5 نتیجه برای تجربه زیسته
محمد صادق زمانی زارچی، مسعود غلامعلی لواسانی، جواد اژه ای، علی حسین زاده اسکویی، سحر صمدی کاشان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
طلاق، یک واقعیت در زندگی بسیاری از افراد در سرتاسر دنیاست. این پدیده به طرق گوناگون، زندگی افراد را تحتتأثیر خود قرار میدهد و سرمنشأ تحولات پیچیدهی عاطفی، شناختی و فیزیکی در نظام خانواده و بهویژه نزد فرزندان است. در این راستا این تحقیق با هدف بررسی تجربهی زیستهی فرزندان طلاق در زمینهی تجارب هیجانی آنان انجام گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و طرح آن از نوع پدیدارشناسی است. بههمین منظور 17 نفر از نوجوانان پسر و دختر 12-18سالهای که جدایی والدینشان را تجربه کرده بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونهگیری تا زمان اشباع دادهها ادامه یافته است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها، ابتدا دادهها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه بهوسیلهی سه زیرمضمون که نشاندهندهی تجارب زیستهی مشارکتکنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمونها بهترتیب شامل خشم و تنفر، ترس و احساس بیپناهی بوده و هریک بهصورت مجزا، مؤلفهها و واحدهای معنایی حمایتکننده دارند. آنچه از نتایج این تحقیق برمیآید این است که فرزندان طلاق هیجاناتی را تجربه میکنند که در مواردی میتواند بهزیستی و سلامت روانشان را تحتالشعاع قرار دهد. نتایج بهدستآمده بر لزوم تبیین عمیقتر تجارب زیستهی این افراد توسط روانشناسان و مددکاران و ارائهی مداخلات درمانی مبتنی بر مضامینِ برآمده از مطالعهی حاضر، با تمرکز بر بهبود وضعیت هیجانی آنان تأکید دارد.
مانی رفیعی اردستانی، حسین اسکندری، احمد برجعلی، نورعلی فرخی،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
شیوهی برخورد با فقدان، گسترهی وسیعی از واکنشهای جسمی، هیجانی، شناختی و وجودی را در برمیگیرد و شدت آن میتواند از یک هیجان زودگذر و خفیف تا واکنشی شدید که تمام تاریخچهی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، متغیر باشد. در این پژوهش به کمک سه شیوهی مختلفِ جمعآوری کیفی دادهها، شامل گروههای متمرکز، مصاحبهی نیمهساختمند دربارهی تجربیات فقدان و اخذ روایت زندگی به شیوهی مکآدامز که درمجموع روی 21 شرکتکننده صورت پذیرفت، ساختها و فرایندهای مؤثر بر چگونگی واکنشهای این افراد به فقدان، از طریق بررسی پدیدارشناختی و تحلیل کیفی دادهها روی متن آوانویسیشدهی مصاحبهها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدستآمده، سه خوشهی اصلی بستر رخداد، ماهیت فقدان و ویژگیها و تجربهی زیستهی کنشگر را بهعنوان فرایندهای تأثیرگذار بر واکنش به فقدان معرفی کرد. بستر رخداد دو مضمون زمان و مقایسه با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت فقدان سه مضمون نوع فقدان، جبری یا اختیاری بودن و دفعی یا پیشبینیپذیر بودن آن و درنهایت ویژگیهای کنشگر، سه مضمون شخصیت، میزان آگاهی و تجربیات زیستهی پیشین افراد را در برمیگرفت؛ درنتیجه به نظر میرسد که تعاملی از واقعیتهای بیرونی و زیستجهان ذهنی کنشگر است که به طیف گستردهی واکنشها به فقدان منجر میگردد.
پروین رحمتی نژاد، مجید یزدی، زهره خسروی، فاطمه شاهی صدرآبادی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگیهای خاص بیماری منجر به تجربههای روانی دشوار و متفاوتی نیز میگردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنشهای روانشناختی مختلفی دارند که میتواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکتکنندگان 15 نفر و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. تحلیل دادهها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافتهها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکتکنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمعآوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیشفرضهای ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آنها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبهها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافتههای پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربههای هیجانی مثبت، هیجانهای تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجانهای ناشی از قرنطینگی مضمونهای اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران میتواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده میتواند در مداخلات روانشناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجانهای منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
دکتر شهربانو عالی، مرضیه دین دوست، هاجر علیکی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
هدف: موقعیت زندگی زنان دارای معلولیت، پیچیده و سرشار از موانع نگرشی، اجتماعی و اقتصادی بر سر راه آسایش اجتماعی-روانی آنهاست. حال اگر این زنان مادر نیز باشند، مسلماً پیامدهایی نیز برای فرزندان چنین مادرانی به دنبال دارد. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر درک عمیق تجارب زیسته دخترانی بود که مادری با معلولیت جسمی و ذهنی داشتند. روش: روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناختی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از دخترانی با میانگین سنی 5/20 سال بودند که مادری با معلولیت جسمی و ذهنی داشتند و به روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخب شدند. از افراد مصاحبه نیمهساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیادهسازی شده و به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و اوسبورن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در این مطالعه 4 مضمون اصلی شناسایی شد:رویارویی با معلولیت مادر، احساس خلاء مادری، ادراک تفاوت در ساختار خانواده و چالشهای شخصی ایجاد شده برای فرزند. برخی از مضامین اصلی، شامل زیر مجموعههایی بودند. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان گفت زندگی دختران تحت تأثیر معلولیت مادر قرار گرفته است و لازم است برای خانوادههایی که با چنین مشکلاتی روبرو میشوند، یک سیستم حمایتی فراهم شود. |
سمانه اکبری بیژنی، محمدهادی صافی، یاسر رضاپورمیرصالح،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته پریشانی روانشناختی در مبتلایان به کرونا انجام گرفت. جامعهی آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا استان اصفهان بودند که 14 نفر از آنان با بهره گیری از پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر و به صورت هدفمند که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، انتخاب شدند. جمعآوری دادههای پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت پذیرفت و نمونه گیری تا زمان اشباع دادهها ادامه یافت. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفت که منجر به استخراج 3 مضمون اصلی «بهم ریختگی توان کاه»، «خطرزاهای روزافزون» و «غوغاهای درونی» و 15 مضمون فرعی شد. نتایج این پژوهش مشخص نمود که افراد مبتلا به کرونا نه تنها از نظر فردی، تجارب مرتبط با پریشانی روانشناختی را ادراک می نمایند بلکه از نظر خانوادگی و اجتماعی نیز درگیر شرایط ناخوشایندی می باشند که پریشانی روانشناختی را در آنها تشدید می نماید