جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای خلق

جعفر حسنی، هاجر اندرخور، یاسر تعدادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

گسترش سازه­ی هوش هیجانی در متون روان­شناختی منجر به راه اندازی پژوهش­های نوین در این حیطه شده است. یافته­های پژوهشی نشان می­دهند که هوش هیجانی با عوامل متعدد روانی اجتماعی همبسته بوده و نقش اساسی در مشکلات بین فردی ایفا می­کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه­ی هوش هیجانی و مشکلات بین فردی بود. بدین منظور 140 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان به شیوه­ی نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای انتخاب و توسط پرسشنامه­های هوش هیجانی بار/ اُن و مشکلات بین فردی (بارکهام، هاردی و استارتوپ، 1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بیانگر این بود که بین اکثر مؤلفه­های هوش هیجانی و مشکلات بین فردی رابطه­ی منفی و معنادار وجود دارد. همچنین مؤلفه­های مختلف هوش هیجانی برخی از جنبه­های مشکلات بین فردی را مورد پیش­بینی قرار دادند. در مجموع، بر اساس یافته­های پژوهش حاضر می­توان گفت که هوش هیجانی با تأمین سلامت روانی، مشکلات بین فردی را کاهش داده و باعث بهبود کیفیت روابط اجتماعی و بین فردی می­شود
ویدا هاشمی، پرویز آزاد فلاح، علی فتحی آشتیانی، عباسعلی الهیاری،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده

بررسی و مقایسه چگونگی پردازش شناختی، در آزمودنی های زودانگیخته، یکی از محورهای پژوهشی مورد توجه، در سالیان اخیر است. در مطالعه حاضر، با در نظر گرفتن زودانگیختگی، به عنوان سازه ای چند وجهی به مقایسه سرعت پردازش شناختی، آزمودنی های غالب در یکی از ابعاد زودانگیختگی (فوریت، فقدان تفکر پیشینی، فقدان استمرار و تهییج­طلبی) در دو بافت خلقی مثبت و منفی پرداخته شده است. بدین منظور چهار گروه آزمودنی دختر (20=n) که بر اساس توزیع مؤلفه های زودانگیختگی، در یکی از ابعاد چهارگانه زودانگیختگی غالب بودند، در دو وضعیت القای خلق مثبت و منفی (از طریق ارائه موسیقی) با آزمون زمان واکنش مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج، با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی نشان دهنده  تفاوت بین سرعت پردازش شناختی افراد غالب در بعد فوریت، نسبت به افراد غالب در بعد فقدان تفکر پیشینی و افراد غالب در بعد فقدان استمرار، در بافت منفی می باشد. در بافت مثبت تفاوت معناداری در سرعت پردازش شناختی گروه ها مشاهده نشد. به نظر می رسد یافته های این طرح، ضمن تأکید مجدد به چند وجهی بودن مفهوم زودانگیختگی و تفاوت در کنش وری متفاوت آن؛ همگرایی پردازش های شناختی مرتبط با برانگیختگی هیجانی را نیز مورد توجه قرار می دهد.
کارینه طهماسیان، آسیه اناری، هاجر بهرامی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

افسردگی­یک اختلال روان­شناختی شایع در میان مادران کودکان تازه متولد شده­است که با سازگاری روان­شناختی و اجتماعی کودک و مادر همبستگی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در افسردگی مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود. گروه نمونه­ی این مطالعه­ی توصیفی- همبستگی شامل 220 نفر از مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود که با روش نمونه­گیری هدفمند و در دسترس، از پارک­ها انتخاب شدند. همچنین، ابزار به­کار گرفته شده جهت گردآوری داده­ها شامل، پرسشنامه­ی افسردگی بک، شاخص استرس والدینی، مقیاس منابع حمایت اجتماعی، پرسشنامه­ی اثرمندی مادرانه، پرسشنامه­ی خلق و خوی کودک و مقیاس اضطراب جدایی مادرانه بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد استرس والدینی و خوداثرمندی والدینی در دو گام، حدود 29 درصد واریانس افسردگی مادرانِ کودکان زیر دو سال را تبیین می­کنند. لذا برنامه­های آموزشی و پیشگیرانه با در نظر گرفتن این متغیرها می­توانند سطح افسردگی در مادران را کاهش داده و از ناسازگاری­های بعدی پیشگیری کنند.
نگار محمودی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ­ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم­ های مغزی/ رفتاری و ناگویی خلقی بود. مشارکت کنندگان 277 دانشجوی کارشناسی (121 پسر و 156 دختر) دانشگاه خوارزمی کرج بودند که به شیوه خوشه ­ای چندمرحله­ ای انتخاب شدند و پرسش­نامه پنج عاملی جکسون، پرسش­نامه عواطف مثبت و منفی (PANAS) و پرسشنامه ناگویی خلقی  را تکمیل کردند. داده­ ها به شیوه رگرسیون ­سلسله مراتبی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیستم بازداری/ فعال­ساز رفتاری به صورت مثبت و معنادار ناگویی خلقی را پیش­ بینی می­کند. همچنین نقش واسطه ­ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم­ های بازداری و فعال­ساز رفتاری و ناگویی خلقی مشاهده شد. مدل بدست آمده در این پژوهش الگوی مناسبی را جهت تبیین ناگویی خلقی در اختیار قرار می­دهد.
رسول حشمتی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری  ، ذهن آگاهی رگه و ناگویی خلقی در قالب یک مدل مفروض است.  برای این منظور در یک تحقیق توصیفی-همبستگی و گذشته نگر، 180 دانشجو از مقاطع مختلف دانشگاه تبریز به روش در دسترس انتخاب و به مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بر ناگویی خلقی و ذهن­آگاهی رگه اثر مستقیم و مثبت دارد و سیستم فعال ساز رفتاری نیز بر ذهن­آگاهی رگه اثر مستقیم دارد. ذهن­آگاهی با ناگویی خلقی رابطه ندارد و اثر غیر مستقیم سیستم فعال­ساز و بازداری رفتاری با ناگویی خلقی معنا دار نیست. بر اساس یافته­ها می­توان نتیجه گرفت که سیستم بازداری رفتاری یکی از تعیین کننده­های اساسی سطوح ذهن آگاهی و ناگویی خلقی است. همچنین، مدل مفروض آزمون شده مدلی مطلوب در تبیین ناگویی خلقی افراد سالم است. 


فاطمه کشوری، پونه حشمتی، انسیه قاسمیان،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثر تحریک آنُدی ناحیۀ قشر مغزی پشتی-جانبی پیش‌پیشانی چپ و راست بر تجربۀ فاعلیِ خُلق مثبت و منفی افراد سالم بود. در یک مطالعه شبه تجربی، شرکت کنندگان (20 زن و 20 مرد) در طول سه جلسه با ترتیب تصادفی، تحت سه نوع مداخله تحریک آنُدی ناحیۀ قشر مغزیِ پشتی-جانبی پیش­پیشانی راست، چپ و تحریک شم (کنترل) به مدت 20دقیقه و با جریان 2میلی آمپر قرار گرفتند. با استفاده از مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی، خُلق افراد قبل و بعد از مداخله اندازه­گیری شد. داده­ها با استفاده از آزمون­های فریدمن و یومن ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد تحریک آنُدی ناحیه قشر مغزی پشتی-جانبی پیش­پیشانی چپ، خلق منفی افراد را کاهش داد و خلق مثبت را در مردان بیشتر از زنان کاهش می­دهد. تحریک الکتریکی دوسویه کرتکس پیش­پیشانی در نمونۀ مورد مطالعۀ حاضر با یافته­های تحریک مغزی در جمعیت سالم ناهمسو و با یافته­های تحریک مغزی روی جمعیت افسرده همسو بود. سنجش دقیق­تر حالات خُلق و هیجان، به همراه به کارگیری شکل های مختلف قرارگیری الکترودِ تحریکِ الکتریکی مغز از روی جمجمه در مطالعات بعدی  می­تواند اطلاعات مکملی را درباره نقش قشر پره فرونتال در تجربه فاعلی خلق به دست دهد.


محبوبه خواجه رسولی، محسن دهقانی، علی رضا جمشیدی فرد،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف از این مطالعه، بررسی نقش عواطف استرس، اضطراب و افسردگی و ترس از درد در پیش‌بینی ناتوانی حرکتی، در بیماران با درد مزمن در ناحیۀ ستون فقرات بود. نمونۀ پژوهش شامل ۵۳ نفر (۴۱ زن و ۱۲ مرد) مبتلا  به درد مزمن ناحیۀ ستون فقرات بودند که به‌صورت دردسترس از میان بیمارانی که در فاصلۀ ۳ ماه به کلینیک مراجعه کردند، انتخاب شدند و به‌صورت داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. پرسشنامۀ مقیاس افسردگی اضطراب و استرس، پرسشنامۀ ناتوانی درد، مقیاس نشانگان اضطراب و درد، و پرسشنامۀ ترس از درد توسط شرکت‌کنندگان تکمیل شد.  داده‌های به‌دست‌آمده در پژوهش، با استفاده از روش‌های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس نتایج یافته‌های حاصل از ضرایب همبستگی، از بین زیرمقیاس‌های افسردگی، اضطراب و استرس، افسردگی بیشترین میزان همبستگی را با ناتوانی حرکتی داشت. همچنین از بین زیرمقیاس‌های آزمون نشانگان اضطراب و درد، به‌ویژه بعد فرار- اجتناب، همبستگی مثبت و معناداری با متغیر ناتوانی حرکتی داشت. یافته ها نشان داد که مؤلفۀ افسردگی ۲۸درصد و مؤلفۀ فرار- اجتناب ۳۶درصد از واریانس ناتوانی حرکتی را تبیین می‌کند.نتایج نشان داد به نظر می رسداگرچه درد ممکن است در ابتدابه عنوان یک مشکل مربوط به سلامت جسمانی در نظر گرفته شود، با این حال مؤلفه های روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب و استرس می توانند نقش مهمی را حداقل در حفظ شرایط درد مزمن ایفاکنند که این مساله باید در مداخلات توانبخشی مورد توجه قرار بگیرد
سمیه تکلوی، وحیده عظیمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک درد و ناگویی خلقی در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم انجام شد. روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش را تمامی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم شهر اردبیل در سال 1396 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و با استفاده از این روش تعداد 40 نفر از بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم، در مجموع 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه درد مک گیل و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و  آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد ناگویی خلقی و ادراک درد به طور معناداری در بیماران آرتریت روماتوئید، تب فامیلی مدیترانه ای و افراد سالم تفاوت معناداری دارد. شدت ادراک درد در بیماران آرتریت روماتوئید بیشتر از تب فامیلی مدیترانه ای است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت اختلال در ناگویی خلقی و ادراک درد در بیماران آرتریت روماتوئید و تب فامیلی مدیترانه ای می تواند در تشدید این اختلال ها یا فرآیند درمان شان اثرگذار باشد.
طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری، محسن علی اکبریان، سعیده سادات حسینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت‌گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده  در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا  شهریور  1402  بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت  کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل‌های مداخله شناختی رفتاری‌هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت‌نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی  بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
 
خانم فرزانه عباسلو، دکتر یوسف دهقانی، دکتر سوران رجبی، دکتر فریده سادات حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم  بر بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی نوجوانان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل (با پیگیری یک ماهه) بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب دوره‌ی متوسطه‌ی دوّم شهر سیرجان در سال‌ 1403-1402 بود که از میان آن‌ها به روش نمونه‌گیری هدفمند 40 دانش‌آموز انتخاب و به ‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 12 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم (پاتریک ریلی و مایکل شاپ شایر، 2003) را به مدت 12 هفته دریافت کردند گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از شاخص واکنش پذیری عاطفی استرینگرز (2012)، مقیاس پنج عاملی رفتار تکانشی لاینام (2006)، مقیاس رگه فراخلقی سالووی (1995) و آزمون نرم افزاری برو- نرو استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در اختلاف زمانها برای بازداری پاسخ  ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی وجود دارد. اختلاف بین گروه های آزمایش و کنترل نیز برای همه متغیرها معنی دار بودمی‌توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی دانش‌آموزان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب اثربخش است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb