15 نتیجه برای حسنی
جعفر حسنی، هاجر اندرخور، یاسر تعدادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
گسترش سازهی هوش هیجانی در متون روانشناختی منجر به راه اندازی پژوهشهای نوین در این حیطه شده است. یافتههای پژوهشی نشان میدهند که هوش هیجانی با عوامل متعدد روانی اجتماعی همبسته بوده و نقش اساسی در مشکلات بین فردی ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی هوش هیجانی و مشکلات بین فردی بود. بدین منظور 140 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان به شیوهی نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و توسط پرسشنامههای هوش هیجانی بار/ اُن و مشکلات بین فردی (بارکهام، هاردی و استارتوپ، 1994) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بیانگر این بود که بین اکثر مؤلفههای هوش هیجانی و مشکلات بین فردی رابطهی منفی و معنادار وجود دارد. همچنین مؤلفههای مختلف هوش هیجانی برخی از جنبههای مشکلات بین فردی را مورد پیشبینی قرار دادند. در مجموع، بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که هوش هیجانی با تأمین سلامت روانی، مشکلات بین فردی را کاهش داده و باعث بهبود کیفیت روابط اجتماعی و بین فردی میشود
علی راستی، جعفر حسنی،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1389 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسهی سوگیری حافظهی صریح و ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در نوجوانان دارای اضطراب صفت بالا و پایین بود. با استفاده از فرم کودکان سیاههی اضطراب حالت / صفت اسپیلبرگر دو گروه 20 نفری از نوجوانان دارای اضطراب صفت بالا و پایین انتخاب شدند. آزمودنیهای دو گروه پس از همتاسازی بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات توسط آزمون بازشناسی (سوگیری حافظهی صریح) و آزمون تکمیل ریشهی کلمات (سوگیری حافظهی ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مواد هیجانی شامل دو دسته لغات تهدیدزا و خنثی در آزمون بازشناسی و مجموعهی لغات مبهم بود. نتایج نشان داد که هیچ یک از آثار اصلی و تعاملی متغیّرهای سطوح اضطراب صفت و جنسیت بر حساسیت آزمودنی و سوگیری پاسخ محرکهای تهدیدزا و خنثی معنادار نبود، در حالیکه اثر اصلی متغیّر سطوح اضطراب صفت در آزمون تکمیل ریشهی کلمات معنادار بود. این یافته حاکی از وجود سوگیری حافظهی ضمنی در این دسته از افراد میباشد. در کل، نتایج پژوهش حاضر با نتایج سایر پژوهشها همسو میباشد و از اصول کلی حاکم بر سوگیری حافظه و اضطراب صفت حمایت میکند.
محسن سعیدیان اصل، مصطفی خانزاده، جعفر حسنی، فروغ ادریسی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس حالت دلبستگی بزرگسال (SAAM)، انجام شد. بدین منظور، 321 نفر (شامل 148 نفر پسر، 173 نفر دختر) از دانشجویان دانشگاه شیراز با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. شرکت کنندهها نسخهی فارسی مقیاس حالت دلبستگی بزرگسال (SAAM)، نسخهی تجدید نظر شدهی مقیاس دلبستگی بزرگسال (RAAS)، ویرایش دوم سیاههی افسردگی بک (BDI–II) و سیاههی اضطراب بک (BAI) راتکمیل نمودند. روایی سازهی نسخهی فارسی مقیاس حالت دلبستگی بزرگسال (SAAM) از طریق تحلیل عاملی و همبستگیهای درونی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، ضرایب روایی همزمان (همگرا) مقیاس بر اساس ضرایب همبستگی این مقیاس با نمرات نسخهی تجدید نظر شدهی مقیاس دلبستگی بزرگسال (RAAS)، ویرایش دوم سیاههی افسردگی بک (BDI–II) و سیاههی اضطراب بک (BAI) محاسبه شد. علاوه بر این، برای بررسی اعتبار نسخهی فارسی مقیاس حالت دلبستگی بزرگسال (SAAM) از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل مؤلفهی اصلی با استفاده از چرخش واریماکس، وجود سه عامل دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی را برای این مقیاس آشکار ساخت که هماهنگ با ساختار عاملی مقیاس حالت دلبستگی بزرگسال (SAAM) در جامعهی اصلی بود. نتایج همبستگیهای درونی و همبستگی این مقیاس با نسخهی تجدید نظر شدهی مقیاس دلبستگی بزرگسال (RAAS)، ویرایش دوم سیاههی افسردگی بک (BDI–II) و سیاههی اضطراب بک (BAI) بیانگر روایی سازه و همگرای مطلوب مقیاس بود. اعتبار این مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای زیر مقیاسها، بین 72/. تا 84/. بهدست آمد. با توجه به ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی مطلوب نسخهی فارسی مقیاس حالت دلبستگی بزرگسال (SAAM) در این پژوهش، میتوان از این مقیاس در زمینههای پژوهشی و بالینی در جمعیت ایرانی استفاده نمود.
جعفر حسنی، سامرند صالحی، مراد رسولی آزاد،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تهیه نسخه ی فارسی پرسشنامه پنج عاملی جکسون و بررسی اعتبار و روایی آن در جامعه ایرانی بود. نسخه ی فارسی پرسشنامه پنج عاملی جکسون پس از آمادهسازی با استفاده از تکنیک ترجمه مضاعف، بر روی 308 نفر (174مرد و 134 زن) از شرکتکنندهها اجرا شد. اعتبار پرسشنامه بر اساس روشهای همسانی درونی، همبستگیهای مجموعه ماده و بازآزمایی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، روایی مقیاس، از طریق روشهای تحلیل عاملی، همبستگی بین خرده مقیاسها و روایی ملاکی بررسی شد. دامنه آلفای کرونباخ (72/0 تا 88/0)، ضرایب بازآزمایی (64/0 تا 78/0) و همبستگیهای مجموعه ماده (28/0 تا 68/0) بیانگر اعتبار مطلوب نسخه فارسی پرسشنامه پنج عاملی جکسون بود. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی از الگوی پنج عاملی اصلی پرسشنامه حمایت کرد. روابط درونی بین خرده مقیاسها مطلوب بود (11/0 تا 53/0). در نهایت، وجود الگوهای خاص ضرایب همبستگی بین خرده مقیاسهای پرسشنامه با عاطفه ی مثبت، عاطفه ی منفی، مقیاس سیستمهای بازداری/ فعالساز رفتاری، ابعاد شخصیتی آیسنک و ابعاد تکانشگری بارت حاکی از روایی ملاکی خوب مقیاس بود. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که نسخه ی فارسی پرسشنامه پنج عاملی جکسون، ساختار عاملی، اعتبار و روایی مناسبی در جامعه ایران دارد.
سهراب امیری، جعفر حسنی، محمد حسین عبداللهی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر آزمون فرضیه همگرایی با خلق، نقش تجارب هیجانی مثبت و منفی در قضاوت اخلاقی براساس نقش تعدیل کننده سیستم فعالساز رفتاری (BAS) و سیستم بازداری رفتاری (BIS) بود. ابتدا 600 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی براساس پرسشنامه شخصیتی کارور و وایت مورد آزمون قرار گرفته و پس از تحلیل دادهها، بر اساس نمرات انتهایی توزیع تعداد 60 نفر از آنها در چهار گروه دسته بندی شدند. سپس هر گروه شخصیتی (به طور انفرادی) در معرض القای تجارب هیحانی مثبت و منفی قرار گرفتند؛ پس از هر مرحله القای هیجان، دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی به آنها ارائه شد تا به آنها پاسخ دهند.دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط، تحلیل شد.نتایج نشان داد که بین چهار گروه آزمودنی بر اساس ابعاد هیجان تفاوت معناداری در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی وجود دارد. القای هیجان، میتواند عملکرد افراد را در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد شخصیتی متاثر ساخته، و محرکهای هیجانی مثبت و منفی منجر به قضاوتهای غیرسودگرایانه در داستانهای اخلاقی شخصی میشوند.
وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی الله فرزاد،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای پنج عامل شخصیت در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی بود. 390 رئیس بانک با روش نمونهگیری خوشهای تک مرحلهای و از دو خوشه بانک دولتی و خصوصی انتخاب شدند و مقیاسهای پنج عامل شخصیت نئو (120 آیتمی)، استرس ادراکشده کوهن و همکاران (1983)، استرس عینی (محققساخته)، اضطراب و افسردگی کاستلو و کامری (1967)، علائم جسمانی بارتون (1995)، روی آنها اجرا شد. یافتهها نقش واسطهای سه عامل نورزگرایی، برونگرایی، و وظیفهشناسی را در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی تأیید کردند. تأثیر استرس عینی ازطریق استرس ادراکشده بود، که این امر بر اهمیت ذهنی استرس تأکید میکند. این یافتهها در سایه تعامل همزمان این سه ریخت (نورزگرایی پایین، همراه با وظیفهشناسی و برونگرایی بالا) در کاهش عوارض استرس موردبحث قرارگرفتند.
وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 3 - ( دوره دهم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۵ 1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی انسجامی، و ذهنآگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ادراکشده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائمجسمانی بود. از 217 آتشنشان با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد و مقیاسهای خودشناسیانسجامی ، ذهنآگاهی، خودمهارگری، استرس ادراکشده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائمجسمانی برای جمع آوری دادهها استفادهشد. یافتهها نشاندادند تعامل خودمهارگری با خودشناسیانسجامی بیشترین نقش واسطهای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و اضطراب، افسردگی و علائمجسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراکشده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد. براساس این یافتهها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.
مریم عظیمی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بیخوابی حضوری و مبتنی بر اینترنت بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلا به همبودی بیخوابی با افسردگی بود. طرح پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایشی و کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس، چهل و پنج نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصیDSM-5، افسردگی و بیخوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه، 15 نفر جایگزین شدند. گروههای آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بیخوابی دریافت کردند. نتایج نشان داد اجرای حضوری پروتکل درمان درکاهش نمرات فاجعهسازی، افزایش قدرت درک دیدگاه دیگران و تمرکز مجدد بر برنامهریزی موثرتر از روش اجراء با استفاده از اینترنت بود. دو گروه آزمایشی در راهبردهای نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، ملامت دیگران و ملامت خویش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند، اما در ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش بین سه گروه تفاوتی دیده نشد. بر اساس یافتههای پژوهش هر دو شیوه اجرای درمان در بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان موثر است
اصغر نوروزی، علیرضا مرادی، کریم زمانی، جعفر حسنی،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1396، دوره 11، شماره 3 1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا با درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی سالمندان انجام شد. روش پژوهش، تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 66 نفر (46 زن و 20 مرد) بود که با روش نمونهگیری تصادفی ساده از میان سالمندان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی سالمندان روزانه بهزیستی شهرستان ساری انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه آزمایشی (دو گروه) و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی استفاده شد. برای گروه آزمایشی اول معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا طی 8 جلسه 75 دقیقه ای آموزش داده شد و برای گروه آزمایشی دوم درمان پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای ارائه شد و در این مدت گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا و درمان پذیرش و تعهد موجب افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن در سالمندان میشود (P<0.01). هم چنین، یافته ها نشان داد بین اثربخشی دو گروه معنادرمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی سالمندان تفاوت معناداری وجود ندارد. براساس سافته ها می توان استدلال کرد که اندیشه های مولانا می تواند منبع خوبی برای غنی سازی مداخلات روان شناختی برای سالمندان محسوب شود.
بهزاد سلمانی، جعفر حسنی، حمیدرضا حسن آبادی، شهرام محمدخانی،
دوره 13، شماره 1 - ( شماره سیزدهم، دوره اول 1398 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیکهای فراشناختی و زولپیدم 10 میلیگرم برای افراد با اختلال بیخوابی مزمن بود. پس از بررسی ملاکهای ورود و خروج، شش بیمار شامل 4 زن و 2 مرد وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی در سه گروه رفتار درمانی شناختی (CBT)، رفتار درمانی شناختی به همراه تکنیکهای فراشناختی (CBT+) و درمان با داروی زولپیدم 10 میلیگرمی قرار گرفتند. تمام بیماران، شش مرتبه با استفاده از ابزارهای پژوهش مورد سنجش قرار گرفتند. دادهها با استفاده از درصد بهبودی، شاخص معنیداری بالینی، اندازهی اثر و بهبودی تشخیصی تجزیه و تحلیل شدند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که طی مراحل پس از درمان و پیگیری، بیماران که CBT+ دریافت کرده بودند دارای بازدهی خواب و کیفیت خواب بالاتری نسبت به بقیه بیماران بودند. بین دو گروهی که درمان CBT+ و CBT دریافت کرده بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد اما هر دو گروه بر زولپیدم 10 میلیگرمی، برتری داشتند. همچنین، بیمارانی که درمان زولپیدم 10 میلیگرمی دریافت کرده بودند، نتوانستند دستاوردهای درمانی را طی مراحل پیگیری حفظ کند. افزودن تکنیکهای فراشناختی به CBT توانست کارآمدی آن را افزایش دهد. یافتههای پژوهش حاضر را میتوان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره روشهای افزایش کارآمدی رفتار درمانی شناختی برای اختلال بیخوابی مزمن در نظر گرفت.
مریم رمضانی، شهرام محمدخانی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی،
دوره 14، شماره 2 - ( دوره چهاردهم، شماره دوم، تابستان 1399 )
چکیده
در طول سالهای گذشته، انگیزۀ کاهش وزن به عنوان یک عامل مهم در کاهش وزن و پایداری آن مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مشخصات روانسنجی پرسشنامه انگیزۀ کاهش وزن در افراد چاق و دارای اضافه وزن بود. در این مطالعه نسخۀ فارسی مقیاس انگیزۀ کاهش وزن پس از آمادهسازی به روش ترجمۀ مضاعف، بر روی 453 نفر از افرادی که به مراکز رژیمدرمانی در تهران مراجعه کرده بودند، اجرا شد. همسانی درونی نسخۀ فارسی مقیاس انگیزه کاهش وزن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. همچنین ساختار عاملی مقیاس از طریق تحلیل عاملیِ اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 82/0 و برای سه عامل استخراج شده سلامتی، وضع ظاهر از دیدگاه دیگران و وضع ظاهر از دیدگاه خود به ترتیب 86/0، 85/0 و 74/0 به دست آمد که نشان از همسانی درونی مطلوب مقیاس و مؤلفههای آن است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی از ساختار عاملی حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی حمایت کرد و شاخصهای برازش حاکی از برازش خوب مدل بود. از نتایج پژوهش حاضر این بود که نسخۀ فارسیِ مقیاس انگیزۀ کاهش وزن، خصوصیات روانسنجی مطلوبی دارد و ابزار معتبری برای استفاده در موقعیتهای پژوهشی و بالینی است.
سامان نونهال، شهرام محمدخانی، جعفر حسنی، مهدی اکبری،
دوره 14، شماره 3 - ( دوره چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1399 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ پرداختن به ارزشها در افرادی بود که مشغول کاهش وزن یا حفظ وزنِ کاهشیافته بودند. در این پژوهش توصیفی، 420 نفر به شیوۀ نمونهگیری متوالی انتخاب شدند و به پرسشنامۀ پرداختن به ارزشها و مقیاس شفقت به خود پاسخ دادند. برای بررسی روایی پرسشنامه، از روایی سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی) و روایی همگرا استفاده شد. پایایی پرسشنامه بر اساس همسانی درونی بررسی شد. تحلیل عاملی اکتشافیِ پرسشنامۀ پرداختن به ارزشها دو عامل پیشرفت و ممانعت را آشکار ساخت، اما با مدل اصلی پرسشنامه، در سطح گویه، تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ عاملهای آشکارشده در دامنۀ 73/0 تا 85/0 قرار داشت که حاکی از رضایتبخش بودن پایاییِ پرسشنامه بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی از ساختار عاملیِ حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی حمایت کرد و شاخصهای برازش حاکی از برازش خوبِ مدل بود. روایی همگرای پرسشنامه نیز مطلوب بود. نتایج این پژوهش نشان داد که نسخۀ فارسی پرسشنامۀ پرداختن به ارزشها پایایی و رواییِ مطلوبی در جمعیت ایرانی دارد و ابزار خودسنجیِ مناسبی برای موقعیتهای بالینی و پژوهشی است.
مریم پاینده داری نژاد، دکتر علیرضا مرادی، دکتر جعفر حسنی، دکتر ربابه نوری،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره پانزده، شماره اول، بهار 1400 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطانهای(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعهکننده به بیمارستانها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه حس انسجام و پرسشنامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافتهها مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرمافزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافتهها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاکی از نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامههای آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.
دکتر عبدالصمد نیکان، احمد ترابی، زهرا محسنی نسب، اسیه بهادری، زبنب جوانمرد، معصومه حسینی راد،
دوره 17، شماره 1 - ( دوره هفدهم ، شماره اول، بهار 1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 میباشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی میباشد. مبتنی بر یافتههای پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تابآوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.
زهره قنبری، زهرا محسنی نسب، مجید طاعتی، مهسا محبی آریا، احمد ترابی،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره هفدهم ، شماره چهارم،زمستان 1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان قربانی خشونت خانگی در شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح گروهی لیست انتظار پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خشونت خانگی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی ذهن آرا در سال 1402 بود. در این مطالعه 45 بیمار واجد شرایط انتخاب شدند و شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه گروه مشاوره طرحواره درمانی (15 نفر) و گروه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. روش ها و فنون راهبردی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروهها آموزش داده شد. از گروهها خواسته شد که پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو؛ پرسشنامه خودکنترلی تانجی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را پاسخ دهند . نتایج پژوهش نشان داد گروه آزمایش طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل توانست به طور موثرتری نمرات ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی را تغییر دهد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کاهش ناگویی هیجانی، و افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی و کاهش ناگویی هیجانی آنها می شود. بنابراین، رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای زنان آسیب دیده از خشونت خانگی برای افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی و کاهش ناگویی هیجانی توصیه می شود.