرفه جویی در عوامل تولید شده است. بنابراین با توجه به نتایج پیشنهاد می‌گردد، به منظور استفاده هر چه بیشتر از تکنولوژی‌های نوین باید مشکل توسعه زیر ساخت‌های مکانیزاسیون(تسطیح، یکپارچه‌سازی، زهکشی اراضی و اعطای وام کم‌بهره) برطرف گردد تا استفاده از ماشین‌آلات را مقرون به صرفه نماید.

فرهاد عزیزپور، فاطمه رزاقی بورخانی، مریم مختاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

راهبرد یک روستا، یک محصول به عنوان یکی از راهبردهای کارآمد اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان نهرمیان شازند چه ویژگی‌هایی دارد؟ وضعیت عوامل موثر بر راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان مورد مطالعه چگونه است؟ جامعه آماری تحقیق شامل 5550 نفر از روستاییان و مسئولان محلی دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند می‌باشد که با نمونه‌گیری چندمرحله‌ای تصادفی با انتساب متناسب 160 نفر به عنوان حجم نمونه بررسی شدند و نیز 23 نفر از کارشناسان و مسئولان صندوق کارآفرینی امید منطقه مورد مطالعه به روش نمونه‌گیری هدفمند و در دسترس برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ویژگی­های راهبرد مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه‌ای بود که تایید روایی (صوری و محتوایی) آن توسط متخصصان وکارشناسان کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی و اعضای هیات علمی رشته جغرافیا و برنامه­ریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. یافته‌ها در دو سطح روستاییان و کارشناسان  بررسی شد. مطابق نتایج در اجرای موفق سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول، مشارکت جامعه، خلاقیت، رقابت‌پذیری، کاهش فقر، کاهش شکاف اقتصادی و فروش کالا تأثیرگذار است. با توجه به نظرات روستاییان مؤلفه­های خلاقیت، رقابت‌پذیری و کاهش شکاف اقتصادی وضعیت مناسب­تری داشته و وجود صنایع کوچک و کارگاهی با میانگین 23%، بکارگیری شیوه­های جدید در تولیدات با 95/22%، سرمایه‌گذاری در کشاورزی و صنایع روستایی با 22%، تنوع مشاغل در روستا با 6/21% و کسب وکار فردی و گروهی با 95/20% جزء عوامل پیش‌برنده راهبرد در روستا هستند. همچنین با استفاده از آزمون یو من ویتنی و معیار قرار دادن نظر کارشناسان، دهستان مورد مطالعه تنها از نظر مشارکت زنان، استفاده از شیوه‌های جدید در تولید محصول، وضعیت درآمدی روستاییان، صندوق‌های حمایتی، خرید محصول توسط دولت، فروش محصول به بازارهای نزدیک، وجود مشاغل متنوع و مهاجرت معکوس وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد.

آیت اله کرمی، ندا علی یاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

روستاها دارای قابلیت­های اقتصادی فراوان بوده و بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده دارند. استقرار و بقای جامعه روستایی، بدون کار مولد و سودآور برای ساکنان غیر ممکن است؛ از کارآفرینی به­عنوان روش تحریک­کننده رشد و توسعه اقتصادی محلی نام برده می­شود. بررسی عوامل مؤثر بر راه­اندازی کسب و کار روستاییان می­تواند الگویی جهت توسعه­ی اشتغال در دیگر نواحی روستایی باشد. لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر سطح کارآفرینی روستایی در دهستان دشت ارژن شهرستان شیراز است. تحقیق حاضر ازنظر نوع هدف کاربردی و به­لحاظ تجزیه و تحلیل داده­ها، توصیفی- تحلیلی است که به­صورت پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه محقق ساخته­ای بود که روایی آن از طریق مصاحبه با صاحبنظران و پایایی آن نیز از طریق مطالعه پیشاهنگ صورت پذیرفت (آلفای کرونباخ 688/0 تا 959/0). داده­ها بصورت تصادفی از 177 سرپرست خانوار روستایی ساکن در دهستان دشت­ارژن شهرستان شیراز گردآوری شد. نتایج نشان داد روستاییان منطقه­ مورد مطالعه در سه گروه قابل دسته­بندی بوده و وضعیت اقتصادی، سطح دانش، وضعیت اجتماعی، وضعیت محیطی، حس­مکان، نوآوری و عملگرایی، سن پاسخگو و سطح سواد از مهم­ترین عوامل اثرگذار بر سطح کارآفرینی روستاییان منطقه مورد مطالعه محسوب می­شود

