جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای خدابخش

خدابخش احمدی، مهدی شیخ، حسن سرابندی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده

این مطالعه با هدف بررسی و شناخت نقش دلبستگی به خدا در تاب آوری و سلامت روان والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر انجام شد. دراین مطالعه توصیفی - همبستگی، تعداد 296 نفر از والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بر اساس جدول مورگان و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبتی از بین جامعه مورد نظر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه، دلبستگی به خدا، تاب آوری و چک لیست نشانگان رفتاری استفاده شد. نتایج پژوهش حاصل از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد، بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری و سلامت روان، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به خدا با تاب آوری رابطه منفی و معنی دار و با سلامت روان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد، متغیر دلبستگی به خدا در بعد ایمن می تواند 70% متغیر تاب آوری را تبیین کند. دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری و سلامت روان ارتباط مثبت و معنادار و دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به خدا با تاب آوری و سلامت روان ارتباط منفی و معناداری دارد. بنابراین احتمالاً می توان در افراد مختلف با تغییر کیفیت دلبستگی افراد به خدا سلامت روانی آنان را بهبود بخشید.
خدابخش احمدی، زهرا اخوی، هادی عبدالملکی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

با توجه به امکان تأثیر آسیب‌زای فضاهای مجازی از جمله چت‌روم‌ها برای نوجوانان، شناسایی ویژگی‌های شخصیتی پیش‌بینی‌کننده، می‌تواند در توجه به گروه های پرخطر و اقدامات پیشگیرانه در این زمینه سودمند باشد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناخت نقش ویژگی‌های شخصیتی در دوستی‌های اینترنتی است. در این پژوهش توصیفی و همبستگی، تعداد 4000 نفر از دانش‌آموزان دبیرستان‌های سراسر کشور(ایران) به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند‌مرحله‌ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه‌: ویژگی‌های شخصیتی (NEO) و میزان و چگونگی استفاده از اینترنت و چت مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دختران بیش از پسران از چت استفاده می‌کنند. میزان دوستی اینترنتی، چت و چت مخفیانه با ویژگی‌های شخصیتی روان‌رنجوری و توافق رابطه منفی و با ویژگی شخصیتی برون‌گرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه‌شناسی رابطه مثبت و معنی‌دار دارد. با توجه به رابطه مثبت میزان مثبت چت با ویژگی شخصیتی برون‌‌گرایی و گشودگی به تجربه می‌توان گفت ارتباط مجازی مثل چت‌روم‌ها جبران‌کننده ارتباطات واقعی می‌شوند.
فاطمه محمودی، زهره خسروی، مهرانگیز پیوسته گر، روشنک خدابخش پیرکلانی،
دوره 13، شماره 4 - ( دوره سیزدهم، شماره چهارم 1398 )
چکیده

بهبودی فرایندی است که فرد از طریق آن سلامت و بهداشت خود را ارتقاء می دهد، به صورت مستقل و معنی دار زندگی می کند و در جامعه ای خارج از سیستم بهداشت روان مشارکت می کند. تمرکز بر درمان های زیستی و دارودرمانی موجب غفلت از توجه به عوامل غیر زیستی مؤثر بر بهبودی و برنامه ریزی جهت اصلاح آن شده است. پژوهش حاضر با هدف ایجاد مدلی جامع و یکپارچه برای تسهیل کننده های بهبودی در اختلال دوقطبی صورت گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. شرکت کنندگان ۳۱ نفر از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بهبودیافته بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با روش مثلث سازی (مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی و مصاحبه با عضو آگاه خانواده) صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش نظام مند استروس و کربین استفاده شد. مدل استخراج شده شامل شرایط علی، میانجی، راهبردها و پیامدهای بهبودی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. مقوله های استخراج شده شامل علل فردی (کم حساسیتی نسبت به انگ اختلال، نگرش مثبت، سبک زندگی فعال، معنویت گرایی متعادل، ادراک صمیمیت، منبع کنترل درونی)، خانوادگی (جو خانوادگی مثبت و آگاهی و مشارکت خانواده) و اجتماعی (حمایت اجتماعی، تصویر مثبت از اجتماع، ادراک عدالت، اندک بودن انگ اجتماعی، اشتغال و شبکه های اجتماعی) بود. این یافته می تواند گامی در جهت چند بعدی شدن درمان اختلال دوقطبی و تمرکز بر جنبه های غیر زیستی آن باشد.
 


فاطمه ملکشاهی بیرانوند، خانم روشنک خدابخش پیرکلانی، خانم زهره خسروی، خانم فریده عامری،
دوره 13، شماره 4 - ( دوره سیزدهم، شماره چهارم 1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی بر اختلال وحشتزدگی و اضطراب مرگ و مقایسه آن با مداخله شناختی-رفتاری بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به اختلال وحشتزدگی که در سال 98-97 (زمستان 97 بهار 98) شهر قم بود که جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی و روانپزشکی مراجعه نمودند. با توجه به محدودیت جامعه آماری، نمونه‌ها با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و مراجعین علاوه بر تشخیص روانپزشک توسط پژوهشگر مصاحبه بالینی شدند و در گروه اول آزمایشی 10 نفر، گروه دوم آزمایشی 11 نفر و در گروه گواه 9 نفر با پژوهشگر همکاری نمودند. به منظور رعایت اصول اخلاقی، همه شرکت‌کنندگان، رضایت داوطلبانه جهت شرکت در طرح پژوهشی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری داشتند. ابزار مورد استفاده عبارت بود از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر، پرسشنامه حساسیت اضطرابی، مداخله شناختی-رفتاری و مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش اندازه‌گیری مکرر انجام شد. یافته‌ها نشان داد میانگین نمره اضطراب مرگ و علائم وحشتزدگی هم در پس آزمون و هم در پیگیری در گروه مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل پایین تر است و این اثر معنادار بود. با توجه به یافته‌ها می‌توان این گونه نتیجه گرفت که لازم است همزمان با درمان اختلال وحشتزدگی، اضطراب مرگ آن‌ها نیز با مداخلات روانشناختی مؤثر؛ کاهش یا برطرف شود تا درمان اختلال وحشتزدگی آن‌ها اثربخشی بیشتری داشته و از عود مجدد جلوگیری شود


مهرناز صفرزائی، فریده عامری، سیدابوالقاسم مهری نژاد، روشنک خدابخش پیرکلانی، مهرانگیز پیوسته گر،
دوره 14، شماره 2 - ( دوره چهاردهم، شماره دوم، تابستان 1399 )
چکیده

انعطاف‌پذیری روان‌شناختی یک صفت چندوجهی است که در بسیاری از حوزه‌های زندگی از جمله سلامت روان نقش دارد. با توجه به نقش انعطاف‌پذیری روان‌شناختی، پژوهشگران به بررسی این خصوصیت علاقمند شدند؛ اما برای بررسی آن ابزاری که به صورت تخصصی انعطاف‌پذیری روان‌شناختی را مورد سنجش قرار دهد، در اختیار ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی بود تا در نبود یک مقیاس منسجم، کوتاه و مختص به اندازه‌گیریِ انعطاف‌پذیریِ روان‌شناختی بتواند در سنجش این خصوصیت در پژوهش‌های روان‌‌شناسی کمک کند. به  منظور جمع‌آوری داده‌ها، 400 دانشجوی دختر و پسر  دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 98-99با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه انعطاف‌پذیریِ روان‌شناختی را تکمیل کردند. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و  به منظور بررسی اعتبار محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه 5عامل دارد که عبارتند از: تفسیر مثبت از تغییر، در نظر گرفتن خود به عنوان  فردی منعطف، در نظر گرفتن خود به عنوان فردی گشوده و خلاق، تفسیر واقعیت به عنوان پویا و قابل تغییر بودن، و تفسیر واقعیت به عنوان چندوجهی بودن که پنج عامل بر روی هم 83/59% از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می‌کردند. همسانی درونی گویه‌های پرسشنامه انعطاف‌پذیری روان‌شناختی برابر ضریب آلفای 89/0 به‌دست آمد که بیانگر پایایی مطلوب این پرسشنامه است. بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی در این پژوهش پرسشنامۀ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی از روایی و اعتبار قابل قبول در دانشجویان برخوردار است.

میترا قدیمی نوران، عبدالله شفیع آبادی، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمد عسگری،
دوره 14، شماره 2 - ( دوره چهاردهم، شماره دوم، تابستان 1399 )
چکیده

اختلال پرخوری یکی از اختلالات روانشناختی است که اخیراً بطور فزاینده ای در میان زنان شایع شده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین پروتکل درمانی مبتنی بر مدل برنامه زمانی پارادوکسی و تعیین اثربخشی آن بر اختلال پرخوری زنان انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری، زنان مراجعه کننده داوطلب به کلینیک تخصصی تغذیه دانشگاه شهید بهشتی در سال 98 بودند که پس از مصاحبه، واجد اختلال پرخوری و معیارهای ورود به پژوهش بودند. نمونه گیری بصورت داوطلبانه (نمونه در دسترس) انجام شد. حجم نمونه24 نفر بود که در دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه پرخوری(BES)گورمالی و پروتکل محقق ساخته بودند. پروتکل درمانی طبق مدل برنامه زمانی پارادوکسی و مبانی نظری آن در دو حوزه فردی و بین فردی طرح ریزی و بر روی افراد نمونه اجرا گردید. پروتکل درمانی در ده جلسه دوساعته و بصورت هفته ای یک جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط، نتایج تحلیل واریانس نشان دادند که پروتکل درمانی با 99 درصد اطمینان بر اختلال پرخوری موثر بود و اثرات درمانی آن تا مرحله پیگیری پایدار بوده است. اثربخشی این مدل درمانی و بررسی نتایج دو ماه پیگیری، تاثیر سریع، عمیق و ماندگار آن بعنوان درمانی کوتاه مدت، تایید گردید.

سمیرا لطفی، مهرانگیز پیوسته گر، زهره خسروی، روشنک خدابخش، ابوالقاسم مهری نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( دوره چهارده، شماره چهارم، زمستان 1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری تبیین رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی بر‌‌اساس کمال‌‌گرایی و تجارب آسیبزا با نقش واسطه‌‌ای سرسختی روانشناختی بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهشهای همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان لیسانس دانشگاه‌‌های شهر تهران تعداد 529 نفر (411 دختر و 118 پسر) به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. همه آن‌‌ها پرسشنامههای خودآسیبی، کمالگرایی اخلاقی، تجارب آسیبزا و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرم‌افزارهای SPSSV19 و AMOSV18 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا اثرات مستقیم و معنیداری بر سرسختی روانشناختی و رفتارهای خودآسیبی داشتهاند. همچنین سرسختی روانشناختی بر رفتارهای خودآسیبی اثر مستقیم و معنیداری داشت. افزون بر آن نتایج نشان داد که دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی اثر غیر مستقیم و معنیداری دارند (01/0>P). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی به‌واسطه سرسختی اثر معناداری داشته و لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این مدل جهت بهبود رفتارهای خودآسیبی می‌تواند کمک‌کننده باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb