جستجو در مقالات منتشر شده


229 نتیجه برای اقتصاد

سعید نصیری زارع، وحید ریاحی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

شناخت همکاری‌های علمی و موضوع مقالات، می‌تواند تصویر جامعی از نوع فعالیت‌های علمی نویسندگان در مجله مشخص و سبب شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیقات انجام شده گردد. در این جهت یکی از مناسب‌ترین روش‌ها، استفاده از روش‌های تجزیه و تحلیل علم‌سنجی است. پژوهش با این رویکرد به تحلیل شبکه همکاری‌های علمی و ترسیم موضوع مقالات مورد توجه در مجله «اقتصاد فضا و توسعه روستایی» پرداخت. پژوهش از نوع کاربردی، با استفاده از فنون علم‌سنجی و به روش‌ کتابخانه‌ای انجام شد. اطلاعات توصیفی و شناختی مقالات به عنوان مبنای تحلیل قرار گرفت. مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی اکنون پس از انتشار 34 شماره، 364 مقاله توسط 641 نویسنده منتشر کرده که الگوی تألیفی بیشتر این مقالات از همکاری سه نویسنده بوده است. در مجله شبکه کامل همکاری‌ علمی، از آن جهت که نویسندگان در زمینه‌های علمی متفاوت قرار دارند، شکل نگرفته است. این موضوع از سویی بیانگر توجه اصلی مجله به موضوع مقالات بدون توجه به نویسندگان بوده است. با این حال در شبکه همکاری‌های علمی مجله، قدیری معصوم، مطیعی‌لنگرودی و ریاحی، بیشترین تعداد ارتباطات را داشته‌اند. این نویسندگان به همراه رضوانی مهمترین نقش را نیز به عنوان میانجیگر در کنترل و انتقال اطلاعات در شبکه علمی مجله ایفا می‌کنند. در شبکه علمی مجله سهم عمده‌ای از نویسندگان نیز از دانشگاه‌ تهران، خوارزمی و پیام نور تهران بوده‌اند که تمایل کمتری برای همکاری در شبکه علمی مجله با نویسندگان دیگر دارند. اما موضوع اصلی مقالات در مجله، با اهتمام به ابعاد توسعه روستایی؛ بیشتر در زمینه «توسعه اقتصادی» بوده که بیشتر منطبق با جهت‌گیری سیاست‌های توسعه روستایی در کشور است. «گردشگری» و «کشاورزی» دو موضوع محوری در این زمینه هستند. بنابراین برنامه‌ریزان در جهت تحقق توسعه علمی مجله، می‌توانند جهت‌گیری موضوع مقالات را در سایر زمینه‌های علمی توسعه روستایی مورد توجه قرار بدهند.

فاتح حبیبی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

صنعت گردشگری به عنوان یکی از بخش­های اصلی اقتصادی از حیث کسب درآمدهای ارزی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. وجود جاذبه­های گردشگری به عنوان یکی از ارکان و عناصر اصلی صنعت گردشگری در کنار دیگر مؤلفه­ها از جمله جامعه میزبان شرایط لازم را برای جلب و جذب گردشگر فراهم می­نماید این مطالعه با هدف شناسایی توانمندی­ها و تجزیه­ و تحلیل اثرات گردشگری بر روستاهای هدف گردشگری استان کردستان انجام شده است. روش پژوهش، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس جمع‌آوری اطلاعات توصیفی و از نوع تحلیل همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنان محلی روستاهای مورد مطالعه است. نتایج آزمون  t تک نمونه­ای نشان داد که گردشگری دارای اثرات مثبت و منفی مختلفی بر جامعه میزبان می­باشد. بیشترین اثر مطلوب گردشگری از بعد اقتصادی مربوط به ایجاد درآمد و شغل می­باشد. نگرش مثبت ساکنان محلی به گردشگری از جمله اثرات مثبت اجتماعی و فرهنگی گردشگری تلقی می­شود. از طرف دیگر کاهش انسجام و مشارکت در توسعه روستا، از بین رفتن آداب، فرهنگ و ارزش­های محلی روستاها و الگو­برداری نامناسب از گردشگران از جمله اثرات منفی گردشگری است. نتایج نشان داد که گردشگری دارای اثرات نامطلوب زیست محیطی بصورت تخریب چشم­اندازهای طبیعی روستا، ساخت­و­سازهای بی­رویه و تغییر کاربری اراضی کشاورزی شده است. همچنین نتایج رتبه­بندی نشان می­دهد که روستاهای سلین، پالنگان و ژیوار در رتبه­های اول تا سوم قرار دارند. روستاهای بلبل، نگل، دولاب، صلوات آباد، دره­تفی، مجسه، نجنه، سورین، نوره و قمچقای به ترتیب در رتبه­های چهارم تا سیزدهم جای گرفته­اند. با توجه به نتایج، سرمایه­گذاری بخش دولتی در زیر­ساخت­ها به خصوص جاده­های ارتباطی و همچنین سرمایه­گذاری بخش خصوص در روستاهای با رتبه بالاتر در زمینه طبیعت­گردی، صنایع دستی و صنایع وابسته توصیه می­گردد.

مرتضی مختاری، محمدرضا قائدی فر، روح الله میرمحمودی، امیر موسایی، سمیه نقوی، حمید بیدشکی، احمدعلی صادقی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

برنامه­های آموزشی و ترویجی، ابزار اصلی تحقق هدف­های توسعه کشاورزی و توانمندسازی دامداران می­باشند. این تحقیق، با هدف الگوی پیروی دامداران از آموزش­های ترویج دامپروری در شهرستان­های جنوب کرمان انجام شد. بدین منظـور از دیدمـان تحقیـق کمّی بر پایه بررسی میدانی اسـتفاده شـد. جامعه آماری تحقیق، 250 واحد دامپروی جنوب کرمان بودند که با استفاده از فرمول کوکران،حجم نمونه، 154 واحد برآورد و از این شمار، دامدارانی که در کلاس­های ترویجی شرکت کرده بودند، با استفاده از نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود که روایی محتوای آن توسط گروهی از استادان دانشگاه و کارشناسان جهاد کشاورزی و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. از الگوی لاجیت ترتیبی تعمیم­یافته جهت بررسی عوامل مؤثر بر بهره­مندی دامداران از دوره­های آموزشی و ترویجی استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای سن دامدار، تحصیلات، رضایت دامدار از فروش و بازاریابی محصولات، نگرش دامدار نسبت به کارشناسان ترویج، شغل اصلی و هزینه خوراک دام، تأثیر معنی­دار بر بهره­مندی دامداران از دوره­های آموزشی و ترویجی دارند. موفقیت برنامه­های ترویجی و رضایت دامداران از این برنامه­ها، در گرو کارکرد بهینه همه­ی عاملان نظام آموزش­های ترویجی می­باشد. بنابراین باید تمهیدات لازم برای دسترسی دامداران به امکا­ن­ها و نهاده­های موردنیاز برای به­کارگیری و استفاده از توصیه­های ترویجی درنظر گرفته شود.

مژگان قلمی چراغتپه، علیرضا دربان آستانه، محمدامین خراسانی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پویا، بخش مهمی از فعالیت­های اقتصادی و تولیدی کشورهای توسعه‌یافته و در­حال توسعه را به خود اختصاص داده است. استان آذربایجان غربی در زمینه گردشگری رتبه دهم را در ایران دارا می­باشد. شهرستان ارومیه با­­­­­ وجود دریاچه ارومیه در­کنار 50 نوع جاذبه­ گردشگری، بزرگترین و پرجمعیت­ترین شهرستان در استان آذربایجان غربی می­باشد و با پتانسیل بالای جذب گردشگر، برنامه­ریزی­های کلان و مدیریت یکپارچه را می­طلبد. از سویی برنامه­ریزی سنتی دیگر قادر به پاسخگویی نیست و باید از روش­های آینده پژوهی مانند سناریو­نویسی در جهت پیش بینی آینده و تبیین راهکارهای رسیدن به شرایط مطلوب استفاده کرد. پژوهش مورد مطالعه از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی می­باشد. روش انجام شده در پژوهش حاضر به دو شیوه کتابخانه‌ای و پرسشنامه می باشد و نیز برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از سناریو ویزارد بهره گرفته شده است. با­توجه به وضعیت گردشگری در روستاهای شهرستان ارومیه و وضعیت­های احتمالی آینده پیش روی توسعه گردشگری استان آذربایجان غربی، مجموعاً 36 وضعیت مختلف برای 12 عامل کلیدی طراحی شد که این وضعیت­ها طیفی از شرایط مطلوب تا نامطلوب را شامل می‌شود. بنابر پژوهش صورت گرفته روستاهای شهرستان ارومیه با سه گروه از سناریوهای توسعه گردشگری در آینده روبروست. در این میان "سناریو گروه دوم" با 8 وضعیت کاملا مطلوب، 1 وضعیت نسبتا مطلوب، 2 وضعیت در آستانه بحران و 1 وضعیت بحرانی با عنوان سناریو مطلوب این پژوهش، آرمان شهری بی­بدیل است که با اجرای آن افق روشن گردشگری روستاهای شهرستان ارومیه را خواهد ساخت؛ افقی که برای تحقق آن راهبردهایی در انتهای پژوهش ارائه گردیده است.

مرتضی خزایی‌پول، بنفشه فراهانی، معصومه ایزدی‌نیا،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

گردشگری خلاق شکل جدیدی از گردشگری است که به شکل بالقوه می‌تواند مدل‌های موجود توسعه گردشگری را تغییر دهد و به تنوع و نوآوری تجربه گردشگری کمک کند. بنظر می‌رسد گردشگری خلاق می‌تواند به تحریک توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی کمک کند و در نهایت این نوع از گردشگری می‌تواند مزایای بسیاری را برای مقاصدی که مایل به توسعه اشکال جدید فعالیت گردشگری هستند، ارائه دهد. هدف این پژوهش کاربردی و داده‌ها از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است که از طریق پرسشنامه جمع‌آوری شدند. جامعه آماری را ساکنین روستای پیوه‌ژن تشکیل داده‌اند. تعداد نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 196 نفر برآورد شد که تعداد 205 پرسشنامه توزیع و پاسخ داده شد. روش نمونه‌گیری این پژوهش بر اساس روش در دسترس بوده است. برای ارزیابی روایی ابزار تحقیق، از روایی صوری و پایایی آن بر اساس تحلیل آلفای کرونباخ تأیید شد. لازم به ذکر است که عملیات مربوط به آمار توصیفی و استنباطی و آزمون فرضیه‌ها با استفاده از نرم افزار spss26 انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده تأثیر و اهمیت بالای گردشگری خلاق بر توسعه و جذب گردشگر در مناطق روستایی می‌باشد و تمامی 5 مؤلفه گردشگری خلاق با درصد تأثیر بالای 90 درصد از نظر اهالی روستا مورد پذیرش قرار گرفت که این نشان از تأثیر بسیار زیاد گردشگری خلاق بر توسعه و جذب گردشگر و وجود بستری آماده برای عرصه فعالیت‌های گردشگری در روستاها می‌باشد.

غلامرضا امینی نژاد، یاسر زنده بودی، معصومه نوروزی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

توجه به کشاورزی می‌تواند در توسعه پایدار روستایی اثرگذار باشد و در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی، کاهش بیکاری و کاهش مهاجرت مؤثر باشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تحلیل نقش کشاورزی در توسعه روستایی دهستان اهرم استان بوشهر، با تاکید بر تولید تنباکو صورت گرفته است، جامعه آماری در این تحقیق کلیه روستاییان دهستان اهرم از توابع شهرستان تنگستان می‌باشد. دهستان اهرم بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1395، 8612 نفر جمعیت داشته است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 330 به دست آمد که به صورت تصادفی از جامعه انتخاب شدند. در این تحقیق با بهره­گیری از منابع و اطلاعات و بررسی میدانی، با در نظر گرفتن متغیرها، شامل مؤلفه‌های توسعه روستایی با تاکید بر نقش کشاورزی و متغیر وابسته گویه­های مربوط به هر یک از مؤلفه‌های توسعه روستایی و سهم هریک تعیین‌شده است؛ به منظور تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار اساتید و کارشناسان قرار گرفت و برخی گویه­ها با نظر ایشان اصلاح و روایی محتوایی آن تائید گردید؛ پایایی ابزار تحقیق(پرسشنامه) با نرم‌افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت و آزمون آلفای کرونباخ معادل 79/0 به دست آمد؛ این مقدار برای ابزار تحقیق مناسب است. بطور خلاصه، نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که بین توسعه کشاورزی و توسعه پایدار روستایی(451/0)، بین افزایش محصولات کشاورزی و ماندگاری جمعیت(369/0)، بین نقش زنان و توسعه روستایی(394/0)، بین رونق کشاورزی و توسعه اجتماعی(298/0) در منطقه مورد مطالعه، رابطه معناداری وجود دارد(p< 0.05)؛ و برنامه­ریزی­های دولت متضمن تأمین منافع درازمدت روستاییان است. این یافته‌ها موید این است که برنامه­ریزی و مدیریت مؤلفه‌های توسعه روستایی یک فعالیت فرا بخشی است که رویکردی جامع­نگر و به هماهنگی بخش‌های مختلف مرتبط نیاز دارد.

ناهید عیسی نژاد، علی اکبر نجفی کانی، علیرضا خواجه شاهکویی،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

در سال­های اخیر به دلیل توسعه سریع شهرها و تبعات ناشی از آن از یک سو و تفاوت­های آب و هوایی بین شهرها و روستاهای کوهستانی از سوی دیگر، گردشگری خانه­های دوم در روستاهای کوهستانی رشد و گسترش چشمگیری داشته است. از اینرو پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی نقش گردشگری خانه­های دوم در تحولات فیزیکی و فضایی روستاهای کوهستانی بپردازد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در 9 روستا است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 5554 نفر جمعیت می­باشند. با استفاده از فرمول کوکران، 310 نفر از روستاییان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه­گیری تصادفی/ سیستماتیک، پرسش­نامه­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از تحلیل­های همبستگی، فریدمن، کروسکال­والیس و رگرسیون خطی در محیط نرم­افزاری اس­پی­اس­اس، داده­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل­های همبستگی کای­اسکوئر، اسپیرمن و کندال نشان می­دهد که توسعه گردشگری خانه­های دوم با تحولات فیزیکی روستاها و بهبود شاخص­های اقتصادی رابطه معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد دارند. همچنین نتایج فریدمن عوامل موثر در جذب گردشگر و گسترش خانه­های دوم را رتبه­بندی کرده است و نتایج کروسکال­والیس نشان می­دهد که همه روستاهای مورد مطالعه از لحاظ ارتقاء شاخص­های کالبدی و اقتصادی تحت تاثیر گردشگری خانه­های دوم بوده و تفاوتی با یکدیگر  ندارند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی نشان می­دهد که مؤلفه­های بررسی­شده تاحد قابل قبول و معناداری وابسته به متغیرهایی هستند که مورد بررسی قرار گرفتند. شایان ذکر است که ضریب تعیین و تعدیل نشان می­دهد که توسعه­یافتگی حدود 95 درصد وابسته به متغیرهای مورد بررسی است و فقط حدود 5 درصد وابسته به متغیرهایی است که در این پژوهش مورد شناسایی قرار نگرفتند.

جواد وهابی، محمدباسط قریشی، نصرالله مولائی هشجین،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

در توسعه اقتصادی روستاهای کشور ایران، آب نقش محوری و غیر قابل‌ انکاری دارد. حجم قابل توجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می­گیرد و به همین جهت دسترسی به منابع آبی دارای اهمیت است. در واقع مدیریت منابع آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی شمال کشور نقش بسیار مهمی دارد. به همین جهت در این پژوهش به تحلیل تاثیر مدیریت آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی پرداخته­ شد. مقاله حاضر از نوع پژوهش­های پیمایشی - تحلیلی به شمار می آید. بنابراین مانند اغلب پژوهش­های پیمایشی بر روی نمونه محدودی از کل جامعه متمرکز شده و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از جامعه نمونه (مسئولان روستایی و خانوارهای بهره بردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه) گردآوری شده است. جامعۀ آماری تحقیق روستاهای جلگه مرکزی گیلان است که شامل مسئولان روستایی و خانوارهای بهرهبردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه بوده و تعداد 384 پرسشنامه بصورت تصادفی تکمیل شد. داده های فراهم شده، با استفاده از نرم‌افزار SPSS  و با آزمون‌های آماری مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مدیریت منابع آب کشاورزی بخش جلگه‌ای ناحیه مرکزی استان گیلان و توسعه اقتصادی روستاهای آن رابطه مستقیم وجود دارد. مدیریت منابع آب توانسته است تا موجب ارتقاء شاخص­های اقتصادی در جوامع روستایی مورد مطالعه شده و در اشتغال و درآمد و سطح رفاه جامعه روستایی تاثیر­گذار بوده است.

علی اکبر عنابستانی، سیروس قنبری، حبیب لطفی مهروئیه،
دوره 12، شماره 43 - ( 2-1402 )
چکیده

اقتصاد روستایی به ­عنوان اقتصاد ملی، بخش ­های مختلفی چون کشاورزی، دامپروری، صنایع ­تبدیلی و دستی را در بر­می­ گیرد که هرکدام به نوعی در سلامت جامعه و البته رونق اقتصادی و اجرای اصول مهم و کاربردی اقتصاد مقاومتی، نقش بسزایی دارند. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت اقتصادی روستاها از منظر شاخص­ های اقتصاد مقاومتی در محدوده شهرستان­ های جیرفت و عنبرآباد است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و جهت جمع­ آوری داده­ ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه­ ای و میدانی استفاده گردید. قلمرو مکانی تحقیق شهرستان­ های جیرفت و عنبرآباد در استان کرمان است. با توجه به تعداد زیاد روستاها در این دو شهرستان، طبق نظر کارشناسان و خبرگان در این زمینه روستاهای که به­ عنوان مراکز دهستان­ ها شناخته می­ شدند، به­عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردیدند. لذا، جامعه­ آماری را سرپرستان خانوارهای روستایی در روستاهای مرکز دهستان­ ها تشکیل دادند که طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 این روستاها که حدود 21 روستا هستند، دارای 41289 نفر جمعیت و 12165 خانوار می­ باشند و براساس فرمول کوکران تعداد 314 خانوار به ­عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ­ها از آزمون­ های کروسکال­والیس، تی­تک نمونه ­ای، تحلیل ­خوش ه­ای و رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد، شاخص­ های تحرک و پویایی اقتصادی با آماره 01/12، عدالت اجتماعی با آماره 31/3 در سطح متوسط به بالایی قرار دارند و در بین روستاهای نمونه روستاهای علی­ آباد با میانگین رتبه ­ای 81/253، دولت­ آباد با میانگین رتبه ­ای 50/210، حسین ­آباد دهدار با میانگین 35/205 و اسماعیلی­ سفلی با میانگین رتبه ­ای 179 در رتبه­ اول قرار دارند. همین­طور، در بین شاخص­ های اقتصاد مقاومتی شاخص مردم محوری با اثر کلی 731/0، شاخص تحرک و پویایی اقتصادی با 686/0 و حرکت علمی و جهادی با اثر کلی 485/0 بیشترین تأثیر را در پایداری اقتصاد روستایی در محدوده مورد مطالعه دارند.

حوریه السادات نیک سیر، رضا موحدی، حشمت اله سعدی، ترانه صرامی فروشانی،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد صندوق‌های خرد زنان روستایی با تأکید بر عوامل آموزشی و ترویجی در شهرستان همدان بود. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی-همبستگی است که در آن تأثیر عوامل فردی زنان روستایی (سن، سواد، میزان سرمایه، تأهل و...)، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سیاستی و حمایتی و عوامل آموزشی و ترویجی بر عملکرد صندوقهای خرد زنان روستایی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای صندوق‌های خرد زنان روستایی شهرستان همدان بودند که تعداد آن‌ها 230 عضو در 9 صندوق می‌باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد 140 عضو تعیین و بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب انتخاب گردید. برای شناسایی عوامل مؤثر بر عملکرد صندوق خرد زنان روستایی (متغیر وابسته) و شناسایی اثرهای مستقیم و غیرمستقیم این عوامل بر یکدیگر از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای مستقل در مجموع 7/65 درصد از تغییرات سطح عملکرد صندوق را تبیین میکنند. متغیر عوامل اجتماعی، اثر مستقیم (336/0) و اثرغیرمستقیم (185/0) بر عملکرد صندوق خرد زنان روستایی داشت و در مجموع اثر علی این متغیر 521/0 بود که از نظر اولویت در جایگاه اول تأثیرگذاری قرار گرفت و بیشترین نقش را در تبیین متغیر وابسته پژوهش (عملکرد صندوق) داشت. پس‌ازآن، متغیر «عوامل آموزشی و ترویجی» با اثر علی 382/0 «عوامل سیاستگذاری و مدیریتی» با اثر علی 318/0، «سابقه عضویت در صندوق» با اثر علی 152/0، و «عوامل اقتصادی» با اثر علی 130/0 به ترتیب در رتبههای بعدی قرار گرفتند.

عبدالنظام جعفری، قاسم پروری‌نژاد، سمیرا خلیل‌نژادی،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

آموزش‌های فنی و حرفه‌ای نقش مهمی در تشکیل سرمایه انسانی از طریق تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کار در کشورهای مختلف جهان ایفا می‌کنند. این آموزش‌ها در کشورهای در حال توسعه نه تنها عهده‌دار تربیت نیروی کار مورد نیاز بخش‌های مختلف اقتصاد این کشورها می‌باشند بلکه از طریق بسترسازی خوداشتغالی، به حل مشکل بیکاری نیز کمک می‌نمایند. در این راستا ارائه آموزش‌های هدفمند و برنامه‌ریزی شده توسط سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای در مناطق روستایی خصوصاً در بخش مشاغل خانگی و تقویت و توسعه فرهنگ کارآفرینی با استفاده از ظرفیت‌های موجود نقشی کلیدی را ایفا می‌نماید که در ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی و بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری و رفع ناپایداری آن‌ها، سال‌های زیادی است که در کانون توجه تصمیم‌سازان و دولت‌های مختلف قرار دارد و از این منظر به عنوان چالش نظام برنامه‌ریزی در مناطق روستایی به آن پرداخته شده است. برنامه‌های بازآفرینی روستایی به صورت مشخص در زمینه توانمندسازی جامعه هدف، آموزش و بالا بردن سطح آگاهی عمومی، مشارکت‌جویی مردم در برنامه‌های اصلاحی و بهبود زیرساخت‌های اجتماعی و خدماتی به صورت پررنگ وارد شده است. این پژوهش به طور کلی به بررسی اثر آموزش‌های مهارتی سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای بر خلق کارآفرینانه کسب و کارهای خانگی توسط بانوان روستایی و محلات کم برخوردار شهرستان دامغان می‌پردازد. پس از بررسی چارچوب نظری و پیشینه پژوهش اقدام به طراحی پرسشنامه برای سنجش متغیرها و توزیع آن بین نمونه‌های جامعه هدف توزیع و در نهایت تعداد 146 پرسشنامه گردید. با توجه به پیمایشی بودن روش تحقیق، اقدام به بررسی پایایی پرسشنامه‌ها و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم­افزار SPSS گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش‌های مهارتی بر راه‌اندازی کسب و کارهای خانگی بانوان تاثیر مثبت و معنی‌داری دارد.

مجید یاسوری، مهدی خیاطی، فاطمه مومنی طارمسری،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

رقابت­ پذیری منطقه ­ای برای اولین بار پس از رشد پارادایم جهانی شدن توسط مایکل پورتر مطرح شد. رقابت­پذیری با تاکید بر فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی، نهادی و منابع طبیعی سعی در تقویت بعد اقتصادی دارد. در واقع این رویکرد،  موجب افزایش بهره­وری و افزایش نرخ اشتغال در منطقه خواهد شد و از این طریق سرمایه­های بیشتری به منطقه تزریق خواهد شد. همزمان با افزایش سرمایه و بالا رفتن درآمد عمومی، کیفیت زندگی نیز بهبود خواهد یافت. در این مسیر سرمایه­ی انسانی افزایش یافته و کارآفرینی و نوآوری منطقه تقویت خواهد شد و در نهایت، تداوم این چرخه موجب پویایی و پایداری توسعه در منطقه می­گردد. با اینکه، شهرستان رودبار از مزیتی نسبی تولید عمده زیتونبرخوردار است، به نظر می­رسد عوامل پیشران اقتصادی در این منطقه ضعیف بوده و شهرستان از سطح رقابت­پذیری بالایی برخوردار نیست. از این رو تحقیق حاضر تلاشی است که با مطالعه چهارچوب سیستم منطقه­ای، علاوه بر شناسایی عوامل تاثیرگذار در رقابت­پذیری، با برآورد میزان اثرگذاری آن­ها، سمت و سوی راهبردهای توسعه­ی منطقه­ی رودبار را مشخص می­کند. در این راستا پس از شناسایی شاخص­های رقابت­پذیری از مطالعات پیشین، به تدوین و تکمیل 384 پرسشنامه که با روش کوکران نمونه­برداری شده بود، مطالعه­ی میدانی خود را آغاز نمود. سپس با استفاده از آزمون آماری کالموگروف- اسمیرنوف به بررسی توزیع داده­ها پرداخته است. پس از مشخص شدن چولگی در توزیع داده­ها با استفاده از آزمون KMO همبستگی جزیی بین شاخص­ها بررسی شد. سپس با کمک نرم­افزار PLS بار عاملی هر شاخص محاسبه شده است. در این مسیر، ابعاد پنچ­گانه­ی رقابت­پذیری، به ترتیب الویت اثرگذاری در مدل نهایی: بعد نهادی با بار عاملی 694/0، بعد اجتماعی با بار عاملی 691/0، منابع اولیه با بارعاملی 550/0، اقتصاد با بارعاملی 510/0و در نهایت زیرساخت با بار عاملی 365/0 به دست آمده است.

حمید رستگاری کوپایی، ذکریا محمدی تمری، مریم شریف زاده، ویدا علی یاری،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

تغییر و تحولات امروزی ساختار اقتصادی دنیا را دگرگون ساخته است. رقابت­پذیری در اقتصاد جهانی بدون توجه کافی به رویکردها و روش­های خلاقانه امکان پذیر نمی­باشد. کارآفرینی با  بدل شدن به مقوله­ای تحول آفرین در اقتصاد تمامی جوامع به‌عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و فرهنگی شناخته شده و نقش اساسی در فرآیند توسعه پایدار کشورها ایفا می­کند. در عصر حاضر اهمیت شرکت­های نوآور و کارآفرین به­اندازه­ای است که نیرو محرکه اقتصاد کشورها شناخته می­شوند. کارآفرینی نوآوری را در سازمان نهادینه ساخته و تعالی اقتصاد کشور را به­دنبال خواهد داشت. کارآفرینی در مناطق روستایی نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی دارد. توسعه کارآفرینی در شرکت­های تعاونی راهکاری مؤثر برای تعالی این سازمان­ها می­باشد. این رویکرد به رشد و توسعه تعاونی­ها کمک نموده و در بهبود کسب و کار، افزایش درآمد و سود‌آوری برای آن­ها نقش بسزایی دارد. از این‌رو تلاش برای زمینه‌سازی در جهت توسعه کارآفرینی در تعاونی‌ها یکی از اولویت‌های برنامه‌های توسعه بخش تعاون به‌حساب می‌آید. لذا، هدف پژوهش حاضر نیز ارائه مدلی برای توسعه کارآفرینی سازمانی در تعاونی­های کشاورزی، احیاء، بهره­برداری و توسعه جنگل استان مازندران بود. به این منظور 5 تعاونی با تعداد نمونه آماری 201 نفر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع­آوری داده از پرسشنامه­های ساختارمند استفاده شد. همچنین در بخش تحلیل داده­های توصیفی از نرم­افزار SPSS، در بخش آزمون ابزار پژوهش و آزمون فرضیه­ها از نرم­افزار SmartPls و به منظور ارائه مدل توسعه از روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابزار پژوهش از اعتبار همگرای (روایی و پایایی) مناسبی برخوردار است و با توجه به آزمون وارسی اعتبار اشتراک، نیز ابزار اندازه­گیری از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. همچنین، از 15 فرضیه بررسی شده، 13 فرضیه تأیید و دو فرضیه نیز رد شدند. در نهایت با توجه به مدل توسعه کارآفرینی پنج متغیر: "ویژگی­های مدیران"، "ویژگی­های کارکنان"، "سبک رهبری تعاونی"، "ساختار سازمانی" و "سیستم پاداش" حائز بیشترین اهمیت در مدل شدند و درصد بیشتری از متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی را تبیین نمودند.

هرمز اسدی،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

توصیه یافته­های تحقیقاتی در قالب برنامه­های آموزشی و ترویجی به بهره­برداران روستایی به منظور ارتقاء سطح دانش کشاورزان، نقش مهمی در بهبود بهره­وری و توسعه روستایی ایفاء می­کند. در همین راستا، این مطالعه به منظور ارزیابی زراعی، سودآوری و بهره­وری اقتصادی نهاده­ها در تولید دانه و علوفه ذرت تحت مدیریت­های مختلف کارشناسی و بهره­بردار در روستای توللی از توابع دهستان الهیارخانی در شهرستان کرمانشاه در سال 1400 انجام شد. در این پژوهش، 10 هکتار مزرعه در مزارع بهره­بردار مشخص گردید به طوری که پنج هکتار آن با استفاده از برنامه‌های فنی و توصیه تحقیقاتی و پنج هکتار دیگر براساس مدیریت مرسوم توسط بهره­بردار انجام گردید. در بخش زراعی، صفات کمی و کیفی محصول تحت مدیریت­های مختلف مشخص و سطح معنی­داری آنها با استفاده از آزمون t تعیین شد. ارزیابی اقتصادی با استفاده از شاخص­های سودآوری و سنجش بهره­وری نهاده­های آب و بذر با استفاده از شاخص­های بهره­وری فیزیکی و اقتصادی انجام گردید. طبق نتایج، تحت توصیه تحقیقاتی نسبت به مدیریت مرسوم، عملکرد دانه و علوفه ذرت در مزرعه زارع به­ترتیب 8/13 و 4/16 درصد افزایش، هزینه تمام شده هر کیلو دانه و علوفه ذرت به­ترتیب 3/22 و 26 درصد کاهش، نسبت فایده به هزینه تولید دانه و علوفه ذرت به­ترتیب 6/28 و 6/34 درصد افزایش، بهره­وری اقتصادی هر مترمکعب آب و هر کیلوگرم بذر در مزرعه زارع برای دانه ذرت به­ترتیب 8/13 و 7/45 درصد و برای علوفه ذرت به­ترتیب 4/16 و 6/38 درصد افزایش نشان داد. بنابراین با اعمال توصیه­های تحقیقاتی علاوه بر بهبود سودآوری و بهره­وری در تولید ذرت، امکان کاهش خلاء عملکرد در مزرعه زارع نیز فراهم خواهد شد.

لیدا علیزاده دولت آبادی، حمید شایان، طاهره صادقلو، مریم قاسمی، سیدرضا حسین زاده،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

امروزه مدیریت منابع در پهنه­های زیستی یکی از چالش­های اصلی سازمانی اجتماعی می­باشد که موفقیت آن زیر نفوذ عوامل و سازه­های بسیاری قرار دارد. لذا تلاش برای طراحی الگوی جامع و یکپارچه برای حوضه­های آبخیز به گونه­ای که تمامی این سازه­ها و رفتار آن­ها قابل پیش­بینی و هدایت باشند یکی از اهداف و برنامه­های سازمان­های متولی در این امر است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مطلوب مدیریت یکپارچه و نقش آن در توسعه پایدار روستایی در حوضه آبخیز داورزن می­باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-‌تحلیلی و پیمایشی است. بنابراین، ابتدا به شناخت وضع موجود و چالش­های اثرگذار بر توسعه یکپارچه حوضه آبخیز داورزن به عنوان متغیرهای وابسته پرداخته شد. سپس با استفاده از پیشران­های مدیریت حوضه آبخیز به عنوان متغیرهای مستقل شناسایی شدند. از ﻣﺪل معادلات ساختاری(SEM) در قالب نرم­افزار SMART PLS برای تحلیل یافته­ها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 60 نفر از کارشناسان اجرایی شامل مدیران روستایی و متخصصان این حوزه می­باشد. نتایج بدست آمده نشان می­دهد که  مولفه مشکلات سیاست­گذاری با ضریب 0.743 بیشترین ضریب را در بروز چالش­های حوضه آبخیز داورزن دارا می­باشد و در زمینه ضعف توسعه روستایی نیز مؤلفه اقتصادی با ضریب 0.607 بیشترین تاثیر را داشته است.

لیلا حسنلو، حمید جلالیان، فرهاد عزیزپور،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

یکی از راهبردهای توسعه اقتصاد روستایی توسعه خوشه­های صنعتی مبتنی بر صنایع کشاورزی است که زمینه­ساز تحقق توسعه پایدار روستایی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرات شکل­گیری خوشه­های صنعتی در پایداری اقتصاد روستایی در شهرستان طارم است. پژوهش حاضر براساس هدف از نوع پژوهش‌های کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع­آوری داده­ها و اطلاعات از روش‌های میدانی و کتابخانه­ای بهره گرفته شده‌است. قلمرو مکانی پژوهش شهرستان طارم در استان زنجان است که براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای ۴۶۶۴۱ نفر جمعیت بوده که ۳۹۹۲۷ نفر آنها (85.6%) در روستاها زندگی می­کنند. جامعه آماری شامل 196 نفر از مدیران روستایی (دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی)، خبرگان و آگاهان محلی، صاحبان صنایع و بنگاه­های اقتصادی خرد، افراد شاغل در صنایع روستایی و شهری، کارشناسان و مسئولان ادارات و سازمان­هایی که با مناطق روستایی ارتباط تنگاتنگی دارند، بوده‌است. برای شناسایی نمونه‌ها از روش­ کیفی هدفمند (گلوله­برفی و روش متواتر نظری) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون­های تی ­تک نمونه­ای، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان می­دهد بین شکل­گیری خوشه­های صنعتی با شاخص اشتغال با ارزش 545/0، درآمد با ارزش 690/0، افزایش سرمایه­گذاری با ارزش 405/0، افزایش تولید با ارزش 620/0 و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباط با ارزش 749/0 در سطح آلفای 001/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، شکل­گیری خوشه­های صنعتی در شهرستان طارم بیشترین تأثیر را بر افزایش تولیدات کشاورزی و غیرکشاورزی روستاییان با مقدار کلی 706/0 و افزایش اشتغال در زمینه­های مختلف برای جوانان روستایی و در نتیجه کاهش مهاجرت­های روستا- شهری در پی خواهد داشت. با توجه به تمرکز عمده تولید محصول زیتون، این منطقه می­تواند قطب خوشه­های صنعتی- کشاورزی مبتنی بر زیتون قرار گیرد و بنابراین پیشنهاد می­شود برنامه‌ریزی و سرمایه­گذاری برای ایجاد زیرساخت­های لازم در این زمینه انجام گرفته گیرد.

عیسی نیازی، رامین باقری، حامد میرداروطن،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

در قرن اخیر گردشگری به علت ایجاد درآمد، اشتغال‌زایی، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساخت‌ کشورها به عنوان یک صنعت موردتوجه قرار گرفته است. بنابراین امروزه دولت‌ها در پی آن هستند با برنامه‌ریزی صحیح و حساب‌شده توریسم و گردشگری را در کشورشان گسترش دهند. گردشگری انواع متعددی دارد که یکی از محبوب‌ترین آن، گردشگری روستایی است. اهمیت و محبوبیت این نوع گردشگری تا آنجاست که بسیاری از متخصصان حوزه گردشگری معتقدند روستاها در آینده به یکی از مهم‌ترین مقاصد گردشگران تبدیل خواهند شد. لذا هدف از این پژوهش بررسی رابطه نمادهای فرهنگی و اصالت برند مقصد گردشگری با رفاه ذهنی گردشگران روستایی باتوجه به نقش میانجی درگیری فرهنگی بوده است. روش بکارگرفته شده در این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. همچنین به دلیل اینکه رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته و متغیرهای میانجی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق مراجعه­کنندگان به اقامت­های بوم­گردی در استان گلستان و روش نمونه­گیری به صورت نمونه­گیری در دسترس انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مدل­سازی معادلات ساختاری و نرم­افزار اسمارت پی­ال­اس استفاده گردید. نتایج نشان­دهنده تأثیر مثبت نمادهای فرهنگی مقصد گردشگری بر رفاه ذهنی اخلاقی و رفاه ذهنی لذت جویانه گردشگران روستایی می­باشد. نمادهای فرهنگی بر اصالت برند مقصد گردشگری تأثیر مثبت دارد. رفاه ذهنی اخلاقی گردشگران روستایی بر رفاه ذهنی لذت­جویانه گردشگران تأثیر مثبت دارد. همچنین اصالت مقصد گردشگری در تأثیر نمادهای فرهنگی مقصد گردشگری بر رفاه ذهنی اخلاقی و لذت جویانه گردشگران روستایی نقش میانجی مثبت داشته است. همچنین درگیری فرهنگی پایدار در تأثیر نمادهای فرهنگی بر اصالت برند مقصد گردشگری نقش میانجی مثبت دارد.

نسیبه جمالی، معصومه فروزانی، عباس عبدشاهی،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

امروزه، راهبرد­ صنعتی کردن روستاها در مباحث توسعه روستایی، مورد تاکید بسیاری از برنامه‌ریزان حوزه کشاورزی است. در همین رابطه، راه‌اندازی صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی می‌تواند موجب بهبود شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در مناطق روستایی و متعاقبا بهبود کیفیت زندگی روستاییان شود. با علم به این مساله، پژوهشی با هدف بررسی نقش صنایع تبدیلی کشاورزی در کیفیت زندگی کشاورزان با استفاده از روش پیمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کشاورزان ساکن در مناطق روستایی شهر جنت‌مکان از بخش مرکزی شهرستان گتوند بودند که بر اساس نمونه­گیری طبقه­ای تصادفی، نمونه­ای به حجم 205 نفر از بین آنها انتخاب گردید. طبقات مورد بررسی شامل دو دسته از کشاورزان شامل افرادی بود که محصول خود را برای فروش به کارخانه صنایع غذایی مجید می­فروختند و افرادی که محصولات خود را برای فروش به بازار آزاد می­دادند. ابزار جمع­آوری داده­ها، پرسشنامه بود که روایی صوری آن توسط تعدادی از اعضای هیآت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی تایید شد و برای سنجش پایایی آن، از ضریب آلفای کرونباخ (87/0-72/0 =α) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم­افزار SPSS و STATA  انجام گرفت. همچنین برای وزن­دهی زیر مؤلفه­ها و متغیر­های کیفیت زندگی از روش تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) استفاده گردید. یافته­های بدست آمده نشان داد که تفاوت معنی­داری بین میانگین ابعاد اقتصادی و اجتماعی کیفیت زندگی در بین کشاورزانی که محصول خود را به کارخانه می­دهند و آنهایی که محصول خود را به بازار می­فروشند، وجود دارد. همچنین، کشاورزانی که محصول خود را به کارخانه می­دهند، میزان رضایت شغلی، احساس ارزشمندی، بهزیستی ذهنی، امکانات رفاهی، درآمد و پس­انداز بالاتری داشتند.

فاطمه کاظمی کساری، محمود مرادی، محمدرحیم رمضانیان،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده

کسب‌وکارهای خانگی ازجمله بخش‌های حیاتی فعالیت‌های اقتصادی کشورهای پیشرفته بشمار می‌آیند، کسب‌وکار خانگی ازنظر ایجاد شغل، نوآوری در عرصه محصول و خدمات، موجب تنوع و دگرگونی زیادی در اجتماع و اقتصاد هر کشور می‌شوند. در واقع کسب‌وکارهای خانگی نقطه شروع مناسبی برای راه‌اندازی کسب‌وکار شخصی است. مطالعات نشان داده که کارآفرینی اجتماعی به‌منزله ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه به‌منظور رفع مشکلات اجتماعی و بسیج ایده‌ها، ظرفیت‌ها و منابع موردنیاز برای تغییرات اجتماعی، در کنار توسعه کسب‌وکارهای خانگی تأثیر زیادی در توسعه روستایی دارد. براین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت­بندی عوامل مؤثر بر توسعه کسب‌وکارهای خانگی روستایی با تأکید بر نقش کارآفرینی اجتماعی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیلی است. پژوهش حاضر خبره محور بوده و به ‌منظور شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کسب‌وکارهای خانگی روستایی ابتدا عوامل بررسی‌شده از ادبیات به‌صورت پرسشنامه درآمده و در اختیار خبرگان در حوزه کسب­وکارخانگی قرار گرفت. عوامل شناسایی‌شده در 4 دسته (توانمندی‌های کارآفرینانه، توانمندی‌های کسب‌وکاری، برخورداری از نیروی انسانی مناسب و زیرساخت نهادی و قانونی حمایت­گرانه) طبقه‌بندی شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش بهترین- بدترین (BWM) استفاده شد که نتایج ارزیابی نشان می­دهد توانمندی­های کارآفرینانه بهترین عامل بوده و از طرف دیگر زیر معیار روحیه و تلاش و سخت‌کوشی با وزن 0.101 در رتبه نخست و زیر معیار باور درونی افراد به توانایی حل مسائل جامعه با وزن 0.027 در رتبه آخر قرار دارد.

ندا بنی‌اسدی، داود ثمری، سیدجمال فرج‌الله‌حسینی، مریم امیدی‌نجف‌آبادی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده

صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از راهبردهای توسعه کشاورزی و روستایی است که با کاهش پسماندهای کشاورزی و اشتغال­زایی و بحث امنیت غذایی و توسعه صادرات و ارزآوری راه ارتباطی بین سه بخش کشاورزی و صنعت و خدمات است از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان  با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. جامعه آماری این تحقیق 200نفر از افرادی است که در در زمینه بازاریابی، بسته­بندی و فراوری محصولات خرما فعال هستند، ابزار تحقیق پرسشنامه است. میزان پایایی آن برابر است با 7/. که از طریق ضریب کرونباخ محاسبه شده است.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران محاسبه و تعداد آن 155 نفر تعیین شده است که از روش نمونه­گیری ساده انتخاب شدند. برای اندازه­گیری آلفای کرونباخ بعد از جمع­آوری داده­ها و Spss26  و Amos  بهره گرفته شده است این مطالعه به بررسی عوامل موثر در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در استان کرمان با اهداف نقش عوامل"اقتصادی" و "اجتماعی" و" زیرساختی" می پردازد. صنایع تبدیلی و تکمیلی در زمینه­های بازاریابی،  قیمت­گذاری، بسته­بندی و مورد بحث قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تحلیل عوامل اقتصادی با بار عاملی 78/0 بیشترین نقش و عوامل اجتماعی با 71/0 کمترین نقش در توسعه صنعت خرما دارند.
 

صفحه 11 از 12     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb