131 نتیجه برای Ph
فاطمه قاسمی، رضا حیدری، رشید جامعی، لطیفه پوراکبر،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1393 )
چکیده
برای بررسی سمیت ناشی از نیکل، دانهرستهای ذرت بعد از جوانهزنی در محیطهای کشت هیدروپونیک حاوی صفر، 50 ، 100 و 200 میکرومولار کلرور نیکل به مدت دو هفته کشت شدند. سپس تأثیر آن بر رشد، سرعت واکنش هیل و محتوای رنگیزههای فتوسنتزی بررسی شد. وزن تر و خشک برگها و ریشهها در غلظت 50 میکرومولار کلرور نیکل افزایش یافت، اما در غلظتهای 100 و 200 میکرومولار کاهش نشان داد. با افزایش نیکل، از طول ریشه و اندام هوایی کاسته شد. با توجه به نتایج حاصل، بافتهای اندام هوایی و ریشهای دربرابر غلظتهای مختلف نیکل پاسخ رشدی متمایزی از خود نشان میدهند. نیکل تا 100 میکرومولار باعث افزایش میزان کلروفیل a شد، اما در غلظت 200 میکرومولار از میزان آن کاست. تغییر درخور ملاحظهای در میزان کلروفیل b و کاروتنوئیدها مشاهده نشد. با افزایش نیکل از سرعت واکنش هیل به منزلۀ شاخص توانایی کلروفیل a در مرکز واکنشی PSII برای شکافت آب، کاسته شد.
حسن زارع مایوان، جواد محمدی، حمید اجتهادی بجستانی، کریم پاساد،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1393 )
چکیده
جنگل کاسف با مساحتی بالغ بر 12 هکتار در فاصلۀ 20 کیلومتری شمال شهرستان بردسکن در منطقهای کوهستانی و خشک، در ارتفاع 1580 تا 1630 متر از سطح دریا با شیب 15درصد در جهت غربی-شرقی واقع شده است. پوشش گیاهی این منطقه در پاییز 1391، پس از نمونهبرداریهایی در بهار و پاییز 1391، به روش فلوریستیک مطالعه و سپس شکل های زیستی و پراکنش جغرافیایی آنها تعیین شد. به طور کلی در منطقه 69 گونه متعلق به 29 تیره وجود دارد که 25 تیره دولپهای و 3 تیره تکلپهای هستند و یک تیره نیز متعلق به بازدانگان است. بزرگترین تیرهها نعناع (Lamiaceae) با 11 گونه، کاسنی (Asteraceae) با 9 گونه و تیره میخک (Caryophyllaceae) با 5 گونه هستند. شکلهای زیستی اصلی منطقه عبارتند از: تروفیتها با 36% (25 گونه)، همیکریپتوفیتها 29% (20گونه)، کامفیتها 16% (11گونه)، فانروفیتها 13% (9گونه) و کریپتوفیتها با 6% (4 گونه). درصد بالای همیکریپتوفیتها نشاندهندۀ اقلیم سرد و کوهستانی منطقه است و درصد بالای تیره کاسنی و حضور گونههایی هم چون اسپند (Peganum harmala) نشاندهندۀ تخریب بالای پوشش گیاهی و عدم نظارت و مدیریت مناسب بر محیط زیست این منطقه است.
رامین عزتی، گلاره ربانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1393 )
چکیده
باران اسیدی که شکل مرطوب آلایندههای گازی تلقی میشود، دراثر ترکیب آلایندههایی مانند CO2، SO2و NO2 در اتمسفر با بخار آب در ابرها تشکیل میشود. با افزایش غلظت این آلایندهها در اتمسفر میزان باران اسیدی نیز روبهافزایش است. باران اسیدی، که مخلوطی از اسیدهای سولفوریک، نیتریک و کربنیک است، در خاک موجب تغییراتی مانند کاهش pH، زدایش عناصر غذایی، افزایش آزادسازی فلزات سمی و کاهش حاصل خیزی خاک میشود،که نتیجۀ آن اعمال اثرات منفی بر گیاهان است. در مطالعۀ حاضر طی یک دوره 32 روزه، گیاهان گندم تحت آبیاری و برگپاشی با 4 تیمار باران اسیدی حاوی اسیدسولفوریک و اسیدنیتریک با pHهای 5/2 و 5/3 و 5/4 و 6/5 قرار گرفتند، درحالیکه گیاهان شاهد با آب معمولی با 4/7pH= آبیاری شدند. طبق نتایج، گیاهان شاهد در تمام شاخصهای رشدی و فیزیولوژیکی بهتر از گیاهان تیمار باران اسیدی با pHهای 5/2 و 5/3 بودند. همچنین گیاهان تیمارشده با باران اسیدی در pHهای 6/5 و 5/4، به غیر از شدت فتوسنتز، محتوای رنگیزهها و قندهای محلول در دیگر فاکتورها در سطح پایینتری از گیاهان شاهد قرار داشتند. همچنین درpH های 5/3 و 5/2 ایجاد لکههای سفید در هردو سطح برگ، خشکشدن رأس و کنارهای برگ نیز مشاهده شد.
ابراهیم حسین نجدگرامی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
نگرانیهای زیست محیطی دربارۀ استفادۀ بی رویه از آنتی بیوتیکها باعث افزایش استفاده از عوامل کنترل کنندۀ طبیعی شده است. پلی بتاهیدروکسی بوتیرات پلیمری طبیعی است که می تواند به اسید چرب کوتاه زنجیرۀ محلول در آب تبدیل شود و همچون عامل کنترلکنندۀ میکروبی عمل کند. در این آزمایش تأثیر اضافه کردن این ماده به جیرۀ غذایی بچه ماهیان در 3 تیمار غذایی (کنترل، 2 و 5 درصد) بر فعالیت و تنوع متابولیکی باکتری های بی هوازی روده در بچه ماهیان تاسماهی سیبری با روش community level physiological profiles تحت بررسی قرار گرفت. برای بررسی فعالیت و تنوع متابولیکی باکتری های بی هوازی در رودۀ بچه ماهیان، از میکروپلیت های BiologTM Ecoplate استفاده شد. نتایج طرح نشان داد که استفاده از پلی بتاهیدروکسی بوتیرات میزان فعالیت متابولیکی باکتری های بی هوازی روده را نسبت به تیمار کنترل افزایش می دهد. نتایج منحنی Pareto-Lorenz و شاخص های شنون و اونس نشان داد بچه ماهیانی که از تیمارهای غذایی استفاده کردند تنوع متابولیکی متفاوتی نسبت به تیمار کنترل داشتند.
مسعود رنجبر، اعظم پاکتچی، طیبه رجبیان،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
در این پژوهش ریختشناسی گیاه و ریزریخت شناسی گرده در 24 جمعیت از 3 گونۀ متعلق به 2 بخش Hemisphace و Plethiosphace از جنس Salvia در ایران بررسی شد. در مطالعۀ ریخت شناسی، 25 صفت کمی و کیفی تحت بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل از این مطالعه بهخوبی بخشهای تحت بررسی را از یکدیگر تفکیک کرد. دانۀ گردۀ نمونههای هرباریومی به روش استولیز آماده و با استفاده از میکروسکوپ نوری 4 ویژگی در آنها اندازهگیری شد. تحلیل دادهها به روش مولفۀ اصلی انجام شد. نتایج ریزریختشناسی دانۀ گرده نشان داد که اگرچه دانههای گرده در گونههای این جنس مشابه هستند و همگی شششیاری و واجد تزئینات شبکهای هستند، تنوع قابل توجهی در دادههای کمی نشان میدهند. قطر قطبی و قطر استوایی ازجمله ویژگیهای ارزشمند هستند که براساس آنها میتوان گونههای این جنس را به دو گروه تقسیم کرد. این گروهبندی نتایج حاصل از مطالعۀ ریختشناسی مبنی بر تفکیک این دو بخش در جنس Salvia را تا حد زیادی تأئید میکند.
رویا کرمیان، فاطمه قاسملو،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
ساپونینها متابولیتهای ثانویهای هستند که در بسیاری از گیاهان و برخی جانوران یافت میشوند. این ترکیبات گلیکوزیدهایی با وزن مولکولی زیاد هستند و یک گروه قندی متصل به آگلیکون تریترپنی یا استروئیدی دارند. بسیاری از ساپونینها خاصیت پاککنندگی دارند و در آب کف پایدار ایجاد میکنند. جنس Silene L. با بیشاز 700 گونه یکی از بزرگترین جنسهای تیرۀ میخکیان است که اغلب در نیمکرۀ شمالی گسترش دارند. ترکیبات ساپونینی از متابولیتهای ثانویۀ فراوان موجود در گیاهان این جنس هستند. در پژوهش حاضر، محتوای ساپونین کل ریشه و بخش هوایی به صورت کمی و کیفی در سه گونه از جنس Silene ، Melzh. (Ghaz. subsp. Penducularis (Fenzl ex Boiss. S. ginodioica، (Willd.) M. Bieb. S. spergulifolia و S. swertiifolia Boiss. به روشهای اسپکتروفتومتری و کروماتوگرافی لایۀ نازک تحت مطالعه قرار گرفت. در این بررسی 5 فرکشن مختلف از هر بخش گیاه به دست آمد که فرکشن 1 در هردو بخش و در هر سه گونه حاوی بالاترین مقدار ساپونین بود. از سوی دیگر، مقدار ساپونین استخراجشده از ریشهها زیاد بود. همچنین کروماتوگرافی عصارهها بر روی صفحات TLC لکههای ساپونینی با مقادیر Rf مختلف را آشکار ساخت.
لطیفه پوراکبر، مهدی عابدزاده،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
اثرات ناشی از کاهش لایۀ اوزون و افزایش اشعۀ فرابنفش را امروزه بسیاری از محققان بررسی کردهاند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر پرتو UV-B بر گیاه بادرنجبویه (ملیسا اوفیسینالیس) و تأثیر سالیسیلیک اسید و میدان مغناطیسی در کاهش اثر زیانبار این پرتو بر این گیاه بود. گیاهان بادرنجبویه به مدت 60 روز در وضعیت گلخانهای کشت یافتند. تیمار فرابنفش بعد از مرحلۀ ششبرگی اعمال شد و پرتو UV-B به مدت 15 روز و هربار به مدت 20 دقیقه اعمال گردید. اسید سالیسیلیک نیز بعد از مرحلۀ ششبرگی با غلظت 1 میلیمولار به مدت یکهفته روی گیاهان پاشیده شد. تیمار میدان مغناطیسی به مدت یک ساعت و با شدتهای صفر، 40 و 85 میلیتسلا اعمال شد. نتایج نشان داد که پرتو UV-B باعث کاهش وزن تر و خشک، رشد طولی ریشه و اندام هوایی شد. این پرتو همچنین میزان رنگیزههای فتوسنتزی (کلروفیل a، کلروفیل b و کاروتنوئید)، میزان قندها و پروتئینهای محلول را کاهش داد. میزان فعالیت فنیلآلانین آمونیالیاز و ترکیبات جاذب UV نیز تحت تأثیر پرتوهای UV-B افزایش نشان داد. بررسی نتایج نشان داد تیمار با سالیسیلیک اسید و میدان مغناطیسی باعث تخفیف آسیبهای ناشی از اعمال پرتوهای UV-B در گیاه شد و توانست فاکتورهایی را که تحت تابشهای فرابنفش تغییر یافته بودند جبران کند.
عبدالکریم چهرگانی راد، فریبا محسن زاده، سولماز اخطاری،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1393 )
چکیده
ساختار گل و رویانشناسی در تیرۀ آلالهایان موضوع مطالعات مختلف بوده است، اما پراکنش مطالعات تکوینی در این تیره ناموزون است؛ بهطوریکه مطالعۀ برخی از جنسها به طور محدود انجام شده یا اصلاً مطالعه نشدهاند. در این پژوهش مراحل و چگونگی تکوین تخمک در گیاه Consolida orientalis بررسی شد. گلها و غنچهها در مراحل مختلف نمو برداشت، تثبیت و نگهداری شد. سپس با میکروتوم برشگیری و رنگآمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین انجام گرفت. لامهای تهیهشده از مراحل مختلف تکوینی با دقت با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی شد .براساس نتایج حاصل از این بررسی، در گونۀ تحت مطالعه، تخمک از نوع دوپوششی، نسبتاً پرخورش و واژگون است. پساز تقسیم میوز تترادهای مگاسپور آرایش خطی یا غیرخطی دارند. تکوین کیسۀ رویانی از طرح تکاسپوری و تیپ پلیگونوم پیروی میکند، درحالیکه وجود تیپ آلیوم نیز در این تیره رایج است. یاخته های آنتیپود برخلاف تیپ متداول پلیگونوم شدیداً پلیپلوئید و نیز پایا هستند، اما تکهستهای باقی میمانند و با فشار پوستامنت به وسط کیسۀ رویانی پیشروی میکنند. تحلیل آنها با تأخیر قابل توجه و در مرحلۀ آندوسپرم سلولی صورت میگیرد.
پریسا محمدی، سپیده عامری تورزنی، خدیجه کیارستمی، سارا غروی، زهرا فلاحتی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
های این ناحیه در افزایش تجزیۀ آلایندههای متنوع آلی خاک نقش مهمی دارند. در این تحقیق به بررسی میکروبی ریشۀ گیاه ذرت پساز طی یک دورۀ رشد 60 روزه در سه نوع خاک شاهد، آلوده به نفت و آلوده به نفت همراه با کود نیتروژنی پرداخته شد و باکتریهای ناحیۀ ریشه شناسایی شد. پس از تعیین مقاومترین باکتریبه نفت خام، توانایی تولید بیوسورفکتانت در باکتریهای جداشده از خاکهای آلوده بررسی شد. نتایج شمارش تعداد باکتریها نشان داد که تعداد کل کلنیهای میکروبی خاک شاهد از دو تیمار دیگر بیشتر بود و در میزان تنوع میکروارگانیسمها نیز تفاوت مشاهده شد. مشخص شد که تمام باکتریهای جداشده از خاکهای آلوده توانایی تولید مقادیر مختلف بیوسورفکتانت را دارند.
حورا مومنی، محسن حسینی، حامد یوسف زاده،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
تحقیق حاضر به منظور مقایسۀ شاخصهای فتوسنتزی در پایههای مختلف انجیلی سالم وآلوده به دارواش در دو موقعیت داخل و خارج توده در جنگل جلگهای تمیشان نور انجام پذیرفت. در هریک از موقعیتها، 5 درخت سالم و 5 درخت آلوده انتخاب شد و پارامترهای فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق و میزان دیاکسیدکربن بینسلولی اندازهگرفته شد. نتایج نشان داد که میزان فتوسنتز و هدایت روزنهای در شاخۀ سالم و آلودۀ درختان آلوده به دارواش، بسته به موقعیت قرارگیری درختان، تفکیک هر درخت و نوع شاخه متفاوت است. میزان تعرق و میزان دیاکسیدکربن بینسلولی در شاخۀ سالم و آلوده با یکدیگر تفاوت آماری معنیداری داشت. بیشترین میزان فتوسنتز، هدایت روزنهای، تعرق و دیاکسیدکربن بینسلولی هم در داخل و هم در خارج توده، مربوط به درختان سالم است (بهاستثنای هدایت روزنهای در خارج توده). هم در داخل و هم در خارج توده، شاخۀ سالم درخت آلوده دارای میزان فتوسنتز بیشتری در مقایسه با شاخۀ آلوده درخت آلوده است. همچنین مقایسۀ دوگانۀ هر چهار پارامتر تحت بررسی حاکی از آن است که فتوسنتز، هدایت روزنهای، تعرق و دیاکسیدکربن بینسلولی شاخههای سالم در داخل توده از مقدار بیشتری در مقایسه با خارج از توده برخوردار است. در این تحقیق مشخص شد که حضور دارواش، سبب اختلال در فعالیتهای فتوسنتزی گیاه میزبان گشته و انجام مطالعات تکمیلی در این زمینه پیشنهاد میشود.
عطیه نژادفلاطوری، مصطفی اسدی، فرخ قهرمانی نژاد،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
جنس Gypsophila چهارمین جنس بزرگ تیرۀ Caryophyllaceae است. وجود یا فقدان کرک روی قسمتهای مختلف گیاه یکی از مهمترین صفات تشخیصی بین گونههای این جنس محسوب میشود. کرکپوش 13 آرایه از این جنس بهوسیلۀ میکروسکوپ الکترونی نگاره تحت بررسی قرار گرفت. در تمام آرایهها کرکها از نوع ترشحی و چندسلولی هستند. طول کرک بین بعضی گونههای نزدیک از نظر ریختشناختی میتواند بهعنوان صفت متمایزکننده به شمارآید. اگرچه صفات ریختشناختی در تعیین حدود بخشهها مهمتر هستند، صفات مربوط به کرکپوش نیز آنها را تأیید میکنند. کرکپوش در بین جمعیتهای یک گونه اغلب ثابت است؛ به استثنای دو گونه که نمونههای بدون کرک آنها در اینجا با نام واریته جدید معرفی شدهاند:
G. pilosa var. glabra و G. polyclada var. leioclada..
منصور افشارمحمدیان، محسن شریفی، سیده نرجس ابوالقاسمی، نرجس محمدی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
graveolens ، گیاهی معطر و یکساله از تیرۀ کاسنیان است. هدف این بررسی، ارزیابی میزان فنل کل، محتوای فلاونوئید، فلاونول، فعالیت آنتیاکسیدانی و دیگر متابولیتهای ثانویۀ دارویی مهم اندامهای مختلف این گیاه است. بر اساس نتایج، میزان فنل کل و فلاونوئید در اندامهای مختلف گیاهD. graveolens متفاوت است، به نحویکه این ترکیبات آنتیاکسیدانی به طور معنیداری در گل و برگ بیشتر از ساقه و در ساقه بیشتر از ریشه است. میزان فلاونول در گل، برگ و ساقه اختلاف معنیداری نشان نداد و کمترین میزان آن در ریشه مشاهده شد. علاوه بر این، ضریب همبستگی خطی و معنیداری بین فعالیت آنتیاکسیدانی و ترکیبات فنلی در عصارۀ بخشهای مختلف گیاه وجود داشت. همچنین عمدهترین متابولیتهای ثانویه دارویی موجود در گل بورنیل استات، آلفا-کادینول و بورنئول در برگ و ساقه بورنیل استات، تیمول و کالارن و در ریشه، سافرول، کارواسیل استات، ولگارن-ب و برنیل استات بودند. در مجموع نتایج این تحقیق در مقایسه با تحقیقات دیگر، تأثیر خاستگاه گیاه را بر کیفیت و کمیت ترکیبات دارویی بخشهای مختلف گیاه بیشتر مشخص کرد.
جواد حامدی، مریم وطنی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
با توجه به کاربرد روغنهای گلمغربی و گاوزبان در پزشکی سنتی و با توجه به فقدان گزارش درباب اثرات ضدمیکروبی این روغنها، اثر این دو روغن بر Staphylococcus aureus،Staphylococcus epidermidis ، Pseudomonas aeruginosa، Candida albicans و Aspergillus niger بررسی شد. به این منظور عصارۀ دانۀ گیاهان فوق با کلروفرم:متانول (2:1) استخراج و پساز حذف حلال در دما و فشار کم، روغنها تهیه شد. حداقل غلظت بازدارندۀ رشد میکروارگانیسمها در محدودۀ mg/l 1000-10 با استفاده از محیطهای کشت مولرهینتون براث و سابوروددکستروزبراث اندازهگیری شد. نتایج حاصل نشان داد که روغن گلمغربی، حتی در غلظت mg/l1، رشد S. Aureus، S. epidermidis و P. aeruginosa را مهار میکند ولی فاقد اثر ضدمیکروبی بر C. albicans و A. niger بوده و حتی موجب افزایش رشد آنها نیز گردید. روغن گاوزبان نیز باعث رشد A. niger و S. epidermidis شد. ولی غلظت 1 mg/l این روغن مانع از رشد P. aeruginosa و C. albicans گردید. این روغن در تمام غلظتهای آزموده شده بر S. aureus بیاثر بود. نتایج حاصل از این پژوهش برای اولینبار مبین اثرات ضدمیکروبی روغنهای گلمغربی و گاوزبان است.
زهرا اسلامی ثمرین، محمد طهماسب، عباس قادری،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
سرطان پستان شایع ترین سرطان در دنیا و دومین علت مرگ ومیر پس از سرطان ریه در زنان می باشد. میزان شیوع سرطان پستان در کشورهای آسیایی مانند ایران رو بهافزایش است. در طول چند سال گذشته نقش بسیاری از میکروRNAها (miRNA) در بروز انواع سرطان ها مشخص شده است. چندشکلی تکنوکلئوتیدی (SNP) در طول توالی miRNA در ارتباط با خطر ابتلا به انواع سرطانها ازجمله سرطان پستان بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط میان چندشکلی تکنوکلئوتیدی rs11614913 در mir196a2 و استعداد ابتلا به سرطان پستان میباشد. این مطالعه به بررسی rs11614913 در hsa-mir196a2 در 100 مورد مبتلا به سرطان پستان و 100 مورد کنترل در جمعیت زنان جنوب ایران می پردازد. روش مورد استفاده برای تعیین این چندشکلی، روش RFLP- PCR بود. محصول PCR تحت اثر آنزیم محدودکنندۀ TaaI قرار گرفت و باندهایی به طول 187 و 197 جفت باز مشاهده شد. این مطالعۀ مورد- شاهدی به وسیلۀ نسبت شانس (ORs) با فاصلۀ اطمینان 95٪ (CI) برای آشکار ساختن ارتباط این SNP در mir196a2 با استعداد ابتلا به سرطان پستان تحلیل گردید. فراوانی الل C در mir196a2 در گروه بیماران 0/74و در گروه کنترل 0/75 و فراوانی ژنوتیپی TT،TC وCC به ترتیب 0/05، 0/42 و 0/53 در گروه بیمار و در گروه کنترل 0/06، 0/38 و 0/56 برآورد شد. در ضمن بررسی آماری نشان دهندۀ وجود تعادل هاردی- واینبرگ بین دو الل این ژن در جمعیت مورد مطالعه بود. باتوجه به مطالعۀ انجام شده مشخص شد هیچگونه ارتباط معناداری میان این پلی مورفیسم و استعداد ابتلا به سرطان پستان وجود ندارد.
نسترن بیات، فریده عطار،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
ساختار تشریحی برگ 35 جمعیت متعلق به 18 آرایه از Scrophularia L. تحت بررسی قرار گرفت .از بین 39 صفت کیفی و کمی تحت بررسی در برگ، صفاتی نظیر ضخامت پهنک، ضخامت کوتیکول فوقانی و تحتانی رگبرگ میانی، طول سلولهای پارانشیم نردبانی فوقانی و تحتانی، ضخامت دیوارۀ اپیدرم تحتانی رگبرگ میانی، ضخامت اپیدرم تحتانی و فوقانی پهنک، تعداد لایههای پارانشیم اسفنجی، نوع کلانشیم فوقانی رگبرگ میانی و وجود ایدیوبلاست، ارزش آرایهشناسی بالاتری در جدایی آرایهها دارند. درنهایت، مقایسۀ نتایج این مطالعه با طبقهبندیGrau (1981) حاکی از آن است که از بین 12 گروهی که او ارائه کرده است، 4 گروه به واسطه صفات تشریحی تأیید شده و در بقیۀ موارد همخوانی قابل توجهی بین دو مطالعه مشاهده نمیشود.
ثریا عسگری، ابراهیم نجد گرامی، صمد زارع، رامین مناف فر،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
امروزه نانوذرات فلزی دارای کاربرد وسیعی در صنایع مختلف هستند. در بین نانوذرات مورد استفاده، دی اکسیدتیتانیوم با توجه به استفاده وسیع آن، نگرانی هایی را از نظر اکوتوکسیکولوژی و اکوفیزیولوژی بعد از ورود به منابع آبی ایجاد کرده است. در این آزمایش تأثیر استفاده از مخمر غنی شده با نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم بر رشد، زندهمانی، فعالیت آنزیمهای گوارشی و متابولیسم چربی در دو گونه آرتمیا ارومیانا و آرتمیا فرانسیسکانا بررسی شد. نتایج نشان داد که استفاده از مخمر غنی شده با این نانوذره تأثیر معنی دار بر رشد دو گونه آرتمیا ندارد ولی به طور معناداری میزان زنده مانی آرتمیا فرانسیسکانا را افزایش میدهد و تأثیر معنی دار بر زنده مانی آرتمیا ارومیانا ندارد. فعالیت آنزیم های گوارشی تحت تأثیر نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم قرار گرفت و نتایج نشان داد که استفاده از این نانوذره، فعالیت آنزیمهای گوارشی را در آرتمیا ارومیانا به طور معناداری کاهش می دهد و بر عکس افزایش فعالیت آنزیم های گوارشی در آرتمیا فرانسیسکانا مشاهده شد. میزان درصد چربی بدن تحت تأثیر مخمر غنی شده با دی اکسیدتیتانیوم در آرتمیا ارومیانا کاهش یافت ولی اختلاف معنی دار در آرتمیا فرانسیسکانا مشاهده نشد. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از نانوذرات دیاکسیدتیتانیوم میتواند علاوه بر بحث سمیت در اکوسیستم های آبی، از نظر اکوفیزیولوژی نیز برای جانداران آبزی مهم باشد.
نرگس نجارپور، مسعود مشهدی اکبر بوجار،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
کارنوزیک اسید و روزماریک اسید جزء خانواده پلی فنول ها هستند که در گیاه روزماری یافت می شوند و دارای رفتارهای بیولوژیکی ویژه ای چون خاصیت ضدسرطانی، ضدویروسی و آنتی اکسیدانتی هستند. این مطالعه به بررسی مقایسه ای اثرات این دو ترکیب با تکیه بر متابولیسم سرآمید بر سلول های رده Hep- G2 پرداخته است. در این مطالعه تجربی سلول های Hep –G2 در محیط DMEM حاوی سرم جنین گاو و آنتیبیوتیک کشت شدند. سپس سلول ها با رقت دوگانه از دو ماده کاررنوزیک اسید و رزماریک اسید از غلظت 0 تا 70 میکرومولار به مدت 24 ساعت کشت داده شدند و زیست (viability) سلول ها به روش MTT تعیین شد. جهت سنجش فعالیت آنزیم کاسپاز 3 از دستگاه اسپکترفتومتر استفاده شد. برای اندازه گیری سطح سرآمید، آنزیم اسیدسرآمیداز نوترکیب و ماده نفتالین 2و3 دی آلدئید که خاصیت فلورسانسی دارد و به اسفنگوزین حاصل از اسید سرآمیداز متصل میگردد؛ به عصاره سلولی اضافه شد و درنهایت به روش HPLC تعیین مقدار شد. در این مطالعه همچنین فعالیت آنزیم های اسفنگومیلیناز، اسید سرآمیداز و گلوکوزیل سرآمید سنتاز سنجش شد. کارنوزیکاسید سبب افزایش حیات سلولی در سلول های Hep -G2 به گونه وابسته به دوز با کاهش سطح سرآمید و کاهش فعالیت آنزیم های کاسپاز 3، اسفنگومیلیناز، گلوکوزیل سرآمید سنتاز و افزایش فعالیت آنزیم اسیدسرآمیداز شد. روزماریکاسید از غلظت 50 میکرو مولار به بعد سبب کاهش بقاء سلولی با افزایش در سطح سرآمید و افزایش فعالیت آنزیم اسفنگومیلیناز و کاهش فعالیت آنزیم های اسیدسرآمید از و گلو کوزیل سرآمید سنتاز شد. همچنین این ماده از غلظت 40 میکرومولار به بعد سبب افزایش فعالیت آنزیم کاسپاز 3 شده است. هرچند در اغلب موارد پلی فنول ها باعث القاء آپوپتوز و کاهش درصد بقاء سلولی شده اند اما در بعضی مواقع اثر معکوس داشته و سبب رشد سلولی شده اند.
حمزه امیری، لیلا مؤذنی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
به منظور مطالعه اثرات برهم کنش شوری و اسیدآسکوربیک بر مقدار رنگیزه های فتوسنتزی، قند محلول، پرولین و پروتئین گیاه مرزه خوزستانی (Satureja khuzestanica)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار سطح شوری با غلظت های صفر، 40، 80 و 120 گرم در 100 کیلوگرم خاک NaCl و دو سطح اسیدآسکوربیک با غلظت های صفر (شاهد) و 2 میلی مولار، با 6 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که مقدار رنگیزه های فتوسنتزی با افزایش شوری از صفر به 40 گرم در 100 کیلوگرم خاک در تیمارهای فاقد اسیدآسکوربیک، کاهش و سپس در غلظت 80 گرم در 100 کیلوگرم خاک افزایش و در غلظت 120 گرم در 100 کیلوگرم خاک مجدداً کاهش یافت، اما میزان قند محلول، پرولین و پروتئین با افزایش شوری از صفر به 40 گرم در 100 کیلوگرم خاک افزایش و سپس در غلظت 80 گرم در 100 کیلوگرم خاک کاهش و در غلظت 120 گرم در 100 کیلوگرم خاک مجدداً افزایش یافت. در حالیکه در تیمارهای دارای اسیدآسکوربیک، میزان رنگیزه های فتوسنتزی با افزایش شوری ازصفر به 40 گرم در 100 کیلوگرم خاک افزایش و سپس در غلظت 80 گرم در 100 کیلوگرم خاک کاهش و در غلظت 120 گرم در 100 کیلوگرم خاک افزایش یافت و میزان قند محلول، پرولین و پروتئین، با افزایش شوری از صفر به 40 گرم در 100 کیلوگرم خاک کاهش و سپس در غلظت 80 گرم در 100 کیلوگرم خاک، افزایش و در غلظت 120 گرم در 100 کیلوگرم خاک کاهش یافت.
سمانه عطاران دوم، پروانه ابریشم چی، جواد اصیلی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
گیاه نوروزک (Salvia leriifolia) گونه ای از تیره نعنائیان است که بومی ایران و افغانستان بوده و کاربردهای متعددی در صنایع پزشکی، دارویی و غذایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی ترکیبات تشکیل دهنده و خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس نوروزک بود که به صورت خودرو در نیشابور و بجستان (استان خراسان رضوی، شمال شرق ایران) می روید. استخراج اسانس از بخشهای هوایی این گیاه به روش تبخیر با بخار آب انجام و اسانس حاصل به روش GC/MS آنالیز شد. با توجه به نتایج، 1و8 سینئول (%27/21) و (%20/13) ، آلفاپینن (%11/11) و(%11/13) و بتاپینن (%21/11) و (%20/13) به ترتیب ترکیبات عمده اسانس این گیاه در منطقه بجستان و نیشابور بودند. فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس به سه روش مختلف DPPH، TBARSو BCB مورد بررسی قرار گرفت. در همه سنجشها اسانس کل و سه استاندارد (آلفاپینن، بتاپینن و 1و8 سینئول) اثر آنتی اکسیدانی معنی داری (p<0.01) را نشان دادند. فعالیت آنتی اکسیدانی به دست آمده در روش های TBARS و BCB بیش تر از میزان اندازه گیری شده با روش DPPH بود. عالوه بر این، سنجش BCB به عنوان مناسب ترین روش برای اندازه گیری فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس معرفی شد. اسانس گیاهان رشد یافته در منطقه نیشابور، دارای فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری در مقایسه با اسانس گیاهان منطقه بجستان بود.
هیوا فیضی، نسترن حیدری، نصرالله رستگار پویانی، اسکندر رستگار پویانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
روابط فیلوژنتیکی بین زیرگونه های Eumeces schneiderii princeps و Eumeces schneiderii pavimentatus با استفاده از 143 جفت باز از توالی ژن 16S میتوکندریایی مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزها با استفاده از رویکرد حداکثر احتمال (ML) به کمک نرم افزار RAxML بر روی 12 نمونه جمع آوری شده از حدود 24 منطقه مجزا صورت گرفت. نتایج مطالعات مولکولی ما چهار کالد کامال مجزا و به خوبی حمایت شده ای از لحاظ موقعیت فیلوژنتیکی، تفاوت ژنتیکی و ویژگی های مشخص در مورفولوژی و ویژگی های زیستگاهی آنها تشخیص داد. این کالدها شامل گروه هایی از
Scincus (3) Eurylepis (2) Eumeces schneiderii princeps+Eumeces schneideri pavimentatus (1) و Scincopus (4)
هستند. همچنین، رابطه فیلوژنتیکی تاکسون ناشناخته Eumeces sp. با کالد Scincus بطور کامل مشخص و آشکار نیست. آنالیزهای فیلوژنتیکی صورت گرفته جنس Eurylepis را در کنار کالدهای حاوی جنس Eumeces قرار نداد. به عالوه، نتایج این آنالیزهای فیلوژنتیکی یک وضعیت مونوفایلتیک را برای گونه Eumeces schneiderii نشان داد.