جستجو در مقالات منتشر شده


39 نتیجه برای میر

وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 3 - ( دوره دهم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۵ 1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی ‌انسجامی، و ذهن‌آگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ‌ادراک‌شده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائم‌جسمانی بود. از 217 آتش‌نشان  با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد  و مقیاس‌های خودشناسی‌انسجامی ، ذهن‌آگاهی، خودمهارگری، استرس ادراک‌شده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائم‌جسمانی برای جمع آوری داده‌ها استفاده‌شد. یافته‌ها نشان‌دادند تعامل خودمهارگری با خودشناسی‌انسجامی بیشترین نقش واسطه‌ای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراک‌شده و اضطراب، افسردگی و علائم‌جسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراک‌شده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد.  براساس این یافته‌ها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.


محسن امیری،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره دهم، شماره چهارم، زمستان 1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت نا‌شنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیت‌شناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامت‌روانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامت‌روانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسش‌نامۀ خصوصیات جمعیت‌شناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند­گانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. همین‌طور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابر‌این عملکرد خانوادگی، ویژگی‌های کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامت‌روانی و استرس والدگری رابطه دارند.


عبدالامیر گاطع زاده، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1396 )
چکیده

   هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفه‌های سبک زندگی با میانجی‌گری سلامت اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفیِ چند مرحلهایِ خوشه‌ای و براساس برآورد حجم نمونۀ کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. داده‌های این پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و  نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمع‌آوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود.  نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیت‌پذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند


محمد خبیری، علی مقدم زاده، امیر حسین مهر صفر، حمیده ابریشم کار،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی دو شیوۀ آرام­سازی پیش‌روندۀ عضلانی و آرام­سازی مبتنی بر تصویرسازی ذهنی بر پاسخ­های روانی­ فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی (سطح کورتیزول) و اعتماد به نفس ورزشکاران نخبه بود. بدین منظور 36نفر از ووشوکاران نخبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. در پیش‌آزمون (مسابقه اول) اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس و نیز کورتیزول بزاقی در هر سه گروه سنجیده شدند. گروه­های تجربی به مدت 4هفته دو روش آرام‌سازی را انجام دادند و پس‌آزمون (مسابقه دوم) بعد از مداخله به عمل آمد. داده­ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک ‌متغیره  تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بعد از مداخلۀ آرام­سازی به روش پیش­روندۀ عضلانی، اضطراب جسمانی و کورتیزول بزاقی کاهش بیشتری نسبت به مداخلۀ آرام­سازیِ مبتنی بر تصویرسازی داشته است. همچنین، بعد از مداخلۀ آرام­سازی مبتنی بر تصویرسازی در مقایسه با مداخلۀ آرام­سازی پیش‌روندۀ عضلانی، اضطراب شناختی کاهش بیشتری پیدا کرد. به علاوه، اعتماد به نفس ورزشکاران بعد از این مداخله بیشتر شد. به طور کلی می­توان نتیجه گرفت که تمرین انواع مختلف آرام­سازی می­تواند راهبردی برای کاهش پاسخ­های روانی ­فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی و بهبود اعتماد به نفس باشد.


سمیرا رستمی، بهرام جوکار،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1396، دوره 11، شماره 4 1396 )
چکیده

احساسات شرم و گناه از مهم‌ترین هیجانات اخلاقی بوده و نقش مهمی در تنظیم رفتارهای اجتماعی و اخلاقی دارند؛ ازاین‌رو شناسایی عوامل پیش‌آیند این هیجانات ضروری می‌نماید. بدین منظور، پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی به بررسی رابطۀ مؤلفه‌های دلبستگی و هیجانات شرم و گناه پرداخته است. در همین راستا، دلبستگی به والدین و همسالان، به‌عنوان متغیر مستقل و احساس شرم و گناه، به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. شرکت‌کنندگان پژوهش شامل 398 نفر (218 دختر و 180 پسر) از دانش‌آموزان سال چهارم متوسطۀ شهر شیراز بودند، که به روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای تصادفی، انتخاب شدند. برای اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش، از پرسش‌نامۀ دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و مقیاس آمادگی احساس شرم و گناه کوهن و همکاران استفاده شد. روایی ابزارها به روش تحلیل عامل و پایایی آن‌ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. روایی و پایایی آزمون‌ها قابل‌قبول بود. نتایج پژوهش آشکار ساخت که مؤلفه‌های دلبستگی (والدین و همسالان) احساس شرم را به‌صورت منفی و  احساس گناه را به‌صورت مثبت پیش‌بینی کردند. علاوه‌بر این، نتایج مقایسۀ دیاگرام دختران و پسران مؤید نقش تعدیل‌کنندگی جنسیت بود. نتایج روشن ساخت که در گروه دختران برخلاف یافته‌های مدل کلی، دلبستگی به همسالان پیش‌بین مثبت احساس شرم است. درمجموع، یافته‌ها شواهد مطلوبی در جهت تأیید نقش ارتباطات عاطفی در شکل‌گیری هیجانات اخلاقی‌اجتماعی در فرزندان فراهم کرد.
 


سمیرا سلیمانی، عطا طهرانچی، حسین کارشکی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1396، دوره 11، شماره 4 1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی سیاهه رواندرمانی مثبت و رابطۀ مؤلفه‌های آن با شکوفایی و نگرش‌های ناکارآمد است. روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. بدین‌منظور نمونه‌ای به حجم 1416 دانشجو انتخاب شد. جامعۀ آماری شامل همۀ دانشجویان دانشگاه‌های شهر مشهد و نیشابور در سال 96 بود. روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای بود. پرسش‌نامه‌های روان‌درمانی مثبت، شکوفایی و نگرش‌های ناکارآمد توسط شرکت‌کنندگان تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسش‌نامه، از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی آن، از روایی محتوایی و روایی سازه تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی روان‌درمانی مثبت با زیر‌مقیاس‌های شکوفایی معنی‌دار و مثبت است. زیرمقیاس‌های نگرش‌های ناکارآمد همبستگی منفی داشتند. محاسبۀ همسانی درونی برای روان‌درمانی مثبت نیز در پژوهش حاضر آلفای 85 /0 را به‌دست داد. براساس نتایج این پژوهش، می‌توان نتیجه گرفت که فرم 21 گویه‌ای سیاهه روان‌درمانیِ مثبت در دانشجویان ایرانی، از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
معصومه شفیعی، فضل اله میردریکوند، حدیث حیدری راد،
دوره 12، شماره 2 - ( دوره دوازدهم، شماره دوم 1397 )
چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی الگوی روابط ساختاری دلسوزی به خود، انعطاف پذیری شناختی و علائم پس آسیبی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعۀ آماری شامل تمام افرادی که در نیمۀ دوم سال 1395 به دلیل مواجه شدن با حداقل یک رویداد آسیب­زا (از جمله انفجار مین منجر به نقص عضو و فوت والدین)، تحت حمایت کمیته امداد و بنیاد شهید شهرستان گیلان­غرب بودند. نمونۀ مورد مطالعه 190 نفر برآورد شد که به روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای از بین افراد آسیب­دیده­ انتخاب شدند. برای جمع­آوری اطلاعات از پرسش­نامه­ اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس اختلال استرس پس­از سانحه می­سی­سی­پی، مقیاس دلسوزی به خود و پرسش­نامه انعطاف­پذیری­شناختی استفاده شد. داده­های جمع­آوری شده نیز با استفاده از روش تحلیل عاملی و مدل­سازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. برای بررسی برازش مدل مفهومی پژوهش براساس الگوریتم تحلیل مدل­ها و با استفاده از نرم افزار PLS تحلیل انجام شد. نتایج تحقیق نشان دادند که شاخص­های برازش مدل، مسیر دلسوزی به خود بر علائم استرس پس آسیبی با میانجی­گری انعطاف­پذیری شناختی را تأیید می­کند. همچنین دلسوزی به خود هم به صورت مستقیم هم به صورت غیر مستقیم با تأثیر بر علائم استرس پس آسیبی همراه است. بنابراین انعطاف­پذیری شناختی یکی از گذرگاه­های تبیینی ارتباط دلسوزی به خود و علائم پس آسیبی است.
امیر نبی زاده، مهران فرهادی، خسرو رشید، رسول کردنوقابی،
دوره 13، شماره 1 - ( شماره سیزدهم، دوره اول 1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خنثی‌سازی دفاع‌های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک‌های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت انجام شد. در واقع هدفی که این تحقیق را از مطالعات اندک در حیطه‌ی روان‌پویشی متمایز می‌‌کند، بررسی ساختار مثلث تعارض(احساس، اضطراب، دفاع) با تاکید بر دفاع‌های بین فردی است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی ( طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه) است. جامعه آماری کلیه دانشجویان سال ۹7-96 دانشگاه بوعلی سینا همدان(خوابگاه ها- سایت مرکزی) بودند که ۲۶ نفر از آنها با نمونه‌گیری داوطلبانه در دسترس (انتخاب غیر‌تصادفی و جایگزینی تصادفی) در دو گروه آزمایش و گواه قرارگرفتند. داده‌ها به وسیله پرسشنامه‌های سبک‌های دفاعی، اضطراب حالت- صفت و ترس از صمیمیت  جمع‌آوری شد. درمانجویان گروه آزمایش هرکدام مداخلات ( تکنیک پرسش‌گری، فشار و چالش را براساس پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت ) را در ۱۰ جلسه‌ی ۴۵ دقیقه‌ای دریافت کردند و برای درمانجویان گروه گواه مداخله‌ای صورت نگرفت. یافته‌ها نشان داد که خنثی‌سازی دفاع‌های تاکتیکی باعث کاهش استفاده از سبک‌های دفاعی رشد‌نایافته، روان رنجور، اضطراب حالت و اضطراب صفت شده است، ولی برای افزایش استفاده از سبک دفاعی رشد‌یافته و کاهش ترس از صمیمیت اثری نداشته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که حذف دفاع‌های تاکتیکی یا بیرونی که ریشه در ترس از دوباره ناکام شدن صمیمیت و نزدیکی هیجانی دارد، می‌تواند تنش‌های بین‌فردی و درون‌فردی را کاهش دهد. به علاوه، این روش مداخله می‌تواند برخی از انواع سبک‌های دفاعی را تغییر دهد.
 

سعید آریاپوران، سمیرا رضایی عزیزآبادی، یداله قاسمی پور،
دوره 14، شماره 3 - ( دوره چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1399 )
چکیده

مولتیپل اسکلروسیس(MS)، بیماری عصب‌شناختی پیشرونده است که بسیاری از افراد به‌ویژه زنان جوان به آن مبتلا هستند. بیماران مبتلا به(MS)،مشکلات روان‌شناختی را تجربه می‌کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه‌ای، جامعۀ آماری این پژوهش را 700 بیمار شهر کرمانشاه تشکیل دادند. از میان آنها 149 نفر به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. همچنین از میان افراد غیربیمار 149 نفر از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همگن شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس‌های بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و تنظیم هیجان جمع‌آوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری دوراهه نشان داد که بهزیستی معنوی و مولفه‌های آن (بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی)، بهزیستی اجتماعی و سه بعد آن (شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و انطباق اجتماعی) و بازارزیابی هیجان در بیماران MSMS پایین‌تر از غیربیماران بود. اما بین بازداری هیجان در دو گروه تفاوت وجود نداشت. براساس نتایج، بهبود بهزیستی اجتماعی و معنوی و افزایش تنظیم هیجان بیماران MSMS از طریق آموزش‌های مبتنی بر معنویت و بهزیستی اجتماعی و همچنین آموزش تنظیم هیجان پیشنهاد می‌شود.

الهام قاسمی، محسن امیری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 3 - ( دوره چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1399 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش‌حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنۀ سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامۀ مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطۀ مادر- کودک (MCRE)(رابرت، 1961) و پرسشنامۀ حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسۀ نود دقیقه‌ای در گروه آزمایش به‌صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه‌های یاد شده را به‌عنوان پس‌آزمون تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره‌های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به‌طورکلی یافته‌ها نشان می‌دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش‌حمایتگری مادران آن‌ها می‌شود.

سمیرا لطفی، مهرانگیز پیوسته گر، زهره خسروی، روشنک خدابخش، ابوالقاسم مهری نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( دوره چهارده، شماره چهارم، زمستان 1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری تبیین رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی بر‌‌اساس کمال‌‌گرایی و تجارب آسیبزا با نقش واسطه‌‌ای سرسختی روانشناختی بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهشهای همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان لیسانس دانشگاه‌‌های شهر تهران تعداد 529 نفر (411 دختر و 118 پسر) به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. همه آن‌‌ها پرسشنامههای خودآسیبی، کمالگرایی اخلاقی، تجارب آسیبزا و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرم‌افزارهای SPSSV19 و AMOSV18 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا اثرات مستقیم و معنیداری بر سرسختی روانشناختی و رفتارهای خودآسیبی داشتهاند. همچنین سرسختی روانشناختی بر رفتارهای خودآسیبی اثر مستقیم و معنیداری داشت. افزون بر آن نتایج نشان داد که دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی اثر غیر مستقیم و معنیداری دارند (01/0>P). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی به‌واسطه سرسختی اثر معناداری داشته و لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این مدل جهت بهبود رفتارهای خودآسیبی می‌تواند کمک‌کننده باشد.

یاسمن شهریاری، سوگند قاسم زاده، لیلا کاشانی وحید، سمیرا وکیلی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره پانزده، شماره اول، بهار 1400 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 1512سال مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و والدین آنها در سال1399 بودند.  با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند، تعداد چهل و چهار نفر انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه بیست و دو نفری تقسیم شدند. جهت بررسی تنیدگی والدگری، از شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین،1990)و جهت بررسی اضطراب نوجوانان، از سیاهه رفتاری کودک/ نوجوان (آخنباخ، 1991)، قبل و بعد از ارائه برنامه استفاده گردید.  برنامه طی هفده جلسه،  دو بار در هفته و هر جلسه به مدت 120دقیقه برای نوجوانان و والدین گروه آزمایش به صورت مجزا و مجازی، اجرا شد. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت.  نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون از نظر تنیدگی والدینی (005/0> P) و از نظر اضطراب در نوجوانان(001/0> P) تفاوت معناداری وجود داشت. تحلیل نتایج بیانگر تاثیر درمان فراتشخیصی گروهی بر اضطراب نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک و تنیدگی والدگری ایشان در شهر تهران، بود. میتوان از این برنامه در درمان و آموزش به نوجوانان مبتلا به دیابت و خانوادههای آنها و ارائه مداخلات پیشگیرانه استفاده نمود.

دکتر مهدیه رحمانیان، دکتر محمد اورکی، خانم فهیمه میرزاده اهری،
دوره 15، شماره 2 - ( دوره پانزده، شماره دوم، تابستان 1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و کاهش وسوسۀ مصرف سیگار بود. روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سیگاری مراجعه کننده به خانه­های سلامت در منطقه 22 شهر تهران در بهار 1396 بود.30 نفر از این افراد، به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و افراد با گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای سنجش اضطراب از پرسشنامه اسپیلبرگر و وسوسۀ مصرف سیگار از پرسشنامه فاگرشتروم بهره برده شد. پس از انتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای و یک جلسه در هفته اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس یک­راهه استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین نمره های پس آزمون گروه های آزمون و کنترل در اضطراب و وسوسه مصرف سیگار تفاوت معنادار وجود داشت (05/0P<)؛ به  طوریکه شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی باعث کاهش اضطراب و وسوسه مصرف سیگار در گروه آزمایش گردید. در کل می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود مولفه های روانشناختی موثر در ترک مصرف سیگار گردد.

دکتر جعفر شعبانی، دکتر علیرضا قربانی، خانم صدیقه میر،
دوره 16، شماره 3 - ( دوره هفدهم،شماره سوم،پاییز 1401 )
چکیده

هدف: مقاله با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی و سلامت اجتماعی انجام شده است. روش: تحقیق کمی-کاربردی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر بندرانزلی است که به صورت تصادفی در دوگروه 20 نفره کنترل و آزمایش جاگماری شدند. برای ابزار جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008)، سلامت اجتماعی کییز و شاپیرو(2004) و همچنین از پروتکل آموزش ذهن آگاهی هم به عنوان متغیر مداخله ای پژوهش استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده  از نرم افزار اس پی اس اس بهره گرفته شده است. یافته: تحقیق نشان داد که همانا آموزش ذهن آگاهی بر سرزندگی  تحصیلی و سلامت اجتماعی موثراست. نتیجه: آموزش ذهن آگاهی می تواند موجب ارتقای سلامت اجتماعی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دختر گردد.
 
طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری،
دوره 17، شماره 1 - ( دوره هفدهم ، شماره اول، بهار 1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت‌گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده  در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا  شهریور  1402  بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت  کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل‌های مداخله شناختی رفتاری‌هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت‌نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی  بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
 
رضوان امیرزرگر، دکتر محمد علی بشارت،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره هفدهم ، شماره دوم، تابستان 1402 )
چکیده

استرس به عنوان یک عامل رایج در زندگی امروزه، تأثیرات عمیقی بر سلامت قلب دارد. این مقاله به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری های قلبی می‌پردازد و نقش عوامل روان‌شناختی در این فرآیند را مورد بررسی قرار می‌دهد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش مدیریت استرس در بیماری‌های قلبی هست. روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی می‌باشد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مدیریت استرس در بهبود بیماری‌های قبلی موثر می‌باشد و راهبردهای مدیریت استرس عبارتند از: کاهش افسردگی، کنترل خشم، پرهیز از خصومت، کاهش انزوای اجتماعی، کاهش اضطراب، عوامل شخصیتی، برخورداری از سلامت معنوی، کنترل وضعیت اجتماعی/اقتصادی. همچنین مداخلات روان شناختی در بهبود مدیریت استرس و در نتیجه بهبود بیماری‌های قلبی از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرحواره درمانی، تصویرسازی ذهنی هدایت‌شده، آموزش ذهن‌آگاهی، آموزش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد اسلامی، درمان مبتنی بر شفقت، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان فعالسازی رفتاری گروهی، مدیریت هیجان‌های عاطفی همچنین از سویی، استرس از طریق مسیرهای بیولوژیکی متعددی از جمله افزایش فشار خون و آلودگی عروق، به تغییرات در ساختار قلب و عروق منجر می‌شود. در نتیجه، مدیریت استرس و تقویت عوامل روان‌شناختی مثبت، به عنوان یک راهبرد پیشگیری از بیماریهای قلبی و بهبود سلامت قلبی، حائز اهمیت است. توصیه‌ها شامل توسعه مهارت‌های مقابله با استرس، ترویج فعالیت‌های ورزشی منظم، ارتقاء فرآیندهای آموزشی مدیریت استرس، تشویق به روحیه مثبت و ترویج سبک زندگی سالم هستند.
 

سمیرا عطار، دکتر حسن زارعی محمود ابادی، دکتر نجمه سدرپوشان،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره هفدهم ، شماره چهارم،زمستان 1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی بسته آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر بهبود رابطه والد کودک ، استرس فرزند پروری و احساس تنهایی بود. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی بود . جامعه آماری شامل تمام والدین مراجعه کننده به کلینیک‌های روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزه‌ی کار با کودک بودند. از میان  جامعه آماری ، تعداد 30 نفر که به کلینیک مشاوره آرام مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند آنگاه در دو گروه کنترل و ازمایش( هرکدام 15 نفر) به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنیدگی رابطه والد کودک جرارد ، پرسشنامه استرس فرزندپروری ابدین و مقیاس احساس تنهایی راسل و همکاران بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها در بخش کمی از شاخص‌های آماری توصیفی مانند فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و به منظور تعمیم یافته‌ها از آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه  بر بهبود رابطه ی والد کودک  تاثیر دارد، بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش استرس فرزند پروری در مادران تاثیر دارد و بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش احساس تنهایی در مادران تاثیر دارد.
خانم فاطمه سادات میرهاشمی، دکتر فریده حسین ثابت، دکتر مهدی خانجانی،
دوره 20، شماره 1 - ( دوره بیستم ، شماره اول، بهار 1403 )
چکیده

این پژوهش، با هدف پیش بینی بهزیستی کاری بر اساس ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در پرستاران شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر پرستاران مشغول به کار در سه نوبت کاری در 4 بیمارستان­ شهر تهران­ که عبارتند از بیمارستان رازی، بیمارستان آزادی، بیمارستان میلاد و بیمارستان سینا در سال 1401 بود که گروه نمونه با نمونه گیری در دسترس متشکل از 110 نفر انتخاب شدند و با سه پرسشنامه، انعطاف پذیری روانشناختی (2010پرسشنامه پرما در محل کار (2014)، پرسشنامه استانداردهای نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) مورد سنجش قرار گرفتند. در نتیجه می‌توان گفت داده های گردآوری شده با روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها از روش همبستگی پیرسون، برای برازش مدل از تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت در نتیجه این یافته ها و نتایج پژوهش باید گفت که وجود انواع مشکلات و نداشتن انگیزه در کار، سبب به وجود آمدن استرس و پایین آمدن بهزیستی کاری می‌شود و سطح کیفیت شغلی آنها راپایین می‌آورد. در این راستا پیشنهاد می‌شود که برای افزایش بهزیستی کاری و کم کردن استرس و مشکلات جلساتی با هدف آموزش انعطاف پذیری شناختی و نیازهای بنیادی روان شناختی برای پرستاران برگزار شود.
سمانه اکبری بیژنی، محمدهادی صافی، یاسر رضاپورمیرصالح،
دوره 20، شماره 1 - ( دوره بیستم ، شماره اول، بهار 1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته پریشانی روان‌شناختی در مبتلایان به کرونا انجام گرفت. جامعه‌ی آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا استان اصفهان بودند که 14 نفر از آنان با بهره گیری از پرسشنامه پریشانی روان‌شناختی کسلر و به صورت هدفمند که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، انتخاب شدند. جمع‌آوری داده‌های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت پذیرفت و نمونه گیری تا زمان اشباع داده‌ها ادامه یافت. تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفت که منجر به استخراج 3 مضمون اصلی «بهم ریختگی توان کاه»، «خطرزاهای روزافزون» و «غوغاهای درونی» و 15 مضمون فرعی شد. نتایج این پژوهش مشخص نمود که افراد مبتلا به کرونا نه تنها از نظر فردی، تجارب مرتبط با پریشانی روانشناختی را ادراک می نمایند بلکه از نظر خانوادگی و اجتماعی نیز درگیر شرایط ناخوشایندی می باشند که پریشانی روانشناختی را در آنها تشدید می نماید
میترا میرجلیلی،
دوره 20، شماره 1 - ( دوره بیستم ، شماره اول، بهار 1403 )
چکیده

 هدف پژوهش بررسی  اعتیاد به شبکه­ های اجتماعی مجازی با نقش میانجی رفتارهای خوردن آسیب ­زا و تصویر بدنی منفی در ورزشکاران بوده است. روش این پژوهش از نوع طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل روابط ساختاری است. نمونه آماری در این پژوهش 309 نفر از ورزشکاران شهر تهران در سال 1402 بودند. داده­ های پژوهش به کمک مقیاس اعتیاد به رسانه­ های اجتماعی برگن (2016)، سیاهه ترس از تصویر بدن لیتلتون (2005)، مقیاس وابستگی به تمرین (2002)، و آزمون نگرش به تغذیه (1982) جمع آوری شده­ اند. پرسشنامه ­ها نیز به صورت آنلاین تکمیل شدند. یافته­ ها نشان داد که اعتیاد به شبکه­ های اجتماعی مجازی با نقش واسطه­ ای رفتار­های خوردن آسیب­ زا می­توانند اعتیاد به ورزش را پیش­بینی کنند، اما اعتیاد به شبکه ­های اجتماعی مجازی نتوانست با نقش میانجی­گری تصویر بدنی منفی، اعتیاد به ورزش را پیش بینی کند.  با توجه به نتایج فوق می‌توان اهمیت رفتارهای خوردن آسیب زا در مسیر اعتیاد به شبکه‌های مجازی و اعتیاد به ورزش پی برد که با هدف قرار دادن این مولفه‌ها می‌توان تا به بهبود اعتیاد به ورزش کمک کرد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb