7 نتیجه برای فرهنگ
امید شکری، محمدنقی فراهانی، رضا کرمی نوری، علیرضا مرادی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مطالعهی حاضر با هدف مقایسهی بینفرهنگی ساختارـ محور روابط درونگروهی وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی در دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 205 دانشجو (100 ایرانی و 105 سوئدی) به مقیاس وقایع منفی زندگی، پرسشنامهی استرس تحصیلی، برنامهی عاطفهی مثبت و منفی و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ دادند. تحلیل روابط وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی در دانشجویان ایرانی و سوئدی با استفاده از چند طرح تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی انجام شد. نتایج طرحهای تحلیل رگرسیون نشان داد در حالیکه تفاوت بین دانشجویان ایرانی و سوئدی از نظر روابط ساختار ـ محور وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی از نظر آماری معنادار نبود، اما، نتایج مقایسههای درونگروهی نشان داد که در بین دانشجویان ایرانی در مقایسه با دانشجویان سوئدی، وقایع منفی زندگی در پیشبینی استرس تحصیلی و مؤلفههای شناختی و هیجانی بهزیستی ذهنی، و استرس تحصیلی در پیشبینی بهزیستی ذهنی از توان نسبی بالاتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاضر در پیشبینی بهزیستی ذهنی، بر تشابه ویژگیهای کارکردی وقایع منفی زندگی و استرس تحصیلی دانشجویان ایرانی و سوئدی تأکید میکند.
محمد نقی فراهانی، رضا کُرمی نوری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
اگرچه در ادبیات تحقیق، مفهوم سلامت و بیماری خیلـی وابسـته بـه یکدیگر در نظر گرفته شده است، به نظر میرسد برای تمایز آنها نیـاز به شاخصهایی داریم که هم ویژگیهـای مشـترک فرهنگـی و هـم تمایزهای فرهنگی را برتاباند. در این مقالـه سـعی مـی شـود توصـیف جدیدی ازطبقهبندی سـلامتی و بیمـاری روانـی ارائـه شـود و نقـش عواطف مختلف در تمایز سلامت از بیماری در فرهنـگ جمـع گـرای ایران با فرهنگ فردگرای سوئد بررسی شود. از دو گـروه دانشـجویان ایرانی (296 نفر) و سوئدی (310 نفر) نمونهگیری انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد سلامت روان در جامعه ایرانی با عواطف تعادلی رابطه دارد، درحالیکه در نمونهی سوئدی بیشتر با عواطف مثبت رابطه دارد. به نظر میرسد در تیپ شناسی افراد سالم و بیمـار، چهـار گـروه شکفته، پژمرده، آشفته و مشـکل داروجـود دارنـد و عواطـف مثبـت و تعادلی میتوانند این گروهها را از هم متمایز کنند.
الهام فتحی، معصومه اسمعیلی، کیومرث فرح بخش، منیژه دانش پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
از مهم ترین مولفه های سلامت جسمانی و روانی جامعه رضایت زن و شوهری است. هدف این پژوهش ارایه مدل ازدواج رضایتمند در فرهنگ ایرانی است. این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت20 نفر(10 زوج) دارای ازدواج رضایتمند مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. حرکتی در جهت حفظ و ارزنده سازی رابطه به عنوان مقوله مرکزی و همسرگزینی متناسب مبتنی بر شناخت به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی در چهار سطح فردی، زوجی، خانوادگی، والدینی، طبقه بندی و ارائه شد. راهبرد های حل تعارض نیز به دودسته راهبردهای حل تعارض زوجی و خانوادگی تقسیم شد. در نهایت پیامد مقوله مرکزی که رضایت از زندگی است توضیح داده شد. رضایت زناشویی مفهومی بسته به فرهنگ است و به منظور درک این مفهوم باید به بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه توجه شود. از مهم ترین مولفه های سلامت جسمانی و روانی جامعه رضایت زن و شوهری است. هدف این پژوهش ارایه مدل ازدواج رضایتمند در فرهنگ ایرانی است. این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت20 نفر(10 زوج) دارای ازدواج رضایتمند مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. حرکتی در جهت حفظ و ارزنده سازی رابطه به عنوان مقوله مرکزی و همسرگزینی متناسب مبتنی بر شناخت به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی در چهار سطح فردی، زوجی، خانوادگی، والدینی، طبقه بندی و ارائه شد. راهبرد های حل تعارض نیز به دودسته راهبردهای حل تعارض زوجی و خانوادگی تقسیم شد. در نهایت پیامد مقوله مرکزی که رضایت از زندگی است توضیح داده شد. رضایت زناشویی مفهومی بسته به فرهنگ است و به منظور درک این مفهوم باید به بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه توجه شود.
محمد نقی فراهانی، حمید خانی پور،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
مدلِ مقابلۀ همخوان با منبع، یکی از مدلهای مقابله با استرس است که در انتخاب سبکهای مقابلهای، بر نقش طرحوارههای فرهنگی و همینطور چندگانگی الگوهای مورد استفاده برای مقابله با استرس، تاکید دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی پرسشنامۀ «طرحوارههای مقابله با استرس» است که براساس مدل مقابلۀ همخوان با منبع، ساخته شده است. در این پژوهش ۱۰۴۶ نفر از دانشجویان ایرانی که به زبانهای فارسی، کردی، ترکی، لری و گیلکی سخن میگفتند به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. برای بررسی ویژگیهای روانسنجی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملیِ تأییدی استفاده شد. یافتهها نشان دادهاند، مدل ششعاملی هم در تحلیل اکتشافی و هم تأییدی، بهترین برازش را با دادهها داشته است که در کل 38 % از واریانس نمرهها را تبیین کردند. طرحوارههای مقابلۀ مذهبی، موقعیتی، انفعال هیجانی، پذیرش ، حمایت اجتماعی و ابراز هیجانی فعال به ترتیب بر روی سؤالهای بیشتری، بارعاملی نشان دادند. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای این شش خردهمقیاس در دامنهای بین ۶۵ /۰ تا ۸۴ /۰ به دست آمد. به نظر میرسد در فرهنگ ایرانی طرحواره های موقعیتی، مذهبی، انفعال هیجانی، حمایت اجتماعی، پذیرش و ابراز هیجانی فعال برای مقابله با استرس پرکاربردتر و دسترس پذیرتر از طرحواره های اصلاح خود، معنایابی و کاهش تنش هستند. این الگو تا حدودی با پیش بینی های مدل مقابله همخوان با منبع مطابقت دارد.
محمد نقی فراهانی، حمید خانی پور،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
فرهنگ به صورت های مختلفی روی پدیده های روانشناختی اثرگذار است. در این مقاله، ابتدا چهارچوبی کلی برای بررسی رابطه فرهنگ و شخصیت ارائه شده است، سپس گزارش چهار مطالعه بین فرهنگی در این چهارچوب ارائه شده است. به نظر می رسد فرهنگ ایرانی روی طبقه بندی صفات شخصیت و فرایندهای روانشناختی موثر در مقابله با استرس و سلامت روانی اثرگذار است. رابطه عواطف مثبت و منفی با سلامت روانی در فرهنگ ایرانی با فرهنگ سوئدی متفاوت است. در فرهنگ ایرانی، عواطف مثبت و منفی به یک میزان روی سلامت روانی اثرگذارند؛ ولی در فرهنگ سوئدی عواطف مثبت نقش بیشتری روی سلامت روانی دارد. دانشجویان ایرانی برای مقابله با استرس بیشتر از فرایندهای اولیه و دانشجویان سوئدی از فرایندهای ثانویه استفاده میکنند ولی استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی کمتر از دانشجویان سوئدی است. میتوان نتیجه گیری کرد که ویژگی های شخصیتی، تجربه استرس و مقابله با استرس در دو فرهنگ ایران و سوئد به رغم شباهت کلی، یک سری تفاوت ها نیز دارد. از این روی سیاست گذاری ها در سطح عمومی و تدوین برنامه های تغییر رفتار در سطح هر کشور باید متاثر از شباهت ها و تفاوت های فرهنگی باشد
محمد نقی فراهانی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده
شیوع ویروس کوید ۱۹ در اواخر سال ۲۰۱۹ و تداوم آن در سال میلادی۲۰۲۰تمامی ۸ میلیارد جامعه انسانی و تمامی سیستم های حکومتی و تمامی نظام های سلامت را تحت تاثیر قرار داد. بیشترین تاثیر و خسارت را این انسان ها اعم از کودک و جوان و بزرگسال و پیر و کهنسال و زن و مرد و هر نژاد و قومیت و فرهنگی را تحت الشعاع خود قرار داده است. با توجه به ماهیت و اثرات گسترده کرونا بر وضعیت روانشناختی ، ایجاد ترس مرضی از کرونا (کرونافوبیا) مطرح شده و در برخی کشورها این ترس، حتی به شکلی تعمیمیافته و اغراق آمیز، به صورت ترسی فراگیر مطرح شده است. نگرش ها و باور ها و ارزش های انسان ها می تواند در شکل گیری این ترس فردی و همگانی تعیین کننده باشد. نگرش ها، ارزشیابی است که افراد از موضوعات مختلفی که با آن روبرو می شوند شکل می گیرند و میتواند از طریق شناخت، هیجان و رفتار تولید شوند. نگرش ها در طول زمان و یک فرایند تحولی شکل میگیرند و تبدیل به باور ها و ارزشها میشوند و وقتی شکل گرفتند تغییر آنها به سادگی امکان پذیر نمیباشد. از طرفی نگرش ها و باور های شخصی افراد پیوستگی دایمی با نگرش ها و باور های فرهنگی داشته و شاید در یک حالت حداکثری می توان فرض کرد که باور های شخصی بدون باور های فرهنگی نمی توانند مدت زیادی دوام و قوام پیدا کنند. بنابراین می توان انتظار داشت که ویروس جدید با توحه به همه گیری و قوام آن اگر تداوم یابد، می تواند باور ها و نگرش های جدیدی را ایجاد کنند که شکل دهنده ی راهنمای رفتار های ما در سال های پیش روی باشند. این مقاله در صدد است تا مواجه نگرش ها و باورها در استرس کرونا را در یک مدل نظری (مدل موس، ۲۰۰۶) که ضمن لحاظ کردن باور ها و نگرش ها ی شخصی و همچنین نگرش ها و باور های فرهنگی را در شکل گیری رفتار های متفاوت را در شرایط استرس بررسی کرده و در نهایت نتیجه گیری می نماید که ما بایستی انتظار شکلگیری نگرش ها و باور های جدیدی باشیم که می تواند در شرایط بعد از کرونا در سایر زمینهها تسری یابد.
آزاده صفارزاده، عباس رحیمی نژاد، هادی بهرامی احسان، اعظم نوفرستی، نازیلا شاه منصوری،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
ترس از مرگ موضوعی جهانی و در عین حال وابسته به فرهنگ است. پژوهش حاضر با هدف ساخت و رواسازی مقیاس «ترسهای دنیای پس از مرگ» درنمونه ی ایرانی انجام شد. این پژوهش، مطالعهای ترکیبی (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی روش گردآوری دادهها، پس از مصاحبهی بالینی ساختاریافته با 12 بیمار حاد قلبی سؤالات پرسشنامه استخراج شد. جامعهی آماری این پژوهش در بخش کمّی، افراد ساکن شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری در دسترس به صورت برخط در پژوهش شرکت کردند و در مجموع 313 پرسشنامه (230 زن و 83 مرد) تکمیل شد. جهت گردآوری دادهها افزون بر مقیاس ترسهای دنیای پس از مرگ، از پرسشنامهی افسردگی بک (BDI-II، 1996) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (SES، 1965) برای ارزیابی روایی ملاکی استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی، روش استخراج مؤلفههای اصلی و تحلیل موازی انجام شد. در تحلیل عامل اکتشافی سه عامل استخراج شد که به ترتیب تحت عنوان عامل « ترس از مؤاخذه و عذاب قبر» ، «تنهایی و رهاشدگی» و «اشتیاق و اطمینان به خدا» نامگذاری شدند. برای تعیین پایایی پرسشنامه همسانی درونی زیرمقیاسها محاسبه شد و دامنهی آلفای کرونباخ بین 63/0 تا 88/0 قرار گرفت که حاکی از همسانی درونی مناسب مقیاس و مؤلفههای آن بود. مقیاس ترسهای دنیای پس از مرگ در نمونهی ایرانی مسلمان پایایی و روایی مناسب دارد و میتواند برای شناخت منشاء ترس بیماران قلبی عروقی و مداخلات کاهش اضطراب، همچنین مقایسههای بین فرهنگی به کار رود.