جستجو در مقالات منتشر شده


23 نتیجه برای مقابله

معصومه عزیزی،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقالۀ حاضر درد ماموگرافی و نقش راهبردهای مقابله در درد و رابطۀ آن با افسردگی را مورد مطالعه قرار داده است.در این مطالعه،150 زن بامیانگین سنی21/46 سال (91/7 = sd) شرکت داشتند  که قبل از ماموگرافی پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه تاریخچه درد به آزمودنیها داده می شد و بلافاصله پس از  پایان ماموگرافی با استفاده از «پرسشنامه موقعیتی راهبردهای مقابله ای» فراوانی و نیز میزان کارآمدی راهبردهایی را که برای مقابله با درد و ناراحتی ماموگرافی بکار بسته بودند، درجه بندی کردند. این زنان همچنین شدت درد ناشی از ماموگرافی را با استفاده از دو ابزار « مقیاس درجه بندی عددی» و « مقیاس پیوسته بصری» و میزان ناراحتی تجربه شده به هنگام ماموگرافی  را با استفاده از ابزاری 6 درجه ای به نام « مقیاس درجه بندی ناراحتی/ درد» گزارش کردند . بر اساس یافته های این مطالعه 92% از زنان در مقیاس پیوستۀ بصری و 89% از آنها در مقیاس درجه بندی عددی، ماموگرافی را دردناک گزارش کردند . از بین زنان مراجعه کننده 7/4 درصد افراد، کاملاً مخالف ماموگرافی دوباره و 30 درصد کاملاً موافق بودند . از بین این افراد 9 درصد  ماموگرافی را خیلی راحت ، 27 درصد راحت، 24 درصد کمی ناراحت، 2 درصد ناراحت کننده، 33 درصد ناراحت کننده اما  قابل تحمل و 5 درصد ناراحت کننده و غیر قابل تحمل دانستند . نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین کارآمدی مقابله و شدت درد ماموگرافی رابطه ای وجود ندارد . اما نتایج رگرسیون چند متغیره که با هدف بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله ای و شدت درد ماموگرافی انجام شد نشان  داد در حالیکه بین شدت درد و افسردگی هیچگونه رابطه وجود ندارد بین فاجعه آفرینی و شدت درد (0001/0= P ، 29/0= r) و گفتگو با خود و شدت درد (0001/0= P ، 363/0= r) همبستگی معنی داری وجود دارد .
فرزانه میکائیلی منیع،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین سازگاری اجتماعی و باورهای غیرمنطقی و تعیین نقش میانجی گرانه متغیر سبک های مقابله با تنیدگی انجام شد. در مطالعه ای توصیفی 280 نفر دانشجو(141 دختر و 139 پسر) از دانشجویان دانشگاه سراسری ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز(ذوالفقاری مطلق، 1377) ، آزمون سبک های مقابله ای اندلر و پارکر(راجر و همکاران، 1993) و مقیاس سازگاری اجتماعی بل(واربا و همکاران، 2007) برای سنجش متغیرها بکار رفتند و داده ها با بهره گیری از همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل گردیدند. نتایج مطالعه حاضر نشان دادند باورهای غیرمنطقی با سازگاری اجتماعی رابطه منفی داشته و مولفه های آن قادر به پیش بینی سازگاری هستند(01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این بودند که از بین سبک های مقابله، سبک اجتنابی می تواند در  رابطه بین باورهای غیرمنطقی و سازگاری اجتماعی بعنوان متغیری میانجی عمل کند. با توجه به نتایج حاصل احتمالا می توان نتیجه گرفت تغییر باورهای غیرمنطقی به دانشجویان در تغییر رفتار و سازگاری اجتماعی بهتر کمک خواهد کرد
علی بیگی، محمد نقی فراهانی، شهرام محمدخانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 6-1390 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه­ای کیفیت زندگی و سبک­های مقابله­ای بین اعضای انجمن معتادان گمنام و معتادان تحت درمان نگهدارنده متادون انجام گرفت. در این مطالعه علی مقایسه­ای تعداد 100 نفر مرد (50 نفر انجمن معتادان گمنام، 50 نفر اعضای تحت درمان نگهدارنده متادون)، سن 20-40 با حداقل 6 ماه پرهیز از مواد، مقیاس­های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و سبک­های مقابله­ای اندلر و پارکر را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که میانگین نمرات اعضای انجمن معتادان گمنام در روابط بین فردی، و سلامت فیزیکی، سبک مقابله­ای تکلیف­مدار، سبک مقابله­ای اجتناب­مداری، به طور معناداری، بالاتر از میانگین افراد تحت درمان متادون است. هم­چنین، نتایج تحلیل تشخیص نشان داد که این تفاوت، در ترکیبی از متغیرهای پژوهش بر حسب اهمیت­شان به ترتیب: روابط بین فردی، سلامت فیزیکی، سبک مقابله­ای تکلیف­مداری، دو گروه را به نحو برجسته­ای از یکدیگر متمایز می­کند. به نظر می­رسد که شرکت فعال معتادان در انجمن معتادان گمنام ممکن است باعث کیفیت زندگی بهتر، یادگیری سبک­های مقابله­ای مؤثر وابسته به موقعیت شود .
کیوان کاکابرایی، غلامعلی افروز، حیدر علی هومن، علیرضا مرادی،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه بهزیستی ذهنی، سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده والدین دارای بیش از یک فرزند استثنایی و عادی انجام شد. در پژوهش پس رویدادی حاضر 800 نفر از والدین (400 نفر والدین دارای کودکان استثنایی و 400 نفر والدین دارای کودکان عادی) به روش نمونه گیری تصادفی ساده و چند مرحله ای انتخاب شدند و به نسخه کوتاه سبک های مقابله ای با موقعیت های تنیدگی زا (کوهن، 2006)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی (زیمت، 1988) و مقیاس های بهزیستی ذهنی رضایت از زندگی (دینر، 1985)، برنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون،1988) پاسخ دادند. نتایج بدست آمده از طریق تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که در ابعاد بهزیستی ذهنی میان دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد، در ابعاد رضایت از زندگی و عاطفه مثبت، والدین دارای کودکان عادی و در عاطفه منفی والدین دارای کودکان استثنایی نمره بالایی را بدست آوردند. نتایج همچنین نشان داد میان دو گروه در سبک های مقابله ای مسأله مدار و هیجان مدار تفاوت وجود دارد، اما در سبک مقابله ای اجتنابی تفاوتی مشاهده نگردید. همچنین یافته ها نشان داد که والدین دارای کودکان استثنایی در هر سه بعد خانواده، دوستان و دیگران مهم، نمره کمتری در مقایسه با والدین دارای کودکان عادی بدست آوردند. نتایج یافته ها نشان می دهد که وجود فرزند استثنایی به ویژه بیش از یک نفر می تواند سلامت روان شناختی خانواده و اعضای نزدیک را تحت تأثیر قرار دهد.
راشین صبری¬نظرزاده، محمد¬سعید عبدخدائی، زهرا طبیبی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده

در این پژوهش رابطه علی احساس انسجام و سخت¬کوشی روانشناختی، راهبردهای مقابله ای و سلامت¬روان بررسی شد. شرکت کننده ها 405 زن ساکن در شهرستان اهواز در بازه سنی 25 تا 55 سال بود. پرسشنامه¬های احساس¬انسجام فلسنبرگ و همکاران، سخت¬کوشی نجاریان و همکاران، راهبردهای مقابله¬ای موس و بیلینگز و سلامت روان گلدبرگ توسط شرکت¬کنندگان تکمیل شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که الگوی پیشنهادی پیوند احساس انسجام، سخت کوشی، راهبردهای مقابله ای و سلامت روان با داده ها برازش دارد. ضریب مسیر مستقیم و غیر مستقیم احساس¬انسجام و سلامت¬روان نیز معنادار بود. همچنین ضریب مسیر اثرات مستقیم سخت¬کوشی بر راهبرد مقابله ای هیجان¬مدار، احساس¬انسجام بر راهبرد مقابله ای هیجان¬مدار و راهبرد مقابله ای¬ هیجان¬مدار بر سلامت¬روان به لحاظ آماری معنادار بود. نتایج و یافته¬ها نشان داد که احساس¬انسجام و سخت¬کوشی نقش تعیین کننده ای در سلامت روان دارند. همچنین تحلیل مسیر مدل علی نشان داد که برخی متغیرها رابطه آنها را پیچیده می کند
فهیمه قهوه چی، علی فتحی آشتیانی، پرویز آزاد فلاح،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

این مطالعه با هدف تعیین رابطه باور­های فراشناختی و سبک­های مقابله با اضطراب امتحان با توجه به نقش دلبستگی دو سوگرای دانش‏آموزان دختر انجام گرفت. در یک مطالعه از نوع همبستگی، 202 دانش آموز مقطع سوم راهنمایی شهر یزد به روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای انتخاب شدند و پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر، پرسشنامه باورهای فراشناختی، سبک­های مقابله (CISS)، دلبستگی کولینز و رید را تکمیل کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد اضطراب امتحان با باورهای فراشناختی، سبک مقابله اجتنابی و هیجان مدار و دلبستگی دو سوگرا همبستگی مثبت و معناداردار دارد. همچنین بین باورهای فراشناختی با سبک­های مقابله اجتنابی، مسأله مدار، هیجان مدار و دلبستگی دو سوگرا رابطه مستقیم و معنادار به دست آمد. از طرفی همبستگی سبک­های مقابله هیجان مدار با دلبستگی دو سوگرا مثبت و معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد متغیر باورهای فراشناختی به تنهایی 27 درصد واریانس اضطراب امتحان را تبیین کرد. در حالی که متغیر سبک مقابله به همراه باورهای فراشناختی تقریباً 32 درصد از واریانس اضطراب امتحان و در صورتی که دلبستگی دوسوگرا به دو متغیر باورفراشناختی و سبک مقابله اضافه گردد تقریباً 34 درصد از واریانس اضطراب امتحان را تبیین می­کنند. با توجه به تأثیری که استفاده مناسب از سبک­های مقابله در رویارویی با اضطراب ناشی از امتحان دارد، می­توان با آموزش­های لازم در این حوزه مانع از در چالش قرار گرفتن بسیاری از دانش‏آموزان با پدیده اضطراب امتحان که تأثیر منفی زیادی در کاهش عملکرد تحصیلی دارد شد. همچنین لازم است والدین به عنوان کسانی که در شکل گیری دلبستگی­کودکان نقش دارند نیز تحت آموزش­های لازم قرار بگیرند.
منیژه فیروزی، عادل مهری، علی عباس کمری، مهناز شاهقلیان،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی مشکلات هیجانی و سبک­های مقابله­ی کودکان مبتلا به لوکمیای لمفوبلاستیک حاد و مقایسه­ی آن با کودکان سالم بود. به این منظور، 55 کودک بستری در بخش خون و سرطان بیمارستان کودکان مفید و 45 کودک سالم مراجعه کننده برای انجام واکسن، در پژوهش شرکت کردند. شرکت­کننده­های بیمار و سالم از نظر آزمون تحلیل نقاشی کودکان در بیمارستان و نشانگرهای هیجانی کوپیتس در ترسیم صحنه تزریق، با هم مقایسه شدند. نتایج تفاوت معناداری بین کودکان مبتلا به سرطان و کودکان سالم از نظر تمام زیر­مقیاس­های آزمون تحلیل نقاشی کودکان در بیمارستان نشان داد. همچنین، شرکت­کنندگان دو گروه از نظر نشانگرهای هیجانی کوپیتس با یکدیگر مقایسه شدند. تفاوت دو گروه در استفاده از رنگ سیاه برای رنگ آمیزی، کوچک کشیدن خود، سایه­دار کردن صورت، بدن، دست و غیر معمول بودن تصاویر معنادار بود. بر اساس یافته­ها، کودکان مبتلا به لوسمی بیشتر از راهبردهای اجتنابی استفاده کردند، در حالی که کودکان سالم روش مقابله­ی رویارویی را به کار بردند. همچنین بر اساس نشانگرهای هیجانی کوپیتس، کودکان مبتلا به لوسمی مشکلات هیجانی بیشتری نشان دادند. این یافته­ها به مداخله­های بالینی برای کودکان مبتلا به سرطان کمک می­کند.
سهیلا حسینی، محمدنقی فراهانی، بتول رشیدی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش و سهم استرس ناباروری، روش­های مقابله با استرس، صفات شخصیت و حمایت اجتماعی، بر سازگاری زناشویی زنان نابارور انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات علی پس از وقوع بود. نمونه­ی پژوهش از بین 201 نفر زن نابارور که برای درمان به مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی­عصر (عج)، واقع در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره)، مراجعه می­کردند، به صورت در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع­آوری اطلاعات عبارت بود از؛ سیاهه­ی استرس ناباروری، مقیاس سازگاری زوجی اصلاح شده، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده، نسخه­ی کوتاه فهرست مقابله با موقعیت­های استرس­زا، و پرسشنامه­ی شخصیت پنج عاملی گردون. داده­ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که در بین متغیرهای مورد بررسی، به ترتیب نگرانی­های ارتباطی، دیگران مهم، برون­گرایی، روش مقابله­ی هیجانی، نیاز به والد بودن و نگرانی­های جنسی، پیش­بینی کننده­های مناسب سازگاری زناشویی هستند. نتایج این پژوهش بر اهمیت عوامل روانی- اجتماعی مؤثر بر سازگاری زناشویی تأکید کرده­است.
محمد ابراهیمی، محمد سجاد صیدی، فاطمه باقریان،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی رابطه­ی بین معنویت خانواده با راهبردهای مقابله­ای و همچنین آزمون نقش واسطه­ای کیفیت ارتباط در رابطه­ی بین متغیرهای مذکور انجام شد. به همین منظور تعداد 375 نفر از والدین دانش آموزان کرمانشاهی به روش نمونه­گیری خوشه­ای برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: مقیاس ارتباط خانواده، مقیاس تقدس ازدواج، مقیاس تقدس والدگری، و مقیاس ارزیابی شخصی بحران خانواده. برای تحلیل داده­ها، از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل همبستگی و همچنین رگرسیون متوالی همزمان استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که خانواده­های با معنویت بالا نسبت به خانواده­های با معنویت پایین، از راهبردهای مقابله­ای شکل­دهی مجدد شناختی، حمایت اجتماعی معنوی و بسیج خانواده به میزان بیشتر و از راهبرد ارزیابی منفعلانه به میزان کمتری استفاده می­کنند. همچنین معنویت به­طور مستقیم و غیر مستقیم (با واسطه­گری ارتباط خانواده)، با راهبردهای مقابله­ای در ارتباط است. در پایان می­توان چنین نتیجه گرفت که خانواده­های با معنویت بالا، می­توانند از طریق داشتن ارتباطی مناسب و همچنین عوامل مؤثر دیگر، مقابله­ی بهتری در برابر تنش­های درونی و بیرونی خانواده از خود نشان دهند.
مهدی رستمی، منصور عبدی، حسن حیدری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه­ی انواع آزار­دیدگی در کودکی با بخشش، سلامت روانی و راهبردهای مقابله با استرس در افراد متأهل ساکن شهر تهران بود. این پژوهش از نوع مقطعی (توصیفی – تحلیلی) بود، و جامعه­ آماری شامل کلیه­ی افراد (زن و مرد) متأهل ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۲ بودند که از ۵ منطقه­ی مجموعه مناطق 22 گانه تهران به صورت تصادفی خوشه­ای انتخاب و از مراکز تفریحی، خانه­های سلامت و فرهنگسراهای موجود، 337 نفر به­صورت هدفمند انتخاب شده و داده­ها به کمک پرسشنامه­های خود گزارشی، سنجش بخشش در خانواده، پرسشنامه­ی سلامت عمومی و پرسشنامه­ی راهبردهای مقابله­ای بلینگز و موس جمع­آوری و برای تحلیل داده‌ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون ساده و رگرسیون چندگانه و t مستقل استفاده شد. یافته­های پژوهش حاکی از وجود رابطه­ی مثبت و معنادار بین تجربه­ی آزار­دیدگی و سلامت روانی و رابطه­ی منفی بین تجربه­ی آزار­دیدگی و بخشش بود. همچنین بین نمره­ی کل آزار­دیدگی و نمره­ی کل راهبردهای مقابله رابطه­ای دیده نشد، اما در خرده­مقیاس­ها رابطه­ی معنادار و مثبتی دیده شد. همچنین بین دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری دیده شد. نتایج نشان داد که تجربه­ی آزار­دیدگی در دوران کودکی می‌تواند در بزرگسالی بر سلامت روانی، میزان بخشش و همچنین در مقابله با استرس و فشارهای روزمره تأثیر به­سزایی در شخصیت و کیفیت زندگی فرد داشته باشد.
سعیده سبزیان، حسینعلی مهرابی، مهرداد کلانتری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی مادر -کودک بر شدت علائم اختلالات رفتاری شامل بی اعتنایی مقابله ای و سلوک در دانش آموزان پسر مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای دوره ابتدایی شهر اصفهان بود.: بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و  ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه، تعداد 32 دانش آموز پسر دارای تشخیص اختلال بی اعتنایی مقابله ای از مدارس ابتدایی شهر اصفهان بر اساس ملاک های ورودی در پژوهش انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه های پژوهش گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند در حالی که آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند.آزمودنی های دو گروه با استفاده از چک لیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد ارائه مداخله بازی مشترک مادر-کودک باعث کاهش علائم بی اعتنایی مقابله ای و کاهش علائم سلوک در هر دو مرحله پس آزمون و  پیگیری شده است.  بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر- کودک در کاهش علائم اختلال سلوک و بی اعتنایی مقابله ای موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای، ضمن کاهش شدت علائم بی اعتنایی مقابله ای، می توان از این مداخله در جهت کاهش علائم سلوکی کودکان مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای استفاده کرد.
حمید اسدی، محمدباقر کجباف، سیدعلی کلاهدوزان، سعید گودرزی، ثریا حسینی رضی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ساخت یک الگوی پیش­بینی کننده برای شناسایی عوامل محافظت کننده و خطر زا در دانشجویان در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی بود. طرح پژوهش همبستگی و جامعه­ی آماری4564 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بود که با روش نمونه­گیری طبقه­ای نسبی560 نفر انتخاب شدند. داده­ها با مقیاس­های سلامت عمومی گلدبرگ، حمایت اجتماعی بخشی پور، پیروی و عابدیان، سبک مقابله­ای اندلر و پارکر و مقیاس خطر خودکشی مرکز پژوهش سلامت رفتاری شمال غرب و مؤسسه پژوهشی منتر جمع آوری و بر­اساس رگرسیون لوجستیک تحلیل شد. نتایج نشان داد باورهای مذهبی، حمایت اجتماعی و سبک مقابله مسأله مدار در کاهش خطر ابتلاء به اختلالات روانی و سابقه اختلالات روانی، و سبک مقابله هیجان مدار در افزایش خطر ابتلاء به اختلالات روانی مؤثر است. بهره­مندی از باورهای مذهبی سطح بالاتر، به نسبت 34/0 به اندازه (66/0-)، برخورداری از حمایت اجتماعی به نسبت 64/0 به اندازه (36/0-) و سبک مقابله مسأله مدار به نسبت 77/0 به اندازه (23/0-) شانس خطر ابتلاء به اختلالات روانی را کاهش می­دهد. در حالی­که سابقه اختلالات روانی و سبک مقابله هیجان مدار، شانس خطر ابتلاء به اختلالات روانی را به ترتیب 4.35 و 1.95 برابر افزایش می­دهد. با ارائه یک الگوی پیش­بینی کننده می­توان عوامل محافظت کننده را تقویت کرد و عوامل خطر­زا را کاهش داد و از آن در جهت طرح­های پیش­گیری اولیه استفاده نمود.
امید شکری، راحمه صالحی، مریم صفایی، معصومه عبدالخالقی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطه‌ای مقابله مذهبی در رابطه استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی در بیماران سرطانی انجام شد. 155 بیمار به نسخه کوتاه مقیاس مقابله مذهبی (پارگامنت، کوینگ و پرز، 2000)، مقیاس استرس ادراک شده (کوهن، کمارک و مرملستین، 1983) و فهرست عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) پاسخ دادند. به منظور آزمون نقش واسطه‌ای مقابله مذهبی در رابطه استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه خودکارآمدی ادراک شده با راهبرد مقابله مذهبی مثبت، مثبت و معنادار و رابطه درماندگی آموخته شده با راهبرد مقابله مذهبی منفی، مثبت و معنادار، رابطه خودکارآمدی ادراک شده با عاطفه مثبت، مثبت و معنادار و رابطه بین درماندگی آموخته شده با عاطفه منفی، مثبت و معنادار و در نهایت، رابطه مقابله مذهبی مثبت با عاطفه مثبت، مثبت و معنادار و رابطه مقابله مذهبی منفی با عاطفه منفی، مثبت و معنادار بود. همچنین، نتایج از نقش واسطه‌ای راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی در رابطه بین استرس ادراک شده و بهزیستی هیجانی حمایت کردند. در نهایت، در مدل مفروض، تمامی وزن-های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیش‌بین به ترتیب حدود 80 و 60 درصد از پراکندگی متغیرهای عاطفه مثبت و منفی را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد که در بین بیماران سرطانی در مواجهه با تجارب استرس‌زا، بخشی از پراکندگی اندازه‌های منتسب به عواطف مثبت و منفی آنها، از طریق تمایز در مقادیر راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی قابل تبیین است.
مجتبی مقدم، بهنام مکوندی، سیروس پاک سرشت،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1394 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای(اجتنابی،رفتاری، شناختی، هیجان مدار و مساله مدار) بیماران سرطانی بود. 40 بیمار سرطانی در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند که برای گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه مداخله و آموزش انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های مقابله بیلینگز و موس بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل آنکوا و آزمون کولموگروف – اسمیرنف استفاده گردید. نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای ( سبک مقابله ای اجتنابی و هیجان مدار را کاهش و سبک مقابله ای رفتاری، شناختی و مساله مدار را افزایش می دهد) تاثیر مطلوب دارد. همچنین نتایج پیگیری بعد از یک ماه نشان داد که این تاثیر پایدار بوده است. (05/0>p و 01/0>p)


محمد نقی فراهانی، حمید خانی پور،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

مدلِ مقابلۀ همخوان با منبع، یکی از مدل‌های مقابله با استرس است که در انتخاب سبک‌های مقابله‌ای، بر نقش طرحواره‌های فرهنگی و همین‌طور چندگانگی الگوهای مورد استفاده برای مقابله با استرس، تاکید دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی پرسشنامۀ «طرحواره‌های مقابله با استرس» است که براساس مدل مقابلۀ همخوان با منبع، ساخته شده است. در این پژوهش ۱۰۴۶ نفر از دانشجویان ایرانی که به زبان‌های فارسی، کردی، ترکی، لری و گیلکی سخن می­گفتند به روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شده‌اند. برای بررسی ویژگی‌های روانسنجی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملیِ تأییدی استفاده شد. یافته‌ها نشان داده‌اند، مدل شش‌عاملی هم در تحلیل اکتشافی و هم تأییدی، بهترین برازش را با داده‌ها داشته است که در کل 38 % از واریانس نمره­ها را تبیین کردند. طرحواره‌های مقابلۀ مذهبی، موقعیتی، انفعال هیجانی، پذیرش ، حمایت اجتماعی و ابراز هیجانی فعال به ترتیب بر روی سؤال‌های بیشتری، بارعاملی نشان دادند. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای این شش خرده‌‌­مقیاس در دامنه­ای بین  ۶۵ /۰ تا  ۸۴ /۰ به دست آمد. به نظر می‌رسد در فرهنگ ایرانی طرحواره های موقعیتی، مذهبی، انفعال هیجانی، حمایت اجتماعی، پذیرش و ابراز هیجانی فعال برای مقابله با استرس پرکاربردتر و دسترس­ پذیرتر از طرحواره­ های اصلاح خود، معنایابی و کاهش تنش هستند. این الگو تا حدودی با پیش بینی­ های مدل مقابله همخوان با منبع مطابقت دارد.


محمد نقی فراهانی، حمید خانی پور،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

فرهنگ به صورت های مختلفی روی پدیده های روان‌شناختی اثرگذار است. در این مقاله، ابتدا چهارچوبی کلی برای بررسی رابطه فرهنگ و شخصیت ارائه شده است، سپس گزارش چهار مطالعه بین فرهنگی در این چهارچوب ارائه شده است. به نظر می رسد فرهنگ ایرانی روی طبقه بندی صفات شخصیت و فرایندهای روانشناختی موثر در مقابله با استرس و سلامت روانی اثرگذار است. رابطه عواطف مثبت و منفی با سلامت روانی در فرهنگ ایرانی با فرهنگ سوئدی متفاوت است. در فرهنگ ایرانی، عواطف مثبت و منفی به یک میزان روی سلامت روانی اثرگذارند؛ ولی در فرهنگ سوئدی عواطف مثبت نقش بیشتری روی سلامت روانی دارد. دانشجویان ایرانی برای مقابله با استرس بیشتر از فرایندهای اولیه و دانشجویان سوئدی از فرایندهای ثانویه استفاده میکنند ولی استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی کمتر از دانشجویان سوئدی است. می‌توان نتیجه گیری کرد که ویژگی های شخصیتی، تجربه استرس و مقابله با استرس در دو فرهنگ ایران و سوئد به رغم شباهت کلی، یک سری تفاوت ها نیز دارد. از این روی سیاست گذاری ها در سطح عمومی و تدوین برنامه های تغییر رفتار در سطح هر کشور باید متاثر از شباهت ها و تفاوت های فرهنگی باشد
اعظم منصوری نیک، ایران داودی، عبدالکاظم نیسی، مهناز مهرابی زاده هنرمند، محمدرضا تمنایی فر،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

ادراک ناهمخوانی بین بدن واقعی و بدن آرمانی در افراد باعث می‌شود آنها راهبردهای مقابله ای را برای مدیریت تجارب پریشان کننده تصویر بدن‌شان به کار برند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ناهمخوانی بدن با راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن (اجتناب تجربه ای و ترمیم ظاهر) با میانجیگری شفقت به خود و شرم از بدن در دانشجویان دختر انجام گرفت. اعضای نمونه را ۳۰۰ دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل می‌دادند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ایده­ آل ­های تصویر بدن، مقیاس آگاهی از بدن شی ­انگاشته، پرسشنامه راهبردهای مقابله ­ای تصویر بدن و مقیاس شفقت به خود (فرم کوتاه) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به اجتناب تجربه‌ای معنی دار نبود در حالیکه مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به ترمیم ظاهر معنی دار بود. علاوه بر این، مسیر شفقت به خود به شرم از بدن معنی دار بود. همچنین مسیر غیر مستقیم ناهمخوانی بدن به راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن از طریق شفقت به خود و شرم از بدن معنی‌دار بود. این مطالعه همسو با مدل درمان مبتنی بر شفقت نشان میدهد، شرم و شفقت، ابعاد هیجانی نارضایتی از تصویر بدنی محسوب می شوند.

مجید صفاری نیا، سهیلا دهخدایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر ارائۀ مدل اکتشافی‌ جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک‌های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله‌ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی، با تأکید بر نقش میانجی سبک‌های تبادل اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. به منظور اجرای پژوهش از بیماران عضو کانون حمایت از هموفیلی در شهر اصفهان، 450 نفر، به شیوۀ تصادفیِ ساده انتخاب شدند. ابزارهای به‌کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامۀ پنج‌عاملی شخصیتی نئو، مقیاس سبک‌های دلبستگی هازن و شیور، مقیاس کنترل راتر، پرسشنامۀ سبک‌های مقابله با استرس اندلر و پارکر، پرسشنامۀ استرس ادراک‌شدۀ کوهن، پرسشنامۀ ادراک بیماری و پرسشنامۀ سبک‌های تبادل اجتماعیِ لیبمن بود. نتایج پژوهش حاکی از رابطۀ خطی ویژگی‌های شخصیتی روان‌رنجوری، مسئولیت‌پذیری، برون‌گرایی و انعطاف‌پذیری، دو سبک مقابله‌ای (هیجان‌مدار، مسئله‌مدار و اجتنابی) و سبک دلبستگی ایمن با ادراک بیماری است. همچنین نتایج نشان داد ویژگی‌های شخصیتی (روان‌رنجوری، برون‌گرایی، دلپذیر بودن، انعطاف‌پذیری و مسئولیت‌پذیری)، سبک‌های مقابله‌ای (اجتنابی و هیجان‌مدار)، سبک دلبستگی (ایمن و ناایمن دوسوگرا) و منبع کنترل از طریق میانجی‌گری سبک تبادل اجتماعی انصاف با ادراک بیماری ارتباط دارند. بنابراین به منظور ارائۀ اقدامات، جهت بهبود ادراک بیمارانِ مبتلا به هموفیلی، لازم است علاوه بر توجه ویژه به ویژگی‌های شخصیتی، سبک‌های مقابله‌ای، سبک دلبستگی، منبع کنترل و استرس ادراک‌شده، متوجه سبک تبادل اجتماعی انصاف نیز بود.

دکتر شقایق مدبری، دکتر حسن پوررضی، خانم راحله کبیری،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

بسیاری از دولت ها به منظور کنترل بیماری کرونا مجبور به اعمال شرایط قرنطینه در بسیاری از کشورها شدند.  شرایط "قرنطینه" بسیاری از جنبه های سلامت روانی و جسمانی افراد یک جامعه را تهدید می‌کند. فعالیت بدنی در بهبود سلامتی و کیفیت زندگی انسان ها در شرایط مختلف نقش قابل ملاحظه‌ایی دارد. مطالعه حاضر به دنبال ارزیابی رابطه خطر اختلال خوردن و نوع سبک انتخابی جهت مقابله با استرس در افراد فعال و غیر فعال در دوره شیوع ویروس کرونا می‌باشد. پژوهش حاضر در قالب سه پرسشنامه آنلاین که شامل: 16 سوال فعالیت بدنی،48 سوال سبک‌های مقابله با استرس و 26 سوال نگرش اختلال خوردن بودند، در اختیار افراد بالای 18 سال در تابستان 1399 در سراسر ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مشخص کرد که رابطه مثبت معنی داری بین فعالیت بدنی و نگرش خطر اختلال خوردن وجود دارد (04/0 = p). این رابطه به طور معنی داری بیشتر در زنان فعال مشاهده شد (0001/0 = p). رابطه منفی معنی داری بین نگرش خطر اختلال خوردن و نوع سبک مقابله با استرس در مردان با فعالیت کمتر (03/0 = p)، و با فعالیت بیشتر (02/0 = p) به ترتیب مشخص گردید. نتایج بیانگر این است که زنان فعال تمایل بیشتری به تغییر نگرش غذایی خود و احتمال ابتلا به اختلالات خوردن در شرایط بحرانی و استرس مانند شرایط قرنطینه دارند و به منظور مقابله با شرایط استرس زا بیشتر از سبک مسأله مدار استفاده می‌کنند. همچنین در مردان فعال نگرش اختلال خوردن بیشتر مشاهده شد.

خانم عارفه رنجبر، خانم مریم جان فدا،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و سبک‌های مقابله‌ای مادر در دوران همه گیری کرونا ویروس بر کیفیت زندگی کودکان 1 تا 6 ساله بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادرانی که کودکان 1 تا 6 ساله دارند، بود. که به‌صورت اینترنتی پرسشنامه‌ها را تکمیل نمودند. حجم نمونه شامل 325 نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه طرح‌واره ناسازگار اولیه یانگ(YSQ- SF)، سبک‌های مقابله با استرس اندلر و پارکر  (CISS) و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان 1تا 6 سال (TAPQOL) بود. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته‌ها  نشان داد که طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و سبک‌های مقابله‌ای مادر می‌توانند 32 درصد از کیفیت زندگی کودکان را در بحران کرونا تبیین کنند. همچنین نتایج ضرایب رگرسیون نشان داد که طرح‌واره‌های ناسازگارِ محرومیت هیجانی، رهاشدگی، انزوای اجتماعی، نقص/شرم، وابستگی، آسیب‌پذیری در برابر بیماری، گرفتار/ خویشتن تحول نیافته و معیارهای سرسختانه مادر پیش‌بینی کننده کیفیت زندگی کودک در دوران همه گیری کرونا ویروس می‌باشد. بنابراین پرداختن به وضعیت طرح‌واره‌های مادر و سبک‌های مقابله‌ای که به کار می‌گیرد در جهت بالا بردن کیفیت زندگی کودکان بسیار مؤثر است.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb