10 نتیجه برای امیری
امیر قمرانی، محمد باقر کجباف، حمیدرضا عریضی، شعله امیری،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی پرسشنامه قدردانی – فرم شش سوالی GQ-6 )مک کالوک و همکاران، 2002) در گروهی از دانش آموزان دبیرستانی (100 دختر و 100 پسر) شهر بیرجند بود. برای بررسی روایی پرسشنامه از روشهای روایی محتوا، همبستگی گویه ها با نمره کل (تحلیل مواد)، روایی همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی پرسشنامه یاد شده بوسیله روش های دو باره سنجی (باز آزمایی)، آلفای کرونباخ و پایایی تنصیفی بررسی گردید. یافته ها نشان داد که تحلیل مواد، روایی همگرا، همسانی درونی، پایایی دو باره سنجی و پایایی تنصیفی پرسشنامه در دانش آموزان دبیرستانی رضایت بخش بود. همچنین تحلیل عوامل حکایت از وجود یک عامل عمومی داشت. در مجموع، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که پرسشنامه قدردانی از خصوصیات روان سنجی رضایت بخشی برای استفاده در دانش آموزان ایرانی برخوردار میباشد
فرزاد فرهودی، رضا رستمی، عباس رحیمی نژاد، محسن امیری،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مصاحبهی انگیزشی بر کاهش تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی در بیماران تحت درمان با متادون انجام شد. بدین منظور تعداد 40 نفر از بیماران تحت درمان با متادون از یکی از مراکز درمانی شهرستان یزد به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند و از لحاظ دو متغیر سن و میزان رضایت اقتصادی مورد کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش برای جمع آوری دادهها از مقیاس تکانشگری بارات (نسخهی یازدهم) استفاده شد. برنامهی مصاحبهی انگیزشی در قالب هفت جلسهی نود دقیقهای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دورهی آموزشی، دو گروه پرسشنامهی مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. نتایج نشانگر تأثیر کاربندی در کاهش علائم تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی بیماران گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مصاحبهی انگیزشی به صورت معناداری توانسته است میزان تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل کاهش دهد.
سهراب امیری، جعفر حسنی، محمد حسین عبداللهی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر آزمون فرضیه همگرایی با خلق، نقش تجارب هیجانی مثبت و منفی در قضاوت اخلاقی براساس نقش تعدیل کننده سیستم فعالساز رفتاری (BAS) و سیستم بازداری رفتاری (BIS) بود. ابتدا 600 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی براساس پرسشنامه شخصیتی کارور و وایت مورد آزمون قرار گرفته و پس از تحلیل دادهها، بر اساس نمرات انتهایی توزیع تعداد 60 نفر از آنها در چهار گروه دسته بندی شدند. سپس هر گروه شخصیتی (به طور انفرادی) در معرض القای تجارب هیحانی مثبت و منفی قرار گرفتند؛ پس از هر مرحله القای هیجان، دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی به آنها ارائه شد تا به آنها پاسخ دهند.دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط، تحلیل شد.نتایج نشان داد که بین چهار گروه آزمودنی بر اساس ابعاد هیجان تفاوت معناداری در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی وجود دارد. القای هیجان، میتواند عملکرد افراد را در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد شخصیتی متاثر ساخته، و محرکهای هیجانی مثبت و منفی منجر به قضاوتهای غیرسودگرایانه در داستانهای اخلاقی شخصی میشوند.
توران علیزاده، شعله امیری، حمید طاهر نشاط دوست، هوشنگ طالبی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش معماهای فرضی کلبرگ، معماهای زندگی واقعی و القاء هیجان مثبت بر انتظارات هیجانی دختران نوجوان صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی 1393-1392تشکیل می دادند. گروه نمونه شامل 120 دانش آموز دختربودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه(30) نفری جایگزین شدند. همه گروه ها سناریو های انتظارات هیجانی (مالتی و کیلر ، 2010) را به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. در این پژوهش نمره کمتر نشان دهنده انتظارات هیجانی اخلاقی تر است. نتایج حاصل از تحلیل واریانس دوراهه با روش اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی ال اس دی نشان داد که : مقدار F هر سه آزمون در سطح 001/0 معنادار است . لذا می توان گفت که : روشهای آموزشی و مداخله ا لقا ء هیجان مثبت نسبت به گروه کنترل باعث کاهش نمرات میانگین انتظارات هیجانی دانش آموزان دختر گردید. همچنین مقایسه زوجی میانگین ها نشان داد که از بین روشهای آموزشی ، به ترتیب آموزش معماهای زندگی واقعی ، معماهای کلبرگ و القاء هیجان مثبت باعث بهبود انتظارات هیجانی در دختران نوجوان گردید.
محسن امیری، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان، غلامرضا صرامی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
با توجه به شیوع بالای اضطراب اجتماعی و اهمیت آن در افراد زیر 18 سال، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهگر آلکسیتیمیا در رابطهی بین راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و اضطراب اجتماعی بود. در این پژوهش 180 دانشآموز دختر دورهی دبیرستان که با استفاده از نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای انتخاب شده بودند، نمونهی پژوهش را تشکیل دادند. شرکتکنندگان پرسشنامهی اضطراب اجتماعی کانور(Spin)، پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان و مقیاس آلکسیتیمیای تورنتو-20 را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان به ترتیب با اضطراب اجتماعی همبستگی منفی و مثبت داشتند. همچنین آلکسیتیمیا با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که آلکسیتیمیا میتواند بین رابطهی راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و اضطراب اجتماعی نقش واسطهگر داشته باشد. با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد که راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان با واسطهگری آلکسیتیمیا بهتر می-تواند اضطراب اجتماعی را پیشبینی کند.
محسن امیری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش رفتاری والدین به مادران کودکان 9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی نوع
عمدتاً بیش فعال/تکانشگر در کاهش نشانههای بیش فعالی و رفتارهای قانون شکنانه این کودکان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح
پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از مادرانی که فرزندان شان دارای این اختلال (نوع عمدتا بیش فعال/تکانشگر)
تشخیص داده شده بودند به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فهرست رفتاری کودک، پرسشنامه مرضی کودکان و مقیاس درجهبندی کانرز والدین بودند. آموزش رفتاری
والدین در قالب نه جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایشی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج
بیانگر تاثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره های بیش فعالی/ تکانشگری گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود. آموزش رفتاری والدین موجب کاهش رفتارهای قانون شکنانه در گروه آزمایش شد. به طور کلی یافتهها نشان میدهند که آموزش رفتاری به مادران موجب کاهش مشکلات رفتاری و علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی میشود؛ بنابراین با آموزش والدین میتوان نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را مدیریت کرد.
محسن امیری،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره دهم، شماره چهارم، زمستان 1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت ناشنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیتشناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامتروانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامتروانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسشنامۀ خصوصیات جمعیتشناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. همینطور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابراین عملکرد خانوادگی، ویژگیهای کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامتروانی و استرس والدگری رابطه دارند.
الهام قاسمی، محسن امیری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 3 - ( دوره چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1399 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیشحمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنۀ سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامۀ مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطۀ مادر- کودک (MCRE)(رابرت، 1961) و پرسشنامۀ حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسۀ نود دقیقهای در گروه آزمایش بهصورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامههای یاد شده را بهعنوان پسآزمون تکمیل کردند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمرههای اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. بهطورکلی یافتهها نشان میدهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیشحمایتگری مادران آنها میشود.
طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری، محسن علی اکبریان، سعیده سادات حسینی،
دوره 17، شماره 1 - ( دوره هفدهم ، شماره اول، بهار 1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبتگرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1402 بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکلهای مداخله شناختی رفتاریهافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبتنگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
سیدکامران خواصی، دکتر آزیتا چهری، دکتر حسن امیری، مختار عارفی،
دوره 18، شماره 2 - ( دوره هجدهم ، شماره دوم، تابستان 1403 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق انجام شد. روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل وپیگیری سه ماه بود بر روی کلیه کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه در سال 1401 انجام شد. تعداد 40 نفر وارد مطالعه شدند. شرکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از انجام پیشآزمون به وسیله مقیاس سخت رویی(کوباسا،1979) ،تاب آوری(کونور،1979) وکیفیت زندگی (تستا ،2014) گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای هر هفته یک جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب تفاوت معنادار سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق شده است. برمبنای این یافتهها میتوان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق تأثیر مثبت دارد. بنابراین، میتوان گفت که از این برنامه میتوان برای کارکنان مشاغل سخت استفاده کرد.