3 نتیجه برای ذهنیسازی
دکتر محسن اکبریان، خانم نرگس سعیدی، آقا محراب مفاخری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف پیشبینی مولفههای درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنیسازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با طرح توصیفی مقطعی و به روش همبستگی انجام شد و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن که از فروردین تا مرداد 1399 به کلینیک یلدا بیمارستان امام خمینی در شهر تهران مراجعه کردند و نمونه پژوهش شامل 339 نفر بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای درجه بندی درد مزمن ونکورف، دلبستگی بزرگسال هزن و شیور، ذهنیسازی فوناگی و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 22 نرمافزارSPSS انجام شد و مشخص شد تأثیر متغیرهای پیشبین دشواری تنظیم هیجان، ذهنیسازی و دلبستگیهای ناایمن بر روی ناتوانی درد نشان از تأثیر مثبت دشواری تنطیم هیجان (52/0= β) و دلبستگی ناایمن اضطرابی (30/0= β) در سطح معنیداری کمتر از 05/0 (001/0>p-value ) و (001/0=p-value) میدهد. در بررسی شدت درد، دشواری تنظیم هیجان با (53/0= β) و دلبستگی ناایمن اجتنابی با (13/0= β) با میزان (001/0>p-value ) و (01/0=p-value) نشان از معنیداری در سطح معنیداری کمتر از 05/0 با میزان مثبت این دو متغیر پیش بین را میدهد که با استفاده از این یافتهها میتوان در جهت بهبود و ارتقای سلامت روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن به انجام اقدامات موثری مبادرت ورزید.
رعنا آقا بابایی، دکتر عباس جواهری، محمدحسن آسایش،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تبیین کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنیسازی در مادرانی که تجربه ترومای عاطفی در کودکی خود داشتند بود. روش این پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بوده و دادهها با روش پدیدارشناختی هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شد. میدان پژوهش شامل مادران فرزندان ۳ تا ۶ سالی بوده که تجربه ترومای عاطفی در کودکی داشتند. از این میان با درنظرگیری اصل اشباع، ۹ نفر با روش نمونهگیری هدفمند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در نتیجه تحلیل داده ها، پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل «وضعیت ذهنی سازی مادر»، «حالات درون روانی مادر»، «رابطه مادر و فرزند»، «وضعیت انتقال تروما» و «وضعیت فرزندپروری» مادر بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مادرانی که توانایی بالایی در ذهنیسازی دارند، حالات درون روانی مثبتتری را تجربه کرده، قادر به برقراری رابطه امن با فرزند بوده، رفتار آسیبزای والدین خود را تکرار نکرده و یا سعی در جبران افراطی آن داشتند و در فرزندپروری خود رفتارهای مطلوبی را از خود نشان دادند. درحالیکه مادرانی که نقص در ذهنیسازی داشتند، حالات درون روانی نسبتاً منفیتری را تجربه کرده، قادر به ایجاد امنیت در رابطه با فرزند نبوده، رفتار آسیبزای والدین خویش را تکرار کرده و در فرزندپروری خود عملکرد ضعیفی داشتند.
سارا انتظاری، دکتر روشنک خدابخش پیرکلانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگر ذهنیسازی، اعتماد، بیاعتمادی و سادهلوحی معرفتی در رابطۀ بین ویژگیهای خودشیفتگی (آسیبپذیر و خودبزرگبین) و افسردگی بود. این مطالعه با استفاده از طرح همبستگی و روش تحلیل مسیر انجام شد. نمونهای 304 نفره از بزرگسالان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و به پرسشنامههای سیاهۀ تجدید نظر شدۀ افسردگی-II (بک و همکاران، 1996)، فرم کوتاه پنج عاملی خودشیفتگی (شرمن و همکاران، 2015)، مقیاس ذهنیسازی (دیمیتریویچ و همکاران، 2018) و پرسشنامۀ اعتماد، بیاعتمادی و سادهلوحی معرفتی (کمپبل و همکاران، 2021) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که هر دو بعد خودشیفتگی از طریق کاهش ظرفیت ذهنیسازی و افزایش بیاعتمادی معرفتی، اثر غیر مستقیم مثبت معناداری بر افسردگی دارند. اما اعتماد معرفتی تنها در مسیر بین خودشیفتگی آسیبپذیر و افسردگی نقش میانجی معنادار ایفا کرد. مسیرهای غیر مستقیم از طریق سادهلوحی معرفتی نیز معنادار نبودند. همچنین اثر مستقیم خودشیفتگی خودبزرگبین بر افسردگی منفی بود، اما اثر کل از طریق مسیرهای غیر مستقیم مثبت شد. این نتایج نشاندهندۀ تمایز سازوکارهای میانجی در ابعاد مختلف خودشیفتگی و اهمیت ظرفیتهای پردازش اجتماعی در تبیین علائم افسردگی هستند. یافتهها میتوانند در تدوین برنامههای پیشگیرانه، آموزشی یا درمانی متمرکز بر تقویت ذهنیسازی و بازسازی اعتماد معرفتی برای افراد دارای ویژگیهای خودشیفته به کار گرفته شوند.