جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای سبک زندگی

مستانه مراد‌حاصلی، حسن شمس اسفند‌آباد، علی‌رضا کاکاوند،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه طرح­واره درمانی و شناخت­رفتار درمانی روی خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به اضافه وزن و کاهش وزن صورت گرفت. بدین­ منظور طی یک طرح نیمه­­آزمایشی با اجرای پیش­آزمون و پس­آزمون، از بین کلیه دانشجویان زن دانشگاه بوعلی­­سینای همدان با شاخص توده بدنی بین 25 تا 35، پس از انجام مصاحبه 30 نفر که ملاک­های ورود به جلسات طرح­واره ­درمانی و شناخت­رفتار درمانی را داشتند به صورت در­دسترس انتخاب شدند و سپس با گمارش تصادفی در سه گروه 10 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. گروه اول، طرح­واره درمانی را طی 10 جلسه و هر جلسه 1 ساعت،گروه دوم مداخله شناختی­رفتاری را طی 8 جلسه و هر جلسه 1 ساعت دریافت کردند و گروه سوم به عنوان گروه کنترل هیچ­گونه مداخله­ای دریافت نکرد. داده­ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر دو روش طرح­واره درمانی و رفتار درمانی شناختی روی افزایش خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به اضافه وزن و کاهش وزن در گروه آزمایشی تأثیر­گذار بود؛ اما  اثر طرح­واره درمانی نسبت به شناخت­رفتار درمانی روی خودکارآمدیِ سبک زندگی مربوط به وزن و کاهش وزن بیشتر بود. گروه گواه تغییر خاصی در مراحل ارزیابی نشان نداد. هر دو روش طرحواره درمانی و رفتار درمانی شناختی بر روی افزایش حس کنترل بر حوزه هایی از سبک زندگی که  مربوط به وزن و کنترل وزن هستند، موثر هستند.


مهسا عمید، امید شکری، فریبا زرانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

هدف: مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطه­ای رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در رابطه جهت­گیری­های مذهبی درونی/بیرونی و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی در دانشجویان انجام شد. روش: 410 دانشجو (157 پسر و 253 دختر) به جهت­گیری مذهبی درونی ـ بیرونی آلپورت (I/EROS)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)، نسخه تجدید نظر شده دوم نیمرخ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (HPLP-IIفهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) و رضایت از زندگی (SWLS) پاسخ دادند. در این مطالعه، به منظور آزمون نقش واسطه­ای رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در رابطه جهت­گیری­های مذهبی درونی/بیرونی و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی در دانشجویان از روش مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته­ها: نتایج نشان داد که رابطه بین جهت­گیری مذهبی درونی و حمایت اجتماعی ادراک شده با رفتارهای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت مثبت و معنادار و رابطه بین جهت­گیری مذهبی بیرونی با رفتارهای سبک زندگی سالم مثبت و غیرمعنادار بود. همچنین، رابطه بین رفتارهای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت با عاطفه مثبت و رضایت از زندگی مثبت و معنادار و با عاطفه منفی، منفی و معنادار بود.علاوه بر این،نتایج روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که  رابطه بین جهت­گیری مذهبی درونی و حمایت اجتماعی با عاطفه مثبت و منفی و رضایت از زندگی از طریق از رفتارهای سبک زندگی سالم به طور نسبی میانجیگری می­شود. در نهایت، در مدل مفروض، 29 درصد از پراکندگی نمرات رفتارهای سبک زندگی از طریق جهت­گیری­های مذهبی درونی/بیرونی و حمایت اجتماعی ادراک شده تبیین شد. همچنین، در مدل مفروض به ترتیب 64 ، 16 و 38 درصد از پراکندگی نمرات عاطفه مثبت، عاطفه منفی و رضایت از زندگی از طریق رفتارهای سبک زندگی تبیین شد. نتیجه­گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می­دهد که بخشی از پراکندگی نمرات بهزیستی هیجانی و رضایت از زندگی در بافت پیش­بینی این مولفه­های شناختی و هیجانی بهزیستی از طریق ابعاد درونی و بیرونی جهت­گیری­های مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده، به کمک تفاوت در میزان استفاده از رفتارهای سبک زندگی سالم قابل تبیین است.


شهناز خالقی پور، محسن مسجدی، زهرا احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر معنویت درمانی اسلامی بر سبک زندگی و سلول‌های سفید خون سالمندان افسرده انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری سالمندان مبتلا به افسردگی در سال 1393 در سرای سالمندان مهر ایران شهرستان کرج  بودند که با روش نمونه‌گیری در دسترس تعداد 24 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، شناسایی شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایش  و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه سبک زندگی پاسخ دادند. سپس به روش فلوسایتومتری گلبول‌های سفید خون اندازه‌گیری شد. گروه آزمایش در 14 جلسه درمان مبتنی بر معنویت را دریافت کردند، سپس سبک زندگی و گلبول‌های سفید بعد از درمان ارزیابی شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش  و کنترل بعد از درمان در مولفه‌های سبک زندگی (سلامت جسمانی، سلامت روان­شناختی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی، پیشگیری از بیماری)، گلبول‌های سفید و فاکتورهای تشکیل دهنده آن (نوتروفیل، لنفوسیت، مونوسیت) تفاوت وجود داشت (05/0p ). بنابراین معنویت می‌تواند به عنوان یک عامل محافظت کننده  و مداخله توانبخشی و غیر عضوی برای سلامتی سالمندان مؤثر باشد و باعث تغییر در سبک زندگی و تاثیر مثبت بر فاکتورهای تشکیل‌دهنده‌ی گلبول‌های سفید شود.


عبدالامیر گاطع زاده، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

   هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفه‌های سبک زندگی با میانجی‌گری سلامت اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفیِ چند مرحلهایِ خوشه‌ای و براساس برآورد حجم نمونۀ کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. داده‌های این پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و  نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمع‌آوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود.  نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیت‌پذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند


فریبا ابراهیم بابایی، مجتبی حبیبی، سعید قدرتی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

رفتارهای پرخطر که شیوع آن در جمعیت مبتلا به اچ آی وی بیشتر از جمعیت کلی است متاثر از عوامل چندی شامل ویژگی های زیستی، داشتن سبک زندگی ناسالم وعملکرد خانوادگی ناسالم و غیره است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش کارکرد خانوادگی در پیش بینی تصمیم گیری پرخطر در افراد مبتلا به اچ آی وی است که با درنظر گرفتن نقش میانجی متغیرهای سبک زندگی و تصمیم گیری پرخطر انجام پذیرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است.  این پژوهش بر روی 147 فرد مبتلا به اچ آی وی صورت گرفت و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه آماری بر طبق روش های تعیین حجم نمونه و بر اساس خرده مقیاس های پرسش نامه های پژوهش 147 نفر تعیین شد. از پرسش نامه های ارزیابی رفتار پرخطر ، پرسشنامه انعطاف و انسجام خانواده، پرسش نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و برای ارزیابی تصمیم گیری پرخطر از آزمون بارت استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. عملکرد خانوادگی با رفتار پرخطر رابطه منفی و معنی دار معکوسی داشت. تمامی نتایج بیان شده نشان می دهد که مسیر ها و مدل پژوهش تایید شده است. در این پژوهش دریافتیم که عملکرد خانوادگی با رفتار پرخطر به صورت مستقیم و به صورت غیر مستقیم و از طریق تصمیم گیری پرخطر و نیز سبک زندگی رابطه دارد. پژوهش های آینده باید سهم عوامل خانوادگی را در تصمیم گیری پرخطر افراد مبتلا به اچ آی وی بیش تر مد نظر قرار دهد.
 


جلیل فتح آبادی، مونا ایزد دوست، داوود تقوایی، بیتا شلانی، سعید صادقی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

شیوع چاقی از معضلات تهدید کننده سلامتی در سراسر جهان است که متغیرهای بسیاری امکان ابتلا به آن را افزایش می‌دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای غیرمنطقی سلامت، سبک زندگی سلامت محور و مکان کنترل سلامت در پیش بینی ابتلا به چاقی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش از نوع علی مقایسه ای (موردشاهدی) و جامعه آماری آن شامل اعضای کانون چاقی خانه سلامت سرای محله ایرانشهر است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر مبتلا به چاقی و 100 نفر از افراد سالم  به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس باورهای غیرمنطقی سلامت، مقیاس چندبعدی مکان کنترل سلامت و نیمرخ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون لوجستیک و تحلیل واریانس یک­راهه به­وسیله نرم افزار 24SPSS  تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که با پیش‌بینی درست 5/74 درصد افراد با وزن طبیعی و 69 درصد افراد مبتلا به چاقی به طبقات آن‌ها،  مدل کامل به طور معنی‌داری پایا بود (001/0 P>و 10=df و 69/65 (x2= و در کل 72 درصد از پیش بینی‌ها درست بودند. باورهای غیرمنطقی سلامت، مکان کنترل سلامت و سبک زندگی سلامت محور توان پیش‌بینی‌کنندگی ابتلای به اضافه وزن را دارا هستند و می‌توان گفت که با تغییر باورهای غیرمنطقی، ایجاد تغییر در سبک زندگی و تعدیل منبع کنترل سلامت افراد می‌توان احتمال ابتلا به چاقی را در آن ها کاهش داد.
 
سمیه زارع، احمد علیپور، مهناز علی اکبری دهکردی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت در بیماران مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم است. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 200 نفر شامل100 بیمار مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید و 100 نفر افراد سالم وارد مطالعه شدند. تمام افراد، با استفاده از پرسش نامه تاب آوری (کونور و دیویدسون) و پرسش نامه سبک زندگی ارتقاء هنده سلامت (والکر و همکاران) سنجش شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان داد که ارتباط تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم متفاوت است. میانگین نمرات بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در متغیرهای تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت و مؤلفه های آنها (بجز مدیریت استرس) به طور معناداری کم تر از گروه سالم بود. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در شاخص های تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت رابطه معنادار شد، به نظر می رسد که سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت می تواند با بروز اختلالات عملکرد تیروئید مرتبط باشد. یافته های پژوهش حاضر را می توان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره ی اقداماتی در راستای ارتقای سازه شخصیتی تاب آوری و بهبود و اصلاح سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت، وضعیت بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در نظر گرفت.

سلیمه قارونی فردی، زهره تاج آبادی، دکتر آزاده ابویی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

هدف از این پژوهش، پیش بینی سبک زندگی بیماران ام اس بر اساس شاخص های شفقت به خود و تنظیم هیجانی و بررسی نقش میانجیگری باور به دنیای عادلانه بود . شرکت کنندگان شامل 321 نفر از بیماران مبتلا در شهرستان یزد بودند که به شیوه ای در دسترس و به صورت آنلاین یا حضوری پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند.ابزارها، پرسشنامه های سبک زندگی والکر، شفقت به خود نف، تنظیم هیجانی گراس و جان و باور به دنیای عادلانه دالبرت و داگاس بودند. نتایج با نرم افزار اسمارت پی ال اس و با روش کمترین مربعات جزئی تحلیل شدند. طبق نتایج ، پایایی، کیفیت و قدرت پیش بینی کنندگی مدل ساختاری برازش شده مورد تایید قرار گرفت(قدرت پیش بینی کنندگی سبک زندگی=0.41، باور به دنیای عادلانه=0.17 و شفقت به خود=0.20) و  طبق یافته ها ، اثرات کل سازه های شفقت به خود، تنظیم هیجانی و باور به دنیای عادلانه در مبتلایان به ام اس، بر سبک زندگی به ترتیب 53 درصد، 59 درصد و 30 درصد به دست آمد و نقش میانجی گری باور به دنیای عادلانه نیز تایید گردید.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb