8 نتیجه برای کرمی
امید شکری، محمدنقی فراهانی، رضا کرمی نوری، علیرضا مرادی،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری بین متغیرهای روانرنجورخویی، استرس تحصیلی و رفتارهای سلامت در بین دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 199 دانشجو (100 ایرانی و 99 سوئدی) به نسخه کوتاه فهرست پنج عامل (BFI-SV؛ رامستد و جان، 2007)، پرسشنامه استرس تحصیلی (ASQ؛ زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد، 2005) و فهرست رفتارهای سلامت (HBI؛ برامان، 1998) پاسخ دادند. روابط بین متغیرهای مکنون و اندازهگیری شده در الگوی مفهومی, از طریق مدلیابی معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج نشان داد که الگوی کلی با دادهها برازش قابل قبولی داشت. در الگوی کلی، روانرنجورخویی و استرس تحصیلی، رفتارهای سلامت را به طور منفی و معنادار و روانرنجورخویی، استرس تحصیلی را به طور مثبت و معنادار پیش بینی کردند. نتایج مربوط به آزمون تخصیص فرهنگی روابط ساختاری در گروههای فرهنگی مختلف نشان داد که روابط بین سازهها در الگوهای فرهنگی مختلف، هم ارز بودند. در مجموع، نتایج مطالعه حاضر از طریق تأکید بر اهمیت انسجام دیدگاه های روان شناسی فرهنگی و روان شناسی صفات، در طرح مطالعات، صورت بندی فرضیهها و انجام پالایشهای نظری در بافت بررسی بین فرهنگی روابط ساختاری بین متغیرهای روانرنجورخویی، استرس تحصیلی و رفتارهای سلامت، از ارزش اکتشافی بالایی برخوردار میباشد
مریم دیبا واجاری، عبدالله شفیع آبادی، معصومه اسماعیلی، ابوالفضل کرمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
پژوهش حاضر به مقایسه ی صلاحیت های مشاوره چندفرهنگی مشاوران شهر تهران با توجه به قومیت آنها پرداخته است. بررسی این صلاحیت ها بر اساس سه بعد دانش، آگاهی، و مهارت انجام شده است که بر مبنای جدیدترین نظریه ی صلاحیت های مشاوره چندفرهنگی است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از روش پیمایشی و پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی مشاوران شهر تهران دارای پروانه اشتغال تا 1391 هستندکه با استفاده از روش تصادفی ساده 298 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. با استفاده از آزمون آماری کراسکال والیس، نتایج نشان داد که مشاوران با قومیت مازندرانی از نظر میزان دانش مشاوره ی چند فرهنگی در رتبه اول قرار گرفته اند و مشاوران با قومیت گیلکی از نظر میزان دانش مشاوره چند فرهنگی در رتبه آخر قرار دارند. بین میزان آگاهی مشاوره ی چند فرهنگی مشاوران با قومیت های مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در بعد مهارت نیز مشاوران با قومیت ترکمن از نظر میزان مهارت مشاوره ی چند فرهنگی در رتبه اول و مشاوران با قومیت کرد از نظر میزان مهارت مشاوره ی چند فرهنگی در رتبه دوم قرار گرفته اند. مشاوران با قومیت گیلکی نیز از نظر میزان مهارت مشاوره چند فرهنگی در رتبه آخر قرار گرفته اند.
محسن احمدی طهور سلطانی، رضا کرمی نیا، حسن احدی، علیرضا مرادی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده
هدف این پژوهش ارائهی یک مدل علی جهت تبیین امیدواری با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری در نمونهای از دانشجویان ایرانی بود. به همین منظور نمونهای 379 نفری از دانشجویان دانشگاههای شهر همدان به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای امیدواری سیمسون، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران، مقیاس سبکهای دلبستگی بزرگسالان، مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده، شاخص ارزشمندی زندگی (معناداری زندگی) و پرسشنامهی جهتگیری هدف پاسخ دادند. ابزار قبل از برازش مدل اصلی از نظر ویژگیهای روانسنجی از طریق روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد بررسی قرار گرفتند. در مدل طراحی شده سبکهای دلبستگی، معناداری زندگی و حمایت اجتماعی متغیر نهفته برونزاد (مستقل)، خودکارآمدی و جهت گیری هدف تسلطی متغیرهای نهفته میانجی و امیدواری متغیر نهفته درونزاد (وابسته) در نظر گرفته شدند. یافتهها نشان داد که به طور کلی مدل فرضی با دادهها برازش دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفههای حمایت اجتماعی و معناداری زندگی به طور مستقیم و غیر مستقیم، مؤلفهی دلبستگی ایمن به طور مستقیم و مؤلفهی دلبستگی ناایمن اجتنابی به واسطهی متغیر میانجی خودکارآمدی با امیدواری رابطهی معنادار دارند. در مجموع متغیرهای پیشنهاد شده برای تبیین امیدواری، روی هم توانستند 46/0 از واریانس امیدواری را تبیین کنند.
امید شکری، محمدنقی فراهانی، رضا کرمی نوری، علیرضا مرادی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مطالعهی حاضر با هدف مقایسهی بینفرهنگی ساختارـ محور روابط درونگروهی وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی در دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 205 دانشجو (100 ایرانی و 105 سوئدی) به مقیاس وقایع منفی زندگی، پرسشنامهی استرس تحصیلی، برنامهی عاطفهی مثبت و منفی و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ دادند. تحلیل روابط وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی در دانشجویان ایرانی و سوئدی با استفاده از چند طرح تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی انجام شد. نتایج طرحهای تحلیل رگرسیون نشان داد در حالیکه تفاوت بین دانشجویان ایرانی و سوئدی از نظر روابط ساختار ـ محور وقایع منفی زندگی، استرس تحصیلی و بهزیستی ذهنی از نظر آماری معنادار نبود، اما، نتایج مقایسههای درونگروهی نشان داد که در بین دانشجویان ایرانی در مقایسه با دانشجویان سوئدی، وقایع منفی زندگی در پیشبینی استرس تحصیلی و مؤلفههای شناختی و هیجانی بهزیستی ذهنی، و استرس تحصیلی در پیشبینی بهزیستی ذهنی از توان نسبی بالاتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاضر در پیشبینی بهزیستی ذهنی، بر تشابه ویژگیهای کارکردی وقایع منفی زندگی و استرس تحصیلی دانشجویان ایرانی و سوئدی تأکید میکند.
محمد شاکرمی، کیانوش زهراکار، فرشاد محسن زاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سبکهای حل تعارض در رابطهی بین رضایت جنسی و تحریفهای شناختی بین فردی با تعهد زناشویی صورت گرفت.پژوهش اکتشافی از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعهی پژوهش شامل، تمامی کارکنان متأهل بیمارستان فارابی تهران در سال 1392 (517 نفر) بود که تعداد 221 نفر از آنها بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه، بهصورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای تعهد زناشویی، تحریفهای شناختی بین فردی، رضایت جنسی و سبکهای حل تعارض رحیم استفاده گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار AMOSو به روش تحلیل مسیر انجام گرفت.نتایج نشان داد که متغیرهای سبکهای حل تعارض (سازنده و غیرسازنده)، تحریفهای شناختی بین فردی و رضایت جنسی با تعهد زناشویی همبستگی معنادار داشته و مدل مفروض با متغیرهای مستقل رضایت جنسی و تحریفهای شناختی بین فردی در رابطه با تعهد زناشویی تأیید گردید. همچنین اثر کل تمامی متغیرها بر تعهد زناشویی معنادار بود. میتوان با اصلاح تحریفهای شناختی زوجها و ارتقای سطح رضایت جنسی و آموزش سبکهای مناسب حل تعارض به آنها، علاوه بر کمک به حل تعارضاتشان، به طور غیر مستقیم باعث افزایش تعهد زناشویی آنها نیز شد.
فرزانه کوهی، جهانگیر کرمی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه سیستم های مغزی رفتاری و ناگویی هیجانی با نشانههای جسمانی شکل در دانشجویان
بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانشجویان دختر دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل میدادند که از بین آنها 500 نفر به عنوان نمونه،
به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه نشانه های جسمانی شکل، پرسشنامه
سیستمهای مغزی رفتاری و مقیاس ناگویی هیجانی بودند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین ناگویی هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری با نشانه های جسمانی شکل همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. ناگویی هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری توان پیشبینی نشانه های جسمانیشکل را دارند. براساس یافتههای این پژوهش افرادی که بازداری رفتاری بالاتری دارند و در شناسایی احساسات مشکل دارند نشانه های اختلال جسمانی شکل را با شدت بیشتری تجربه میکنند.
خانم طیبه تازیکی، دکتر خدامراد مؤمنی، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر غلامعلی افروز،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره پانزده، شماره اول، بهار 1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیشبینهای کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با میانجیگری ذهنآگاهی مادر انجام شد. در این پژوهش توصیفیـهمبستگی، با نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 298دانشآموز (از 878دانشآموز) از مدارس ابتدایی دانشآموز کمتوانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399ـ1398، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر، مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون، پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف. دادهها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد همبستگی مثبت معناداری بین مهارتهای اجتماعی و ذهنآگاهی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. همچنین همبستگی منفی معناداری بین مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. بعلاوه نقش میانجی ذهنآگاهی در رابطه مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت افزایش مهارتهای اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانشآموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آنها را فراهم میسازد.
دکتر لیلا اکرمی، دکتر حسن زارعی محمودآبادی، دکتر صدیقه آقالر،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره پانزده، شماره اول، بهار 1400 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان، در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در شهر یزد است. این پژوهش توصیفی از نوع مقطعی است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال مدارس دولتی شهر یزد بودند.۳00 نفر دختر و پسر سنین ۱۸-۱۲ سال از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار های مورد مطالعه، شامل پرسشنامه های آزار جنسی کودکان (QCSA) و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان (GIDYQ–AA) بود. نتایج نشان داد که کلیه ضرایب همبستگی سوالات پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان با نمره کل و خرده مقیاس ها برای هر دو گروه معنادار است (01/0 p < ). ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای نمره کل مقیاس هویت جنسی برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۱/۰، با بهره هوش نرمال، ۹۳/۰ و ضریب آلفای کرانباخ در ارتباط با نمره کل مقیاس بررسی آزار جنسی، برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۴/۰، با بهره هوش نرمال، ۸۵/۰ و همچنین نمره های بدست آمده برای مولفه های آن به طور جداگانه، نشان دهنده همسانی درونی هر دو پرسشنامه است. در مجموع نتایج نشان داد که پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان از روایی و پایایی مطلوب و مناسب برخوردار است و برای نوجوانان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال قابل کاربرد می باشد. |