زهرا شریفی نیا،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

توجه به رویکرد معیشت پایدار، یکی از رویکردهای تحلیلی در زمینه توسعه پایدار روستایی است؛ که مورد توجه زیادی از مردم محلی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل اثرگذار بر تقویت معیشت پایدار روستایی در دهستان مذکوره( شهرستان ساری) است. نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی و مبتنی برای گرد­آوری­ میدانی(­پرسشنامه) است. جامعه آماری این تحقیق بر اساس سرشماری 1395 شامل 30 روستا در دهستان مذکوره و بالغ بر 19488 نفر و طبق فرمول کوکران، و خطای 05/0؛ تعداد 377 پرسشنامه محاسبه و به صورت تصادفی بین مردم محلی توزیع شد. برای تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل عاملی استفاده شد. یافته­های تحقیق نشان داد که مقدار KMO برای عوامل مؤثر در تقویت معیشت پایدار 924/0، مقدار بارتلت 279/9764 و در سطح 99% اطمینان، معنادار است. همچنین 15 عامل شناسایی و در مجموع 908/53 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین می­کنند و 002/47 درصد از واریانس باقی مانده مربوط به سایر عواملی است که پیش­بینی آن­ها مسیر نشده است. عامل اول، یعنی درآمد و اشتغال­زایی با مقدار ویژه 35/15 و بیش از350/15 درصد از کل واریانس ها را به خود اختصاص داد و عامل پانزدهم، کانون فرهنگی با مقدار ویژه 384/1 و مقدار واریانس 908/53 در اخرین عامل قرار دارد. بنابراین می­توان بیان کرد که معیشت پایدار در مناطق روستایی، تابع عوامل بسیاری است که درآمد و اشتغال­زایی از مهم­ترین عوامل تأثیر گذار از دیدگاه مردم محلی است.

مهدی کرمی دهکردی، عبدالمتین میانی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

به‌منظور پایداری فعالیت‌های معیشتی می‌بایستی تلاش‌های زیادی صورت گیرد تا بتوان از راه فعالیت‌های تولیدی، منابع پایداری برای امرار معاش خانواده‌ها ایجاد کرد. در این راستا، هدف این پژوهش شناسایی و طراحی رهیافت معیشت پایدار در روستاهای شمالی شهرستان اندر در کشور افغانستان می‌باشد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با بهره‌مندی از روش نظریه مبنایی انجام شده است. به‌منظور تحلیل داده‌ها از روش استراوس و کوربین در نظریه مبنایی استفاده شده است. ابزار جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه‌های عمیق و مشاهده بوده و به منظور گردآوری داده‌ها از روش نمونه‌گیری هدفمند و تکنیک گلوله‌برفی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 19 مقوله اصلی و 27 مقوله فرعی شد که در قالب مدل پارادایمی دسترسی به معیشت پایدار به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (وابستگی بیشتر به بخش کشاورزی، جنگ و چالش‌های امنیتی و کارایی ضعیف بخش دامداری و طیور)، عوامل زمینه‌ای (ضعف در زیرساخت و خدمات، پایین بودن سطح آگاهی کشاورزان و تکانه‌های اقتصادی و مالی)، شرایط مداخله‌گر (فروش و بازاریابی محصولات کشاورزی، مسایل اجتماعی و هزینه‌های بالایی منابع مصرفی)، راهبردها (صنعتی‌سازی روستاها، استفاده از انرژی‌های خورشیدی، مقاوم‌سازی مساکن روستایی، اثربخشی عوامل تولید و پرورش طیور بومی در حیاط) و پیامدها (ایجاد فرصت‌های شغلی متنوع، کاهش میزان وابستگی به بخش کشاورزی، کاهش هزینه‌های زندگی، تقویت صنایع دستی و بهبود روش‌های کسب درآمد) قرار گرفت.

محسن محسن آقایاری هیر، محمد ظاهری، حسین کریم زاده، علی مجنونی توتاخانه،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

توجه به ارتقای بهره‌وری آب به منظور تضمین ادامه حیات سکونتگاههای روستایی و تأمین امنیت غذایی کشور اهمیت دارد. عوامل مؤثر بر بهرهوری آب در روستاها، تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی است که در صورت شناخت صحیح و برنامهریزی مبتنی بر آن میتوان زمینه را برای استفاده بهینه از آب فراهم ساخت. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهرهوری آب در 36 روستای واقع در حوضه آبخیز قلعه چای صورت گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در این خصوص 19 متغیر محیطی و انسانی مؤثر بر بهره‌وری آب شناسایی شده و دادههای آن از طریق سالنامههای آماری جهاد کشاورزی، آب منطقهای و سرشماری عمومی نفوس و مسکن به دست آمد. با استفاده دادهای به دست آمده در محیط نرم‌افزار ArcGIS پایگاه داده تشکیل شده و با استفاده از آزمونهای خودهمبستگی فضایی موران محلی و آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی اقدام به تحلیل فضایی گردید. یافتههای پژوهش با استفاده از آزمون موران نشان داد که متغیرهای ارزش تولیدات کشاورزی و دامی و باسوادی دارای خودهمبستگی فضایی و متغیرهای تعداد منابع آب و میزان بهره‌وری نهایی در هر روستا فاقد خودهمبستگی هستند. نتایج آزمون رگرسیون وزنی نشان داد که هر دو گروه از متغیرهای محیطی، انسانی با میزان بهرهوری آب در سطح روستاهای موردمطالعه ارتباط معناداری دارد و شدت همبستگی تحت تأثیر میزان آب‌بهای پرداختی، شیب زمین، تعداد منابع آب و دوری یا نزدیکی به مرکز شهرستان است. درنهایت، متناسب با یافتههای تحقیق پیشنهاد میشود رویکرد فضایی به‌عنوان یک روش مناسب برای بهبود بهرهوری آب در روستاها موردتوجه قرار گیرد.

عبدالماجد سپاهیان، سیدمهدی حسینی، امیر دادرس مقدم،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

محصولات گرمسیری از جمله محصولات باغی هستند که مقدار قابل توجهی از این محصولات در روستاهای سیستان و بلوچستان تولید میشود اما به دلیل توجه نکردن به زنجیره تأمین این محصولات و واردات بی­رویه، انگیزه روستاییان برای تولید این محصولات روز به روز کاهش یافته است. در این پژوهش به بررسی رابطه عناصر سه‌گانه بازار یعنی ساختار ـ رفتارـ عملکرد دو محصول انبه و موز با رهیافت SCP در مقطع زمانی 1398 در روستاهای سیستان و بلوچستان با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان پرداخته شده است. نتایج تخمین مدل برای دو محصول انبه و موز نشان داد که در معادله تمرکز سودآوری اثر مثبت و معناداری بر تمرکز در محصول انبه داشته به‌ طوری‌که با افزایش سودآوری، بازار به شرایط انحصاری نزدیکتر شده و سودآوری تولید کنندگان افزایش مییابد. در معادله تحقیق و توسعه برای هر دو محصول انبه و موز، تمرکز دارای اثر منفی و معناداری بر تحقیق و توسعه است؛ به‌طوری‌که با افزایش تمرکز در بین تولیدکنندگان روستایی، بازار به سمت شرایط انحصاری حرکت کرده است. اما سودآوری، دارای اثر مثبت و معنادار بر فعالیت تحقیق و توسعه است که مطابق انتظارات بازار بوده و نشان می‌دهد  با افزایش سودآوری، انگیزه بیشتری برای صرف هزینه تحقیق و توسعه وجود خواهد داشت. در معادله سودآوری برای محصول انبه، با افزایش تمرکز یعنی حرکت به سمت بازار انحصاری، سودآوری نیز افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین توسعه در هر دو محصول، دارای اثر مثبت و معناداری بر سودآوری است. بر اساس تأثیرات مثبت متقابل بین تحقیق و توسعه و سودآوری در دو محصول انبه و موز، پیشنهاد می‌شود در زمینه تولید، بازاریابی و برندسازی این محصولات در بین روستاییان جهت ایجاد شبکه مبتنی بر زنجیره تأمین این محصولات تحقیقات گستردهای صورت گیرد و راهکار دستیابی به این مهم تشکیل تعاونی‌ها یا اتحادیه­های محلی محصولات گرمسیری در روستاها است.

عطیه سلیمانی، احمد یعقوبی فرانی، سعید کریمی،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف این پژوهش تدوین مدل برای توسعه کارآفرینی پایدار در کسب­وکارهای روستایی با بهره گیری از دیدگاه های خبرگان و افراد مجرب در این حوزه می­باشد. مطالعه حاضر از لحاظ پارادایم، جزء تحقیقات کیفی بوده و به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها، از روش تئوری­بنیانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل صاحبان کسب­و کارهای روستایی نمونه و کارآفرینان موفق بودند. روش نمونه­گیری به صورت هدفمند بود و جمع­آوری اطلاعات از طریق مصاحبه­های عمیق انجام شد. به منظور تحلیل داده­های حاصل از 10 مصاحبه، تحلیل محتوا و سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. کدهای باز، شامل 229 مفهوم و کدهای محوری نیز شامل 34 مقوله عمده بود که در مدل پارادایمی تحقیق، در قالب شرایط علی (عوامل فردی، ویژگی­های کسب­وکار، مدیریت منابع، عملکرد مالی)، شرایط واسطه­ای (بستر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، رسانه­ها، فشار ذینفعان، محیط قانون­گذاری، خودتنظیمی، قدرت سرمایه­گذاران، مصرف­گرایی اخلاقی جامعه، نقش حکومت­ها، کیفیت و هماهنگی نهادی، آموزش)، شرایط زمینه­ای (حاکمیت شرکتی، تعهدات اخلاقی، تعهدات زیست­محیطی، پیوند مسئولیت اجتماعی با عملیات کسب­وکار، مدیریت پایدارمحور)، راهبردها (از جمله راهبردهای آموزشی ترویجی، مشارکت ذینفعان، اصلاح قوانین و مقررات، تمهیدات حمایتی و تشویقی و فعالیت­های تحقیق و توسعه) و پیامدها (مشتمل بر پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، زیست­محیطی، تعهد سازمانی، مزیت رقابت و پیامدهای سیاسی) نشان داده شده است. مدل ارائه شده می­تواند به عنوان ابزار تحلیلی و برنامه­ریزی برای توسعه کارآفرینی پایدار روستایی مبنای عمل قرار گیرد تابر مبنای آن به گونه­ای منطقی و اصولی به بسترسازی، حل مشکل و اقدام در جهت دستیابی به پایداری در کسب­وکارهای کارآفرینانه پرداخته شود.

فاطمه معین، خلیل کلانتری، علی اسدی، سمیه کردعلیوند،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

گندم به‌عنوان یکی از مهم­ترین محصولات کشاورزی از دیر­باز موردتوجه بشر بوده­ است. در بین غلات و مواد غذایی مورداستفاده انسان، این­ محصول به دلیل سازگاری گسترده کشت با شرایط مختلف آب­و­هوایی، سهولت کشت، امکان نگهداری طولانی، ارزانی، ارزش غذایی بالا و قابلیت مصرف در اشکال مختلف از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. در این فرآیند ضایعات گندم در مراحل مختلف کاشت، داشت، برداشت و پس از برداشت و مسئله کاهش آن به یکی از چالش‌های جدی در کشور تبدیل‌شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه­های تأثیرگذار بر ضایعات گندم از دیدگاه گندم­کاران شهرستان شوش است. تحقیق حاضر از نظر نوع هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده­ها به صورت توصیفی (غیر آزمایشی) است؛ داده­ها به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع­آوری گردید که پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ (85/0) مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد و کلیه محاسبات با بهره‌گیری از نرم ­افزار SPSS انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش را 1230 نفر از گندم­کاران شهرستان شوش تشکیل می­دهند که از این تعداد، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعیین گردید و سپس به روش نمونه­گیری چند مرحله­ای 214 پرسشنامه بین گندمکاران توزیع شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد مؤلفه­های تأثیر­گذار بر ضایعات گندم شهرستان شوش به­ترتیب اهمیت در شش گروه قابل دسته­بندی بوده 1) وضعیت کشت و مصرف نهاده­ها 2)عدم توجه به مسائل آموزشی و ترویجی 3) عدم رعایت مسائل فنی و ساختارهای نامناسب اراضی 4)عدم توجه به توسعه و ساماندهی ناوگان­های برداشت و بالابردن انگیزه کمباین­داران 5) دانش فنی کشاورزان 6)ضعف مدیریتی در مراحل کاشت و داشت از مهم­ترین عوامل اثرگذار برضایعات گندم از دیدگاه گندم­کاران محسوب می شود و این عوامل در حدود 26/62 درصد از واریانس کل را تبیین می­نماید.

علی موحد، مسلم قاسمی، لیلا اروجی،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

کارآفرینی یکی از رویکردهای توسعه مناطق روستایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است و نقش مهمی به‌عنوان یک راهبرد در بخش گردشگری دارد. فعالیت‌های کارآفرینی می‌تواند تأثیرات مهمی در بخش‌های مختلف نواحی روستایی و مقصدهای گردشگری روستایی داشته و تغییر و تحولات مهمی در این مقصدها ایجاد نماید. بخش الموت شهرستان قزوین با داشتن منابع و توان های گردشگری روستایی همراه با ظرفیت‌های گردشگری بوم‌گردی و فرهنگی، یکی از مناطقی است که در یک دهه گذشته با رشد گردشگری و فعالیت‌های کارآفرینی همراه بوده است. هدف اصلی پژوهش، سنجش میزان و دامنه تأثیرات و پیامدهای برنامه‌های کارآفرینی بر تغییر و تحولات مقصدهای گردشگری روستایی در ابعاد مختلف است. این تحقیق از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت داده‌ها، یک پژوهش ترکیبی کمی- کیفی است. برای این منظور ابتدا از طریق مجموعه مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی، فعالیت‌های کارآفرینی انجام‌شده در یک دهه گذشته شناسایی‌شده و سپس تغییرات مقصدهای گردشگری روستایی در چهار بعد اقتصادی، مدیریتی- انسانی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی-فیزیکی مشخص شد. جامعه آماری اصلی پژوهش، گروه کارشناسان شامل دهیار و شوراهای مقصدهای گردشگری روستایی، محققان و پژوهشگران آشنا با منطقه و صاحبان کسب‌وکارهای گردشگری بودند که با توجه به محدود بودن تعداد آن‌ها، کلیه این جامعه که 30 کارشناس مسلط بودند، در نظر گرفته شد. همچنین مردم محلی نیز به‌عنوان جامعه آماری مکمل به‌صورت کیفی و شیوه اشباع نظری جهت تکمیل اطلاعات بررسی شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز با استفاده از شاخص‌ها و آزمون‌ها و تحلیل‌های آماری در کنار تحلیل‌های کیفی انجام‌شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد فعالیت‌های کارآفرینی دارای تنوع مطلوبی است و می‌تواند بر کلیه بخش‌های مقصدهای روستایی تأثیرگذار باشد و ابعاد مختلف را پوشش دهد. با این وجود سطح تأثیرات و پیامدهای کارآفرینی بر تغییرات مقصد عمدتاً در سطح متوسط رو به بالا بوده و میزان تأثیرپذیری مقصدها از برنامه‌های کارآفرینی، نسبی است.

اقبال وحدانی، حسین محمدی، فریده اسدیان،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

بخش کشاورزی نقش اساسی در حیات اقتصادی و سیاسی روستاهای استان کردستان دارد. از این رو استفاده درست و بهینه از اراضی کشاورزی نیازمند ارزیابی دقیق این منابع است. ارزیابی توان اراضی جهت کشت و ترویج محصولات جدید، اولویت راهبردی جهت افزایش رفاه ساکنین مناطق روستایی و بهینه­سازی مصرف منابع است. فقر اقتصادی حاکم بر روستاها و خشکسالی­های أخیر، لزوم ترویج کشت­های با نیاز آبی کم، همچنین شرایط اقلیمی زمینه توسعه و ترویج این گونه کشت­ها را در منطقه فراهم کرده است و امید است با ترویج و گسترش آن، زمینه تقویت بنیان­های اقتصادی و اجتماعی مردم در آینده فراهم شود. زعفران به عنوان گرانبهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان با توجه به مقاومت خود در برابر خشکی، نیاز آبی کم، قابلیت نگهداری بالا، عدم فسادپذیری و اثرات اشتغال­زایی و درآمدزایی بالا، می­تواند نقش حیاتی در توسعه روستایی استان را به عهده بگیرد. در این مطالعه به پهنه­­بندی اراضی مستعد کشت زعفران در سطح استان کردستان پرداخته شده است. برای این منظور با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP)( و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، که پس از تهیه لایه­­های اطلاعاتی مورد نظر و وارد ساختن این لایه­ها در محیطGIS  و بهره­گیری از نظر متخصصین، ماتریس اولیه و نرمال برای تعیین وزن نسبی لایه­­ها تکمیل شده و سپس مراحل مختلف از جمله وزن­دهی لایه­ها و همپوشانی آنها انجام شده و سرانجام نقشه نهایی مناطق مستعد کشت زعفران در استان کردستان ترسیم گردید. یافته­ها نشان می­دهد شرق، شمال­شرق و جنوب شرق استان کردستان (شهرستان­های بیجار، قروه و دهگلان) با 549 روستا در 26 دهستان، با 9124 بهره­بردار و در مساحتی بالغ بر 49729 هکتار زمین زراعی آبی شرایط مناسبی برای کشت زعفران دارد. بر اساس نقشه نهایی حدود 4538.8 کیلومترمربع معادل (16.21 درصد) از مساحت استان شرایط بسیار مناسبی برای کشت زعفران دارند و مناطق خوب 19.30 درصد، مناطق متوسط 31.71 درصد، مناطق ضعیف 19.36 درصد و مناطق نامناسب 13.42 درصد، در مرحله­ی بعد قرار دارند.

آمنه سواری ممبنی، مسعود یزدان پناه، مسلم سواری،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

تغییرات آب و هوایی به یکی از مهم‌ترین و پیچیده­ترین چالش­های بشر تبدیل شده است و به طور فزاینده­ای بر وضعیت معیشت همه افراد تأثیر می­گذارد، اما فقرا و گروه­های حاشیه­نشین، به ویژه زنان روستایی، در معرض شوک­های زیست­محیطی، اقتصادی و اجتماعی بزرگتری قرار دارند. از این رو جنسیت می­تواند مؤلفه مهم برای درک تأثیرات تغییرات آب و هوا و پاسخ به آن باشد بنابراین نیاز به تحقیق درباره خطرات درک شده و سازگاری با تغییرات آب و هوایی از دیدگاه زنان و مردان وجود دارد. این مطالعه با استفاده از یک رویکرد کیفی به بررسی ادراکات و سازگاری با تغییرات آب و هوایی در میان کشاورزان زن و مرد پرداخته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کشاورزان شهرستان باغملک استان خوزستان بوده است. مصاحبه­های نیمه ساختار یافته با  18 کشاورز مرد و 15 کشاورز زن که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، انجام گرفت. نتایج نشان داد کشاورزان همه تأیید نمودند که تغییرات آب و هوایی در منطقه­ی آن­ها رخ داده است. کشاورزان زن و مرد در دانش و ادراک تغییرات آب و هوایی به طور قابل توجهی متفاوت نبودند، اما در پذیرش اقدامات سازگاری با تغییرات آب و هوایی تفاوت جنسیتی وجود داشته است. از اقدامات اصلی که توسط کشاورزان انجام شده تغییر نوع محصول و کشت و استفاده از کودهای سبز و حیوانی بود که توسط هر دو گروه زن و مرد انجام داده می­شد اما رفتاری مثل استفاده از آبیاری تحت فشار (قطره­ای و بارانی) فقط توسط مردان انجام می­شد. بنابراین مردان احتمال بیشتری وجود دارد که فناوری­های جدید برای حفاظت از آب و افزایش سرمایه­گذاری در زیرساخت­های کشاورزی را اتخاذ کنند. اطلاعات به دست آمده از این پژوهش، می­تواند به عنوان گام مهمی در راستای توسعه سیاست­ها و تدوین مداخلات مناسب برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.

لیلا قبادی، مهدی معمری، معصومه عباسی خالکی،
دوره 10، شماره 36 - ( 5-1400 )
چکیده

به دلیل اهمیت مسئله تخریب منابع طبیعی کشور و با هدف دستیابی به عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در تخریب مراتع، این پژوهش در شهرستان نمین انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق در سه روستای ساقصلو، آغزمان کندی و تیفیه در مجموع 1279 نفر و بهره­برداران ذینفع 326 نفر در سه روستا بودند. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه بود که 21 نفر از بهره‌برداران (خانوارها) با روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­بندی‌­ شده به‌صورت پیمایشی مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی پرسشنامه بر اساس دیدگاه کارشناسان و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. سپس داده­های حاصل با استفاده از نرم­افزار SPSSVer.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین متغیر­ها، ناکافی بودن میزان درآمد سالیانه از بین عوامل اقتصادی و عدم تشکیل دوره‌های آموزشی و ترویجی در حد نیاز و مشارکت دادن بهره­برداران در اجرای طرح­های مرتعداری در سطح بسیار محدود و نبود مدیریت مناسب و حس مسئولیت­پذیری از بین عوامل اجتماعی ازجمله عوامل مؤثر در تخریب مراتع محسوب می­شوند. تعداد بهره­بردار و شیوه بهره­برداری بیشترین تأثیر را در تخریب و از بین بردن مراتع داشتند. همچنین تعداد دام و هزینه­های زندگی و وضع اقتصادی بهره­برداران مرتعی برای گذراندن امرار معاش در روستا از عوامل مؤثر محسوب می­شوند. باتوجه به نتایج، مؤلفه­هایی که در تخریب مراتع تأثیر داشتند ازجمله میزان دانش و آگاهی، بهبود وضعیت، درآمد و معیشت و اثر­گذاری دوره­های آموزشی و مشارکت ذینفعان و تشکل­های محلی بودند. بنابراین، از آنجائی­که روستائیان برای تأمین علوفه موردنیاز دام با کمبود مراتع مواجه هستند، می­توان با واگذاری طرح‌های مرتع­داری و اصلاح مراتع به گروه­های ذینفع با رعایت ضوابط و اجرای مدیریت برنامه­ریزی شده در کاهش تخریب مراتع اقدام نمود.


صفحه 20 از 27     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb