جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای چراغی

حامد قادرمرزی، داوود جمینی، علیرضا جمشیدی، رامین چراغی،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده

وضعیت مطلوب مسکن در نواحی شهری و روستایی یکی از شاخص­های توسعه اقتصادی اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می­شود. تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن به­منظور دستیابی به وضعیت مطلوب مسکن مستلزم شناسایی و تجزیه وتحلیل ابعاد گسترده این بخش می­باشد. از راه­های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه­ریزی­های منطقه­ای، استفاده از شاخص­های مسکن می­باشد. این شاخص­ها که بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است، راهنمایی مؤثر جهت بهبود برنامه­ریزی مسکن برای آینده می­باشد. در این رابطه پژوهش حاضر با استفاده از شاخص­های مسکن به بررسی وضعیت مسکن مناطق روستایی شهرستان­های استان کرمانشاه، و سطح­بندی نواحی روستایی آن با استفاده از این شاخص­ها پرداخته است. روش تحقیق پژوهش حاضر مبتنی بر روش اسنادی و توصیفی است. اطلاعات مورد نیاز از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استان کرمانشاه استخراج شده است. در این مطالعه از 34 شاخص برای بررسی وضعیت موجود استفاده شده است. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم­افزار SPSS و مدل TOPSIS، سطح­بندی شهرستان­ها بر اساس تحلیل خوشه­ای و نمایش توزیع آنها با استفاده از نرم­افزار ArcGIS انجام گرفته است. به­منظور سطح­بندی نواحی همگن روستایی از روش تحلیل خوشه­ای استفاده و نقاط روستایی استان به 3 گروه همگن طبقه­بندی شده­اند که بر اساس آن مناطق روستایی شهرستان­های کنگاور و هرسین در بالاترین سطح و مناطق روستایی شهرستان­های دالاهو، ثلاث و باباجانی، اسلام­آبادغرب، پاوه، روانسر، قصرشیرین، گیلانغرب و جوانرود در پایین­ترین سطح از حیث برخورداری از شاخص­های مسکن قرار دارند.

علیرضا خواجه شاهکوهی، مهدی حسام، مهدی چراغی، حدیثه آشور،
دوره 2، شماره 6 - ( 12-1392 )
چکیده

پیدایش فرصت­های جدید به منظور توسعه محلی و منطقه­ای در گرو استفاده از ابزار مهم توسعه صنعتی است. یکی از صنایعی که می­تواند در استان­های با قابلیت کشاورزی در کشور ایجاد شود صنایع تبدیلی بخش کشاورزی می­باشد. صنایع وابسته به کشاورزی را می­توان به عنوان شرط لازم و محرک توسعۀ این بخش، محسوب داشت. در واقع صنعتی شدن کشاورزی و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی دارای ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر می­باشد. به طوری که نوع جدیدی از صنعت برای دستیابی به توسعه پایدار را به وجود می­آورد. تصمیم­گیری درباره این که چه صنایعی در چه مکانی احداث شود از موارد بسیار با اهمیت به شمار می­رود. استان گلستان با برخورداری از منابع آب فراوان، اقلیم مناسب و اراضی حاصل­خیز و مستعد از قطب­های کشاورزی کشور به حساب می­آید که هر چند در این بین بخشی از این محصولات برای مصرف مستقیم و مصرف صنایع موجود استفاده می­شود، وجود مازاد تولید در بسیاری از محصولات استان، بیانگر قابلیت بالا در استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در این استان است. از این رو در این مقاله از روش Fuller Triangle سلسله مراتبی برای وزن­دهی معیارها و در ادامه با استفاده از مدل ORESTE جهت اولویت­بندی شهرستان­های استان گلستان برای استقرار صنایع تبدیلی با استفاده از آمارهای سال 1390 بخش کشاورزی استان پرداخته شده است که نتایج نشان دهنده اولویت بالای شهرستان­های علی­آباد، گرگان و رامیان برای استقرار صنایع بخش کشاورزی دارد.

مجتبی قدیری معصوم، مهدی چراغی، نسرین کاظمی، زهره زارع،
دوره 3، شماره 7 - ( 3-1393 )
چکیده

فعالیت کارآفرینانه در مناطق روستایی، به رغم وجود زمینه های مناسب و متنوع، نهادینه نشده است، زیرا موانع و محدودیت‌های گوناگون، افراد کارآفرین را به نواحی خارج از سکونتگاههای روستایی ترغیب نموده است. در همین راستا در تحقیق حاضر به بررسی مهمترین موانع توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان زنجان پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر درجه نظارت و کنترل میدانی و از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای روستایی دهستان غنی بیگلو می‌باشد، این دهستان در سرشماری سال 1390 دارای 33 روستا، 2330 خانوار و 9843 نفر جمعیت بوده که نمونه مورد بررسی 195 خانوار در 12 روستا از این دهستان است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است و با استفاده از تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل داده­ها صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می­دهد عامل اقتصادی، فردی و زیرساختی با توجیه 13.64 درصد واریانس، مهمترین مانع توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی می­باشد. ضمن اینکه پایین بودن احساس تعلق مکانی، عدم فرصت­های مناسب اشتغال، عدم سرمایه کافی، پایین بودن ریسک اشتغال و امکان تغییر شغل در نواحی روستایی از محدودیت­های مهم توسعه کارآفرینی در روستاهای مورد مطالعه بوده است.

مجتبی قدیری معصوم، مهدی چراغی، محمدرضا رضوانی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

تأمین امنیت غذایی جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی در برنامه­های توسعه روستایی است. در همین راستا  با توجه به روند رو به گسترش شهرنشینی در کشورمان و تأثیرات آن بر روی سکونتگاه­های روستایی، در تحقیق حاضر به بررسی اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان بوده است. شهرستان زنجان در سال 1390، دارای 97225 نفر جمعیت روستانشین، 26429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه بوده است. 54 روستا با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران به­عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون یومن ویتنی و تی دوگروهی) و  برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی و سبد غذایی استاندارد و محاسبه روابط اقتصادی شهر و روستا از شاخص­های مرتبط و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. طبقه­بندی وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی نشان داد 31.73 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 43.1 درصد دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 15.52 درصد دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 9.65 درصد خانوارها نیز دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین روابط اقتصادی بین روستا و شهر در محدوده مورد مطالعه، در مجموع اثرات مثبتی بر روی امنیت غذایی خانوارهای روستایی نداشته است.


منیژه احمدی، مهدی چراغی، مینا سلطانی،
دوره 6، شماره 0 - ( ویژه نامه گردشگری روستایی(زمستان 1396) 1396 )
چکیده

توسعه روزافزون گردشگری به همراه بسط و گسترش مفاهیم توسعه پایدار در اواخر دهه 1980 میلادی منجر به شکل­گیری مفهوم توسعه پایدار گردشگری گردید و توجه به رویکردهای مربوط به پایداری در رأس برنامه­های مربوط به توسعه گردشگری قرار گرفت. پایداری در فعالیت­های گردشگری امروزه به عنوان رویکردی بنیادین جهت توسعه فعالیت­های مربوط به گردشگری، به گونه­ای که بدون تخریب محیط زیست باشد، مورد پذیرش عام قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع پژوهش­های کمی محسوب می­شود. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است؛ روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی با استفاده از ابزار مشاهده و پرسشنامه بوده است؛ جامعه­ی آماری تحقیق شامل 50 نفر از محققان، کارشناسان و مسئولان دارای آشنایی با منطقه اکوتوریستی دشت سهرین زنجان بوده است. به منظور تعیین عوامل مؤثر بر توسعه اکوتوریسم در مناطق روستایی از آمار توصیفی و استنباطی (مدل هکمن) استفاده شده است. نتایج نشان می­دهد، عوامل زیرساخت، توان­های محلی، سیاست­گذاری و تبلیغات با ایجاد شرایط مناسب، زمینه شکل­گیری توسعه اکوتوریسم را در محدوده مورد مطالعه به همراه داشته باشد.

طیبه چراغی، علیرضا پورسعید، رویا اشزاقی سامانی، محمدباقر آرایش، مرجان واحدی،
دوره 9، شماره 32 - ( تابستان 1399 )
چکیده

انسان­ها در طول تاریخ سه نظام اجتماعی کوچ­نشینی، روستانشینی و شهرنشینی را با اوضاع و شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گوناگونی تجربه نموده که به سبب توانایی محدود نظام قبلی در رفع نیازهای بشر، نظام اجتماعی جدید پا گرفته است. جامعه عشایری ایران به عنوان یک واقعیت اجتماعی، بخشی از ساختار تاریخی سیاسی و فرهنگی و عضو فعال از پیکره جامعه ملی است و نقش آن در تأمین مواد پروتئینی و سایر فرآورده­های لبنی قابل توجه است. این در حالی است که بررسی­های انجام شده حاکی از آن است که الگوی معیشت عشایری با بحران مواجه است. در صورتی که این ناپایداری بدلیل عدم برخورداری ادامه یابد، توسعه ملی نیز به خطر خواهد افتاد. لذا شناسایی شیوه مناسب سکنی گزینی، یک مرحله حساس و مهم برای توسعه پایدار عشایر محسوب می­گردد. از این رو این تحقیق به منظور انتخاب مناسب­ترین شیوه سکنی­گزینی که بتواند پایداری معیشت عشایر ایلام را فراهم کند با روش تحقیق کمی و کیفی صورت گرفته است. با توجه به مکتب کد گذاری اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل داده­های کیفی در راستای استراتژی گراندد تئوری در قالب 3 مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم­افزار maxqda انجام پذیرفت. سپس مدل نهایی معیارهای پایداری معیشت عشایر تبیین گردید و بر اساس این مدل و پیشینه پژوهش، پرسشنامه فاز کمی تحقیق طراحی گردید. نمونه آماری در بخش کیفی 14 نفر از تسهیل­گران و خبرگان عشایر و در بخش کمی 9 نفر از خبرگان وکارشناسان بودند. داده­های مورد نیاز توسط پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه باز جمع­آوری گردید. نتایج تحلیل داده­ها با استفاده از روش تحلیل سلسله­مراتبی و نرم­افزارEXPERT CHOICE2000  نشان داد که شیوه کوچ­نشینی دارای بالاترین اولویت بوده است.

مهدی چراغی،
دوره 11، شماره 39 - ( بهار 1401 )
چکیده

ناامنی غذایی و فقر غذایی می‌تواند علاوه بر اثرات منفی  بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی به همراه داشته باشد، ازاین‌رو شناخت عوامل مؤثر بر شکل‌گیری ناامنی غذایی ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ناامنی غذایی و شناخت مهم‌ترین عوامل مؤثر در به‌کارگیری استراتژی‌های غذایی و غیرغذایی مقابله با ناامنی غذایی هست. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای ساکن در بخش حلب، شهرستان ایجرود استان زنجان می‌باشد. روش گردآوری اطلاعات به‌صورت کتابخانه‌ای و میدانی (پرسش‌نامه) و روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات هم به‌صورت آمار توصیفی و مدل هکمن و برای محاسبه میزان  ناامنی غذایی از روش (مقیاس ناامنی غذایی) استفاده‌شده است. یافته‌های تحقیق نشان می­دهد، 49.41 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 31.76 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 10.59 درصد خانوارها ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 8.24 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین نتایج مدل هکمن نشان می‌دهد، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در استراتژی غیر غذایی، درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش غیرکشاورزی است که دراین‌بین عوامل درصد درآمد به‌دست‌آمده از بخش خدمات با ضریب 246/0، شغل فرعی با مقدار ضریب 328/0 و میزان درآمد با ضریب 289/0  دارای بیشترین تأثیر هست. باتوجه‌به یافته‌ها، پیشنهاد تحقیق حاضر جهت کاهش ناامنی غذایی تنوع فعالیت‌های اقتصادی هست.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb