مریم مومن پور آکردی، سیده زلیخا قربان زاده زعفرانی، سیدحسن رسولی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل میدهد به گونهای که کشاورزی به عنوان بزرگترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد میکند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف میتواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامهریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخصهای توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاههای روستایی در استان گلستان میباشد. بدین منظور شاخصهای منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهرهگیری از مدل تصمیمگیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخصها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخصهای مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخصهای توسعه اقتصاد سبز منطقهای سنجیده شده است. برای وزندهی شاخصها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار EXCEL و SPSS استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل دادهها سکونتگاههای پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری میباشند. اولویتبندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخصهای توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را میتوان بین پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوبترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آققلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان میدهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامهریزان باید راهبردها، اهداف و سیاستگذاریها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علیالخصوص شاخصهای کشاورزی پایدار در سکونتگاههای روستایی جهتدار نماید.
علی اکبر تقیلو، ناصر سلطانی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
فعالیتهای تولیدی کوچک غیر کشاورزی روستایی یکی از استراتژیهای متنوعسازی اقتصاد روستایی با هدف تحقق توسعه پایدار روستایی است. یکی از استراتژیهای اصلی دولت جهت کاهش وابستگی معیشت روستاها به بخش کشاورزی و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه، توسعه فعالیتهای تولیدی کوچک غیر کشاورزی بوده است؛ اما در اجرای آن در روستاهایی که کشاورزی بهصورت گسترده همانند دشت نازلو انجام میشود، موفقیت چندانی به دست نیاورده است. این تحقیق در چارچوب تئوری روابط قدرت، روششناختی کنشگر شبکه و با مصاحبههای عمیق انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که 1) حمایتهای مالی، قانونی، بیمهای، تشکیلاتی و ...، دولت از مشاغل کافی نبوده است؛ 2) تلقی دولت از مشاغل کوچک روستایی بهواسطه بخشودگی مالیاتی، اعطای یارانهها، ارائه تسهیلات کمبهره، ارائه آموزشهای رایگان و ...، تحمیل هزینه به دولت میباشد؛ 3) تضاد منافع مابین فعالین مشاغل کوچک غیر کشاورزی با صنایع بزرگ شهری مشهود میباشد و 4) اعمال محدودیتهای فروش بر محصولات تولیدی مشاغل کوچک غیر کشاورزی با تولید گفتمانهایی چون غیربهداشتی بودن و غیراستاندارد بودن محصولات تولیدی صورت میگیرد؛ و در نهایت، 5) روابط نابرابر قدرت میان ذینفعان، موجب شکاف توسعه شهر و روستا شده است.
معصومه پازکی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
کارآفرینی میتواند با قابلیتِ دارا بودنِ اثر مثبت بر روی ابعادِ اقتصادی، اجتماعی و محیطی در روستا به توسعه پایدار روستا منجرشود. از عوامل مهم وتاثیر گذار برعملکرد نوآورانه در روستاها، سرمایه اجتماعی میباشد. بدین منظور در این پژوهش ضمنِ بررسی جایگاه سرمایه اجتماعی در عملکرد نوآورانه کارآفرینانِ روستایی، به نقشِ تاب آوری و توانمندسازی در تاثیرگذاریِ سرمایه اجتماعی بر عملکرد کارآفرینان پرداخته شده است. جامعۀ آماری؛ روستائیانِ روستاهای بالای 20 خانوار دهستان فیلستان می باشد. بر اساسِ آنتروپی شانون، از میان معیارهای سرمایه اجتماعیِ مؤثر بر تابآوری، رتبه برتر به معیار ِدانش و آگاهی با وزن 9981/0 اختصاص یافت. بر اساس تکنیک WASPAS، روستای گلزار از نظرِ ابعاد مختلفِ سرمایه اجتماعیِ موثر بر تابآوری( Qi = 8764/0) جایگاه برتری دارد. شاخصهای اصلی توانمندسازی کارآفرینان با تکنیک کپلند سنجش شد که شاخص های مطلوبیتِ نوآوری در پایان کار و برگزاری کلاسهای کارآفرینی در رتبه اول اهمیت قرار گرفتند. تکنیک مولتی مورا نشان میدهد که روستائیانِ روستای گلزار از جهت عملکردهای نوآورانه نسبت به سایر روستاها توانمندتر هستند. بر اساس تکنیک CODAS، روستای گلزار از نظرِ نقشِ سرمایه های اجتماعی بر عملکرد کارآفرینانِ روستایی، برترین جایگاه را دارد. با استفاده از تکنیک ARAS، میزان پایداری روستاهای دهستان فیلستان در ابعاد مختلف مورد سنجش قرار گرفت که روستای گلزار در بین روستاهای دهستان فیلستان از لحاظ پایداری در رتبۀ اول قرار گرفت.
ژاله کورکی نژاد،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
سرمایه اجتماعی به عنوان مکمل سایر صورتهای سرمایه، یکی از پیشنیازهای مهم دستیابی به توسعه پایدار به خصوص در جوامع روستایی است. توسعه و پیشرفت در روستاها مستلزم گسترش اعتماد، مشارکت و ارتباطات و انسجام در بین کشاورزان است. در این مطالعه به دلیل نقش سرمایه اجتماعی در تسهیل و تسریع توسعه پایدار، در ابتدا ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار با استفاده از گویههای مختلف در طیف 5 گزینهای لیکرت ارزشگذاری شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامهای که روایی و پایایی آن مورد بررسی قرار گرفت، در بین نمونهای از کشاورزان ساکن در روستاهای شمال شهرستان سیرجان جمعآوری شدند. پس از محاسبه شاخص سرمایه اجتماعی و شاخص توسعه پایدار، با استفاده از روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط، تأثیر سرمایه اجتماعی در کنار ویژگیهای حرفهای-اجتماعی روستاییان بر ابعاد مختلف پایداری بررسی شدند. بر طبق نتایج تحقیق شاخص سرمایه اجتماعی 57/0 و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و نهادی توسعه پایدار به ترتیب 44/0، 51/0، 49/0 و 40/0 بهدست آمدند. همچنین نتایج نشان داد متغیر سرمایه اجتماعی بر هر چهار بعد پایداری تأثیر مثبتی دارد، اما تأثیر آن بر پایداری نهادی به لحاظ آماری معنیدار نمیباشد. از آنجایی که سرمایه اجتماعی محاسبه شده در بین کشاورزان در سطح بالایی نمیباشد، اما سبب بهبود پایداری میشود، لازم است با دقت در اجزای تشکیلدهنده ابعاد گوناگون سرمایه اجتماعی و برنامهریزی صحیح جهت ارتقای آن و رفع نواقص موجود سطوح بالاتری از پایداری را به دست آورد و زندگی با کیفیت و توأم با رفاه بالاتری را برای کشاورزان به ارمغان آورد و جلوی مهاجرت آنان به شهرها را گرفت.
جواد معدنی، اسماعیل تقوی زیروانی،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
نواحی روستایی در طی قرنها بهعنوان مهمترین فعالیتهای اقتصادی در نظر گرفته میشدند و امروزه، علاوه بر فعالیتهای کشاورزی و دامپروری، ازجمله کانونهای گردشگری نیز هستند. گردشگری بهعنوان یک استراتژی توسعهای خوب برای مناطق روستایی در نظر گرفته شده است که متضمن بهبود معیشت خانوارهای روستایی است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویتبندی پیشرانهای کلیدی و مؤثر گردشگری روستایی در بهبود معیشت خانوارهای روستایی است که با محوریت روستاهای مجاور شهر سرعین صورت میپذیرد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع ترکیبی است که با رویکرد متوالی اکتشافی در دو فاز کیفی-کمّی صورت پذیرفته است. مشارکتکنندگان فاز اول تحقیق، خبرگان حوزه های مدیریت و برنامهریزی روستایی، گردشگری روستایی، جغرافیای روستایی و جامعهشناسی هستند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند مورد بررسی قرار خواهند گرفت. مطابق با یافتههای تحقیق، در فاز اول که با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است، مضامین استخراجشده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته در قالب 58 مضمون پایه، 19 مضمون سازماندهنده و 4 مضمون فراگیر هستند که برای شناسایی پیشرانها به مرحله بعدی راه مییابند. مطابق با یافتههای فاز کمّی تحقیق، از میان مضامین سازمان دهنده، مضامین توسعه زیرساختهای عمومی و بهداشتی، ایجاد امکانات زیرساختی حملونقل، هویت بخشی به جامعه محلی، افزایش امکانات تفریحی برای جامعه محلی، هویت بخشی به جامعه محلی، حفظ درآمد پایدار برای بلندمدت دارای بیشترین تأثیر میباشند. نتیجه میشود پیشرانهای گردشگری روستایی میتوانند با تمرکز بیشتر بر توسعه این نوع از گردشگری، اثرات مثبتی را در معیشت خانوارهای روستایی اعم از ارتقای کیفیت زندگی، بهبود وضعیت اقتصادی، توسعه زیرساختی روستاها و... بگذارند که درمجموع، رضایت ساکنان روستاها را در بر داشته باشد.
ناهیده محمدی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
توانمندسازی روستاییان، منجر به سازماندهی آنها در قالب سازمان های غیردولتی و مردم نهاد شده؛ و زمینه مشارکت موثر آنان را در فراگرد توسعه و تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی فراهم می سازد. در این راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، ارتباط بین تسهیلکنندههای توانمندسازی روستاییان در میزان شکلگیری سازمانهای غیردولتی، و ارتباط این سازمانها در فراگرد تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی(در قالب 15 شاخص) در سطح30 روستا و 300 خانوار نمونه روستاهای شهرستان جوانرود سنجیده شد. یافته ها نشان داد بین بهبود شاخص های توانمندسازی و میزان شکل گیری و گسترش سازمان های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی رابطه معنی دار وجود دارد. لیکن، این ارتباط از نوع کاهشی-کاهشی بوده است؛ که نامناسب بودن جایگاه متغیرهای پژوهش در ناحیه مورد مطالعه را آشکار ساخته است. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش های توانمندسازی به دلیل غلبه رویکرد «بالا به پایین» و «حکومت محور» نتوانسته است احساس قدرت و توانمندی را در روستاییان ایجاد و زمینه مشارکت مؤثر و سازمان یافته آنان در چارچوب سازمانهای غیردولتی را فراهم نماید. به گونه ای که پایین بودن سطح مشارکت سازمان های غیردولتی سبب نارسایی در تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی- اکولوژیک شده است. بنابراین، ضروری است، از راه توجه و بهبود شاخص های تسهیل کننده توانمندسازی روستاییان همچون؛ آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت، انسجام و همبستگی، اعتماد و اطمینان، مشارکت، نهادسازی و حمایت سیاسی دولت، و تغییر رویکرد به سوی «اجتماع محور» و «پایین به بالا»، زمینه مناسبی برای مشارکت آنان با هدف شکل دهی سازمان های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی فراهم شود.
فضل اله اسمعیلی، فاطمه عزیزی، مهدی خداداد،
دوره 11، شماره 40 - ( 6-1401 )
چکیده
روستاهای کلانشهرهایی از جمله تهران، با توجه به موقعیت نسبی، مهاجرپذیر بوده؛ و پیوسته مهاجرت بر تحولات اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی روستاهای پیراشهری این کلانشهر تاثیرگذار است. در این راستا، یکی از مهمترین تحولات در روستاهای پیراشهری تهران با تمرکز بر مهاجرت، تحولات اقتصادی میباشد. در این بین، هدف پژوهش حاضر، سنجش تحولات اقتصادی و پیامدهای حاصل از مهاجرت در روستاهای پیراشهری کلانشهر تهران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی، حاصل از روشهای کمی و کیفی است و برای گردآوری دادهها از روشهای پرسشنامهای و مصاحبه کمک گرفته شده و در بخش کمی با توجه به حجم جامعه آماری 9591 خانوار، حجم نمونه خانوارهای مورد پرسشگری بر پایه فرمول کوکران برابر 380 خانوار تعیین شد و در بخش کیفی نیز، حجم نمونه نخبگان مورد مصاحبه با روش نمونهگیری هدفمند 36 نفر تعیین شد. یافتههای تحقیق در بخش کمی پژوهش نشان داد که شاخص تولید با میانگین 2/2 و شاخص اشتغال با میانگین 13/4 به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را از اشتغال پذیرفته است. همچنین نتایج در بخش کیفی پژوهش نیز نشان داد، مهاجرپذیری موجب رویه شدن سفرهای روزانه برای اشتغال، متنوع شدن الگوی درآمدی روستا، سرمایهای شدن زمین و مسکن روستا، تحول در بنیادهای تولیدی روستا و رخنه بیانگیزگی در اشتغال به فعالیتهای کشاورزی شده است.
حسن افراخته،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف مقاله، درک رابطه بین سیستم نهادی و خلق دانش است و به این سئوال پاسخ داده میشود که سیستم نهادی چگونه و طی چه شرایطی میتواند نوآوری و خلق دانش را تقویت کند. در این راستا، نخست دانش و نوآوری از منظر پارادایم رابطه ای معرفی شده است، آنگاه رابطه بین نهادها و توسعه دانش و نوآوری، شرایط و عوامل آن تجزیه و تحلیل شده است. با تکیه بر نظریه ساختاری گیدنز، استدلال می شود که نهاد، از سویی فرآیندهای تعامل اقتصادی را شکل میدهد و از سوی دیگر از فرآیندهای تعامل اقتصادی شکل میگیرد که موجب ایجاد مسئله متناقضی می شود و آن این که از سویی نهادها ساختارهایی هستند که عمل انسانی را شکل می دهند و از سوی دیگر، برای خلق نوآوری و دانش باید تغییرات نهادی صورت بگیرد و نهادهای مشوق نوآوری و خلق دانش ایجاد شوند، اگر کنش بازیگران از نهادها شکل می گیرند، بازیگران چگونه میتوانند همان نهادها را تغییر دهند. به عبارت دیگر افراد چگونه می توانند نهادی را تغییر دهند که عقلانیت و اقدام آنها مقید به همان نهاد است؟ بر اساس مطالعه، وقتی بازیگران کارآفرینی نهادی میخواهند نهادهای موجود را تغییر و نهادهای جدیدی ایجاد کنند، باید محیط نهادی موجود را تغییر دهند. چون نهادهای موجود برای بسیاری از بازیگران منافع دربر دارد، کارآفرینان نهادی مجبورند منابع را بسیج کنند و قابلیت های خاص را به منظور ارتقای مشروعیت و حقانیت برای تغییر و متقاعد کردن دیگران در پذیرش شیوه های جدید توسعه دهند. در نتیجه نهادی اولیه شکل میگیرد که با گذشت زمان تثبیت و به نهادی پذیرفته شده تبدیل می شود.
