جستجو در مقالات منتشر شده


25 نتیجه برای کودک

کارینه طهماسیان، آسیه اناری، هاجر بهرامی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

افسردگی­یک اختلال روان­شناختی شایع در میان مادران کودکان تازه متولد شده­است که با سازگاری روان­شناختی و اجتماعی کودک و مادر همبستگی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در افسردگی مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود. گروه نمونه­ی این مطالعه­ی توصیفی- همبستگی شامل 220 نفر از مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود که با روش نمونه­گیری هدفمند و در دسترس، از پارک­ها انتخاب شدند. همچنین، ابزار به­کار گرفته شده جهت گردآوری داده­ها شامل، پرسشنامه­ی افسردگی بک، شاخص استرس والدینی، مقیاس منابع حمایت اجتماعی، پرسشنامه­ی اثرمندی مادرانه، پرسشنامه­ی خلق و خوی کودک و مقیاس اضطراب جدایی مادرانه بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد استرس والدینی و خوداثرمندی والدینی در دو گام، حدود 29 درصد واریانس افسردگی مادرانِ کودکان زیر دو سال را تبیین می­کنند. لذا برنامه­های آموزشی و پیشگیرانه با در نظر گرفتن این متغیرها می­توانند سطح افسردگی در مادران را کاهش داده و از ناسازگاری­های بعدی پیشگیری کنند.
سمیه برجعلی لو، شهریار شهیدی، محمد علی مظاهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

سرطان از بیماری مزمن و از دومین علل اصلی مرگ در کودکان است. علاوه بر مسائل بالینی با خود چالشها و بحرانهای معنوی به همراه دارد. در این راستا خانواده به عنوان یکی از اعضاء مراقب کننده از ایشان با این چالشها مواجه هستند. در پژوهش حاضر در پی شناسایی تجربه والدین در مواجه با مسائل و چالشهای معنوی کودکان مبتلا به سرطان بودیم. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و با روش تحلیل محتوا انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 21 نفر از والدین به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و  به مدت 3 ماه مورد مصاحبه نیمه عمیق قرار گرفتند. داده­ها به روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسه­ای بررسی شد. مفاهیم استخراج شده در 8 درون مایه اصلی سئوالات فلسفی، ایمان و امید، ارتباط با طبیعت، بازی و تفریح، عشق و حمایت اجتماعی، ابراز ترس و اضطراب، ابراز پرخاشگری، مکانیزم دفاعی و امید به آینده قرار گرفتند.در پژوهش حاضر تجربه والدین با ژرفای بیشتری مورد بررسی قرار گرفت. مواردی همچون سئوالات فلسفی مختلف، ایمان و امید و مورد عشق و حمایت اجتماعی قرار گرفتن عمده دغدغه والدین در ارتباط با کودکان مبتلا به سرطان بود. در این راستا لازم است آموزشهای لازم برای توانمند کردن والدین جهت مراقبت معنوی از کودکان مبتلا به سرطان صورت گیرد.
علی نوری، شهرام محمدخانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک کودکان شهری با کودکان روستایی از کارت­های لکه جوهر رورشاخ انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانش­آموزان پسر 10-7 شهر زنجان و روستاهای تابعه تشکیل می­دادند و حجم نمونه نیز 80 نفر بود که به صورت خوشه­ای تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش علی- مقایسه­ای و ابزار پژوهش را کارت­های لکه جوهر رورشاخ تشکیل می­دادند. یافته­های حاصل از تحلیل تی استودنت نشان داد تعداد پاسخ­های کودکان شهری به صورت معناداری از کودکان روستایی بیشتر بود. همچنین بین کودکان روستایی و شهری در شاخص­های حرکت اشیا فعال(ma)، حرکت انسانی غبر فعال (Mp)، پاسخ شکل-بافت (FT)، پاسخ بافت-شکل (TF)، پاسخ بعد-شکل (VF) و پاسخ شکل-چشم انداز (FY) تفاوت معناداری مشاهده شد. در سایر شاخص­ها تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به نتایج نتیجه گرفتیم کودکان روستایی با کودکان شهری تفاوت قابل ملاحظه­ای باهم به لحاظ ادراکی از کارت های رورشاخ ندارند. بین کودکان روستایی و شهری فقط در تعداد پاسخ­ها و شاخص­های تعیین کننده تفاوت معنادار مشاهده شد و در شاخص­های محتوا، پاسخ­های رایج، کیفیت تحولی و محل ادراک لکه تفاوت معناداری مشاهده نشد.


محسن امیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت نا‌شنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیت‌شناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامت‌روانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامت‌روانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسش‌نامۀ خصوصیات جمعیت‌شناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند­گانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. همین‌طور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابر‌این عملکرد خانوادگی، ویژگی‌های کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامت‌روانی و استرس والدگری رابطه دارند.


افروز افشاری، مریم همایون پور، نرگس سراج پور، زهرا طاهری،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

سرطان در کودکان، عامل استرس­ زای غیر­قابل پیش­ بینی محسوب می­ شود که بر زندگی کودک تاثیرات روانشناختی بسیاری برجای می­گذارد. درک دیدگاه کودکان از شرایطی که در آن قرار گرفته­اند به ارائه بهتر خدمات و رفع موانعی که از سوی کودک در پذیرش درمان اثرگذار است، نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و درک دیدگاه کودکان مبتلا به سرطان در مورد بیماری آنها بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفت و در آن تعداد 20 کودک 4-12 ساله بستری و مبتلا به انواع مختلف سرطان به روش نمونه­ گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه­ گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. دیدگاه کودکان در خصوص بیماری سرطان و پیامدهای آن، با استفاده از تحلیل محتوای نقاشی­ها و مصاحبه­ های نیمه ساختار یافته ضبط شده، مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده­ ها به طور مستمر و همزمان با جمع آوری اطلاعات و به شیوه­ ی مقایسه ای، با استفاده از نرم افزارMAXQDA صورت گرفت. حدود 1020 کد از پیاده سازی مصاحبه­ های ضبط شده و نقاشی­ های ترسیم شده­ ی کودکان به صورت کدگذاری باز مشخص شد. داده­ های کدگذاری شده در نهایت در 5 مقوله کلی خلاصه شدند که عبارت بودند از: 1. اشتغال ذهنی نسبت به محل درمان، 2. اشتغال ذهنی با مشکلات جسمانی ناشی از بیماری و درد، 3. رشد پس آسیبی مثبت، 4. پیامدهای منفی ناشی از بیماری، 5.  پیامدهای خانوادگی ناشی از ابتلا به بیماری، 6.  نگاه کودک به روند بیماری.   

مرضیه پاغنده، سعید حسن زاده، سوگند قاسم زاده،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

چکیده
آسیب شنوایی یکی از پیچیده‌ترین آسیب‌های حسی است که بر تنیدگی فرزندپروری و تعامل والد-کودک تأثیر دارد. برنامه تعامل والد-کودک برگرفته از نظریه درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک است که شیلا آیبرگ براساس نظریه‌ی رفتار کنشگر، روان‌درمانی سنتی کودک و رشد نخستین کودک تدوین کرده است. این برنامه  هم از نظریه‌ی دلبستگی و هم از نظریه‌ی یادگیری اجتماعی به منظور دستیابی به شیوه‌ی فرزندپروری مقتدرانه بهره جسته است. از این رو به نظر می‌رسد تعامل والد-کودک برای آموزش نحوه تعامل صحیح با کودک و کاهش تنیدگی فرزندپروری؛ بالاخص برای گروه آسیب‌دیده شنوایی که دارای والدینی شنوا هستند، مؤثر است. والدینی که دارای فرزندی با آسیب‌شنوایی هستند، ارزیابی شناختی منفی از توانمندی‌های خود به عنوان والد دارند از این رو باعث کاهش سلامت روانی و بهزیستی والدین می‌شوند. مطالعه حاضر، با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تعامل مادر-کودک برای مادران دارای کودک با آسیب‌شنوایی بر کاهش تنیدگی فرزندپروری و رابطه والدین با کودک انجام شده است. پژوهش حاضر، از نوع نیمه‌آزمایشی بود و در آن از طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 کودک دارای آسیب‌شنوایی پیش‌دبستانی و والدین‌شان بودند که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه تعامل والد-کودک توسط پژوهشگر تدوین و طراحی گردید. این برنامه شامل تهیه نیازسنجی و تدوین یک سری مؤلفه‌های برنامه آموزش والدین (مهارت‌‌های تعامل کودک‌مدار و مهارت‌های والدگری) بود. مهارت‌های تعامل کودک‌مدار شامل جایزه دادن، تقلید، بازتاب، توصیف، اشتیاق و جلب توجه و تمرکز مدنظر قرار گرفت، و سپس مهارت‌های والدگری شامل صدور فرامین خوب، تشویق فرمان‌برداری، محروم‌سازی با روی صندلی قرار گرفتن به خاطر نافرمانی و ایجاد قوانین معتبر در خانه تنظیم گردید. سپس آزمودنی‌های گروه آزمایش برنامه تعامل والد-کودک را در قالب ‌12 جلسه دو ساعته در طی یک ماه دریافت کردند. برای بررسی تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری از مقیاس رابطه‌ی والد-کودک و مقیاس تنیدگی والدگری استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که میانگین نمرات در تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری در پدران اثرگذار بوده؛ ولی در مادران، در مقایسه با گروه کنترل در پس‌آزمون در مقایسه با پیش‌آزمون افزایش بیشتری یافته است. نتایج این پژوهش اهمیت مشارکت والدین در برنامه آموزشی تعامل والد-کودک به عنوان والد-درمانگر را نشان می‌دهد. یافته‌ها همچنین اثربخشی برنامه تعامل والد-کودک بر بهبود رابطه بین والدین با کودک دارای آسیب شنوایی را نیز نشان می‌دهد.

 

ماجده خسروی لاریجانی، فاطمه بهجتی، آزاده چوبفروش زاده،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

دیابت بیماری مزمنی است که پایبندی به آن نیازمند پذیرش و مراقبت است، بنابراین برافزایش دانش دیابت و همچنین افزایش انگیزه­ی­ بیماران برای مراقبت از خود توصیه می­شود.  این پژوهش نیز در همین راستابا هدف بررسی اثر مدل خود­مراقبتی اطلاعاتی- انگیزشی­- مهارت­­های رفتاری بر کیفیت زندگی دانش­­آموزان مبتلا به دیابت صورت گرفته است.  پژوهش حاضر یک  تحقیق کاربردی و شبه­آزمایشی با طرح «پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل» و جامعه­ی­­ آماری متشکل از کودکان و نوجوانان مبتلا به دیابت مراجعه­کننده به مرکز دیابت شهر یزد می­باشد. نمونه­ی آماری شامل تعدادی از کودکان و نوجوانان 17-10 ساله  که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند، می­باشد.  ابزار مورد استفاده  در این پژوهش  پرسشنامه­­ی کیفیت زندگیمی باشد. داده­ها در این پژوهش به روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند و بین میانگین نمرات کیفیت زندگی بر حسب عضویت گروهی تفاوت معناداری وجود داشت. و مداخله موجب بهبود کیفیت زندگی دانش­آموزان با میزان تاثیر 6/23 درصد شده است.  با توجه به اینکه اطلاعات، انگیزه­ی­ بیمار و همچنین مهارت­های رفتاری وی بر بهبود زندگی او مؤثر هستند، می­توان از طریق کاربرد مدل خود­مراقبتی اطلاعاتی- انگیزشی- مهارت­های رفتاری به آنها کمک کرد تا به کیفیت مورد نظر خود برای زندگی دست یابند.
هادی پناهی، فیروزه غضنفری، سیمین غلامرضایی، مسعود صادقی، محمدعلی سپهوندی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

این پژوهش با هدف تدوین مدل اختلال اضطراب تعمیم‌یافته در کودکان پیش‌دبستانی شهر تهران انجام شد. پژوهش حاضر به شیوه کیفی و با استفاده ازروش نظریه زمینه ­ای انجام شده است. 19 متخصص کودک (روان­شناس/روان‌پزشک) با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده و داده‌ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار MAXQDA نسخه استفاده شد. در کدگذاری باز 141 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، اختلال اضطراب تعمیم‌یافته به‌عنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. اطلاع از علل اختلال اضطراب تعمیم‌یافته، می‌تواند به خانواده‌ها، درمانگران و سیاست‌گذاران حوزه سلامت روان در جهت اصلاح شرایط به وجودآورنده این اختلال کمک کند.

میکایا مهروز، محمدمهدی شمسائی، روح الله براتیان،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش بردباری بر سلامت روان و سازگاری کودکان پایه اول ابتدایی بود. روش تحقیق شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پایه اول ابتدایی شهر گرگان بودند. از این جامعه تعداد 170 دانشآموز با روش نمونه گیری در دسترس، پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان و پرسشنامه سازگاری کودکان را تکمیل نمودند. از این تعداد 30 نفر از کودکانی که نمره متوسط در آزمون­ ها به­ دست آوردند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس جلسات آموزش بردباری طی 9 جلسه 90 دقیقه ­ای، هفته­ ای یک جلسه انجام شد. برای آزمون فرضیه­ ها از آزمون کواریانس چند متغیره با نرم افزار spss 22 استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش بردباری موجب بهبود سازگاری و سلامت روان نمونه آماری شده است. با توجه به محتوای مداخله پیشنهاد می­ شود ارزش­های زندگی مانند بردباری در قالب بازی­ های گروهی آموزش داده شود تا گامی اساسی در بهبود و ارتقای سلامت روان و سازگای کودکان هم برداشته باشیم.

سارا قاسم زاده برکی، مرتضی منطقی، مریم محمدی،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

فناوری‌های ارتباطی جدید آمیزه­ای از فرصت‌ها و تهدید‌ها هستند و بسته به میزان بسترسازی فرهنگی و سرمایه­‌گذاری جوامع در این جهت، می‌توان از میزان تهدید آن‌ها کاست و بر میزان فرصت‌های آن افزود. در ایران به دلیل سردرگمی در چگونگی برخورد با فضای مجازی، خط‌­مشی مشخصی در این جهت وجود نداشته است. مسأله سوءاستفاده از فرزند در جریان کسب و کار‌های اینترنتی، نمونه‌­ای از همین مصادیق به شمار می‌رود. هدف اصلی این پژوهش بررسی انگیزه‌­های مادران کارآفرین ایرانی در شبکه‌­های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام در زمینه سوءاستفاده از کودکان در فضای مجازی است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی، نظریه داده بنیاد بوده است. جامعه پژوهش 10 نفر از مادران بلاگر دارای کودکان 2 تا 7 سال بوده و ساکن در استان‌های مختلف ایران بودند که به صورت هدفمند و دردسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. یافته‌‌های پژوهش نشان می‌دهد که 8 انگیزه در گرایش این مادران مطرح هستند. که عبارتند از 1.مشکلات روانی فرد‌، 2. مشکلات خانوادگی فرد‌، 3. مشکلات اقتصادی فرد‌، 4. مشکلات فرهنگی- اجتماعی فرد‌، 5. تلاش برای کسب اعتبار اجتماعی، 6. تلاش برای کسب موفقیت­‌های اقتصادی‌، 7. سرگرم شدن و لذّت بردن فرزند از فضای مجازی و 8. تلاش برای طرح فرزند در فضای مجازی. مهمترین نتیجه حاصل از این پژوهش تأکید مجدد بر ضرورت بسترسازی فرهنگی در سطح کلان و در سطح خرد، عطف توجه مجدد به حریم خصوصی کودکان و تدوین قوانین لازم در جهت برخورد با افرادی است که دست به سوءاستفاده از کودکان در فضای کسب و کار اینترنتی خویش می‌­زنند.

الهام قاسمی، محسن امیری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش‌حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنۀ سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامۀ مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطۀ مادر- کودک (MCRE)(رابرت، 1961) و پرسشنامۀ حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسۀ نود دقیقه‌ای در گروه آزمایش به‌صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه‌های یاد شده را به‌عنوان پس‌آزمون تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره‌های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به‌طورکلی یافته‌ها نشان می‌دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش‌حمایتگری مادران آن‌ها می‌شود.

عباس شاهوردی، منیژه فیروزی، سحر احسانی، فاطمه سلطانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

قرنطینه خانگی برای مدیریت کووید 19 سبب افزایش تنش بین مادران و کودکان شده است. هدف این پژوهش این بود نقش عوامل اضطراب کرونا و ترومای دوران کودکی مادران بر این تعارض را به واسطه تنش پیش قاعدگی مطالعه کند. به این ترتیب، مادران و کودک 7 تا 12 ساله منطقه 6 تهران در آذرماه سال تحصیلی1400 -1399در پژوهش شرکت کردند. آنها مقیاس رتبه بندی پیش از قاعدگی، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ)، آزمون ترسیم خانواده و پرسش نامه اضطراب کرونا را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد کودکان تعارض خود با مادر را در فعالیتهای ترسیمی در بیشتر مواقع، به صورت جدایی از مادر ترسیم کرده است. سوء استفاده عاطفی و جسمی از مادر در دوره کودکی سبب شده بود تا فرزندش به طور معناداری بیشتر خود را با مادرش در فاصله قرار دهد. یافته دیگر پژوهش نشان داد که سوء استفاده عاطفی و جسمی در دوران کودکی توانسته تنش پیش قاعدگی را پیش بینی کند. از سویی دیگر، بعد روانی اضطراب کرونا نیز تنشهای پیش قاعدگی را ایجاد کرده است. تنشهای پیش قاعدگی هم توانسته اند سبب تعارض مادر و کودک شوند. یافته جالب این است که فقط تنشهای پیش قاعدگی بود که با جایگاه کودک در فضای ترسیمی بر اساس نشانگرهای کوپیتس رابطه داشت. به نظر می رسد که تنشهای پیش قاعدگی به طور مستقیم خودپنداره کودک را هدف می گیرد و او خود را از محور بودن در صفحه ترسیمی و مرکز توجه بودن به دور می کند.
خانم عارفه رنجبر، خانم مریم جان فدا،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و سبک‌های مقابله‌ای مادر در دوران همه گیری کرونا ویروس بر کیفیت زندگی کودکان 1 تا 6 ساله بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادرانی که کودکان 1 تا 6 ساله دارند، بود. که به‌صورت اینترنتی پرسشنامه‌ها را تکمیل نمودند. حجم نمونه شامل 325 نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه طرح‌واره ناسازگار اولیه یانگ(YSQ- SF)، سبک‌های مقابله با استرس اندلر و پارکر  (CISS) و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان 1تا 6 سال (TAPQOL) بود. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته‌ها  نشان داد که طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و سبک‌های مقابله‌ای مادر می‌توانند 32 درصد از کیفیت زندگی کودکان را در بحران کرونا تبیین کنند. همچنین نتایج ضرایب رگرسیون نشان داد که طرح‌واره‌های ناسازگارِ محرومیت هیجانی، رهاشدگی، انزوای اجتماعی، نقص/شرم، وابستگی، آسیب‌پذیری در برابر بیماری، گرفتار/ خویشتن تحول نیافته و معیارهای سرسختانه مادر پیش‌بینی کننده کیفیت زندگی کودک در دوران همه گیری کرونا ویروس می‌باشد. بنابراین پرداختن به وضعیت طرح‌واره‌های مادر و سبک‌های مقابله‌ای که به کار می‌گیرد در جهت بالا بردن کیفیت زندگی کودکان بسیار مؤثر است.

حنانه پناهی پور، ناهید حسینی نژاد، مه سیما پورشهریاری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

یکی از اختلالات شایع در دوران کودکی نقص توجه و بیش فعالی و تاثیرات متقابل آن با رفتارهای والدین است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و  علائم نقص توجه و بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی با علائم نقص توجه و بیش فعالی و مادران آنها در شهر تهران در سال 98 بود. تعداد 20 نفر از این کودکان و مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) همتاسازی شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کانرز والدین (گویت و همکاران، 1978) و پرسشنامه غربال رفتارهای والد (فاکس، 1994) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل MANCOVA در نسخه 22 SPSS نشان داد که نمرات خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و نیز علائم نقص توجه کودکان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافت (001/0> p) درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک اثر معناداری بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و علائم نقص توجه و بیش فعالی داشت و می توان نتیجه گرفت که این درمان می تواند شدت علائم نقص توجه و بیش فعالی کودکان و خشونت کلامی و غیر کلامی مادران این کودکان را کاهش دهد.

نسرین همایونفر، بهزاد تقی پور، پریسا سراج محمدی، لطیفه دیدا، فریبا عبدی، الهام احدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان دهنی بود. این پژوهش نیمه ­آزمایشی واز نوع پیش ­آزمون - پس ­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود که به مراکز توانبخشی شهر اردبیل در سال 1401مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن ­آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ­ی انجام نگرفت پرسشنامه ­های تحمل پریشانی و نگرانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ­ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس ­آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس ­آزمون تحمل پریشانی و نگرانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی­ داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می­ توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی شد.
 
میلاد کریمی زیندشت، محمد خالدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش فلورتایم و روش چند حسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال 7 تا 9 ساله انجام گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون بوده است. جامعه آماری را کلیه کودکان بیش فعال 7 تا 9 ساله شهرستان سلماس در سال 1402 تشکیل می دهد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 36 کودک به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری تحقیق پرسشنامه بیش فعالی کانرز فرم والدین می باشد. داده های بدست آمده از دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بن فرونی جهت مقایسه اثر دو روش درمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که روش فلورتایم و روش چندحسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک وتمرکز کودکان بیش فعال تاثیر مثبت و معنی داری دارد و اثر هر دو روش فلورتایم و روش چندحسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال تفاوتی ندارد.


معصومه مدانلو، محمود نجفی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان جمعیت عمومی کاربر شبکه­ های اجتماعی در سال 1401، 350 نفر با توجه به ملاک‌های ورود به شیوه نمونه‌گیری داوطلبانه، از طریق فراخوان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر ­شده وسواس فکری- عملی (فوا و همکاران)، پرسشنامه ترومای­ کودکی (برنشتاین و استین)، مقیاس اضطراب بک و نسخه دوم مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بدرفتاری کودکی با علائم وسواسی- جبری رابطه مستقیم و معناداری دارد و اضطراب و افسردگی در رابطه بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده می­توان گفت که ترومای دوران کودکی، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در شکل­گیری علائم وسواسی- جبری دارند. به ‌طور کلی، می­توان نتیجه گرفت که ترومای دوران کودکی می‌تواند با تاثیر بر اضطراب و افسردگی موجب بروز علائم وسواسی- جبری گردد.

سمیرا عطار، دکتر حسن زارعی محمود ابادی، دکتر نجمه سدرپوشان،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی بسته آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر بهبود رابطه والد کودک ، استرس فرزند پروری و احساس تنهایی بود. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی بود . جامعه آماری شامل تمام والدین مراجعه کننده به کلینیک‌های روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزه‌ی کار با کودک بودند. از میان  جامعه آماری ، تعداد 30 نفر که به کلینیک مشاوره آرام مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند آنگاه در دو گروه کنترل و ازمایش( هرکدام 15 نفر) به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنیدگی رابطه والد کودک جرارد ، پرسشنامه استرس فرزندپروری ابدین و مقیاس احساس تنهایی راسل و همکاران بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها در بخش کمی از شاخص‌های آماری توصیفی مانند فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و به منظور تعمیم یافته‌ها از آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه  بر بهبود رابطه ی والد کودک  تاثیر دارد، بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش استرس فرزند پروری در مادران تاثیر دارد و بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش احساس تنهایی در مادران تاثیر دارد.
شیما خواجه وند، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر مریم نصری، دکتر فاطمه شهابی زاده،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی­ سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضرنیمه­ آزمایشی، همراه با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی­ها با استفاده از پرسشنامه­ های تنظیم هیجان شیلد و کیکتی (1997)، رفتار خوردن کودکان واردل و همکاران (۲۰۰۱) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش­ آزمون، پس­ آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی­ سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش منفی­ گرایی هیجانی و مشکلات رفتارهای خوردن و افزایش تنظیم هیجانی انطباقی در کودکان مضطرب شده است. نیزدرمان مبتنی بر ذهنی­ سازی موثرتر از درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان کودکان مضطرب است. بنابراین باتوجه به یافته­­ های پژوهش می­ توان نتیجه گرفت که از برنامه­ های درمانی مبتنی بر ذهنی­سازی و رابطه والد-کودک می­ توان به ‌عنوان مداخلات مناسب در جهت بهبود تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن در کودکان مضطرب استفاده کرد.

میلاد رحیمی، وحید صادقی فیروزآبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن در رابطه بین آسیب‌های دوران کودکی و نگرش خوردن در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان ۱۸ تا ۲۵ سال دانشگاه خوارزمی تهران بود که در نیم‌سال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند و از این بین ۴۲۲ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ۲۶ سؤالی تست نگرش خوردن گارنر و همکاران (۱۹۸۲)، مقیاس تجدیدنظرشده حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (۱۹۹۸)، پرسش‌نامه شکل بدن کوپر و همکاران (۱۹۸۷) و پرسش‌نامه آسیب‌های دوران کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳) بود. یافته‌ها حاکی از برازش مناسب داده‌ها با مدل بود. نتایج نشان داد که آسیب‌های دوران کودکی، حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین، آسیب‌های دوران کودکی رابطه مستقیم و معناداری با حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن دارد. علاوه‌برآن، حساسیت اضطرابی با نارضایتی از بدن رابطه مستقیم و معنادار داشته و در رابطه بین آسیب‌های دوران کودکی و نارضایتی از بدن نقش واسطه‌ای دارد. همچنین، نارضایتی از بدن نقش واسطه‌ای در رابطه بین حساسیت اضطرابی و نگرش خوردن ایفا می‌کند. نارضایتی از بدن و حساسیت اضطرابی نیز نقش واسطه‌ای در رابطه بین آسیب‌های دوران کودکی و نگرش خوردن دارند. باتوجه‌به نتایج می‌بایست راهبردهای مناسب جهت ارزیابی به‌موقع آسیب‌های دوران کودکی و استفاده از راهبردهای آموزشی و مداخلات مؤثر جهت آگاهی و بهبود حساسیت اضطرابی، نارضایتی از بدن و نگرش خوردن در دانشجویان موردتوجه قرار گیرد.
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb