4 نتیجه برای پژوهش کیفی
مستانه مرادحاصلی، مرتضی منطقی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
تصویر بدن یکی از عناصر اصلی سازنده شخصیت هر فرد است و به ادارک و احساسی که فرد از بدن خود دارد مربوط می شود. یکی از عواملی که به نظر می رسد روی تحول تصویر بدنی اثرگذار است، فضای مجازی است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر تصویر بدنی دانشآموزان کاربر فضای مجازی است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینهای انجام شده است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تا رسیدن به اشباع نظری در 16 دانشآموز 8 تا 13 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، ادامه یافت. کدهای باز شامل 49 مفهوم و کدهای محوری شامل 9 مقوله است که شامل اثرپذیری از افراد، کمرنگ شدن عقاید مذهبی، عدم آگاهی، اثر روشهای افراطی در زیبایی (عمل جراحی زیبایی)، اثر تبلیغات، اثر تفاوت فرهنگی، فراگیر شدن فضای مجازی، عوامل روانشناختی و تحول ارزشی میباشد که به عنوان کد محوری این پژوهش شناسایی شد. فضای مجازی در دوران معاصر هنجارهای فرهنگی را درباره تعریف از جنسیت و بدن تغییر داده است. همرنگ شدن با هنجارهای ساخته شده در فضای مجازی در زمینه تصویر بدنی، تحول طبیعی تصویر بدنی را مختل می کند.
حمید خانی پور، رضا عظیمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 10-1398 )
چکیده
مطالعات روانشناختی در ایران رشدی یک سویه داشته است و فضای پژوهشگری در آن ازجهت هستی شناختی در واقع گرایی خام و از جهت معرفت شناسی در اثبات گرایی کورکورانه باقی مانده است و به معرفت شناسی های متاخرتر مانند برساخت گرایی اجتماعی و روش های گفتمانی کمتر پرداخته شده است. اهداف کلی این پژوهش عبارت است از: (1) توصیف مسائل روششناختی در رویکردهای گفتمانی؛ و (2) شیوه اجرای روش های گفتمانی در روانشناسی سلامت. مفهوم گفتمان برخاسته از انتقاد به ایده آل عینیت یا در بعدی کلی تر انتقاد از تکیه کردن بر تجربه گرایی صرف در تعریف و تمیز علم از غیر علم است. اتکا بر عینینگری و تجربی نگری از جهات مختلف با ویژگی های ذهن مانند میل به هماهنگی شناختی و قصدمندی ناهمخوان است. رویکردهای گفتمانی در روانشناسی سلامت بهتر میتوانند پدیدههایی مانند عدم تبعیت از برنامه درمانی، تعریف بیماری و سلامتی و رابطه مسولیت پذیری در مراقبت های سلامتی را تبیین کنند. رویکردهای گفتمانی هم می توانند نشان دهند چگونه گفتمان های اجتماعی و مرتبط با قدرت علمی و اجتماعی، سلامتی و مسولیت در سلامتی را تعریف کنند و همین طور از طریق تحلیل مکالمات، شناسایی کنش های گفتاری، شناسایی خزانه های واژگان تفسیری و شناسایی راهبردهای گفتمانی دلایل مشکلاتی مانند عدم تبعیت از برنامه درمانی و اختلاف فهم بیمار و متخصصین سلامت را بکاوند. رویکردهای گفتمانی، حقیقت سلامت را از منظر زبانی بررسی می کنند و می توانند جهت گیری های افراد درباره پذیرش مداخلات یا مقاومت در برابر رعایت برنامه مداخله و درمان را تبیین کنند. بنابراین رویکرهای گفتمانی در روانشناسی سلامت می توانند به روانشناسان سلامت کمک کنند تا روش های بهتری را برای مراقبت از سلامتی پیدا کنند و بینش های جدیدی را درباره اینکه مراجعان چطور مفاهیم سلامت و بیماری را با زبان بر می سازند، به دست دهند.
فاطمه محمودی، زهره خسروی، مهرانگیز پیوسته گر، روشنک خدابخش پیرکلانی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
بهبودی فرایندی است که فرد از طریق آن سلامت و بهداشت خود را ارتقاء می دهد، به صورت مستقل و معنی دار زندگی می کند و در جامعه ای خارج از سیستم بهداشت روان مشارکت می کند. تمرکز بر درمان های زیستی و دارودرمانی موجب غفلت از توجه به عوامل غیر زیستی مؤثر بر بهبودی و برنامه ریزی جهت اصلاح آن شده است. پژوهش حاضر با هدف ایجاد مدلی جامع و یکپارچه برای تسهیل کننده های بهبودی در اختلال دوقطبی صورت گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. شرکت کنندگان ۳۱ نفر از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بهبودیافته بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با روش مثلث سازی (مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی و مصاحبه با عضو آگاه خانواده) صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش نظام مند استروس و کربین استفاده شد. مدل استخراج شده شامل شرایط علی، میانجی، راهبردها و پیامدهای بهبودی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. مقوله های استخراج شده شامل علل فردی (کم حساسیتی نسبت به انگ اختلال، نگرش مثبت، سبک زندگی فعال، معنویت گرایی متعادل، ادراک صمیمیت، منبع کنترل درونی)، خانوادگی (جو خانوادگی مثبت و آگاهی و مشارکت خانواده) و اجتماعی (حمایت اجتماعی، تصویر مثبت از اجتماع، ادراک عدالت، اندک بودن انگ اجتماعی، اشتغال و شبکه های اجتماعی) بود. این یافته می تواند گامی در جهت چند بعدی شدن درمان اختلال دوقطبی و تمرکز بر جنبه های غیر زیستی آن باشد.
آقای سالار سیدمجیدی، دکتر کیوان صالحی، دکتر یاسر مدنی، دکتر سمیه شاهمرادی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
تمایزیافتگی خود، پدیدهای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و تحت تأثیر شرایط و عوامل مختلفی شکل گرفته و تجربه میشود. با توجه به همین موضوع، این پرسش مطرح شد که مؤلفههای زیربنایی در شکلگیری تمایزیافتگی خود چیست؟ بدین منظور از رویکرد کیفی، طرح نظاممند نظریۀ برخاسته از دادهها در سطح نظمدهی مفهومی بهرهگیری شد. از طریق نمونهگیری نظری و با توجه به اشباع نظری در گردآوری دادهها با 17 نفر مصاحبۀ نیمهساختاریافته اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از مرحلۀ اول شیوۀ کدگذاری استراوس و کوربین انجام پذیرفت. پس از تحلیل دادهها، 112 کد اولیه شناسایی شد، سپس در فرآیند ادغام و مقایسه، 28 زیرمقوله تدوین شده و در قالب 3 مقولۀ اصلیِ استقلال فکری، هویتطلبی و منزلت اجتماعی دستهبندی و معرفی گردید. یافتهها نشان میدهند که تمایزیافتگی خود، به شکل افکار، رفتارها و نگرشهای مستقلانه و منحصر به فرد به همراه هویتطلبی با تأکید بر توانمندیها و منزلت اجتماعی و رفتارهای مقتضی پدیدار شده و جریان مییابد. در نتیجه، در شکلگیری تمایزیافتگی خود، مؤلفههای زیربنایی عمدتاً به صورت استقلال فکری تجربه میشود اما هویتطلبی و منزلت اجتماعی بخشی دیگری از این مؤلفهها را به خود اختصاص دادهاند که در فرهنگ ایرانی تجربه میشوند. یافتههای مطالعۀ حاضر علاوه بر غنیسازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهشهای آتی، شناخت عمیقتر این ویژگی روانشناختی را در بستر فرهنگی فراهم نمود که میتواند پیامدهای عملی ویژهای نیز در مشاوره و خانوادهدرمانی با توجه به مباحث چندفرهنگی داشته باشد.