7 نتیجه برای بهرام
مهدی رضا سرافراز، هادی بهرامی احسان، علیرضا زرندی،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط دو سازهی کلینگر سنجش خودآگاهی یعنی بهوشمندی و خودشناسی انسجامی با مشکلات در سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی میباشد. به این منظور 249 دانشجوی دانشگاه ورامین (170 نفر مؤنث، و 79 نفر مذکر) به مقیاسهای بهوشمندی (براون و رایان، 2003)؛ خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون وهارگیس، 2008)؛ سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، معنوی (کاترندال و اویریارو، 2007)؛ و افسردگی، اضطراب، استرس (لویباند و لویباند، 1995)، پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد هر دو سازهی بهوشمندی و خودشناسی انسجامی با همهی ابعاد سلامت به صورت منفی مرتبط بود. علاوه بر این خودشناسی انسجامی توانست همهی ابعاد سلامت را فراسوی بهوشمندی پیشبینی کند. یافتههای پژوهش بر مبنای ماهیت انسجامی و زمانمند فرایندهای خودآگاهی و تمایز دو مفهوم بهوشمندی و خودشناسی انسجامی در سنجش این فرایندها مورد بحث قرار گرفت، و بر لزوم بررسیهای بیشتر در مورد جهت علّی روابط مشاهده شده و نیز ماهیت تأثیر گذار خودآگاهی بر ابعاد سلامت صحه گذاشت.
محمد ملکی، عباس بهرام، احمد فرخی، حمید رجبی، فریدون یاریاری،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تغییرات پردازش های شناختی ضمنی و صریح در حین و پس از فعالیت بدنی هوازی یک جلسه ای با شدتهای متفاوت، بر اساس نظریه کاهش موقتی فعالیت قشر پیشانی مغز بود. 39 آزمودنی مرد با سطح فعالیت بدنی متوسط ( سن14/0±97/20 سال و اکسیژن مصرفی بیشینه 92/6±25/50 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) به صورت تصادفی به سه گروه 13 نفری فعالیت هوازی با شدت زیاد (گروه اول)، متوسط (گروه دوم) و کم (گروه سوم) تقسیم شدند. از دوچرخه کارسنج مغناطیسی برای فعالیت هوازی و از کنترل کننده راه دور ضربان قلب برای کنترل شدت فعالیت استفاده شد. آزمونهای پردازش شناختی ضمنی (زمان واکنش انتخابی بینایی(RTC) و صریح (استروپ) در چهار زمان قبل، حین، 1 دقیقه و 15 دقیقه پس از توقف فعالیت، اجرا شد. نتایج ANOVA با اندازه گیری مکرر و عامل بین گروهی نشان داد که برای آزمون شناختی ضمنی اثرات اصلی زمان و گروه و تعامل آنها معنی دار بود. برای آزمون شناختی صریح نیز اثر اصلی زمان و تعامل زمان و گروه معنی دار بود. نتایج این پژوهش نشان داد که کاهش موقتی فعالیت قشر پیشانی مغز در حین فعالیت بدنی هوازی در شدت بالا روی می دهد.
بهرام علی قنبری هاشم آبادی، مصطفی بلقان آبادی،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رواندرمانی گروهی به شیوه تحلیل تبادلی بر بهبود مهارت حلمسأله بود. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد، که 30 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی که به کلینیک روانشناسی و مشاوره دانشگاه فردوسی مراجعه کرده بودند، به روش غربال گری انتخاب، و به شیوه تصادفی در گروه کنترل (15 نفر) و گروه آزمایشی (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه حلمسأله، و روشمداخله نیز گروه درمانی تحلیل تبادلی بود که به مدت 8 جلسهی دو ساعته و به صورت هفتگی برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از آماره های میانگین و انحراف استاندارد و درسطح استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA)، استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که مهارت حلمسأله در گروه آزمایش به طور معنی داری افزایش یافته است؛ و همچنین این افزایش در زیر مؤلفههای خلاقیت، کنترل، اعتماد، و تقرب مشاهده شد. در نتیجه گروه درمانی تحلیل تبادلی راهبردی کارآمد و سودمند در بهبود مهارت حلمسأله است.
کارینه طهماسیان، آسیه اناری، هاجر بهرامی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
افسردگییک اختلال روانشناختی شایع در میان مادران کودکان تازه متولد شدهاست که با سازگاری روانشناختی و اجتماعی کودک و مادر همبستگی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در افسردگی مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود. گروه نمونهی این مطالعهی توصیفی- همبستگی شامل 220 نفر از مادران کودکان زیر دو سال شهر تهران بود که با روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس، از پارکها انتخاب شدند. همچنین، ابزار بهکار گرفته شده جهت گردآوری دادهها شامل، پرسشنامهی افسردگی بک، شاخص استرس والدینی، مقیاس منابع حمایت اجتماعی، پرسشنامهی اثرمندی مادرانه، پرسشنامهی خلق و خوی کودک و مقیاس اضطراب جدایی مادرانه بود. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد استرس والدینی و خوداثرمندی والدینی در دو گام، حدود 29 درصد واریانس افسردگی مادرانِ کودکان زیر دو سال را تبیین میکنند. لذا برنامههای آموزشی و پیشگیرانه با در نظر گرفتن این متغیرها میتوانند سطح افسردگی در مادران را کاهش داده و از ناسازگاریهای بعدی پیشگیری کنند.
سمیرا رستمی، بهرام جوکار،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1396، دوره 11، شماره 4 1396 )
چکیده
احساسات شرم و گناه از مهمترین هیجانات اخلاقی بوده و نقش مهمی در تنظیم رفتارهای اجتماعی و اخلاقی دارند؛ ازاینرو شناسایی عوامل پیشآیند این هیجانات ضروری مینماید. بدین منظور، پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی به بررسی رابطۀ مؤلفههای دلبستگی و هیجانات شرم و گناه پرداخته است. در همین راستا، دلبستگی به والدین و همسالان، بهعنوان متغیر مستقل و احساس شرم و گناه، بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. شرکتکنندگان پژوهش شامل 398 نفر (218 دختر و 180 پسر) از دانشآموزان سال چهارم متوسطۀ شهر شیراز بودند، که به روش خوشهای چندمرحلهای تصادفی، انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از پرسشنامۀ دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و مقیاس آمادگی احساس شرم و گناه کوهن و همکاران استفاده شد. روایی ابزارها به روش تحلیل عامل و پایایی آنها با استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. روایی و پایایی آزمونها قابلقبول بود. نتایج پژوهش آشکار ساخت که مؤلفههای دلبستگی (والدین و همسالان) احساس شرم را بهصورت منفی و احساس گناه را بهصورت مثبت پیشبینی کردند. علاوهبر این، نتایج مقایسۀ دیاگرام دختران و پسران مؤید نقش تعدیلکنندگی جنسیت بود. نتایج روشن ساخت که در گروه دختران برخلاف یافتههای مدل کلی، دلبستگی به همسالان پیشبین مثبت احساس شرم است. درمجموع، یافتهها شواهد مطلوبی در جهت تأیید نقش ارتباطات عاطفی در شکلگیری هیجانات اخلاقیاجتماعی در فرزندان فراهم کرد.
منصوره بهرامی، شهرام واحدی، یوسف ادیب، رحیم بدری گرگری،
دوره 12، شماره 2 - ( دوره دوازدهم، شماره دوم 1397 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامهی آموزش مدیریت والدین و بررسی اثربخشی آن بر قربانی شدن و تنظیم شناختی هیجانی دانشآموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعهی آماری مورد مطالعه کلیهی مدارس ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 97-96 و نمونهی آماری یکی از مدارس ناحیهی 12 شهر کرج بود که به روش خوشه ای تک مرحله ای تصادفی انتخاب شد. در مرحله بعد با استفاده از مقیاس قلدر- قربانی کالیفرنیا و پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجانی گرانفسکی(فرم کودک) از میان دانش آموزان پایهی چهارم و پنجم به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 36 نفر از دانش آموزانی که قربانی قلدری شده بودند گزینش شدند، سپس والدین این دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. والدین گروه آزمایش طی 9 جلسهی 90 دقیقه ای(یک جلسه در هفته) آموزش مدیریت والدین قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری دادهها، از پرسشنامه های قلدر- قربانی کالیفرنیا و تنظیم هیجانی گرانفسکی استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات افراد گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون در مؤلفههای قربانی شدن و تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنی دار وجود داشت و آموزش مدیریت والدین بر کاهش قربانی شدن و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان تأثیر معناداری داشته است.این مطالعه نشان داد که الگوی آموزش مدیریت والدین در کاهش قربانی شدن و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان از اثربخشی لازم برخوردار است.
آزاده صفارزاده، عباس رحیمی نژاد، هادی بهرامی احسان، اعظم نوفرستی، نازیلا شاه منصوری،
دوره 15، شماره 3 - ( دوره پانزده، شماره سوم، پاییز 1400 )
چکیده
ترس از مرگ موضوعی جهانی و در عین حال وابسته به فرهنگ است. پژوهش حاضر با هدف ساخت و رواسازی مقیاس «ترسهای دنیای پس از مرگ» درنمونه ی ایرانی انجام شد. این پژوهش، مطالعهای ترکیبی (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی روش گردآوری دادهها، پس از مصاحبهی بالینی ساختاریافته با 12 بیمار حاد قلبی سؤالات پرسشنامه استخراج شد. جامعهی آماری این پژوهش در بخش کمّی، افراد ساکن شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری در دسترس به صورت برخط در پژوهش شرکت کردند و در مجموع 313 پرسشنامه (230 زن و 83 مرد) تکمیل شد. جهت گردآوری دادهها افزون بر مقیاس ترسهای دنیای پس از مرگ، از پرسشنامهی افسردگی بک (BDI-II، 1996) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (SES، 1965) برای ارزیابی روایی ملاکی استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی، روش استخراج مؤلفههای اصلی و تحلیل موازی انجام شد. در تحلیل عامل اکتشافی سه عامل استخراج شد که به ترتیب تحت عنوان عامل « ترس از مؤاخذه و عذاب قبر» ، «تنهایی و رهاشدگی» و «اشتیاق و اطمینان به خدا» نامگذاری شدند. برای تعیین پایایی پرسشنامه همسانی درونی زیرمقیاسها محاسبه شد و دامنهی آلفای کرونباخ بین 63/0 تا 88/0 قرار گرفت که حاکی از همسانی درونی مناسب مقیاس و مؤلفههای آن بود. مقیاس ترسهای دنیای پس از مرگ در نمونهی ایرانی مسلمان پایایی و روایی مناسب دارد و میتواند برای شناخت منشاء ترس بیماران قلبی عروقی و مداخلات کاهش اضطراب، همچنین مقایسههای بین فرهنگی به کار رود.