سجاد بشرپور، معصومه شفیعی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
در سالهای اخیر علاقه فزایندهای به مطالعه سه صفت تاریک شخصیتی وجود داشته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس سه صفت تاریک شخصیت در دانشجویان انجام گرفت. کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 93-94 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 310 دانشجو (115پسر، 194 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها در محل تحصیل خود و به صورت انفرادی به پرسشنامههای سه صفت تاریک شخصیت، پنج عاملی شخصیت و سلامت عمومی پاسخ دادند. دادههای جمع آوری شده نیز با استفاده از ابزارهای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارهای spss و لیزرل تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 3 عامل با مقادیر ویژه بیشتر از یک را آشکار کرد که در مجموع 61/54 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. شاخصهای تحلیل عاملی تأییدی نیز دلالت بر برازش مطلوب مدل سه عاملی این پرسشنامه داشت. نتایج همبستگی نیز نشان داد که سه عامل تاریک شخصیت همبستگیهای معنیداری با عوامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت و شاخصهای سلامت روانی دارد. ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاسهای ماکیاولگرایی، سایکوپاتی و خودشیفتگی نیز به ترتیب 75/0، 68/0 و 69/0 بدست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت از روایی و پایایی نسبتاً خوبی جهت استفاده در نمونههای ایرانی برخوردار است.
سارا انتظاری، دکتر روشنک خدابخش پیرکلانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگر ذهنیسازی، اعتماد، بیاعتمادی و سادهلوحی معرفتی در رابطۀ بین ویژگیهای خودشیفتگی (آسیبپذیر و خودبزرگبین) و افسردگی بود. این مطالعه با استفاده از طرح همبستگی و روش تحلیل مسیر انجام شد. نمونهای 304 نفره از بزرگسالان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و به پرسشنامههای سیاهۀ تجدید نظر شدۀ افسردگی-II (بک و همکاران، 1996)، فرم کوتاه پنج عاملی خودشیفتگی (شرمن و همکاران، 2015)، مقیاس ذهنیسازی (دیمیتریویچ و همکاران، 2018) و پرسشنامۀ اعتماد، بیاعتمادی و سادهلوحی معرفتی (کمپبل و همکاران، 2021) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که هر دو بعد خودشیفتگی از طریق کاهش ظرفیت ذهنیسازی و افزایش بیاعتمادی معرفتی، اثر غیر مستقیم مثبت معناداری بر افسردگی دارند. اما اعتماد معرفتی تنها در مسیر بین خودشیفتگی آسیبپذیر و افسردگی نقش میانجی معنادار ایفا کرد. مسیرهای غیر مستقیم از طریق سادهلوحی معرفتی نیز معنادار نبودند. همچنین اثر مستقیم خودشیفتگی خودبزرگبین بر افسردگی منفی بود، اما اثر کل از طریق مسیرهای غیر مستقیم مثبت شد. این نتایج نشاندهندۀ تمایز سازوکارهای میانجی در ابعاد مختلف خودشیفتگی و اهمیت ظرفیتهای پردازش اجتماعی در تبیین علائم افسردگی هستند. یافتهها میتوانند در تدوین برنامههای پیشگیرانه، آموزشی یا درمانی متمرکز بر تقویت ذهنیسازی و بازسازی اعتماد معرفتی برای افراد دارای ویژگیهای خودشیفته به کار گرفته شوند.