25 نتیجه برای کودک
میلاد کریمی زیندشت، محمد خالدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش فلورتایم و روش چند حسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال 7 تا 9 ساله انجام گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون بوده است. جامعه آماری را کلیه کودکان بیش فعال 7 تا 9 ساله شهرستان سلماس در سال 1402 تشکیل می دهد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 36 کودک به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری تحقیق پرسشنامه بیش فعالی کانرز فرم والدین می باشد. داده های بدست آمده از دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بن فرونی جهت مقایسه اثر دو روش درمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که روش فلورتایم و روش چندحسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک وتمرکز کودکان بیش فعال تاثیر مثبت و معنی داری دارد و اثر هر دو روش فلورتایم و روش چندحسی فرنالد بر تکانشگری، تحرک و تمرکز کودکان بیش فعال تفاوتی ندارد.
معصومه مدانلو، محمود نجفی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان جمعیت عمومی کاربر شبکه های اجتماعی در سال 1401، 350 نفر با توجه به ملاکهای ورود به شیوه نمونهگیری داوطلبانه، از طریق فراخوان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر شده وسواس فکری- عملی (فوا و همکاران)، پرسشنامه ترومای کودکی (برنشتاین و استین)، مقیاس اضطراب بک و نسخه دوم مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بدرفتاری کودکی با علائم وسواسی- جبری رابطه مستقیم و معناداری دارد و اضطراب و افسردگی در رابطه بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده میتوان گفت که ترومای دوران کودکی، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در شکلگیری علائم وسواسی- جبری دارند. به طور کلی، میتوان نتیجه گرفت که ترومای دوران کودکی میتواند با تاثیر بر اضطراب و افسردگی موجب بروز علائم وسواسی- جبری گردد.
سمیرا عطار، دکتر حسن زارعی محمود ابادی، دکتر نجمه سدرپوشان،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی بسته آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر بهبود رابطه والد کودک ، استرس فرزند پروری و احساس تنهایی بود. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی بود . جامعه آماری شامل تمام والدین مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزهی کار با کودک بودند. از میان جامعه آماری ، تعداد 30 نفر که به کلینیک مشاوره آرام مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند آنگاه در دو گروه کنترل و ازمایش( هرکدام 15 نفر) به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنیدگی رابطه والد –کودک جرارد ، پرسشنامه استرس فرزندپروری ابدین و مقیاس احساس تنهایی راسل و همکاران بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کمی از شاخصهای آماری توصیفی مانند فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و به منظور تعمیم یافتهها از آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر بهبود رابطه ی والد – کودک تاثیر دارد، بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش استرس فرزند پروری در مادران تاثیر دارد و بسته ی آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه بر کاهش احساس تنهایی در مادران تاثیر دارد.
شیما خواجه وند، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر مریم نصری، دکتر فاطمه شهابی زاده،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضرنیمه آزمایشی، همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم هیجان شیلد و کیکتی (1997)، رفتار خوردن کودکان واردل و همکاران (۲۰۰۱) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش منفی گرایی هیجانی و مشکلات رفتارهای خوردن و افزایش تنظیم هیجانی انطباقی در کودکان مضطرب شده است. نیزدرمان مبتنی بر ذهنی سازی موثرتر از درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان کودکان مضطرب است. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه های درمانی مبتنی بر ذهنیسازی و رابطه والد-کودک می توان به عنوان مداخلات مناسب در جهت بهبود تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن در کودکان مضطرب استفاده کرد.
میلاد رحیمی، وحید صادقی فیروزآبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن در رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و نگرش خوردن در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان ۱۸ تا ۲۵ سال دانشگاه خوارزمی تهران بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند و از این بین ۴۲۲ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ۲۶ سؤالی تست نگرش خوردن گارنر و همکاران (۱۹۸۲)، مقیاس تجدیدنظرشده حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (۱۹۹۸)، پرسشنامه شکل بدن کوپر و همکاران (۱۹۸۷) و پرسشنامه آسیبهای دوران کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳) بود. یافتهها حاکی از برازش مناسب دادهها با مدل بود. نتایج نشان داد که آسیبهای دوران کودکی، حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین، آسیبهای دوران کودکی رابطه مستقیم و معناداری با حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن دارد. علاوهبرآن، حساسیت اضطرابی با نارضایتی از بدن رابطه مستقیم و معنادار داشته و در رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و نارضایتی از بدن نقش واسطهای دارد. همچنین، نارضایتی از بدن نقش واسطهای در رابطه بین حساسیت اضطرابی و نگرش خوردن ایفا میکند. نارضایتی از بدن و حساسیت اضطرابی نیز نقش واسطهای در رابطه بین آسیبهای دوران کودکی و نگرش خوردن دارند. باتوجهبه نتایج میبایست راهبردهای مناسب جهت ارزیابی بهموقع آسیبهای دوران کودکی و استفاده از راهبردهای آموزشی و مداخلات مؤثر جهت آگاهی و بهبود حساسیت اضطرابی، نارضایتی از بدن و نگرش خوردن در دانشجویان موردتوجه قرار گیرد.