محبوبه خواجه رسولی، محسن دهقانی، علی رضا جمشیدی فرد،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی نقش عواطف استرس، اضطراب و افسردگی و ترس از درد در پیشبینی ناتوانی حرکتی، در بیماران با درد مزمن در ناحیۀ ستون فقرات بود. نمونۀ پژوهش شامل ۵۳ نفر (۴۱ زن و ۱۲ مرد) مبتلا به درد مزمن ناحیۀ ستون فقرات بودند که بهصورت دردسترس از میان بیمارانی که در فاصلۀ ۳ ماه به کلینیک مراجعه کردند، انتخاب شدند و بهصورت داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. پرسشنامۀ مقیاس افسردگی اضطراب و استرس، پرسشنامۀ ناتوانی درد، مقیاس نشانگان اضطراب و درد، و پرسشنامۀ ترس از درد توسط شرکتکنندگان تکمیل شد. دادههای بهدستآمده در پژوهش، با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی و رگرسیون، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس نتایج یافتههای حاصل از ضرایب همبستگی، از بین زیرمقیاسهای افسردگی، اضطراب و استرس، افسردگی بیشترین میزان همبستگی را با ناتوانی حرکتی داشت. همچنین از بین زیرمقیاسهای آزمون نشانگان اضطراب و درد، بهویژه بعد فرار- اجتناب، همبستگی مثبت و معناداری با متغیر ناتوانی حرکتی داشت. یافته ها نشان داد که مؤلفۀ افسردگی ۲۸درصد و مؤلفۀ فرار- اجتناب ۳۶درصد از واریانس ناتوانی حرکتی را تبیین میکند.نتایج نشان داد به نظر می رسداگرچه درد ممکن است در ابتدابه عنوان یک مشکل مربوط به سلامت جسمانی در نظر گرفته شود، با این حال مؤلفه های روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب و استرس می توانند نقش مهمی را حداقل در حفظ شرایط درد مزمن ایفاکنند که این مساله باید در مداخلات توانبخشی مورد توجه قرار بگیرد
طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری، محسن علی اکبریان، سعیده سادات حسینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبتگرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1402 بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکلهای مداخله شناختی رفتاریهافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبتنگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.