12 نتیجه برای هاشمی
بهروز خسرویان، تورج هاشمی نصرت آباد، مجید محمود علیلو،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
هدف از این پژوهش مقایسه کمال- گرایی، عاطفه منفی و سیستم های مغزی- رفتاری در افراد مبتلا به پرخوری عصبی و افراد بدون پرخوری عصبی است. برای این منظور70 نفر از افرادی که به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند، و70 نفر فرد عادی به روش هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های کمال گرایی هویت و فلت، مقیاس بالینی اضطراب و افسردگی هد و مقیاس BAS,BIS کارور و وایت استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندگانه((MANOVA تحلیل گردید. نتایج نشان داد بین دو گروه در کمال گرایی، عاطفه منفی و سیستم های مغزی- رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد به طوری که بیماران مبتلا به پرخوری عصبی در مقایسه با افراد عادی سطوح بالایی از کمال گرایی، عاطفه منفی و BAS را گزارش کردند درحالی که افراد عادی سطوح بالاتری از BIS را در مقایسه با گروه بیماران نشان دادند
ویدا هاشمی، پرویز آزاد فلاح، علی فتحی آشتیانی، عباسعلی الهیاری،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
بررسی و مقایسه چگونگی پردازش شناختی، در آزمودنی های زودانگیخته، یکی از محورهای پژوهشی مورد توجه، در سالیان اخیر است. در مطالعه حاضر، با در نظر گرفتن زودانگیختگی، به عنوان سازه ای چند وجهی به مقایسه سرعت پردازش شناختی، آزمودنی های غالب در یکی از ابعاد زودانگیختگی (فوریت، فقدان تفکر پیشینی، فقدان استمرار و تهییجطلبی) در دو بافت خلقی مثبت و منفی پرداخته شده است. بدین منظور چهار گروه آزمودنی دختر (20=n) که بر اساس توزیع مؤلفه های زودانگیختگی، در یکی از ابعاد چهارگانه زودانگیختگی غالب بودند، در دو وضعیت القای خلق مثبت و منفی (از طریق ارائه موسیقی) با آزمون زمان واکنش مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج، با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی نشان دهنده تفاوت بین سرعت پردازش شناختی افراد غالب در بعد فوریت، نسبت به افراد غالب در بعد فقدان تفکر پیشینی و افراد غالب در بعد فقدان استمرار، در بافت منفی می باشد. در بافت مثبت تفاوت معناداری در سرعت پردازش شناختی گروه ها مشاهده نشد. به نظر می رسد یافته های این طرح، ضمن تأکید مجدد به چند وجهی بودن مفهوم زودانگیختگی و تفاوت در کنش وری متفاوت آن؛ همگرایی پردازش های شناختی مرتبط با برانگیختگی هیجانی را نیز مورد توجه قرار می دهد.
جواد اژه ای، وحید منظری توکلی، سید رحمان حسینی، وجیههالسادات هاشمیزاده،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
این پژوهش اثرات درمان شناختی – رفتاری گروهی، معنی درمانی گروهی و تلفیق آنها را بر افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان ناسازگار مورد بررسی قرار می دهد. نمونه ی پژوهش 60 دانش آموز ناسازگار در مدارس ناحیه 2 شهر ری بود که با استفاده از مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) ناسازگار تشخیص داده شدند. سپس به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. تمام دانش آموزان مقیاس سازگاری اجتماعی کالیفرنیا را درمرحله ی پیش آزمون پاسخ دادند. برای گروه اول درمان شناختی-رفتاری گروهی،گروه دوم معنی درمانی گروهی و گروه سوم درمان ترکیبی از هر دو روش به کار گرفته شد و گروه چهارم هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. سپس مقیاس سازگاری اجتماعی کالیفرنیا در مرحله ی پس آزمون در چهار گروه اجرا شد. تغییرات چهار گروه با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد افزایش نمره های سازگاری اجتماعی در پس آزمون معنی دار بوده است. نتایج آزمون توکی نشان می دهد که هر سه روش درمانی در افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان مؤثر بوده اند ولی درمان تلفیقی در مقایسه با دو روش درمان به طور جداگانه اثربخشی بیشتری داشته است. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که درمان تلفیقی می تواند به طور معناداری سازگاری اجتماعی دانش آموزان ناسازگار را افزایش دهد.
حمید پورشریفی، زینب خانجانی، جلیل باباپور، منصور بیرامی، تورج هاشمی، بهزاد شالچی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
در پژوهش حاضر به روابط ساختاری محیط خانواده، موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی با نشانگان درونیسازی و برونیسازی در میان نوجوانان پرداخته شده است. نمونه آماری این مطالعه را 1647 نفر نوجوان شاغل به تحصیل 18-15 ساله شــهرستان تبریز (840 نفر دختر و 807 نفر پسر) که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند، تشکیل میدهد. نوجوانان با تکمیل مقیاس محیط خانواده (FES)، پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی (ICARUS) و فرم خودسنجی نوجوان (YSR) از فرمهای سن مدرسه مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA)، در پژوهش حاضر شرکت نمودند. شاخص های RMR, RMSEA, CFI, AGFI, GFI, X2, X2/df به منظور بررسی برازش مدل پیشنهادی با دادههای گردآوری شده محاسبه گردیدهاند. یافتههای حاصل از پژوهش حاضر حکایت از آن دارند، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بوده و میتوان از متغیرهای محیط خانواده، موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی به منظور تبیین نشانگان درونیسازی و برونیسازی استفاده کرد. علاوه بر این، مقایسه مدلها در دو گروه دختر و پسر گویای آن است، مدل پیشنهادی در نمونه دختران از برازش مطلوبتری برخوردار میباشد.
راضیه زارع، نسرین ارشدی، عبدالکاظم نیسی، اسماعیل هاشمی شیخ شبانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و آزمون الگویی ساختاری از برخی پیشایندها و پیامدهای شاخص توانایی کار بود. متغیرها در این الگو شامل پیشایندها (منابع فردی، راهبردهای مدیریت زندگی، استرسورهای شغلی)، و پیامدهای (عملکرد شغلی و کیفیت زندگی وابسته به سلامت) شاخص توانایی کار بودند.نمونه این پژوهش شامل 320 نفر از کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب-منطقه اهواز بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. از این تعداد 72% مرد بودند و میانگین سنی آنها نیز 41 سال بود. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های شاخص توانایی کار، راهبردهای مدیریت زندگی، خودکارآمدی عمومی، خوش بینی، توانایی مقابله ای، عدم تعادل تلاش-پاداش، تقاضا-کنترل، کیفیت زندگی وابسته به سلامت و عملکرد شغلی استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS، ویراست 18 و همچنین AMOS ویراست 18 انجام گرفت.جهت آزمودن اثرات غیرمستقیم در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که الگوی پسشنهادی از برازش نسبتا خوبی با داده هابرخوردار است. برازش یهتر از طریق همبسته کردن خطاهای دو مسیر حاصل شد. تمامی اثرات غیرمستقیم معنی دار شدند
مریم بابایی فرد، محمد نقی فراهانی، هادی هاشمی رزینی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی عاملها و قلمروهای مدل پنج عامل بزرگ شخصیت درافراد دارای صفت مرزی و صفت اسکیزوتایپال بود.
تعداد 190 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی به روش تصادفی خوشهای انتخاب و سه پرسشنامهی پنج عامل شخصیت، پرسشنامه
اختلال شخصیت مرزی و نسخهی کوتاه پرسشنامهی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را تکمیل کردند. شرکتکنندگان بر اساس
نقطه برش پرسشنامهها به 4 گروه دارای صفت مرزی بالا، صفت مرزی پایین، صفت اسکیزوتایپال بالا و صفت اسکیزوتایپال پایین تقسیمبندی شدند. همچنین بعد از مشخص شدن نتایج طبقه بندی تابع تشخیص برای دو گروه مرزی و اسکیزوتایپال، افرادی که در تابع، مرزی واقعی و اسکیزوتایپال واقعی تشخیص داده شدند ، به 2 گروه مرزی متعارف و اسکیزوتایپال متعارف تقسیم بند ی شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز تشخیصی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هم عاملها و هم قلمروهای مدل پنج عامل در صفت مرزی از غیر مرزی، صفت اسکیزوتایپال از غیر اسکیزوتایپال و صفت
مرزی از اسکیزوتایپال نقش تشخیصدهنده داشتند. در سطح عاملها، گشودگی به تجربه و برونگرایی و در سطح قلمروها جمعگرایی، نظم و ترتیب، آرامش و سازماندهی به ترتیب بهترین عوامل متمایزکنندهی دو گروه مرزی متعارف و اسکیزوتایپال متعارف بودند.
احمد علیپور، مهناز علی اکبری دهکردی، فاطمه امینی، عبدالله هاشمی جشنی،
دوره 10، شماره 2 - ( دوره 10، شماره 2 1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر حمایت اجتماعی ادراک شده بر پیروی از درمان از طریق تاب آوری، و امید در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است. تعداد 234 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 از میان بیماران دیابتی دارای پرونده در شبکه بهداشت و درمان شهرستان لامرد به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده(MSPSS)، مقیاس امید (HS)، تاب آوری ( CD-RISC) و پرسشنامه ی پیروی کلی (GAS) در این پژوهش تکمیل کردند. تحلیل مدل بر اساس نرم افزار AMOS-16 انجام گرفت. تحلیلهای الگویابی معادلات ساختاری نشان دادند که الگوی پیشنهادی برازنده دادهها نمیباشد و نیاز به بهبود دارد. در نتیجه، با حذف مسیرهای غیرمعنیدار برازش الگوی نهایی با داده ها تأیید گردید. تحلیلهای دیگر نیز نشان دادند که دو مؤلفه حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم توانستند تاب آوری را پیش بینی نمایند و همچنین مؤلفه حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم به صورت غیر مستقیم پیروی را از طریق متغیر تاب آوری پیش بینی می کنند. متغیر امید نیز نقش واسطه ای در مدل نداشتند. از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که سازه تاب آوری می تواند به عنوان متغیر واسطه ای تاثیر حمایت اجتماعی ادراک شده (مانند، حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم) بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 را تقویت نماید.
الهام توکلی، شهلا پزشک، ژانت هاشمی آذر، علی دلاور، غلامرضا صرامی،
دوره 10، شماره 4 - ( دوره دهم، شماره چهارم، زمستان 1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامۀ مهارتآموزیِ مبتنی بر بازیهای عصبنمایشی و در چارچوب نظریۀ دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونۀ در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاکهای ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخستزا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسۀ نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچیک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانههای خطر را در شش ماهگی نشان نمیدادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانههای خطر را نشان میدادند. این نتایج با مصاحبهها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخگویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری میتواند تأمینکنندۀ سلامت روان نوزادانشان باشد. به نظر میرسد بازیهای عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که میتواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
پریا فاروقی، زینب خانجانی، تورج هاشمی، مجید محمود علیلو،
دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1396، دوره 11، شماره 3 1396 )
چکیده
رفتاردرمانی پذیرش محور ترکیب دو روش درمانی پذیرش - تعهد و بازداری از پاسخ است که در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود نشانه های بیماران مبتلا به رفتارهای متمرکز بر بدن از نوع موکنی ، کندن پوست آمیخته و ناخن جویدن مورد بررسی قرار گیرد .این پژوهش در چهارچوب طرح تک موردی از نوع از خطوط چندگانه پلکانی طی 10 جلسه همراه با پیگیری سه ماهه بر روی شش بیمار ( برای هر اختلال دو نفر ) صورت گرفت .داده ها از طریق مقیاس های موکنی ماساچوست، کندن پوست کتن ، شدت ناخن جویدن مسلر و مالون جمع آوری شد .تحلیل داده ها با استفاده از نمودار دیداری، درصد بهبودی و معنی داری بالینی نشان داد که رفتاردرمانی پذیرش محور می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال موکنی ، کندن پوست و ناخن جویدن موثر باشد. درمان کاهش معنی داری را در نشانه ها ایجاد کرد و اثر درمانی تا سه ماه پیگیری ادامه یافتند. به نظر می رسد افزودن مداخلات مبتنی بر پذیرش به روش های سنتی رفتاردرمانی در کاهش نشانه های متمرکز بر بدن موثر است.
اکرم عظیمی، ماندانا نیکنام، مرضیه هاشمی،
دوره 16، شماره 1 - ( دوره شانزده، شماره اول، بهار 1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای فراشناخت در رابطه بین سبکهای دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر (15-19 ساله) منطقه یک شهر تهران بود که در سال 1399-1400مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها نمونهای به حجم 234 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، پرسشنامه اعتیاد به بازیهای آنلاین وانگ و چانگ و سبک دلبستگی کولینز و رید بود. روابط بین متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و آزمون مدلیابی معادلات ساختاری به روش حداقل مجذورات جزئی و با استفاده از نرمافزارهای آماریSPSS و LISREL انجام شد. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، نقش واسطهای فراشناخت در رابطه بین ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازیهای آنلاین تأیید شد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین دلبستگی ایمن با فراشناخت، و اعتیاد به بازیآنلاین رابطه منفی و معنادار (05/0>P) و بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با فراشناخت و اعتیاد به بازی آنلاین و بین فراشناخت و اعتیادبه بازی آنلاین رابطه مثبت و معنادار (05/0>P) وجود داشت. بنابراین، مطالعه حاضر ارتباط غیرمستقیم ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین را از طریق فراشناخت روشن ساخت و نشان داد که فراشناخت در رابطه بین ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین نقش واسطهای دارد. پیشنهاد میشود متخصصان سلامت روان بر نقش ابعاد دلبستگی و فراشناخت جهت مداخلات پیشگیرانه و آگاهیرسانی به خانواده ها و مدارس تاکید نمایند.
خانم فاطمه سادات میرهاشمی، دکتر فریده حسین ثابت، دکتر مهدی خانجانی،
دوره 18، شماره 1 - ( دوره هجدهم ، شماره اول، بهار 1403 )
چکیده
این پژوهش، با هدف پیش بینی بهزیستی کاری بر اساس ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در پرستاران شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر پرستاران مشغول به کار در سه نوبت کاری در 4 بیمارستان شهر تهران که عبارتند از بیمارستان رازی، بیمارستان آزادی، بیمارستان میلاد و بیمارستان سینا در سال 1401 بود که گروه نمونه با نمونه گیری در دسترس متشکل از 110 نفر انتخاب شدند و با سه پرسشنامه، انعطاف پذیری روانشناختی (2010)، پرسشنامه پرما در محل کار (2014)، پرسشنامه استانداردهای نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) مورد سنجش قرار گرفتند. در نتیجه میتوان گفت داده های گردآوری شده با روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها از روش همبستگی پیرسون، برای برازش مدل از تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت در نتیجه این یافته ها و نتایج پژوهش باید گفت که وجود انواع مشکلات و نداشتن انگیزه در کار، سبب به وجود آمدن استرس و پایین آمدن بهزیستی کاری میشود و سطح کیفیت شغلی آنها راپایین میآورد. در این راستا پیشنهاد میشود که برای افزایش بهزیستی کاری و کم کردن استرس و مشکلات جلساتی با هدف آموزش انعطاف پذیری شناختی و نیازهای بنیادی روان شناختی برای پرستاران برگزار شود.
آرزو لشکری، تورج هاشمی نصرت آبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( دوره هجدهم ، شماره چهارم ، زمستان 1403 )
چکیده
مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمی ساختار سه مولفه جدیدی از همدلی را پیشنهاد میکند. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دامنه سنی 18 تا 50 سال ایرانی در سالتحصیلی 1401-1402 بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی(CASES)، مقیاس واکنش بین فردی(IRI) ، پرسشنامه، الکسی تیمیای پرس (PAQ) مقیاس تجربه زمانی لذّت بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی تأییدی ، (CFA) آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون با استفاده از نرمافزارهای SPSS 24 و Lisrel 8 تجزیه وتحلیل شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامههای الکسیتایمیا پرس (2018)، مقیاس واکنش بینفردی دیویس (1983) مقیاس تجربه زمانی لذت گارد (2006) استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب الفای بالاتر از 70/0 را نشان داد. تحلیل عاملی تائیدی نیز نشان داد که راه حل سه عاملی از برازش مناسبتری برخوردار است. نتیجه تحلیل همبستگی از اعتبار این مقیاس و به ویژه جداسازی همدلی جسمانی از همدلی عاطفی پشتیبانی میکند. براساس نتایج این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که مقیاس همدلی عاطفی، شناختی و جسمانی از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است و مولفهها را از هم متمایز میسازد.