387 نتیجه برای روستایی
حسین سادین، مهدی پورطاهری، عبدالرضا افتخاری،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی کسبوکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و چرخۀ عمر پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسبوکارها جهت افزایش بهرهوری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روشهای احتمالی و هدفمند در نمونهبرداری و جمعآوری دادههاست. جهت تجزیهوتحلیل دادهها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، تکنیک وزندهی جمع رتبهای، تصمیمگیری چند شاخصۀ ارس(ARAS) وآزمون T تک نمونهای استفادهشده است. جامعۀ آماری تحقیق را 220 نفر از استادان دانشگاههای استانگلستان، کارشناسان اداراتدولتی، مدیران روستایی شامل؛ بخشداران، نمایندگان شوراهایبخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل دادهاند.جمعآوری دادهها از نمونهها نیز از طریق پرسشنامههای محقق ساخته انجامگرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که از میان شاخصهای تبیینکننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی ، شاخص رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباقپذیری با وزن 091/0 در رتبه دوم، کیفیتگرایی با وزن 086/0 و ارزشمندی با وزن 081/0 در رتبههای بعدی قرارگرفتهاند. همچنین از میان کسبوکارها و محصولات رایج منطقه ؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالیبافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم ، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامتگاههای بومگردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامهریزی برندسازی محصولات و خدمات قرار داشتهاند. در نهایت نتایج حاصل از بررسی چرخۀ عمر کسبوکارهای با قابلیت برندسازی با مقایسه میانگین وضع موجود و میانگین پیشبینیشده جهت رشد و توسعه کسبوکارها(T-value=3) نشان میدهد که کسبوکارهای موردبررسی در مرحلهای پایینتر از رشد و توسعه خود یعنی در مرحله درگیری قرار دارند.
لیلا مفاخری، محمد سلیمانی مهرنجانی، احمد زنگانه،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
دردهههای اخیر رویکردهای مختلفی جهت کاهش فقر در سطوح مختلف جغرافیایی پیشنهادشده است. رویکرد نو منطقهگرایی بهعنوان یکی از رویکردهای جغرافیایی و فضایی به توسعه محلی و کاهش فقر شهری و روستایی توسط جغرافیدانان و سیاستگذاران پیشنهادشده است. نو منطقهگرایی، ماهیتاً بیانگر سیر تکاملی منطقهگرایی، بهدوراز رویکردهای دولتمحور، برای تأسیس نوع جدیدی از منطقه که نهادهای مدیریتی همیاری میکنند، در موضوعاتی از قبیل رشد اقتصادی، رقابتپذیری منطقهای، موضوعات محیط زیستی و ایجاد شبکهها میباشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل نقش رویکرد نو منطقهگرایی در کاهش فقر شهرستان کوهدشت است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه در سطح نواحی شهری و روستایی جمعآوریشده است. برای تحلیل دادهها از ابزارها و مدلهای آماری ازجمله تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر استفادهشده است. نتایج نشان میدهد که شهرستان کوهدشت به لحاظ شاخصهای نو منطقهگرایی وضعیت مناسبی دارد که میتواند با تقویت آنها و هدایت کردن سرمایههای اجتماعی در قالب مشارکتهای اجتماعی و تعاونیهای تولیدی در نواحی شهری و روستایی فرآیند سرمایه به ثروت اتفاق بیافتد. همچنین نتایج نشان میدهد که عوامل دانش کارآفرینی (81/0)، مشارکت اجتماعی (217/0)، جنسیت (133/0)، اعتماد عمومی (126/0) و اعتماد نهادی (124/0) بیشترین تأثیر را بر ظرفیت کارآفرینی (شاخص کاهش فقر شهری و روستایی) دارد. بنابراین جهت بهبود وضعیت اقتصادی و محرومیت در نواحی شهری و روستایی شهرستان کوهدشت لازم است شاخصهای مربوطه موردتوجه قرار گیرد. در یک نتیجهگیری کلی میتوان چنین بیان کرد که تغییر رویکرد منطقهگرایی به نو منطقهگرایی در برخورد با توسعه اقتصادی محلی و نواحی محروم میتواند به آزادسازی ظرفیتهای اجتماعی و انسانی شده و اقدام اجتماعی و محلی را در پی خواهد داشت.
حامد آرامش، فاطمه رس، سهیلا کشاورز،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی اثربخشی کارآفرینی اجتماعی در راستای توانمندسازی زنان جامعه محلی ارائهشده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان بلوچ مناطق حاشیهنشین چابهار در محلههای رمین، عثمانآباد، کمب، قدس، مرادآباد و تیس که از آنها نمونهای 266 نفری به روش نمونهگیری سهمی انتخاب شد. این پژوهش با روش آمیخته انجام گرفت. در بخش کیفی این روش، باتوجه به استراتژی فراترکیب عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان شناسایی شد و دربخش کمی با پخش دو پرسشنامه، این عوامل در جامعه آماری گفتهشده ارزیابی و رتبهبندی شدند. نتایج حاصل از روش کیفی فراترکیب این عوامل را در 21 شاخص دستهبندی کرد. دربخش کمی، نتایج حاصل از تحلیل نرمافزار SMART PLS نشان داد که تمامی شاخصهای حاصل از روش کیفی فراترکیب بهجز شاخص برخورداری از مهارت کافی اثر معناداری بر توانمندسازی زنان بلوچ مناطق حاشیهنشین چابهار داشتند و مهمترین این شاخصها، شاخص اعتمادبهنفس است و شاخصهای انگیزه ایجاد اشتغال، میزان تحصیلات، رفع تبعیض از بازار کار، سیاستهای حمایتی دولت به ترتیب در رتبههای دوم تا پنجم ازنظر اهمیت توانمندسازی زنان این منطقه برخوردارند.
حوریه مرادی، فرهاد جوان، سپیده امرایی، مریم بیرانوندراد،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
کارآفرینی بهعنوان یک فرآیند اقداماتی نوظهور و ایجاد ارزش در مکانهای جغرافیایی است که در صورت برنامهریزی و مدیریت عقلایی میتواند سرمایهای برای توسعه فضای اجتماعی و جغرافیایی باشد. جریانهای کارآفرینانه روستایی، شکلگیری بنگاههای اقتصادی خرد و بازتابپذیری و نقشپذیری کارآفرینان در جریان-های توسعهای نواحی پیرامون شهرهای بزرگ، میتواند دگرگونیهای مکانی ـ فضایی را سبب شده و در توسعه کلانشهر نقش قابلتوجهی داشته باشد، بر این اساس، مقاله حاضر باهدف تبیین اثرات کارآفرینی روستایی در توسعه فضاهای پیراشهری شهرستان کرمانشاه بر پایهی روش فرایندی نگرش چندبعدی کارآفرینی طراحی شد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی و پرسشنامهای بود. جامعه آماری شامل 21 روستای کارآفرین بافاصله کمتر از 20 کیلومتر از کلانشهر بود؛ این روستاها به دلیل حضور کارآفرینان و پیوستگی مکانی ـ فضایی با شهرستان کرمانشاه، با چالشها و مسائل بیش از دیگر نواحی روستایی روبرو بوده و بر توسعه شهرستان اثرگذار بودند. برای تحلیل اثرات از آزمونهای همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرمافزار SPSS20 استفاده شد. یافتهها نشان داد بین متغیرهای روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیطی حاکم بر روستا و توسعه فضاهای پیراشهری رابطه مثبت و معنیداری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای کارآفرینی روستایی (روحیه کارآفرینی افراد، فرآیند اقتصادی و محیط (بیرونی و درونی) حاکم بر روستا)، تأثیر معنیداری بر توسعه فضاهای پیراشهری داشته و توانایی تبیین 96 درصد از تغییرات متغیر توسعه فضاهای پیراشهری شهرستان را دارد. مهمترین متغیر اثرگذار نیز متغیر محیطی تشخیص داده شد.
میرستار صدر موسوی، محسن آقایاری هیر، محمد ولائی،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
فقر قدمتی به طول تاریخ بشر داشته و بهعنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و جغرافیائی شناخته میشود. بین فقر وزندگی روستایی ضریب ارتباط زیادی وجود دارد، زیرا بیش از سهچهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی میکنند. بههمین جهت بررسی راهکارهای کاهش فقر روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا، هدف تحقیق حاضر بررسی راهکارهای کاهش فقر با تأکید بر متنوعسازی اقتصاد روستایی در شهرستان میاندوآب میباشد، که ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمعآوری دادهها و اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانهای استفاده گردید. این تحقیق به دوبخش کمی و کیفی تقسیم میشود که در قسمت کیفی با انجام 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته اشباع نظری حاصل شد و در قسمت کمی نیز 120 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 701/0 بهدست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد آن میباشد. برای انتخاب نمونه آماری از روشهای هدفمند (گلولهبرفی و روش متواتر نظری) استفاده گردید. جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات از نظریه مبنایی (روش زمینهای) رگرسیون، تحلیلمسیر و نمودار اثر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، مهمترین راهکارهای کاهش فقر در این محدوده عبارتاند از: اعطای اعتبارت خرد، بیمه و حمایت مالی دولت، تنوعبخشی اقتصاد روستایی و غیره. همچنین نتایج تحلیلهای کمی نشان داد، شاخص تنوعبخشی غیرکشاورزی (غیرزراعی) با مقدار تأثیر 826/0 در رتبه اول اهمیت و شاخص بهبود زیرساختهای تولیدی و رفاهی با مقدار تأثیر 451/0 در رتبه دوم اهمیت به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در کاهش میزان فقر روستایی در محدوده موردمطالعه داشتهاند و تنوعبخشی از طریق تحریک بخشهای درآمدی (کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات) موجب کاهش فقر روستایی میشود.
مرضیه کشاورز،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
برای دهههای متمادی، برنامههای مختلفی بهمنظور ایجاد امنیت غذایی طرحریزی و اجراشده است، اما شمار افرادی که از ناامنی غذایی رنج میبرند رو به افزایش است. این وضعیت در مناطق روستایی کشورهای درحالتوسعه بیشتر است. افزایش بحرانهای اقلیمی همچون خشکسالی و کاهش شدید منابع آب نیز دستیابی به امنیت غذایی را دشوارتر ساخته است. بنابراین، واکاوی میزان امنیت غذایی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی ضروری میباشد. از سوی دیگر، برآوردها نشان میدهند که میزان ضایعات مواد غذایی در حدود یکسوم است و نیمی از این ضایعات در سطح خانوار تولید میشود. باوجوداین، اطلاعات چندانی در خصوص رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار در شرایط خشکسالی وجود ندارد. این در حالیاست که شناخت رفتار مدیریت ضایعات مواد غذایی خانوار و عوامل تعیینکننده آن از حیاتی است. دادههای موردنیاز این پژوهش پیمایشی از طریق نمونهگیری طبقهای تصادفی چندمرحلهای گردآوری شد. در این راستا، نسبت به انجام مصاحبه حضوری با 219 خانوار روستایی شهرستان خرامه از توابع استان فارس اقدام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که 4/75 درصد از خانوارهای روستایی، در طول دوره خشکسالی ناامنی غذایی را تجربه نموده بودند. تحلیل رگرسیون نشانگر آن است که میزان آب کشاورزی، درآمد، قیمت غذا، تولیدات کشاورزی، نرخ اشتغال و داراییهای سرمایهای از سازههای مهم تعیینکننده امنیت غذایی خانوار روستایی بودند. از سوی دیگر، بروز خشکسالی نقش مهمی در شکلگیری رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار داشت. بهنحویکه میزان تولید ضایعات غذایی خانوارهای دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید کمتر از سایر خانوارها بود. علاوه بر کمآبی، میزان دانش و آگاهی، نگرش، دسترسی به غذای ادراکشده، کیفیت غذای ادراکشده، میزان درآمد و قیمت غذا نیز در تبیین رفتار مدیریت ضایعات غذایی خانوار تأثیرگذار بودند. بر مبنای یافتههای پژوهش، توصیههایی برای ایجاد امنیت غذایی و کاهش ضایعات غذا در شرایط خشکسالی ارائهشده است.
اسماعیل نجفی، یعقوب ابدالی، مریم بیرانوندزاده،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف، پهنهبندی و تحلیل محدودیتهای توسعه اقتصادی دهستانهای استان هرمزگان ازنظر شاخصهای محیط طبیعی انجامشده است. روش تحقیق به کار گرفتهشده، تلفیقی از روشهای توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از روش مک گراناهان و برای سنجش میزان همبستگی بین متغیرهای محیطی و توسعه اقتصادی نقاط روستایی استان هرمزگان از ضریب همبستگی کرامر بهره گرفتهشده است. برای وزن دادن به شاخصها از روش محاسبه جمع امتیازات برای ترکیب شاخصها استفادهشده است. نتایج پژوهش نشان داد که در دهستانهای استان هرمزگان، بیشترین درصد فراوانی توسعه اقتصادی مربوط به سطح محدودیت محیطی متوسط و کم بوده و کمترین درصد نیز مربوط به دهستانهای با محدودیت محیطی زیاد و محدودیت محیطی بسیار کم است، یعنی از بین 92 دهستان استان هرمزگان، 12 دهستان توسعه اقتصادی با محدودیت محیطی بسیار زیاد، 9 دهستان محدودیت محیطی زیاد، 35 دهستان محدودیت محیطی متوسط، 26 دهستان محدودیت محیطی کم و 10 دهستان محدودیت محیطی بسیار کم هستند. با توجه به نتایج از آزمون همبستگی vکرامر میتوان این استنباط را نمود که بین متغیرهای محیطی با توسعه اقتصادی روستایی همبستگی و رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد و مقدار سطح معناداری آنها (0.000) نشان از وجود رابطه بین متغیرهای مستقل(عوامل محیطی) و وابسته(توسعه اقتصادی) دارد. درنهایت اینکه، شاخصهای بارندگی، منابع آب، وضعیت اقلیم، قابلیت و استعداد اراضی و مخاطرات طبیعی(زلزله و سیلاب) از مهمترین شاخصهای محیطی هستند که در توسعه و عدم توسعه اقتصادی دهستانهای استان هرمزگان نقش دارند.
حسین میخک، فرشته حافظی، طاهره صادقلو،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
دستیابی به خودکفایی در تأمین نیازهای اساسی و غذایی جمعیت روزافزون کشور بهویژه تولیدات دامی که با توجه به ظرفیتهای موجود در کشور و وجود منابع داخلی فراوان و قابلاستفاده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار لزوم توجه به اینبخش را ضرورت بخشیده است. در این راستا پژوهش حاضر، به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر توسعه واحدهای گاوداری روستایی سنتی و نیمهصنعتی در شهرستان خرمآباد هست. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بهرهبرداران واحدهای گاوداری روستایی شهرستان خرمآباد در سال 1397 میباشد که از بین 4762 تعداد گاودار مشغول به فعالیت در این حوزه، تعداد 185 نفر با استفاده از فرمول کوکران بهعنوان حجم نمونه تعیین و سپس به روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبنای گردآوری دادههای موردنیاز قرار گرفتند. روایی شکلی و محتوایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرسنجی از اعضای هیئتعلمی گروه اقتصاد و توسعه روستایی دانشگاه لرستان مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از پیشآزمون و محاسبه ضریب پایایی آلفای کرونباخ و برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارSPSS استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی عوامل مؤثر بر توسعه واحدهای گاوداری روستایی در شهرستان خرمآباد به ترتیب اهمیت در شش دسته؛ ۱) قیمت-اعتبارات، ۲) خدماتی-حمایتی، ۳) زیرساختی، ۴) خدمات دامپزشکی و عوامل اصلاح نژادی، 5) آموزشی-ترویجی و 6) پشتیبانی دستهبندی شدند. این عوامل توانستند 93/76 درصد از واریانس کل را تبیین نمایند. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین که از طریق آزمون منویتنی بیانگر این بود که بین نظرات دامدارهای سنتی و مدیران گاوداریهای نیمهصنعتی ازلحـاظ عوامل مؤثر بر توسعه واحدهای گاوداری روستایی اختلافنظر وجود دارد.
داداله بهمند،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
مدیریت و برنامهریزی متوازن توسعه کشاورزی مستلزم شناخت نابرابریها، فاصلهها و اتّخاذ رویکرد منطقهای و تمرکززدایی بهمنظور هدایت مناسب امکانات، سرمایهها و نیروی انسانی است. بنابراین پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی – تحلیلی در پی رسیدن به دو هدف صورت گرفته است: الف. مشخص کردن وضعیت توسعهیافتگی کشاورزی شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از تکنیکهای چند معیاره (تاپسیس، ویکور و ساو) ب. ارائه یک مدل تلفیقی بر اساس نتایج این سه مدل با استفاده از تکنیک کپ لند. جامعه آماری شامل 8 شهرستان استان بر اساس سرشماری سال 1395 میباشد. دادههای موردنیاز پژوهش (34 متغیر) با استفاده از سالنامه آماری سال 1394 و سرشماری سال 1390 جمعآوریشده است. همچنین وزن هرکدام از متغیرها با استفاده از روش AHP (مقایسه دوبهدو) مشخص و نقشههای مربوط به وضعیت توسعهیافتگی شهرستانها با استفاده از نرمافزارGis ترسیمشده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سطح استان هیچ شهرستانی به لحاظ امکانات کشاورزی در سطح توسعهیافتگی بسیار بالا قرار ندارد، همچنین میان شهرستانهای استان شکاف توسعهای و ناهمگنی آشکاری وجود دارد زیرا شهرستان بویراحمد با مقدار شاخص تلفیقی 797/0 در رتبه اول (وضعیت نسبتاً توسعهیافته) و شهرستان باشت با اختلاف 653/0 و مقدار شاخص تلفیقی 144/0 در رتبه هشتم (وضعیت کاملاً محروم از توسعه) قرار دارد. 5/37 درصد شهرستانها نسبتاً توسعهیافته، 25 درصد شهرستانها در وضعیت توسعهیافتگی متوسط، 25 درصد شهرستانها نسبتاً محروم از توسعه و درنهایت 5/12 درصد شهرستانهای استان کاملاً از توسعه محروم هستند.
بهمن خسروی پور، مریم طهماسبی، مریم عامری،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل زمینهای اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی از دیدگاه اعضا صندوقهای اعتباری خرد زنان روستایی در شهرستان آبادان پرداخته است. این مطالعه کاربردی بوده و به روش پیمایش توصیفی بر روی نمونه 100 نفری از اعضای صندوقهای اعتباری خرد زنان روستایی آبادان انجامشده است. بهمنظور گردآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته تهیه و طی سه مرحله با اعمال نظرات متخصصان موضوعی، روایی آن تأیید گردید. بهمنظور تعیین پایایی ابزار تحقیق نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن 83/0 به دست آمد. بر اساس یافتههای پژوهش، 37 متغیر بهعنوان عوامل زمینهای اثرگذار بر اقدامات کارآفرینانه اعضاء صندوقهای اعتباری خرد زنان روستایی شناسایی شد، که با بررسی وضعیت این متغیرها در شرایط حال حاضر زنان روستایی، این نتیجه حاصل شد که هیچیک از متغیرهای شناساییشده در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. بهطوریکه بالاترین امتیاز، 80/2، مربوط به اقدامات انجامشده در حوزه بسترسازی در جامعه و آمادهسازی خانوادهها و جامعه جهت تشویق زنان به تولید و اشتغال بود. افزون بر این، نمونه موردمطالعه در اولویتبندی وضعیت مطلوب متغیرهای زمینهای اثرگذار، ایجاد و توسعه مراکز رشد کارآفرینی در مناطق روستایی، ارائه کمکهای مالی در قالب سوبسید و دسترسی آسان کارآفرینان به اطلاعات موردنیاز، دانش و فناوریها را سه اولویت نخست خود برشمردند. همچنین بر اساس نتایج آزمون تحلیل عاملی نیز متغیرهای زمینهای اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی در پنج دسته عوامل زیرساختیـ نهادی، آموزشی، فنی، فرهنگی و اجتماعی دستهبندی شدند که درمجموع، این عوامل حدود 67 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین مینمودند.
زهره مریانجی، علی وجدانی نوذر،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
مخاطرات اقلیمی ازجمله یخبندان و سرمازدگی موجب ضرر و زیان به محصولات کشاورزی و اقتصاد مناطق روستایی میشود. شهرستان ازنا با میانگین تولید 20 هزار تن لوبیا رتبه نخست در استان و قطب تولید در کشور محسوب میگردد. وقوع یخبندانهای بهاره سبب آسیبرسانی به این محصول در سالیان اخیر شده است. بر این اساس هدف این تحقیق بررسی ارتباط وقوع یخبندانهای بهاره و اثرگذاری آن بر عملکرد محصول لوبیا و اقتصاد روستاییان و درنهایت ارائه مدل پیشبینی متناسب آن است. برای این منظور با استفاده از آمار 15 ساله (2018-2004) ایستگاه هواشناسی ازنا و اطلاعات سازمان جهاد کشاورزی و با بهرهگیری از آزمون همبستگی خطی پیرسون، مدلK-NN و مدل شبکه عصبی مصنوعی به بررسی و تجزیهوتحلیل دادهها پرداخته شد. ضریب (42درصد) همبستگی پیرسون نشان داد که بین یخبندان بهاره و عملکرد محصول لوبیا ارتباط معناداری وجود دارد و این حاکی از اثرگذاری بالای یخبندان و سرمازدگی بر عملکرد محصول و اقتصاد روستاییان است. همچنین در مدلسازی اثر یخبندان و سرمازدگی بر تولید محصول، مدل شبکه عصبی نسبت به مدلK-NN پیشبینی بهتری ارائه داد. چنانکه ضریب نش- سایتکلیف و RMSE به ترتیب در مدل شبکه عصبی با مقادیر(5/81%) و (0688/0) نسبت به مدلK-NN با مقادیر(4/76%) و (0785/0) رابطه صحیحتری بین مقادیر محاسباتی با مقادیر مشاهداتی نمایش میدهد. همچنین مشخص شد که محصول لوبیا بهشدت به تغییرات دما و سرما حساس است و سرمازدگی در لوبیا خسارات اقتصادی زیادی را همراه داشته است. نتایج این تحقیق میتواند در برنامهریزی و توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان ازنا سودمند باشد.
سیدحسن مطیعی لنگرودی، فضیله دادورخانی، هادی یاقوت حردانی، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
غربالگری استراتژیک محیطزیست از توانمندترین روشها و ابزارها برای ارزیابی اثرات زیستمحیطی اقدامات استراتژیک به شمار میرود. هدف تحقیق، کاربرد روش مذکور به منظور غربالگری زیستمحیطی اثرات و پیامدهای اقدامات استراتژیک در حوزه توسعه روستایی با تأکید بر«سند راهبردی توسعه اقتصادی شهرستانهای استان خوزستان» است. تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی و مبتنی بر شیوه توصیفی پیمایشی است. غربالگری استراتژیک محیطزیست با استفاده از ابزار چکلیست و ماتریس و در چارچوب فن دلفی و نظرسنجی از 26 نفر از خبرگان و کارشناسان مسئول در حوزههای مختلف برنامهریزی در ارتباط با 33 مؤلفه محیطزیست انجام شده است. نتایج نشان داد که براساس اجماع گروه خبرگان و مقادیر قطعی اهمیت زیستمحیطی برآورد شده، اثرات اقدام استراتژیک مورد نظر در ارتباط با بسیاری از مؤلفههای کلیدی محیطزیست از جمله درجه ریسک بر سلامت محیطزیست، جمعیت، رفاه و معیشت انسانی، منابع آب سطحی، خاک و سطح زمین، پوشش گیاهی، شرایط و عوامل اقلیمی، داراییها و منابع طبیعی و تولید پسماند از سطح اهمیت «قابل توجه» برخوردار میباشد و اجرای آن پیامدهای بالقوه قابل توجهی بر محیطزیست خواهد داشت. افزون بر این، اجماع خبرگان در زمینه قابل توجه بودن اثرات اقدام استراتژیک بر سکونتگاههای روستایی و شهری به ویژه مناطق با تراکم فشرده، حمل و نقل و ارتباطات، کاربری اراضی، منظر (چشمانداز)، مناطق طبیعی و محدودههای با مسائل و مشکلات زیستمحیطی فعلی بالاتر از حد آستانه «قابل توجه» برآورد شده است. به طور متقابل، اثرات اقدام استراتژیک بر سلامت انسان، پوشش جانوری، ارزشهای معماری و باستانی، تزریق مواد خطرناک به محیطزیست کمتر از حد آستانه و«غیر قابل توجه» میباشد.
اصغر نوراله زاده، کامبیز هژبرکیانی، فرید عسگری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
افزایش بیکاری در کنار تخریب فزاینده منابع، از چالشهای اقتصادی- فرهنگی بسیاری از کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران است. این معضلات در حیطه مناطق روستایی عمق و پیچیدگی بیشتری دارند. به بیان دیگر سالیان زیادی است که جامعه ما از کمبود تولید و به تبع آن نرخ بیکاری بالا در مناطق روستایی رنج میبرد که این امر موجب افزایش نرخ مهاجرت از روستاها به شهرها شده است. بررسیها نشان میدهد تا سال 1395 نرخ مهاجرت روستاییان به شهرها بسیار نگرانکننده شده بود و در برخی سالها کاهش سالیانه یک درصدی جمعیت روستایی را بههمراه داشته است، اما در سالیان اخیر این نرخ کاهش یافته بهطوریکه در سال 1399 مهاجرت معکوس به این مناطق تحقق یافته است. بههمین دلیل اهمیت بررسی و نوع اثرگذاری اعطای تسهیلات مالی بر سرمایهگذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط و به تبع آن اثرات اشتغالزایی آن ضروری بنظر میرسد. صندوق کارآفرینی امید از سال 1384 با رویکرد بانکداری اجتماعی، حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط با اولویت ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و کمتربرخوردار را در دستور کار خود قرار داده است بهطوریکه طی سالیان گذشته توانسته تأثیر چشمگیری در اشتغال این مناطق داشته باشد. این مقاله به بررسی اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایهگذاری و اشتغال کسب و کارهای کوچک و متوسط در نواحی روستایی میپردازد. بدین منظور با استفاده از روش کتابخانهای دادههای تابلویی برای سالهای 1387 تا 1394 جمعآوری شده و با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیمیافته (GLS)، تابع سرمایهگذاری و همچنین با بهرهگیری از روش LSDV تابع اشتغال برای دوره مذکور برآورد شده و سپس اثر تسهیلات مالی بر این توابع در نواحی روستایی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد تسهیلات مالی بهطور معناداری تأثیر مثبت در تابع سرمایهگذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط در این نواحی داشته است که این تأثیر موجب افزایش سرمایه بنگاهها و اثر تبعی مثبت آن بر تابع تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی شده است.
علی اکبر عنابستانی، علیرضا معینی، امین فعال جلالی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
یکی از عوامل مهم برای توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی دسترسی و توزیع مناسب اعتبارات کارآفرینی در میان روستاییان است. در همین راستا توزیع مناسب فعالیت اعتبارت کارآفرینی میتواند نقش بسزایی در اثربخشی این اعتبارات در زندگی روستاییان داشته باشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل فضایی اعتبارات کارآفرینی روستایی در استان خراسان رضوی میباشد. روش انجام مطالعات در این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی بوده که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی میباشد. که اطلاعات تسهیلات پرداختی از طریق اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان خراسان رضوی که در 13 زمینه فعالیت در سال1398در سامانه کار ثبت نام کردهاند بدست آماده است. و بر اساس مدل ماباک میزان وام دریافتی به روستاییان استان خراسان رضوی رتبهبندی شد. بر اساس نتایج این پژوهش و تحلیلهای انجام شده در مدل ماباک، بیشترین میزان دریافت وام و تسهیلات اشغالزایی پس از شهرستان مشهد به شهرستان تربتجام اختصاص یافت و کمترین آن به شهرستان داورزن با 655 میلیون تومان اختصاص داشته است. بر این اساس میتوان بیان نمود که شهرستان مشهد با توجه به اینکه به عنوان مرکز استان است و نواحی روستایی آن به لحاظ دسترسی به موقعیت کلانشهر مشهد، امکان انجام فعالیت بیشتری دارند، لذا بیشترین مقدار وام و اعتبارات دریافتی را به خود اختصاص داده است. این امر بیانگر آن است که از نظر مقادیر اختصاص یافته در وام ها و اعتبارات پرداختی در بین شهرستانهای استان نابرابری وجود دارد.
علی اکبر نجفی کانی، کبری نجفی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
گردشگری می تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصتهای شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلانشهر تهران می باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه ای در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین میکنند. همچنین برای چالش های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخصهای بررسی شده مشاهده می گردد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه می کند و براین اساس شباهت ها و تفاوت های روستاها تبیین می شوند. فرایند خوشه بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینهورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبههای گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایینتری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالشهای توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقهبندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینهورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالشهای توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش کمتری برخوردارند.
محمد نصیری لاکه، نصراله مولایی هشجین، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدهای نظام فعلی مدیریت روستایی، و اصلاح نظام مدیریت روستایی، شرایط را جهت توسعه روستاها، از نظر ابعاد اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی فراهم می کند. هدف پژوهش بررسی نظام مدیریت روستایی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستایی در ناحیه مرکزی گیلان است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، اطلاع از وضعیت و سطح توسعه یافتگی شهرستان های مورد مطالعه در ابعاد پنجگانه با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار مشاهده مستقیم در بازدید از اقدامات دهیاری ها در ابعاد مختلف توسعه استفاده شد و سپس از طریق ابزار مصاحبه با متخصصان، مدیران و دست اندرکاران مدیریت روستایی و توزیع پرسشنامه، جمع آوری نظرات آنان انجام گرفته است در این پژوهش نتایج حاصل از عوامل مؤثر بر توسعه روستایی از دیدگاه مدیران و کارشناسان در امور روستا توسط پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده ها و اطلاعات توسط نرمافزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی ارائه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد اقتصادی، گویههای «برآورد و تنظیم بودجه سالانه دهیاری»، «صدور پروانه کسب»، «تأثیر بهبود مدیریت نوین بر توسعه اقتصادی روستا»، «انواع بیمه های روستایی» و «تهیه طرح ها و پیشنهادات اصلاحی» در بخش اقتصادی با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویهها از اهمیت بالایی برخوردارند و تأثیرگذاری بیشتری دارند. همچنین در بعد اجتماعی ـ فرهنگی نیز گویههای «همکاری با سازمان ثبت احوال»، «شناخت کمبودهای اجتماعی و ارائه طرح»، «معرفی خانواده های بی سرپرست به بهزیستی»، «فراهم کردن امکانات فرهنگی، آموزشی و تهیه طرح» با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویهها تأثیرگذاری بیشتری دارند.
محمد قاسمی سیانی، ایرج قاسمی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیمگیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامهریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیمسازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردیترین مناطق برای مداخله دولت به شمار میرود. این مناطق به دلیل تماس با محیط داخلی و خارجی از ویژگیهای خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمانهای دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان میدهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست جابجایی روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینهساز ناپایداری سکونتگاههای جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریانهای ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکهای پیروی نمیکند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفتهاند زمینهساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.
منیژه احمدی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
حجم قابلتوجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار میگیرد. عدم توجه کافی به مقوله مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی و تداوم استفاده از برخی شیوههای نادرست فعلی یکی از عوامل اصلی ناکامی در دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی و روستایی است. در این مطالعه تلاش شد تا نقش مدیریت منابع آب کشاورزی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی فضاهای روستایی دهستان غنی بیگلو واقع در شهرستان زنجان پرداخته شود. جامعهی آماری تحقیق، کلیه بهرهبرداران کشاورز این دهستان (631 خانوار) هست که بر اساس فرمول کوکران تعداد 160 سرپرست خانوار از آنها بهعنوان نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با کسب نظر از کارشناسان و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ 89% محاسبه گردید. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کروسکالوالیس، همبستگی و رگرسیون) استفادهشده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین مدیریت بهینه منابع آب و توسعه پایدار روستایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بهطوریکه با گسترش مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی، بر میزان پایداری اجتماعات روستایی افزودهشده است. در این میان نقش و اهمیت نهادهای محلی روستایی (شوراها و دهیاریها) در ایجاد هماهنگی جهت تأمین آب کشاورزی اهمیت زیادی داشته است. مشارکت نهادهای اجرایی، مالی و اعتباری بهمنظور تأمین مالی و انتقال آب موردنیاز کشاورزان در مدیریت منابع آب از دیگر دستاوردهای تحقیق است. همچنین لزوم توجه به عامل آگاهی و دانش کشاورزان و همچنین نقش مدیران و رهبران روستایی و نهادهای ذیربط در هدایت روستاییان بهسوی مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی از دیگر یافتههای تحقیق حاضر به شمار میرود.
سیده سمانه راعی، ابراهیم مرادی، احمد اکبری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
با توجه به محدودیت منابع و نهادهها در کشاورزی، آنچه محرک رشد تولید است پیشرفت تکنولوژی است. تکنولوژی چیزی فراتر از روش تولید و فرآیندهای آن است، در حقیقت تکنولوژی آمیختهای از دانش، مهارت و توانایی فنی است. با توجه به اهمیت تکنولوژی در رشد تولید در این مقاله به بررسی تغییرات تکنولوژی و تأثیر آن بر اقتصاد روستایی در استان فارس با رهیافت رگرسیون وزنی جغرافیایی طی دوره زمانی 1397-1392پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تابع هزینه ترانسلوگ با استفاده از دادههای جمعآوری شده برای محدوده زمانی مورد مطالعه با روش رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) برآورد شده است. سپس با استفاده از نتایج حاصل از تخمین مدل، تغییرات تکنولوژی به سه جزء تغییر فنی خالص، غیر خنثی و ناشی از گسترش مقیاس تجزیه شده است. نتایج نشان داد که در دوره مورد مطالعه میانگین تغییرات تکنولوژی 001/0 رشد داشته است. میزان اثر نرخ تغییر فنی غیر خنثی در تغییرات تکنولوژی بیشتر ازمیزان تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس بوده است، میانگین نرخ رشد تغییر فنی غیر خنثی، تغییر فنی خالص و گسترش مقیاس به ترتیب 021/0، 005/0- و 015/0- بدست آمدهاست. بنابراین با توجه به یافتهها، میانگین تغییرات تکنولوژی رشد اندکی بر اقتصاد روستا داشته است و نتوانسته است موجب به کارگیری امکانات تولید و بهبود مقیاس تولید گردد، اما منجر به تغییر فنی غیر خنثی از طریق عامل تغییرات قیمت نهادهها و صرفه جویی در عوامل تولید شده است. بنابراین با توجه به نتایج پیشنهاد میگردد، به منظور استفاده هر چه بیشتر از تکنولوژیهای نوین باید مشکل توسعه زیر ساختهای مکانیزاسیون(تسطیح، یکپارچهسازی، زهکشی اراضی و اعطای وام کمبهره) برطرف گردد تا استفاده از ماشینآلات را مقرون به صرفه نماید.
فرهاد عزیزپور، فاطمه رزاقی بورخانی، مریم مختاری،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
راهبرد یک روستا، یک محصول به عنوان یکی از راهبردهای کارآمد اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی در نظر گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبرد یک روستا، یک محصول در توسعه اقتصاد محلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان نهرمیان شازند چه ویژگیهایی دارد؟ وضعیت عوامل موثر بر راهبرد یک روستا، یک محصول در دهستان مورد مطالعه چگونه است؟ جامعه آماری تحقیق شامل 5550 نفر از روستاییان و مسئولان محلی دهستان نهرمیان ازتوابع بخش زالیان شهرستان شازند میباشد که با نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی با انتساب متناسب 160 نفر به عنوان حجم نمونه بررسی شدند و نیز 23 نفر از کارشناسان و مسئولان صندوق کارآفرینی امید منطقه مورد مطالعه به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس برای بررسی میزان اهمیت هر یک از ویژگیهای راهبرد مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامهای بود که تایید روایی (صوری و محتوایی) آن توسط متخصصان وکارشناسان کارآفرینی امید، کارشناسان توسعه روستایی و اعضای هیات علمی رشته جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه خوارزمی و اعتماد و پایایی آن با آماره آلفای کرونباخ انجام شد. یافتهها در دو سطح روستاییان و کارشناسان بررسی شد. مطابق نتایج در اجرای موفق سطح اولیه راهبرد یک روستا، یک محصول، مشارکت جامعه، خلاقیت، رقابتپذیری، کاهش فقر، کاهش شکاف اقتصادی و فروش کالا تأثیرگذار است. با توجه به نظرات روستاییان مؤلفههای خلاقیت، رقابتپذیری و کاهش شکاف اقتصادی وضعیت مناسبتری داشته و وجود صنایع کوچک و کارگاهی با میانگین 23%، بکارگیری شیوههای جدید در تولیدات با 95/22%، سرمایهگذاری در کشاورزی و صنایع روستایی با 22%، تنوع مشاغل در روستا با 6/21% و کسب وکار فردی و گروهی با 95/20% جزء عوامل پیشبرنده راهبرد در روستا هستند. همچنین با استفاده از آزمون یو من – ویتنی و معیار قرار دادن نظر کارشناسان، دهستان مورد مطالعه تنها از نظر مشارکت زنان، استفاده از شیوههای جدید در تولید محصول، وضعیت درآمدی روستاییان، صندوقهای حمایتی، خرید محصول توسط دولت، فروش محصول به بازارهای نزدیک، وجود مشاغل متنوع و مهاجرت معکوس وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد.