4 نتیجه برای عباسی
زهره مریانجی، سید اکبر حسینی، حامد عباسی،
دوره 6، شماره 19 - ( بهار 1396 )
چکیده
خشکسالی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت آن، اثرات متفاوتی بر زندگی و معیشت گروههای انسانی دارد. در این مطالعه به تحلیل و بررسی اثرات خشکسالی بر محصول گندم دیم و مهاجرت روستاییان در استان همدان پرداخته شده است. به منظور مطالعه و تحلیل خشکسالی در دهه هشتاد (90-1380) از روش spi استفاده گردید. با توجه به این شاخص، خشکسالیهای شدید بیشتر در دشتهای شمالی و مرکزی استان رخ داده است. در فصل بهار در اکثر مناطق استان خشکسالی متوسط دیده میشود؛ در زمستان نیز که فصل ریزشهای جوی منطقه محسوب میگردد، در مناطق مرکزی و شمالی استان خشکسالی متوسط تا شدید دیده میشود. در بررسی اثرات خشکسالیها درعملکرد محصول گندم دیم در سطح هشت شهرستان استان همدان، خشکسالی فصل پاییز و بهار (زمان ریزش بارش مؤثر در کشاورزی) بیشترین تأثیر منفی را بر عملکرد گندم دیم دارد. مطالعه اثرات خشکسالی و عملکرد گندم بر مهاجرتهای روستایی نشان میدهد در 40 درصد مهاجرتهای روستایی بین سالهای 85-1380 خشکسالی و پایین بودن عملکرد گندم نقش داشته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن هستند که متغیر خشکسالی بیشترین تأثیر(64/0) را بر روی مهاجرتها (روستا به شهر) در این استان داشته است. میزان ضریب همبستگی مهاجرت با عملکرد گندم کمتر از شاخص خشکسالی است یعنی عامل خشکسالی علاوه بر پایین آوردن عملکرد محصول گندم منجر به بروز مواردی از جمله کاهش شدید سفرههای آبهای زیر زمینی و خشکی چشمهها در منطقه گشته که تمامی آنها موجب مهاجرت روستایی شده است.
بهروز محمدی یگانه، حسین فراهانی، جواد عباسی،
دوره 6، شماره 19 - ( بهار 1396 )
چکیده
از سالهای پایانی دهه هفتاد، هدفمند کردن یارانهها در ایران با توجه به آشفتگی عملکردی مدیران اجرایی نظام یارانه، از مهمترین موضوعاتی بوده است که هر سال هنگام تدوین لایحه بودجه مورد ارزیابی قرار میگرفت و به نظر میرسید که نظام یارانهها ناکارآمد عمل میکرد و لازم بود یارانهها تا حد امکان در اختیار گروههای هدف قرار گیرد. از این رو در سال 1389 با اجرای تحول تاریخی قانون هدفمندسازی یارانهها، جراحی اقتصادی دوران گذر از اقتصاد یارانهای به اقتصاد رقابتی و آزاد محقق شد. در تحقیق حاضر تلاشی شده است تا اثرات پرداخت یارانههای نقدی در اقتصاد خانوار (تغییر رفتار مصرفی و مدیریت هزینه) و اصلاح ساختارهای تولید روستایی بررسی شود. روش پژوهش در این تحقیق روش توصیفی و تحلیلی است. جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که امکان کاهش مصرف انرژی و صرفه جویی وجود ندارد زیرا با وجود بافتهای فرسوده مساکن روستایی (از منظر هدر رفت انرژی) و سیستم ناکارآمد کشاورزی در کوتاه مدت، امکان اصلاح ساختار تولید، کاهش و تغییر سبک مصرف وجود نخواهد داشت، همچنین یارانههای نقدی موجب مصرفگرا شدن روستاییان در وضعیت فعلی شده است.
لیلا قبادی، مهدی معمری، معصومه عباسی خالکی،
دوره 10، شماره 36 - ( تابستان 1400 )
چکیده
به دلیل اهمیت مسئله تخریب منابع طبیعی کشور و با هدف دستیابی به عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در تخریب مراتع، این پژوهش در شهرستان نمین انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق در سه روستای ساقصلو، آغزمان کندی و تیفیه در مجموع 1279 نفر و بهرهبرداران ذینفع 326 نفر در سه روستا بودند. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه بود که 21 نفر از بهرهبرداران (خانوارها) با روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده بهصورت پیمایشی مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی پرسشنامه بر اساس دیدگاه کارشناسان و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. سپس دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSSVer.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین متغیرها، ناکافی بودن میزان درآمد سالیانه از بین عوامل اقتصادی و عدم تشکیل دورههای آموزشی و ترویجی در حد نیاز و مشارکت دادن بهرهبرداران در اجرای طرحهای مرتعداری در سطح بسیار محدود و نبود مدیریت مناسب و حس مسئولیتپذیری از بین عوامل اجتماعی ازجمله عوامل مؤثر در تخریب مراتع محسوب میشوند. تعداد بهرهبردار و شیوه بهرهبرداری بیشترین تأثیر را در تخریب و از بین بردن مراتع داشتند. همچنین تعداد دام و هزینههای زندگی و وضع اقتصادی بهرهبرداران مرتعی برای گذراندن امرار معاش در روستا از عوامل مؤثر محسوب میشوند. باتوجه به نتایج، مؤلفههایی که در تخریب مراتع تأثیر داشتند ازجمله میزان دانش و آگاهی، بهبود وضعیت، درآمد و معیشت و اثرگذاری دورههای آموزشی و مشارکت ذینفعان و تشکلهای محلی بودند. بنابراین، از آنجائیکه روستائیان برای تأمین علوفه موردنیاز دام با کمبود مراتع مواجه هستند، میتوان با واگذاری طرحهای مرتعداری و اصلاح مراتع به گروههای ذینفع با رعایت ضوابط و اجرای مدیریت برنامهریزی شده در کاهش تخریب مراتع اقدام نمود.
رضا واشقانی فراهانی، علیرضا عباسی سمنانی، فریده اسدیان،
دوره 11، شماره 41 - ( پاییز 1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش دانش بومی در پایداری اقتصادی مناطق روستایی فرمهین فراهان انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تحلیلی و از نظر روش، در گروه پژوهش کمی قرار دارد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرمافزار SPSS و مدل های تلفیقی (FKOPRAS+FSORA)، استفاده شد. نتایج نشان داد، در بین مولفه های دانش بومی، تنها مولفه های توانمندی ها و دانش مردم با مقدار میانگین 38/3 و 01/3، مطلوب ارزیابی شد و سایر مولفه ها از جمله: مشارکت، ارتقاء زندگی، نظارت، اجتماعی، اقتصادی، به دلیل اینکه میانگینشان پایینتر از حد متوسط عدد (3)، می باشد، نامطلوب مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد، میزان پایداری اقتصادی در فرمهین با مقدار میانگین های به دست آمده (پایین تر از حد متوسط عدد 3)، با سطح معناداری 000/0، کم و نامطلوب ارزیابی شده است، در این راستا، نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دانش بومی و پایداری اقتصادی ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، به طوری که بر اساس نتایج به دست آمده سهم مولفه مشارکت با مقدار ضریب بتای (453/1)، در پیشبینی تغییرات مثبت متغیر پایداری اقتصادی بیشتر از سایر مولفه های دانش بومی بود، و همچنین مولفه دانش مردم با مقدار اثر (160/0)، بیشترین تاثیر مستقیم را در پایداری اقتصادی این منطقه را دارد. در نهایت نتایج مدل های تلفیقی (کوپراس فازی و سوارا فازی) نشان داد، از بین شاخص های اقتصادی، اشتغال و درآمد با مقدار امتیاز 14/70، بیشترین میزان تاثیرپذیری را از دانش بومی در فرمهین به خود اختصاص داده است.