4 نتیجه برای یوسفی
حسن شفیعی، علیرضا آقایوسفی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر نوروزگرایی بر پردازش اطلاعات چهره های هیجانی در نوجوانان انجام شد. آزمودنی ها (30 نورزگرای بالا و 30 نورزگرای پایین) براساس نمرات بعد شخصیتی نوروزگرایی در پرسشنامه شخصیت نوجوانان آیزنک (JEPQ) و انجام یک مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته برگزیده شدند و سپس نسخه تصویری تکلیف رایانه ای دات پروب اصلاح شده روی آنها اجرا گردید. از تحلیل واریانس مختلط برای تحلیل نتایج استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان نوروزگرای بالا نسبت به چهره هیجانی خشمگین گوش بزنگی توجهی نشان می دهند در حالی که نوجوانان نوروزگرای پایین نسبت به چهره هیجانی خشمگین اجتناب توجهی نشان می دهند. نتایج این پژوهش نشان داد که صفت شخصیتی نوروزگرایی در نوجوانان می تواند باعث ایجاد سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی گردد.
یونس یوسفی، اسرین محمدی، سارا تواضعی، احمد امانی،
دوره 16، شماره 3 - ( دوره هفدهم،شماره سوم،پاییز 1401 )
چکیده
مقدمه: مادران کودکان مبتلا به سندرم داون با چالشهای بسیاری مواجه هستند. اضطراب، استرس، افسردگی، نگرشهای ناکارآمد، افکارخودآیند و هیجانهای منفی و سبکهای پاسخدهی ناکارآمد مانند دوری از موقعیتها و نداشتن ارتباط با دیگران از جمله مشکلات گزارش شده توسط این مادران است.
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عوامل محافظ خانواده، احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون بود.
روش: طرحِ پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر از مادران کودکان مبتلا به سندرم داون در سنندج بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) جایگزین شدند. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه به صورت گروهی اجرا شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش نمرات مادران در عوامل محافظ خانواده، کاهش احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی و استرس فرزندپروری (در ابعاد آشفتگی والدین و تعامل ناکارآمد والد-کودک) میشود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد میشود از مداخله گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بهبود تعاملات و راهبردهای مبتنی بر ارزش در مادران کودکان مبتلا به سندرم داون استفاده کرد.
خانم ماندانا والی یوسفی، خانم زهرا شهبازی بادی، آقای سید سجاد طباطبائی،
دوره 16، شماره 3 - ( دوره هفدهم،شماره سوم،پاییز 1401 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر، فراتحلیل تحقیقات انجامشده در مورد تأثیر داشتن فرزند با ناتوانی ذهنی بر سلامت روانی مادران در ایران بود. روش پژوهش فراتحلیل بود. برای جمعآوری اطلاعات از چکلیست فراتحلیل استفاده شد که از مجموعه پژوهشهای انجامشده درباره تأثیر داشتن فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روانی والدین در سطح کشور در فاصله سالهای 1399-1380، پژوهشهایی که ازلحاظ روششناختی مورد قبول بود و شرایط ورود به فراتحلیل را داشت، تعداد 11 مقاله بهعنوان نمونه انتخاب گردید که حاوی 44 اندازه اثر بود. حجم مجموع نمونههای این تحقیقات 2005 نفر بود. نتایج نشان داد که اندازه اثر داشتن فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روانی مادران در ایران 20/0 بود. همچنین اندازه اثر داشتن فرزند با ناتوانی ذهنی بر افسردگی مادران 16/0، بر اضطراب مادران 19/0، بر اختلال در عملکرد اجتماعی مادران 18/0، بر نشانههای جسمی مادران 10/0، بر وسواس-اجبار مادران 40/0، پرخاشگری مادران 15/0، ترس مرضی مادران 22/0 و روانپریشی مادران 24/0 به دست آمد. نتیجه پژوهش حاضر حاکی از آن بود که اندازه اثر فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روان والدین در ایران بر اساس معیار تفسیر کوهن در حد کم است. این امر بیانگر اثر احتمالی افزایش دانش و آگاهی و همچنین سطح تحصیلات والدین در سطح کشور میباشد که توانسته تأثیر داشتن فرزند ناتوان ذهنی بر سلامت روانی مادران را کاهش دهد.
حجت الله محمدزاده، علیرضا آقایوسفی، عماد یوسفی،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره هجدهم ، شماره دوم، تابستان 1403 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبکهای دلبستگی ناایمن با میانجیگری سبکهای مقابلهای بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود . جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور قم در سال 1400 بودند که از بین آنها تعداد 285 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس برگزیده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی تجدید نظر شده (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه سبک های مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1980) و مقیاس گرایش به اعتیاد (وید و بوپر، 1992) بودند . نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. سبک دلبستگی ناایمن و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم و معنادار داشتند همچنین سبک دلبستگی ناایمن از طریق سبک های مقابله ای تاثیرات غیرمستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد دانشجویان داشت (P≤0/005). یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به سبکهای دلبستگی و سبکهای مقابلهای ضروری است.