جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای رستمی

قسیم نبی زاده چیانه، شهرام واحدی، محمد رستمی، محمد علی نظری،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی ویژگی‌های روان­سنجی آزمون خود‌ارزیابی تصاویر آدمک (SAM) به عنوان یک آزمون سنجش هیجان در ایران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در بهار 1389 شامل می­شود. این مطالعه در دو مرحله، یک مطالعه مقدماتی و یک مطالعه اصلی طراحی و اجرا شد. در مطالعه اول برای تعیین پایایی پرسشنامه محقق ساخته 9 سؤالی سنجش ابعاد خوشایندی و انگیختگی با حجم نمونه 128 نفر و در مطالعه دیگر، برای تعیین روایی و پایایی SAM، 92 نفر از دانشجویان با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای مورد آزمایش قرار گرفتند. داده‌ها به کمک روش ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌‌های مکرر و ضریب آلفای کرونباخ تحلیل شدند. بررسی میزان پایایی به دو روش باز‌‌آزمایی با فاصله دو هفته و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه محقق ساخته در بعد خوشایندی 89/0 و در بعد انگیختگی 83/0 بدست آمد. ضریب پایایی به روش باز‌آزمایی برای آزمون SAM و پرسشنامه در دامنه 55/0 تا 78/0 قرار داشت. دامنه روایی همزمان 56/0 تا 87/0 و روایی ملاکی نیز قابل قبول و مطلوب بود. بر اساس نتایج این پژوهش SAM از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و در پژوهش ها و فعالیت های مورد نظر برای کاربرد پژوهشگران و متخصصان در ایران قابل استفاده است.  
مریم اکبر زاده، جواد حاتمی، رضا رستمی، زهرا صالحی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی کارکردهای اجرایی در دو گروه معتادان وابسته به مواد افیونی و آمفتامین­ها و مقایسه با گروه عادی بود. کارکردهای اجرایی در چهار خرده مقیاس حافظه­ی کاری، توجه پایدار، برنامه ریزی و بازداری پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور 90 آزمودنی از طریق نمونه­گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند که شامل افراد وابسته به مواد افیونی (تعداد:30)، افراد وابسته به آمفتامین (تعداد:30) و گروه کنترل (تعداد:30) بودند. عملکرد مداوم، خرده مقیاس فراخنای ارقام، رنگ-واژه استروپ و دسته­بندی کارت­های ویسکانسین جهت ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که گروه وابسته به آمفتامین­ها در چهار خرده مقیاس کارکردهای اجرایی به طور قابل ملاحظه­ای دچار اختلال هستند، اما افراد وابسته به مواد افیونی نسبت به گروه کنترل تنها در دو خرده مقیاس برنامه­ریزی و بازداری پاسخ دچار اختلال هستند. در نتیجه تخریب شناختی و نقص در کارکردهای اجرایی در بیماران آمفتامینی بیشتر از افراد وابسته به مواد افیونی و افراد عادی است. این نقایص شناختی در افراد وابسته به مواد افیونی کمتر دچار مشکل است.
فرزاد فرهودی، رضا رستمی، عباس رحیمی نژاد، محسن امیری،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مصاحبه­ی انگیزشی بر کاهش تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی در بیماران تحت درمان با متادون انجام شد. بدین منظور تعداد 40 نفر از بیماران تحت درمان با متادون از یکی از مراکز درمانی شهرستان یزد به صورت نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به­طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند و از لحاظ دو متغیر سن و میزان رضایت اقتصادی مورد کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش برای جمع آوری داده­ها از مقیاس تکانشگری بارات (نسخه­ی یازدهم) استفاده شد. برنامه­ی مصاحبه­ی انگیزشی در قالب هفت جلسه­ی نود دقیقه­ای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دوره­ی آموزشی، دو گروه پرسشنامه­ی مذکور را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. نتایج نشانگر تأثیر کاربندی در کاهش علائم تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی بیماران گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مصاحبه­ی انگیزشی به صورت معناداری توانسته است میزان تکانشگری شناختی، حرکتی و بی برنامگی را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل کاهش دهد.
مهدی رستمی، منصور عبدی، حسن حیدری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه­ی انواع آزار­دیدگی در کودکی با بخشش، سلامت روانی و راهبردهای مقابله با استرس در افراد متأهل ساکن شهر تهران بود. این پژوهش از نوع مقطعی (توصیفی – تحلیلی) بود، و جامعه­ آماری شامل کلیه­ی افراد (زن و مرد) متأهل ساکن شهر تهران در سال ۱۳۹۲ بودند که از ۵ منطقه­ی مجموعه مناطق 22 گانه تهران به صورت تصادفی خوشه­ای انتخاب و از مراکز تفریحی، خانه­های سلامت و فرهنگسراهای موجود، 337 نفر به­صورت هدفمند انتخاب شده و داده­ها به کمک پرسشنامه­های خود گزارشی، سنجش بخشش در خانواده، پرسشنامه­ی سلامت عمومی و پرسشنامه­ی راهبردهای مقابله­ای بلینگز و موس جمع­آوری و برای تحلیل داده‌ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون ساده و رگرسیون چندگانه و t مستقل استفاده شد. یافته­های پژوهش حاکی از وجود رابطه­ی مثبت و معنادار بین تجربه­ی آزار­دیدگی و سلامت روانی و رابطه­ی منفی بین تجربه­ی آزار­دیدگی و بخشش بود. همچنین بین نمره­ی کل آزار­دیدگی و نمره­ی کل راهبردهای مقابله رابطه­ای دیده نشد، اما در خرده­مقیاس­ها رابطه­ی معنادار و مثبتی دیده شد. همچنین بین دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری دیده شد. نتایج نشان داد که تجربه­ی آزار­دیدگی در دوران کودکی می‌تواند در بزرگسالی بر سلامت روانی، میزان بخشش و همچنین در مقابله با استرس و فشارهای روزمره تأثیر به­سزایی در شخصیت و کیفیت زندگی فرد داشته باشد.
سمیرا رستمی، بهرام جوکار،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1396، دوره 11، شماره 4 1396 )
چکیده

احساسات شرم و گناه از مهم‌ترین هیجانات اخلاقی بوده و نقش مهمی در تنظیم رفتارهای اجتماعی و اخلاقی دارند؛ ازاین‌رو شناسایی عوامل پیش‌آیند این هیجانات ضروری می‌نماید. بدین منظور، پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی به بررسی رابطۀ مؤلفه‌های دلبستگی و هیجانات شرم و گناه پرداخته است. در همین راستا، دلبستگی به والدین و همسالان، به‌عنوان متغیر مستقل و احساس شرم و گناه، به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. شرکت‌کنندگان پژوهش شامل 398 نفر (218 دختر و 180 پسر) از دانش‌آموزان سال چهارم متوسطۀ شهر شیراز بودند، که به روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای تصادفی، انتخاب شدند. برای اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش، از پرسش‌نامۀ دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و مقیاس آمادگی احساس شرم و گناه کوهن و همکاران استفاده شد. روایی ابزارها به روش تحلیل عامل و پایایی آن‌ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. روایی و پایایی آزمون‌ها قابل‌قبول بود. نتایج پژوهش آشکار ساخت که مؤلفه‌های دلبستگی (والدین و همسالان) احساس شرم را به‌صورت منفی و  احساس گناه را به‌صورت مثبت پیش‌بینی کردند. علاوه‌بر این، نتایج مقایسۀ دیاگرام دختران و پسران مؤید نقش تعدیل‌کنندگی جنسیت بود. نتایج روشن ساخت که در گروه دختران برخلاف یافته‌های مدل کلی، دلبستگی به همسالان پیش‌بین مثبت احساس شرم است. درمجموع، یافته‌ها شواهد مطلوبی در جهت تأیید نقش ارتباطات عاطفی در شکل‌گیری هیجانات اخلاقی‌اجتماعی در فرزندان فراهم کرد.
 


خانم مهنوش کامران وند، دکتر فاطمه دهقانی آرانی، دکتر رضا رستمی، دکتر خسرو صادق نیّت، دکتر حجت الله فراهانی،
دوره 15، شماره 3 - ( دوره پانزده، شماره سوم، پاییز 1400 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه باورهای مرتبط با استرس و الگوی کمی امواج مغزی با ابعاد رشد پس از آسیب در افراد بستری شده به علت بیماری کووید-19 بود. رشد پس از آسیب، تجربه ذهنی تغییرات روانشناختی مثبت است که توسط فرد و در اثر مقابله با موقعیت‌های چالش برانگیز ایجاد می‌شود. در این پژوهش 66 نفر از افراد مبتلا به کووید-19 که در بیمارستان بهارلو تهران به عنوان تجربه‌ی واقعه‌ای استرس‌زا بستری شده بودند، به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‌های باورهای مرتبط با استرس و رشد پس از آسیب را تکمیل کردند و امواج مغزی آنها در حالت استراحت ثبت گردید. نتایج نشان داد که مؤلفه‌های مغزی نسبت به باورهای مرتبط با استرس، پیش بینی کننده مناسب تری برای مؤلفه‌های رشد پس از آسیب هستند. با توجه به نتایج می‌توان گفت ابزارهای عینی تر مثل EEG قدرت پیش بینی کننده خوبی در موارد پیچیده روانشناختی و چند بعدی همچون رشد پس از آسیب را دارند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb