35 نتیجه برای افسردگی
فرشاد محسن زاده، مختار عارفی، شکوه افطاری،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی میزان شیوع زورگوئی در بین دانش آموزان و رابطه آن با متغیرهای کیفیت فضای خانواده، تکانش گری، افسردگی، باورهای حامی رفتار خشن و نگرش به مدرسه بود. نمونه شامل 344 دانش آموز دوره راهنمایی تحصیلی(205 دختر و 139 پسر) شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و نیز تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اشکال گوناگون رفتار زورگویانه در بین 7/13 تا 1/52 درصد پسران و بین 2/10 تا 6/46 درصد دختران اتفاق می افتد که در هر دو جنس بیشترین میزان رفتار زورگویانه گزارش شده: صدا زدن با اسامی زشت و زننده و تمسخر آزاردهنده، و کمترین میزان رفتار زورگویانه گزارش شده، برداشتن پول یا وسایل و آسیب زدن به آنها بود. یافته ها نشان داد در دختران بین همه متغیرهای پیش بین با رفتار زورگویانه رابطه معناداری وجود دارد، اما در پسران فقط سه متغیر کیفیت فضای خانواده، افسردگی، و تکانش گری با رفتار زورگویانه رابطه معناداری داشتند. تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داده شد در دختران سه متغیر کیفیت فضای خانواده، احساس تعلق به مدرسه و نگرش به رفتار پرخاشگرانه به طور معناداری میزان رفتارهای زورگویانه را پیش بینی می کنند، اما در پسران فقط متغیر تکانشگری توانست پیش بینی معناداری داشته باشد. نهایتاً، تلویحات و کاربردهای یافتهها مورد بحث قرار گرفته است .
سمیه داداشعلی، صمد رحمتی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
فشار روز افزون عوامل استرس زا در کنار اضطراب و افسردگی توانایی انسان را در روبرو شدن با مسائل زندگی کاهش می دهد . زنان در
مواجهه با این شرایط شکنندهتر و آسیبپذیرتر از مردان هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرینهای ذهنآگاهی ساهاجایوگا برکاهش افسردگی، اضطراب و استرس زنان بود. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پسآزمون بدون گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 700 زن مراجعهکننده به پایگاه بهداشت شهید شیرین تهران بود که با توجه به هدف پژوهش تعداد 20 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان در یک مداخله ی 3 ماهه به مدت 12 جلسه 2 ساعته آموزش دیدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس برای جمعآوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پسآزمون و دورهی پیگیری 3 ماهه استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون
تحلیل شدند. نتایج نشان میدهد که تفاوت پیش آزمون و پس آزمون در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس زنان معنی دار است این نتایج در پیگیری 3 ماه بعد همچنان تداوم داشت .(p<0/01). بنابراین برنامهی آموزش ذهن_آگاهی ساهاجایوگا به نظر .(p<0/01) می رسد به عنوان یک مداخله ی مکمل در کنار سایر روش های درمانی رایج مشکلات هیجانی به ویژه برای زنان موثر است.
ستاره مدرس سبزواری، ربابه نوری قاسم آبادی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
در سالهای اخیر اندیشناکی در سببشناسی افسردگی و ناامیدی که بهترین پیشبینی کنندههای خودکشی هستند به کار گرفته شده است. اما تحقیقات دربارهی نقش مولفههای مختلف اندیشناکی در پیشبینی فکر خودکشی تا حدودی متناقض بودند و به نظر میرسد که تعمق در خویشتن( تمرکز بر دلایل خلق افسرده) نسبت به غم اندیشی( تمرکز بر نتایج خلق افسرده) وجه سازگارانهتری از اندیشناکی است. هدف مطالعه حاضر این بود که نقش اندیشناکی و مولفههایش را بر اساس نظریه سبک پاسخ اندیشناکی، در کنار افسردگی و ناامیدی در پیشبینی فکر خودکشی بررسی کند. به همین منظور 177 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی( 85 نفر زن، 92 نفر مرد) با نمره بالاتر از 10 در پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای اندیشناکی، ناامیدی و سوالات مربوط به فکر خودکشی پاسخ دادند. تحلیل دادههای این مطالعه به روش رگرسیون لوجستیک نشان داد که این مدل 3/59 درصد از احتمال وجود فکر خودکشی را پیشبینی میکند.این تحقیق با تحقیقاتی که اظهار میدارند که تعمق در خویشتن مولفه سازگارانه اندیشناکی است، میکند همسو است. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی اندیشناکی و مولفههای آن با افکار خودکشی در زنان قویتر است. این مطالعه بر اهمیت به کارگیری مداخلات متمرکز بر کاهش اندیشناکی برای پیشگیری از فکر خودکشی تأکید میکند.
شهناز خالقی پور، محسن مسجدی، زهرا احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر معنویت درمانی اسلامی بر سبک زندگی و سلولهای سفید خون سالمندان افسرده انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری سالمندان مبتلا به افسردگی در سال 1393 در سرای سالمندان مهر ایران شهرستان کرج بودند که با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 24 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، شناسایی شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه سبک زندگی پاسخ دادند. سپس به روش فلوسایتومتری گلبولهای سفید خون اندازهگیری شد. گروه آزمایش در 14 جلسه درمان مبتنی بر معنویت را دریافت کردند، سپس سبک زندگی و گلبولهای سفید بعد از درمان ارزیابی شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از درمان در مولفههای سبک زندگی (سلامت جسمانی، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی، پیشگیری از بیماری)، گلبولهای سفید و فاکتورهای تشکیل دهنده آن (نوتروفیل، لنفوسیت، مونوسیت) تفاوت وجود داشت (05/0p≤ ). بنابراین معنویت میتواند به عنوان یک عامل محافظت کننده و مداخله توانبخشی و غیر عضوی برای سلامتی سالمندان مؤثر باشد و باعث تغییر در سبک زندگی و تاثیر مثبت بر فاکتورهای تشکیلدهندهی گلبولهای سفید شود.
وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی انسجامی، و ذهنآگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ادراکشده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائمجسمانی بود. از 217 آتشنشان با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد و مقیاسهای خودشناسیانسجامی ، ذهنآگاهی، خودمهارگری، استرس ادراکشده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائمجسمانی برای جمع آوری دادهها استفادهشد. یافتهها نشاندادند تعامل خودمهارگری با خودشناسیانسجامی بیشترین نقش واسطهای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و اضطراب، افسردگی و علائمجسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراکشده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد. براساس این یافتهها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.
عبدالامیر گاطع زاده، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفههای سبک زندگی با میانجیگری سلامت اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونهگیری تصادفیِ چند مرحلهایِ خوشهای و براساس برآورد حجم نمونۀ کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمعآوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود. نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیتپذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند
مریم عظیمی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بیخوابی حضوری و مبتنی بر اینترنت بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلا به همبودی بیخوابی با افسردگی بود. طرح پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایشی و کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس، چهل و پنج نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصیDSM-5، افسردگی و بیخوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه، 15 نفر جایگزین شدند. گروههای آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بیخوابی دریافت کردند. نتایج نشان داد اجرای حضوری پروتکل درمان درکاهش نمرات فاجعهسازی، افزایش قدرت درک دیدگاه دیگران و تمرکز مجدد بر برنامهریزی موثرتر از روش اجراء با استفاده از اینترنت بود. دو گروه آزمایشی در راهبردهای نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، ملامت دیگران و ملامت خویش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند، اما در ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش بین سه گروه تفاوتی دیده نشد. بر اساس یافتههای پژوهش هر دو شیوه اجرای درمان در بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان موثر است
خدیجه علوی، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت اله فراهانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیبشناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمالگرایی والدین با میانجیگری بیشکنترلگری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل میدهند که به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربهی زمانی لذّت، خردهمقیاسهای کمالگرایی ناسازگارانه، مقیاس کمالگرایی چندبعدی فراست، پرسشنامهی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامهی مشکلات بینفردی، مقیاس امنیت و لذّت اجتماعی و پرسشنامهی افسردگی بک بود. یافتههای مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطهای بیشکنترلگری و پیوند اجتماعی را تأیید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمالگرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابلهای بیشکنترلگرانه میشود؛ بیشکنترلگری نیز بهنوبهی خود به اختلال در پیوند اجتماعی میانجامد و از این طریق به افسردگی منجر میشود. بر این اساس، یافتههای مطالعهی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیبشناسی افسردگی حمایت میکند.
فرزانه ملک پور، سیدعلی مرعشی، کیومرث بشلیده،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
سردرد میگرنی، یکی از شایعترین دردهاست و بهدلیل فراوانی، از مهمترین انواع سردردها به حساب میآید. هدف از پژوهش حاضر، آزمون شناسایی پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی دانشجویان بود. نمونهی پژوهش را، 310 نفر از دانشجویان تشکیل میدادند که بهصورت تصادفی طبقهای چندمرحلهای انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای تشخیص میگرن، اضطراب-افسردگی-استرس، حالت-صفت بیان خشم، مقیاس باورهای وسواسی، فهرست 90 نشانهی مرضی، مقیاس سنجش شدت خستگی و پرسشنامهی کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام ضرایب مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش ازلحاظ آماری معنیدار است. طبق نتایج پژوهش، رابطهی غیرمستقیم خشم، اختلال وسواسیاجباری و اضطراب با کیفیت زندگی، افسردگی و خستگی از طریق میانجیگری میگرن معنیدار بهدست آمد؛ همچنین رابطهی باورهای وسواسی با میگرن از طریق میانجیگری اختلال وسواسیاجباری معنیدار بود. یافتههای پژوهش حاضر، چارچوب مفیدی را برای شناسایی عوامل تأثیرگذار در شروع سردردهای میگرنی و پیامدهای حاصل از آن فراهم میکند.
سید اسماعیل حسینی، محمد پویان، علیرضا ولیزاده، علیرضا مرادی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
مطالعهی دورههای افسردگی اساسی و عوامل مؤثر بر آنها، برای درک ماهیت این اختلال و تدوین راهبرد درمانی مؤثرتر، ضروری است. مدت زمان تقریبی دیرش یک دوره اختلالافسردگی اساسی به صورت متوسط بین 3 تا 12 ماه است؛ درحالیکه این نسبت برای دورههای مزمن تا 24 ماه طول میکشد. هدف این پژوهش، مدلسازی دینامیکی نحوهی تأثیر داروهای ضد افسردگی و درمانهای شناختی رفتاری موج سوم، بر دوره های اختلال افسردگی، با استفاده از مدل دینامیکی مرتبه دوم بود. با استفاده از برنامه نویسی متلب و تغییر پارامترهای مدل، که هر کدام بیانگر یک عامل مؤثر در اختلال افسردگی است، نحوهی تأثیر درمانها، بر روی دوره های افسردگی بیماران، در بازهی زمانی یک عمر طبیعی 64 ساله، مدل سازی شد. دورههای افسردگی اساسی، قبل و بعد از درمان با داروهای ضدافسردگی نظیر ایمیپرامین ویا معادل آن و درمان بهروش تعهد و پذیرش مبتنی بر توجه آگاهی و رفتاردرمانی دیالکتیکی، برای بیمارانی، که به مدت 14 هفته خدمات درمانی، دریافت کردند، به دست آمد. یافتهها نشان داد، برای بیشتر افراد دارای اختلال افسردگی اساسی، عود پس از بهبودی، پدیدهای رایج است. مدت زمان بهبودی از افسردگی، در شرایط عدم دریافت درمان، بیش از 144 ماه، با دریافت داروهای ضدافسردگی 71 ماه، با رفتاردرمانی دیالکتیکی 68 ماه، و برای ترکیب مداخله داروهای ضدافسردگی و رفتاردرمانی دیالکتیکی 59 ماه، است. نتایج مدلسازی دینامیکی نشان داد، که ترکیب دو مداخله، روش تعهد و پذیرش همراه با رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان دارویی، نتایج بهتری در درمان افسردگی و پیشگیری از عود دارد. این روش ترکیبی، در حدود 10 ماه، مدت زمان لازم برای بهبودی از افسردگی را کاهش میدهد.
شهرام وکیلی هریس، شعله لیوارجانی، نعیمه محب،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی مدلی فراتشخیصی برای تبیین همبودی اضطراب و افسردگی براساس نقش بیشکنترلگری، حساسیت به پاداش و حساسیت به تهدید بود. شرکتکنندگان 586 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشگاه تبریز و دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در ایران بودند. دادهها با استفاده از مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی، پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم، مقیاس بازداری و فعالسازی رفتاری، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان و مقیاس کمالگرایی چندبعدی فراست جمعآوری شد. برازش مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری بررسی شد. براساس این مدل، حساسیت به پاداش با میانجیگری بیشکنترلگری بر اضطراب و افسردگی به ترتیب با ضرایب استاندارد 29 /0 - و 36 /0 - اثر میگذارد. همچنین حساسیت به تهدید با ضرایب استاندارد 31 /0 ، و 39 /0 به ترتیب بر اضطراب و افسردگی با میانجیگری بیشکنترلگری اثر دارد. یافتههای این پژوهش چهارچوب مناسبی را برای تبیین اضطراب و افسردگی ارائه می دهند. حساسیت به پاداش پایین و حساسیت به تهدید بالا از طریق سازه بیشکنترلگری، همبودی اضطراب و افسردگی را پیشبینی میکنند. این یافتهها میتواند برای فهم علتشناسی اختلالات هیجانی همبود، توسعه مداخلات درمانی و پیشگیری از اختلالات هیجانی همبود، مفید باشند.
آفاق ذوالفقاری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده
با توجه به تاثیرات مخرب شیوع بیماری های عفونی مانند کرونا و بحران اجتماعی ناشی از آن بر سلامت جسم و روان؛پژوهش حاضر بر طبق الگوی باور سلامت و با هدف بررسی رابطه بین سطح اضطراب کودکان با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادرانشان در دوران قرنطینه، انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بر روی 260 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مناطق 2، 4 و 21 شهر تهران و مادران آنها در سال 1399انجام شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه میزان آگاهی و نگرش کودکان ازویروس کرونا، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والد وپرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معناداری بین سطح اضطراب کودکان با اضطراب (45 /0 =r)، استرس(35 /0=r)، وافسردگی مادران(44 /0=r)، میزان آگاهی کودکان از کرونا
(19 /0=r)، و سن ( 14 /0 -=r)، وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطراب، افسردگی و استرس مادران و میزان آگاهی کودکان از ویروس کرونا به ترتیب پیش بینی کننده های های معنادار اضطراب کودکان نسبت به بحران ناشی از کرونا (در مجموع 34%) بودند. طبق نتایج مطالعه حاضر از اقدامات ضروری برای حفظ وارتقاء سلامت روان کودکان درشرایط بحرانی، آموزش والدین در خصوص تنظیم هیجا نهای منفی است. همچنین لازم است اطلاعات مربوط به ویروس نوپدید و بیماری ناشی از آن با توجه تحول شناختی کودکان بر مبنای الگوی باورسلامت ومتناسب با سن به آنها ارائه شود.
سیده مدینه قاسم نژاد، مجید نوری زاده، نوشین موسی زاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده
اشتارگارت نوعی بیماری مزمن است و با علایم بالینی متعدد و عوارض روانشناختی مانند افسردگی همراه است. لذا روان درمانی میتواند نقش مهمی در دستیابی به اهداف درمانی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماران اشتارگارت میباشد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون وگروه شاهد میباشد که طی آن 20 بیمار اشتارگارت از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه مداخله شناختی رفتاری را دریافت کردند پرسشنامههای مورد استفاده سازگاری کالیفرنیا و افسردگی بک بود. شیوه تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار spss با ورژن 16 انجام شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت نمره پیش آزمون و پس آزمون در بین دو گروه مداخله و شاهد در ابعاد پرسش نامه سازگاری و افسردگی معنادار بود. درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماری اشتارگارت تاثیرگذار است و بنابراین میتوان ازاین روش به عنوان روش درمانی برای رفع مشکلات این نوع بیماران استفاده کرد.
ساناز دهقان مروستی، رضوانه قربانی رنجبر، نوید خالصی، علی اصغر رنجبر توتونی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر علائم اضطراب آشکار و پنهان، افسردگی و خستگی مزمن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. جامعۀ مورد مطالعه کلیۀ بیماران (319 نفر) مراجعهکننده به درمانگاه بیماریهای خاص بیمارستان علّی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در محدودۀ سنّی 18 تا 55 سال بودند. در مرحلۀ غربالگری، نمونهای متشکل از 40 نفر در نظر گرفته شد که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. کلاسهای آموزشی مبتنی بر هنردرمانی گروه آزمایش در 12 جلسۀ 45 دقیقهای در روزهای دوشنبه و چهارشنبه و کلاسهای گروه گواه در 14 جلسۀ (45 دقیقهای) با محتوای متفاوت در روزهای یکشنبه و دوشنبه برگزار شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر هنر علائم اضطراب، افسردگی و خستگی را کاهش میدهد. به عبارتی، 14 جلسه آموزش مبتنی بر هنردرمانی، 30، 11، 22 و 10 درصد از واریانس اضطراب آشکار، اضطراب پنهان، افسردگی و خستگی را توضیح داد. نتیجهگیری میشود که آموزش مبتنی بر هنر در کاهش علائم اضطراب، افسردگی و خستگی در بیماران اماس مؤثر است. پیشنهاد میشود با هدف بهبود عملکرد شناختی، عاطفی و حرکتی بیماران اماس، آموزش مبتنی بر هنر در کلینیکهای روانشناسی و کلینیکهای تخصصی به عنوان درمان فرعی همراه با دارودرمانی مورد استفاده قرار گیرد.
علی بیگی، محمود نجفی، محمدعلی محمدی فر، عباس عبداللهی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر رویکرد تلفیقی جدید در درمانهای روانشناسی است که رفتاردرمانی شناختی را با درمان راهحلمحور و روانشناسی مثبتنگر به بهترین وجه ترکیب کرده است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر و رفتاردرمانی شناختی سنتی بر بهزیستی ذهنی و تابآوری در نوجوانان با علائم افسردگی بود. طرح پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. به این منظور، از بین دانشآموزان پسری که نمره افسردگیشان بالاتر از نمره برش بود، و ملاکهای ورود و خروج را دارا بودند، به تصادف 17 نفر به گروه آزمایشی1 (رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر)، 17 نفر به گروه آزمایشی 2 (رفتاردرمانی شناختی)، و 17 نفر به گروه کنترل (بدون مداخله)، اختصاص یافتند. مقیاسهای بهزیستی ذهنی دانشآموزان و تابآوری کونور و دیویسون به عنوان پیشآزمون اجرا شدند، و پس از اجرای مداخلات، مقیاسهای فوق به عنوان پسآزمون اجرا شدند. یک ماه پس از اجرای پسآزمون، مقیاسهای فوق به عنوان پیگیری اجرا شدند. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که نمرات دانشآموزان در بهزیستی ذهنی دانشآموزان و تابآوری در مرحله پسآزمون و پیگیری در رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر در مقایسه با رفتاردرمانی شناختی و گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود. به نظر میرسد که؛ رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر برای تقویت مولفههای عملکرد مثبت میتواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. لازم است پژوهشهای بیشتر این موضوع را مشخص کنند.
مهزاد رجائیمنش، مهکامه نظامدوست، سمانه بسیطی، امین شانه ای، زهرا علیخانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
خیانت زناشویی پدیدهای است که آرامش روانی زنان و خانواده را متأثر ساخته و میتواند آسیبهای روانشناختی سهمگینی را ایجاد نماید . هدف از پژوهش حاضر، اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان ؛ترس از صمیمیت و افسردگی زنان آسیب دیده از خیانت بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت شهر تهران در سال 1402 بود که به مرکز مشاوره آوای مهر تهران مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونهای به حجم 30 نفر و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کراج (2009)، پرسشنامه ترس از صمیمیت دسکانتر و تلن و پرسشنامه افسردگی بک میباشد که طی پروتکل درمان پذیرش و تعهد بر اساس پروتکل هیز (2001) این ابزار بصورت پیش آزمون-پسآزمون اجرا گردید. مبتنی بر یافتههای پژوهش حاضر مشخص گردید درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بوده است ، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ترس از صمیمیت زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بوده است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بوده است .
دکتر الهام موسویان، دکتر چنگیز رحیمی، دکتر نوراله محمدی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان التقاطی تنظیم هیجان پویشی تجربی و شفقت خود بهوشیارانه بر کاهش شرم نهادینه، افزایش شفقت خود، افزایش قاطعیت و کاهش شدت افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی درون فکنی شده و اتکایی در مقایسه با گروه کنترل بوده است. این پژوهش در چهارچوب یک طرح تک موردی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل و با پیگیری 45 روزه انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که تشخیص اختلال افسردگی را در سال 1399 در مرکز مشاوره و کلینیک رواندرمانی دانشگاه شیراز دریافت کرده و با توجه ملاکهای رد و شمول 9 نفر به عنوان گروه نمونه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. گروههای آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت درمان التقاطی قرار گرفت. دادهها به روش نموداری، تعیین اندازه اثر و معنیداری بالینی مورد تحلیل قرار گرفتند. اندازه اثر تغییرات حاصل از مداخلات درمانی در تمامی متغیرهای پژوهش در دو گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و پیگیری در مقایسه با پیشآزمون بزرگ (بیشتر از 5/.) و در گروه کنترل کوچک (کمتر از 2/0) بوده است، همچنین یافتههای پژوهش حاکی از معنیداری بالینی تاثیر درمان التقاطی بر شدت افسردگی، شرم نهادینه، قاطعیت و شفقت خود در دو گروه بیماران افسرده درونفکنیشده و اتکایی در مقایسه با گروه کنترل بود. بر اساس یافتهها درمان التقاطی میتواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش شدت افسردگی درون فکنی شده و اتکایی به کار رود.
معصومه مدانلو، محمود نجفی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان جمعیت عمومی کاربر شبکه های اجتماعی در سال 1401، 350 نفر با توجه به ملاکهای ورود به شیوه نمونهگیری داوطلبانه، از طریق فراخوان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر شده وسواس فکری- عملی (فوا و همکاران)، پرسشنامه ترومای کودکی (برنشتاین و استین)، مقیاس اضطراب بک و نسخه دوم مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بدرفتاری کودکی با علائم وسواسی- جبری رابطه مستقیم و معناداری دارد و اضطراب و افسردگی در رابطه بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده میتوان گفت که ترومای دوران کودکی، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در شکلگیری علائم وسواسی- جبری دارند. به طور کلی، میتوان نتیجه گرفت که ترومای دوران کودکی میتواند با تاثیر بر اضطراب و افسردگی موجب بروز علائم وسواسی- جبری گردد.
ابوالفضل صادقی، دکتر محمد مهدی جهانگیری، دکتر داود تقوایی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شفقت درمانی متمرکز بر خود بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر انجام شد. این پژوهش به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعهکننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک طی ماههای بهمن ۱۴۰۲ تا مرداد ۱۴۰۳ بود. تعداد ۳۰ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک ، مقیاس فشار مراقبتی زاریت ، و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت مداخله شفقت درمانی متمرکز بر خود قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. یافتهها نشان داد که مداخله شفقت درمانی بهطور معناداری باعث کاهش افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. این نتایج نشاندهنده اثربخشی این روش درمانی در بهبود وضعیت روانشناختی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر است.
دکتر مهدیه رحمانیان، خانم شراره سلطانی، دکتر مژگان آگاه هریس،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر نشخوار فکری، تحریفهای شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی انجام شد. طرح پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زنانی بود که در سال 1403 به مراکز درمان افسردگی در شهر آبدانان مراجعه کردند. در این مطالعه، به دلیل حجم پایین جامعه و محدودیت جامعه آماری، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و 30 زن واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. دادهها با استفاده از ابزارهای استاندارد شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و داگاس (CAQ)، پرسشنامه نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991)، پرسشنامه تحریفهای شناختی عبدالهزاده و سالار (1389) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS) لایبوند و لاویبوند (1995) جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS21 انجام شد و در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار برای نشان دادن وضعیت دادهها و در بررسی فرضیهها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده گردید. یافتهها نشان داد که درمان فراتشخیص یکپارچه تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری، تحریفهای شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم یافته است. در نتیجه، میتوان نتیجهگیری کرد که این نوع درمان میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر در بهبود وضعیت روانشناختی این گروه از بیماران مورد استفاده قرار گیرد.