جستجو در مقالات منتشر شده


366 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

مسیب یارمحمدی واصل، فرهاد جوکار، مهران فرهادی، محمدرضا ذوقی پایدار،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

بیماری سرطان موجب تغییرات متعدد در کیفیت زندگی بیماران می‌­گردد و تشخیص مؤلفه‌­های اثرگذار در این متغیر می­‌تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ ساختاری خودشناسیِ انسجامی و ادراک رنج با کیفیت زندگی بیماران سرطانی بود. این پژوهش از نوع همبستگی، و با جامعۀ پژوهشِ شامل کلیۀ بیماران سرطانی مراجعه‌­کننده به مراکز درمانی شهر کرج بود. از بین این افراد 340 نفر به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. بیماران پرسشنامه­‌های خودشناسی، ادراک رنج و کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. داده‌­ها با استفاده از SPSS-19 و مدل­سازی معادلات ساختاری (لیزرل) نسخه 5/8 تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین خودشناسیِ انسجامی و رنجِ جسمانی، رنج روانی و رنج وجودی با کیفیت زندگی بیماران، رابطۀ معنادار وجود دارد و روابط علی-ساختاریِ خودشناسیِ انسجامی با مؤلفه‌­های ادراک رنج و کیفیت زندگی معنادار بود. به­‌عبارتی خودشناسی انسجامی به طور مستقیم و غیرمستقیم به‌­واسطۀ رنج جسمانی و رنج وجودی قادر به پیش­بینی کیفیت زندگی در بیماران سرطانی بود. شاخص­‌های برازندگی حاکی از مطلوبیت مدل مفروض در تبیین کیفیت زندگی از طریق متغیرهای خودشناسی انسجامی و ادراک رنج بود. خودشناسی انسجامی به­‌واسطۀ تأثیرات مهمی که در انسجام­بخشی و یکپارچگی روانی افراد دارد، می­‌تواند با اثر­گذاری بر ادراک رنج بیماران سرطانی نقش مهمی را در بهبود کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد.

مهرناز صفرزائی، فریده عامری، سیدابوالقاسم مهری نژاد، روشنک خدابخش پیرکلانی، مهرانگیز پیوسته گر،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

انعطاف‌پذیری روان‌شناختی یک صفت چندوجهی است که در بسیاری از حوزه‌های زندگی از جمله سلامت روان نقش دارد. با توجه به نقش انعطاف‌پذیری روان‌شناختی، پژوهشگران به بررسی این خصوصیت علاقمند شدند؛ اما برای بررسی آن ابزاری که به صورت تخصصی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی را مورد سنجش قرار دهد، در اختیار ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی بود تا در نبود یک مقیاس منسجم، کوتاه و مختص به اندازه‌گیریِ انعطاف‌پذیریِ روان‌شناختی بتواند در سنجش این خصوصیت در پژوهش‌های روان‌‌شناسی کمک کند. به  منظور جمع‌آوری داده‌ها، 400 دانشجوی دختر و پسر  دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-99با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه انعطاف‌پذیریِ روان‌شناختی را تکمیل کردند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و  به منظور بررسی اعتبار محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه 5عامل دارد که عبارتند از: تفسیر مثبت از تغییر، در نظر گرفتن خود به عنوان  فردی منعطف، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی گشوده و خلاق، تفسیر واقعیت به عنوان پویا و قابل تغییر بودن، و تفسیر واقعیت به عنوان چندوجهی بودن که پنج عامل بر روی هم 83/59% از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می‌کردند. همسانی درونی گویه‌های پرسشنامه انعطاف‌پذیری روان‌شناختی برابر ضریب آلفای 89/0 به‌دست آمد که بیانگر پایایی مطلوب این پرسشنامه است. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی در این پژوهش پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی از روایی و اعتبار قابل قبول در دانشجویان برخوردار است.

میترا قدیمی نوران، عبدالله شفیع آبادی، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمد عسگری،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

اختلال پرخوری یکی از اختلالات روانشناختی است که اخیراً بطور فزاینده ای در میان زنان شایع شده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین پروتکل درمانی مبتنی بر مدل برنامه زمانی پارادوکسی و تعیین اثربخشی آن بر اختلال پرخوری زنان انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری، زنان مراجعه کننده داوطلب به کلینیک تخصصی تغذیه دانشگاه شهید بهشتی در سال 98 بودند که پس از مصاحبه، واجد اختلال پرخوری و معیارهای ورود به پژوهش بودند. نمونه گیری بصورت داوطلبانه (نمونه در دسترس) انجام شد. حجم نمونه24 نفر بود که در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه پرخوری(BES)گورمالی و پروتکل محقق ساخته بودند. پروتکل درمانی طبق مدل برنامه زمانی پارادوکسی و مبانی نظری آن در دو حوزه فردی و بین فردی طرح ریزی و بر روی افراد نمونه اجرا گردید. پروتکل درمانی در ده جلسه دوساعته و بصورت هفته ای یک جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط، نتایج تحلیل واریانس نشان دادند که پروتکل درمانی با 99 درصد اطمینان بر اختلال پرخوری موثر بود و اثرات درمانی آن تا مرحله پیگیری پایدار بوده است. اثربخشی این مدل درمانی و بررسی نتایج دو ماه پیگیری، تاثیر سریع، عمیق و ماندگار آن بعنوان درمانی کوتاه مدت، تایید گردید.

مریم رمضانی، شهرام محمدخانی، جعفر حسنی، مهدی اکبری، محمد حاتمی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

در طول سال‌های گذشته، انگیزۀ کاهش وزن به عنوان یک عامل مهم در کاهش وزن و پایداری آن مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مشخصات روان‌سنجی پرسش‌نامه انگیزۀ کاهش وزن در افراد چاق و دارای اضافه وزن بود. در این مطالعه نسخۀ فارسی مقیاس انگیزۀ کاهش وزن پس از آماده‌سازی به روش ترجمۀ مضاعف، بر روی 453 نفر از افرادی که به مراکز رژیم‌درمانی در تهران مراجعه کرده بودند، اجرا شد. همسانی درونی نسخۀ فارسی مقیاس انگیزه کاهش وزن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. همچنین ساختار عاملی مقیاس از طریق تحلیل عاملیِ اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 82/0 و برای سه عامل استخراج شده سلامتی، وضع ظاهر از دیدگاه دیگران و وضع ظاهر از دیدگاه خود به ترتیب 86/0، 85/0 و 74/0 به دست آمد که نشان از همسانی درونی مطلوب مقیاس و مؤلفه‌های آن است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی از ساختار عاملی حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی حمایت کرد و شاخص‌‏های برازش حاکی از برازش خوب مدل بود. از نتایج پژوهش حاضر این بود که نسخۀ فارسیِ مقیاس انگیزۀ کاهش وزن، خصوصیات روان‌سنجی مطلوبی دارد و ابزار معتبری برای استفاده در موقعیت‌های پژوهشی و بالینی است.

پیمان مام‌شریفی، فرامرز سهرابی، هانیه رضائی فر، هانیه روزبهانی، نازنین اسدی، سارا شعبانیان اول خانسری، زهرا روشن قیاس،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی سلامت روان بر اساس متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیۀ اعضای هلال‌احمر هفت استان (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، گیلان، کرمان و هرمزگان) بودند که از میان آن‌ها 218 نفر با روش تمام شماری به‌عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی (SSQ)، پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO) و پرسشنامه سلامت روانی (SCL-25) بودند. سپس داده‌های حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام‌به‌گام تجزیه‌وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین بعد شخصیتی روان رنجور خویی با سلامت روان رابطۀ مثبت معناداری وجود داشت (نکته: نمرات بالا در پرسشنامه سلامت روان حاکی از پایین بودن سلامت روانی است). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام نشان داد که حمایت اجتماعی و بعد شخصیتی روان رنجور خویی توانستند 20 درصد از واریانس متغیر سلامت روان را تبیین و آن را پیش‌بینی کنند. بر اساس نتایج پژوهش می‌توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی می‌توانند نقش مهمی در ارتقا سلامت روان در افراد داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه‌های ارتقا سلامت روان باید مدنظر قرار گیرد.


سپیده فرج پور نیری، میکائیل بخشش بروجنی، مجید محمودعلیلو،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

امروزه اینترنت به یکی از ملزومات زندگی دانشجویان تبدیل‌شده است و اعتیاد به آن مسبب مشکلات عدیده‌ای است. هدف پژوهش حاضر مدل‌یابی معادلات ساختاری صفات شخصیت مرزی و جامعه‌ستیز با اعتیاد به اینترنت و میانجی‌گری عدم تحمل پریشانی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد دانشگاه تبریز بودند. 260 نفر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه‌های شخصیت مرزی، صفات جامعه‌ستیز لوینسون، اعتیاد به اینترنت یانگ و تحمل پریشانی سیمون و گاهر را تکمیل کردند. در نهایت 240 پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که صفات شخصیت مرزی و جامعه‌ستیز تأثیر مستقیمی بر اعتیاد به اینترنت دارند و عدم تحمل پریشانی میانجی معنی‌داری برای این روابط بود. پیشنهاد می‌شود که در بررسی و مداخلات اعتیاد به اینترنت، به نقش تحمل پریشانی در افراد با صفات مرزی و جامعه‌ستیز نیز توجه شود.

سعید آریاپوران، سمیرا رضایی عزیزآبادی، یداله قاسمی پور،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

مولتیپل اسکلروسیس(MS)، بیماری عصب‌شناختی پیشرونده است که بسیاری از افراد به‌ویژه زنان جوان به آن مبتلا هستند. بیماران مبتلا به(MS)،مشکلات روان‌شناختی را تجربه می‌کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه‌ای، جامعۀ آماری این پژوهش را 700 بیمار شهر کرمانشاه تشکیل دادند. از میان آنها 149 نفر به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. همچنین از میان افراد غیربیمار 149 نفر از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همگن شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس‌های بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و تنظیم هیجان جمع‌آوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری دوراهه نشان داد که بهزیستی معنوی و مولفه‌های آن (بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی)، بهزیستی اجتماعی و سه بعد آن (شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و انطباق اجتماعی) و بازارزیابی هیجان در بیماران MSMS پایین‌تر از غیربیماران بود. اما بین بازداری هیجان در دو گروه تفاوت وجود نداشت. براساس نتایج، بهبود بهزیستی اجتماعی و معنوی و افزایش تنظیم هیجان بیماران MSMS از طریق آموزش‌های مبتنی بر معنویت و بهزیستی اجتماعی و همچنین آموزش تنظیم هیجان پیشنهاد می‌شود.

سیده مدینه قاسم نژاد، مجید نوری زاده، نوشین موسی زاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

اشتارگارت نوعی بیماری مزمن است و با علایم بالینی متعدد و عوارض روانشناختی مانند افسردگی همراه است. لذا روان درمانی می‌تواند نقش مهمی در دستیابی به اهداف درمانی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماران اشتارگارت می‌باشد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون وگروه شاهد می‌باشد که طی آن 20 بیمار اشتارگارت از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه مداخله شناختی رفتاری را دریافت کردند پرسشنامه‌های مورد استفاده سازگاری کالیفرنیا و افسردگی بک بود. شیوه تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار spss با ورژن 16 انجام شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت نمره پیش آزمون و پس آزمون در بین دو گروه مداخله و شاهد در ابعاد پرسش نامه سازگاری و افسردگی معنادار بود. درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماری اشتارگارت تاثیرگذار است و بنابراین می‌توان ازاین روش به عنوان روش درمانی برای رفع مشکلات این نوع بیماران استفاده کرد.

سامان نونهال، شهرام محمدخانی، جعفر حسنی، مهدی اکبری،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی‏‌های روان‏سنجی نسخۀ فارسی پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‌‏ها در افرادی بود که مشغول کاهش وزن یا حفظ وزنِ کاهش‌‏یافته بودند. در این پژوهش توصیفی، 420 نفر به شیوۀ نمونه‌‏گیری متوالی انتخاب شدند و به پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‌‏ها و مقیاس شفقت‏ به خود پاسخ دادند. برای بررسی روایی پرسش‏نامه، از روایی سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی) و روایی همگرا استفاده شد. پایایی پرسش‏نامه بر اساس همسانی درونی بررسی شد. تحلیل عاملی اکتشافیِ پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‌‏ها دو عامل پیشرفت و ممانعت را آشکار ساخت، اما با مدل اصلی پرسش‏نامه، در سطح گویه، تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ عامل‌‏های آشکارشده در دامنۀ 73/0 تا 85/0 قرار داشت که حاکی از رضایت‏‌بخش بودن پایاییِ پرسش‏نامه بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی از ساختار عاملیِ حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی حمایت کرد و شاخص‌‏های برازش حاکی از برازش خوبِ مدل بود. روایی همگرای پرسش‏نامه نیز مطلوب بود. نتایج این پژوهش نشان داد که نسخۀ فارسی پرسش‏نامۀ پرداختن به ارزش‏‌ها پایایی و رواییِ مطلوبی در جمعیت ایرانی دارد و ابزار خودسنجیِ مناسبی برای موقعیت‌‏های بالینی و پژوهشی است.

الهام قاسمی، محسن امیری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش‌حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنۀ سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامۀ مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطۀ مادر- کودک (MCRE)(رابرت، 1961) و پرسشنامۀ حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسۀ نود دقیقه‌ای در گروه آزمایش به‌صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه‌های یاد شده را به‌عنوان پس‌آزمون تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره‌های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به‌طورکلی یافته‌ها نشان می‌دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش‌حمایتگری مادران آن‌ها می‌شود.

سمیرا لطفی، مهرانگیز پیوسته گر، زهره خسروی، روشنک خدابخش، ابوالقاسم مهری نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری تبیین رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی بر‌‌اساس کمال‌‌گرایی و تجارب آسیبزا با نقش واسطه‌‌ای سرسختی روانشناختی بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهشهای همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان لیسانس دانشگاه‌‌های شهر تهران تعداد 529 نفر (411 دختر و 118 پسر) به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. همه آن‌‌ها پرسشنامههای خودآسیبی، کمالگرایی اخلاقی، تجارب آسیبزا و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرم‌افزارهای SPSSV19 و AMOSV18 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا اثرات مستقیم و معنیداری بر سرسختی روانشناختی و رفتارهای خودآسیبی داشتهاند. همچنین سرسختی روانشناختی بر رفتارهای خودآسیبی اثر مستقیم و معنیداری داشت. افزون بر آن نتایج نشان داد که دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی اثر غیر مستقیم و معنیداری دارند (01/0>P). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی به‌واسطه سرسختی اثر معناداری داشته و لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این مدل جهت بهبود رفتارهای خودآسیبی می‌تواند کمک‌کننده باشد.

احمد علی پور، مهناز علی اکبری دهکردی، الهام موسوی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

این مطالعه یک گزارش موردی است که با هدف بررسی اثربخشی برنامه چندوجهی مدیریت استرس LEARN در کاهش استرس ادراک شده و بهبود علائم سندروم روده تحریک‌‌پذیر (IBS) انجام شد. نمونه این مطالعه شامل دو نفر زن مبتلا به IBS شدید بود که به صورت نمونه‌‌گیری در دسترس از میان مراجعه‌‌کنندگان به مطب پزشک فوق تخصص گوارش در منطقه ظفر شهر تهران بر اساس معیارهای ورود- خروج انتخاب شدند. استرس ادراک شده و شدت علائم IBS قبل از مداخله، حین اجرا و سه ماه بعد از پایان جلسات به ترتیب با استفاده از مقیاس استرس ادراک شده (PSS) و مقیاس GISR مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل نتایج با استفاده از رسم نمودار و محاسبه شاخص بهبودی با استفاده از فرمول گفته شده که بیانگر اثربخشی برنامه LEARN در کاهش استرس ادراک شده و شدت علائم گوارشی IBS بود. همچنین این بهبودی در پیگیری سه ماهه پس از مداخله در دامنه‌‌ای از 50 تا 56 درصد حفظ شد. بنابراین براساس مدل زیستی- روانی- اجتماعی برنامه چند وجهی LEARN به واسطه مؤلفه‌‌های اثرگذار می‌‌تواند گزینه درمانی مناسبی برای بیماران مبتلا به IBS محسوب شود.

محمدسعید اعظمی، فرهاد طارمیان،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

آزار سایبری به عنوان آسیب رسانی ارادی و مکرری که از طریق رایانه، تلفن همراه و سایر وسایل الکترونیکی اعمال می‌‌شود، تعریف شده است. در این پژوهش به بررسی شیوع این پدیده و توصیف متغیرهای دموگرافیک افراد مرتبط با آن پرداخته شده است. 425 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم دبیرستان شهر کرمانشاه به صورت تصادفی خوشه‌‌ای مورد بررسی قرار گرفتند. از این بین 2/53 درصد مونث (226 نفر) و 8/46 درصد نیز مذکر بودند (199 نفر). در دو ماه گذشته شیوع آزارگری سایبری 7/7 درصد، آزاردیدگی سایبری 9/10 درصد، آزارگری-آزاردیدگی سایبری 4/31 درصد بوده و 0/50 درصد نیز با این پدیده درگیر نبوده‌‌اند. بررسی متغیرهای دموگرافیک نیز نشان داد 54 درصد پسران و 46 درصد دختران با آزار سایبری درگیر بوده‌‌اند، همچنین افراد مرتبط با آزار سایبری اعتقادات مذهبی خانوادگی ضعیف‌‌تر و رابطه با والدین بدتری را گزارش کردند، ساعات استفاده روزانه‌‌شان از اینترنت بیشتر بوده و بیشترین فعالیتی که در اینترنت دارند در شبکه‌‌های اجتماعی است. نتایج بررسی سایر متغیرهای دموگرافیک نیز در جداول ارائه شده است. شیوع آزارگری و آزاردیدگی سایبری در حد سایر کشورها بوده اما آزارگری-آزاردیدگی سایبری نسبت به نتایج اعلام شده در سایر دنیا شیوع بیشتری دارد. همچنین نتایج برخی متغیرهای دموگرافیک تفاوت‌‌های قابل ملاحظه‌‌ای را نشان داد که باید در آینده مورد پژوهش‌‌های بیشتری قرار بگیرند.

آقا سعید اکبری زردخانه، خانم بهاره السادات حیدریه زاده، آقا علی محمد زنگانه، آقا نادر منصورکیایی، آقا سیامک طهماسبی گرمتانی، آقا محسن جلالت دانش، آقا سیدعین اله طیموری،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

چکیده
با توجه به اهمیت شایان غربالگری سلامت روانشناختی دانش­آموزان و عدم وجود ابزار بومی مبتنی بر الگوی شایع آسیب­های روانشناختی دانش­آموزان کشور٬ هدف پژوهش حاضر تهیه نسخه کوتاه مقیاس الکترونیکی مقیاس مشکلات سلامت‌روان‌شناختی- فرم معلم برای دانش­آموزان متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر از حیث هدف پژوهش کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها ازنوع پیمایشی-توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در سی­ویک استان کشور در سال 97- 1396 بود که در این نمونه در مجموع 3761 نفر حضور داشتند. یافته­ها: نتایج تحلیل آیتم نشان داد اکثر آیتم­ها شرایط لازم برای حضور در ابزار را دارا هستند. تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد مدل هشت مولفه­ای با چهل آیتم می­تواند به عنوان مناسب­ترین ساختار عاملی مقیاس در نظر گرفته شود. ضرایب همبستگی عامل­ها بین 7/0 تا 94/0، ضرایب همبستگی نمره آیتم­ها با نمره کل پرسشنامه بین 63/0 تا 82/0 بود. همچنین ضرایب همبستگی عامل­های نسخه کوتاه با بلند بین 65/0 تا 97/0 بود. نتیجه­گیری: در مجموع می­توان گفت ویژگی­های روانسنجی حاصل حاکی از مناسب بودن فرم کوتاه پرسشنامه سلامت روانشناختی برای کاربست­های غربالگری در جامعه دانش­آموزان است.
آرزو ضاربی، فاطمه جعفری، سیمین حسینیان، عباس عبداللهی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی پرسشنامه سواد سلامت روان (MHLQ) دیاس، کامپوس، آلمیدا و پالها (2018) و بررسی ویژگی‌های روان سنجی آن بود. به این منظور، 346 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه شاهرود در سال تحصیلی 98-99 از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به نسخه فارسی پرسشنامه سواد سلامت روان (2018) و پرسشنامه مقیاس نگرش به کمک طلبی حرفه‌ای روان‌شناختی- فرم کوتاه فیشر و فارینا (1995)، پرسشنامه اضطراب سلامتی- فرم کوتاه سالکوسکیس و وارویک (2002) و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. نتایج پایایی مرکب برای همه خرده مقیاس ها بیشتر از 5/0 بود که بیانگر پایایی مطلوب پرسشنامه می‌باشد. نسبت روایی محتوا بیشتر از 62/0 درصد و شاخص روایی محتوا بیشتر از 75/0 درصد بود که نشان از روایی محتوای مناسب پرسشنامه داشت. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه‌ها بیشتر15/0 از است و تمام مسیرها از گویه‌ها به متغیر پنهان در سطح 05/0 معنادار بودند و پرسشنامه از روایی سازۀ مناسبی برخوردار است. بررسی روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که پرسشنامه دارای ساختار عاملی شامل 4 خرده مقیاس است. بررسی روایی همزمان با محاسبه همبستگی این پرسشنامه با مقیاس نگرش به کمک طلبی حرفه‌ای روان‌شناختی- فرم کوتاه فیشر و فارینا (1995)، پرسشنامه اضطراب سلامتی- فرم کوتاه سالکوسکیس و وارویک (2002)، بیانگر رابطه مثبت بین نمرات پرسشنامه سواد سلامت روان با این پرسشنامه‌ها بود. نتایج، نشانگر آن است پرسشنامه سواد سلامت روان ابزاری معتبر و مناسب برای استفاده در جامعه ایران است.

حسین پورشهریار، مرضیه دین دوست، ثمین بهارشانجانی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

ویروس کرونا تأثیرات قابل توجهی بر روابط همسران گذاشته است. میزان مرگ‌ومیر ناشی از آن نیز چالشی جدی است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی تفاوت تجارب زیستۀ همسران سالم و همسران سوگوار در دورۀ همه‌گیری ویروس کرونا بود. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیۀ همسران سالم استان‌های تهران و خراسان رضوی، که از ابتدای شیوع ویروس کرونا خود و همسرشان به این بیماری مبتلا نشده‌اند و کلیۀ همسران این دو استان که همسرشان را به دلیل ابتلا به بیماری کرونا از دست داده‌اند، بودند. نمونه شامل 9 همسر سالم و 8 همسر سوگوار بود. روش نمونه‌گیری در دسترس برای همسران سالم و روش هدفمند و گلوله‌برفی برای همسران سوگوار به کار گرفته شد. مصاحبه‌ها به شکل نیمه‌‌ساختاریافته انجام شد، سپس کلمه‌به‌کلمه پیاده‌سازی شده و به روش کلایزی تجزیه و تحلیل شد. 4 مضمون اصلی در تجارب هر دو گروه همسران شامل: نگرانی‌ها، واکنش‌های شخصی، تغییرات روابط اجتماعی و تغییر دیدگاه، شناسایی شد. تفاوت عمده در زیرشاخه‌های مضمون‌های شناسایی شده (به‌طور مثال نگرانی‌های مربوط به ابتلا به بیماری برای همسران سالم و نگرانی‌های مربوط به ادامه زندگی برای همسران سوگوار) بود و با توجه به مشترک بودن سوالات، در مضمون‌های اصلی شباهت داشتند. نتایج پژوهش با شناسایی عمیق تجارب این دو گروه از همسران، به این مسئله پی برد که مراقبت از خود و خانواده در برابر بیماری کرونا یا فوت بر اثر آن، می‌تواند مسائل قابل توجهی را ایجاد کند و لازم است به تناسب شرایط خانواده‌ها، برایشان سیستم‌های حمایتی فراهم شود.

مژگان رضوانی شکیب، زهرا عبدخدائی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف توصیف و مقایسه تجربه زیسته میان‌‌سالان از پدیده کووید-19 و تجربه قرنطینه در پیک نخست و دوم بیماری صورت پذیرفت. این مطالعه از نوع کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی است. 10 شرکت‌‌کننده میان‌‌سال (41تا65 سال) به روش نمونه‌‌گیری هدفمند انتخاب شده و در طی دو پیک ابتلا به کرونا در کشور مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. داده‌‌ها با مصاحبه 7 نفر به اشباع رسید و برای اطمینان بیشتر مصاحبه‌‌ها تا 10 نفر ادامه یافت. داده‌‌های به دست آمده از مصاحبه‌‌ها به روش هفت مرحله‌‌ای کلایزی تحلیل شدند. پژوهش حاضر به 10 مضمون اصلی و 28 مضمون فرعی دست‌‌یافت. مضامین اصلی شامل، مواجهه اولیه، نگرانی‌‌ها، باورها و تفکرات، روش‌‌های رویارویی، نقش مذهب در برخورد با کرونا، روابط خانوادگی، دغدغه‌‌های وجودی برانگیخته شده در خلوت، آثار قرنطینه، رشد پساکرونا و تجربه ابتلای نزدیکان می‌‌گردد. به نظر می‌‌رسد در اولین پیک کرونا میان‌‌سالان اضطراب و نگرانی را تجربه کردند که با گذشت زمان با روی‌‌آوردن به مذهب، رعایت اصول بهداشتی و اجتناب رو به کاهش گذاشت. نکته قابل‌‌توجه پژوهش حاضر این است که میان‌‌سالان بیشتر از آن که در دو پیک کرونا رشد، تحول و تغییر را تجربه کنند، پذیرش نسبت به بحران و شرایط به وجود آمده را تجربه کرده‌‌اند. در واقع میان‌‌سالان تلاش می‌‌کنند خود را با محدودیت‌‌ها منطبق کنند و کمتر به فکر تغییر خود و سبک زندگی هستند.

مریم پاینده داری نژاد، دکتر علیرضا مرادی، دکتر جعفر حسنی، دکتر ربابه نوری،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان­شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطان­های(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعه‌کننده به بیمارستان­ها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسش‌نامه حس انسجام و پرسش‌نامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافته­ها مورد استفاده قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم‌افزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که  مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان­شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافته­ها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه  مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافته­های پژوهش حاکی از  نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامه­های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.

شکوفه بخشی، محمد علی سپهوندی، سیمین غلامرضایی،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن­‌آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک­‌شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه‌­آزمایشی از نوع پیش­ آزمون، پس‌­آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه­‌کننده به درمانگاه­‌ها و کلینیک­‌های تخصصی پوست شهرستان خرم‌­آباد بودند. ابتدا، بیماران بـا اسـتفاده از ملاک‌­های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه­‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده‌­ها مقیاس استرس ادراک­شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن­‌آگاهی را دریافت کردند. داده­‌ها با روش­‌های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم­‌افزار SPSS (23) و آزمون­‌های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک­متغیره (ANCOVA) تجزیه ‌و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن­‌آگاهی باعث می­شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک­‌شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن­‌آگاهی، می­تواند به عنوان مداخله‌­ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک­‌شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.

دکتر سمانه خزاعی، دکتر شکوه نوابی نژاد، دکتر ولی اله فرزاد، دکتر کیانوش زهراکار،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه بین سبکهای دلبستگی و پرخاشگری پنهان زناشویی، انجام گرفته است. مطالعه­ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر را 320 زوج تشکیل دادند. روش نمونه‌گیری از نوع در دسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل روشهای آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته­‌های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد. بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که  احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) نقش میانجی معناداری داشت. بهطورکلی نتایج نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی بر احساس شرم و گناه تأثیر بیشتری دارد. همچنین نتایج بیانگر نقش مؤثر سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر کناره گیری عاطفی بود. احساس شرم با هر دو سازه پرخاشگری پنهان ارتباط مثبت معناداری داشت و احساس گناه فقط با خراب کردن وجهه اجتماعی رابطه معناداری داشت. نتایج بررسی نقش میانجی نیز حاکی از نقش معنادار احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه‌های پرخاشگری پنهان (کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی) بود.


صفحه 15 از 19     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb