4 نتیجه برای اضطراب فراگیر
محبوبه اسماعیلی، علیرضا مرادی، عباس تولایی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تشخیصی حافظهی شرح حال، دلبستگی و هویت در اختلال استرس پس از سانحه، و اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. در یک طرح علی- مقایسهای، 24 نفر بیمار مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 32 نفر افراد بهنجار، که در متغیرهای سن و جنس همتا و از شرایط اجتماعی و اقتصادی مشابه انتخاب شده بودند، در مطالعه شرکت کردند. طی دو جلسه آزمودنیها به پرسشنامهها و تکالیف سیاههی افسردگی بک، سیاههی اضطراب بک، مقیاس تجدید نظر شدهی تأثیر رویداد، مقیاس دلبستگی، مقیاس سنجش هویت، مصاحبهی حافظهی شرح حال و آزمون حافظهی شرح حال پاسخ دادند. دادههای به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل تشخیصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد عملکرد افراد سالم در تمام زیر مقیاسهای حافظهی شرح حال، از افراد مبتلا به PTSD به طور معناداری بهتر بود. همچنین نتایج آزمون حافظهی شرح حال، حکایت از کاهش حافظهی اختصاصی در بیماران مبتلا به PTSD نسبت به افراد گروه بهنجار داشت. علاوه براین، عملکرد افراد GAD تنها در زیر مقیاس حافظهی شرح حال رویدادی بزرگسالی از افراد گروه مبتلا به PTSD بالاتر بود. مقایسهی زوجی گروهها نشان داد میانگین گروه سالم در سبک دلبستگی ایمن به شکل معناداری از گروه GAD بالاتر و در سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی پایینتر از دو گروه بیمار است. نتایج تحلیل تشخیصی نیز نشان داد که میزان موفقیت تابع 7/69 درصد بود. حافظهی شرح حال تحت تأثیر نشانههای دو گروه بیماری PTSD و GAD قرار میگیرد. با توجه به ارزیابی متغیرهای پیش بین، پیشبینی عضویت گروهی 53 نفر از 76 نفر به درستی انجام شده است. همچنین، تأثیرات متفاوت نشانههای PTSD و GAD بر حافظهی شرححال براساس ابعاد دلبستگی و هویتی متفاوت، از مسائل قابل تأمل در زمینهی آسیبشناسی، روشهای درمانی و موارد دیگر میباشد.
زهره خسروی، پروین رحمتی نژاد، فاطمه شاهی صدرآبادی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده
هدف از این پژوهش مقایسه صمیمیت و تجربه خشم میانفردی در افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری، اضطراب فراگیر و گروه بهنجار بود. نمونه پژوهش شامل 90 نفر (30 نفر مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی، 30 نفر اختلال اضطراب فراگیر و 30 نفر گروه بهنجار) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های مقیاس چند بعدی خشم (MAI)، پرسشنامه کیفیت روابط (QRI) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، در بعد کیفیت روابط میانگین نمرات آزمودنیها تنها در زیر مقیاس حمایت اجتماعی با یکدیگر تفاوت معنادار داشت. میانگین حمایت اجتماعی در گروه مبتلا به اضطراب فراگیر با گروه بهنجار متفاوت بود. میانگین گروه مبتلا به اضطراب فراگیر در مقیاس کلی خشم بیشتر از گروه بهنجار بود. در زیر مقیاس انگیختگی هر دو گروه بالینی نمرات بیشتری از گروه بهنجار داشتند و تجربه درونی خشم نیز در افراد مبتلا به وسواس اجباری بیشتر بود. این نتایج برخی جنبه های مشابه دو اختلال را آشکار ساخته که می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال ها مفید باشد.
بتول احدی، فاطمه مرادی،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
عدمتحمل بلاتکلیفی، نوعی سوگیری شناختی است که بر چگونگی دریافت، تفسیر و واکنش فرد به یک موقعیت نامطمئن در سطوح هیجانی و شناختی و رفتاری تأثیر میگذارد. همهی پژوهشهای انجامشده در سراسر کشور طی سالهای 1389 تا 1396 گردآوری و بررسی شدند و تعداد دوازده پژوهش انجامگرفته در زمینهی عدمتحمل بلاتکلیفی، با بهرهگیری از ابزار فهرست بازبینی گزینش پژوهشها، از نظر فنی و روششناختی، شامل روش نمونهگیری درست، روش پژوهشی و آماری صحیح و مناسب و روایی و پایایی مناسب پرسشنامهها انتخاب شدند. برای این منظور از بین پژوهشها، پژوهشهایی که ازلحاظ روششناختی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل شدند. مفروضههای همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب اندازهی اثر با استفاده از نرمافزارجامع فراتحلیل(CMA-2)ارزیابی شد. براساس نتایج فراتحلیل، باورهای فراشناختی بالاترین اثر و پس از آن، بالاترین اندازههای اثر، بهترتیب مربوط به استرس، ناتوانی برای انجام عمل و افکار تکرارشونده منفی بود و اندازهی اثر بازداری رفتاری و فعالسازی رفتاری ازلحاظ آماری معنادار نشد؛ ازاینرو، مدنظر قراردادن متغیرهای گفتهشده در تدوین مداخلات درمانیِ مربوط به عدمتحمل بلاتکلیفی، میتواند به کارآمدی هرچه بیشتر این مداخلات کمک کند.
دکتر نادر حاجلو، آقای علی سلمانی، خانم آیسان شارعی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانشآموزان دختر دارای اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان دارای اضطراب فراگیر دورهی متوسطهی دوّم شهر اردبیل در سالتحصیلی 1403-1402 بود که از میان آنها بر حسب ملاکهای ورود به پژوهش و به روش نمونهگیری هدفمند 30 دانشآموز دارای اضطراب فراگیر انتخاب و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسهی 90 دقیقهای برنامهی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گروس و تامپسون، 2007) را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه پردازششناختی کروز (1999) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پسآزمون دو گروه در پردازش شناختی (F=27/50،P<0/001) و تحمل پریشانی (F=17/51،P<0/001) وجود داشت. میتوان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانشآموزان دارای اضطراب فراگیر اثربخش است و بنابراین با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان از آموزش تنظیم شناختی هیجان در کاهش مشکلات افراد دارای اضطراب فراگیر استفاده کرد.