فاطمه مظفری، عبدالحمید نظری، شاه بختی رستمی، مصطفی شاهینی فر،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
ارزیابی طرح "ساماندهی مشاغل خانگی" که در قالب برنامه های توسعه از سال 1389 در ایران در حال اجراست، اهمیت خاصی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اقتصادی کسب و کارهای خانگی بر معیشت پایدار خانوارهای روستایی استان ایلام انجام گرفت. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی- نظری و از حیث روش انجام توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری داده ها با استفاده از شیوه های کتابخانه ای و میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل 1476" خانوار دریافت کننده وام در مشاغل خانگی" ساکن در 287 روستای استان ایلام می باشد. نظر به تعدد و پراکندگی روستاها انتخاب آنها به دو روش نمونه گیری انجام گرفت. ابتدا تعداد روستاها با استفاده از" نمونه گیری خوشه ای" ( با ملاحظه همگنی چهار عامل: ارتفاع، فاصله از مرکز شهرستان، تعداد خانوار و وام گیرندگان) به 56 روستا کاهش یافت. سپس تعداد خانوارهای نمونه طبق فرمول کوکران 200 واحد برآورد و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که پس از تایید روایی و پایایی تکمیل شدند. نتایج نشان داد: ایجاد کسب و کارهای خانگی از جنبه اقتصادی در زمینه شاخص های اشتغالزایی، بویژه افزایش مشاغل زنان اثرات مثبتی داشته است که بیانگر همسویی آن با موازین راهبرد معیشت پایدار می باشد. اما با اینکه از نظر افزایش درآمد نسبتاً موفق بوده، لیکن از منظر توانمندسازی و بویژه فقرزدایی از اقشار پایین جامعه موفق نبوده است. در مجموع ارزیابی اثربخشی ایجاد کسب و کارهای خانگی توسط جامعه هدف بر پایداری معیشت خانوارها نشان داد که اشتغال زایی و تنوع بخشی فعالیت ها، درآمدزایی و توانمندسازی و فقرزدایی به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.
رضا واشقانی فراهانی، علیرضا عباسی سمنانی، فریده اسدیان،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش دانش بومی در پایداری اقتصادی مناطق روستایی فرمهین فراهان انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تحلیلی و از نظر روش، در گروه پژوهش کمی قرار دارد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرمافزار SPSS و مدل های تلفیقی (FKOPRAS+FSORA)، استفاده شد. نتایج نشان داد، در بین مولفه های دانش بومی، تنها مولفه های توانمندی ها و دانش مردم با مقدار میانگین 38/3 و 01/3، مطلوب ارزیابی شد و سایر مولفه ها از جمله: مشارکت، ارتقاء زندگی، نظارت، اجتماعی، اقتصادی، به دلیل اینکه میانگینشان پایینتر از حد متوسط عدد (3)، می باشد، نامطلوب مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد، میزان پایداری اقتصادی در فرمهین با مقدار میانگین های به دست آمده (پایین تر از حد متوسط عدد 3)، با سطح معناداری 000/0، کم و نامطلوب ارزیابی شده است، در این راستا، نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دانش بومی و پایداری اقتصادی ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، به طوری که بر اساس نتایج به دست آمده سهم مولفه مشارکت با مقدار ضریب بتای (453/1)، در پیشبینی تغییرات مثبت متغیر پایداری اقتصادی بیشتر از سایر مولفه های دانش بومی بود، و همچنین مولفه دانش مردم با مقدار اثر (160/0)، بیشترین تاثیر مستقیم را در پایداری اقتصادی این منطقه را دارد. در نهایت نتایج مدل های تلفیقی (کوپراس فازی و سوارا فازی) نشان داد، از بین شاخص های اقتصادی، اشتغال و درآمد با مقدار امتیاز 14/70، بیشترین میزان تاثیرپذیری را از دانش بومی در فرمهین به خود اختصاص داده است.
منا فخرقاضی، عیسی پوررمضان، نصراله مولایی هشجین،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
وقوع مخاطرات محیطی از جمله زلزله، درسکونتگاه های روستایی آسیب های جبران ناپذیری به همراه دارد. یکی از مهمترین آسیب ها، آسیب های اقتصادی است. این اعتقاد وجود دارد که با آگاهی و شناخت از میزان تاب آوری اقتصادی که از ابعاد مهم و تاثیرگذار تاب آوری است، می توان با برنامه ریزی مناسب در زمینه کاهش صدمات و آثار مخرب مخاطرات محیطی گام برداشت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی تحلیلی است. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز دو روش اسنادی و میدانی (ابزار پرسشنامه) به کار رفته است. در روش پرسشنامه ای، داده های لازم درقالب پرسشنامه درسطح 5 دهستان شامل 100 روستا، گردآوری و برای تحلیل داده ها از روش های آماری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، دهستان های شهرستان آوج و واحد تحلیل سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای این شهرستان است که براساس روش کوکران، تعداد 370 سرپرست به صورت تصادفی انتخاب شده است. پس از مطالعات اسنادی، به کمک روستاییان و مدیران روستایی سه شاخص اقتصادی شامل وضعیت مسکن و اشتغال و درآمد، سیاست های حمایتی در محدوده مورد مطالعه شناسایی و به کمک شاخص ها نمرات تاب آوری محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد گویه های استفاده از وام ها و کمک های بانک ها برای نوسازی و بهسازی با میانگین 69/3 و استحکام بنای ساختمان با میانگین 43/2 به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر تاب آوری اقتصادی روستاهای مورد مطالعه داشته اند و دهستان حصار ولیعصر بالاترین و دهستان و خرقان شرقی پایینترین نمره تاب آوری اقتصادی را دارا است. همچنین از آزمون T تک نمونهای برای اثبات معناداری و قابلیت تعمیم نتایج پژوهش و تحلیل رگرسیون جهت نشان دادن تاثیر بعد اقتصادی بر تاب آوری استفاده شده که میزان آماره ضریب تعیین برابر 513/0 است و نتایج حاکی از وابستگی موثر بعد اقتصادی بر تاب آوری در محدوده مورد مطالعه میباشد.
حسین کریمزاده، عقیل خالقی، احد بشیری،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
تحقیق حاضر به تحلیل تغییرات ساختار اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) در مناطق روستایی استانهای کشور بـا بهکارگیری رهیافت تغییر سهم و ضریب مکانی طی دورە (1395-1390) و با استفاده از آمار مرکز آمار ایران پرداخته است. نتایج نشان میدهد در سال 1395 تعداد کل شاغلین مناطق روستایی کشور نسبت به سال 1390 مقدار 226590 نفر افزایش داشته است که بر اساس محاسبه سهم اشتغال، سهم بخش کشاورزی، حدود 1/0 درصد کاهش داشته است؛ در بخش صنعت، سهم اشتغال 6/2 درصد بوده و رشد منفی داشته است و همچنین بخش خدمات با افزایش سهم حدود 7/2 درصدی روبرو بوده است. نتایج ضریب مکانی بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات نشان میدهد در سال 1395، مناطق روستایی 13 استان در بخش «کشاورزی»، مناطق روستایی 16 استان در بخش «صنعت» و مناطق روستایی 16 استان در بخش «خدمات»، دارای فعالیت پایهای هستند. عنصر رشد نسبی بخشهای اقتصادی در کل اقتصاد مرجع یا اثر ترکیب صنعتی (IS) نشان میدهد طی دوره موردمطالعه، سهم اشتغال بخش کشاورزی کاهش یافته و از 4/50 درصد به 3/50 درصد رسیده است. اثر سهم رقابتی (RS)، نشان میدهد در بخش کشاورزی استانهای هرمزگان، کرمان و خوزستان، در بخش صنعت استانهای هرمزگان و البرز و در بخش خدمات استان خراسان جنوبی بهترین عملکرد را داشته اند. بررسی عنصر اشتغال کل (TS) نشان میدهد بخش های کشاورزی و صنعت در مناطق روستایی کشور به لحاظ اشتغال فاقد مزیت نسبی هستند.
عبدالمجید احمدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش آمیخته(کمی-کیفی) حاضر که با روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته؛ آسیبشناسی وضع موجود مهمترین، موانع و مشکلات موثر بر عدم بهرهمندی رضایتبخش نواحی روستایی پیرامون دریاچه زریوار از توان ژئوتوریستی آن در راستای تنوعبخشی اقتصادی و ارائه راهکارهای کاربردی در جهت تغییر این وضعیت میباشد. در راستای تحقق این امر نیز، دادهها به روش پیمایشی و به صورت هدفمند از میان مسئولین، مدیران گردشگری و توسعهای منطقه، دهیاران، شوراها و آگاهان پنج روستای مجاور تالاب زریوار(درهتفی، نی،کانیسانان،کانیسفید، ینگیجه)، متخصصان دانشگاهی و محققان دارای سابقه پژوهش در ارتباط با اثرگذاری تالاب زریوار در اقتصاد منطقه، سرمایهگذاران بخش خصوصی در بخش گردشگری تالاب زریوار، صاحبان کسبوکارهای خرد موقتی وابسته به گردشگری و گردشگران بازدیدکننده از تالاب زریوار و ورودی به روستاهای مورد مطالعه، گردآوری و در بخش کیفی با تکنیک تئوری بنیادی و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی، تجزیهوتحلیل گردیدند. نتایج، نشان دادند که چهار عامل اصلی نارساییهای مدیریتی، ضعف برنامهریزی و کمبود خدمات و امکانات مورد نیاز جهت تنوع بخشی اقتصادی و توسعه ژئوتوریسم؛ ضعف در تامین منابع مالی و فضای امنیتی حاکم بر روستاهای مرزی مورد مطالعه؛ نارساییهای اجتماعی و فضای نامناسب کسب و کار؛ و ضعف در بازاریابی و آموزش و کمبود تقاضا که دربرگیرنده 60 شاخص یا مانع بودند، مهمترین موانع و چالشهای پیشروی تنوع بخشی به اقتصاد روستاهای حاشیه تالاب زریوار بواسطه گسترش ژئوتوریسم میباشند. در این میان، عامل اول، یعنی؛ نارساییهای مدیریتی، ضعف برنامهریزی و کمبود خدمات و امکانات مورد نیاز با دارا بودن بیشترین تعداد شاخصها یا موانع تجمعیافته و بیشترین مقدار ویژه، مهمترین و اثرگذارترین، مانع شناخته شد.
مرضیه پورجوپاری، ابوذر پایدار، سیدهادی طیب نیا، علی اکبر عنابستانی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
امروزه بومگردی یکی از ابعاد مهم تحول، تنوع و رونق اقتصاد جوامع روستایی خصوصا در مناطق خشک و نیمه خشک، روستاهای تاریخی و جوامع سنتی و محلی بشمار میرود. از آنجا که بومگردی دارای زمینه ها، ظرفیت ها، الگوها و جنبه های متفاوتی است تشخیص الگوها و ترویج و تقویت الگوهای متناسب با شرایط هر روستا لازمه برنامه ریزی توسعه بومگردی روستایی است. لذا هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه بومگردی مطلوب در نواحی روستایی شهرستان کرمان متناسب با شرایط خاص روستاها و دهستان ها است. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و از نوع پژوهش های کاربردی است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز، از مطالعات اسنادی و روش پیمایشی استفاده شد. جامعه ای آماری پژوهش شامل 16 دهستان شهرستان کرمان است؛ که 17 روستای گردشگرپذیر و دارای اقامتگاه های بومگردی از میان 521 روستای دارای سکنه انتخاب شد. از طرفی نمونه گیری در سطح جامعه میزبان روستاهای شهرستان کرمان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. طبق نتایج تحقیق؛ در مجموع الگوی مطلوب توسعه بومگردی دهستان های شهرستان کرمان؛ الگوی منفعتی یا رویکرد توانمندسازی اقتصادی خواهد بود. به طور مقایسه ای نیز نتایج نشان داد الگوی مطلوب توسعه بومگردی دهستان های کشیت و ماهان؛ الگوی امنیتی است. مقدار بار عاملی مشاهده شده در الگوی امنیتی در بین ابعاد تبین کننده توسعه بومگردی بیش از 3/0 است که نشان میدهد همبستگی چشمگیری بین متغیرهای قابل مشاهده با متغیرهای پنهان مربوط به خود وجود دارد. بدین معنا که در توسعه بومگردی این دهستان ها مطلوب است ثبات سیاسی، امنیت عمومی و شخصی، کاهش جرایم داخل محیط روستا خصوصا داخل خانه ها، و خارج از محیط روستا خصوصاً در جاده ها و مناطق بکر مد نظر قرار گیرد. نهایتاً الگوی توسعه بومگردی دیگر دهستان های شهرستان نیز ارائه شد.
سمیرا متقی، سمانه طالعی اردکانی، احسان فرهادی، فرزانه صادقی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
سلامت یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار است و تأمین هزینه های مراقبت های بهداشتی بهینه در جهت رفع انتظارات مردم در راستای حمایت مالی آنها، از اصلی ترین مسئولیت های بهداشتی هر کشور میباشد؛ با تأکید بر شاخص های عادلانه سازی مخارج میان اقشار مختلف و در همه سکونتگاه ها، این مهم بالاخص در مناطق کمتربرخوردار و محروم تر از جمله روستاها، بیشتر به چشم می خورد و عدم توجه به آن، پیامدهای منفی زیادی را به همراه خواهد آورد. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی شاخص های اثرگذار بر مراقبت های بهداشت و درمان خانوارهای روستایی در استان های کشورایران میباشد که با به کارگیری روش های نوین اقتصادسنجی و کاربرد نرمافزار Eviews 12 و با رویکردی توصیفی – تحلیلی و در مناطق روستایی 31 گانه استان های کشور و در دوره زمانی 1380 تا 1399 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصله از تحقیق نشان می دهد که، متغیرهای درآمد سرانه، هزینه بیمه ای و تحصیلات و آموزش خانوارهای روستایی، از اثرگذارترین فاکتورهای مراقبت های بهداشتی و درمانی در همه روستاهای استان های ایران محسوب میشوند اما، نوع اثرگذاری فاکتورهای مربوطه بر وضعیت بهداشتی و درمانی روستاهای استان های کشور، به یک میزان نبوده و نحوه اثرپذیری در استان های مختلف متفاوت می باشد؛ به صورتیکه، با وجود رشد قابل قبول همه روستاهای کشور به لحاظ وضعیت مراقبت های بهداشتی و درمانی، در دهه اخیر نسبت به دهه های قبل، روستاهای استان های مازندران، یزد و اصفهان، در وضعیت قابل قبول تری نسبت به روستاهای استان های دیگر، قرار داشتند و روستاهای برخی استان ها مانند سیستان و بلوچستان، در وضعیت نامناسب مراقبت های بهداشتی و درمانی به سر میبرند.
مینو وقری مقدم، وحید وزیری، صیاد اصغری سراسکانرود،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
از گذشته تاکنون بافت فرش یکی از هنرهای با ارزش بوده و منبع درآمد بسیاری از روستاییان در سرتاسر ایران محسوب میشود، در این میان فرشهای بافته شده در شهرستان اردبیل دارای کیفیت و اهمیت بسیار بالایی هستند، اما امروزه تولید فرش دستباف، به دلایلی مانند افزایش قیمت مواد اولیه، زمانبر بودن پروسهی بافت و نبود محیط مناسب برای بافت فرش رو به افول گذارده است. بر همین اساس پژوهش حاضر در صدد مکانیابی مناسب برای خوشهی صنعتی فرش برای توسعهی اقتصاد روستایی در شهرستان اردبیل میباشد. دستیابی به این هدف نیازمند مطالعهی عوامل طبیعی و انسانی میباشد لذا در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، جمعآوری اطلاعات پیمایشی و فرآیند تحلیل شبکهای پس از حصول معیارها و زیرمعیارهای تاثیرگذار، وزندهی به زیرمعیارها انجام شد و بر اساس وزن این زیرمعیارها لایههای مطالعاتی در برنامهی GIS (سیستم اطلاعات جغرافیایی) تشکیل شد؛ این معیارها شامل معیارهای طبیعی مانند آب و هوا و اقلیم، معیارهای کالبدی مانند شیب، فاصله از مناطق مختلف و شعاع پوششی و معیارهای انسانساخت مانند مشاغل محلی، کاربری اراضی و غیره میشوند. در آخر با تجمیع نقشههای مطالعاتی مناسبترین مکانها برای استقرار خوشهی صنعتی فرش در شهرستان اردبیل به دست آمد. بر اساس نقشههای حاصل شده در طول پژوهش مشاهده میشود که بخشهای مرکزی شهر اردبیل دارای بهترین موقعیت برای استقرار این کاربری میباشد و نامناسبترین مکانها در ارتفاعات غربی شهرستان یعنی ارتفاعات سردابه و قسمتهای جنوب شرقی شهرستان اردبیل میباشند که دارای دمای پایینترو درصد شیب بیشتری هستند و از راهها و مناطق مرکزی شهری و روستایی فاصله دارند.
مصطفی مردانی نجف آبادی، یاسمین زباری، نسرین اوحدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
لزوم توجه به پایداری در کشاورزی در سطوح مختلف محلی، منطقهای، ملی و جهانی مورد تأیید قرار گرفته است. ارتقای کارایی و مصرف مطلوب عوامل تولید در بهبود پایداری عملیات کشاورزی در راستای توسعه پایدار امری اجتناب ناپذیر است. بر این اساس هدف مطالعه حاضر تعیین کارایی و حد بهینه استفاده از منابع تولید در راستای توسعه پایدار در مناطق روستایی گتوند با استفاده از رهیافت تحلیل پوششی دادههای استوار میباشد. رهیافت بهینهسازی استوار امکان ارزیابی واحدهای تصمیمگیری با دادههای غیرقطعی را فراهم مینماید. دادههای مورد نیاز در منطقه مدنظر از طریق توزیع و تکمیل پرسشنامه در سال 1398 توسط 121برنجکار با در نظر گرفتن جامعه آماری و استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده حاصل شد. نتایج نشان داد، میانگین کارایی کل فنی در سطح احتمال انحراف 50% و سطح عدم اطمینان 20% برابر79/0 میباشد. در نتیجه تولیدکنندگان منطقه مورد مطالعه نهادههای تولید را برای تولید سطح معینی از تولید به صورت بهینه به کار نمیبرند. مقادیر واقعی مصرف نهادهها توسط برنجکاران مناطق روستایی گتوند فاصله زیادی نسبت به مقادیر بهینه برآورد شده دارند. به عبارتی برای همه نهادهها، مازاد مصرف وجود دارد. ناکاراترین نهادهها در پژوهش حاضر سطح زیرکشت و علفکش میباشند. به طوری که میتوان به ترتیب با کاهش 48% و 45% در مصرف سطح زیرکشت و علفکش به سطح بهینه مصرف این نهادهها بدون کاهش در تولید دست یافت. در این راستا جهت افزایش کارایی و در نتیجه بهبود عملیات پایداری کشاورزی در راستای توسعه پایدار، برنامهریزی آموزشی جهت استفاده از تکنولوژیهای مناسب و پیشرفته برای بالابردن بهرهوری عوامل تولید توصیه میشود.
مجید سعیدی راد، فرهاد عزیزپور،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
وقوع اپیدمی کرونا و سویههای ناشی از آن بهطورقطع بر بخشهای مختلف زندگی انسان اعم از؛ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی و همچنین تعاملات انسانی تأثیرگذار بوده و خواهد بود. در این میان فعالیتهای مختلف انسان در فضا، ازجمله فرآیندها و نظام فعالیتهای اقتصادی نیز تحت تأثیر این اپیدمی قرار خواهد گرفت؛ بنابراین نظام فعالیت مناطق روستایی نیز تحت تأثیر آثار سوء این اپیدمی بوده و در آینده نیز تحولاتی را بر خود خواهد دید. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق آمیخته و تکنیک دلفی(34نفر) و همچنین بهرهگیری از نرمافزار MICMAC به تعیین «پیشرانهای کلیدی مؤثر بر بازساخت نظام فعالیت مناطق روستایی در دوران پساکرونا» پرداخته است. با توجه به وجود پیچیدگی، عدم قطعیتهای فراوان و نقش چند کارکردی روستاهای بخش مرکزی شهرستان ری در فعالیتهای تولیدی بهعنوان روستاهای پیرامون کلانشهر تهران، سیاستهای توسعه روستایی در دوران پساکرونا باید بر اهداف توسعه و معیشت پایدار تمرکز کند. همچنین برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار روستایی و تابآوری اقتصادی در این ناحیه فرایند اکتشاف و بررسی آینده ضروری است تا روندها، پیشرانهای کلیدی و عدم قطعیتها مؤثر بر نظام فعالیتهای روستاییان مشخص شود و مبنای تصمیمگیری راهبردی را در این زمینه شکل دهند. بر اساس نتایج بهدستآمده مهمترین پیشرانهای کلیدی مؤثر بر نظام فعالیتهای روستاییان در محدوده موردمطالعه به ترتیب اهمیت؛ حاشیهنشینی، کالایی شدن زمین، تخریب اراضی کشاورزی، کاهش سرمایهگذاری در بخش کشاورزی، تنوعبخشی به فعالیتهای اقتصادی، افزایش خزش شهری، تغییر الگوی کشت، افزایش تورم، کاهش نیروی کار و کاهش بیمه محصولات است.
نسرین جلیلیان، یاسر محمدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 9-1401 )
چکیده
یکی از راهﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑـﺎ ﮐﺎﻫﺶ فقر و بهبود معیشت به ویژه در بین زﻧﺎن روستایی ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار، تامین مالی خرد آنها در قالب اعطای تسهیلات خودکفایی و اشتغالزایی از طریق نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) است. این پژوهش با هدف مطالعه نقش وام های اشتغالزایی بر معیشت پایدار زنان روستایی سرپرست خانوار انجام شد. پژوهش، از نظر ماهیت از نوع پژوهشهای کمی و از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی است. همچنین به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، زنان روستایی سرپرست خانوار که تحت پوشش کمیته امداد در دهستان هرسم، شهرستان اسلامآباد غرب در استان کرمانشاه بودند که 100 نفر از این زنان انتخاب و به صورت سرشماری بررسی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، جمع آوری شد که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها در محیط نرمافزار IBMSPSS انجام شد. نتایج نشان داد که دو گروه زنان سرپرست خانوار بهرهمند و بیبهره از وام های اشتغالزایی کمیته امداد، از نظر وضعیت معیشت پایدار روستایی، تفاوت معنیداری باهم داشتند و زنان بهره مند، مخصوصاً در بعد سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی وضعیت معیشت بهتری داشتند. همچنین در بین زنان بهرهمند از وام های خوکفایی نیز کسانی که از میزان وام های دریافتی و دوره بازپرداخت آنها رضایت داشته و همچنین در دورههای مهارتآموزی جهت ایجاد شغل شرکت داشتند، از سطح معیشت پایدار بالاتری برخوردار بودند.
سعدی محمدی، زهرا حکیمی نیا،
دوره 11، شماره 42 - ( 11-1401 )
چکیده
تامین معیشت و کیفیت مطلوب زندگی از طریق دسترسی به داراییهای معیشتی؛ هسته اصلی امنیت پایدار به عنوان رهیافت نوین تامین امنیت مناطق مرزی است. در این راستا، وضعیت پایداری امنیتی نواحی روستایی مرزی شهرستان مریوان به واسطه عدم دسترسی مناسب به داراییهای معیشتی مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر به لحاظ ماهیت؛ کیفی و متکی بر ریشهیابی ساختاری، پیامدسنجی و سپس ارائه راهکارهای کاربردی متناسب میباشد. جامعه آماری پژوهش، مشتمل بر نقش آفرینان اصلی عرصه توسعهای، مدیریتی، امنیتی، متخصصان علمی، آگاهان و مدیران محلی روستاهای مرزی شهرستان مریوان میباشد که به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرارگرفتند(مصاحبه با 50 نفر). تجزیه و تحلیل پاسخها با تکنیک تئوری بنیادی انجام گرفت. نتایج نشان دادند که پیامدهای ناپایداری های امنیتی حاصل شده از عدم دسترسی مناسب به داراییهای معیشتی در 51 متغیر در قالب 6 مولفه مرتبط با معضلات امنیت سیاسی-نظامی، امنیت محیط طبیعی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، ناامنی غذایی و آسیب های بلندمدت امنیتی در 3 مقوله اصلی ناپایداری امنیت انسانی(محلی- منطقهای)، ناپایداری امنیت ملی و ناپایداری امنیتی بلندمدت جای گرفتند. همچنین63 ضعف در قالب مولفههای ضعف برنامهریزی، سیاستگذاری و مدیریتی توسعهای؛ نامناسب بودن محیط کسب و کار منطقه؛ مدیریت امنیتی مرز؛ ضعف قوانین و حمایت ها؛ ضعف در زیرساختهای کالبدی مورد نیاز توسعه اقتصادی؛ کمبود سرمایه مردم محلی و ضعف¬های اجتماعی-فرهنگی؛ مهمترین علل و عوامل و کاستیهایی هستند که وضعیت نامناسب موجود دسترسی روستاییان مرزی شهرستان مریوان به داراییهای معیشتی را موجب شدهاند و در نهایت؛ راهبرد انسداد مرزها و مدیریت تهدیدمحورانه، راهبرد مدیریت توسعهای تک بعدی، بهرهگیری افراطی از محیط طبیعی و پرداختن به مشاغل کاذب و قاچاق و مهاجرت و خروج سرمایه از مرزها؛ مهمترین، راهبردهای اتخاذی از سوی مسئولین توسعهای و امنیتی و روستاییان در مقابله با وضعیت نامناسب دسترسی به داراییهای معیشتی و ناپایداریهای امنیتی حاصل از آن میباشد.