جستجو در مقالات منتشر شده



حسین سادین، مهدی پورطاهری، عبدالرضا افتخاری،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی کسب‌وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و چرخۀ عمر پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب‌وکارها جهت افزایش بهره­وری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی مبتنی بر روش­های احتمالی و هدفمند در نمونه­برداری و جمع­آوری داده­هاست. جهت تجزیه‌وتحلیل داده­ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، تکنیک­ وزن­دهی جمع رتبه­ای، تصمیم­گیری چند شاخصۀ ارس(ARAS) وآزمون T تک نمونه­ای استفاده‌شده است. جامعۀ آماری تحقیق را 220 نفر از  استادان دانشگاه­های استان­گلستان، کارشناسان ادارات­دولتی، مدیران روستایی شامل؛ بخشداران­، نمایندگان شوراهای­بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده­اند.جمع­آوری داده­ها از نمونه­ها نیز از طریق پرسشنامه­های محقق ساخته انجام‌گرفته است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که از میان شاخص­های تبیین­کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی ، شاخص­ رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق­پذیری با وزن 091/0 در رتبه دوم، کیفیت­گرایی با وزن 086/0 و ارزشمندی با وزن 081/0 در رتبه­های بعدی قرارگرفته‌اند. همچنین از میان کسب‌وکارها و محصولات رایج منطقه ؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی­بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم ، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامت­گاه­های بوم­گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه­ریزی برندسازی محصولات و خدمات قرار داشته­اند. در نهایت نتایج حاصل از بررسی چرخۀ عمر کسب‌وکارهای با قابلیت برندسازی با مقایسه میانگین وضع موجود و میانگین پیش‌بینی‌شده جهت رشد و توسعه کسب‌وکارها(T-value=3) نشان می­دهد که کسب‌وکارهای موردبررسی در مرحله­ای پایین­تر از رشد و توسعه خود یعنی در مرحله درگیری قرار دارند.

لیلا مفاخری، محمد سلیمانی مهرنجانی، احمد زنگانه،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

دردهه‌‌های اخیر رویکرد‌های مختلفی جهت کاهش فقر در سطوح مختلف جغرافیایی پیشنهادشده است. رویکرد نو منطقه‌گرایی به‌عنوان یکی از رویکرد‌های جغرافیایی و فضایی به توسعه محلی و کاهش فقر شهری و روستایی توسط جغرافیدانان و سیاست‌گذاران پیشنهادشده است. نو منطقه‌گرایی، ماهیتاً بیانگر سیر تکاملی منطقه‌گرایی، به‌دوراز رویکرد‌های دولت‌محور، برای تأسیس نوع جدیدی از منطقه که نهاد‌های مدیریتی همیاری می‌کنند، در موضوعاتی از قبیل رشد اقتصادی، رقابت‌پذیری منطقه‌ای، موضوعات محیط زیستی و ایجاد شبکه‌‌ها می‌باشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل نقش رویکرد نو منطقه‌گرایی در کاهش فقر شهرستان کوهدشت است. داده‌‌های پژوهش از طریق پرسشنامه در سطح نواحی شهری و روستایی جمع‌آوری‌شده است. برای تحلیل داده‌‌ها از ابزار‌ها و مدل‌‌های آماری ازجمله تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر استفاده‌شده است. نتایج نشان می‌دهد که شهرستان کوهدشت به لحاظ شاخص­های نو منطقه‌گرایی وضعیت مناسبی دارد که می‌تواند با تقویت آن‌‌ها و هدایت کردن سرمایه‌‌های اجتماعی در قالب مشارکت‌‌های اجتماعی و تعاونی‌‌های تولیدی در نواحی شهری و روستایی فرآیند سرمایه به ثروت اتفاق بیافتد. همچنین نتایج نشان می‌دهد که عوامل دانش کارآفرینی (81/0)، مشارکت اجتماعی (217/0)، جنسیت (133/0)، اعتماد عمومی (126/0) و اعتماد نهادی (124/0) بیشترین تأثیر را بر ظرفیت کارآفرینی (شاخص کاهش فقر شهری و روستایی) دارد. بنابراین جهت بهبود وضعیت اقتصادی و محرومیت در نواحی شهری و روستایی شهرستان کوهدشت لازم است شاخص‌‌های مربوطه موردتوجه قرار گیرد. در یک نتیجه‌گیری کلی می‌توان چنین بیان کرد که تغییر رویکرد منطقه‌گرایی به نو منطقه‌گرایی در برخورد با توسعه اقتصادی محلی و نواحی محروم می‌تواند به آزادسازی ظرفیت‌‌های اجتماعی و انسانی شده و اقدام اجتماعی و محلی را در پی خواهد داشت.

فاطمه رستمی، احسان جباری، شاه بختی رستمی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

هر ساختاری در فضا دارای کارکرد یا کارکرد‌هایی مشخص است. در رویکرد «پویش ساختاری-کارکردی» پیوند این دو در بررسی تمامی پدیده­های جغرافیایی مورد اهمیت و توجه قرار می­گیرد. اگر بتوان یک حوضه آبریز را به عنوان یک ساختار فضایی-مکانی در نظر گرفت، چاه­­های موجود در آن حوضه می­توانند نماینده یکی از کارکرد‌های آن در زمینه بهره­برداری از آب­های زیرزمینی باشند. تعداد چاه­های حفر شده در حوضه آبریز ماهیدشت در استان کرمانشاه طی چهار دهه اخیر 23 برابر شده است. افزایش تعداد چاه در منطقه منجر به افزایش مصرف آب­های زیرزمینی و در نتیجه پایین­تر رفتن عمق چاه­ها و ایجاد پهنه ­هایی شده که به لحاظ برداشت بی­رویه آب به پهنه­های بحران کم آبی معروف هستند. در این پژوهش، برای تعیین و ترسیم نقشه­ی چنین پهنه­هایی از دو مبنای اصلی تحلیل فضایی یعنی «موقعیت» و «فاصله» و داده­های مربوط به چاه­های منطقه به همراه تکنیک­ها و ابزار‌های متداول در سیستم­های اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج این پژوهش تعیین و ترسیم نقشه­ی پهنه­های بحرانی حوضه آبریز ماهیدشت است که اراضی حدود 60 روستای منطقه را در بر گرفته و نیازمند توجه بیشتر و اعمال و اجرای سیاست­ها و راهبرد­های سخت­گیرانه­تر در زمینه حفر چاه جدید در این­گونه پهنه­ها است. روش­­های مورد استفاده در این پژوهش می­تواند برای تعیین پهنه­های بحرانی برداشت آب در سایر حوضه­های آبریز توصیه شود.

حامد آرامش، فاطمه رس، سهیلا کشاورز،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی اثربخشی کارآفرینی اجتماعی در راستای توانمندسازی زنان جامعه محلی ارائه‌شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان بلوچ مناطق حاشیه­نشین چابهار در محله­های رمین، عثمان­آباد، کمب، قدس، مرادآباد و تیس که از آن­ها نمونه­ای 266 نفری به روش نمونه­گیری سهمی انتخاب شد. این پژوهش با روش آمیخته انجام گرفت. در بخش کیفی این روش، باتوجه به استراتژی فراترکیب عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان شناسایی شد و در‌بخش کمی با پخش دو پرسشنامه، این عوامل در جامعه آماری گفته‌شده ارزیابی و رتبه­بندی شدند. نتایج حاصل از روش کیفی فراترکیب این عوامل را در 21 شاخص دسته­بندی کرد. در‌بخش کمی، نتایج حاصل از تحلیل نرم­افزار SMART PLS نشان داد که تمامی شاخص­های حاصل از روش کیفی فراترکیب به‌جز شاخص برخورداری از مهارت کافی اثر معناداری بر توانمندسازی زنان بلوچ مناطق حاشیه­نشین چابهار داشتند و مهم­ترین این شاخص­ها، شاخص اعتمادبه‌نفس است و شاخص­های انگیزه ایجاد اشتغال، میزان تحصیلات، رفع تبعیض از بازار کار، سیاست­های حمایتی دولت به ترتیب در رتبه­های دوم تا پنجم ازنظر اهمیت توانمندسازی زنان این منطقه برخوردارند.

حوریه مرادی، فرهاد جوان، سپیده امرایی، مریم بیرانوندراد،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

کارآفرینی به‌عنوان یک فرآیند اقداماتی نوظهور و ایجاد ارزش در مکان‌‌های جغرافیایی است که در صورت برنامه­ریزی و مدیریت عقلایی می‌تواند سرمایه‌ای برای توسعه فضای اجتماعی و جغرافیایی باشد. جریان­های کارآفرینانه روستایی، شکل­گیری بنگاه­های اقتصادی خرد و بازتاب­پذیری و نقش­پذیری کارآفرینان در جریان-‌های توسعه­ای نواحی پیرامون شهر‌های بزرگ، می­تواند دگرگونی­های مکانی ـ فضایی را سبب شده و در توسعه کلانشهر نقش قابل‌توجهی داشته باشد، بر این اساس، مقاله حاضر باهدف تبیین اثرات کارآفرینی روستایی در توسعه فضا‌های پیراشهری شهرستان کرمانشاه بر پایه­ی روش فرایندی نگرش چندبعدی کارآفرینی طراحی شد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی و پرسشنامه­ای بود. جامعه آماری شامل 21 روستای کارآفرین بافاصله کمتر از 20 کیلومتر از کلانشهر بود؛ این روستا‌ها به دلیل حضور کارآفرینان و پیوستگی مکانی ـ فضایی با شهرستان کرمانشاه، با چالش­ها و مسائل بیش از دیگر نواحی روستایی روبرو بوده و بر توسعه شهرستان اثرگذار بودند. برای تحلیل اثرات از آزمون­های همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرم‌افزار SPSS20 استفاده شد. یافته­ها نشان داد بین متغیر‌های روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیطی حاکم بر روستا و توسعه فضا‌های پیراشهری رابطه مثبت و معنی‌داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیر‌های کارآفرینی روستایی (روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیط (بیرونی و درونی) حاکم بر روستا)، تأثیر معنی‌داری بر توسعه فضا‌های پیراشهری داشته و توانایی تبیین 96 درصد از تغییرات متغیر توسعه فضا‌های پیراشهری شهرستان را دارد. مهم‌ترین متغیر اثرگذار نیز متغیر محیطی تشخیص داده شد.

میرستار صدر موسوی، محسن آقایاری هیر، محمد ولائی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

فقر قدمتی به طول تاریخ بشر داشته و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و جغرافیائی شناخته می‌شود. بین فقر وزندگی روستایی ضریب ارتباط زیادی وجود دارد، زیرا بیش از سه‌چهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی می‌کنند. به‌همین جهت بررسی راهکار‌های کاهش فقر روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا، هدف تحقیق حاضر بررسی راهکار‌های کاهش فقر با تأکید بر متنوع‌سازی اقتصاد روستایی در شهرستان میاندوآب می‌باشد، که ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع‌آوری داده‌‌ها و اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای استفاده گردید. این تحقیق به دو‌بخش کمی و کیفی تقسیم می‌شود که در قسمت کیفی با انجام 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته اشباع نظری حاصل شد و در قسمت کمی نیز 120 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 701/0 به‌دست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد آن می‌باشد. برای انتخاب نمونه ‌آماری از روش‌‌های هدفمند (گلوله‌برفی و روش متواتر نظری) استفاده گردید. جهت تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از نظریه مبنایی (روش زمینه‌ای) رگرسیون، تحلیل‌مسیر و نمودار اثر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، مهم‌ترین راهکار‌های کاهش فقر در این محدوده عبارت‌اند از: اعطای اعتبارت خرد، بیمه و حمایت مالی دولت، تنوع‌بخشی اقتصاد روستایی و غیره. همچنین نتایج تحلیل‌‌های کمی نشان داد، شاخص تنوع‌بخشی غیرکشاورزی (غیرزراعی) با مقدار تأثیر 826/0 در رتبه اول اهمیت و شاخص بهبود زیرساخت‌‌های تولیدی و رفاهی با مقدار تأثیر 451/0 در رتبه دوم اهمیت به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در کاهش میزان فقر روستایی در محدوده موردمطالعه داشته‌اند و تنوع‌بخشی از طریق تحریک بخش‌های درآمدی (کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات) موجب کاهش فقر روستایی می‌شود.

مرضیه کشاورز،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

برای دهه‌‌های متمادی، برنامه‌‌های مختلفی به‌منظور ایجاد امنیت غذایی طرح‌ریزی و اجراشده است، اما شمار افرادی که از ناامنی غذایی رنج می‌برند رو به افزایش است. این وضعیت در مناطق روستایی کشور‌های درحال‌توسعه بیشتر است. افزایش بحران‌‌های اقلیمی همچون خشکسالی و کاهش شدید منابع آب نیز دستیابی به امنیت غذایی را دشوارتر ساخته است. بنابراین، واکاوی میزان امنیت غذایی خانوار‌های روستایی در شرایط خشکسالی ضروری می‌باشد. از سوی دیگر، برآورد‌ها نشان می‌دهند که میزان ضایعات مواد غذایی در حدود یک‌سوم است و نیمی از این ضایعات در سطح خانوار تولید می‌شود. باوجوداین، اطلاعات چندانی در خصوص رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار در شرایط خشکسالی وجود ندارد. این در حالی‌است که شناخت رفتار مدیریت ضایعات مواد غذایی خانوار و عوامل تعیین‌کننده آن از حیاتی است. داده‌‌های موردنیاز این پژوهش پیمایشی از طریق نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی چندمرحله‌ای گردآوری شد. در این راستا، نسبت به انجام مصاحبه حضوری با 219 خانوار روستایی شهرستان خرامه از توابع استان فارس اقدام شد. یافته‌‌های پژوهش نشان داد که 4/75 درصد از خانوار‌های روستایی، در طول دوره خشکسالی ناامنی غذایی را تجربه نموده بودند. تحلیل رگرسیون نشانگر آن است که میزان آب کشاورزی، درآمد، قیمت غذا، تولیدات کشاورزی، نرخ اشتغال و دارایی‌‌های سرمایه‌ای از سازه‌‌های مهم تعیین‌کننده امنیت غذایی خانوار روستایی بودند. از سوی دیگر، بروز خشکسالی نقش مهمی در شکل‌گیری رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار داشت. به‌نحوی‌که میزان تولید ضایعات غذایی خانوار‌های دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید کمتر از سایر خانوار‌ها بود. علاوه بر کم‌آبی، میزان دانش و آگاهی، نگرش، دسترسی به غذای ادراک‌شده، کیفیت غذای ادراک‌شده، میزان درآمد و قیمت غذا نیز در تبیین رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار تأثیرگذار بودند. بر مبنای یافته‌‌های پژوهش، توصیه‌‌هایی برای ایجاد امنیت غذایی و کاهش ضایعات غذا در شرایط خشکسالی ارائه‌شده است.

اسماعیل نجفی، یعقوب ابدالی، مریم بیرانوندزاده،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف، پهنه‌بندی و تحلیل محدودیت‌‌های توسعه اقتصادی دهستان‎‌های استان هرمزگان ازنظر شاخص‌‌های محیط طبیعی انجام‌شده است. روش تحقیق به کار گرفته‌شده، تلفیقی از روش‌‌های توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌‌ها، از روش مک گراناهان و برای سنجش میزان همبستگی بین متغیر‌های محیطی و توسعه اقتصادی نقاط روستایی استان هرمزگان از ضریب همبستگی کرامر بهره گرفته‌شده است. برای وزن دادن به شاخص‌‌ها از روش محاسبه جمع امتیازات برای ترکیب شاخص‌‌ها استفاده‌شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در دهستان‎‌های استان هرمزگان، بیش‌ترین درصد فراوانی توسعه اقتصادی مربوط به سطح محدودیت محیطی متوسط و کم بوده و کمترین درصد نیز مربوط به دهستان‎‌های‌ با محدودیت محیطی زیاد و محدودیت محیطی بسیار کم است، یعنی از بین 92 دهستان استان هرمزگان، 12 دهستان توسعه اقتصادی با محدودیت محیطی بسیار زیاد، 9 دهستان محدودیت محیطی زیاد، 35 دهستان محدودیت محیطی متوسط، 26 دهستان محدودیت محیطی کم و 10 دهستان محدودیت محیطی بسیار کم هستند. با توجه به نتایج از آزمون همبستگی vکرامر می‌توان این استنباط را نمود که بین متغیر‌های محیطی با توسعه اقتصادی روستایی همبستگی و رابطه مستقیم و معنی‌داری وجود دارد و مقدار سطح معناداری آن‌‌ها (0.000) نشان از وجود رابطه بین متغیر‌های مستقل(عوامل محیطی) و وابسته(توسعه اقتصادی) دارد. درنهایت اینکه، شاخص‌‌های بارندگی، منابع آب، وضعیت اقلیم، قابلیت و استعداد اراضی و مخاطرات طبیعی(زلزله و سیلاب) از مهم‌ترین شاخص‌‌های محیطی هستند که در توسعه و عدم توسعه اقتصادی دهستان‎‌های استان هرمزگان نقش دارند.

حسین میخک، فرشته حافظی، طاهره صادقلو،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

  دستیابی به خودکفایی در تأمین نیاز‌های اساسی و غذایی جمعیت روزافزون کشور به‌ویژه تولیدات دامی که با توجه به ظرفیت‌‌های موجود در کشور و وجود منابع داخلی فراوان و قابل‌استفاده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار لزوم توجه به این‌بخش را ضرورت بخشیده است. در این راستا پژوهش حاضر، به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر توسعه واحد‌های گاوداری روستایی سنتی و نیمه‌صنعتی در شهرستان خرم‏آباد هست. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بهره‏‏برداران واحد‌های گاوداری روستایی شهرستان خرم‌آباد در سال 1397 می‌باشد که از بین 4762 تعداد گاودار مشغول به فعالیت در این حوزه، تعداد 185 نفر با استفاده از فرمول کوکران به‌عنوان حجم نمونه تعیین و سپس به روش نمونه‏گیری چندمرحله‌ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبنای گردآوری داده‏‌های موردنیاز قرار گرفتند. روایی شکلی و محتوایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرسنجی از اعضای هیئت‌علمی گروه اقتصاد و توسعه روستایی دانشگاه لرستان مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از پیش‏آزمون و محاسبه ضریب پایایی آلفای کرونباخ و برای تجزیه‌وتحلیل داده‏‌ها از نرم‏افزارSPSS استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی عوامل مؤثر بر توسعه واحد‌های گاوداری روستایی در شهرستان خرم‌آباد به ترتیب اهمیت در شش دسته؛ ۱) قیمت-اعتبارات، ۲) خدماتی-حمایتی، ۳) زیرساختی، ۴) خدمات دام‏پزشکی و عوامل اصلاح نژادی، 5) آموزشی-ترویجی و 6) پشتیبانی دسته‏بندی ‏شدند. این عوامل توانستند 93/76 درصد از واریانس کل را تبیین نمایند. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین که از طریق آزمون من­ویتنی بیانگر این بود که بین نظرات دامدار‌‌های سنتی و مدیران گاوداری‌‌های نیمه‌صنعتی ازلحـاظ عوامل مؤثر بر توسعه واحد‌های گاوداری روستایی اختلاف‌نظر وجود دارد.

داداله بهمند،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

مدیریت و برنامه‌ریزی متوازن توسعه کشاورزی مستلزم شناخت نابرابری‌‌ها، فاصله‌‌ها و اتّخاذ رویکرد منطقه‌ای و تمرکززدایی به‌منظور هدایت مناسب امکانات، سرمایه‌‌ها و نیروی انسانی است. بنابر‌این پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی رسیدن به دو هدف صورت گرفته است: الف. مشخص کردن وضعیت توسعه‌یافتگی کشاورزی شهرستان‌‌های استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از تکنیک‌‌های چند معیاره (تاپسیس، ویکور و ساو) ب. ارائه یک مدل تلفیقی بر اساس نتایج این سه مدل با استفاده از تکنیک کپ لند. جامعه آماری شامل 8 شهرستان استان بر اساس سرشماری سال 1395 می‌باشد. داده‌‌های موردنیاز پژوهش (34 متغیر) با استفاده از سالنامه آماری سال 1394 و سرشماری سال 1390 جمع‌آوری‌شده است. همچنین وزن هرکدام از متغیر‌ها با استفاده از روش AHP (مقایسه دوبه‌دو) مشخص و نقشه‌‌های مربوط به وضعیت توسعه‌یافتگی شهرستان‌‌ها با استفاده از نرم‌افزارGis ترسیم‌شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سطح استان هیچ شهرستانی به لحاظ امکانات کشاورزی در سطح توسعه‌یافتگی بسیار بالا قرار ندارد، همچنین میان شهرستان‌‌های استان شکاف توسعه‌ای و ناهمگنی آشکاری وجود دارد زیرا شهرستان بویراحمد با مقدار شاخص تلفیقی 797/0 در رتبه اول (وضعیت نسبتاً توسعه‌یافته) و شهرستان باشت با اختلاف 653/0 و مقدار شاخص تلفیقی 144/0 در رتبه هشتم (وضعیت کاملاً محروم از توسعه) قرار دارد. 5/37 درصد شهرستان‌‌ها نسبتاً توسعه‌یافته، 25 درصد شهرستان‌‌ها در وضعیت توسعه‌یافتگی متوسط، 25 درصد شهرستان‌‌ها نسبتاً محروم از توسعه و درنهایت 5/12 درصد شهرستان‌‌های استان کاملاً از توسعه محروم هستند.

بهمن خسروی پور، مریم طهماسبی، مریم عامری،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر به شناسایی عوامل زمینه‌ای اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی از دیدگاه اعضا صندوق‌‌های اعتباری خرد زنان روستایی در شهرستان آبادان پرداخته است. این مطالعه کاربردی بوده و به روش پیمایش توصیفی بر روی نمونه 100 نفری از اعضای صندوق‌‌های اعتباری خرد زنان روستایی آبادان انجام‌شده است. به‌منظور گردآوری داده‌‌ها، پرسشنامه محقق‌ساخته تهیه و طی سه مرحله با اعمال نظرات متخصصان موضوعی، روایی آن تأیید گردید. به‌منظور تعیین پایایی ابزار تحقیق نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن 83/0 به دست آمد. بر اساس یافته‌‌های پژوهش، 37 متغیر به‌عنوان عوامل زمینه‌ای اثرگذار بر اقدامات کارآفرینانه اعضاء صندوق‌‌های اعتباری خرد زنان روستایی شناسایی شد، که با بررسی وضعیت این متغیر‌ها در شرایط حال حاضر زنان روستایی، این نتیجه حاصل شد که هیچ‌یک از متغیر‌های شناسایی‌شده در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. به‌طوری‌که بالاترین امتیاز، 80/2، مربوط به اقدامات انجام‌شده در حوزه بسترسازی در جامعه و آماده‌سازی خانواده‌‌ها و جامعه جهت تشویق زنان به تولید و اشتغال بود. افزون بر این، نمونه موردمطالعه در اولویت‌بندی وضعیت مطلوب متغیر‌های زمینه‌ای اثرگذار، ایجاد و توسعه مراکز رشد کارآفرینی در مناطق روستایی، ارائه کمک‌‌های مالی در قالب سوبسید و دسترسی آسان کارآفرینان به اطلاعات موردنیاز، دانش و فناوری‌‌ها را سه اولویت نخست خود برشمردند. همچنین بر اساس نتایج آزمون تحلیل عاملی نیز متغیر‌های زمینه‌ای اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی در پنج دسته عوامل زیرساختی‌ـ نهادی، آموزشی، فنی، فرهنگی و اجتماعی دسته‌بندی شدند که درمجموع، این عوامل حدود 67 درصد از واریانس کل متغیر‌ها را تبیین می‌نمودند.

زهره مریانجی، علی وجدانی نوذر،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

مخاطرات اقلیمی ازجمله یخ‌بندان و سرمازدگی موجب ضرر و زیان به محصولات کشاورزی و اقتصاد مناطق روستایی می‌شود. شهرستان ازنا با میانگین تولید 20 هزار تن لوبیا رتبه نخست در استان و قطب تولید در کشور محسوب می‌گردد. وقوع یخ‌بندان‌های بهاره سبب آسیب‌رسانی به این محصول در سالیان اخیر شده است. بر این اساس هدف این تحقیق بررسی ارتباط وقوع یخ‌بندان‌های بهاره و اثرگذاری آن بر عملکرد محصول لوبیا و اقتصاد روستاییان و درنهایت ارائه مدل پیش‌بینی متناسب آن است. برای این منظور با استفاده از آمار 15 ساله (2018-2004) ایستگاه هواشناسی ازنا و اطلاعات سازمان جهاد کشاورزی و با بهره‌گیری از آزمون همبستگی خطی پیرسون، مدلK-NN و مدل شبکه عصبی مصنوعی به بررسی و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها پرداخته شد. ضریب (42درصد) همبستگی پیرسون نشان داد که بین یخ‌بندان بهاره و عملکرد محصول لوبیا ارتباط معناداری وجود دارد و این حاکی از اثرگذاری بالای یخ‌بندان و سرمازدگی بر عملکرد محصول و اقتصاد روستاییان است. همچنین در مدل‌سازی اثر یخ‌بندان و سرمازدگی بر تولید محصول، مدل شبکه عصبی نسبت به مدلK-NN پیش‌بینی بهتری ارائه داد. چنان‌که ضریب نش- سایتکلیف و RMSE به ترتیب در مدل شبکه عصبی با مقادیر(5/81%) و (0688/0) نسبت به مدلK-NN با مقادیر(4/76%) و (0785/0) رابطه صحیح‌تری بین مقادیر محاسباتی با مقادیر مشاهداتی نمایش می‌دهد. همچنین مشخص شد که محصول لوبیا به‌شدت به تغییرات دما و سرما حساس است و سرمازدگی در لوبیا خسارات اقتصادی زیادی را همراه داشته است. نتایج این تحقیق می‌تواند در برنامه‌ریزی و توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان ازنا سودمند باشد.

افشین متقی، رضا جهانگیری راد، بهاره احمدی، مرضیه سادات حسینی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده

سازمان سیاسی فضا، یکی از وجوه جغرافیایی و مدیریتی است که با بررسی و آمایشِ ابعاد و شاخص‌‌های آن، می‌توان مطلوبیت و عدم مطلوبیت سیاست‌‌های اقتصادی در مکان‌‌های جغرافیایی را تحلیل کرد. با توجه به اهمیت استراتژیک مناطق مرزی و به‌ویژه مقیاس فضایی روستا‌های مرزی، پژوهش حاضر کوشیده است تا به تحلیل فضایی شاخص‌‌های اقتصادی-رفاهی در روستا‌های مرزی واقع در 9 شهرستان زابل، زابلی، زاهدان، زهک، سیب‌ و ‌سوران، سرباز، سراوان، خاش و هیرمند در استان سیستان و بلوچستان بپردازد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت، عِلّی-مقایسه‌ای است. برای رتبه‌بندی و سطح‌بندی روستا‌های مرزی واقع در شهرستان‌‌های استان ازلحاظ میزان برخورداری از شاخص‌‌های اقتصادی-رفاهی، از روش تصمیم‌گیری چندمعیاره و تکنیک‌‌های Z-score استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان می‌دهد که روستا‌های مرزی شهرستان زاهدان باوجود شناسایی به‌عنوان گزینه‌ی برخوردار، همبستگی ضعیفی (0.269) در تناسب با جمعیت دارد. این همبستگی ضعیف، نشانگر می‌دهد که توزیع فضایی امکانات اقتصادی-رفاهی در روستا‌های استان سیستان و بلوچستان با نیاز‌های جمعیتی نواحی مختلف آن همخوان نیست. همچنین، با توجه به عدم تناسب در توزیع فضایی شاخص‌‌های اقتصادی-رفاهی، می‌توان نتیجه گرفت که سازمان سیاسی فضا در استان سیستان و بلوچستان ازنظر برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری اقتصادی و توزیعی، ناکارآمد بوده است.

سیدحسن مطیعی لنگرودی، فضیله دادورخانی، هادی یاقوت حردانی، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

غربالگری استراتژیک محیط­زیست از توانمندترین روش­ها و ابزارها برای ارزیابی اثرات زیست­محیطی اقدامات استراتژیک به شمار می­رود. هدف تحقیق، کاربرد روش مذکور به منظور غربالگری زیست­محیطی اثرات و پیامدهای اقدامات استراتژیک در حوزه توسعه روستایی با تأکید بر«سند راهبردی توسعه اقتصادی شهرستان­های استان خوزستان» است. تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی و مبتنی بر شیوه توصیفی پیمایشی است. غربالگری استراتژیک محیط­زیست با استفاده از ابزار چک­لیست و ماتریس و در چارچوب فن دلفی و  نظرسنجی از 26 نفر از خبرگان و کارشناسان مسئول در حوزه­های مختلف برنامه­ریزی در ارتباط با 33 مؤلفه محیط­زیست انجام شده است. نتایج نشان داد که براساس اجماع گروه خبرگان و مقادیر قطعی اهمیت زیست­محیطی برآورد شده، اثرات اقدام استراتژیک مورد نظر در ارتباط با بسیاری از مؤلفه­های کلیدی محیط­زیست از جمله درجه ریسک بر سلامت محیط­زیست، جمعیت، رفاه و معیشت انسانی، منابع آب سطحی، خاک و سطح زمین، پوشش گیاهی، شرایط و عوامل اقلیمی، دارایی­ها و منابع طبیعی و تولید پسماند از سطح اهمیت «قابل توجه» برخوردار می­باشد و اجرای آن پیامدهای بالقوه قابل توجهی بر محیط­زیست خواهد داشت. افزون بر این، اجماع خبرگان در زمینه قابل توجه بودن اثرات اقدام استراتژیک بر سکونتگاه­های روستایی و شهری به ویژه مناطق با تراکم فشرده، حمل و نقل و ارتباطات، کاربری اراضی، منظر (چشم­انداز)، مناطق طبیعی و محدوده­های با مسائل و مشکلات زیست­محیطی فعلی بالاتر از حد آستانه «قابل توجه» برآورد شده است. به طور متقابل، اثرات اقدام استراتژیک بر سلامت انسان، پوشش جانوری، ارزش­های معماری و باستانی، تزریق مواد خطرناک به محیط­زیست کمتر از حد آستانه و«غیر قابل توجه» می­باشد.

اصغر نوراله زاده، کامبیز هژبرکیانی، فرید عسگری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

افزایش بیکاری در کنار تخریب فزاینده منابع، از چالش­های اقتصادی- فرهنگی بسیاری از کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران است. این معضلات در حیطه مناطق روستایی عمق و پیچیدگی بیشتری دارند. به بیان دیگر سالیان زیادی است که جامعه ما از کمبود تولید و به تبع آن نرخ بیکاری بالا در مناطق روستایی رنج می­برد که این امر موجب افزایش نرخ مهاجرت از روستاها به شهرها شده است. بررسی­ها نشان می­دهد تا سال 1395 نرخ مهاجرت روستاییان به شهرها بسیار نگران‌کننده شده بود و در برخی سال‌ها کاهش سالیانه یک درصدی جمعیت روستایی را به­همراه داشته است، اما در سالیان اخیر این نرخ کاهش یافته به­طوری­که در سال 1399 مهاجرت معکوس به این مناطق تحقق یافته است. به­همین دلیل اهمیت بررسی و نوع اثرگذاری اعطای تسهیلات مالی بر سرمایه‌گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط و به تبع آن اثرات اشتغالزایی آن ضروری بنظر می‌رسد. صندوق کارآفرینی امید  از سال 1384 با رویکرد بانکداری اجتماعی، حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط با اولویت ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و کمتربرخوردار را در دستور کار خود قرار داده است به­طوری­که طی سالیان گذشته توانسته تأثیر چشمگیری در اشتغال این مناطق داشته باشد. این مقاله به بررسی اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایه­گذاری و اشتغال کسب و کارهای کوچک و متوسط در نواحی روستایی می‌پردازد. بدین منظور با استفاده از روش کتابخانه­ای داده­های تابلویی برای سال­­های 1387 تا 1394 جمع­آوری شده و با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم‌یافته (GLS)، تابع سرمایه‌گذاری و همچنین با بهره­گیری از روش LSDV تابع اشتغال برای دوره مذکور برآورد شده و سپس اثر تسهیلات مالی بر این توابع در نواحی روستایی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته­های پژوهش نشان می‌دهد تسهیلات مالی  به­طور معناداری تأثیر مثبت در تابع سرمایه‌گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط در این نواحی داشته است که این تأثیر موجب افزایش سرمایه بنگاه‌ها و اثر تبعی مثبت آن بر تابع تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی شده است.

علی اکبر عنابستانی، علیرضا معینی، امین فعال جلالی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

یکی از عوامل مهم برای توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی دسترسی و توزیع مناسب اعتبارات کارآفرینی در میان روستاییان است. در همین راستا توزیع مناسب فعالیت اعتبارت کارآفرینی می­تواند نقش بسزایی در اثربخشی این اعتبارات در زندگی روستاییان داشته باشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل فضایی اعتبارات کارآفرینی روستایی در استان خراسان رضوی می­باشد. روش انجام مطالعات در این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی بوده که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی می­باشد. که اطلاعات تسهیلات پرداختی از طریق اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان خراسان رضوی که در 13 زمینه فعالیت در سال1398در سامانه کار ثبت نام کرده­اند بدست آماده است. و بر اساس مدل ماباک میزان وام دریافتی به روستاییان استان خراسان رضوی رتبه­بندی شد. بر اساس نتایج این پژوهش و تحلیل­های انجام شده در مدل ماباک، بیش­ترین میزان دریافت وام و تسهیلات اشغال­زایی پس از شهرستان مشهد به شهرستان تربت­جام اختصاص یافت و کمترین آن به شهرستان داورزن با 655 میلیون تومان اختصاص داشته است. بر این اساس می­توان بیان نمود که شهرستان مشهد با توجه به این­که به عنوان مرکز استان است و نواحی روستایی آن به لحاظ دسترسی به موقعیت کلانشهر مشهد، امکان انجام فعالیت بیش­تری دارند، لذا بیش­ترین مقدار وام و اعتبارات دریافتی را به خود اختصاص داده است. این امر بیانگر آن است که از نظر مقادیر اختصاص یافته در وام ها و اعتبارات پرداختی در بین شهرستان­های استان نابرابری وجود دارد.

علی اکبر نجفی کانی، کبری نجفی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

گردشگری می ­تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه­ گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه ­یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصت­های شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلان­شهر تهران می­ باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می ­باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه ­گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ­ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه­ ای در محیط نرم ­افزاری SPSS، داده­ ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت­ سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین می­کنند. همچنین برای چالش­ های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخص­های بررسی شده مشاهده می­ گردد. نتایج حاصل از تحلیل­ خوشه ­ای سلسله ­مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه ­می­ کند و براین اساس شباهت ­ها و تفاوت­ های روستاها تبیین می­ شوند. فرایند خوشه­ بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه­ بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینه­ورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبه­های گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایین­تری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالش­های توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقه­بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینه­ورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالش­های توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش­ کمتری برخوردارند.

محمد نصیری لاکه، نصراله مولایی هشجین، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت‌ها و تهدیدهای نظام فعلی مدیریت روستایی، و اصلاح نظام مدیریت روستایی، شرایط را جهت توسعه روستاها، از نظر ابعاد اجتماعی فرهنگی و اقتصادی فراهم می کند. هدف پژوهش بررسی نظام مدیریت روستایی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستایی در ناحیه مرکزی گیلان است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، اطلاع از وضعیت و سطح توسعه یافتگی شهرستان های مورد مطالعه در ابعاد پنجگانه با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار مشاهده مستقیم در بازدید از اقدامات دهیاری ها در ابعاد مختلف توسعه استفاده شد و سپس از طریق ابزار مصاحبه با متخصصان، مدیران و دست اندرکاران مدیریت روستایی و توزیع پرسشنامه، جمع آوری نظرات آنان انجام گرفته است در این پژوهش نتایج حاصل از عوامل مؤثر بر توسعه روستایی از دیدگاه مدیران و کارشناسان در امور روستا توسط پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده ها و اطلاعات توسط نرم‌افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی ارائه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد اقتصادی، گویه‌های «برآورد و تنظیم بودجه سالانه دهیاری»، «صدور پروانه کسب»، «تأثیر بهبود مدیریت نوین بر توسعه اقتصادی روستا»، «انواع بیمه های روستایی» و «تهیه طرح ها و پیشنهادات اصلاحی» در بخش اقتصادی با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویه‌ها از اهمیت بالایی برخوردارند و تأثیرگذاری بیشتری دارند. همچنین در بعد اجتماعی ـ فرهنگی نیز گویه‌های «همکاری با سازمان ثبت احوال»، «شناخت کمبودهای اجتماعی و ارائه طرح»، «معرفی خانواده های بی سرپرست به بهزیستی»، «فراهم کردن امکانات فرهنگی، آموزشی و تهیه طرح» با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویه‌ها تأثیرگذاری بیشتری دارند.

محمد قاسمی سیانی، ایرج قاسمی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیم‌گیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامه‌ریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیم‌سازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردی‌ترین مناطق برای مداخله دولت به شمار می‌رود. این مناطق به دلیل تماس با محیط‌ داخلی و خارجی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه‌ ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمان‌های دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان می‌دهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست‌ جابجایی‌ روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینه‌ساز ناپایداری سکونتگاه‌های جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریان‌های ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکه‌ای پیروی نمی‌کند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفته‌اند زمینه‌ساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.

منیژه احمدی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده

حجم قابل‌توجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می­گیرد. عدم توجه کافی به مقوله مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی و تداوم استفاده از برخی شیوه­های نادرست فعلی یکی از عوامل اصلی ناکامی در دست­یابی به توسعه پایدار کشاورزی و روستایی است. در این مطالعه تلاش شد تا نقش مدیریت منابع آب کشاورزی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی فضاهای روستایی دهستان غنی بیگلو واقع در شهرستان زنجان پرداخته شود. جامعه­ی آماری تحقیق، کلیه بهره­برداران کشاورز این دهستان (631 خانوار) هست که بر اساس فرمول کوکران تعداد 160 سرپرست خانوار از آن‌ها به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با کسب نظر از کارشناسان و پایایی از طریق ضریب آلفا­ی کرونباخ 89% محاسبه گردید. برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کروسکال­والیس، همبستگی و رگرسیون) استفاده‌شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد بین مدیریت بهینه منابع آب و توسعه پایدار روستایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به‌طوری‌که با گسترش مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی، بر میزان پایداری اجتماعات روستایی افزوده‌شده است. در این میان نقش و اهمیت نهادهای محلی روستایی (شوراها و دهیاری‌ها) در ایجاد هماهنگی جهت تأمین آب کشاورزی اهمیت زیادی داشته است. مشارکت نهادهای اجرایی، مالی و اعتباری به‌منظور تأمین مالی و انتقال آب موردنیاز کشاورزان در مدیریت منابع آب از دیگر دستاوردهای تحقیق است. همچنین لزوم توجه به عامل آگاهی و دانش کشاورزان و همچنین نقش مدیران و رهبران روستایی و نهادهای ذی‌ربط در هدایت روستاییان به‌سوی مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی از دیگر یافته‌های تحقیق حاضر به شمار می‌رود.


صفحه 14 از 22     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb